خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

درد دل های یک بانوی افسرده و مستند پله برقی احتمالی

سلام خدمت همه دوستان عزیز و گرامی تر از گرامی هم محله ای
وااااای که باور نمی کنید چقدر خسته هستم خیییلی ….. به معنای واقعی دمار از روزگارم در اومد ولی تسلیم نشدم و آخرش حدودا هفتاد درصد شاخش رو شکستم …..
حالتون چطوره راستی؟ خوب و خوش و سلامت که هستید ان شا الله تعالی؟
خب بذارید از اول اولش براتون بگم:
من از زمان های بسی بسیار قدیم می خواستم برم کلاس جهت یابی که خب هر بار بنا به دلایلی نمیشد که بشه و دیگه گذشت و گذشت تا امسال که از اولین پنج شنبه بعد از تعطیلات به مدت چهار تا پنج شنبه این دوره رو به همراه دو تا از دوستان در انجمن موج نور گذروندیم, استادمون جناب آقای دلیر بودند که واقعا بدون اغراق بینهایت فوق العاده آموزش می دادند و بسیااار بسیااار بر اصول و فنون جهت یابی مسلط بودند ….
خب جا داره ابتدا از طرف خودم و نیره و سمانه خانمی از انجمن موج نور و آقای دلیر کمال سپاس گزاری و تشکر رو داشته باشم و البته که ما به هر اندازه هم تشکر کنیم کافی و وافی نخواهد بود …. حقیقتا ما ممنون و قدر دان هستیم و ان شا الله که مهربانترین خالق هستی پاسخ محبت ها و زحمات شون رو از طرف ما به بهترین بهترین نحو بده و زندگی شون رو سرشار کنه از شادمانی و خیر و برکت….

خب توی پست قبلی از خاطرات تعطیلات عیدم نوشتم و ماجرای ترس یکی از دوستانم از پله برقی, پنج شنبه گذشته, آخرین جلسه کلاس جهت یابی ما بود و توی این جلسه با نحوه عبور از خیابون, تاکسی گرفتن, سوار و پیاده شدن از اتوبوس توی ایستگاه های BRT و استفاده از پله برقی برای عبور از عرض خیابون آشنا شدیم.
من با خودم اندیشیدم شاید بسیااری از دوستان هستند که در انجام این کار ها مشکل دارند یا مشکل ندارند ولی اصولش رو نمی دونند و نهایتا تصمیم گرفتم این کلاس رو کلا ضبط کنم و به صورت مستند تنظیم و در اختیار و دست رس دوستان قرار بدم.
البته و صد البته که انجام همه این کار ها باید حتمی به صورت عملی و در کنار یه فرد مطلع و مسلط یاد گرفته بشه و صرف گوش دادن به یه مستند نمی تونه کفایت کنه ولی بسیاار راه گشا و کمک کننده خواهد بود.

