خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شهر خبر معلولین. انتشار چهل و پنج خبر در شمارگان پنجاهم

سلااام به دوستان عزیزم.
خوشحالم از اینکه همچنان در محله، شاهد خبر های بسیار بسیار خوب و خوش هستیم.
در این میون، منم دست پر رسیدم خدمتتون با پنجاهمین شمارگان شهر خبر معلولین.
شهر خبری که یک سال و نیم از اولین شماره انتشار اون داره میگذره و در طول این بیش از پانصد روز، به شماره پنجاهم رسیدیم.
در این مجموعه غنی که برخی از گزارش های اون رو پیشنهاد می کنم حتماً مطالعه کنید، چهل و پنج خبر در قالب 16 هزار و 200 کلمه گرداوری شده که توجه شما رو به اونها جلب می کنم.
به علت ازدیاد اخبار، گزارش و خبر هایی که توسط سایر خبرگزاری ها منتشر شده، مثل سابق لینکش تقدیمتون میشه تا هر کدوم رو علاقه داشتین مطالعه کنید.
این شما و این هم پنجاهمین شماره شهر خبر معلولین.

 

اخبار معلولین در سایر خبرگزاری ها

تعداد اخبار: 18 خبر

ایسنا: “مودم مغزی” که گفتار، بینایی و حرکت را بازیابی می‌کند

وبسایت پکتوس: نو‌آوری تازه‌ای از دانشجویان اماراتی: دستگاه قابل حملی که نوشته‌های چاپی را به بریل بر‌می‌گرداند

فارس: تحصیل 130 هزار دانش‌‌آموز استثنایی در کشور

همشهری: پاسخ آموزش و پرورش به جنجال شرایط استخدام

مهر: آغاز طرح تأمین تجهیزات معلولان حاشیه نشین تهرانی

رکنا: معلمان استثنایی از مؤثرترین نیروهای آموزش و پرورش هستند

ایسنا: سرمربی گلبال مردان: عزم خود را برای کسب سهمیه پارالمپیک جزم کردیم

مهر: صدور کارت معلولیت برای ۴۵ درصد معلولان

همشهری: شورای پنجم دست معلولان را میگیرد:

تسنیم: انتخاب رئیس و نایب رئیس جدید کمیته بین المللی پارالمپیک

ایسنا: دولت الکترونیک در سازمان بهزیستی مستقر می‌شود

مهر: بررسی لایحه حمایت از حقوق معلولان در مراحل پایانی قرار دارد

کمیته ملی پارالمپیک: معرفی برترینهای سال 2017 پارالمپیک

روابط عمومی رادیو تهران: پخش خلاصه صوتی کتاب‌های برتر ایران و جهان از رادیو

وبسایت پکتوس: Google از تغییرات تازه در دسترس‌پذیری اندروید هشت خبر داد 

مهر: درخواست کمیته ای برای افراد کم توان و دارای معلولیت در پایتخت

وبسایت پکتوس: ارائه‌ی نسخه‌ی تازه‌ای از BrailleBack از سوی Google

مهر: تجلیل کمیته ملی پارالمپیک از مدال آوران ۸ دوره بازی های پارالمپیک 

 

 

اختصاصی ایران سپید

تعداد اخبار: 27 خبر

ایران سپید: بازدید تنها بازمانده نابینای ۱۱ سپتامبر از محل یادبود برج ها

شانزدهمین یادبود ویرانی برجهای دو قلو، برای مرد نابینا و سگ راهنمایش معنایی خاص داشت. CBS گزارش میدهد وقتی نخستین هواپیما در یازده سپتامبر ۲۰۰۱ به برجها برخورد کرد، «Michael Hingson»، کارمند نابینا، در محل کارش در طبقه ۷۸ یکی از برجها نشسته بود.

مایکل خاطراتش را از آن روز عجیب اینطور بازگو میکند: «ساختمان تکانی خورد و به ناگاه فرو ریخت. تجربه‌ی بسیار عجیبی بود..» به سمتی که سابقاً برج شمالی در آنجا قرار داشت میرود و میگوید: یادم میآید که اینجا پیشتر ساختمانی قرار داشت. اما حالا چه؟ این اولین بازدید مایکل از محل برجها بعد از شانزده سال است.

 

تجربه بازدید از یادبود برجها به کمک تکنولوژی تازه ای به نام AIRA، برای مایکل آسانتر شده است. این فناوری به او و همنوعانش کمک میکند بتوانند میزان فاجعه را دقیقتر دریابند. هینگسون معتقد است AIRA قواعد بازی را به کلی برای نابینایان عوض کرده است.

 

عینکی که هینگسون به چشم زده به یک دوربین مجهز شده و به اپلیکیشنی بر روی آیفونش متصل شده که تصاویر را دریافت و برای یک کارمند مجرب که آن سوی خط در نظر گرفته شده، ارسال میکند. آن کارمند هم تصاویر مخابره شده از دوربین عینک را کامل و دقیق برای نابینا توضیح میدهد. هینگسون که حالا برای کمپانی تولید کننده عینک کار میکند، از تأثیر شگرفی که این ابداع بر زندگی روزمره اش گذاشته شگفتزده است. او میگوید: «بعد از شانزده سال، این اولین باری است که میتوانم عمق فاجعه را به درستی درک کنم.»

 

در یازده سپتامبر ۲۰۰۱، هینگسون توانسته بود در نهایت آرامش و تمرکز و به کمک «روزل»، سگ راهنمایش، در زمان حادثه از یک سقوط دلخراش جان سالم به در ببرد و محل حادثه را ترک کند. او در باره لحظه حادثه میگوید: «وقتی دیدم سگ راهنمایم هیچ حرکت منفی از خود نشان نمیدهد، خیالم راحت شد و فهمیدم که بدون هیچ نگرانی میتوانم برج را ترک کنم. مشکلی اصلی اما بیرون از برج رخ نشان داد؛ دو برج که فرو ریخته اند و منِ نابینا که باید از میان ویرانه ها راهی برای فرار از محل حادثه پیدا کنم. به کمک روزل، از پس این کار هم با موفقیت بر آمدم.»

