خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

کولر گازی، خوب یا بد؟ مسئله این است!

خب با عرض سلام و سولوم و مالاچ و مولوچ و چالاپ و چولوپ و یه عالمه حرکات ناموزون دیگه خدمت شما برو بکسی که هنوز به گروه تی ام بکس ملحق نشدید، که البته منم نشدم، و ایشالا یه روزی، یه جایی، همه با هم بشیم، باید بگم که این تابستونا و یعنی بهار های شبه تابستون و بدتر از تابستون که توی اصفهان حکمفرما میشن، یک یاومولقوطی ای اینجا درست می کنند که نگو و نپرس!

راستیاتش ساختمان محل کار ما، عوض شد. دمش کرم که عوض شد! چیزه. گرم منظورم بودا! اشتب نشه. خب. این عوض شدنش غیر از معایبی که داشت، و منو به همراه یه چندین جین پرسنل دیگه به مدت یه ماه آواره کرد، و هر روز میز و صندلی و کامپیوتر و مانیتور به دندون می گرفتیم از این طبقه به اون طبقه، از این اتاق به اون اتاق، از این سالن به اون سالن، از این طرف به اون طرف، هی جابجا می شدیم، و کلا از ارواح سرگردان بدتر شده بودیم، محاسن خوبی هم داشت. اول اینکه الان دیگه این ساختمون جدیده، چسبیده به خونه ی من و من هر وقت از سرویس جا بمونم، یه کله معلق یا به قول ما لنجونیا یه کله قوچک می زنم از پنجره ی خونه خودمو میندازم وسط محل کارم! بعدشم اینکه یه کولر گازی آوردند نصب کردند توی طبقه ی ما، که وای از این کولر گازی. شرحشو می نویسم حالشو ببرین!

اول همه گرم‌مون بود. کلی اعتراض و التماس و درخواست و از و چز که تورو به خدا تورو به ماشین مشتی ممدلی که گویا همون محمدعلی بودند اون دوست عزیز صاحب ماشین، یه چیزی، میزی، ریزی، بذارید که مردیم از گرما.

اول پنکه فراهم شد. خب هوای ساختمون که به لطف بهارک تابستون نشان داغ بود. پنکه هم که هنری نداره جز پخش کردن همون هوا به اطراف. هیچی دیگه. پنکه نگو، سشوار بگو. از نوع چرخان و پران و خوشگذران. من فقط حسن اون پنکه رو حالت دادن به موهام میدونستم و بس. هر وقت موهام به هم میریخت، می رفتم جلوش اول مثل بچگیام یه کم آآآآآآآآ آآآآآآآآ آآآآآآآآ می کردم توی پره های پنکه، مثل عقبمونده های ذهنی کلی کیفور می شدم، بعدم با شونه جلوی اون پنکه ای که باد داغ می زد، موهامو حالت می دادم! بنگ!

بعد کولر تشریف سردشو آورد! وااااایییی! این به ننه سرما می گفت زکی! پِکی! استکان نعلبکی! هیچی دیگه. سرتونو یعنی گوشتونو درد نیارم. اونقدر بادش سرده این کولره، که وقتی روشن میشه، کلا حس می کنم توی سرد‌خونه ی بیمارستان جا موندم و از بخت بدم، برعکس دیگر جنازه ها، زنده موندم و کسی از حالم خبر نداره. چند بار علی لهراسبی گوشیدم هی می گفت “من. حال این روزاتو. میدونم”. ولی دوروغ می گفت. چون نیومد نجاتم بده. هیچی دیگه. ما که روزی کلی ناز و راز و نیاز و اعتراض و التماس کرده بودیم کولر جون بیاد، حالا می خواستیم کولر جون بره! می بینید کارای دنیا رو؟ آدم همینه. خوبی بهش نیومده!

هیچی دیگه. گاهیا گرم‌مون بود، گاهیا سرد‌مون. اختلافی که کولر گازی در عرض پنج دقیقه بین ما پرسنل سر روشن یا خاموش بودنش به وجود میاره، اختلاف حقوق هامون نمیتونه به وجود بیاره. اینقدر که این کولر قدرتمنده. به جایی رسیدیم که یکی می رفت جلوی کولر کارتون میذاشت که بادش بخوره به اون طرفی ها، یکی می رفت چسب می زد به کانال کولر که بادش بره به سقف و وسط سالن پخش نشه، یکی می رفت کنار کولر دعا و مناجات می کرد با کولر، بلکم بادش گرمتر بشه، یکی درخواست اضافه شدن امکان چرخش باد کولر به منو ها رو داشت، یکی می گفت یه کولر هایی هستند هوشمندند دوربین دارند می فهمند دمای اتاق چند درجه هست و چند نفر توی اتاقند و کیا سردشونه. اون وقت کولر هوشمند خودشو تنظیم می کنه به کسایی باد بزنه که گرمشونه نه به کسایی که سردشونه!