خب من از صبح امروز نشستم سر تنظیم مستند پله برقی به عنوان اولین مستند گوشکنی خودم, مشکلات بسی بسیاااار فراااوان بودند, و اصلی ترین مشکلی که باهاش مواجه شدم موسیقی بود, آخه من رو چه به موسیقی و شعر و آهنگ!
برای اولین قدم زدم توی GOOGLE و کلمه پله رو SEARCH کردم چند تا آهنگ اورد که فقط یکیش مورد پسند و استفاده قرار گرفت و دیگه بنبست …. یعنی کل هاردم رو زیر و رو کردم …. فکر نکنید آهنگ ندارما … یه ده بیست گیگی آهنگ و شعر و موسیقی دارم ….. کلا به آرشیو کردن علاقه خاصی دارم خخخخ ولی چه فایده وقتی هیچ وقت گوش نمی دم و نه می دونم کدوم خواننده صداش چه شکلی هست؟ کدوم تو چه سبکی می خونه؟ و اصلا الآن باید دنبال چی باشم ….. نشستم با پنجره OPEN SOUND FORGE یکی یکی حدود نود در صد آهنگ ها رو چک کردم و واقعا دریغ از یه شعر و موسیقی قشنگ و با محتوا… همه شون فقط از عشق و عاشقی و لیلی و مجنون و یار و این چیز ها می گفتند …. جدا مغزم درد گرفت از بس گشتم و نیافتم … گشتم و نیافتم …
دیگه سر آخر یه چهار تا آهنگ انتخاب کردم و گفتم ولش کن بابا ان شا الله خوبند … خودت از موسیقی سر در نمیاری مخاطبین شنونده که سر در میارند حتمی دوست دارند دیگه …. ولی جدا اگه اون سی در صد باقی مستند من هم به نتیجه رسید و گوش دادید بد سلیقگی و کج سلیقه گی موسیقیایی منو عفو کنید ….
حدود هفت هشت دقیقه اول مستندم رو هم ویرایش و میکس کرده بودم و چون شدید خسته بودم, فایل ها رو SAVE کردم و لپتاپم رو خاموش و رفتم یه نیم ساعتی استراحت…
وقتی برگشتم دیدم فایلی که روش کار کرده بودم نیست و به این نتیجه رسیدم یه فایل توی SOUND FORGE بسازم و چک کنم ببینم محل ذخیره ش کجاست, که نمی دونم چی شد که دستم خورد روی OK و فایل مربوطه که اسمش SOUND1 بود جایگزین فایل ادیت شده بنده با همون عنوان مشابه شد و من شکلک افسردگی شدم, بازم نا امید نشدم و گفتم دوباره ادیت و میکس می کنم اشکال نداره ولی به صورت ناباورانه دیدم که کلا هیچ فایل دیگه ای از اون هفت هشت دقیقه اول ضبط شده ندارم, فایل مادرم رو ازش پشتیبان نگرفته بودم و وقتی ازش کات کرده بودم زده بودم SAVE …..
بد شانسی تا این حد دیگه خییییلی بی نهایت زیاااد بود برای منی که یه عالم با انگیزه از صبح علی الطلوع نشسته بودم به تلاش و کوشش….
زنگ زدم به سرکار خانم کلاه قرمزیان نازنین و با گریه بهش گفتم چه کنم؟؟؟؟؟؟ اونم که مثل همیشه از خنده پکیده بود و گفت برو نرم افزار
DiskGetor Data RecoverY رو که آقای میر قاسمی آموزشش رو توی محله گذاشتند دانلود کن و خیلی آسونه و نرم افزار خوبی هست و یه نرم افزار هم آقای ایگل آموزشش رو گذاشتند …..
دیگه من رو هم که می شناسید زیاد کاری به آموزش و مهارت های کامپیوتری سخت و اینا ندارم ولی غیرتی شدم رفتم آموزش آقای میرقاسمی رو یافتم و نرم افزار و نصب کردم, کرک کردم و VOICE RECORDER م رو زدم برای RECOVERY ولی نشد ….. دوباره هم تلاش کردم بازم نشد …. دیگه باور کنید شکلک گریه واقعی شده بودم …..
زنگ زدم سرکار خانم نیره خانم بهش گفتم نیرهههه چه کنم که گفت بنویس گفتم نه من مستندم رو می خااام اونم خندید و خواست دلداریم بده که گفتم الآن نمی خوام دلداریم بدی بعدا مجدد مراحمتون می شم خخخخ
بعد یهویی تصمیم گرفتم بقیه مستندم رو تنظیم کنم و به نیره بگم بجای اینکه دل داریم بدی بشین قسمت اول پله برقی رو صوتی برای مخاطبین عزیز گوشکنی و غیر گوشکنی هم نوع به صورت صوتی توضیح بده من بذارم اول مستندم که هنوز بهش زنگ نزدم بگم ….
اگه قبول نکرد بنظرتون باهاش قهر کنم آیا؟ بنظرتون قبول می کنه آیا؟ بگم سمانه ضبط کنه آیا؟
فکر می کنید آخرش من پله برقی رو برای شما می ذارم آیا؟
تازه دیگه براتون نگفتم که چه مشکلات و مشقات بسی بسیااار فراوان و عدیده ای هم در ویرایش و میکس بقیه مستند داشتم, دوبار یکی به دلیل اشتباه خودم یه بار هم به علت شیطنت های ترنم خانمی خاله فایلم SAVE نشده بسته شد و دوباره و دوباره از اول و اول…..
ولی بالاخره اون قسمت باقی مونده رو کج دار و مریض آماده کردم و فقط مونده بدم یکی قسمت اول رو توضیح بده بذارم اولش و بعد هم که قفسه بنده رو با وجود درخواست های فرااااوان تأمیر نکردند بهمون بدند که یه قفسه و رمزی به عاریه بگیریم و امیدوارم با پست پله برقی برسم خدمتتون خخخخخ
راستی اگه استقبال از پله برقی احتمالی خوب باشه, آشنایی با ایستگاه BRT و عبور از خیابون و تاکسی گرفتن رو هم براتون میذارم ……

