خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

مزاحمتهای تلفنی عدسی! لطفا به تک زنگهای خود پاسخ ندهید!

ضمن درود فراوان و عرض ادب!
خوب دوستان من دوباره اومدم با خاطراتی از جنس مزاحمتهای تلفنی…
ببینید دوستان عزیز هروقت مبایل یا تلفن شما تکزنگ خورد اگه ترسو هستید یا ظرفیت مقابله با افرادی خاص را ندارید سعی کنید پاسخ ندهید و حتی اگر کسی را نمیشناسید سعی کنید به زنگش جواب ندهید و اگر هم جواب دادید و او خودش را معرفی نکرد با وی پیامک بازی نکنید تا خودش خسته بشه و دست از سر مبارکتون برداره…
خوب این هم چند نصیحت دوستانه از زبان مزاحم تلفنی یا شیطون محله… خواستید پند بگیرید و نخواستید به کارتون ادامه دهید و با شیطون همراه شوید و خوش باشید و بخندید…
خوب حالا از کجا شروع کنم که شیطنت زیاد بوده و حرف هم برای گفتن زیاد دارم…
روزی یکی از همکاران مجرد به نام آقای ن دست به شیطنت عجیبی زد و پیامکی بسیار ناجور برایم فرستاد که متأسفانه مدیر کل دید و بهم بدبین شد و تا اومدم از دلش دربیارم دو روز طول کشید…
باباجان به خدا این فلانیه و مردک برای شوخی و خنده این پیامک را فرستاده و من با چنین افرادی دوست نیستم و تو فکرت اشتباه است و تازه هیچ دختری چنین پیامکی نمیدهد و از من حرف زدن و از او نفهمیدن و نپذیرفتن…
این آقا آن پیامک مسخره را برای چند نفر فرستاده بود و برای خودش بازار خنده به راه انداخته بود و بدجنس جواب تماسها را هم نمیداد و به ریش ما میخندید…
خوب این از یک ماجرای ناجور که من پس از یک سال بعد همان پیامک را با خط مبایل مشهد برای چند نفر فرستادم و همهی سوسولها و دیوونه ها را به بازی گرفتم تا درسی بهشون بدهم که ظرفیت خود را بالا ببرند و به چنین پیامکهای مسخره ای پاسخ ندهند و برایش تصمیم نگیرند…
حالا هم چون نمیتونم آن پیامک را اینجا بگذارم این کار را نمیکنم تا برای پستم اتفاق ناگواری نیفتد…
روزگاری بود که من در دنیای مجازی چه اسکایپ و چه واتساپ و چه سایتها هرکه تلفن یا مبایلشو میگذاشت شماره را برای روز مبادا ذخیره میکردم و هروقت حوصله ام سر میرفت به آن شماره زنگ میزدم و میگفتم ببخشید میتونم چندتا سؤال بپرسم و اگر اجازه میداد با سؤالاتم با وی سرگرم میشدم و اگر مخاتبم از من سؤال میپرسید که شما کی هستید خودم را شیطون دنیای مجازی معرفی میکردم…
وای من چقدر برای این کارم از طرف افراد مختلف تهدید شده ام که حالا از ترس دارم گریه میکنم و دارم میمیرم… خخخخخخخخهاهاهاهاهاهاها
حالا فکر میکنید اولین سؤال من از کسی که بهش زنگ میزدم چی بود…
ببخشید کسانی که شماره خودشون را در دنیای مجازی میگذارند اگر کسی مثل من بهشون زنگ بزنه چیکار میکنند…
حالا من این شماره را از دنیای مجازی برداشته ام و زنگ زدم تا چنتا سؤال بپرسم…
خوب حالا برخوردهای مختلف از افراد مختلف…
با پرخاش آقا مزاحم نشو وگرنه بلایی سرت میارم که از زنده بودنت پشیمون بشی…
حالا نظر من خوب خانم یا آقا تو که جنبه نداری یا بلد نیستی یا خوشت نمیاد یا حوصله نداری یا عصبانی هستی یا فقط بلدی تهدید کنی یا خیلی از این حرفها چرا شمارتو در دنیای مجازی میگذاری…
خوب شمارتو گذاشتی و فهمیدی افراد زیادی بهت زنگ میزنند و خوشت نمیاد باهاشون حرف بزنی یا دوست بشی پس چرا اینقدر پیامک بازی میکنی و دائما تهدید میکنی…
