سلام و عرض ادب به همراهان و دوستان خوبم.
بعد از دوری ده دوازده روزه از محله که عمدتاً به خاطر مشغله های شخصی بود، دست پر خدمت رسیدم با یک شماره دیگه از مجموعه شهر خبر.
قطعاً در این مدت پست های خوبی منتشر شده که باید به همشون سر بزنم و جا داره از همه ی عزیزانی که سعی در ارتقای محتوای محلمون دارن تشکر کنم که در هر چه پربار تر شدن اینجا تلاش میکنن.
چهل و ششمین شماره شهر خبر معلولین، با گرداوری 21 خبر و گزارش پیش روی شماست.
روزنامه ایران: با چشم های تو جهان را دیدم
این سفر با همه سفرهای زندگیام فرق داشت؛ نه اینکه فکر کنید در این سفر اتفاق عجیب و غریبی افتاد یا جاهای متفاوتی دیدم نه. سفر بود، مثل همه سفرها، اما یک جوری کاملاً متفاوت.
این بار همسفرانی داشتم که باعث شدند به تفاوتها بیندیشم. اینکه تا امروز چقدر نسبت به دور و برم بیتوجه بودهام، اینکه چقدر زندگی روزمره راعادی و متداول دیدهام و فکر کردهام همه مثل هم زندگی میکنیم اما واقعیت جور دیگری است. همسفران من، چشمهای مرا به روی واقعیتها باز کردند.
همسفران من دو دختر نابینا هستند. از فرودگاه شروع میکنم، همان قدم اول. یکی از دخترها از ابتدای مسیر همراهم است و دومی در شهر دیگری به ما میپیوندد.مونا را توی فرودگاه نمیتوانم پیدا کنم.هرچه زنگ میزنم به تلفنش، جواب نمیدهد. چند دقیقه میگذرد، نگرانش میشوم. از مسئولان فرودگاه پرس وجو میکنم، میگویند نگران نباش حتماً درخواست کمک داده و تا مقابل گیت پرواز همراهیاش میکنند.
از فاصله کمی دورتر میبینمش سوار بر ویلچر میآید. زنی میانسال روی صندلی کناریام نشسته، رو به بغلدستیاش میگوید: «ای بابا اینکه نمیبینه، این دیگه چرا میره سفر؟ وقتی چیزی نمیبینی سفر چه معنی داره؟» متحیر به حرفهایشان گوش میدهم. همراهش در جواب میگوید:«ای بابا این بیچاره هم دل داره ولی خدا میدونه چه جوری میخود راهش رو پیدا کنه. خدا رو شکر که تنمون سالمه.» تا میآیم جوابی پیدا کنم و چیزی بگویم، مونا از راه میرسد. با ویلچر مقابل گیت پرواز قرار گرفته. مونا 28 ساله و دانشجواست. به سویش میروم، دستم را دراز میکنم. دستم چند ثانیهای در هوا میماند. یادم میآید او نمیبیند. دستم را در دستش میگذارم. چند دقیقهای باهم حرف میزنیم. میگوید معمولاً برای نابیناها فرودگاه آسانترین بخش سفر است. چون مسئولان فرودگاه با درخواست معلولان ویلچر و راهنما در اختیارشان میگذارند. مونا کنارم مینشیند و میگوید دیگر با وجود من به کمک راهنما نیاز ندارد. با خنده میگوید مأموران او را جلوی گیت پرواز گذاشتهاند و گفتهاند از اینجا تکان نخورد، اما حالا میتواند تکان بخورد. کم روست، چند دقیقهای میگذرد تا یخهایش آب شود و گرم صحبت و گفتوگو شویم. موقع سوار شدن به هواپیما میخواهم کوله سنگینش را بیاورم. تشکر میکند و به جایش میخواهد بازویم را بگیرد: «گرفتن بازویت کمک بهتری است.» نگاههای خیره، من را اذیت میکند. روی صندلیهایمان نشستهایم که خانم بغلدستی سر صحبت را باز میکند: «دخترم از اول نمیدیدی؟»
مونا با همان لحن آرامش جواب میدهد: «بله من نابینای مادرزادم.» زن با لحن مهربانی ادامه میدهد: «انشاءالله خوب میشی، غصه نخور علم پیشرفت کرده.» در مسیر با مونا بیشتر و بیشتر حرف میزنم. از سفرهایش میگوید. از برخوردهایی که گاه باعث میشود دلش از آدمها بگیرد. درست مثل وقتی که از کنارش رد میشوند و با صدای بلند خدا را شکر میکنند؛ یعنی خدا را شکر که آنها سالمند و او نابینا. البته از رفتارهای همدلانه هم میگوید. مونا خیلی آرام حرف میزند. مثل قدمهایش که کاملاً شمرده و آرام است. خودش میگوید در بیشتر قرار ملاقاتهای رسمی، یک همراه دارد. مثل اغلب سفرهایش و این نخستین سفری است که تنها میآید.
در شهر مقصد، دوست دیگرمان را میبینم. سارا 32 ساله هم نابیناست. بر خلاف مونا پر شر و شور و با سر و صدا احوالپرسی میکند. لباس زیبایی تنش کرده با سلیقه و ظریف. در همان نگاه اول حس میکنم سالهاست میشناسمش. موقع غذا خوردن دستم را میگیرد و میخواهد کمکش کنم. میخواهد بداند غذاها چه هستند: «بعضیها فکر میکنند ما در همه موقعیتها نیاز به کمک داریم درحالی که این طور نیست. همین که تو دست من را بگیری، من جهت رفت و آمد و پلهها را از حرکت بدنت تشخیص میدهم. به خیلیها مجبورم توضیح بدهم من فقط نابینا هستم و در یک جای ناآشنا چون مسیر را نمیشناسم، نیاز به کمک دارم و نه همه جا.»سارا در یک شهر خیلی بزرگ تنها زندگی میکند، کاملاً مستقل. به قول خودش دیگر راحت مسیر خانه و محل کارش را شناسایی کرده و گاهی با کمک عصا و گاهی هم بدون آن اینور و آنور میرود.دستش را میگیرم، ولی تقریباً همپای من میدود، میگویم تو چقدر تند راه میروی بر خلاف مونا که آرام قدم برمیدارد. در جواب حرفهایم میخندد: «توهم فکر میکنی همه نابیناها مثل هم هستند؟ ما باهم فرق داریم. درست مثل همه آدمها. یکیمان آرام است، یکی تند و تیز. یکی زیاد میخندد، یکی کم.»روزهای خوبی را با مونا و سارا و دیگر همسفرهایم میگذرانم. در این مسیر با مسائل جدیدی از زندگیشان آشنا میشوم. هر دو میگویند مهمترین خواستهشان این است که آدمها با آنها عادی برخورد کنند، فقط عادی.
در این همراهی اتفاقات ناخواسته و تلخ هم کم نیست. هیچ وقت آن روزی را از یاد نمیبرم که عینکم همراهم نبود و نوشته یک تابلو را نمیتوانستم بخوانم و ناگهان از دهانم پرید «کور شدم…» سارا کنارم ایستاد و با خنده گفت «کور نه، نابینا». بارها از او و مونا بابت این اشتباه ناخواسته عذر میخواهم. با خودم فکر میکنم چند بار در روز ممکن است از همین واژهها استفاده کنیم؟ ناخودآگاه به کسی بگوییم مگر کوری؟ چلاقی؟ کری؟ بدون اینکه فکر کنیم ممکن است کسی واقعاً چشمانش نبیند یا نشنود. همان واژههایی که ناخواسته پر ازخشونت است. یاد مثال معروف عمهام میافتم وقتی میخواهد درباره یک خواستگار نامناسب برای دخترانش حرف بزند؛ همیشه میگوید: «آدم دختر کورش را هم به فلانی نمیدهد.» مثالی پر از خشونت کلامی. به مونا نگاه میکنم که دانشجوی موفقی است و سارا هم با تحصیلات عالی از تواناترین دخترانی که در زندگیام شناختهام. پر از شور زندگی و مهربانی.
بارها با خودم تکرار میکنم این بار که آفتاب چشمانت را زد، زود و بدون فکر نگو وای کور شدم. اگر از دور چیزی را ندیدی بدون فکر نگو کور شدم. باید تمرین کنم. بارها این جملات را برای خودم تکرار میکنم. باید تفاوتها را دید و به آنها احترام گذاشت.
سارا در این باره برایم بیشتر میگوید. دختری که نابینا به دنیا آمده و با این رفتارها بزرگ شده: «کاش مردم این را بدانند که چه زمانی نیاز به کمک داریم و چه زمانی نه. در زمان درست کمکمان کنند و از کمکهای بیهوده پرهیز کنند. بهترین و سادهترین راه این است که بپرسند و ما برایشان توضیح دهیم که کمک میخواهیم یا نه و دقیقاً چه کمکی میخواهیم. بدانند ما باهم فرق داریم، اما این تفاوت ترسناک نیست. اگر این تفاوتها راخوب بشناسند به هم نزدیکتر میشویم. کاش مردم بدانند در بین نابیناها هم تفاوتهای فردی وجود دارد. همان طور که بین افرادی با معلولیتهای جسمی. ممکن است بین نابیناها هم آدم کلاهبردار و دزد پیدا شود. مثلاً همین واژه روشندل که در دلش یک قضاوت معنایی و ارزشی دارد چطور میتواند به آن نابینای کلاهبردار اطلاق شود؟ در صورتی که یک نابینا میتواند دلش روشن باشد یا دلش از هر آدم دیگری تاریکتر باشد و این هیچ ربطی به بینایی ندارد. بنابراین یک آدم نابینا فقط نابیناست، نه کور است و نه روشندل. یک واقعیت خنثای فیزیکی که روی سبک زندگی و دریافتش از محیط تأثیر میگذارد.»
سؤالهایم از سارا تمامی ندارد. اینکه چطور کتاب میخواند؟ چطور از اینترنت، کامپیوتر و تلفن همراه استفاده میکند؟ میفهمم اغلب تلفنهای همراه قابلیتی دارند به نام «قابلیت دسترسی» که وقتی فعالش کنید با لمس هر بخش از صفحه گوشی، آن را برای فرد نابینا میخواند. با نرم افزار گویاساز در رایانه هم همین اتفاق میافتد. اینکه فایلهای مختلف از جمله ایمیل برای نابینایان قابل دسترس و گویا میشود. کتابهای گویا هم هستند. در گفتوگوهایم با سارا میفهمم داوطلبانی هستند که در اوقات فراغتشان برای نابینایان کتاب میخوانند و فایلهای صوتیشان برای همیشه در کتابخانه ویژه نابینایان قابل دسترس خواهد بود.سارا خیلی با سلیقه و زیبا لباس میپوشد. گاهی لباسهایش را نشانم میدهد و از من میخواهد نظرم را دربارهشان بگویم. درباره هماهنگ کردن لباسهایش میپرسد.
– سارا چه تصویری از رنگها داری؟
– من تصویری از رنگها ندارم. من نابینا به دنیا آمدهام اما مثلاً میدانم قرمز رنگ شادی است یا میدانم طوسی و بنفش باهم هماهنگاند. ما دنیا را با توصیف میشناسیم. برای همین است که مدام از شما سؤال میکنم.
سارا در طول سفر گاهی درباره ظاهر و لباس دیگران از من سؤال میکند. چند بار سرسری جوابش را میدهم که با همان لحن شوخش میگوید درست جوابم را بده، پاسخهای تو برای یک نابینا اهمیت خاصی دارد. سارا آنقدر مستقل و زبر و زرنگ است که واقعاً خیلی اوقات فراموش میکنم نابیناست. برخلاف مونا که به کمک بیشتری نیاز دارد. سارا میگوید اوایل مادرم میخواست همه جا دنبالم بیاید اما اجازه ندادم وگرنه من هم مدام نیاز به کمک بیشتر داشتم. چند باری در حرفهایم خطاب به مونا و سارا از دهانم میپرد که برایتان عکس میفرستم. آنها جواب میدهند که نمیتوانند عکسها را ببینند اما خوب است که میتوانند آنها را برای خانواده و دوستانشان بفرستند. سارا خیلی وقتها عکسهایی از خودش روی شبکههای اجتماعی میگذارد: «برایم مهم است که زیبا باشم و مثل هر دختر دیگری از اینکه تحسینم کنند لذت میبرم. گرچه من خودم را در آینه نمیبینم ولی نظرات و حرفهای اطرافیان، آینه من است. عکسهایم را به دقت مرتب میکنم و با نامگذاری، آنها را از هم میشناسم. مثلاً عکس من و پدر و مادرم در نوروز پارسال را روی کامپیوترم دارم و به کسانی که دوست دارند، نشان میدهم.»