یه چیز دیگه هم بگم و برم:
پنج شنبه ای نیره خانمی بهم پیشنهاد داد که توی واتس آپ یه گروه جهت یابی بزنم و اونجا بیایم تجربیات مون رو با هم به اشتراک بذاریم, اولش که گفتم خودت بزن من رو هم اد کن من حال و حوصله ش رو ندارم ولی بعدش به این نتیجه رسیدم جدا جای یه چنین گروهی بین گروه های واتس آپی که حد اقل من می شناسم شدیییدا خالی هست و تصمیم دارم یه گروه جهت یابی دخترونه بزنم و زهره خانمی مظاهری رو هم حتمی اد کنم که اگه زهره نباشه منم نیستم و کلا زهره مجبوووور به قبول عضویت اجباری افتخاری هستی خخخخخخ یه سری دوستام رو هم خودم دعوت می کنم یه سری رو هم به زور اجبار اد می کنم باشد که جدا مهارت جهت یابی رو به صورت اصولی بیاموزیم و اعتماد بنفسش رو هم و نهایتا رستگار شویم.

*************

من پنجره ای باز شده رو به شمایم

دیوار نمی خواست خودم را بسرایم

ماندم که در آن آجر و این شیشه ، چه فرق است ؟

وقتی که کسی هوش ندارد به صدایم
* محمدعلی بهمنی *

۵۸ دیدگاه دربارهٔ «درد دل های یک بانوی افسرده و مستند پله برقی احتمالی»

سلام بانو جان. یعنی ترکیدم از خنده به خدا ترکیدم اونقدر خندیدم که داد مادرم در اومد که یعنی چی گوشی فرو می کنی داخل لوله گوش هات ریسه میری خوب چته! ببخشید باید هم دردی می کردم ولی چیکار کنم خندم گرفت دیگه! آخ پله برقی نگو که من مدتی باهاش عجیب ماجرا داشتم. بانو۱دفعه اتفاقی نزدیک بود شوتم کنه پایین از همون زمان چنان ازش ترسیده بودم که طرفش می رفتم ضربان قلبم می رفت روی دور تند. بیشتر از این طولش ندم الان با هم آشتی کردیم و میونمون خوبه! دلم۱پله برقی خواست محض آزمایش تحکیم روابطمون! چه قدر من حرف می زنم! چند روز داخل محله روشن نبودم خاموش می گشتم الان چشمه وراجی هام فوران کرده بد شانسیه تو طفلکه که اولین کوچه مال تو بود من برم باقیه کوچه های خالی از خودم رو به هم بریزم. آهایی بانو! من همچنان دوستت دارم!

سلام.! گروه جهتیابی! خیلی خوبه. یعنی عالیه! سعی کنین با تدبیر برین جلو، و این کار رو برای آقایون هم انجام بدین، و اگه شد، آخر هر هفته یه جمعبندی از مطالب گروه توی محله منتشر کنین! حقا که این جمعبندی، مستحق سنجاق شدنه!

سلام بر جناب ملکی گرامی
گروه جهت یابی که بله جدا عالی هست و ان شا الله خواهد بود, برای آقایون رو خب ان شا الله شما و دیگر آقایون محله تشکیل بدید ….
جمع بندی گروه که نمی دونم واقعا سخت هست قول نمی دم شاید ….

واااااییییی عزیزم از کلاس های جهت یابی گفتی داغ دلم تااازه شد خخخ.
من هم میخواستم بیام اصفهان واسه کلاس ها که متاسفانه جلساتش در هفته یک روز هست و من نمیتونم مرخصی بگیرم!
واقعا حیف شد.
عزیزم اگه تو واتساپ گروه جهتیابی تشکیل دادی حتما منو اد کن
موفق بااااشی

سلااام بر فرشته خانمی عزیزم
جدا وجود چنین کلاس هایی و امکان استفاده ما ازشون اهمیت زیادی داره
اگر شما نمی تونید بیاید اصفهان گمانم بتونید با بهزیستی یا یکی از انجمن های فعال تون هماهنگ کنید با یک استاد صحبت کنند و ایشون یه دوره فشرده چند روز متوالی براتون بذارند….
حتما با افتخار در خدمت شما هم هستیم خانمی
شااد باشی تا همیشه همیشه

