خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
آیا خواستن یعنی توانستن؟ آیا خواستن مساویست با داشتن؟

سلام بچه ها، خوبین؟

ازتون یک سؤال دارم. تا حالا شده به جمله ها یا اصطلاحاتی که میشنویم کمی بیش از حد یک شعار و یا به زبون ساده تر، از سر منطق بهشون نگاهی بندازین؟

مثل این جمله ها:

  • خواستن توانستن است
  • خواستن مساویست با داشتن

یا این سؤالها رو از خودتون پرسیدین که چرا به هر چی که میخواین برسیم، نمیرسیم اصلاً این “هر چی” یعنی چی؟

من جواب این سؤال ها رو از برنامه گفت و گوی بین آقای میبدی و دکتر هلاکویی به دست آوردم که خیلی برام جالب بود. توی این برنامه از امید صحبت شده و در واقع اصلاً به کی میگند امیدوار.

اگه فرصتش رو دارین، یک بار به این برنامه تقریباً نیم ساعته گوش بدین.

 

از شما هم خواهشمندم که بعد از شنیدن این برنامه، بیاین و نظراتتون رو اعلام کنین.

موفق باشین. در پناه خدا.

۲۰ دیدگاه دربارهٔ «آیا خواستن یعنی توانستن؟ آیا خواستن مساویست با داشتن؟»

سلام، من با توجه به این که دانش کامپیوتری بچه ها نسبت به قبل افزایش پیدا کرده و سرعت اینترنت هم در حد مطلوبی رسیده، تصمیم گرفتم که از این پس فایلهای صوتی رو به صورت پخش آنلاین بزارم تا کمی مدرنتر از فضای اینترنت استفاده کنیم. به هر حال اگه با پخش آنلاین به صورت سخت افزاری مسأله دارین، آدرس ایمیلتون رو برام بنویسین تا براتون لینک رو ایمیل کنم.

سلام مرسی از نظرتون. ولی خود معنی خواستن یعنی چی؟ من فکر میکنم خواستن یعنی آفریدن. خلق کردن. اما چیزی که ما اشتباهاً بهش میگین خواستن به نظرم اسمش طلب کردن هست. یک مسأله ای توی جامعه ما وجود داره که من هم خیلی درگیرش هستم، معنی واژه هایی رو که به کار میبریم رو به درستی نمیدونیم و همین مورد باعث شده که خیلی جاها آسیب ببینیم.

سلام، به فایل صوتی که براتون فرستادم، گوش بدین، متوجه این سؤال میشین. البته بگم که موضوع اصلی گفت و گو، امید هست و موضوع خواستن بخشی از این گفت و گو هست. اساساً موضوع خواستن به امید بر میگرده. به ۱۴ ماه اول زندگی.

دروووود. آیا اومدن یعنی خوندن. و آیا کامنت گذاشتن یعنی قبول داشتن. نع. ایجور نیست. خواستن زمانی مساویست با توانستن که همراه با برخاستن باشه و ابزارش هم فراهم باشه.
مث همی کامی خب. بیچاره هر چی تلاش میکنه خنگ نباشه, اصن به کل امکان نداره. دلیلش اینه که به جای مغز, تو سرش گچ هست. خب وقتی ابزارش نیست, پس در نتیجه نمیتونه دیگه. مستدام باشی.

سلام، منظورتون از برخاستن چیه؟ آیا منظورتون اراده هست. اگه اراده باشه که جزئی از ابزارات به حساب میاد. راستی یک سؤال دیگه، چرا معتادها به این جمله باور دارند که خواستن یعنی توانستن. فقط قبل از این که به سؤالم پاسخی بدین، رویش کمی فکر کنین. هدفم از انتشار این پست رسیدن به یک نتیجه مناسب هست. بازی با کلمات نیست. ما ایرانی ها از قدیم شاعر بودیم و بازی با کلمات رو خوب بلدیم و به اندازه کافی برای این کار وقت و انرژی صرف کردیم.