در رستوران سارا خطاب به پیشخدمت سفارش غذا میدهد. اما پیشخدمت به جای نگاه کردن به سارا به من نگاه میکند و سؤال میپرسد. سارا متوجه میشود: «این آقا چرا وقتی با او حرف میزنم به من نگاه نمیکند؟ وقتی کسی نگاهم نمیکند میفهمم.» بعداً سارا برایم میگوید خیلی اوقات وقتی با یک همراه به پزشک مراجعه میکند، پزشک خطاب به همراهش توضیح میدهد. بارها او خطاب به این آدمها میگوید که او اگرچه نابیناست اما خوب میشنود!
در طول سفرمان به چند بنای زیبای تاریخی سر میزنیم. من و همسفرانی دیگر بارها از زیبایی بناها تعریف میکنیم. سارا و مونا از ما میخواهند با توصیف دقیق برایشان بگوییم که این بنا چه ویژگیهایی دارد تا آنها در ذهنشان بازسازی کنند. «اینجا بنایی قدیمی است، دیوارهایش با پیچک پوشانده شده و…»روز آخر سفر است و من اصرار دارم تا ساعت بیشتری در شهر گشت بزنیم اما سارا و مونا هر دو اصرار دارند زودتر به هتل برگردیم. میگویند بستن چمدانها وقت گیر است. چند بار میگویم کاری ندارد. 10 دقیقهای چمدانها را میبندیم. به محل اقامتمان بر میگردیم. چند دقیقهای چمدانم را میبندم، مثل همیشه به هم ریخته. دو ساعت بعد به سارا سر میزنم. هنوز مشغول بستهبندی است. هر کدام از وسایلش را مرتب توی چمدان چیده. یک طرف لباسهای راحتی، طرف دیگر شلوارها و یک طرف هم روسریها و مانتوها. با همان خنده شیرین همیشگیاش میگوید: «فهمیدی چرا اصرار داشتم زودتر برگردیم؟ برای من بستن چمدان کمی وقت گیرتراست. اگر چمدان را این طور مرتب و طبقهبندی شده نبندم، بعداً پیدا کردن چیزها برایم سخت میشود.»یک بار دیگر به خودم تلنگر میزنم. تفاوتها را ببین و درک کن! با درک این تفاوتها زندگی همه ما در کنار هم لذت بخشتر است.
ایران سپید: کنکوریهای معلول طعم برابری فرصت را چشیدند
چهرههایی که همیشه پذیرای استرس است روز پنجشنبه بیش از پیش متلاطم از امواج اضطراب بودند. روزی که راه زندگی خیلیها را روشن میکند اما برای آنها سرنوشتشان را تعیین میکند.
دانشآموزان دارای معلولیت استان تهران همزمان با دیگر داوطلبان کنکور سراسری اما در حوزه مخصوص خودشان با هم رقابت کردند. این حوزه مدرسه نابینایان شهید محبی است. مدرسه گره خورده به گذشته اغلب دانشآموزان نابینا و کم بینایی که در حال حاضر اصطلاحاً به جایی رسیدهاند و در جامعه به ایفای نقشی مشغولند. حالا باز هم دانشآموزانی آمدهاند که از پشت صندلیهای این مدرسه در میان تستهای چهار گزینهای کنکور گزینه درست زندگیشان را انتخاب کنند و آینده روشنی را برای خودشان رقم بزنند.
دوراهی سرنوشت
ساعتی هست که پشت در حوزه مخصوص افراد دارای معلولیت ایستادهام تا با دانشآموزان شرکتکننده در خصوص کنکور امسال صحبت کنم، اضطراب و نگرانی را میشد براحتی از چشمان پدران و مادرانی که روزهای سختی را تا اینجا گذراندهاند حس کرد، با هر کدامشان که صحبت میکنی دلشان پر از قصههایی است از روزهای تحصیل بچههایشان هر کدامشان بارها و بارها برای به دست آوردن حداقلها برای فرزند دارای معلولیتشان جنگیدهاند هر کدامشان ساعتهای متمادی پا به پای فرزندشان قلم در دست گرفتهاند و درس خواندهاند، حالا امروز برای آنها هم روز امتحان است؛ روز امتحان بزرگ. اکثرشان میدانند که اگر فرزند دارای معلولیتشان در دانشگاه قبول شود این مشکلات تمام که نه بلکه صد چندان میشود اما امیدوارند به قبولی فرزندشان؛ چرا که با این قبولی خیلی چیزها را میتوانند ثابت کنند اینجا آموزش برابر است، همه با هر هوش و استعدادی در مقابل سؤالات واحدی قرار میگیرند و قبولی یک دانشآموز دارای معلولیت در میان همه دانشآموزان عادی در شرایطی که گاه دانشآموزان عادی امکانات کمک درسی بیشتری داشتهاند یک موفقیت بزرگ است برای دانشآموزان و برای مادران و پدران رنج دیده آنها. کنکور از محدود دفعاتی است که یک دانشآموز دارای معلولیت با یک دانشآموز عادی در یک فرصت برابر قرار میگیرد. فرصت برابری که برای دانشآموزان دارای معلولیت براحتی به دست نیامده و سالها برای همین فرصت نیز مبارزه کردهاند. به همین خاطر طبق روال هر سال به حوزه مخصوص افراد دارای معلولیت سر زدیم و از دانشآموزان در مورد کنکور امسال پرسیدیم.
امسال هم مدرسه نابینایان شهید محبی در دو روز پنجشنبه و جمعه 15 و 16 تیر ماه میهمان دانشآموزان نابینا، کم بینا، ناشنوا کم شنوا و معلولان جسمی – حرکتی بود. سالهاست که حوزه مخصوصی را به دانشآموزان دارای معلولیت اختصاص میدهند. حوزهای که از نظر مناسبسازی فضا شرایط ایده آلی برای برگزاری آزمون کنکور داشته باشد و مدرسه نابینایان محبی این شرایط را دارد چرا که همه فضاهای ورودی این مدرسه مجهز به رمپ هستند و بنابر این دانشآموزان جسمی- حرکتی براحتی میتوانستند وارد حوزه شوند و با ویلچرهایشان در همان طبقه همکف مستقر شوند.
مهدی ابراهیم دوالی نابیناست او امسال برای دومین بار است که در این آزمون سرنوشت ساز شرکت میکند. از او که در رشته علوم انسانی در کنکور شرکت کرده درباره این آزمون میگوید: با وجودی که در حوزه منشی هم حضور داشت و ما میتوانستیم از منشی استفاده کنیم اما من ترجیح دادم از دفترچه بریل استفاده کنم و امیدوارم در رشتههای مورد علاقهام یعنی حقوق یا مترجمی زبان پذیرفته شوم چرا که برای امثال من کاری وجود ندارد و تنها امیدمان برای پیشرفت همین آزمون است تا شاید بتوانیم کاری پیدا کنیم. من برای کنکور خیلی زحمت کشیدم و روزی شش ساعت درس میخواندم. چیزی که خیلی خودم را مدیونش میدانم کتابهای گویا بود. متأسفانه برای دانشآموزان نابینا منابع کمک درسی به مقدار کافی وجود ندارد و در واقع ما باید به منابع موجود راضی باشیم و نمیتوانیم مثل دانشآموزان عادی هر کتابی از هر انتشاراتی که دلمان خواست را بخریم و بخوانیم و همواره همین کمبود و در دسترس نبودن منابع کافی یک از مشکلات دانشآموزان نابینا بوده است منتها من با وجود همین منابع محدود هم تلاش خودم را کردهام و امیدوارم به آن چیزی که میخواهم برسم.
اینها کوه اعتماد به نفس هستند
فاطمه رجبی یکی از مراقبان آزمون سراسری است وقتی به سراغش میروم با چهرهای بشاش در مورد داوطلبان دارای معلولیتی حرف میزند که در رشته ریاضی شرکت کردهاند: برای من بسیار جای شگفتی دارد، من سالیان سال است که مراقب آزمون کنکور هستم. امسال اما تجربهای بسیار متفاوت داشتم چرا که این دانشآموزان بسیار ساکت و بیسر و صدا هستند چیزی که خلافش را انتظار داشتم آنها در طول جلسه فقط یکبار مرا صدا زدند. من در زندگی با افراد دارای معلولیت روبهرو نشده بودم و وقتی امسال این حوزه را برایم در نظر گرفتند هیچ تصویر ذهنیای نداشتم اما وقتی به اینجا آمدم تصاویر بسیار زیبایی از تلاش دانشآموزان دارای معلولیت را دیدم که برایم تحسین برانگیز بود اینجا همه کوه اعتماد به نفسند و من ندیدم کسی به دنبال تقلب باشد یا بخواهد از دوستش چیزی را بپرسد در حالی که در حوزههای دانشآموزان عادی این موارد زیاد به چشم میخورد، برایم خیلی جالب بود که دو داوطلب کم بینا در سالن دیدم که در رشته ریاضی شرکت کرده بودند. این خیلی کار بزرگی است چرا که رشته ریاضی واقعاً نیاز به قوه بینایی دارد. این نشان دهنده آن است که این دو داوطلب از بقیه دانشآموزان بسیار توانمندتر هستند.
سارا مهرابی که منشی بچههای استثنایی در جلسه کنکور بود در مورد این مسأله توضیح میدهد (منشی کسی است که برای کمک به داوطلبان کنکور سراسری در کنار آنها حضور پیدا میکند) : من توسط یکی از دوستان به سازمان سنجش برای منشی گری معرفی شدم و همراه با او آموزش دیدم که چگونه باید در جلسه با داوطلبان همراهی کنم. من منشی یک داوطلب کم بینا بودم. او خیلی متین بود و هیچ عجلهای نداشت هر سؤالی را که برایش میخواندم با اندکی تأمل پاسخ میداد. البته دفترچه بریل هم داشت و خودش هم هر از چندگاهی دستش را به دفترچهاش میبرد تا خیالش از بابت سؤال راحت شود و سپس از من میخواست گزینه مورد نظرش را در داخل دفترچه انتخاب کنم. برای من تجربه جالبی بود و نگاهم نسبت به اینگونه افراد کاملاً تغییر کرد. او از خیلی از بچهها و نوجوانانی که میشناختم منطقیتر رفتار میکرد.
لواسانی، مدیر مدرسه نابینایان شهید محبی در مورد کنکور بچهها میگوید: روز پنجشنبه ۲۲۷ دانشآموز معلول در سه گروه نابینا و کمبینا، ناشنوا و کمشنوا، جسمی-حرکتی در رشتههای انسانی و ریاضی در محل حوزه برگزاری کنکور افراد دارای معلولیت سال ۹۶ در تهران حضور پیدا کرده و به رقابت پرداختند. لواسانی با اشاره به بریل شدن دفترچههای آزمون برای متقاضیان معلول افزود: دفترچه آزمون به صورت بریل در اختیار شرکتکنندگان نابینا و کم بینا قرار داده شده است. همچنین ۱۲۵ منشی رابط برای دو گروه افراد دارای معلولیت جسمی- حرکتی و نابینا و کم بینا در اختیار متقاضیانی که در زمان ثبتنام، گزینه معلول و نیاز به منشی را انتخاب کرده بودند، قرار گرفت.
شرایطی متفاوت از هر سال
به گفته بسیاری از دانشآموزان دارای معلولیت شرکتکننده در کنکورسال 96 کنکور امسال به نسبت سالهای قبل در شرایط بهتری برگزار شد. بسیاری از دانشآموزان نابینا و کم بینا از اینکه حق انتخاب داشتند و میتوانستند از سؤالهای بریل و منشی استفاده کنند بسیار راضی بودند. در حالی که سالهای گذشته همواره دانشآموزان دارای معلولیت بینایی از عدم تحصیلات کافی منشیها گله میکردند. امسال این دانشآموزان از منشیها و نحوه خواندن آنها بخصوص در دروس عربی و انگلیسی راضی بودند همه و همه اینها تنها نشان میدهد که مبارزات سالها قبل افراد دارای معلولیت نتیجه داده و امروز این افراد در روز آزمون بزرگ حداقل برای ساعاتی فرصتی برابر را تجربه میکنند.