سلاام بانو میبینم که حساابی ضد حال خوردی ولی واقعا حیف شد که اول فایلت حذف شده …. بگم سمانه ضبط کنه یعنیی چیی من که عمراا از این کارا بکنم تو میگی یعنی من هفت هشت دقیقه اولش یادمه که ضبط کنم بااور کن هیچی یادم نیست که خخخخ وقتی با آقای دلیل برمیگشتم خانه ریاضیات کلی با هم حرف زدیم ولی بااورت نمیشه چند بار مسیر رو گم کردم خخخ فکر کنم آقای دلیل اگه کلاس تموم نشده بود دعوام میکرد مثل همون پله برقی هاا که گفت فکر کنم شما به حرفای من توجه نکردیی خخخ اونوقت تو با این اوضاع من میخای که برااات فایل ضبط کنم !!! تازه من که هفته آینده وقتم پر هست و سرم حساابی شلوغه در جریانش که هستی پس دیر گفتی خانمیی باید وقت قبلی بگیری … خخخخ

سماااانه یعنی یه هفت هشت دقیقه در مورد پله برقی بحرفی سخت تر از هدینگ بندی هست آیاااا؟ یعنی می ری شیراز من رو نمی بری خوشحالی آیاااا؟ شکلک فکر کنم اون وقت که راهت رو گم کردی من و نیره چشمت زدیم خخخخ داشتیم پشت سرت غیبت می کردیم که سمانه هم جهت یابیش خوبه خخخخخ

سلام
عه بانو من خوبه زیاد نخندیدم که الکی میگی پکیده بودم از خنده.
میگم که از پله برقی نمیترسم ولی کمی دچار استرس میشم.
بگذریم. ای کاش میتونستم و راهی بود که برای بازیابی همون اولش کمک میکردم.
در مورد قفسه هم نگران نباش. چون اولا با هم دوستیم، بعدشم نشد که کمکی برای بازیابی همون فایل بکنم، هر تعداد روز که بخوای قفسمو به رایگان امانت میدم. فقط این جمله آخری رو یواشکی گفتم شما هم یواشکی بخون غزل خانمی و بقیه نشنوند! خخخ.
شخصا به همۀ اینها که توی پست بهش اشاره کردید نیاز دارم. چه با میکس چه بدون میکس، هر وقت بذارید، انشا الله دانلود و استفاده خواهم کرد. موفق باشی گلم.

سلام
یعنی می خواستی دیگه چنقز بخندییی هااان؟!؟ با اون اوضاع روحی من لبخند شما مساوی بود با قهقهه زدن تازه تو بیشتر از خندیدن هم خندیدییی شکلک ولی خیییلی مرسی از همه بودن هات کلاه قرمزی عزیز و نازنینم …..
قفسه ت رو هم می گیرم ازت چون که دیگه زیرا خخخخخ و مرسی مجدد اندر مجدد

سلاااام و درووود بر بانو خانم وکیلیان محله
خوبید یا چطورید آیا
خوش میگذره یا نه
کلاً که خسته نباشید آخه هی ضبطیدید هی به تاریخ پیوسته یعنی عجب همتی داشتید شما
منم کلاً جهتیابیم تعطیل تشریف داره و بی صبرانه و خیلی زیاد مشتاقم که این فایل شما به زودی ضبطیده شده و در محله آپلود گردد باشد که به وسیله فایل شما رستگار یعنی چی جهتیاب شوم خخخ
به هر حال مرسی که در هر حال و هر زمینه سعی دارید تجارب و دانشتون رو با ماها مخصوصاً خودم بیسوادها به اشتراک بگذارید
من که منتظرم و در ضمن اگه دوستتون هم حاضر به همکاری نسبت به ضبط تکه اول فایلتون نشد مجازاتش کنید با اعمال شاغه یعنی تحریم الدوستیش کنید و باهاش قهر بشید تا قیووم قیومت خخخ به هر حال امیدوارم هر چی سریعتر بتونید این فایل رو در محله قرار بدید
شبتون خوش ایامتون به شادی و شیرین کامی همچو نارنجکی شاید هم کیک بستنی و خدا نگهدار

