خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بچه ها خودتونو آماده کنید به یه مجلس عروسی تو کُردستان دعوت شدیم!!

سلاااااام بر همه ی دوستای عزیزم. راستش قرار بود این پست رو فردا منتشر کنم ولی این طور که بوش میاد احتمالا فردا خونه نباشم به خاطر این اومدم که امروز این رو بزنم!!
هدیه ی شیرینم که به خاطر اذیت کردن پریسا همون دیروز آخرین پستش بود.!!!
خوب بابا پریسا اخم نکن اونم اگه نرفتم بیرون فردا می ذارم رفتم هم پس فردا چه عجله ایِ ای بابا!!!
خوب فعلا پاشید این لباسای کُردی که براتون آوردم رو بپوشید که بتونیم برای شام خودمونو به جشن برسونیم!! فقط خواهش دارم زیاد طولش ندید که دیر نرسیم زشته!!
ساعت هشت و نیم چند تا ماشین میان محله تا ما رو به مجلس برسونن.!!
خوب بریم سراغ معرفی لباس ها!!
اول لباس خانم ها که حسابی معرفی می خواد!!!
اول پیراهن پیراهن های کُردی خانم ها اکثرا بلند و تا نزدیکی های کفشاشون میاد. فکر کنم قبلا یه پست در باره ی لباس کُردی دیدم تو محله.!!
خوب دو نوعشو من خبر دارم یکی پیراهن های سنگ دار که با ملیله و این چیزا زینت داده شده با شال دستمال که اونم مروارید دوزی ملیله و این چیزهاست
اول پیراهن رو می پوشن بعد یکی شال رو نگه می داره و اون خانمی که قَصد داره اونو ببنده سر شال رو دوره کمرش می بنده و می چرخه هی می چرخه و باز می چرخه تا برسه به اون خانم که سر دیگه ی شال رو نگه داشته!!
اون خانم هم که سر دیگه ی شال رو نگه داشته تا اون یکی هی بچرخه تا بهش برسه شال رو سفت می کشه تا محکم بشه و بعد که عملیات با موفقیت انجام شد بهش یه سنجاق می زنن تا دیگه نتونِ تکون بخوره و صاف وایسته.!!!
این شال از دو متر هست تا پنج متر البته من تا اون حدشو دیدم!!!
این به خواست طرفه که دوست داره کدومو ببنده!! بعضیا دوست دارن کوچیک باشه پس دو متر بعضیا هم می خوان وقتی می بندن زیاد باشه که بیشتر می گیرن!!
خوب بریم سراغ دستمالش. این دستمال هم دل بخواهیِ یعنی اینکه میشه ازش استفاده کرد میشه بی خیالش شد.!!
این دست مال که با سنگ پولک و مروارید که استادش اون گوشه ایستاده و زیر زیرکی داره شکلک می کشه و آب زرشک می خوره درست میشه که جنسش از توره!! این دستمال رو خانم ها می اندازن دور گردن و روی شونه هاشون برای زیبایی که اونم با یه سنجاق گرفتار میشه تا تکون نخوره.!!
همینا بود البته رو سَری هم که هست.!!
البته الآن بعضی از خانم ها تو مراسم اقوام نزدیک دیگه بی خیال رو سَری میشن که البته نسبت به کسایی که رو سَری سرشونه یک از پنجاه یا بیشتر از ایناست.
خوب احتمال میدم که در معرفی لباس خانم ها کم و کاستی هست لطفا اگه کسی می دونه بیاد تکمیلش کنه!! رهگذر و رعد بزرگ هم اگه این طرفا پیداش شد به خانم ها کمک کنن که لباساشونو بپوشن.
مرسی!!!
خوب خانمها لباساشونو بردارن برن با همون توضیحات دست و پا شکسته ی من مشغول بشن شاید فرشته ی نجاتی پیدا شد.!!!
خوب حالا آقایون محترم بیایید اینجا.
اینم لباس مخصوص شما. که عبارت است از کَوا و پانطول با پاتُل هردوش یکیِ با گویشهای مختلف.
کَوا عین کت می مونه که از بالا تا پایین دکمه داره که می بندن البته تازگی ها مُد شده که نمی بندن یا یه نوع جدیدی اومده به اسم مراد خوانی که تصور می کنم واسه اطراف سنندج یا اُرامانه ولی پاتُل یه نوعه و فرقی هم نداره با یه شال که اونم دور کمر می بندن که جنسش با مال خانم ها متفاوته ولی تو بستن باید یکی نگه داره و سفت بکشِ و اون چرخش تا برسه به آخرش. بعد آخر شال رو فرو می برن تو خود شال دیگه باز نمیشه اگه درست بسته شده باشه.!!!