 

همان روز، از روزل به عنوان یک سگ راهنمای با وفا تقدیر شد و هینگسون هم ماجرایش را برای رسانه ها حکایت کرد. هینگسون معتقد است انسان در حالت عادی از توانمندیهایی که دارد آگاه نیست. این توانمندیها وقتی آشکار میشوند که او در موقعیت سخت و پیچیده ای گرفتار بیاید. هینگسون همچنین از جمله هزار نفر به جا مانده از حادثه فروریزی برجهای مرکز تجارت جهانی است که این فرصت را به دست آورده تا قصه خودش را برای پروژه تاریخ شفاهی موزه یازده سپتامبر، حکایت کند.

 

ایران سپید: لایحه حقوق افراد معلول در یک قدمی صحن علنی

سهیل معینی، مدیر عامل شبکه تشکلهای نابینایان و کمبینایان کشور «چاووش» و نماینده سازمانهای غیر دولتی افراد معلول در کمیته تدوین لایحه حقوق افراد معلول که در روزهای اخیر در جلسات مفصل انجام آخرین اصلاحات لایحه حضور داشته است، در گفتگو با ایران سپید در مورد آخرین وضعیت لایحه گفت: پس از تصویب کلیات لایحه در آخرین جلسه کمیسیون مشترک بررسی لایحه در روز دوشنبه 6 شهریور ماه و واگذاری انجام آخرین اصلاحات در لایحه به نشست ویژه سازمان بهزیستی، این نشست روز سه شنبه 14 شهریور ماه در دفتر رئیس سازمان بهزیستی برگزار شد. معینی در ادامه توضیح داد: البته برگزاری این نشست پس از سه جلسه تدارکاتی دیگر در سازمان بهزیستی و نیز دبیرخانه پیگیری حقوق معلولان واقع در دفتر انجمن باور برگزار شد که در آن جلسات، متن پیشنهادی به نشست ویژه سازمان بهزیستی و نمایندگان مجلس از طریق رفع اشکالات وارده شورای نگهبان به لایحه دولت در مجلس نهم، بررسی پیشنهادهای اصلاحی مطرح شده در مجلس متن پس از آخرین چکش کاریها آماده و در جلسه ویژه مشترک سازمان بهزیستی و نمایندگان مجلس و نمایندگان سازمانهای غیر دولتی افراد معلول و کارشناسان مدعو مطرح شد. در این جلسه که حدود پنج ساعت طول کشید، مواد لایحه مطرح و پیشنهادهای رسیده در مورد هر ماده بررسی شد. در پایان نشست، حسن کامران نماینده اصفهان قول داد پس از آغاز جلسات مجلس از دوم مهر ماه، با جمعآوری امضا از نمایندگان، لایحه را در دستور کار نمایندگان خانه ملت قرار دهد. معینی با انتقاد از روند طی شده برای تدوین لایحه تغییرات مکرر در مسیر و چگونگی بررسی لایحه را از مهمترین دلایل طول کشیدن روند تدوین و بررسی و نیز کمبودهایی دانست که به باور وی در لایحه قابل مشاهده است. مدیر مسئول ایران سپید از جمله مهمترین نقایص لایحه را جدا شدن 28 ماده از پیش نویس اولیه لایحه توسط دولت و ابلاغ آن به صورت تصویبنامه از سوی هیئت محترم دولت در شهریور 94 ذکر کرد که موجب شد هم لایحه ناقص شود و هم ضمانت اجرای تصویبنامه دولت تضعیف گردد. معینی نقص دیگر لایحه را اعمال فشارها و نظرات غیر کارشناسی به لایحه از سوی سازمانها و مراکز دولتی و خصوصی توصیف کرد. همچنین بخشی از درخواستهای مهم شهروندان معلول در کمیسیونهای تخصصی دولت حذف شد که ای کاش میشد با گرفتن زمان و توجیه مسئولان ذیربط در دولت، آن درخواستها را به لایحه برگرداند. البته برخی از این درخواستها مانند معافیت حقوق و دستمزد افراد معلول از پرداخت مالیات که از لایحه دولت حذف شده بود، در نشست ویژه سازمان مجدداً به لایحه بازگشت، اما در مورد امکان تصویب آن نمیتوان نظر داد، زیرا این امر بار مالی دارد و میتواند با مانع شورای نگهبان رو برو شود. معینی وعده داد، به زودی گزارش کاملی در خصوص لایحه در روزنامه و سایت منتشر خواهد شد.

 

ایران سپید: چشمهای نابینایان، منتظر نگاه مسئولان. گزارشی از جلسه آزمون سراسری استخدام