خخخ. خلاصه منم تلاش کردم به نوبه ی خودم با کولره صحبت کنم بلکم یه کم هوشمند بشه ولی هنوز نشده!

یادمه اولین تجربه ی محل جدید کارم از گول زدن حوله ی برقی واستون نوشتم. حالام این تجربه رو از من داشته باشید. هیچ وقت. هیچ وقت یه کولر گازی بیستو چهار هزار رو کنار خودتون روشن نکنید. و اگه روشن کردید، توقعی جز فیریز شدن نداشته باشید! قصد دارم با برنامه ی ریموت گوشیم، یه کنترل از راه دور واسه کولره طراحی کنم هر وقت دلم خواست، تنظیماتشو دستکاری کنم. از میزان سرماش گرفته تا نوع و جهت پرتاب بادش.

شما نظرتون در خصوص تنظیم دمای این روزا واس محیطی که توشید چیه؟

چیلر؟ کولر آبی؟ گاوی؟ گازی؟ پنکه؟ باد بزن؟ باد نزن!

دکتر مجتبی خادمی نژاد پور

۸۴ دیدگاه دربارهٔ «کولر گازی، خوب یا بد؟ مسئله این است!»

سلام
عجب ماجرایی دارید با این کولر! خخخ. این آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآاااااااااااااااآآآآآآآآآآااااااااااااااااآآآآآآآآآآآآآاااااااااااآآآآآآآآآااااا گفتن جلو پنکه یادش به خیر خخخخ. حیف که دیگه مث اون روزا نتونستم و نمیتونم شیطون باشم خخخخ. کولر آبی از همشون بیترتره!
کلی خندیدم. بازم برامون از این پستا بذارید.
شاد و سرزنده باشید.

درود و صد سلام عجب ماجرای جالب انگیزی من اگه بودم منجمد میشدم یعنی در سه سوت میمردم اون آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ گفتن یادش بخیر خیلی باحال بود

نیمرو؟ کودوم نیمرو؟ من عسلی بیشتر دوس دارما!
حالا زیر کولر آبی اونقدر بازی کامپیوتری کن تا از سرما بستنی بشی! اونم از نوع شکلاتی. چون باز من غیر از نیمرو عسلی، بستنی شکلاتی هم بدم نمیاد. خخخ

کامنت خودت پر از ابهام بود یا کولر ما؟ والا من هرچی ابهام های کولر خودمون رو خالی می کنم باز هی پر از ابهام میشه. شیلنگش سوراخ شده بود کف سالن دیروز با ابهام یکی شده بود. هیچی دیگه. همه جا کف پر از لکه شد تا بنده خدا توی خدمات ساختمان پاکش کرد

جهنم خوش میگذره مرده ی غیر متحرک؟
همون عصای گویا خوب چیزی بود که گیرت اومد.
ایشالا که دوستان روش کولر گازی هم نصب می کنند حالشو میبری! فقط یادت باشه چشم کولر گازی رو فشار بدی منفجر میشه ها! ههه

ما هنوز کولرمونا را ننداختیم. گرممونم نیس هنوز. اینور اصفان هنوز گرم نشده شبا پتو و لحاف کرسی میندازیم رومون. شوما اونوریا چه سوسولید. خخخخخخخخ
زنده ای خادمی؟ نگران شده بودیم. فکری بودم زنگت بزنم بیبینم هستی؟ نیستی؟ چه مرگیته که نیستی؟

ههه
اول از آخر شروع کنم و بگم خوشحالم که کامنتت واقعیه و باز خوشحالتر اینکه هنو یه عده به فکرمین!
بعدشم اینکه خخخ
ما پایین شهریم
مثی شوما آبو هوا شمرونی نداریم
بالاخره ما جنوب شهریام خدایی داریم
حالام کو این کولر گازی شدس قوزی بالا قوز!