سلام بر جناب حقوق دان محله
می گم ا چی فکر کردید من و قهر نه !!!!
فقط تهدید خشک و خالی کردمشون خخخخخ
بعدشم خدا رو شکر هی ضبط نکردم هی ضبط, میکس و ادیت و ویرایشم هی می پرید و اول فایل ضبط شده هم که پرید تا کنون ضبط نشده که بخواد به تجدد برسه خخخخ
شما هم با سایر آقایون یه گروه تشکیل بدید و البته بخواید که یاد بگیرید و بعد یا علی بگید و تلاش کنید باشد که جهت یاب رستگاری خواهید شد

سلام بانو عزیز خوبی آیا سلامتی
خخخ منم از پله برقی مث چی میترسیدم اما حالا نمیترسم الآن پله برقی رو جای خیلی شلوغ اذیتم میکنه وگرنه ترسی نیست
ترس شده جزی از وجودم تا اتفاقی میفته ترس دارم
میگماا منم ببریاا هر وقت زدی اطلاع بده خانمی

سلااام بر بهار خانم عزیزم, خدا رو شکر تا حدی برات حل شده و ان شا الله که کلا حل میشه و نترس که ترس باعث میشه نتونی زندگی شادی داشته باشی….
شاد باش بهار جونم شاااد بی ترس بی استرس بی همه چیز های منفی ….
حتما گروه زدم شما رو هم در خدمتتون هستیم عزیز

درود بر شما
یادم میاد میاد یه بار زمان نامزدی با خانمم رفتیم بیرون یکی از دوستان خانمم هم همراه ما بود اومدیم برم روی پله برقی چشمتون روز بد نبینه با کمر خوردم زمین دو سه تایی هم قل خوردم جالب این جاست که خانمم هم دستم را ول نکرد و با من خورد زمین البته اون افتاد روی من و آسیبی ندید ولی درد جسمی به کنار درد روحیش خیلی عذابم داد می خواستم زمین دهن باز کنه و از شدت شرم و خجالت توی اون فرو برم خلاصه از پله برقی خاطره خوبی ندارم البته الآن دیگه یاد گرفتم ولی هنوزم هر وقت یادم میاد خجالت می کشم همون جا چنان اعصابم به هم ریخت که به خانمم گفتم آخه بیکار بودی با یه نابینا ازدواج کردی؟ اونم خندید و گفت تنوع خوبی بود

سلام و عرض ادب
واقعیتش با اینکه دو سه سالی هست با عصا میرم اینور و اونور ولی مدتهاست میخوام همت کنم و یک دوره جهت یابی برم ولی نیمیشه. خو نیمیشه. هم مشغله کاری و هم هماهنگ نبودن ساعات برگزاری با من. خخخ
شخصا عبور از خیابان یا پله برقی رو مشکل ندارم. ولی ایستگاههای بی آر تی یا مترو خیلی اذیتم میکنه. باید با این آقای مربی یه گفتگویی داشته باشم.
در مورد مستند ببینید ریتم فایل صوتی تون چگونه است. با تدوین گرهای زیادی در ارتباط بودم که اولین کارشون در تدوین و میکس ریتم کارِ. و اکثرا برای مستند از موسیقی بی کلام استفاده میکنند. اگر ریتم تند است یک موسیقی تند که گاهی به شوخ طبعی و گاهی به هیجان انگیزی نزدیک شود بگذارید. اگر ریتم ملایمِ یک موسیقی ملایم که حس بیان را منتقل کنه بذارید. راستی این برنامه میکس صدا رو چجوری یاد بگیرم؟ منم میخوام میکس و مونتاژ صدا رو یاد بگیرم.
موفق و شاد باشید و منتظر مستندتون هستم هان راستی با نیره و سمانه قهر کن. قهر قهر قهر تا روز قیامت. خخخ

سلام خدمت آقا مهدی ۳۱۳ گرامی
با آموزش آقای دلیر جدا توی ایستگاه های brt مشکلتون حل میشه, ان شا الله فایلش رو آماده می کنم و پست, منم تقریبا مستقل هستم و خودم رفت و آمد می کنم ولی به نظرم در هر شرایط این کلاس ها ضروری هست و ان شا الله شما هم فرصت مناسب پیش بیاد براتون …..
میکس رو هم که تشخیص آهنگ و ریتم واااای من همون به قید قرعه از این به بعد آهنگ انتخاب می کنم تا سختم نشه خخخخخ
می تونید برای آموزش میکس و ویرایش صوتی از آموزش sound forge موج نور استفاده کنید یا با انجمن موج نور تماس بگیرید ببینید کلاسی در این ارتباط دارند یا نه
همیشه شاد و پاینده باشید