عصر جمعه سوم شهریور ماه، آزمون استخدامی آموزش و پرورش و دستگاههای اجرایی دولتی در سراسر کشور برگزار شد. معلولان هم به عنوان شهروندان جامعه وارد میدان این کارزار سخت شدند تا گوی استخدام را بربایند. متولی برگزاری آزمون طبق معمول سازمان سنجش بود و با توجه به شرایط معلولان، حوزه های مشخصی برای این شهروندان در تهران و استانهای دیگر در نظر گرفته بود. این گزارش، ناظر است بر کیفیت برگزاری آزمون مذکور و همچنین نیم نگاهی دارد به احوال این شرکت کنندگان. در این گزارش، تنی چند از شهروندان نابینای شرکت کننده از زبان خودشان، از زندگی بدون شغلشان میگویند. ساعت از دو و نیم بعد از ظهر گذشته، سکوت فضای سبز محوطه را فرا گرفته، گرمای روزهای اول شهریور ماه از یک طرف، انتظار و ساعتها معطلی از طرف دیگر، طاقت کسانی که در گوشه کنار محوطه منتظر نشسته اند را طاق کرده است. گرچه محوطه حوزه امتحانی تهران فضای سبز وسیعی دارد، اما طولانی شدن زمان آزمون حوصله همراهان را –که عموماً پدر و مادرهای شرکت کننده ها هستند- سر برده. یکی در گوشه ای روی نیمکت نشسته و در حال خواب و بیداریست، دیگری در گوشه دیگر محوطه داخل اتومبیلش نشسته و مشغول گوش کردن ترانه های قدیمیست که با صدایی ملایم از دستگاه پخش موسیقی اتومبیل شنیده میشود. در گوشه دیگر، یکی دو تن از همراهان برای این که زمان طولانی را به راحتی سپری کنند، مشغول صحبت باهم شده اند و هر کدام راجع به معلولیت فرزندشان و مهارتهایش حرف میزنند. خلاصه بازار درد دل پدر و مادرها داغ است.

 

– دستگاه های دولتی نابینایان را نمیپذیرند: پدر حمید که بازنشسته وزارت پست و تلگراف سابق، ارتباطات و فناوری فعلیست، چندان امیدی به پذیرش فرزندش از سوی دستگاههای دولتی ندارد. گرچه موفق به صحبت با حمید نشدیم، اما پدرش فرزند خود را دارای استعدادی قابل قبول میداند. – «تا ببینیم خدا چی میخواد»: حدود سه ساعت بعد از آغاز آزمون، کم کم شرکت کننده ها با چهره های بعضاً امیدوار و بعضاً ناراضی، از سالن بیرون آمدند. پدر و مادرها هم که از طولانی شدن آزمون، گرمای هوا و به قول خودشان «کوتاهی مسئولان سالن در ارائه سرویسهایی مثل آب خنک به همراهان منتظر» به تنگ آمده بودند، به استقبال فرزندشان میآمدند تا هرچه زودتر محل آزمون را ترک کنند. کورش اکبری، دانشجوی سال سوم کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی، یکی از کسانی بود که به قول خودش «با توکل به خدا» از سالن آزمون بیرون آمد. 25 سال سن دارد و دیپلم را از آموزشگاه نابینایان دکتر خزائلی اخذ کرده و مقطع کارشناسی را در دانشگاه شهید بهشتی گذرانده؛ الآن هم در دانشگاه علامه طباطبایی مشغول گذراندن مقطع کارشناسی ارشد است. میگوید اگر منابع را خوب مطالعه میکرد، حتماً قبول میشد: «آزمون به شکل کاملاً استاندارد برگزار شد. منشیها همه جور همراهی و همکاری کردند. متأسفانه من منابع را نخوانده بودم. اگر درست مطالعه میکردم، حتماً قبول میشدم.» کورش جزو کم بینایان است و هنوز شغلی –حتی پاره وقت- پیدا نکرده. با این که منابع را درست مطالعه نکرده، امیدوار است قبول شود: «این روزها مثل خیلی از همنوعان هم سن و سال، اوقاتم را با کتاب خواندن و کارهای جنبی میگذرانم. توکل به خدا کردم که در صورت قبول شدن، به عنوان مربی امور تربیتی فعالیت کنم.» اما فرشته داداشزاده کیفیت آزمون را متوسط ارزیابی میکند. او نابینای مطلق است و در رشته روانشناسی کودکان استثنایی تحصیل کرده: «سطح آزمون متوسط بود. من منابع را مطالعه کرده بودم، البته نه تا مرز خودکشی.» او که تجربه تحصیل به صورت تلفیقی (تحصیل دانشآموز معلول در مدارس عادی با کمک یک معلم رابط که از سوی سازمان آموزش و پرورش استثنایی تعیین میشود) را دارد، از منشیها ابراز رضایت میکند: «خوشبختانه منشیهای خوب و همراهی در اختیارمان گذاشته بودند، اما متأسفانه بعضی از آزمون دهنده ها سر و صدا میکردند که تمرکز و آرامش را مختل میکرد.» فرشته ارتباط چندانی با تشکلها و مراکز خدمات رسانی به معلولان مرتبط نیست و با تنها جایی که در ارتباط است، مرکز رودکیست که کتابهای گویا و بریل را در اختیار نابینایان قرار میدهد. میگوید که تصمیم دارد کم کم مستقل شود: «کسانی مثل من که هنوز شغلی ندارند، برای گذراندن وقت به راههایی متوسل میشوند که یکی از آن راهها، مطالعه است. من عموماً با تشکلها و مراکز مربوط به معلولان ارتباط ندارم، اما از آن جا که عاشق مطالعه هستم، دائماً با مرکز رودکی در تماسم و کتابهای مورد علاقه ام را از آن مرکز تهیه میکنم. همیشه با کمک خانواده بیرون میروم، اما تصمیم دارم کم کم مستقل شوم.