وای خسته شدم از بس حرف زدم و نصیحت کردم…
مدتی پیش به شماره ای که در واتساپ بود زنگیدم و با احترام گفتم ببخشید یه سؤالی دارم که خانمی که میخواست از پشت تلفن مرا به قتل برسانه گفت وای به حالت که اگه یه بار دیگر به دختر من زنگ بزنی…
بچه ها باور کنید این شماره در واتساپ به نام یه پسر شوخ طبع بود…
خوب اینم یه خاطره ی ترسناک بود که باعث شد من تجربه ای جدید بگیرم که دختران در واتساپ پسرند و پسران دخترند و نباید کسی مانند من شیطنت کنه و بهشون زنگ بزنه…
بازی بعدی اینه که روزی به دختری در ظاهر خندان زنگ زدم و چنان پرخاشی ازش دیدم که دارم سکده میکنم…
من بارها از جانب وی با پیامک تهدید شده ام…
البته او همان موقع مرا چنان تهدید کرد که واقعا تعجب کردم…
آقا مزاحم نشو وگرنه برای همیشه خطمو خاموش میکنم…
من یه پیام عذرخواهی بهش دادم که گوشیش خاموش بود و پس از سه روز گوشیش روشن شد و پیامم تحویلش شد و دوباره پیام تهدید برایم اومد و دوباره گوشی خاموش شد…
باباجون ولم کن غلط کردم که به این خط زنگ زدم و خواستم سؤال بپرسم تو هم ظرفیتت را بالا ببر و اینقدر منو تهدید نکن و خطتو خاموش نکن و دوستانتو سرکار نگذار…
راستی بچه ها گروهی هم هستند که با من دوست هستند اونم از نوع دوستیهایی که میخواهند مرا به حرف بکشند و من چرت و پرت بگم و صدامو ضبط کنند و همه جا آبرومو ببرند…خخخخخخخهاهاها…
راستی مگه من آبرو دارم که کسی بخواهد اونو ببره…خخخخ
البته من به دوستی گفتم تو سؤال بپرس و من جواب میدهم و تو صدای منو که چرت و پرت گفته ام را به قیمت دویست هزار تومن بفروش و حالشو ببر…
خوب من دوست دارم آبروی نداشتمو با صدایم بفروشند و پولدار بشوند…خخخخ
من خوشم میاد که در دنیای مجازی همه چیز یاد میگیرم و میتونم باعث شوم که بعضیا بتوانند به وسیله ی من کار و کاسبی به راه بیندازند و سود کنند…
خوب این همه گفتم یه چیز دیگر هم بگویم… چند روز پیش یه آقای دوست داشتنی میخواست با من شوخی کنه و حال منو بگیره که من شمارشو پیدا کردم و یه تکزنگ به گوشیش زدم و گوشیمو خاموش کردم و وقتی روشنش کردم یه پیام از او به دستم یا پایم رسید…
بلافاصله بهش زنگ زدم و گفتم چیکار داشتی که به من زنگ زدی… جواب داد تو اول زنگ زدی و من محکم انکار کردم و طلبکارش شدم و او کم آورد و گفت تو معتادی و گفتم آره و گفت خوب برو بکش و با ناراحتی قطع کرد یعنی حسابی کم آورده بود…
منم دوباره زنگش زدم و طلبکارش شدم که تو که کم میاری چرا به تکزنگها پاسخ میدهی…
حالا شاید کسی ناخواسته یه رقم اشتباه گرفته باشه تو که ظرفیت نداری نباید تکزنگ بزنی…
خلاصه آنقدر بحث کردیم تا بالاخره خودمو معرفی کردم و با هم میخواهیم دوست بشیم…
من که خودم هم نفهمیدم اینجا چی تعریف کردم حالا هرکی هر درسی از این چرندیات من گرفت بیاید برای دیگران توضیح دهد تا شاید دیگران هم از دیوونگییهای من درس بگیرند…
به قول معروف که میگن ادب از که آموختی… از بی ادبان…
حالا شما بیایید از من شیطون و بی ادب چیزهایی بیاموزید که به تکزنگها پاسخ ندهید…
راستی دوستان این حرفهایی که زدم و خاطراتی که تعریف کردم بیرون از محله برایم اتفاق افتاده است و قرار نیست کسی به خودش بگیره و بخواهد در کامنتها منو به مزاحمتهای تلفنیش محکوم کنه…
با تشکر فراوان!

۶۱ دیدگاه دربارهٔ «مزاحمتهای تلفنی عدسی! لطفا به تک زنگهای خود پاسخ ندهید!»

سلام و درود بر شیطون محله عدسی خااان
خوش میگذرونی با این مزاحمتهای تلفنی یا نه
میگم دو شنبه شب به منم تک زنگ زدی نکنه میخواستی مزاحم بشی آییییا خخخ
به هر حال عدسی اگه از این کارا نکنه که عدسی نیست
به هر حال مرسی بابت این خاطرهی که برامون تعریف کردی
روزت خوش و خدا نگهدار

درود!
من اصلا شماره ی هیچ کودوم از بچه های محله رو ذخیره نمیکنم و تکزنگ نمیزنم…
چون بچه های محله خطرناکند و ممکنه یه بلا ملایی سرم بیاورند که نتونم جوابشون را بدهم و در خماری بمونند!

ضمن درود فراوان و عرض ادب!
راستی یادم رفت بگم…
من فقط یکبار شماره ای را از یکی از کامنتها چند ماه پیش برای مبادا ذخیره کردم و حدود یک ماه پیش یه شب مبایلم زنگ خورد و همون شماره ی ذخیره شده بود که خودش هم یادش رفته بود که شمارشو در کامنتی برای یکی دیگر گذاشته بود و من که بهش مشکوک بودم ذخیره اش کرده بودم و وقتی تکزنگ زد فورا اقدام کردم که ببینم این شخص متشخص مشکوک چیکارم داره…
وقتی زنگش زدم با تعجب دیدم که اون دوست قدیمی خوش قلب خودمه که دائما خطشو عوض میکنه و پس از چندین ماه صدای گرمش را شنیدم و خیلی خوشحال شدم که دوباره دوستم را پیدا کرده ام…
البته وقتی دوستم را به اسم جدیدش خواندم کمی ناراحت شد و انکار کرد که شمارشو در محله نگذاشته است…
به هر حال من خیلی خوشحال شدم که توانستم یه ساعتی باهاش گفتگو کنم و از هر دری سخنی راندیم…
حالا هم اینجا اسمشو نمیگم تا همتون در خماری بمونید… خخخخخخخخخخخخهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
راستی پسر مسرها مواظب رفتار خودتون باشید که من اگه تصمیم بگیرم حالتونو بگیرم میتونماااا…
پس اینقدر اینجا ادعا نکنید و برای هم شاخ و شونه نکشید…
من استاد تکزنگ و استاد حالگیری و استاد سؤال پرسیدن هستم و فقط بخاطر مجتبی است که مزاحم بچه های محله نمیشوم…
راستی مجتبی راستشو بگو که تاحالا کسی بخاطر مزاحم تلفنی از من به تو شکایت کرده یا نه…
ببین من چه شیطون خوبیم که مزاحم بچه های محله نمیشوم!

درود!
خوب من خوشحال شدم که توانستم یکی دیگر از نابینایان محله را بخندانم…
بخند و خندان و شاد باش و مواظب باش که تو هم مانند آن دختر در دام شیطونی مثل من نیفتی…
همیشه شاد و خندان باشی!

چرا اسممو نگفتی خره؟
میگم که مشکلی ندارم. آخه شتر همکارهام بودن. فقط گفتم معتادی؟ گفتی آره منم گفتم برو بکش. داشتم صبحانه میخوردم. اگه ترسیده بودم که جواب نمیدادم بار دوم. همکارا که رفتن جواب دادم. اگر ترسیده بودم به حالت عصبانی جوابتو میدادم. اول که شروع کردی به حرف زدن گفتم اجازه میدی همزمان صبحانه ام رو بخورم و گوش بدم؟
با یه دست گوشیمو گرفته بودم با دست دیگه غذا میخوردم

خخخ. خب همینه دیگه. هیچوقت شمارمو تو فضای عمومی نمیذارم. فعلا هم واتساپ و اینا ندارم. اینه که مطمینم اگه هم مزاحمتی پیش بیاد، نمیتونه از طرف هممحلیا باشه.
به طور کلی مزاحمت تلفنی داشتم. ولی تعدادشون به تعداد انگشتای دست هم نمیرسه. همین که محل ندادم. یعنی جواب ندادم روشون کم شده خخخ.

درود!
دوست داری ۴ رقم آخر شمارتو بگم تا فرار کنی…



.
.
.
.
.
.
.
.
.
نگران نباش من شماره ای از تو ندارم…
مگر اینکه از جایی شمارتو بدزدم و زنگ بزنم و فقط ثابت کنم که شیطونم…
خخخخخخخخخخ!

میدونی بدترین کار دنیا چیه؟ با تلفن حرف زدن! شدیدا نفرت و انزجارم رو ازش اعلام میکنم! این جانب، محمد ملکی از طریق این رسانه ی محبوب به رفقای گل و دوست داشتنی خودم اعلام میکنم که اگه بهم زنگ زدین و حس کردم که تماستون صرفا برای جویا شدن احوالمه و قرار نیس که هییییچ حرف مهمی توی این تماس زده بشه، اگه با جملاتی نظیر سرم شلوغه، مهمون دارم، خودم تماس میگیرم و … مواجه شدین، بدانین و آگاه باشین که دارین یه دروغ محض ازم میشنوین.
البته حرفم کاملا با رفقای خودم بود، مخلصم خخخخخخ

درود!
من به حرفیدن با تلفن عشق میورزم و حال میکنم…
تو خودت مشکل داری که دوست نداری با تلفن بحرفی…
تو بهتر است مدتی با من باشی تا حوصله دار بشی و مانند من از حرفیدن با تلفن خوشت بیاید!

درود
خب فرصتی پیش اومد که من یه چیزی رو بگم
این کامنتم اصلا و اصلا مربوط به صاحب پست نیست و ایشون مورد ختابم نیست…
ختابم اون آدمای بیشعوریه که توی فضای مجازی دنبال دوست از نوعه جنس مخالفند، و امکان نداره شماره ای رو توی واتسپ یا هر جایی نبینن و زخیره نکنن، اونم از نوعه اسم جنس مخالف.
از همین تریبون خدمت اون دوست عزیز و بیشعور عرض میکنم که: عزیز دلم، فضای مجازی برای این حرکتا نیست، زنو بچه و شوهر مردم ابزار خنده و شادی یا ……… نیست.
متاسفانه چقدر از دعواها و اتفاقهای بد رو دیدم برای ندونم کاری یکی از اون دوستای عزیز و مسلما بیشعور.
راستی دوست عزیز و بیشعور، اگر کامتمو دیدی یه روز توی این پست، بدون هر کنشی یک واکنشی داره…
پینوشت ۱: همون طور که گفته بودم اصلا و اصلا این کامنت ربطی به پست گذارنده نداره، و خیلی خیلی ممنونم از پست گذارنده که این فرصت رو پیش اورده که من اینا رو بگم.
پینوشت ۲: اگر کامنتم بیپرده بود یکم از همه عذر میخوام.
پینوشت ۳: ختابم در این کامنت به یک نفر خاص نبوده، بلکه هر کسی که دنبال از این نوع کاراست بوده.

ممنون از همه، ببخشید بازم.

درود!
خوب دوست عزیز نظراتت را چند بار خواندم و اینطور متوجه شدم که…
تو افراد را با نشان دوستان عزیز خودت خطاب کردی که بیشعورند…
حالا خودت چقدر شعور داری که دوستانت را بیشعور خطاب کردی…
من واقعا در عجبم…
حالا من واقعیتهایی را بیان میکنم…
واقعیت این است که برای اینکه بتوانیم با جنس مخالف آشنا شویم مجبوریم به طرفندهای مختلف با آنان رابطه برقرار کنیم تا شاید بتوانیم دوستیها را به ازدواج ختم کنیم…
اگر دنیای مجازی به نابینایان کمک نکند برای شناختن پس چگونه میتوان شناخت پیدا کرد و چگونه یه نفر از این سر ایران با اون سر ایران وسلت کند…
به نظر من همه ی دوستیها هم بد نیستند و بالاخره چند درصد هم به ازدواج میپیوندد…
راستش من معتقدم که کسانی که ظرفیت و جنبه ندارند بهتر است از گذاشتن شماره ی خود در دنیای مجازی بپرهیزند و خودشان را اذیت نکنند و دیگران را هم اذیت نکنند…
البته من هم منکر مزاحمت خانواده ها شدن هم نیستم…
مزاحمت برای خانواده هایی که مزدوج هستند کار بسیار بدی است…
بدترین مشکلی که در جامعه ی ما حکم فرماست غیرت کاذب و تعصب کاذب است که متأسفانه بعضیا به آن خود را گرفتار کرده اند و مثلا پسری با جنس مخالفش رابته دارد و فوزول مادر و خواهر و دختران بستگان خودش میشود و همیشه مواظب میشود که نکنه اونا هم با کسی دوست شوند…
من مخالف اذیت کردن افرادی هستم که ازدواج کرده اند و همچنین مخالف اذیت و آزار دختران معصوم هستم…
اما وقتی دختر و پسری دوست دارند با اراده ی خود با هم دوست باشند تا زمانی که یکدیگر را خوب بشناسند تا بتوانند با هم ازدواج کنند چه اشکالی دارد…
ببین دوست عزیز کاسه ی داغتر از آش بودن کار خوبی نیست و تو نباید دوستان عزیز خود را با کلمه ی بیشعور خطاب کنی…
تو از کجا داری میسوزی که اینطور داری با دوستانت صحبت میکنی…
من فکر میکنم تو بارها از خیلیها شکست خورده ای و نتوانسته ای یک دوست خوب برای خودت پیدا کنی یا نتوانسته ای دوست خوبی برای کسی باشی که اینطور داغ کردی و داری میسوزی…
حالا بیا ثابت کن که خودت خیلی شعور داری و با شعور هستی و میتوانی با شعور بسیار با دوستانت محترمانه حرف بزنی و آموزگار خوبی برای دوستانت باشی…
با گفتن تکراری کلمه ی بیشعور نمیتوان با شعور بودن خود را ثابت کرد…
لطفا از غیرت کاذب و تعصب کاذب بپرهیزید و واقع بین باشید و برای یکدیگر آموزگاران خوبی باشید…
با تشکر فراوان!

البته اینقدر هم تند نری بهتره همه رو که نمیشه با یه چشم دید.
عدسی عزیز! شما کم سن و سال هستی و یک سری چیزها توی سن شما کاملا طبیعی هست و من هم کاملا درک میکنم.
اما یه چیزی رو هم بگم کسی که خودش هم جواب مزاحمت رو بده به قول معروف خودش هم بدش نمیاد ها. اینجوریام نیست.
همه چیز دست خود آدماست.
اگر خود طرف نخواد هیچ اتفاقی نمی افتد.
سبز باشی و شاداب

درود!شارژ کیلویی چنده…
پولهای باد آورده را باد میبرد…
خوب مردم پول خرج میکنند و به پارک و مسافرت میروند و ما هم یک درصدشو خرج میکنیم و با رفیقامون میگوییم و میخندیم…خخخخخخخخخخخ
تازه با این پولهای کم چندتا دوست جدید هم پیدا میکنیم و با حرفهامون اونهارو هم میخندونیم و شادی را به همه هدیه میکنیم!

سلام عدسی چه طوری؟ باز چه دود و دمی راه انداختی؟ خداییش عجب حوصله ای دارید شما ها! تلفن بازی؟ اون هم این مدلی؟ خدا از دست شما عاقل ها!
آقا من حرف زیاد دارم ولی زمان نیست حسش نیست کلا هیچ چی نیست. فقط اینکه، … ببین! عدسی! آخ! خخخ! دیوونهههه خخخ!
بیخیال ولش کن من رفتم تو هم خدا کنه همیشه شاد باشی!

دیدگاهتان را بنویسید