در کنکور سال 96 با توجه به تسهیلات ارائه شده به نابینایان به وجود دفترچه بریل، متقاضیان نابینا و کم بینا توانستند به دلخواه، برای اطلاع از سؤالات از منشی استفاده کنند یا اینکه خود سؤالات را بخوانند. همچنین به گفته دکتر توکلی، مشاور عالی رئیس سازمان سنجش کشور، این داوطلبان برای پاسخگویی به سؤالات دروس عمومی، ۱.۳ برابر زمان معمول و برای پاسخگویی به سؤالات اختصاصی، ۱.۵ برابر زمان معمول فرصت داشتند. کنکور سراسری سال (96) 15 و 16 تیر ماه برگزار شد و برای داوطلبان معلول (نابینا و کم بینا، ناشنوا و کمشنوا، جسمی -حرکتی) حوزه امتحانی جداگانهای در نظر گرفته شده بود.
وبسایت پکتوس: استقلال نابینایان در هنگام شنا با اختراع تازهی IBM
اگر نابینا یا کمبینا باشید حتماً میتوانید تصور کنید که شنا کردن بدون یک همراه کار بلد چه کار دشواری به حساب میآید. اول از همه باید حواستان باشد که دیوار دوست شما نیست. اگر با سرعت زیاد شنا کنید و به موقع از رسیدن به دیوار خبردار نشوید، اصلاً اتفاق خوبی را تجربه نخواهید کرد. یکی دیگر از دشواریهای شنا بدون همراه بینا این است که باید مراقب باشید که از خط خودتان خارج نشوید و در مسیر حرکت دیگر شناگرها قرار نگیرید.
IBM قدم در راه رفع این چالش نهاده و وسیلهای طراحی کرده که به کمک یک فرستندهی بلوتوث و ابزارهایی که وابسته به حس لامسهاند میتواند شناگرهای نابینا را راهنمایی کند. از آنجا که حسگرهای بلوتوثی در مجاورت آب نمیتوانند کار کنند، این حسگرها بر روی یک سیم فولادی و چهار پنج فوت بالاتر از سطح آب، درست در مرکز خطی که نابینا باید طی کند، کار گذاشته شدهاند. شناگر نابینا، وسیلهای را زیر کلاه شنا و روی سر خود کار میگذارد که قرار است با لرزش او را در مسیر صحیح قرار دهد. به این معنا که وقتی شناگر در مرکز خط خود قرار میگیرد، این وسیله شدیدترین میزان لرزش را ایجاد میکند و به محض دور شدنِ او از مرکز خط، لرزش کم شده و فرد از خارج شدن خود از مسیر، آگاه میشود. آزمایشهای انجام شده بر روی این وسیله بسیار موفقیتآمیز بوده است و شناگران نابینا از این که میتوانند آزادانه و مستقل شنا کنند بسیار راضی بودند.
ایران سپید: شبکه های اجتماعی، جایی برای تأثیرگذاری
یکی از مسائلی که همواره جامعه نابینایان نسبت به آن حساس بوده، نحوه مواجهه رسانه ها، از روزنامه گرفته تا رادیو و تلویزیون، با پدیده معلولیت و به طور خاص نابینایی است. فعالان فرهنگی حوزه نابینایان همواره گله میکنند که این رسانه ها تصویر درستی از پدیده نابینایی به جامعه ارائه نمیکنند. امروزه اما با پر رنگتر شدن نقش شبکه های اجتماعی در سیر تحولات جامعه، رسانه های رسمی به اندازه ای که قبلاً فرهنگساز بودند در حوزه فرهنگ نقش ندارند و این شبکه های اجتماعی است که نگاه مردم نسبت به پدیده های مختلف را شکل میدهد. در همین راستا، یکی از مهارتهایی که بر هر فعال فرهنگی حوزه معلولیت واجب است، فراگیری چگونگی استفاده صحیح و حضور فعال در این شبکه ها است. تولید محتوای مناسب برای هر یک از شبکه های اجتماعی یکی از مهارتهایی است که میتواند به شنیده شدن صدای نابینایان در این شبکه ها کمک کند. به طور مثال، استفاده از ابزاری به نام «هَشتَگ» در محتوای تولید شده میتواند منجر به دیده شدنِ محتوایی که تولید میکنیم از سوی مخاطبان این شبکه ها باشد. اما هشتگ دقیقاً چیست و به چه کار میآید؟
هَشتَگ، یک نماد پیشوندی و یکی از تگهای فراداده است که در خدمات شبکههای اجتماعی و میکرو بلاگینگ استفاده میشود. اگر بخواهیم هشتگ را به زبان سادهتر تعریف کنیم، برچسبی است که برای دسته بندی و به اشتراک گذاری پستها و نظرات درباره موضوعی خاص در سطح جهانی و فراتر از حلقه و فهرست دوستان بکار میرود.
هشتگ ابزاری برای دسته بندی چنین پیامهایی فراهم میکند، تا افراد بتوانند آن هشتگ را جستجو کنند و مجموعه ای از پیامهایی را که شامل آن هستند به دست آورند. عموماً کلیدیترین کلمه مربوط به آن موضوع را با علامت هشتگ همراه کنند. این همراه کردن با استفاده از علامت number که با ترکیب کلیدهای Shift +3 در اختیارتان است، قبل از واژهء مورد نظر انجام میشود. در نامگذاری هشتگ میتوانید از حروف، اعداد و علایم مجاز استفاده کنید، اما علامتهایی مانند «دلار» یا «درصد» غیر مجاز هستند و به شما اجازه نامگذاری نمیدهند. هشتگ اولین بار به وسیله توئیتر ایجاد شد و پس از آن توسط بسیاری از شبکه های اجتماعی از جمله گوگل پلاس، فیسبوک، فلیکر، اینستاگرام، فرندفید، یوتیوب و پینترست مورد استفاده قرار گرفت.
شما میتوانید به دو شیوه از هشتگ در نوشته هایتان استفاده کنید. یکی این که پیش از هر کلید واژه ای که به کار میبرید، از علامت number استفاده کنید. البته دقت داشته باشید که Space در هشتگ جایی ندارد و اگر کلید واژه تان چند کلمه باشد، باید آنها را پیوسته بنویسید یا از زیرخط برای جدا سازی کلمات استفاده کنید. روش دوم هم این است که متن پیامتان را بنویسید و کلمات کلیدی را در انتهای متن، هشتگ کنید. این شیوه شاید مناسبتر باشد، چرا که خواندن متن را برای دیگران آسانتر میکند.
ایران سپید: اعتراض هوشمندانه، نشانه رشد آگاهی فردی و جمعی است
سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه 24 تیر ایران سپید نوشت: رایجترین بخش گفتگوی فردی و جمعی نابینایان را با سازمانهای حمایتی مانند بهزیستی، بیان درخواستها و نیازهای این گروه و در اکثریت مواقع، شکایت از عدم تکاپوی خدمات سازمان به مددجویان آن تشکیل میدهد. پایین بودن سطح مستمری، عدم نظم در پرداخت آن، عدم توزیع سبدهای امنیت غذایی، عدم ایجاد اشتغال، عدم پرداخت تسهیلات مالی مانند وام و عدم رفتار متعهدانه بسیاری از مددکاران سازمان با مددجویان، از رایجترین نمونه های شکایت نابینایان و کمبینایان و حتی اکثریت افراد معلول از سازمان است. اینها در کلیت خود اعتراضهای بجا و منطبق با حقوق مددجویان است، اما آنچه موضوع این یادداشت است، نوع اعتراضها و تطبیق این شکایتها با واقعیتها و امور قانونی و حقوقی است؛ مثلاً بسیار شکایت داریم در مواردی که، مددجویان بعد از دریافت وام خود اشتغالی، مستمریشان قطع میشود شکایت میکنند. صرف نظر از این که میزان وام خود اشتغالی چقدر است و آیا میتواند موجب ایجاد شغل شود -که خود میتواند موضوع یک اعتراض به حق باشد–، واقعیت آن است که همان طور که از نام آن مشخص است، وام خود اشتغالی برای خود شاغل شدن فرد به او پرداخت شده است و طبق قانون، کسی که وام میگیرد برای خود ایجاد شغل و درآمد کند، دیگر نمیتواند متقاضی مستمری باشد، چون مستمری به فردی تعلق میگیرد که منبع درآمدی ندارد. این امر نشان میدهد بسیاری از مددجویان فقط به دنبال مبلغ وام هستند و اصلاً کاری ندارد که نوع وام چیست، شرایطش چیست و چه پیامدهایی دارد که جای تأسف است! آیا مددجویان سازمان شرایط دریافت وامها را مطالعه نمیکنند؟ آیا نمیدانند وام خود اشتغالی برای ایجاد اشتغال است، نه آن که آن را صرف نیازهای دیگر زندگی کنند که متأسفانه این امر بسیار رایج است. یکی از شکایتهای رایج دیگر همین است که گروهی تماس میگیرند و میگویند ما وام خود اشتغالی گرفتیم و آن را صرف خرید جهیزیه کردیم و اکنون نمیتوانیم قسطهای آن را پرداخت کنیم و تازه اضافه میکنند که مستمریمان نیز قطع شده است. البته میپذیریم و کاملاً درست است که سازمان بهزیستی باید وامهای دیگری به مددجویان پرداخت کند و نباید تنها تسهیلات مالیش، وام خود اشتغالی باشد؛ زیرا همه شهروندان از جمله مددجویان نیازهای مالی دیگری به جز خود اشتغالی دارند که بیش از شهروندان دیگر نیز هست، زیرا با مستمریهای اندک، بسیاری از نیازهای مددجویان بدون پاسخ میماند؛ اما دوستان! راه حل، طرح همین درخواستها است. مثلاً این که بهزیستی باید انواع تسهیلات مالی را پیشبینی کند، نه آن که ما وام خود اشتغالی را بگیریم و شاکی شویم چرا دیگر مستمری نمیگیریم یا یک شکایت غلط دیگر آن است که چرا سبد کالا را قرار است به مستمری بگیران دهند و به دیگران نمیدهند؟ خب اگر قرار است کمکی به مستمری بگیران تعلق گیرد، فقط باید به آنان تعلق بگیرد. بیایید با رشد آگاهیهای خود، از حقوق خود به شکل درست دفاع کنیم.
ایران سپید: چند نکته درباره هلن کلر که شاید ندانید
حتماً میدانید که هلن کلر، معروفترین نابینا-ناشنوای دنیا و شناخته شده ترین شاگرد مدرسه پرکینز، در ۲۷ ژوئن به دنیا آمده و همین ماجرا هم باعث شده فعالان حوزه افراد نابینا-ناشنوا هفته آخر ماه ژوئن را در تقویمهایشان به عنوان هفته آگاهی درباره پدیده نابینا-ناشنوایی به حساب آورند. به تازگی این هفته را پشت سر گذاشته ایم و هنوز بحثها در باره این پدیده داغ است. به همین دلیل، ما هم به سراغ زندگی هلن کلر رفته ایم تا نکاتی را در باره اش بنویسیم که شاید کمتر کسی از مخاطبانمان قبلاً چیزی در موردش شنیده باشد. شاید برایتان جالب باشد که هلن کلر، رفاقت بسیار نزدیکی با مارک تواین، نویسنده مشهور آمریکایی داشته است. او اولین بار ۱۴ ساله بود که تواین را ملاقات کرد. بعد از دیدارِ اول، ملاقاتهای این دو ۱۶ سال، یعنی تا زمان مرگ تواین ادامه داشت. نویسنده «هاکلبری فین» همیشه از هوش و طنز نهفته در شخصیت هلن تعریف میکرد و معتقد بود «سولیوان»، معلم هلن، در بیرون کشیدن این دختر نابینا-ناشنوا از انزوا، معجزه ای خلق کرده است. هلن، همیشه تواین را از بوی تنباکویی که مصرف میکرد شناسایی میکرد. معروف است که مارک تواین روزی ده تا بیست نخ سیگار میکشیده است. نکته بعد این که هلن کلر، نخستین نابینا-ناشنوایی بود که توانست مدرک دانشگاهی دریافت کند. او به عنوان یک نابینا-ناشنوا توانست برای اولین بار در دنیا در ۱۹۰۴ مدرک لیسانس خود را از کالج Radcliffe در ماساچوست آمریکا دریافت کند.