خخخ
من بچه ها سر کلاسم آب و غذا و چای و قند می خوردند تا زمانی که حواسشون به درس بود کاریشون نداشتم. اصلا یه تایم هایی واس خوردن و اینا قرار داده بودم چون خودم بچه که بودم سر کلاس خیلی گشنه ام میشد از توی کشوی میزم یواشکی آجیل می خوردم درکشون می کردم! خخخ

سلام آقای خادمی من که دارم از گرما میمیرم و هیچی جُز یه پنکه فعلا نیست که اونم یه سِری وقتا دسه منه یه سِری وقتا میان میبَرَنِش از اتاقم بیرون! به امید روزی که گرما کم شِ!
خلاصه باید حالا حالاها بسوزم چون کولر آبیه بدجور کار داره تا درست شِ!
تازه وقتی درست شد, فقط از شدت گرما کم میکنه!
انگار یِکییُ گذاشتی تو پشت بوم, فوت کنه!
کلا وحشت ناااکِِِِِ!
در کل, خوش به حالتون!
بهترینها رو براتون آرزو مندم!
ارادت مند !

چاااااااااااکرم ممد جون. خوبی؟ میگم یه کاری کن جواب میده ها! یه تشت آب و یخ بذار جلوی پنکه و ثابتش کن پنکه رو. همون دکمه ه بود قدیما میکشیدی رو به بالا ثابت میشد، جدید ها هم با کنترل ثابت میشن. خلاصه طوری که باد پنکه از روی آب یخ ها رد بشه بخوره به خودت و اتاقت. عاااالی میشه! من توی خونم حتی همون پنکه ی تو رو هم ندااااارم. خدا به دادم برسه!

سلام مدیر دیر کردم خوابید همه؟ به من چه بیدار شید شادش کنیم من تازه رسیدم پاشید زود زود. آخ ببین نصفه شبی جونم در اومده از بس به تصور و تجسم کله معلق زدنت از پنجره خندیدم. آخه من چه گناهی کردم که هرچی به این گوشم می رسه بی اختیار مجسمش می کنم؟ دست خودم نیست الان تصویرت روی صفحه ذهنیات پارازیتیم نقش شده که جا موندی و پریدی سر پنجره و ازش معلق می زنی وسط محل کار توجه کن مجسم می کنم با تمام جزئیات ماجرا.
اون کولر بیچاره تقصیری نداشت اون احتمالا واسه فضای شما بزرگ بود باید کوچیک تر می آوردن. بعدش هم خخخ هوشمند هاش شبیه همون قرص مسکن هایی هستن که بعد از تناول شدن خودشون می فهمن کجامون درد می کنه خودشون از معده راه می افتن هِلِک و هِلِک میرن به منبع آخ و واخ و همونجا رو درمون می کنن آیا؟
من نظرم در مورد دمای محیط هیچ چی نیست ولی نظرم کلا در مورد خود محیطی که داخلشم اینه که می خوام سقف و دیوار بهش نباشه. خراب نشه ها من داخلشم گناه دارم. می خوام بره هوا دیگه نیاد پایین از بس ارادت دارم بهش؟ به کی؟ چه می دونم نصفه شبی من۱چیزی وسط خواب و خواب گفتم گیر نده دیگه. ای بابا!
میگم واسه چی من حوله برقیه خاطرم نیست؟ پستش رو کجا قایم کردی؟ رد کن بیاد من داخلش شلوغ نکردم کلا مهر نخورده بستیش. دیگه همین بود آیا یا باز هم بود من خاطرم نیست؟ نمی دونم خوابم میاد ساعت۳ونیمی من خواب گردیم گرفته معلوم نیست کجای محله واسه خودم میرم. چه کسی هست آیا! خانه ی بنده کجاست! خوابم میاد گم شدم ای هم محلی مرا به خانه ام ببر! با تشکر از دسته جاروی محترم که این دفعه داره میاد تا فقط به نیت خیر و ثواب بی هوشم کنه بلکه این سوپر هزیان ها فعلا قطع بشه تا بعد هم خدا بزرگه! باز بگم مدیر یا بسه؟ اوخ یا حضرت شلغم خوب خوب گرفتم فعلا من در میرم بعدا واسه خودم تحلیل می کنم بلکه بفهمم. مدیر شاد باش اون قدر شاد باش که شادی حیرتش بیاد بگه این۱چیزیش شده!

راستی یادم رفته بود.
آاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآااا!
آخ! آخ شکلک نیازمند به تنفس! من هنوز جلوی پنکه اگر گیرم بیاد آاااآاااآااا می کنم و به جهنم که الان هر کسی نمی دونست هم فهمید عاقل نیستم. خوب نیستم دیگه چی بگم الان؟ حسش نیست۱عمر عاقل بودن رو در نقش برم نمی خوام بخوره وسط۲تا کتف عاقل ها من نخواستم. ببینم این اطراف عاقل ماقل نباشه بیان پودرم کنن! ولش کن تا بگردم پیدا کنم دیر میشه من با اجازه فرار می کنم خودش حل میشه!