و کِلاش که اونم نوعی کفشه کُردی که با یه سری نخها و چیز های دیگه ساخته میشه شما هم برید آماده شیم که باید بریم.
در ضمن از کسایی که توضیحات من رو ناقص می دونن و خودشون خبر دارن لطفا بیان تکمیلش کنن.
خوب بریم سراغ جشن عروسی. قدیما جشن عروسی سه روز بود که اکثرا پنجشنبه شروع و شنبه تموم می شد.!!!
از عقد شروع می کنیم. عقد اکثرا با حضور اقوام نزدیک دو طرف ساده برگزار می شد و جوان ها با ضبط و نوار و چند سال گذشته با سیدی و این چیزا کمی می رقصیدن.!
مهریه اکثرا نوزده مثقال و نیم طلا یا وجه نقد تا دو سه ملیون تومان بود ولی متأسفانه تازگی سکه به اندازه ی سال تولد و خیلی چیز های دیگه. !!!
جهاز همون طور که تو پست عمو حسین گفتم یه پول نقد از داماد می گرفتن و حالا هم می گیرن با این تفاوت اون کجا و این کجا. الآن گاهی می شنویم تا پانزده میلیون از داماد بیچاره می گیرن و با پولی که خانواده ی عروس می ذارن روش جهاز رو برای عروس خانم تکمیل می کنن. اگه عروس با خونواده ی شوهرش بخواد زندگی کنه فقط کمد لباس تلویزیون و فرش می گیرن!!!
بعد از عقد می رفتن تا وقت عروسی. آها یادم رفت خانواده ی داماد طبق قرار قبلی که تو بله بُرون می ذارن طلا حالا هر چقدر که باشه با دو دست لباس و کفش و این جور وسایل برای عروس می گیرن. تا چند سال پیش طلا از نوزده یا بیست بالاتر نمی رفت که اونم تا سی بالا رفته !!!
نامزدی تا چند سال پیش اکثرا یه روز قبل از عروسی اصلی برگزار می شد!!
ولی امروزه یا با عقد تو یه روز یا با خود جشن اصلی برگزار میشه.!!
جشن عروسی هم که جمعه بود که حالا هروقت که می خواد باشه.
تا چند سال پیش حتی ثروت مندا هم جشن عروسی رو تو خونه برگزار می کردن و کمتر کسایی بودن که تو بوکان علاقه ای به رفتن به تالار نشون می دادن.!!!
آرایش عروس هم که عین همه جاست قبلا لباس عروس هم کُردی بود که متأسفانه الآن به تازگی لباس عروس با هر مدلی مرسوم شده هرچی پر زرق و برق تر بهتر.
غضای عروسی خوشبختانه هنوز یه غضاست که اکثرا یا جوجست یا چلو مرغ با سوپ یا آش و نوشابه حالا بعضی خانواده ها سالاد هم می ذارن و از چند غضایی خوشبختانه خبری نیست فعلا.!!!
بعد سه روژانَ یا پا تختی بود که دقیق روز بعد از عروسی برگزار می شد و مخصوص خانم ها و بعضی مردا که دوست داشتن برن و می رفتن. رقص هم چند نوع داریم سه پایی سقزی و عادی که با ریتم آهنگ عوض میشن.
که چون زیادی پست طولانی میشه از توضیح هر کدوم خود داری می کنیم.
کادو ی عروس!!
این کادو ها رو عروس با پول خودش برای خانواده ی داماد می خره!!
برای داماد یه ساعت یه عطر و یه کت و شلوار!!
برای مادر شوهر و خواهران یا زن داداشای داماد که تو خانه هستن شال و برای مردا اکثرا پیراهن البته این فقط به کسایی تعلق می گیره که تو خونه هستن نه دخترایی که شوهر کردن و پسرایی که مستقل هستن بعد ازدواج!!
ولی رسم با حالی که دختر خانم ها خیلی دوست دارن اسمش هست دِز باوان اینم این طوریه که وقتی خانه ی پدر عروس دخترشونو پاگشا کردن دختر دور از چشم بقیه یه وسیله که دوستش داره و تو خونه ی پدرش زیادی ازش خاطره داره یا به هر دلیل دیگه دور از چشم بقیه بر می داره و تا وقتی از اونجا نرفتن نباید کسی ببینه و وقتی رفت بعد که خانواده ی پدری عروس فهمیدن دیگه حق پس گرفتن اون وسیله رو از عروس ندارن حتی اگه خودشون شدیدا بهش نیاز داشته باشن.
خوب این هم از جشن عروسی تو کُردستان!!
بازم خواهش می کنم کسایی که بیشتر در مورد هر کدوم از چیز هایی که من شرح دادم می دونن یا رسمی رو می دونن که من نمی دونم بیان تو کامنت ها توضیحش بدن!!!
پیشا پیش تشکر می کنم از اون افراد.!!!