من خیلی دوست دارم گوش بدم ولی الآن امکانشو ندارم.
موضوع خیلی جالبی هست.
از نظرم خواستن توانستن و داشتن نیست.
شرایطی باید باشه که راه رو هموار کنه. یه وقتی هست ما با تمام قوا به دنبال خواستمون میدویم ولی چون فاکتورهای دیگه ای هم در خواسته ی ما دخیل هستند و ما نداریمشون، تلاش ما ثمره ای در بر نداره.
پست جالبی بود. کاش خلاصه ی صحبتهاشون رو خودتون نوشته بودین.
در هر حال موفق باشین

سلام، مرسی از این که اومدین. منظورتون از فاکتورها چی هست. در مورد خلاصه، میخواستم این کار رو انجام بدم ولی خلاصم جوری نبود که بتونه یک مطلب رو اون جور که باید برسونه باشه. از این بابت ازتون عذر میخوام.

سلام
بنظر من به دید آدم نسبت به خواسته اش برمی گردد
البته گفتگو رو گوش ندادم. ولی در خیلی جاها امکانات هست ولی خواستن و توانستن بدست نمی آید و در بعضی جاها هم امکانات نیست و خواستن و توانستن محقق می شود . امکانات بخشی از پیمودن مسیر است ولی اراده, برنامه ریزی, هدفگذاری و تلاش برای رسیدن به خواسته مطلب دیگری است . نکته دیگه انسان موجودی است عجول. یعنی اینکه هدف یا آرزوی بزرگی دارد و برایش تلاش می کند و دوست دارد سریع به آن برسد . در حالیکه گاهی رسیدن به خواسته ها سالهای متمادی ای ممکن است طول بکشد و در این راه خودِ آن شخص امکانات لازم برای آن خواسته را فراهم می آورد . مسیری با حرکت لاکپشتی
موفق و پاینده باشید

سلام، مرسی از این که تشریف آوردین. فرمودین که به دیدگاه خود طرف بستگی داره. این حرف کاملاً درسته اما این دیدگاه و یا همون نگرش رو چی میسازه و اصلاً این دید یا نگاه از کجا میاد. این دید رو به جلو حرکت کردن یا دسترسی به هدفهامون رو ۸ چیز میسازند که در ۱۴ ماه اول زندگیمون بایستی باشه. یعنی اگه کسی رو ببینین که خیلی امیدوار هست و از سر واقعیت به دنیا نگاه میکنه و بعد تصمیم میگیره یعنی این که ۱۴ ماه اول زندگیش خوب و تکمیل بوده. اون ۸ مورد عبارتند از:
اطمینان، امنیت، آرامش، امید، خوش بینی، مثبت بودن، پشتکار داشتن و اعتماد به نفس مثبت. و فرد به این جا میرسه که من میدونم و حالا که میدونم یعنی میتونم. پس بنابر این امکانات در مرحله اول نقشی در رسیدن به هدفمون نداره. مرحله اول رو علم و آگاهی هست که مشخص میکنه که هدف چی باشه و چگونه بایستی بهش رسید.

خب با توجه به این کامنتتون که نوشتین معنی خواستن در فرهنگ ما اشتباه برداشت میشه در این مورد، نظرم اینه که میشه خواستن رو به این شکل: (خاستن) یعنی بلند شدن و تلاش و تکاپو داشتن در جهت رسیدن به خواستَمون تلقی کنیم.
یعنی در درجه ی اول اراده و استارت توسط خودمون.

در مورد اون کامنتم من حرفم رو پس میگیرم چون با تحقیقی که انجام دادم، متوجه شدم که خواستن به همون معنی طلب کردن هست. اما چیزی که فعلاً داریم در موردش با هم گفت و گو میکنیم این هست که آیا میشه از طریق خواستن به توانایی رسید؟

سلام
اینجا امکان پخش آنلاین رو ندارم به همون دلیل گوشش نکردم
به نظر من خواستن یعنی تلقین چیزی که آرزوشو داریم به کائنات و امیدوار بودن به تحقق خواسته مون
من اگه یقین داشته باشم به چیزی که میخوام میرسم حتما بهش میرسم حتی اگه مدت زیادی ازش گذشته باشه
به نظر من ما چیزهایی رو به دست میاریم که میخواهیم داشته باشیمشون
در کل پست خوبی بود
برمیگردم و نتیجه رو هم میخونم
شاد و موفق باشید