اونایی که پله برقی براشون شده یه غول بی شاخ و دم توجه کنند که راه استفاده از این پله اینه که در اول کار یهویی نخواید که پاتون رو بذارید رو پله چون تسلط ندارید و نمیدونید که با اولین پله چقدر فاصله دارید حتما حتما دستتون رو بگیرید به نرده و پیش برید عصا هم دستتون باشه عصا نشون میده که کی به پله میرسید نرده هم نشون میده هیچ خطری نداره اگه دستتون به نرده باشه و نذارید تعادلتون بهم بخوره اگه پله اولی رفت خب دومی پشت سرش هست و راحت میتونید پاتون رو بذارید روش و بالا یا پایین بروید برای خارج شدن ازش هم اصلا جای نگرانی نیست شاید بعضیها فکر کنند که اگه مثلا کمی دیر پاشون رو از پله بذارند بیرون آیا چی میشه والا هیچی نمیشه اصلا خود پله آدم رو خارج میکنه خلاصه که اصلا خوشم نمیاد کسی بگه میترسه یا استرس میگیره یا سرش گیج میره اینا توجیهات غیر منطقی هستند شاید یکی از راحتترین کارها در دنیا استفاده از پله برقی باشه. این جمله رو گفتم یاد خاطره ای افتادم امید که کسی از تعریفش ناراحت نشه میتونه کمی لبخند رو لبهاتون بشونه. یه دوستی داشتم که قرار بود داماد بشه برای شب دامادی استرس داشت و میگفت که میترسه و خلاصه از این حرفا. شب دامادی فرا رسید و گذشت و مدتی بعد ازش پرسیدم که خب چی شد آیا نگرانی ات بجا بود یا بیجا. دوستم گفت که فکر میکنه که تو دنیا هیچ کاری آسانتر از داماد شدن نیست و گفت که ترس و استرسش بیخود و بی جا بود و بی جهت جوون های بیچاره رو میترسونند. پله برقی هم همینطوره و بیشتر از اونی که فکرشو میکنید راحت و دسترسپذیره.
پیروز باشید خوبانم. از بانوی گرامی هم تشکر میکنم و آرزو دارم هرگز و هرگز افسرده غمگین ناراحت و هیچ صفت منفی دیگه نباشه و همواره شاد و پر انرژی باشه که واقعا فردی لایق و شایسته بوده هست و خواهد بود.

سلام سلاااام وای خوش به حالتون من که تو تهرانم خیلی کسیرو نمیشناسم یا اگه میشناسم انقدر وقتشون پر هست که وقت آموزش ندارن منم دلم معلم جهتیابی میخوااااااااااااااااااااااااد شکلک حسودی شدید خخخخ من به شخصه تو اون گروه هستم و از همین اول بعد از زهره جون عضویت خودمو مهر میزنم

سلاااام بر مینا خانمی عزیزم, میگم یواااش مهرت خورد یه کم اون طرف تر جوهریمون کردی خخخخخ با افتخااار خوشحال میشیم از بودنت و شوما که تهرانی و می گند تهران مهد امکانات هست این طور بگی دیگه مقیمان سایر استان ها و شهرستان های عزیزمون چی بگند آیا؟

سلام خخخخخ آخی گناه داشتی خب.
من از پله برقی یه خاطره بد دارم.واااایییی اصن نمیتونم فکرشم بکنم بخوام دوباره سمتش برم.
چند سال پیش برا مسابقات دو و میدانی رفته بودیم مشهد.تو حرم امام رضا بودیم خیلی هم عجله داشتیم.همرام بهم گفت باید بدویمم.‏ در هین دویدن به پله برقی میرسیم و اون دوستم هیچی بهم نمیگه.
بعدشو تصور کن که چیشد دیگه!!!وای خیلی ترسناکه.
حتما اون گروهو بسازین خیلی
مفیده.منم که قطعا هستم تو گروه خخخخ
به امید آوردن مستند.