– محدودیت های شغلی معلولان منطقی باشد: حرمت الله خلیل ارجمندی که بین خانواده و دوستانش به رضا مشهور است، ضمن اظهار رضایت از نحوه برگزاری آزمون و همراهی منشیها با شرکت کنندگان، حرفهایی از جنس دیگر میزند. رضا کارشناس رشته الهیات، گرایش علوم قرآن و حدیث است و علاقه مند به فعالیت در رشته دبیری معارف اسلامیست. به قول خودش همزمان با دو سه مجموعه خدماتی همکاری میکند، اما از نحوه نگرش مسئولان به معلولان گلایه میکند: «متأسفانه نگاه مسئولان به تواناییهای معلولان، از بینش منطقی برخوردار نیست. مثلاً در همین امر استخدام دستگاههای اجرایی دولتی، چرا باید برای دبیری درسهایی که به علوم انسانی مربوطند، برای معلولان محدودیت قائل شوند. خیلی از نابینایان در رشته های علوم انسانی دارای دانشی هستند که دیگران از آن بهره کمتری دارند. از شما میپرسم: آیا دبیری دروسی مثل ادبیات و معارف و روانشناسی واقعاً نیازمند بینایی صرف است؟ پس دانش و علم آن دبیر چه جایگاهی دارد؟» رضا که به عنوان یکی از نامزدهای دوره پنجم شورای اسلامی شهر ارجمند، از توابع فیروزکوه در انتخابات شرکت کرده بود، نوک پیکان گلایه هایش را به سمت سازمان آموزش و پرورش استثنایی نشانه رفته و اظهار میکند: «اتفاق ناگواری که اخیراً رخ داده و متأسفانه سازمان استثنایی کشور مسئول آن است، دعوت به کار افراد بازنشسته در مدارس استثناییست. حال آن که بر اساس مصوبه مجلس که فکر میکنم دو سال پیش اعلام شد، این کار تخلف است. حال آن که نیروهای جوان و تازه نفس برای استخدام شدن در آموزش و پرورش، با محدودیتهای غیر منطقی مواجهند.» صحبتهای حرمت الله خلیل ارجمندی را فهیمه شعاعی، نابینای 29 ساله تصدیق کرده و از اعمال محدودیتها برای معلولان ابراز نگرانی میکند: «من از روند برگزاری آزمون و همراهی منشیها راضیم، اما نگران اعمال محدودیتهایی هستم که برای معلولان قائل شده اند. البته من فکر میکنم محدودیتهایی که قرار است اعمال شود، مربوط به حضور معلولان در مدارس عادیست. با این حال، تأکید مسئولان آموزش و پرورش بر این محدودیتها، نگران کننده است.» کارشناس ادبیات است، اما این روزها به عنوان اپراتور مشغول به کار است: «من عاشق دبیری ادبیات هستم، چون رشته دانشگاهی و علاقه ام هم ادبیات است. امیدوارم به دور از موانع و مشکلاتی که ایجاد شده، در زمینه ای که علاقه مندش هستم، فعالیت کنم.» – سه مدرک تحصیلی دارم، اما بیکارم: اسماعیل ترکی، نابینای 34 ساله ساکن شهر ری است که در یکی از حوزه های محل سکونتش امتحان داد. او دارای دو مدرک کارشناسی در رشته های فلسفه اسلامی و فقه و حقوق اسلامی و یک مدرک کارشناسی ارشد در رشته تاریخ است. او هم مثل دیگران از همراهی مسئولان حوزه برگزاری امتحانش رضایت دارد، اما مثل حرمت الله خلیل ارجمندی، از مسئولان سازمان استثنایی گلایه میکند: «متأسفانه مسئولان استثنایی که باید حامی ما باشند، از پشتیبانی ما دریغ میکنند. با وجود نیروهای جوان، از بازنشسته ها دعوت به کار در مدارس استثنایی میکنند. اگر خودشان مستقیماً هم این دعوت را انجام ندهند، جلوی بعضی از مدیران مدارسی که چنین اقدامی میکنند را نمیگیرند.» این دانشآموخته نابینا نا امیدانه، به قانون استخدام سه درصدی که ویژه معلولان است و باید از سوی دستگاههای اجرایی اعمال شود، اشاره میکند: «من امید چندانی به اجرای قانون استخدام سه درصدی از طرف دستگاههای اجرایی دولتی ندارم؛ چرا؟ چون در همین دفترچه آزمون استخدامی آموزش و پرورش درج شده که نابینایان در این آزمون شرکت نکنند. وقتی چنین ممنوعیتی هست، چطور میتوان به اجرای آن قانون اطمینان کرد. من به علت علاقه ای که به تاریخ و فلسفه و فقه اسلامی داشتم، در این رشته ها درس خواندم و مدرک اخذ کردم، اما با وجود داشتن سه مدرک دانشگاهی، هنوز بیکارم و مثل خیلی از همنوعان، بیشتر وقتم را در خانه و با مطالعه کتاب میگذرانم..» بالاخره آزمون استخدامی دستگاههای دولتی برگزار شد و نابینایان هم با همه محدودیتهایی که برایشان ایجاد شده، در این آزمون شرکت کردند. در صحبتهای این شش شرکت کننده هم امید بود و هم نا امیدی. هر شش نفر از کیفیت برگزاری آزمون راضی بودند و اگر بنا بود با همه شرکت کننده ها گفتگو کنیم، آنها هم از این موضوع ابراز رضایت میکردند، اما یک نکته مهم در صحبتهای دوستان بود که محل توجه و تأمل از سوی مسئولان ذیربط است و آن، گلایه از شیوه نگرش مسئولان نسبت به نابینایان و همچنین گلایه از عملکرد سازمان آموزش و پرورش استثنایی در جذب نیروهای جوان است. اگر مسئولان گلایه های معلولان را در نظر نگرفته و توجه نکنند، شاهد این نگرانیها در آزمونهای سالهای بعد، بیش از امسال خواهیم بود.