سلام.
یکی بیاد به مسؤولین خوابگاه ما بگه شب های شیراز هوا خیلی سرد میشه و لطفاً تو رو جونِ عزیزِت به ایمونُم به دینِت به نذرِ سفره چینِت و خلاصه به هر چی یا هر کی که می پرستی شبا کولر رو خاموش کنید ما یخ کردیم.
کولر ها یه دریچه هایی دارند که اگر کسی بخواد می تونه اون رو ببنده و دیگه باد نیاد ولی دریچه کولر اتاق من وقتی بسته است بادش می خوره به کمد و وقتی بازه بادش می خوره توی سرِ منِ بدبخت.
بسته یا باز بودنش هییییییییییییییچ تأثیری نداره و از بقیه هم که می پرسم میگن ما که مشکلی با کولر نداریم تو زیادی حساسی و دریچه های اتاق ما هم همین طوریند که تو میگی ولی خب ما که دوستش داریم.
خلاصه این ها رو که نوشتی منم گفتم بیام از کولر خوابگاهمون بنویسم.
امیدوارم تو بتونی یه ریموت از اونا که گفتی طراحی کنی و یادت هم باشه که یه دریچه پولادین هم برای من یا بسازی یا بخری یا از یه جایی بلند کنی بفرستی خوابگاه دانشگاه شیراز تا من جونم راحت بشه.

درود. خَخ. ما که کولرمون آبیه, یعنی منظورم اینه که با آب کار میکنه. یه وقت فکر نکنی رنگش آبیه. نع اصلاً و ابداً ایجور نیستا. خلاصه که فکر بد به سرت نزنه.
بعدشم دارم تصورت میکنم که داری از سرما میمیری. هااااااااهااا.
ولی مسئله کولر گازی نیست. مسئله اینه که خعیییلییی دیر به دیر میایی.
مسئله ی بعدی اینه که من قاشق. چی؟ ببخشید عاشق سرمام و ازش لذتها میبرم.
تو هم از گرما لذت ببر.

سلام. من که روزا گرممه شبا هم پنجره اتاقمو باز میذارم و یه نمه سردم میشه، دیشبم سردم شده بود فکر کنم سرما خوردم!
آخ یادش بخیر این آآآآآآآآآآ گفتن جلو پنکه. پنکه که میچرخید مدام کله منم باهاش میچرخید، یه بار اینقدر رفتم نزدیک که پنکه داشت موهام رو میگرفت و مامانم زود خاموشش کرد. راستش هنوزم جایی پنکه باشه این کارو میکنم خخخ!

درود! من هم اکنون در پارکی نزدیک خانه بروجردیها دراز کشیده و با نوکیا ای۷۵‏ مشغول هستم،‏ آقا اجازه این گوشی برای من میخونه کو لر…‏ منظور از کولر یا کوترک یا کوعرب یا کوفارس بیلمیرم…‏ کولر گازی یعنی لر کجا رفته گاز بفروشه…کو یعنی کجا لر گازی یعنی لر گاز فروش…‏ آخرش یا آگاوش من که نفهمیدم!‏

درود بر تو
پارسال چهار میلیون دادم یه اسپلیت گرفتم دمایش را میشه از ۱۶ تا ۳۰ تنظیم کرد تازه میشه اون را روی اتوماتیک قرار بدی وقتی دمای خونه به اندازه کافی خنک شد خاموش میشه و دوباره روشن میشه الآن گذاشتمش روی ۲۵ حالا ببینم هزینه برق چه قدر میاد

بیچاره کولره. راه گم کرده اومده اصفهان.
توی اتاق کارم کولر ندارم پنکه رومیزی درخواست کردم که بهم دادند. بقیه اتاق ها کولر دارند. هوا نفس گیر که بشه در رو باز میذارم. توی خونه اما کولر دارم. یه کولر ۱۸۰۰۰. دماش قابل تنظیمه. اینجا همه فقط کولر گازی دارند.