از دیگر نقاط عطف در زندگی کلر، سال ۱۹۵۳ است که او کاندیدای دریافت جایزه صلح نوبل شد. این نامزدی در پی سفر سال ۱۹۵۲ این نابغه نابینا به خاور میانه و تلاش برای به دست آوردن حقوق برابر برای آسیبدیدگان بینایی و ایجاد امکان تحصیل برای این افراد در منطقه خاور میانه اتفاق افتاد. کلر در این سفر از سوی وزارت آموزش مصر مأموریت یافت امکان تحصیل در دوره راهنمایی را برای نابینایان این کشور، فراهم کند. از سوی دیگر، کلر علاقه فوق العاده ای به سیاست داشت. علاوه بر تعلقاتی که به حزب سوسیالیست در او وجود داشت، تلاشهایش در جهت استیفای حقوق معلولان و زنان هم بسیار قابل توجه بود و این برای زنی در نیمه اول قرن بیستم، بسیار مترقی محسوب میشود. نکته جالب در مورد زندگی کلر شاید عاشق شدنش باشد. او یک بار در طول زندگی عاشق شد و در این مسیر حتی دست به فرار با معشوقش زد. کلر دهه چهارم زندگی را میگذراند که سولیوان بیمار شد و دیگر نتوانست با او همکاری کند. به عنوان جایگزین، مردی به نام «Peter Fagan» وارد حریم شخصی کلر شد که بعدها عشقی میان این دو شکل گرفت، اما خانواده کلر مثل سایر خانواده ها در آن زمان اعتقادی به ازدواج یک فرد معلول نداشتند و به همین دلیل، این رابطه عاشقانه به سر انجام نرسید. اما تصور کنید اگر کلر میتوانست با کسی که دل به او داده بود ازدواج کند، چه تغییرات شگرفی ممکن بود در زندگیش اتفاق بیافتد!
ایران سپید: اصفهان پیشتاز پیگیری مشکلات معلولان است
روابط عمومی مؤسسه فرهنگی-هنری نصر آفتاب طی تماس با تحریریه ایران سپید، از فعالیتهای این مؤسسه و همچنین راه اندازی دفتر هماهنگی شهرداری معلولان توسط این مؤسسه خبر داد. ما نیز برای اطلاع بیشتر از فعالیتهای دفتر هماهنگی شهرداری با مدیر عامل این مؤسسه به گفتگو پرداختیم. حمید هنرکار، مدیر عامل مؤسسه فرهنگی-هنری نصر آفتاب در استان اصفهان در خصوص فعالیتهای دفتر هماهنگی شهرداری میگوید: «مؤسسه فرهنگی نصر از سال 82 تأسیس شد و یک مؤسسه غیر انتفاعی است و در دفتر ثبت اسناد کشوری ثبت شده است. فعالیتهای این مؤسسه بیشتر در خصوص افراد نابینا و کمبینا است. این مؤسسه در طول سالها فعالیت، برنامه های کلیدی متعددی را برگزار کرده است؛ از جمله این برنامه ها جشنواره دیدارهاست که در سه دوره برگزار شد، تولید کتابهای صوتی که طی 10 سال به طور دائم صورت گرفته و ایجاد سامانه تله رادیو نصر که در 7 سال گذشته منتشر شده است.» وی ادامه داد: «از سال 90 فعالیتهای این مؤسسه را گسترش دادیم و در سال 95 با نوشته شدن حقوق شهروندی و اعلام عمومی آن، ما نیز بر آن شدیم تا مشکلاتمان را با توجه به بحث این حقوق پیگیر شویم. در ابتدا باید به مردم و مسئولان یادآوری کنیم، ما قبل از آنکه معلول باشیم، شهروند این کشور هستیم و باید از همه حقوق شهروندی برخوردار شویم. طرحی را به مسئولان شهری، اعم از شورای اسلامی شهر و شهرداری اصفهان ارائه کردیم. با موافقت این مسئولان و برگزاری جلسات متعدد با شهرداری، توضیحات تکمیلی این طرح را عنوان کردیم.» هنرکار در ادامه افزود: «از سوی معاونت فرهنگی-اجتماعی شهرداری به مناطق 15 گانه شهرداری استان اصفهان بخشنامه ای ارسال شد مبنی بر راه اندازی دفتری برای پیگیری مشکلات شهری معلولان و از همه مدیران درخواست شد با این دفتر همکاری لازم را داشته باشند. در حال حاضر این دفتر در فرهنگسرای خانه جوان که متعلق به شهرداری است، ایجاد شده است. فعالیت دفتر شهرداری معلولان در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و عمرانی است. در زمینه های فرهنگی این دفتر میتوان به آموزش افراد عادی در جهت برخورد مناسب با افراد دارای معلولیت اشاره کرد. در حوزه عمرانی با توجه به اسمی که دارد، پیگیریهای ما در خصوص مناسب سازیهای شهر، وسایل حمل و نقل عمومی و همچنین اصلاح مناسب سازی در ادارات و مراکز پرتردد است. در حوزه اجتماعی هم بیشتر در مورد اصلاح حقوق شهروندی و قانون حمایت از حقوق معلولان پیگیریهایی را انجام میدهیم. این دفتر متعلق به گروه خاصی از معلولان نیست و مشکلات همه افراد دارای معلولیت را بررسی میکند.» وی در پایان صحبتهایش گفت: «فعالان حوزه معلولیت باید برای راه اندازی دفتر هماهنگی شهرداری معلولان در همه استانها اقدامات لازم را انجام دهند تا مسئولان شهری را با مشکلاتمان آشنا سازیم.
وبسایت پکتوس: نسخهی سوم عینک جنجالی Esight به بازار آمد
شاید تصور کنید که واقعیت مجازی و افزوده، بیشتر به درد گیم و تفریح میخورند. اما از هر دوی این فناوریها در حوزه پزشکی هم استفاده میشود.
یکی از کاربردهایی که واقعیت افزوده میتواند داشته باشد، کمک به بینایی افراد کمبینا است.
به تازگی شرکتی به نام eSight Eyewear که مقر آن در اوتاوا است، یک هدست طراحی کرده است که میتواند حتی به افرادی که «قانوناً» آسیب دیدهی بینایی محسوب میشوند، کمک کند که ببینند و بخوانند. (نابینایی قانونی و نابینایی مطلق همان طور که میدانید با هم متفاوت هستند. به این معنا که بیناییسنجها میان افرادی که به طور کامل نابینا هستند و آنهایی که باقی ماندهی بینایی دارند، تفاوتی قائل نمیشوند و اساساً هر فردی را که بیناییاش به اندازهای دچار نقصان باشد که نتواند تمامی کارهایی را که سایرین به راحتی انجام میدهند، با یا بدون تجهیزات کمکی نظیر عینک یا لنز انجام دهد، قانوناً نابینا به حساب میآورند.)
این هدست مجهز به دوربینهای HD با سرعت بالا است. اطلاعات این دوربینها وارد سپس پردازش میشود و الگوریتمهایی روی آن کار میکنند تا اولویتها بینایی میدان بینایی شخص مشخص شود. اطلاعات پردازش شده که در آنها اشیا مهم بزرگنمایی و وضوح بهتری پیدا کردهاند، در مرحله بعد، تقریبا بدون درنگ، از طریق صفحات نمایش OLED به رؤیت کاربر میرسند.
به این ترتیب افراد بسیار کمبینا میتوانند دوباره بخوانند و بنویسند و چهره دوستان و آشنایان خود را تشخیص بدهند.
این هدست کمک میکند، این افراد زندگی تقریبا نرمال و بدون نیاز به کمک دیگران داشته باشند.
این هدست، در واقع نسخه سوم هدست eSight است که نسبت به نسخههای قبلی سبکتر شده و عملکرد آن بهتر شده است. کاربران نابینای ایرانی با نسخههای پیشین Esight از طریق وبسایتهای مختلف خبری آشنا شدهاند.
تنها چیزی که میماند، هزینه این هدست است که الان برای تکفروشی ۱۰ هزار دلار است و متأسفانه خرید آن جزو تعهدات شرکتهای بیمه هم نیست.
ایران سپید: مراقب باشیم حراف و بی عمل قضاوت نشویم
سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه 17 تیر ایران سپید نوشت: افراد نابینا مانند همه آحاد جامعه افرادی متفاوت هستند. در میان آنها همه گونه آدمی پیدا میشود. بر خلاف تصور سطحی رایج جامعه در میان آنها، نه تنها افراد روشندل به معنی انسانهای عمیق و معنوی دیده میشوند، بلکه آدمهای سطحیِ بی مسئولیت و حتی با رفتارهای نابهنجار اجتماعی هم دیده میشود. تا اینجا همه چیز طبیعی است، اما اگر یک رفتار فردی در میان یک جمع مشخص رو به ازدیاد نهاد، دیگر نمیتوان صرفاً از تفاوتهای فردی صحبت کرد. زیرا جامعه که تمایل به ساده باوری و برداشتهای سطحی دارد، بلافاصله دیدن نمونه هایی از یک رفتار را در میان گروهی مشخص به صورت یک برچسب اجتماعی برای آن گروه در میآورد. یکی از مصادیق این امر که متأسفانه در میان نابینایان حد اقل استثنا نیست و رو به تزاید است، وعده های توخالی و بدون عمل است. دیده میشود که برخی از نابینایان به انجام کارهای در عرصه اجتماعی تعهد میدهند، اما با بی عملی عملاً به تدریج موجب قضاوت منفی جامعه نسبت به خود میشوند که اگر این قضاوت به همه نابینایان تعمیم داده شود، یک فاجعه است و مثلاً رواج این برچسب اجتماعی که نابینایان حراف هستند و بی عمل به انجام کاری تعهد میدهند و خود را توانمند به انجام آن تعهد نشان میدهند، اما در مقام عمل به قول معروف «توزرد» از آب در میآیند. در همین ایران سپید خودمان، بارها تجربه کرده این که دوست نابینای تحصیلکرده ای به نوشتن مطالبی برای روزنامه تعهد کرده، اما در عمل اتفاقی نیفتاده است. حال اگر همین تصورها را افراد خارج از جامعه نابینایان پیدا کنند، ببینید چه آسیبی به اعتبار افراد نابینا وارد میشود. انتقاد و نقد دیگران و بزرگنمایی توانمندیهای نداشته آدم آسان است، اما کار به عمل بر میآید و نه به حرف. مراقب باشیم این برداشت عمومی رایج نشود، وگر نه جمع کردنش مانند هر برچسب اجتماعی منفی، آسان نخواهد بود.
وبسایت پکتوس: تلویزیونهای تازهی Philips برای نابینایان دسترسپذیر میشوند
تلویزیونها و پخش کنندههای ویدئوی Philips برای کاربران نابینا و کمبینا دسترسپذیر میشوند. این اتفاق در پی قانون الزامآوری که به تازگی در آمریکا برای فراهم کردن دسترسی افراد دارای آسیبهای بینایی به امکانات نمایشگرها به تصویب رسیده، رخ داده است. تمامی محصولاتی که از سال ۲۰۱۷ در کمپانی فیلیپس تولید میشوند به گونهای تجهیز خواهند شد که افراد نابینا و کمبینا هم بتوانند به راحتی با آنها کار کنند. اضافه کردن امکانات مربوط به قابلیت دسترسی به این معنا است که قابلیتهایی نظیر راهنمای صوتی برای منوها، نوشتههای قابل خواندن برای کاربران کمبینا، نقاط برجسته برای ناوبری سادهتر بر روی ریموت کنترلها، دسترسی آسان به زیرنویسها و نسخههای صوتیِ ثانویه و دسترسی آسان به پشتیبانی و همچنین طراحی علائم قابل تشخیص بر روی جعبه دستگاه و در وبسایت فیلیپس که نشان دهد این دستگاه از نظر امکانات مربوط به قابلیت دسترسی برای کاربران نابینا و کمبینا مناسب است، برای محصولات فیلیپس طراحی خواهد شد.
این قانون از سوی کمیسیون ارتباطات فدرال آمریکا در سال ۲۰۱۰ به تصویب رسیده و تمام کمپانیهای تولید کنندهی محصولات صوتی و تصویری و سایر کمپانیهای مرتبط را ملزم میکند محصولاتشان را به گونهای تولید کنند که برای آسیب دیدگان بینایی هم قابل استفاده باشد. این کمیسیون، بیست دسامبر ۲۰۱۶ را به عنوان سر رسید به کمپانیهای مرتبط اعلام کرده بود از این کمپانیها موظف شده اند تمامی محصولاتی را که از آن تاریخ به بعد به بازار عرضه میکنند، با استانداردهای ذکر شده هماهنگ کنند.