 

ایران سپید: شادیانه های مهیج، آواز بلند امید شهر دختران

کاری به این ندارند در حاشیه یک همایش علمی در سطح ملی که توسط جامعه نابینایان کاشان و دانشگاه این شهر برگزار میشود شرکت کرده و شلوغ میکنند. حتی به این هم کاری ندارند که در یک باغچه رستوران با صفا، درست چسبیده به عمارتی که دو قرن پیش، یکی از بزرگترین اصلاحگران تاریخ به قتل رسیده است (باغ فین کاشان)، جمع شده اند و تمام آدمهایی که بر تختهای اطراف تختی که آنها نشسته اند، علاوه بر بزرگی سن و سال، جزو قشر دانشآموخته یا پژوهشگر یا نهایتاً از مدیران تشکلهای نابینایان هستند. فقط به یک چیز فکر میکنند؛ آواز خواندن، گفتن و خندیدن. از این که در قالب یک گروه بیست نفری از دوستان همنوع، یکی از بزرگترین تختهای آن رستوران را اشغال کرده اند، احساس نوعی شهر دخترانه میکنند و تا آماده شدن شام، حسابی میزنند و میخوانند. سر و صدای آکنده از شادی گروه بیست نفره دختران بین 12 تا 16 ساله توجه همه را به خود جلب کرده. نکته جالب، ترانه هاییست که میخوانند؛ اصلاً ربطی به سن و سالشان ندارد. «امشب شب مهتابه، حبیبم رو میخوام. حبیبم اگر خوابه، طبیبم رو میخوام.» کمی بعد یکی را عروس میکنند، رؤیای بسیاری از این دختران نیز همین است (پوشیدن لباس سفید عروسی همانند همه دختران سرزمینم) و میخوانند: «جشن بزرگانه، ایش الله مبارکش باد.» به همین اندازه جالب، ساز کوبه ایست که این گروه 20 نفره از دختران نوجوان نابینا و تنها پسر همنوع جمع را همراهی میکند؛ نوازنده که در واقع لیدر گروه است و به عنوان گل سرسبد، در وسط جمع نشسته، دختر پر شر و شوریست به اسم عطیه که با استفاده از دو بطری خالی آب معدنی، با ریتمهایی گاه موزون و گاه ناموزون، آوازها را رهبری و همراهی میکند. هر کار کردم تا در مصاحبه با من شرکت کند، اصلاً حاضر نشد و تقریباً همه از او تبعیت کردند. مخصوصاً پسر جمع که حتی نخواست اسمش را بدانم. بی توجه به این که خبرنگار روزنامه ایران سپید کنار تختشان ایستاده و تقاضای مصاحبه میکند، به ساز و آواز خود ادامه دادند. بالاخره بعد از کلی چانه زدن، تنها دو نفر که در گوشه ای از تخت بزرگ «شهر دختران» نشسته بودند، قبول میکنند تا باهم گپ بزنیم. در طول این گپ و گفت مختصر معلومم شد که همه این بچه ها، از اعضای جامعه نابینایان کاشان هستند که شبیه این برنامه را ظاهراً در محل آن تشکل دارند. ریحانه، دختر نابینای 13 ساله است که امسال به کلاس هفتم میرود. در طول تابستان از کلاسهایی که در جامعه نابینایان کاشان دایر بود، مثل قرآن، ارتباطات میان فردی و موسیقی استفاده کرده و مخصوصاً از کلاسهای دکتر ارفعی (ارتباطات میان فردی) خیلی راضیست. با صدایی گرفته که مشخص بود از بلند آواز خواندن به آن روز افتاده، در میان حجم عظیم صداهای دوستانش، از علائق شغلیش در آینده میگوید: «آرزو دارم یا دکتر شوم، یا معلم یا پرستار بچه.» به نظر خودش توانایی خوبی در بچه داری دارد: «فکر میکنم، البته خودم فکر میکنم که بچه داریم خوب است.» میگوید که شیطنت یکی از مهمترین کار هاییست که با همین دوستانش در محل جامعه نابینایان انجام میدهند: «ما سه یا چهار روز در جامعه نابینایان کاشان جمع میشویم، میگوییم و میخندیم و شیطنت میکنیم. کلاً خوشیم.» حجم صدای آواز خوانی دختران به قدری بالاست که صدای فاطمه رشیدی، دختر شانزده ساله نابینا را به سختی میشنوم. گاه جملات او با جملات ترانه دوستانش مخلوط میشود: «اسمت مثل گلای اطلسی قشنگه، دوستت دارم چه کنم دلت مثل سنگه….» درباره آینده شغلیش هنوز تصمیم نگرفته، اما از مَثَل آوردن در صحبتهایش معلوم است که خیلی کتاب میخواند: «هنوز درباره شغلم تصمیم نهایی نگرفته ام. رشته ام انسانیست، اما این که چه شغلی انتخاب کنم، هنوز مشخص نکرده ام. به قول قدیمیها: یک سیب وقتی از آسمان به زمین میآید، هزار چرخ میخورد.» علاقه مند به روزنامه نگاری و عاشق رمان است: «آخرین رمانی که خواندم، سیندرلا بود که خیلی دوستش داشتم.» قرار است امسال برای ادامه تحصیل، به تهران برود و در مدرسه نابینایان دخترانه نرجس تحصیل کند. فاطمه تفریحاتش را به دو دسته تقسیم میکند: «اگر در کاشان باشم، با همین دوستانم خوش میگذرانم یا این که به منزل اقوام میروم، اما در صورتی که مقیم تهران شوم، سعی میکنم با هم سن و سالهای خودم دوستی برقرار کنم و از ایام زندگیم لذت ببرم.» وقتی اطلاع دادند که غذا آماده شده، کم کم سر و صدای دخترها هم خوابید تا بعد از صرف شام، دوباره برنامه شان را از سر بگیرند. در طول آن شب، تصاویر شادیانه های دختران نوجوان نابینای کاشانی را در ذهنم مرور میکردم و در این آرزو بودم که ای کاش، مسئولان شهرداریهای شهرهای بزرگ و کوچک، این امکان را فراهم کنند تا شهروندان نابینا مثل دیگر شهروندان بتوانند به جای این که دائماً در تشکلهایشان گرد هم جمع شوند، در اماکن عمومی در قالب گروههای کوچک و بزرگ، تفریح کنند.