چنین گفت زرتشت:
«عاشق عاشقی باش!!
دوست داشتن را دوست بدار.!!!
از تنفر متنفر باش!!!
به مهربانی مهر بورز!!!
با آشتی آشتی کن!!!
از جدایی جدا باش!!!

با آرزوی خوشبختی برای تمام زوج ها و به مراد دل رسیدن تمام جوان ها و خوشبختیشون
همه ی شما رو تا پست بعدی به خدا می سپارم.
همه ی ایامتان پر از جشن و شادی

۲۹ دیدگاه دربارهٔ «بچه ها خودتونو آماده کنید به یه مجلس عروسی تو کُردستان دعوت شدیم!!»

آفریییین ابراهیم. بسیار کار خوبی کردی که ما را با مراسم عروسی کُردی آشنا کردی. واقعا مراسم قشنگی دارند. درود بر تو و همه کُردها و کردستانیهای دوست داشتنی.
دمت گرررم. لبت خندان دلت شاد. پیروز و سرشار از جشن و عروسی باشی.

سلام ابراهیم
خوبی یا چطوری آیا
خوش میگذره آیا
واااای عجب رسم و رسومی عجب لباسای عجیب و تووپی عجب مراسمی عجب هدایایی و عجب چیزای جالبی دارن این کردای غیور مرد واجب شد یه سری به یه عروسی کردی برم
به هر حال مرسی بابت این پست توووپ
دمت شدیید جییییز و سرت خوش و سلامت و شبت خوش و خدا نگهدار

سلام
این هدیۀ عروس که فرمودید: ما بهش میگیم جایی پشت عقد! البته من کُرد نیستماااا از یکی از شهرستانهای استان اصفهان هستم.
اینجا که عقد و عروسی جدا هست. عروسی که یه شب جهاز برونه، یه شب هم حنابندون و شب عروسی هم که معلومه و روز بعدشم یعنی روز آخر پاتختی یا بُندُر تخت که از این یکیش اصلا خوشم نمیاد.
ولی جدی قدیما حداقل همون دوران کودکی ما واقعا عروسیا باصفاتر برگزار میشد و خیلی بیشتر هم خوش میگذشت. یادش به خیر.
تو این پست هم خوش گذشت. این شال که فرمودید دو متر تا پنج متر هست، ببخشید یه کم خندم گرفت. البته قصد جسارت نداشته و ندارم.
ممنون بابت پست و توضیحات قشنگی که دادید. عید هم بر همگان مبارک. شاد و موفق باشید.

سلام. عمراً اگر بدون من ماشین از محله راه بی افته. من عروسی و شادی و از این مدل شلوغی مثبت ها می خوام! آخ جون! لباس کردی هم می خوام عاشق پیراهن های بلند و ملیله مرواریدی هستم! آب زرشک ایول تا شما مشغول لباسید من۱خورده با این بطری ها چاق سلامتی کنم خخخ! عالی بود ابراهیم کلی اطلاعات بهمون داد! دستت درد نکنه!
پیروز باشی!

سلام ابراهیم
کردا رسمهای قشنگی باید داشته باشن.
من که کرد نیستم ولی بچه که بودم یکی از دوستای پدرم که کرد بود برای من یک لباس آورد
این لباس یا لباسها شامل یک لباس تور بلند قرمز یک جلیقه قرمز با پولک تزئین شده یک تور بلند بلند منجوق دار سفید قشنگ بود.
البته من از این لباسا استفاده نکردم و فقط نگهداریشون کردم. همیشه دوست داشتم تور بلند سفیدشو استفاده کنم اما بلد نبودم چه طوری باید استفاده کرد خیلی بلند بود.
بله الآن هم عروسیها به سبک گذشته نیست. آخ عروسیهای توی خونه چه کیفی داشت!
من که همیشه طرفدار سادگیم و با این رسم و رسومات ایرانیا مخالفم
به هر حال خوب شد تو همچین ایامی همچین پستی زدی
موفق باشید

سلام هیوا جان خوبی عزیزم
کاوکوم لی لی
امیدوارم درست نوشته باشم
آرزو می کنم به امید خدا عروسی خودت داداشم
و خیلی قشنگ هستن سنت های زیبایی که از بخت بد دارن از بین میرن
عاشقتونم کُرد های دوست داشتنی دمت گرم هیوا

دیدگاهتان را بنویسید