سلااام بر نیایش خانمی قهرمان عزیزم, می گم عجب تو کلاس نیستی خخخخخ شما رو هم حتمی خواهیم داشت در کنارمون عزیییزمی و این که آره گناهی بودم زیاااد ولی این نیز بگذرد و اما واقعا این طوری هم افتادی از پله هم شکه شدی هم وااای خداییش خاطره شده برات جناب پله برقی ها ولی طوری نیست اونم گذشت دیدی

شما خودتون گروه خودتون رو بزنید
با ما در رقابت باشید
بعد یه مسابقه جهت یابی بین خانم ها و آقایون در عالم واقع می ذاریم
و اون وقت معلومه ما خانم ها در سکوی افتخااار خواهیم ایستاد و بعدشم میریم کیک نارنجکی می خوریم به افتخاار خودمون

سلام بر وکیل بزرگ محله.
من که کلا خاطره خوبی از کلاسای جهت یابی ندارم. خودم واسه خودم همین طوری می چرخم.
پله برقی رو هم شدید عاشقشم. یعنی حاضرم از صبح تا شب همین طور برم بالا هی بیام پایین، هی برم بالا هی بیام پایین، هی برم بالا هی بیام پایین. خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
منتظر مستند شوما هم هستیم. اگه سمانه خانم آموزشتون رو ضبط نکرد باید برای تمام بچه ها کلاس جهت یابی برگذار کونه. خب بهتره من بخاطر این حرف آخرم برم تو افق محو بشم خخخخخخخخخخخ.
شاد باشین.

یکی تو این محله بود زمان های خیلی دور که با نام وحید کامنت و پست میذاشتاا کسی ازشون خبر داره یا هنوز تو افق محو شدن پیدااا نشدن !!! خخخخخ . به هر حال اگه کسی خبر داره بگید همونجا بااشن که من عمراا کلاس بذارم خخخخخ

سلام بانو. وااای که چه دردسرایی داشتی. من اگه بودم که بیخیالش میشدم. برام پیش اومده. خیلی اعصابخوردی داره.
آفرین کار خوبی کردی دوره رو گذروندی. شما که حقوقدانی. میدونی که اگه دست کسی عسای سفید باشه ولی گواهینامه شو نداشته باشه بار اول و دوم جریمش میکنن. بار سوم هم عساش به مدت دو هفته میره تو پارکینگ. بعدم اگه تصادف کنه در هراین کارو اصلا قبول ندارم. صورت بیمه بهش تعلق نمیگیره. اگه خدای نکرده یه کور بدون عسا از خیابون رد بشه و تصادف کنه، هر بلایی سرش بیاد بهش دیه نمیدن.
من اعتراض دارم. چرا تبعیض جنسیتی! یعنی چی!
راستی با عرض معزرت یه تذکر چرا علایم نگارشی رو تو پستت رعایت نکردی؟
یه چیز دیگه، تو پست قبلیت هم کامنت گذاشتم. یه سر بزن.

سلام بر آقای یکی از مای کم یاب گرامی
نیستید آقا معلم؟؟؟
علائم نگارشی رو بنظرتون یه بانوی افسرده یادش هست اصلا چی هستند یا کی هستند آیااا؟ خخخخخ
و عصا و نابینا و عرایضتون رو هم خخخ هم لایک و اما تبعیض جنسیتی نیست برای آقا کامبیز هم گفتم بیاید مسابقه …..

سلااااام بانووووویی چطووورییی؟
آخی میفهممت کاملا میفهمم چی میگی منم از این بلاها کم سرم نیومده
راستی اومدم بگم اگه هم چین گروهی زدی تو واتسآپ منو حتما حتما حتما اد کنی هااااا! شمارمو اگه نداری به زهره خانم مظاهری میدم که بهت بده ولی حتما منو اد کن شدیدا نیاز دارم

سلااام سلااام به آمنه خانم وکیل الوکلا!
و به همگی دوستان عزیز دیگه!
به من که بی نهایت لطف داری. من در خدمتم دست به کمر! میخوای اصلا خودم بزنم؟ خخخخ.
جدا که خوشحال میشم اگر چیزی میدونم و بلدم به بقیه هم انتقال بدم. شماها که همه استادین.
بازم ممنون هم از پستت هم از لطفت نسبت به من.
حتما رو من حساب کن.