 

گزارش ایران سپید از پشت صحنه ی جشن تولد یک سالگی برنامه شش نقطه

هنرمندان نابینا، یک سالگی برنامه شان را جشن گرفتند.

به مناسبت یک ساله شدن برنامه «شش نقطه»، برنامه ویژه نابینایان که شنبه شب ها از رادیو تهران پخش میشود، عوامل و تولید این برنامه، با دعوت از دوستان و مخاطبان، یک ساله شدن برنامه خود را جشن گرفتند. در این برنامه مفرح، که با حضور مدیران گروه اجتماعی رادیو تهران، بازیگران سینما و تلویزیون و جمعی از علاقه مندان به برنامه های رادیویی در سالن اجتماعات اداره کل بهزیستی استان تهران برگزار شد، تولید کنندگان «شش نقطه» با ارائه بخشهای شاد و متنوع مرکب از موسیقی و برنامه های طنز، برای مطرح کردن دغدغه های نابینایان از خروجی این برنامه در سطحی گسترده تر، خواستار افزایش مدت زمان این برنامه از سوی مدیران رادیو تهران شدند.

از شنیدن موفقیتهای نابینایان خوشحال میشوم

در حاشیه جشن یک سالگی برنامه «شش نقطه» شبنم قلیخانی، بازیگر سینما در گفتگو با ایران سپید، ضمن ابراز خوشحالی از حضور در یک دورهمی نابینایان اظهار داشت: «من از مدتها پیش با نابینایان از طریق آقای آذرماسوله و دوستانش آشنا شدم. بعد از مدت کوتاهی که از این آشنایی گذشت، یک فیلم کوتاه ساختم که شخصیت اصلی آن، فرد نابینایی بود که در یک پارک، جان یک شهروند را نجات میدهد. برای ساختن این فیلم، از کمکهای آقای آذرماسوله و دوستانش خیلی استفاده کردم. امروز هم از این که در یک دورهمی نابینایان شرکت کردم، خیلی خوشحالم.» بازیگر نقش مریم مقدس در ادامه این گپ کوتاه اظهار داشت که از شنیدن خبرهای موفقیت نابینایان خیلی خوشحال میشود: «خوشبختانه شهروندان نابینا دارای روحیه تلاش و پشتکار بالایی هستند. امروز در سراسر ایران، ما شاهد نشو و نمای وکلا، موسیقیدانها، دبیران، حتی نقاشان موفق نابینا داریم که باید به وجودشان افتخار کنیم. من هر وقت خبرهای موفقیت نابینایان را میشنوم، خیلی خوشحال میشوم.» قلیخانی در پایان بر این نکته تأکید کرد که نابینایان برای اجرای نقش یک فرد نابینا، شایسته ترین افراد هستند: «من در جشنواره تئاتر معلولان، آقای نابینایی را دیدم که به بهترین شکل ممکن ایفای نقش میکرد. به نظرم برای اجرای نقش یک فرد نابینا، خود نابیناها شایسته ترین افراد هستند.»

شش نقطه برنامه موفقیست

از جمله مهمترین موارد درباره بررسی میزان موفقیت یک برنامه رادیویی، خاصه برنامه ای با موضوع ویژه، ارزیابی مخاطبان آن برنامه است. در همین زمینه، تعدادی از مخاطبان برنامه «شش نقطه» در حاشیه جشن تولد این برنامه، در خصوص میزان موفقیت برنامه ویژه نابینایان اظهار نظر کردند. فهیمه ملکزاده، یکی از این مخاطبان است. نابینای مطلق است و در رشته شنا فعالیت میکند و مدالهای رنگارنگی کسب کرده است. او ضمن ابراز رضایت از این برنامه، از زمان کم آن گلایه میکند: «من یکی از مخاطبان پر و پاقرص برنامه شش نقطه هستم، چون در این برنامه دغدغه های جامعه نابینایان مطرح میشود. اما متأسفانه زمان و آن خیلی کوتاه است. امیدوارم مسئولان رادیو در زمینه اختصاص زمان مفصل به این برنامه، اقدامات مؤثری بکنند.» این کارشناس زبان و ادبیات فارسی به عنوان یک ورزشکار، از این که اخبار ورزشی نابینایان توسط یک برنامه رادیویی ویژه پوشش داده میشود، اظهار خوشنودی میکند: «با وجودی که وقت این برنامه کم است، اما تولید کنندگان آن که از همنوعان خودمان هستند، تلاش زیادی در پوشش اخبار نابینایان در زمینه های مختلف، از جمله ورزش نابینایان صرف میکنند.» شهناز مرادی اظهار میکند که فرصت نکرده برنامه «شش نقطه» را گوش دهد، با این حال تولید چنین برنامه ای را در ایجاد انگیزه نابینایان مفید میداند: «متأسفانه من تا امروز فرصت نکردم برنامه را گوش کنم، اما معتقدم تولید این برنامه و نظیر این، در ایجاد انگیزه نابینایان برای ترک انزوا و حضور در جامعه بسیار مفید است.» کمبیناست و مسئول انجمن شنای بانوان هیئت نابینایان است. میگوید که یک برنامه رادیویی در پوشش اخبار مربوط به ورزش نابینایان خیلی مؤثر است: «اغلب نابینایان مخاطب رادیو هستند. به نظر من برنامه هایی مثل شش نقطه در پوشش اخبار ورزشی نابینایان خیلی مؤثر هستند.» ابو الفضل قاسمی که خود تجربه حضور در برنامه رادیویی پیک امید، ویژه نابینایان در اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد را داشت، معتقد است هرچه بار محتوایی برنامه غنیتر شود، خود مسئولان رادیو پیشنهاد افزایش مدت زمان برنامه را میدهند: «اولاً باید به عوامل تولید برنامه شش نقطه تبریک بگویم که با وجود باند بازیهای زیاد در رادیو، موفق به تولید چنین برنامه ای شدند. ثانیاً معتقدم هرچه بار محتوایی برنامه غنیتر شود، خود مسئولان در افزایش زمان برنامه پیش قدم خواهند شد. این نکته به تجربه برای من و دوستانم در برنامه پیک امید که مرحوم محمود رضایی تهیه و تولید میکرد، به وضوح اثبات شد. ما برنامه را با مدت زمان ده دقیقه، آن هم در طول یک هفته شروع کردیم، یعنی هفته ای ده دقیقه. بعد این مدت زمان به 15 دقیقه ارتقا یافت و در نهایت، مسئولان مجاب شدند که برنامه به جایی رسیده که میشود دو روز در هفته به روی آنتن برود.» فریبا آرمان، بازنشسته بانک ملی هم معتقد است که برنامه شش نقطه در انعکاس دغدغه های نابینایان موفق عمل کرده، اما محمود عبیدی، نابینای اهوازی که از این شهر پر آوازه جنوب، میهمان تهران بود، ضمن تأکید بر توفیق برنامه شش نقطه اظهار میکند: «یکی از ویژگیهای این برنامه، ایجاد روحیه خودباوری در نابینایان است که در این زمینه واقعاً موفق عمل کرده است. به نظر من اگر عوامل تولید برنامه بتوانند تعاملات گسترده ای با مسئولان برقرار کنند، توفیقات مضاعفی کسب خواهند کرد.» شش نقطه، برنامه ایست رادیویی که به تهیه کنندگی و کارگردانی اشکان آذرماسوله، و همکاری شهروز حسینی، حسین بلوردی، امیر سرمدی و الهه واحدی، با حمایت انجمن نابینایان ایران در رادیو تهران تولید میشود و شنبه شبها از ساعت 22 تا 22:20 به روی آنتن میرود.