سلام آقا مجتبی
خب از کامنتها هم معلوم بود همه این روزها با کولر و بی کولر ماجرا دارن
خب محل کار منم کولر گازی داره که دقیق روبروی رئیسه
منم که توی اتاق خودم هستم
وقتی روشنه اتاق من معتدل و خیلی خوبه
اما رئیس طفلی منجمده خخخخ
خلاصه هی خاموش میکنه هی میبینه ما گرممونه روشن میکنه با منجمدیش کنار میادش خخخ
از قضا اصفهونی هم هستش از اون خوباش
خونه هم یک کولر آبی داریم توی بالکن
یک کولر گازی
خب بودجمون که به دادن خرج کولر گازی نمیرسه برای همین کولر ابی روشنه اما من که با همینم سردم میشه فقط صداش یه خورده اذیت میکنه
کولر گازی ۲ سال قبلو مدام ازش استفاده کردیم اما بخاطر هزینه،الان فقط هوا آلوده باشه روشن می کنیم.که خدا را شکر فعلا هوا خوبه.
چه خوب که هستی.
خوب باشی.

سلام به آقا مجتبی امیدوارم گرم شده باشی اگر هم نه یه سر بیا خوزستان یه دور بزن تا آخر سال دیگه گرم گرم میشی
خب جانم درجه ترموستات کولر رو کم می کردین تا این قدر آفُ آن بشه تا مُتُرش بسوزه یا نیم سوز بشه که کم تر سرد کنه

سلامٌ علیکم یا مدیر االمدیرون.
چیزه, خدایی کولر گازی ۲۴ هزار آخه؟مگه جنگه؟
کولر فقط آبی. از اون طرف باغچه توی حیاط رو هم دارم که یه وقتا میزنه به سرم میرم توش که مادرم چمن کاشته اول چمنا رو آب میدم بعد روش میخوابم و عشق و حال. دلتون نخواد که راتون نمیدم. خخخ
این آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ کردن هم که داستان داره.من جلو پنکه, کولر دستی, و کلا هر چیز چرخنده خنک کننده ای حتی پنکه سقفی اگه دهنم بهش برسه, از این کارا میکنم. حال میده.
موفقیت شما آرزوی خیلیهاست.یکی از اون خیلی ها من هستم.
ارادت.

سلام
اولا که مدیر خودتی و هرکی دوسش داری غیر از من.
بعدشم که دیشب توی چمنا یه تیکه خوابیدم جان تو نگو چه حاااااااآآآآاااآآآآلللللیییییییی دااااااد!
سالنه نه که خعلی بزرگه، اینه که دیوونه ها ۲۴ هزار آوردن

راستی یادم رفته بود.
آاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآاااآااا!
آخ! آخ شکلک نیازمند به تنفس! من هنوز جلوی پنکه اگر گیرم بیاد آاااآاااآااا می کنم و به جهنم که الان هر کسی نمی دونست هم فهمید عاقل نیستم. خوب نیستم دیگه
چی بگم الان؟ حسش نیست۱عمر عاقل بودن رو در نقش برم نمی خوام بخوره وسط۲تا کتف عاقل ها من نخواستم. ببینم این اطراف عاقل ماقل نباشه بیان پودرم کنن! ولش کن تا بگردم پیدا کنم دیر میشه من با اجازه فرار می کنم خودش حل میشه!
.
.
.
.
ای بمیری پری
الفراااااار

خادمی سرتق بازی در نیار. میزنیم میمیریا. خخخخخخخخخخخ
چرا میگی نباس چت باشه تو پستا؟ آکله.
منکه کمم و نیستم ولی همین چت فضا را صمیمی میکنه. اینجا نظام استالینی نیستا. دموکرات باش. مهربون باش. منعطف باش. بخند. ای جیگیلی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کون. هاهاهاههاهاها. اذیتمون نکن. بچه سر براه و خوبی باش تا خُدام دوستت داشته باشه. خخخخ

سلامٌ علیکم یا مدیر السایْت!
آاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااءءءءءءءءءءءءاْاااااااااْاْاْاْاْاْااااااااااااااااااءءءءءءءااااااااآااااآاااااااااااااااااااااءءءءءءءءءءءءآاااااااااااااااااااا.
آاائئئئئااااا!
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ!
تْتْتْ

خْخْخْخْخْخْخْچْچْچْچْچْجْجْجْجْجْجْءْءْ!
خخخخْحْخخْ!
کلا من دارم تو هوا سِیروسلوک میکنم خخخخخخخخ!
عْعْهْهْهْهْهْ
کلا خنده ایییییییییئییی!
مشکل کو‌لر یا کو‌ترک نیس به قول عدسی خخخ!
مشکل کو‌مجی یا کو‌عمو‌موجی یا کو‌المدیر یا کو‌پست هستش خخخخخ!
خوش باااااشییییییی!

دیدگاهتان را بنویسید