سلااااام بر مظاهری خانمی عزییییزم
جدا لطف نبود حقیقت محض هست شما بی نظیری در جهت یابی و استقلال, یه نمونه مثال زدنی و قابل افتخار ….. بدون تعارف می گم زهره تو عالی هستی خیییلی…..
و ان شا الله من و بقیه بچه ها هم از تو یاد می گیریم و به هم یاد می دیم و همه باهم پیش به سوی توانستن, استقلال زندگی ….
بازم مررررررسی زهرره مرسی که هستی خیییلی بدون تو و تجربیاتت نمی شد

سلام بانو جان
وااای که منم یه بار اشتباهی زدم فایلی که صدای علی کوچولو بود اشتباهی پاک کردم خیلی کلافه شدم
آخه خیلی ناز حرف زده بود خیلی وقتها میاد باهام حرف بزنه صداشو ضبط میکنم و دارمشون.
امیدوارم الان دیگه تونسته باشی کاری کنی

سلام سارای جون عزیییزم
نازی علی کوچولو می گم یه فایل هاش رو برای من هم می فرستی آیا؟
نه نتونستم یعنی نیره امتحان داره فردا گذاشتم آزمونش رو بده بعد بهش بگم, سمانه هم که می خواد فرار کنه بره شیراز, نهایتا نشد خودم یه کارش می کنم…
می دونی من یه بانوی تسلیم ناپذیرم …..

سلام. نه منظور من اینه که ضرورتی نداره که گروه آقایون و خانوما جدا باشی. کلا من مخالف هرگونه جداسازی جنسیتیم.
من تو خزانه این دوره رو گذروندم هنوزم کلاساش هست. احتمالا تو الغدیر هم باشه. شاید جاهای دیگه ای هم این کلاس باشه که من خبر ندارم.
اون موقع که من کلاس جهتیابی رو گذروندم بی آر تی نیومده بود. پله برقی هم چندان رایج نبود. بنا بر این من نمیدونم اینا چجورین.

سلام بر جناب یکی از مای بزرگوار
یادش بخیر دیگه الآن شما هم بعد این همه سال فکر کنم نمیاید محله ببینید بالاخره کامنتتون رو دیدم خخخخخ

و اما شما تهرانی هستید و اون موقع ها تهران برای شما امکانات همه جا بوده خوش به حالتون….
و بی آر تی و پله برقی دیگه خیییلی رایج شده هاااا …..
کم کم باید بریم سراغ هلکوپتر سواری

سلام و درود فراوان.
اینی که سر شما اومده فکر کنم بلای آسمونی بوده نه بدشانسی! آخه دیگه تا این حد؟ خخخ.
ولی ان‌شاء‌الله درست می‌شه. از زحمتی هم که کشیدید قدردانی می‌کنم
اما یه چیز دیگه. نکنه بمبی نارنجکی چیزی زدن وسط محله؟ آخه انگار چند تا از قفسه ها خراب شدن. چطوریه؟ قفسه من که الحمد‌لله درسته.
از پله برقی هم هیچ خوشم نمیاد. خاطره بد که ازش ندارم ولی ممکنه واسم درست بشه! البته راهکارهای عمو حسین و احیانا اگه آموزش شما رو به راه شد راهکار‌های شما رو سعی می‌کنم به کار بگیرم. ولی فکر نکنم درست بشو باشه.
البته بیشتر از اینکه نگران خودم باشم نگران همراه بینامم. چون وقتی به پله برقی می‌رسیم و می‌خوام سوار بشم جوری طرف رو به عقب می‌کشم که اگه خوب مقاومت نکنه سرنگون می‌شه.
شعر آخر متن هم قشنگ بود ولی من نفهمیدم چی می‌گه خخخ.
موفق باشید.

و سلااامی پس از سالیان بر شما….
میگما جدی من باید چک کنم ببینم کدوم کامنت ها رو تو کدوم پست هام جواب ندادم بعد کلی خودمو دعوا کنم و البته کتک کاارییی نداریم خخخخخ
خب مستند پله برقی من که اومد و امیدوارم گوشش داده باشید و الآن پله برقی برای شما از تفریحات جالب انگیزتون شده باشه….
راستی بیچاره همراه بینایی که نتونه مقاومت کنه خخخخخخ
و اما شعر آخر پست رو هم که الآن دقیقا نمی دونم چیه ولی حتما پس از سالها دیگه بخونیدش متوجه ش میشید ….
شاد تر از همیشه باشید هر روز بیشتر از دیروز

دیدگاهتان را بنویسید