ریموت کنترلهای مناسبسازی شدهی فیلیپس به نقاط برجستهای برای ناوبریِ سادهتر مجهز شدهاند و کاربر میتواند به کمک آنها عملیاتهای کلیدی، خاموش و روشن، بیصدا کردن و سایر تنظیمات مرتبط با صدا، انتخاب کانال، تنظیمات اجرا، عملیات ورودی و سایر کارها را به سادگی انجام دهد. این قانون همچنین کمپانیها را ملزم میکند برای کارهایی که باید به کمک صفحهی نمایش تلویزیون انجام شود، راهنمای صوتی در نظر بگیرد. به طوری که گزینههای مختلف منوها همگی خوانده شوند و برای هر یک از انتخابهایی که کاربر انجام میدهد، تأیید گرفته شود. فیلیپس این امکانات را در بخشی به نام Enianced accessibility set، در اختیار کاربران قرار داده است. افزون بر این امکانات، در این بخش یک منوی ساده و امکان درشتنمایی هم در اختیار کاربران کمبینا قرار گرفته است.
فیلیپس متعهد شده از این پس تمام تلویزیونها، پخش کنندههای Blueray و DVD را به امکانات قابلیت دسترسی ویژهی آسیب دیدگان بینایی، مجهز کند.
اطلاعات ما در مورد مدلهایی که از تلویزیونهای این کمپانی در بازار ایران موجود است و امکان استفاده از تلویزیونهای مناسبسازی شده در بستر فنی ایران کافی نیست اما اگر میخواهید در این مورد بررسی و پرس و جو کنید، در
این صفحه
میتوانید فهرستی از مدلهای مختلف تلویزیونهای فیلیپس را که به امکان دسترسی نابینایان مجهز شده، مشاهده کنید.
با توجه به جذابیت این موضوع و نیازی که در میان کاربران نابینا به تهیه چنین دستگاههایی وجود دارد، شما میتوانید اطلاعات و تجربیاتتان را ذیل همین پست با دوستان و همنوعان، به اشتراک بگذارید.
ایران سپید: از شش نقطه ی جهان، دو طرح آموزشی الهامبخش برای نابینایان
به گفته سازمان جهانی بهداشت، حدود ۲۸۰ میلیون نفر در سراسر جهان از مشکل بینایی رنج میبرند و بسیاری از آنها به برنامه آموزشی متناسب با نیازهایشان دسترسی ندارند. طرحهای آموزشی برای بهبود شرایط آموزشی این افراد در سراسر جهان وجود دارد. در این گزارش، به دو برنامه آموزشی الهام بخش که هدفشان کمک به افراد نابینا برای کنترل ناتوانیشان است، نگاهی می اندازیم. در هر دوی این نمونه ها، بر نقش یادگیری موسیقی در زندگی نابینایان به شدت تأکید شده است. «بیت باکسینگ» برای دانشآموزان نابینا: اولین نمونه جالب، موردی است که در یکی از مراکز آموزشی ویژه نابینایان در نیویورک در یالات متحده به اجرا در آمده است. دانشآموزان مدرسه «لاول برای نابینایان» در برانکس، شمال محله منهتن نیویورک، «بیت باکسینگ» (beatboxing) میآموزند. «بیت باکسینگ» یعنی تولید نت توسط دهان. کلاسهای «بیت باکسینگ» درس در چارچوب برنامه موسوم به «بیت راکرز یا نوازندگان بیت» برگزار میشود. با کمک این برنامه دانشآموزان نابینا یا کسانی که دچار اختلال بینایی هستند، میتوانند بهتر از صدایشان استفاده کنند.
کیک درام (kick drum)، هی هت (hi hat)، و اسنِیر (Sanre) صداهای اصلی برای تولید صداهای شبیه به صدای سازهای کوبه ای با دهان هستند. اما اینک تبدیل به ابزاری جدید و موفق برای یادگیری شده اند. این برنامه پنج سال است که در این مدرسه اجرا میشود. در حال حاضر برنامه «بیت» (B.E.A.T) مشغول آماده کردن مواد درسی گفتار درمانی بر اساس تمرین، بازی و شیوه بیان است. هدف این است که دانشآموزان بتوانند حروف را به درستی تلفظ کنند، بخوبی بیان کنند و در نهایت بتوانند بنویسند. اولین آموزگار نابینایان در کامبوج: برای نقل دومین نمونه به کامبوج میرویم. پالا نئانگ در کامبوج یکی از اولین آموزگاران معلولین و کسانی است که از نارساییهای جسمی رنج میبرند و اغلب در حاشیه جامعه جای دارند. وی اینک پنج مدرسه مخصوص نابینایان را اداره میکند. سازمان غیر دولتی کروسار تمی تنها جایی در کامبوج است که از ۲۱ سال پیش برنامه ای جامع برای آموزش کودکان نابینا دارد. پالا نئانگ ۵۴ ساله با شخصیت پر جذبه خود نیروی محرک این مرکز است. پالال نئانگ ۲۱۳ دانش آموز دارد و از زمانی که سازمان غیر دولتی پیوسته ۱۴۰۰ دانشآموز تحصیلات خود را زیر نظر او تکمیل کرده اند. خانم پالا ماشین تحریرهای بریل قدیمی و پر سر و صدا را دور انداخته و به جای آنها از تنها چاپگر بریل موجود در کامبوج استفاده میکند. وی با این چاپگر کتابهای درسی برای پنج مدرسه و حتی نت موسیقی هم چاپ میکند. وی معتقد است موسیقی بهترین ابزاری است که میتوان با آن کودکان نابینا را از لاک خود بیرون آورد و تشویقشان کرد با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنند. پالا نئانگ به خاطر تلاشهایش، اخیراً یکی از نامزدهای جایزه جهانی بهترین آموزگار شده بود.
وبسایت پکتوس: عینک Google جای راهنما را برای دوندهی نابینا پر میکند
تصور کنید که عاشق دویدن و حتی دوی ماراتن باشید و در عین حال به خاطر یک بیماری چشمی شدید، به شدت کمبینا شده باشید.
در این صورت باید چه کرد؟
اریک مانسر به خاطر مشکلی در شبکیه چشمش به نام رتینیت پیگمنتوزا به شدت کمبیناست، بینایی او آنقدر کم است که از نظر «قانونی» نابینا محسوب میشود.
او دونده است و این بار قصد دارد در یک مسابقهی دو ماراتن شرکت کند. یک راهکار این است که یک راهنما، همراه او بدود و در همه مسیر مواظب او باشد. اما آقای مانسر در مسابقات دوی ماراتن امسال در نظر دارد که استفاده از یک راهنمای متفاوت را هم تجربه کند.
این راهنمای دوم اصلا لازم نیست که همراه او بدود، بنابراین اگر ورزشکار هم نباشد، میتواند کار راهنمایی او را انجام بدهد. به علاوه این راهنمای تازه، اصلا لازم نیست، در نزدیکی او هم باشد.
آقای مانسر در اقدامی فناورانه و جالب، یک عینک گوگل به چشم میزند و اطلاعات عینک برای کارمند یک شرکت استارتآپی یا نوگام به نام Aira فرستاده میشود.
Aira تولیدکننده نرمافزاری است که میتواند روی گوگل گلس اجرا شود و کمبیناها یا نابیناها را راهنمایی کند.
البته برای استفاده از خدمات این شرکت باید هزینه اشتراک ماهانه پرداخت بشود.
در آزمایش نخست، البته به خاطر مشکلاتی در اتصال اینترنتی، او کیلومترهای اول را با راهنمای عادی دوید، اما در ادامه کارمند شرکت Aira به نام جسیکا جیکوی، راهنمای او شد. او میتوانست مسیر مسابقه را همان طور که مانسر میدید، ببیند. به صورت همزمان او از اطلاعات گوگل مپ برای چک کردن عوارض زمین و پیچهای در پیش رو استفاده میکرد.
گرچه گوگل گلس دیگر آن گجت جادویی با استفاده همگانی که پیشتر تصور میکردیم از آب درنیامد، اما هنوز مصارف ویژهای دارد و به صورت محدود از سوی گوگل در اختیار اشخاص و شرکتها قرار میگیرد. یکی از این مصارف ویژه، عینک AIRA است که سبه نابینایان کمک میکند راحتتر تردد کنند و اطلاعاتی را در خصوص محیطی که در آن قرار گرفته اند، به دست آورند. در بارهی تکنولوژی AIRA در مطالبی جداگانه خواهیم نوشت.
ایران سپید: فارس فاتح مسابقات قهرمانی کشور فوتبال نابینایان شد
دهمین دوره رقابتهای قهرمانی کشور فوتبال پنج نفره نابینایان که با حضور هفت تیم برگزار شد، سه شنبه 20 تیر در شیراز به پایان رسید. این مسابقات، در دو گروه برگزار شد که در گروه اول، تیمهای فارس، تهران، البرز و زنجان حضور داشتند. در گروه دوم نیز تیمهای کرمان، گیلان و آذربایجان شرقی به مصاف هم رفتند. پس از برگزاری مسابقات در مرحله مقدماتی، در دیدار نیمه نهایی، فارس با نتیجه 4 بر 0 گیلان را شکست داد و راهی دیدار فینال شد. در دیگر مسابقه مرحله نیمه نهایی، کرمان 3 بر 0 تهران را مغلوب کرد و حریف فارس در فینال شد. در دیدار رده بندی، تهران و گیلان به مصاف هم رفتند که تهران با نتیجه 3 بر 0 از سد گیلان گذشت و سوم شد. در دیدار نهایی نیز فارس با نتیجه 3 بر 2 کرمان را شکست داد و قهرمان دهمین دوره مسابقات قهرمانی کشور فوتبال پنج نفره نابینایان شد. در ترکیب تیم فوتبال نابینایان فارس، حجت ا… مزارعی، محمدرضا مختاری، حسین رجبپور، رسول باصری، سامان اجرتدست، علیرضا ایزدی، علیرضا بخت، محمد کشتکار، میثم شجاعیان، علیرضا رضایی و احمدرضا شاهحسینی حضور داشتند. امیر حمزه زارع به عنوان سرمربی و جاسم علی پناهی و محسن قلندری به عنوان مربی، تیم قهرمان این دوره از رقابتها را هدایت کردند. نگاهی به ترکیب تیم فارس نشان میدهد نیمی از بازیکنان تیم ملی عضو این تیم بودند، لذا قهرمانی فارس که برای چندمین سال پیاپی رقم خورد، دور از انتظار نبود.
