خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دانلود رمان صوتی و بسیار زیبای الهه ی ناز از مریم اولیایی و یه رمان متنی از همین نویسنده

سلام مجدد خدمت شما عزیزانم.
قبل از هر چیز بازی خوب تیم عزیزم پرسپولیس رو به همه ی ایرانیهای طرفدار فوتبال، همچنین بازی خوب ذوب آهن، برد تیم شایسته ی استقلال خوزستان و باخت تیم استقلال رو تبریک و تصلیت میگم
خخخ ب برای اولین بار از باخت استقلال دلم گرفت.
ایشالا که همه ی تیمهای خوبمون در لیگ قهرمانان آسیا تا وقتی که رو به روی پرسپولیس قرار نگرفتند همیشه برنده از زمین بیرون بیان.
خب بریم سر حرف خودمون.
امروز با رمانی اومدم خدمتتون که مطمئنم اکثرا خوندیدش.
یا کامل و یا ناقص.
و متنی.
من امروز با تقدیم همین رمان خیلی زیبا, اما به صورت صوتی خدمت رسیدم.
و البته یه رمان متنی نیز از نویسنده ی محترم کتاب, خانم مریم اولیایی.
خب بپردازیم به کتابها.
کتاب اول:
نام کتاب : الهه ی ناز
نویسنده : مریم اولیایی
ناشر: تهران, انتشارات  پیکان
چاپ نهم
این کتاب در دو جلد به چاپ رسیده است
جلد اول خاطرات گیتی و جلد دوم خاطرات گیسو است.
خلاصه ای از کتاب:
داستان درباره ی دو خواهر دو قلو ی شیرازی به اسم گیتی و گیسو هستش که بینهایت شبیه هم هستند.
گیتی لیسانس روانشناسی و گیسو لیسانس زبان داره.
پس از این که برادرشون به خاطر عشق یک دختر خود کشی می کنه و مادرشون دق می کنه ، کار پدرشون هم به تیمارستان می کشه و همه ی ثروت خودش رو از دست میده.
گیتی و گیسو با اندک سرمایه ی خود به تهران می آیند تا زندگی تازه ای شروع کنن.
در جلد اول گیتی خواهر بزرگ‌تر، بنا به حس مسئولیت می‌خواهد با چنگ و دندان گیسو، این یادگار خانوادگی را به خوشبختی نزدیک‌تر کند. بنابراین به جای او پرستاری از بیماری را به عهده می‌گیرد. با ورود این دختر به قصر بلورین منصور که دست روزگار او را نیز بارها محک زده، بازی دیگر تقدیر شروع می‌شود و عشقی متولد می‌شد. اما آتش حسادت مهره این بازی را کیش و مات می‌کند و جلد دوم الهه ناز ورق می‌خورد.
صفحه ی اول کتاب:
صفحه ی اول رمان:
روزها بی توجه بما می گذرند . زمان بخاطر آدمها توقف نمی کند . چه بی رحم اند ثانیه ها! چه قسی القلب اند دقایق ! چه روز شومی بود آن روز که برادرم علی ، خودش را بخاطر عشقش دار زد . آخر چرا؟ فائزه آنقدر برایش ارزش داشت که چهار نفر به پایش بسوزند ؟ او که رفت مادر هم به او پیوست . پدر دیوانه شد و گیسوهم آواره شدیم .خدایا این چه مصیبتی بود که بر سرمان آمد ؟ مگر چه گ*نا*حی مرتکب شده بودیم؟ دخترک بی عاطفه با شوهرش خوش است و ما راهی دیاری ناشناخته . معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار ماست . دو دختر زیبا ، تنها ، غریب و شبیه هم
با اتوب**و*س راهی تهران هستیم . به صورت گیسو نگاه میکنم که کنارم روی صندلی نشسته ، سرش را به پشتی صندلی تکیه داده و چشمان بسته اش با آن مژگان بلند برگشته ، نشان از غمی بزرگ و سنگین دارد . انگار چشمانش را به روی دنیا بسته و نمیخواهد بدبختیهای حال و آینده را ببیند .مژگان بلند برگشته اش به ورق برگشته زندگی ما شبیه است .آری، ورق زندگی ما برگشت . حتما مثل من حسرت آن روزگار خوش و شیرین را میخورد که همه دور هم شاد بودیم و از زندگی لذت میبردیم .آه!خدایا! چقدر گیسو به من شبیه است انگار خودم کنار خودم نشسته ام .فقط لباس وگل سرمون متفاوته .پروردگارا،تو که تا این حد قدرت داری که دو قلوی یکسان می آفرینی ، پس چرا زندگی ما انسانها رو یکسان نکردی ؟ چرا کاری نکردی که ما باز هم با خوشبختی زندگی کنیم ؟ راستی چرا همه یکسان نیستن ؟ می دونم که نمیشد همه مثل هم باشن. اگر همه دکتر و مهندس می شدن دیگه کی تاجر و معلم میشد و کی خیابونا رو تمیز میکرد ، کی نانوا میشد و کی قصاب، نه ، به کار تو نمیشه ایراد گرفت .خدایا شکرت . خودم و خواهرم رو به تو سپردم مثل اینکه گیسو هم میخواد چشماش رو باز کنه و واقعیتها رو بپذیره
خوب خوابیدی گیسو؟
خوابم نبرد
حق داری ، مگه میشه خوابید انقدر فکر وخیال داریم که نگو
چند ساعت دیگه مونده برسیم ؟
یه ساعت
خیلی نگرانم گیتی ، نمی دونم چرا!
معلومه ، بی پناه بودن نگرانی داره تنها هدفی که ما داریم زنده موندنه و بس .دیگه چیزی برامون نمونده جز غصه و حسرت
زیاد هم نباید نا امید بود، توکل بر خدا گیتی
پس تو هم نگرانی ، ولی امیدوار هم هستی ؟
این کتاب به زحمت دوست بسیار خوبم جناب آقای علی عباسی صوتی شده و خانم مریم نورایی با صدا و گویندگی خوب خودشون تکمیلش کردند.
شما دوستان گوش کنی میتونید هردو جلد این کتاب رو با فرمت mp3 و کیفیت 32kbps و حجم 250 مگابایت از
اینجا
دانلود کنید.
جدا نخونید ضرر میکنید.
خب یه کتاب متنی هم از خانم اولیایی به نام کویر تشنه قرار دادم براتون که میتونید با فرمت txt از
اینجا
دانلود کنید و لذتش رو ببرید.
خب پست ما هم به سر رسید.
تا پست بعدی به خدا میسپارمتون.