 

ایران سپید: آزمونی برای جامعه نابینایان

تا کنون دانشپژوهان آنچنان که شایسته است به مسائل، نیازها و حقوق شهروندان معلول نپرداخته اند  و ضعف منابع در این زمینه گویای این مهم است. بی شک برای داشتن جامعه ای پویا، همه جانبه نگر و دارای خوی و منش انسانی، توجه به قشر کم توان و ناتوان جامعه اهمیتی خاص دارد. در این عرصه حضور دانشگاهیان و پژوهشگران برای دستیابی به آخرین دستاوردهای علمی و جاری ساختن آن در جامعه حضوری پر اهمیت است. حضوری که اینک دانشگاه کاشان عزم خود را برای تحقق آن جزم کرده است. سومین همایش جامعه بینا، شهروند نابینا امسال هشتم و نهم شهریور در کاشان برگزار شد. همایشی که با پتانسیل بالای خود توانست نابینایان، کارشناسان و اساتیدی از حوزه های روانشناختی، جامعه شناسی و توانبخشی را از 21 شهر کشور به سوی کاشان روانه کند. صرف نظر از کاستیهای این همایش که در جای خود باید برای رفع آنها کوشید، ویژگیهای این گردهمایی جای تأمل بسیار برای دانشپژوهان و مسئولان دارد. جامعه نابینایان کاشان با جمعی 600 نفره توانسته در این عرصه گوی سبقت را از سایر مجامع نابینایی برباید. حضور دو عضو هیئت مدیره این جامعه در کرسی استادی و معاونت فرهنگی دانشگاه قطعاً به همراه حسن ظن ریاست دانشگاه، توانسته این کار تاریخی را رقم بزند. کاری که اگر سالها پیش اتفاق افتاده بود، اینک مشغول بهره برداری و درو محصول آن بودیم. اما کار را هر وقت شروع کنیم باز چند پله جلو هستیم. از این رو شروع آن را به فال نیک میگیریم. همواره نا آشنایی کارشناسان و مسئولان با مشکلات افراد نابینا موجب شده تصمیمات گرفته شده برای آنان بر نیازهای این گروه منطبق نباشد و گاه بر خلاف اهداف توانبخشی موجبات نارضایتی نابینایان را فراهم آورد. حضور نابینایان از سراسر کشور در این همایش، فرصتی بی بدیل برای این افراد ایجاد میکند تا بتوانند در کلاسهایی تجربی از نزدیک با روحیات، مشکلات، تواناییها و انتظارات آنها و اولویت نیازهایشان آشنا شوند و تنها به بررسی مشکلات آنها از دایره ذهن خود کفایت نکنند. به عبارتی مسائل را نه آنچنان که در کتابها خوانده اند، بل آنچنان که در واقعیت وجود دارد، ببینند. زیرا نقل تجربی زندگی این افراد کمتر دست یافتنی است. مگر نه این که هدف اصلی توانمند سازی معلولان مشارکت دادن آنها در تصمیم گیریها و سیاست گذاریها است. حال که فرصت حضور خود این افراد در کرسیهای تصمیم گیری دولتی، اغلب به آنها داده نمیشود، این حد اقل فرصت باید قدر دانسته شود. در بین اساتید توانبخشی، جامعه شناسی و روانشناسی همواره سؤالاتی در زمینه ارتباطات، اطلاعات، تواناییها و مسائل مختلف نابینایان مطرح است که این گونه همایشها اگر خوب برنامه ریزی شوند، میتوانند به این نیاز جامعه علمی و پژوهشی کشور نیز پاسخ دهند و صد البته این جامعه و متخصصان نیز باید این فرصت ارزنده را ارج نهند. برگزاری همایش در کاشان به نوع خود بسیار ارزشمند بود؛ از سویی از تمرکز فعالیتها در مرکز کاسته شده بود. از طرف دیگر، نابینایان خارج از مرکز توانسته بودند خودی در حد برگزاری همایشی ملی بنمایانند و دیگر این که کاشان به اغلب مراکز فعال نابینایان نزدیک بود. بعلاوه خیران کاشانی تمایل خود را برای شرکت در امور عمرانی پژوهشی برای شهرشان به خوبی در این سه سال نشان داده اند. اما همایش دو سال دیگر کاشان، آزمونی است برای نشان دادن اتحاد جامعه نابینایان سراسر کشور، مسئولان سازمان بهزیستی و جامعه علمی برای پیشبرد اهداف خود. نابینایان باید با حضور خود در این همایش، سهمی برداشته و دستی بر آتش داشته باشند مسئولان بهزیستی، آموزش و پرورش استثنایی هم باید تلاش کنند از بازآموزی و آموزش عملی در این دانشگاه عقب نمانند و حال که تشکلهای نابینایان گوی سبقت از سازمانی دولتی ربوده اند، با حمایت جانانه از آنها خود را از آنها جدا ندانند و هم خود را بی نیاز از اطلاعات مبادله شده در این همایشها نبینند. دانشگاه کاشان و جامعه نابینایان کاشان هم باید در جهت رفع موانع برای برگزاری همایشی در سطح بین المللی بکوشد؛ هماهنگی بیشتر با سایر سازمانها در سطح شهر داشته باشند؛ کمیته ای برای اطلاع رسانی و مدد جستن از رسانه های دیداری و نوشتاری تشکیل دهند. دبیرخانه دائمی همایش را راه بیندازند، آموزش همدلان و داوطلبان برای همراهی با مهمانان را جدی بگیرند، در انتشار اخبار و مقالات و رساندن آن به دست تصمیمگیران بکوشند، برای شرکت متخصصان از دانشگاههای دیگر در همایش انگیزه ایجاد کنند و مناسب سازی محیطی محل برگزاری همایش برای حضور نابینایان را مهم بدانند تا از مشارکت جامعه بینا برای رسیدن به حقوق شهروندان نابینا بهره بگیرند. دیگر گروههای معلولان نیز باید با الگوگیری از این همایش برای برپایی همایشهای همانند در شهرهای گوناگون کشور با محوریت مطالبه گری برای رفع مشکلات معلولان بکوشند تا از رهگذار این همایشها شاهد جامعه یکسان و بی تبعیضی باشیم.