ایران سپید: آن چه خوبان همه دارند, تو تنها داری
همه دوستانش از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند تا به او بگویند که همچنان ارادتشان را حفظ کرده اند. آمده بودند تا بگویند سالهای سال است که با صحنه های عاشورا, از حنجره او مأنوس شده اند. همه همقطارهایش, همکارهایش, همگریه ها و هم ناله هایش آمده بودند تا در کنار او باشند و به او بگویند که پاس نوای حزن انگیزش را در حیات او, نه بعد از او, نگه میدارند تا پاک کنند سنت مذموم مرده پرستی را از پیشانی این مردم ارادتمند. به همت حسینیه اعظم زنجان, در هجدهمین روز از اولین ماه تابستان, طی همایشی با عنوان «فروغ مرثیه», از حاج اصغر گنجخانلو, مداح نابینای ابا عبدا… الحسین, به پاس بیش از نیم قرن نوکری دربار اهل بیت (ع), تجلیل شد. به گزارش «ایران سپید», در این برنامه که با حضور مقامات لشکری و استانی استان زنجان, ائمه جماعات استانهای تهران و زنجان و آذربایجان شرقی, مداحان فارس زبان و آذری زبان و جمع کثیری از عاشقان امام حسین (ع), عصر روز یکشنبه 18 تیر ماه در حسینیه اعظم زنجان برگزار شد, تنی چند از میهمانان طی سخنانی, از ویژگی ها, شخصیت, منش و تقوای این مداح پیشکسوت نابینا سخن گفتند. اجرای این برنامه که از عصرآغاز شد و تا اذان مغرب ادامه داشت, بر عهده حسن سلطانی بود و علاوه بر سخنرانی میهمانانی مثل حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی, امام جمعه موقت تهران, چند تن از مداحان تهران و آذربایجان به اجرای مداحی پرداختند؛ از جمله حاج محمد باقر تمدنی از اردبیل, حاج مهدی خادم آذریان از تبریز, حاج غلام رضا عینی فرد از زنجان, حاج علی انسانی و حاج منصور عرضی از تهران. در حاشیه این همایش, چند تن از میهمانان, طی گفت و گوی اختصاصی با «ایران سپید», از ابعاد مختلف شخصیتی این مداح نابینا سخن گفتند. جالب آن که هر چه اصرار کردیم تا خود او در این گفت و گو شرکت کند, نتیجه نگرفتیم. همه از او گفتند, اما او به بهانه خستگی حاضر به صحبت درباره خودش نشد. – ارباب جان! هر جا بروم با تو میروم: حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی, امام جمعه موقت تهران در حاشیه همایش «فروغ مرثیه», از حاج اصغر زنجانی به عنوان یک ولایت مدار واقعی عنوان کرد: «چند ویژگی مهم در حاج اصغر زنجانی است که او را از دیگران ممتاز ساخته است؛ جبهه ایست, انقلابیست, ولایت مدار به معنای واقعی کلمه است خودش میسوزد و دیگران را هم میسوزاند و پدر شهید هم هست. این مرد خدا جمله ای دارد که من بعضی وقتها آن را نقل میکنم. میگوید ارباب جان! هر جا بروم با تو میروم.» – یک دلسوخته واقعی:از جمله کسانی که در گفت و گو های کوتاه ما درباره ابعاد شخصیتی حاج اصغر زنجانی شرکت کرد, حجت الاسلام و المسلمین خاتمی, نماینده ولی فقیه و امام جمعه زنجان بود. او شخصیت این مداح نابینا را چنین تجزیه کرد: «اولاً مداحی توفیقیست که نصیب هر کس نمیشود. ثانیاً مداحی مثل حاج اصغر زنجانی, خالصانه و صادقانه خدمت گذار اهل بیت (ع) است. او در واقع یک مداح انقلابیست و یک فرزندش را در راه انقلاب فدا کرده است. یادم هست روزی برای تسلیت به منزلش رفته بودیم. اسم فرزندش ناصر بود، گفت: با وجود علی اکبر, جوان رعنای ابا عبد الله, از ناصر من نباید سخن گفت.» – آمیزه ای از جلال و جمال:حاج علی انسانی, شاعر و مداح پیشکسوت, در بیان نکاتی از شخصیت حاج اصغر زنجانی, یکی از رباعیات خود را خواند: «در عالم زر, عاشق خورشید بدند, در خاک چو آفتاب تابنده شدند؛ آنان که ز نور عشق گویند به شور, مادح نه به خورشید, که مداح خودند. در نهاد حاج اصغر, سنت, شور و حال, عشق و ارادت, نهادینه شده؛ او جلال و جبروت را با جمال در هم میآمیزد و آنچه خلق میکند, شور و حال و عظمتیست که محشورین با او, از آن بهره مند میشوند.
در ادامه، حاج ولی الله اجاقلو, مشهور به «کلامی زنجانی», شاعر اهل بیت (ع), به عنوان یکی از دوستان سالهای دور حاج اصغر گنجخانلو در بیان ابعاد شخصیتی این مداح نابینا, او را فراتر از یک فرد نابینا یا به قول خودش «روشندل» دانست و اظهار کرد: «شخصیت حاج اصغر زوایای مختلفی دارد. او یکی از نوابغ مداحان ایران است. علاوه بر این, او دارای شخصیتی سیاسی در عرصه مبارزه با ظلم چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب است.» این شاعر زنجانی ضمن تعبیر «ابوبصیر سید الشهدا» از شخصیت حاج اصغر، اظهار داشت: «اگر در ظاهر, حاج اصغر چشم سر ندارد, اما دارای چشم دلی آگاه است. بنا بر این, در جمع مداحان شخصیتی روشنگر دارد.» کلامی زنجانی در بخش دیگری از این گفتگو, به حضور حاج اصغر در مناطق عملیاتی اشاره کرد و اظهار داشت: «من از 13 سالگی با حاج اصغر محشور شدم. آن زمان او در اوج جوانی و شهرت بود. بعد از پیروزی انقلاب هم در مناطق عملیاتی مثل شهر برون مرزی فاو و کارخانه نمک و جزایر مجنون، بعد از عملیات خیبر و قبل از عملیات بدر و همچنین در عملیات کربلای 4 و مرصاد همراه او بودم. او در خطرناکترین عملیات حضور مییافت.» کلامی زنجانی صحبتهایش درباره حاج اصغر «زنجانی» را با نقل خاطره ای پایان داد: «این خاطره را حاج غلامرضا عینیفرد, شاعر و مداح بالیاقت زنجان تعریف میکرد که روزی با حاج اصغر برای حضور در مجلی, عازم تهران شد. در طول راه شعری از آصم زنجانی, یکی از شعرای معروف زنجان را برای حاج اصغر خواند, وقتی به بیت آخر رسید, متوجه شد که حاج اصغر خوابش برده. با خودش گفت که مبادا او از شعر آصم خوشش نیامد و خوابید! وقتی به تهران رسیدند, او با تعجب دید که حاج اصغر تمام ابیات شعر را تا آخر در آن مجلس خواند.» – نمونه بارز صبر: علیرضا فیروزفر, دبیر همایش «فروغ مرثیه», به پیامهای برگزاری چنین همایشهایی اشاره کرده، اظهار داشت: «قطعاً هر حرکتی باید با هدفی انجام شود و اگر آن هدف یا اهداف درست تعریف شده و مراحل رسیدن به آنها درست تدوین شود, حاوی پیامهایی خواهد بود. به زعم حقیر, حرکتی که در حسینیه اعظم زنجان با مشارکت مردم زنجان, هیئت امنای حسینیه و هیئات مذهبی انجام شده, ما را به این نقطه رسانده که روند اهداف برگزاری این همایش, درست بوده؛ لذا ما منتظر پیامهای این همایش هستیم. شخصیت حاج اصغر زنجانی, خود گویای پیامهای این همایش است» فیروزفر در ادامه, مثل سایرین به شخصیت حاج اصغر پرداخته و اظهار داشت: «حاج اصغر نمونه بارز یک انسان باخداست. با نظری اجمالی به زندگی او, میتوان نظر و موهبت الهی را در زندگی سراسر معنوی این مداح پیشکسوت به وضوح مشاهده کرد. او نمونه بارز تعبیر البلاءُ لِل وِلا است و همین میرساند که دارای صفت جمیل صبر است. مبارزات سیاسی او با طاغوت در قبل از انقلاب, حضور مستمر در مناطق عملیاتی در دوران پس از پیروزی انقلاب و حفظ همان شخصیت بعد از دوران دفاع مقدس, همگی ما را بر آن داشت تا ضمن احساس وظیفه, با برگزاری این همایش, بخش اندکی از زحمات او را پدیدار کنیم.» فیروزفر در پایان, خبر از تشکیل دبیرخانه دائمی تجلیل در حسینیه اعظم زنجان را داد.
گفتنیست، حاج اصغر گنجخنلو که به «زنجانی» در میان اهل آذربایجان و سراسر کشور معروف است, متولد 1324 در شهر سجاس, از شهرهای اطراف زنجان است. او در دو سالگی به علت ابتلا به بیماری آبله, بیناییش را از دست داد و بعد از مدتی, طعم بی پدری را چشید. نبوغ خاصی که در حفظ و یادگیری قرآن داشت, پیر غلامان حسینی را بر آن داشت تا او را به حفظ اشعار و مدایح اهل بیت (ع) تشویق کنند. از آن پس, کم کم پای او به مجالس روضه خوانی خانگی باز شد. عشق به اهل بیت, او را به مجالس حاج علی اکبر قنبری و حاج اکبر خلدی در زنجان کشاند. از جمله اتفاقاتی که در دوران جوانی, نقطه عطفی در تاریخ زندگی او شد, سفرش به کربلا در سال 1346 بود؛ سفری که شبها, با پای پیاده, آن هم برای کسی که آسیبمند بیناییست. او در نجف اشرف, در نماز جماعت حضرت امام در مدرسه آیت الله بروجردی حاضر شد و در فرصتی به ذکر مصیبت اهل بیت پرداخت. به لحاظ تعالیم مکتبی, در واپسین سالهای رژیم طاغوت, از فعالیتهای سیاسی دست بر نداشت و در مجالس مذهبی, به مبارزه با آن رژیم پرداخت که حاصل آن, چندین بار دستگیری و در به دری در شهرهای مختلف بود. پس از پیروزی انقلاب, حضور دائمی او در مناطق عملیاتی, قوت قلبی به رزمنده ها میداد. جدا از اینها, از جمله وجوه ممیزه حاج اصغر زنجانی نسبت به سایر مداحان, محفوظات شعری و احادیث و مقاتل قویست که قطعاً در داشتن این امتیاز, نابینایی او بسیار مؤثر است. بر پایه این گزارش, در پایان همایش «فروغ مرثیه» با اهدای الواح مختلف از حاج اصغر گنجخانلو تجلیل شد.
روابط عمومی بانک تجارت: رونمایی بانک تجارت از باجههای ارائه خدمات بانکی به نابینایان در شش استان کشور
عملیات نصب و راه اندازی شش باجه ویژه ارائه خدمات بانکی به توانخواهان نابینا و کم بینا در استانهای اصفهان، فارس، آذربایجان شرقی، قم، قزوین و البرز با همکاری شرکت دانش بنیان پکتوس به پایان رسید.
با استقرار سامانههای جدید در شعب فروغی تبریز، آپادانا اصفهان، فلسطین شیراز، فروغی کرج، شهیدفاطمی قم و آزادی قزوین مشتریان نابینا و کم بینا برای استفاده از خدمات این باجهها به هیچ وجه نیاز به حضور همراه ندارند و میتوانند همه عملیات بانکی همچون افتتاح حساب، واریز وجه، تکمیل تقاضای اعطای تسهیلات و … را با استفاده از دستیار صوتی و نمایشگر های بریل، انجام دهند.
بانک تجارت، نخستین بانک در کشور است که امکان دسترسی به مهمترین خدمات غیر حضوری خود در پایگاه اینترنتی و موبایل بانک را برای این هموطنان فراهم کرد و مشتریان نابینا یا کم بینا میتوانند با استفاده از نرم افزارهای دستیار صوتی از خدمات اینترنت بانک و موبایل بانک تجارت نظیر خدمات کارت، انتقال وجه، دریافت کد شبا، دریافت اطلاعات مربوط به خدمات و تسهیلات بانک تجارت و … استفاده کنند.
انجمن نابینایان کشور در سال ۹۵ به سبب راه اندازی باجههای ویژه نابینایان در شعب بانک تجارت از این بانک تقدیر کرد.
وبسایت پکتوس: اپلیکیشنِ تازهی مایکروسافت دنیا را برای نابینایان گویا میکند
کمپانی Microsoft، اپلیکیشنِ رایگانِ Seeing AI را برای سیستم عامل IOS منتشر کرده که به کمک آن آسیب دیدگان بینایی میتوانند دوربین دستگاههای هوشمندشان را رو به اشیا و افرادِ مختلف بگیرند و این اپلیکیشن میتواند با استفاده از «بیناییِ رایانه»، این تصاویر را برای آنها توصیف کند. این اپلیکیشن با استفاده از هوش مصنوعی قادر است چهرهی آدمهای آشنا و حتی حالاتِ مختلف چهره و جزئیات مربوط به اشیای مختلف را به کاربر نابینا گزارش دهد.
این اپلیکیشن ماه مارس گذشته در یکی از کنفرانسهای مایکروسافت رونمایی شد. البته در آن هنگام برنامه در حالت آزمایشی قرار داشت اما این هفته به شکل رسمی در اختیار علاقمندان قرار گرفت. Seeing AI رایگان است و فعلاً فقط برای سیستم عامل IOS طراحی شده است. البته تا اطلاع ثانوی فقط نابینایانِ آمریکایی امکان استفاده از آن را دارند و هنوز مایکروسافت اطلاعاتی در خصوص سیاستهای خود در خصوص کشورها یا سیستم عاملهای دیگر، منتشر نکرده است.