سلام مرسی از این که اومدین و نظر دادین. اما دو مورد هست که بایستی کمی روش فکر کنیم.
ببینین آرزو به معنای داشتن چیزی که دست نیافتنی باشه، هست. برای مثال، من الآن دلم میخواد که بر اساس مگابایت بر ثانیه از رضوانشهر راه بیفتم و برسم به تهران. این خواسته من بر اساس شرایط و امکانات موجود یک امر دست نیافتنیه. اون چیزی که شما مد نظرتون هست، اسمش هدف هست. هدف دو ویژگی مشخص داره و اون هم مشخص بودن زمان رسیدن به اون خواسته هست و دوم دقیق و شفاف بودن اون خواستمون هست. یعنی من میخوام ظرف ۴ سال انگلیسیم خوب بشه و بتونم انگلیسی حرف بزنم و بفهمم و بنویسم. حالا برنامه ریزی میکنم که این برنامه ها هم جز هدفهای کوتاه مدت من میشند. یعنی یادگیری زبان من میشند یک هدف بلند مدت ولی برنامه های من برای رسیدن به اون هدف بلند مدتم، میشند هدف کوتاه مدت من. مثلاً من باید در انتهای سال اول دایره لغاتم به حدی رسیده باشند که من داستانهای انگلیسی سطح ۴ رو با حد اقل چالش متوجه بشم و همین طور برای سالهای دوم و سوم هم برنامه میریزم.
مطلب دومی که فرمودید “به نظر من خواستن یعنی تلقین چیزی که آرزوشو داریم به کائنات و امیدوار بودن به تحقق خواسته مون” کمی جای گفت و گو داره . به نظر من خداوند در گذشته از طریق پیامبران علم و دانش رو در اختیار ما قرار داده مانند استاد دانشگاهی که میاد درس میده و میره. حالا بعد از یادگیری این علم و دانش دیگه اون استاد یا اون معلم کاری با ما نداره. یعنی ما مسؤول پیشرفت خودمون هستیم. در واقع، رسیدن به خواسته ها فقط و فقط به خود ما بستگی داره و ارتباطی به خدا نداره. چون خدا علم و دانش رو قبلاً به ما ارائه کرده. الآن نوبت ماست که از اون علوم استفاده کنیم. حالا ما چه در زندگیمون موفق بشیم و پیشرفت کنیم و چه پس رفت کنیم و در جا بزنیم، از اول تا آخر فقط خودمون مسؤول هستیم. به نظر شما آیا کسی که در سن ۷ سالگی مدرسه رفته ولی به درس هیچ توجهی نکرده و بعد از ۱۲ سال از مدرسه خارج شده و بدون هیچ تلاشی به دانشگاه راه پیدا کرده و بدون این که چیزی یاد بگیره از دانشگاه فارق التحصیل شده ولی چیزی یاد نگرفته، بعد از ۳۰ یا ۴۰ سال بعد هم به چیزی نرسیده، آیا معلم یا اساتید مقصر بودند و یا بعد از این همه مدت سال، اگه به معلمین یا اساتیدش توسل پیدا کنه، آیا اون ها میتونند کاری براش انجام بدند؟
اشکال ما این هست که منتظریم کسی برای ما کاری انجام بده. حالا از اطرافیان گرفته تا مخصوصاً خود خدا.

سلام.
به نظر من خواستن از علم و آگاهی شروع میشه و در ادامه خود ما هستیم که با یه حرکت و روند رو به جلو می تونیم به اونچه که می خواهیم دست پیدا کنیم و به عبارتی توانستیم بهش برسیم. یعنی ما می خواهیم با استفاده از علم و دانش و تلاش مضاعف خودموم و با تکیه به نیرویی به نام امید به هدفمان دست پیدا کنیم.
مرسی از پست بسیار جالبتون.
شاد و پیروز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید