خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

خیلی طوفانیه دریا امشب,مگه موجا تو را با کی دیدن

با پیج اینستاگرام
Mohammadrezakhooshi
محمد رضا خوشی
فیلم 60 ثانیه ای از تیم گلبال شهرتون تماشا کنید
مسابقات گلبال قهرمان کشوری آقایان 1396
دسته 1 2 3
پستی از جنس دریا
پستی که لب ساحل دریا داره تو شب نوشته میشه
امشب دریا حس نابی داره
الان ساعت 1 و 50 دقیقه هست که تو ساحل خزر تو اردوگاه شهید عظیمی نشستم و تو سکوت شب دارم
این پست را مینویسم
حس تو تنها ای تو سکوت شب غرق در
صدای امواج میشم که روحم را نوازش میدن
آرامشی که خیلی از ماها شاید در دریا با صدای موج ها
آروممون میکنه
گوشی را رو حالت پرواز میذارم و روی یک نیمکتی با لپتاپم مینشینم
غرق در آرامشی هستم فقط کمی ترس با استرس خطرات لب دریا بودن که قبلا هم تذکر داده بودن بهمون قلبم را به تپش با میداره
ولی باز هم به جرات دلم باز اعتماد میکنم و سعی میکنم که بیشتر به امواج گوش بسپارم
امواجی که امشب هم وحشی شده اند وحشی بودنش هم حاوی پیام ها ای است
یه کمی دست از لپتاپ میکشم و دست از نوشتن باز میدارم و صدای لپتاپ را کامل 0 میکنم که سکوتم با سکوت محیط نشکنه
احساسی که یهو از خودم وا میکندم
نسیم باد خنک و درصد بالا رطوبت هست که صورتم را نوازش میکنه
از اون نوازش ها ای که هیچ فرشته ای یا انسانی نمیتونه جاش را پر کنه
ساعت از 2 شب به بعد گذشته است و هر کس یا شخصی دیگری بود از این ریکاوری صیر میشد و از مسیر خودش باز میگشت
ولی من نه لپتاپ بر همان نیمکت میگذارم و بلند میشوم و نسیمی که به عطرم جون تازه ای بخشیده خودم را مست و غرق در خودم میکنه به مسیر راهم ادامه میدم تو ساحل
میرم فقط دلم یک هم گام و همراه میخواد هم گامی که از جنسیتش شاید واصت فرق نکنه دلت تو این مسیر کسی را میخواد که بفهمدت حست کنه و
از غصه هات که میگی دلش و جانش واصه شنیدنش کنار گذاشته
به مسیر رفتنت ادامه میدی که
یهو یاد آهنگی می افتی که حس میکنی
هیچ چیز بیشتر از اون آرامت نمی کنه
چقدر از ساحل چشمات دورم
دلم آشوبه هو دستام سرده
شب زیبای دریا میشه
اگه عشقم به دلت برگرده
تا به دستای تو آدت کردم,تو را غصه ها ازم دزدیدن
خیلی طوفانیه دریا امشب,مگه موجا تو را با کی دیدن
من ازت دورمو حالم خوش نیست
بی هوا تا ته دریا میرم
بهتره به فکر من باشی که
دارم از ندیدنت میمیرم
پلیر نه یک بار 3 4 5 6 7 بار
تکرار پشت تکرار
نم ریز بارون با اشک رو صورتت با نسیم سرد بهاری نوازشت میکنه باهات حرف میزنه و بهت میگه که هر وقت دلت گرفت خواستی نبودن بیا بیا پیش خودم
خودم نوازشت میکنم حالا هم هوا سرد تر شده و
من هم آروم تر همینجا پست را منتشر میکنم و میرم برای خواب آروم خابی که امشب باز هم اول صبح قبل از طلوع میام پیش دریا
و او باز هم احساس قشنگش را به من هدیه میده
از لب دریا هم که فاصله بگیریم
شما میتونید تو پیج اینستا من بازی گلبال تیم شهرتون ببینید
تیم ما که تو دسته 1 کشوری بهترین جایگا که ایستادیم پنجم ایران
خب بگم که بازی دسته 1 2 3 کشوری که تیم ها یه
تهران کردستان کرمان گیلان گلستان اصفهان خوزستان همدان مشهد خراسان رضوی مازندران قزوین تیم ملی منتخب جوانان
بعضی از تیم ها هم بود که دست تنها بودم و فرصتی نداشتم
مثل یزد اراک آذربایجان شرقی غربی
و یه چنتا ای دیگه
و بگم که تا به حالا شرایط جور نشده که من فیلم چنتا از بازی هایه گلبال واصتون بزارم تو محله
این که هستین دنبال میکنید و کامنت میذارید
مرسی
دست تک تکتون میبوسم

۱۸ دیدگاه دربارهٔ «خیلی طوفانیه دریا امشب,مگه موجا تو را با کی دیدن»

سلام محمدرضا.
از پست عالیت خیلی ممنونم.
خیلی لذت بردم.
مرسی از اینکه زحمت کشیدی فیلم بازی کردستان رو هم گذاشتی.
خیلی حیف شد که نتونستم بیام بابلسر.
دلم برا دریا و اردوگاه قصر مانند شهید عظیمی یه ضره شده.
واقعا حالم از بعضی مدرسهها به هم میخوره.
مدیر یا معاون حسابی تو نباید اونقدر درک داشته باشی که این بیچاره دلش میخواد بره مسابقات.
تا آخر خرداد که اونجا نمیموندم.
به هر حال این دوره رو از دست دادم.
بازم تشکر از پستت.
موفق باشی.
راستی کاش بعضی از نتایج رو اینجا میزاشتی.
البته فکر کنم تو سایت blindsports هم باشه.

خوشم اومد، کناااار دریااااا، واااای که منو بردی به خاطرات زمستون امسال، اینکه چطوری از ناراحتی از شب تا صبح خودمو دلمو، زیر بارون، تو همون اردوگاه، تو همون صاحل به دریا و بارون سپرده بودم تا آروم بشم، سلام منم بهش برسون، بگو کارش خیلی درسته، تو هم کارت درسته پسر!

سلام محمدرضا. شب های دریا. با نسیم و موج ها و سکوت و همه چیزش. آخ خدا دلم تنگ شده واسش! میشه زمان هایی که من و شب های دریا زیاد رفیق بودیم برگردن؟ اون زمان به همه چیز توجه داشتم جز این بهشتی که تو الان گفتیش. و الان واسه۱لحظهش حاضرم۱عمری رو بپردازم.
ممنون از پستت و اشتراک شب و لحظه و حس و حالت!
موفق باشی!

سلام محمد رضای عزیز و پُر احساسم
این قدر من رو با احساس بیانت برانگیخته کردی که دوست داشتم چشمام اون قدر قدرت بیناییش زیاد می شد که به یاد قدیم و رانندگی کردن هام ماشین رو بر میداشتم و شب میرفتم بندر دیلم
آرزوی موفقیت برات دارم در مسابقات

دیدگاهتان را بنویسید