این اپلیکیشن امکانات مختلفی را در اختیار کاربرانش قرار میدهد. افزون بر شناسایی چهرهی آدمهایی که قبلاً دیده و در حافظهاش ثبت شده، میتواند سن و سال یا احساس آدمهای غریبهای را که در کادر دوربین قرار میگیرند هم حدس بزند. علاوه بر اینها، با استفاده از امکان شناسایی بارکد، قادر است لوازم خانهگی یا انواع و اقسام وسیلهها را تشخیص دهد و جزئیات مفیدی را در بارهی آنها به اطلاع کاربر برساند. تشخیص مقدار اسکناس هم از دیگر امکانات این اپلیکیشن رایگان است. اضافه بر همهی اینها از آنجا که مایکروسافت در طراحی Seeing AI، همزمان از قابلیت هوش مصنوعی و OCR بهره گرفته، این برنامه از توانایی تشخیص و خواندن متون چاپی هم برخوردار است.
مایکروسافت در طراحی این برنامه از تکنولوژی «شبکهی عصبی» استفاده کرده است. این تکنولوژی این روزها در درهی سیلیکن، از محبوبیت بالایی برخوردار است. همهی کمپانیهایی که ابزارهایی نظیر اتومبیلهای خودران یا پهباد و چیزهایی از این دست طراحی میکنند، روی این تکنولوژی سرمایهگذاری کردهاند. این برنامه به گونهای طراحی شده که بخشهای اصلیِ آن بدون اینترنت هم قابل استفاده باشد اما امکاناتی نظیر توصیف مناظر و تشخیص دستخط، از جمله امکاناتی اند که فعلاً نیاز به اتصال اینترنت دارند. «Saqib Shaikh»، از نابینایانی که در این پروژه با مایکروسافت همکاری داشته در باره استفاده اش از این برنامه میگوید: «Seeing AI فقط یک OCR یا شناسندهی تصاویر نیست. این برنامه حتی میتواند مرا راهنمایی کند که دوربین را چطور حرکت دهم که تصویر مورد نظرم بهتر در کادر قرار گیرد. من به راحتی میتوانم از این برنامه برای شناسایی علائم و تابلوها یا منوی رستورانها استفاده کنم.» او همچنین میافزاید: «از آنجا که در طراحی این برنامه از تکنولوژی شبکهی عصبی استفاده شده، سرعت کار با آن به طرز شگفتآوری زیاد است؛ به طوری که برای شناسایی هر تصویر تنها چند میلیثانیه زمان لازم است.
فدراسیون نابینایان: گلبال شانس بالایی برای کسب سهمیه جهانی دارد
محمدرضا مظلومی، رئیس فدراسیون نابینایان گفت: در حال حاضر، تیم ملی گلبال مردان و زنان ایران مسابقات قهرمانی آسیا را در پیش دارند و برای کسب سهمیه مسابقات جهانی از موقعیت خوبی برخوردار هستند. وی افزود: مسابقات قهرمانی آسیا، اواخر مرداد ماه در تایلند برگزار میشود و دو تیم گلبال مردان و زنان ایران در این رویداد شرکت میکنند. تیم ملی گلبال مردان ایران در چند سال گذشته بر سکوی اول آسیا ایستاده است و به دلیل اینکه دو تیم برتر، سهمیه ورودی مسابقات جهانی سوئد را میگیرند، تیم مردان کشورمان شانس بالایی برای حضور در این رقابتها دارد. اما از آنجا که در بخش بانوان فقط یک تیم جواز حضور در مسابقات جهانی را میگیرد، انتظار داریم با توجه به جوانگرایی در این تیم، عملکرد خوبی داشته باشیم. مظلومی ادامه داد: تیم ملی گلبال مردان اگر بتواند سهمیه مسابقات جهانی را بدست آورد، میتواند سهمیه ورودی بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو را نیز کسب کند، چرا که سهمیه بازیهای پارالمپیک در مسابقات جهانی توزیع میشود. مظلومی در خصوص بازیهای پاراآسیایی 2018 جاکارتا گفت: در این مسابقات سعی میکنیم تعداد مدالهایمان بیشتر و رنگ مدالها پررنگتر باشد تا بتوانیم به بالا رفتن جایگاه ایران در این رقابتها کمک کنیم. وی درباره فعالیت رشته بولینگ نیز اظهار داشت: سال گذشته رشته جودوی بانوان را فعال کردیم و امسال قصد داریم رشته بولینگ را فعال کنیم. همچنین میخواهیم مسابقات قهرمانی کشور و اردوی تیم ملی در این رشته را برگزار کنیم تا یک نفر را به بازیهای پاراآسیایی اعزام کنیم. مظلومی در پایان به برنامه چهار ساله فدراسیون نابینایان اشاره و تصریح کرد: برنامه چهار ساله ای را بصورت مدون به وزارت ورزش ارائه کردیم که در آن، رشد 10 الی 15 درصدی برای هر سال پیشبینی شده و امیدواریم بتوانیم برنامه های خود را به خوبی انجام دهیم.
ایران سپید: برای یکبار از پرداخت حق انشعابات معاف هستید
با توجه به تماسهای مکرر مخاطبان ایران سپید در خصوص معافیت از حق انشعابات آب، برق ، گاز و فاضلاب و همچنین معافیت از پرداخت هزینه صدور پروانه ساختمانی مختصری از بخشنامه و ماده قانونی آن را برای شما درج کردیم که در ذیل میخوانید: بند (د) قانون ماده (39) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران: ماده واحده- بند (د) ماده (39) قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوری اسلامی ایران مصوب 15/10/1389. افراد تحت پوشش سازمانها و نهادهای حمایتی کمیته امداد و سازمان بهزیستی برای احداث یک واحد مسکونی با زیر بنای مفید تا هفتاد و پنج متر مربع (در سایر شهرها و روستاها) از پرداخت کلیه هزینه های مربوطه به صدور پروانه ساختمانی، عوارض شهرداری و هزینه های انشعابات (آب و فاضلاب، برق و گاز) برای یکبار معاف میباشند و بالاتر از این میزان، توسط افراد پرداخت میشود.
سلامت آنلاین: دستگاهی که نابینایی را به تاخیر می اندازد
محققان استرالیایی دستگاه کوچکی ساختند که با تحریک الکتریکی در چشم؛ باعث انتشار مواد شیمیایی شده و مانع مرگ سلول های شبکیه چشم خواهد شد.
ای.بی.سی استرالیا اعلام کرد این دستگاه کوچک قابل کاشت، توسط موسسه ‘بیونیکز’ و مرکز تحقیقات چشم استرالیا در ملبورن اختراع شده است.
این دستگاه در چشم قرار گرفته و ضمن ایجاد تحریک الکتریکی با سطح پایین، باعث انتشار مواد شیمیایی می شود که مانع مرگ سلول های شبکیه چشم خواهد شد.
این دستگاه ساخت استرالیا مراحل آزمایشی خود را با موفقیت پشت سرگذاشته است و به عنوان یکی از پروژه های بسیار مهم این کشور شناخته می شود.
«دیوید نایاگام» یکی از محققانی که بر روی این پروژه کار کرده است، گفت که آزمایش ها اثبات کرده اند این دستگاه در کند کردن ضعف چشم که به طور عمده منجر به نابینایی می شود، موثر عمل می کند.
وی گفت که تیم تحقیقاتی امیدوار است این دستگاه بتواند برای رفع تاری دید، از دست دادن بینایی و آب سیاه نیز که آزمایش های ابتدایی آن در ۱۲ تا ۱۸ ماه آینده آغاز می شود، موثر باشد.
به گفته این محقق استرالیایی، این دستگاه کوچکتر و ساده تر از چشم بیونیک فعلی است. چشم بیونیک متشکل از دو بخش بیرونی و درونی است. بخش بیرونی یک دوربین ویدیویی کوچک و یک رایانه است که روی عینک آفتابی سوار شده و روی سر قرار می گیرد تا فرد را قادر به دیدن کند.
نخستین چشم بیونیک جهان که امکان دیدن دنیا را برای میلیون ها فرد نابینا و کم بینا در سراسر دنیا فراهم می کند، سال گذشته به مغز یک زن ۳۰ ساله پیوند زده شد.
وبسایت پکتوس: اثری ایرانی در موزهی خانهی بریل آمریکا
وقتی یک مسلمان معتقد میخواهد نماز به جا بیاورد، باید این کار را رو به مکه در کشور عربستان انجام دهد. این نشان وحدت میان مسلمانان است؛ اما پیش از اختراع ابزارهای جدیدی نظیر GPS، نمازگزارانی که میخواستند خارج از خانه یا مسجد نماز به جا بیاورند، چطور قبله را پیدا میکردند؟ آنها برای این کار از قطبنما یا قبلهنما استفاده میکردند. اما آنچه ما میخواهیم در موردش صحبت کنیم، قطبنمایی دسترسپذیر است.
در ۱۹۵۲، سرتیپ حسینعلی رزمآرا، رئیس دایرهی جغرافیایی ارتش ایران، قطبنمای تازهای برای شناسایی مسیر قبله اختراع کرد. این قطبنما به گونهای طراحی شده بود که نابینایان هم میتوانستند از آن استفاده کنند. این وسیله بسیار کوچک و قابل حمل است و قطر آن چیزی در حدود دو اینچ است. روی صفحهی نمیاش آن باز است؛ به گونهای که کاربر نابینا میتواند با لمس عقربهی آن، مسیر قبله را تشخیص دهد. این اثر تاریخی و اختراع جالب توجه هم اکنون در موزهی American Printing House یا خانهی چاپ بریل آمریکا نگهداری میشود. این موزه، مرکزی است برای نگهداری و نمایش آثاری که در طول تاریخ، زندگی نابینایان را در سر تا سر دنیا متحول کردند. سرتیپ حسینعلی رزمآرا، جغرافیدان، ارتشی و عضو فرهنگستان ایران بود که در ۱۲۷۲ خورشیدی در تهران متولد شد و در اردیبهشت ۱۳۶۴، چشم از جهان فرو بست. قبلهنما یا سمتنمایی که او برای استفادهی نابینایان اختراع کرد، از سوی دانشمندان خارجی بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
ایسنا: نصب درهای حائل در 11 ایستگاه مترو
مدیرعامل متروی تهران در مورد آخرین وضعیت درهای پی اس تی جداکننده توضیحاتی را ارائه کرد.
هابیل درویش در مورد سرانجام نصب درهای جداکننده در ایستگاه های مترو با بیان اینکه به دلیل قیمت بالای درهای حائل و جداکننده تنها میتوان در برخی ایستگاههای خاص این درها را نصب کرد گفت: در ایستگاه های مترو این درهای حائل به دلایل مختلف نصب میشود، بگونهای که در دوبی این درها برای جلوگیری از اتلاف انرژی نصب شده و کارکردهای دیگر هم دارند.
وی با بیان اینکه اعضای شورای شهر مصوب کردند که این درهای حائل به طور آزمایشی در خط فرودگاه مهرآباد نصب شود که برهمین اساس جلسات مشترکی با شرکت های تامین کننده این درها برگزار کردیم گفت: بررسیها نشان داد که هزینه نصب درهای جداکننده در هر ایستگاه 10میلیارد تومان است که به اعتبار سنگینی نیازمند است.
درویش با بیان اینکه نصب درهای حائل با توجه به شرایط مالی فعلی، اقتصادی نیست اما لازم است گفت: با این حال مقرر شده در فاز اول در تعدادی از ایستگاه های شلوغ و پرازدحام که حجم مسافران زیاد است این درها نصب شوند که برهمین اساس 11 ایستگاه خاص که دارای شرایط فوق الذکر هستند شناسایی و در صورت انعقاد قرار داد در فاز اول این درها نصب می شوند.
۳۲ دیدگاه دربارهٔ «شهر خبر معلولین. انتشار 21 خبر در شمارگان چهل و ششم»
سلام مثل همیشه عالی بود
مرسی علیرضا
سلام امیر. هنوز نخوندمش ولی مطمئنم که مثل قبلیا عالیه! موفقتر باشی
برو بخون محمد.
نظر لطفته عزیز.
درود امیر. امیر. میگم میشه واس من خنگ هم توضیح بِدی جریان این درا چیه دقیقهاً. همین درای مترو رو میگم. البته یه چیزایی میدونم ولی اطلاعاتم تکمیل نیست.
چاکریم. راااستی تا یادم نرفته. جریان پلاک ماشینو هم پیگیری کن. میخوام پلاک معلولیت بگیرم.
یه تیبا دارم میخوام پلاک روش بذارم.
خب جناب سرمدی تشریف ندارن، پس نخود هر آش توضیح میده خدمتت. این درها طوری طراحی شدن که تا قطار توی ایستگاه توقف نکنه باز نمیشن و بعد از حرکت قطار از ایستگاه هم بسته میشن. این طور میشه که احتمال خودکشی افراد از طریق قرار گرفتن در مسیر قطار یا افتادن افراد نابینا توی چاله های قطار تقریبا به صفر می رسه. خلاصه هرکی میخواد خودکشی بکنه تا این درها رو نذاشتن دست به کار بشه که خیلی داره دیر میشه.
سلام علی.
همونطور که امید گفت: اینا درب های شیشه ای هستن که در سر تا سر سکوی مترو نصب میشن و هر وقت که مترو نگه داره دقیقا همون جلوی در مترو، به صورت اوتوماتیک کنار میره و مسافرا میتونن سوار شن.
به محض اینکه مترو حرکت کنه، دوباره دربهای شیشه ای بسته میشن.
اونم تو مجموعه قبل گفتم که فعلا پلاک ویژه به نابینایان داده نمیشه.
نیروی انتظامی گفته این پلاک رو باید به فردی بدیم که خودش بتونه رانندگی کنه.
حالا برای بعضی از معلولیت ها این پلاک رو به سرپرست هم میدن اما برای نابینا جماعت مدتیه که به سرپرستش هم نمیدن.
البته نحوی نژاد گفته داریم تلاش می کنیم قانون سرپرست رو برای معلولین با آسیب بینایی هم ردیف کنیم.
فعلا بیخیال.
درود بر امیر نازنین. آقا دستت طلاا. خبرهای خوبی بودند. همین دیشب تو فکرت بودم و انگار یه حسی بهم میگفت که شاید از انتشار شهر خبر معلولان گذشته که خب خوشبختانه اومدی و استرس برطرف شد. برنامه ۶نقطه هم بنظرم از وقتش گذشته و گویی منتشر نمیشه لطفا اگه اطلاعی داری به سمع و نظر ما هم برسان. پیروز بااااشی.
سلام عمو جان.
شما لطف دارین.
مدتی بود خیلی درگیر بودم و البته یه مسافرت دو سه روزه هم به خارج از تهران داشتم و کلاً فرصت نکردم درست درمون به محله سر بزنم.
شش نقطه هم از طرفی اکانت اشکان بسته شده بود، در ماه رمضون هم پخش نشد، اما از بعد از ماه رمضون دوباره پخشش آغاز شده.
اکانت اشکان به تازگی باز شده و فکر کنم تا آخر هفته دو قسمت قبلی رو برای دانلود در سایت قرار بده.
شاد باشی عمو.
سلام امیر! شهر معلولان از اون دست مطالبیه که جداً منتظرشم. اما ای کاش مثل مدتی که هر ده روز یک بار منتشر میشد، در زمانبندی معینی تدوینش میکردی تا همیشه نگران نباشیم از اینکه مبادا در فلان روزی که من نبودم امیر اومده و رفته. به هر حال خیلی خیلی خیلی و فراوان خیلی متشکرم.
درود علاء الدین عزیز و گرامی.
جا داره همینجا اولین پستت در محله رو تبریک بگم و کلا دوست داریم بیشتر ببینیمت.
اما در خصوص نشر شهر خبر مثل سال گذشته، باید بگم من پارسال ۳۵ مجموعه رو بدون کم و کاست در روز های دهم، بیستم و آخرین روز هر ماه منتشر میکردم.
اما واقعیت اینه که داشتن چنین تعهد و نظم و ترتیبی، بعضی وقتا با توجه به مشغله هایی که دارم، منو خیلی اذیت می کرد و از اونجایی که اصولاً آدمی نیستم اگه تعهدی میدم زیرش بزنم، امسال تصمیم گرفتم بدون قید زمانی این کارو بکنم.
اینجوری اگه مثلا یکشنبه وقت نداشته باشم، دیگه میدونم فرداش میتونم واسش وقت بذارم.
چون تنظیم این مجموعه، بین شش الی هشت ساعت زمان میبره. البته اگه حجمش در حد شماره ای مثل چهل و شش باشه.
برای اینکه نگرانیت برطرف بشه، باید بگم پایین اسم شناسنامه هر فرد، لینکی وجود داره تحت عنوان مثلا دیدن همه ی نوشته های امیر سرمدی.
با کلیک بر روی این لینک، میتونی کل نوشته های اون فرد برای مثال چند نوشته قبلیشو به راحتی چک کنی.
خلاصه که خیلی مخلصیم و بدون اگه فرصت کنم، حتما این مجموعه رو مثل فصل بهار امسال زود به زود منتشر می کنم، اینجوری وقتی حجم اخبار کمتر میشه، گرداوریش برای خود من هم راحتتره.
سلام بر خبر نگار فعال خودمون
آقا دستت طلا عین همیشه عالی بود
موفق باشی همیشه
سلااام به ابراهیم عزیز.
حالَکَت خاصَ.
زُرس باس کاکَ
سلام آقای سرمدی عزیز. بسیار زحمت کشیدین.
درباره درهای جداکننده در ایستگاه های مترو میخواستم بگم واقعا ضرورت داره؟ این همه هزینه برای چه چیزی؟ ما نیازهای بسیار مهمتری هم داریم. به نظر من این یه کالای لوکس برای نابینایان محسوب میشه. مثلا فکر کنید اگه پول یکی از این درها رو در حوزه TTS هزینه کنن، اونوقت ما هم صاحب یه TTS قوی، قدرتمند و زیبا مثل TTS های اینگلیسی و فرانسه یا عربی میشیم!
حالا که تو مترو، مسئولان موظف هستن ما رو تا پای قطار راهنمایی کنن و این کار رو هم تقریبا به خوبی دارن انجام میدن و خطری ما رو تحدید نمیکنه، چرا این همه هزینه! (البته اگه این صرفا برای تامین ایمنی نابینایان باشه)
سلام. به نظرم بیشتر واسه جلوگیری از خودکشی افراده تا رفاه حال معلولین، اما خب گفتنش صورت خوشی نداره می زننش به اسم ما.
سلام ابوذر جان.
قطعاً نصب این در ها با این بودجه سنگین ضرورتی نداره.
بیشترین دلیل اصرار اعضای شورای شهر، برای نصب این دربها، به خاطر ایجاد ایمنی بیشتر مسافرین هستش.
با خودکشی های زیادی که در سال های اخیر در مترو انجام شده و البته حوادث دلخراشی که برای برخی از نابینایان رخ داده، تصمیم گرفتن این دربهای شیشه ای رو نصب کنن.
در خصوص tts هم بگم در کشور ما، هر بخش و ارگانی بودجه مربوط به خودش رو داره و قطعاً بودجه های عمرانی شهرداری، ارتباطی با طراحی tts یا OCR برای ما نداره و نمیشه بودجه های اینچنینی رو در این راه هزینه کرد.
مگر نه تردیدی نیست با حتی نیمی از این بودجه ی ۱۱۰ میلیارد تومانی، میشد پروژه تولید یک OCR با کیفیت و قابل قبول رو در زبان فارسی به سر انجام رسوند.
هر چند کلیت گذاشتن این دربها که به نظر من بعید میدونم عملیاتی بشه صرفاً برای ما نابینایان نیست، اما از نظر بُعدِ تبلیغاتی هم که شده به پای ما تموم میشه.
باید دید اعضای پنجم شورای شهر تهران که از ۱۵ مرداد کارشون رو شروع میکنن و از سر تا ته مسئولین فعلی شهرداری و مدیرعامل مترو هم عوض خواهد شد، چه تصمیمی رو در این زمینه میگیرن.
سلام. خب من حراف بی عمل هستم، اما مشکلم بیش از اینکه به توانایی هام مربوط باشه، به این مربوطه که نمی تونم زمانم رو درست مدیریت بکنم و تعهداتم رو بر مبنای وقتم تنظیم بفرمایم. البته اینو که اینجا نوشتم به این معنی نیست که من اون کسی هستم که آقای معینی به عنوان نمونه ذکر کرده. خوشبختانه هنوز این فقره رو مرتکب نشدم! اما به قول جرج برنارد شاو، اگه به اندازه کافی عمر کنیم، هر اتفاقی واسه هر کسی می افته. به محله خودمون حسابی بدهکارم و امیدوارم بر من ببخشایند. باز هم از مطالب مفیدتون ممنونم.
سلام امید خان.
مشتاقانه منتظر پست های ارزشمند شما در محله هستیم.
مرسی که هستین.
ارادت.
سلام امیرخان
عالی بود مثل همیشه. مقاله روزنامه ایران و تجلیل از حاج اصغر زنجانی هم بیشترین توجهم رو جلب کرد
خدا قوت, منتظر بعدی هستیم.
سلام محمدقاسم.
باید گزارش های مشابه بیشتری در روزنامه ها و خبرگزاری های معتبر کشور منتشر بشه تا شناخت مردم نسبت به نابینایان هم افزایش پیدا کنه.
قربونت.
سلام تشکر . مفید بودند.
سلام کاربر ۲۲ ۱۱.
از لطفت سپاس.
کلیک، درمان نابینایی و ناشنوایی با ارسال بیواسطه اطلاعات به مغز
محققان دانشگاه Rice سعی دارند با ارسال بدون واسطه اطلاعات به مغز، بهجای جراحی مستقیم چشم و گوش به درمان نابینایی و ناشنوایی بپردازند.
محققان در دانشگاه Rice در تلاش برای درمان نابینایی و ناشنوایی، میکروسکوپ مسطحی به نام FlatScope طراحی کردهاند که روی مغز کاشته میشود. نمایشگر و نورونهای تحریکی این میکروسکوپ با تشعشع فعال بوده و در حال حاضر جزئیات ورودی مغز را دریافت میکند، اما به نظر میرسد هدف طراحی آن درک نحوه پردازش دادههای بصری در مغز باشد تا بتوان ورودی سیستم بینایی را توسط آن کنترل کرد.
این میکروسکوپ بخشی از پروژه ساخت یک واسط عصبی با رزولوشن بالا به شمار میرود که تنها نمونه اولیه آن ساخته شده است. موفقیت در ساخت FlatScope میتواند منجر به تولید حسگرهای سمعی-بصری شود که دادهها به مغز ارسال شده و در افرادی که از نابینایی و ناشنوایی رنج میبرند، بهصورت خودکار سیگنالهای از دست رفته نیز جایگزین کنند.
مرسی علی
سلام، مرسی. خبر های خوبی بودند. مخصوصاً خبر مربوط به نصب درهای حائل ایستگاههای مترو. سر انجام این کار داره انجام میشه گرچه خیلی دیر ولی مهم این هست که این کار میخواد انجام بشه.
درود رضا.
بعید میدونم این درها عملیاتی بشه.
به احتمال زیاد محمدعلی نجفی یا حسین مرعشی شهردار تهران بشن.
باید ببینیم شهردار جدید و اعضای پنجم شورای شهر چه تصمیمی میگیرن.
سلام. از نظر من خودکشی توی خونه هم دسترسپذیره.
مترو آدمو مثل بوووققق له میکنه.
خوندم و دمت گرم.
یعنی این عینک برای من که نور رو میبینم و اجسام رو به طور کلی تشخیص میدم به درد میخوره؟
اگر چنین باشه میرم بغدادی رو دستگیر میکنم و با دریافت جایزه, میخرمش.
ممنون امیر
سلام کامبیز.
اونو که کشتن برای پول یه فکر دیگه بکن.
البته من دقیق نمیتونم نظر بدم.
اما به احتمال زیاد، این عینک میتونه به دردت بخوره.
مرسی عزیز.
سلام و درود بر داش امیر
خوبی یا چطوری آیا
ببین من فقط طییییتر این اخبار رو خوندم و بعداً اگه یادم نرفت و تونستم میام میخونم
خب من برم ببینم دنیا توی این سایت محله ی ما دست کییییه
به هر حال داش امیر دمت گرم بابت این اخبار توووپ
روزت خوش و خدا نگهدار
سلام داش احمد.
برو ببین دنیا دست کیه.
سلام دوست و هم مدرسه قدیمی خبرات مثلِ خودت عالی بودند موفق باشی
سلام هم مدرسه ای، البته چون مستعار اومدی ناشناخته ای واسم.
مرسی.
تونستی از طریق میل نشونی بده مشتاق آشناییم.
amirsarmadi68@gmail.com