 

ایران سپید: گزارشی از تولید رادیو فیلم در کتابخانه نابینایان حسینیه ارشاد

در راستای برقراری پیوند مجدد مخاطبان نابینا با سینما، کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد (بخش نابینایان)، اقدام به تولید «فیلم گویا» کرده است. «فیلم گویا» در واقع همان پروژه «رادیو فیلم» است که تا قبل از تغییرات مدیریتی در رادیو، به روی آنتن رادیو نمایش میرفت. به دلیل استقبال زیاد نابینایان از آن برنامه، عوامل تولید رادیو فیلم، با همکاری بخش نابینایان کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، تصمیم به تولید مجدد این برنامه با عنوان «فیلم گویا» گرفتند. این پروژه، طی برنامه ای، روز سه شنبه 14 شهریور ماه جاری، با حضور مهرناز خراسانچی مدیر عامل کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، فرشاد آذرنیا و ملیحه شعبانیان عوامل تولید برنامه، پرستو ولدخوان مسئول بخش نابینایان کتابخانه حسینیه ارشاد و سردبیر برنامه «فیلم گویا»، جمعی از نابینایان علاقه مند به سینما و تنی چند از گویندگان کتابهای گویا، در سالن کودک و نوجوان کتابخانه حسینیه ارشاد رونمایی شد. بر اساس این خبر، در بخشی از این برنامه، مهرناز خراسانچی، مدیر عامل کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد ضمن ارائه گزارش مفصلی از فعالیتهای این کتابخانه در زمینه ارائه خدمات فرهنگی به نابینایان، تولید فیلم گویا را یکی از تازه ترین اقدامات کتابخانه در جذب هرچه بیشتر نابینایان برای استفاده از خدمات ارائه شده عنوان کرد. وی در بخشی از صحبتهایش، از فعال بودن 10 درصدی اعضای نابینای کتابخانه گلایه کرد و اظهار داشت: «تلاش ما، ارائه خدمات فرهنگی گسترده به نابینایان است. با وجود 600 عضو نابینا در کتابخانه، متأسفانه 60 درصد این آمار عضو فعال هستند.» فرشاد آذرنیا، تهیه کننده فیلم گویا نیز طی سخنانی از تمام مخاطبان نابینا خواست تا با نظرات خود، عوامل برنامه را همراهی کنند تا کیفیت برنامه بالاتر رود. علاقمندان میتوانند با مراجعه به سایت رادیو ارشاد radio.hepl.ir از «فیلم گویا» استفاده کنند. مقرر شده هر هفته یک فیلم بارگذاری شود و در جمعه پایانی هر ماه، فیلمهای گویای آن ماه بعنوان تکرار پخش، مجدداً بارگذاری شود.

 

ایران سپید: نابینایی که سالهاست با نجاری ارتزاق میکند

همیشه قرار نیست نابینایان پشت میز بنشینند و مسؤولیت دستگاه تلفن را به عهده داشته باشند یا در کسوت تدریس به جامعه خدمت رسانی کنند یا در جامه وکالت از حقوق سایرین دفاع کنند و خلاصه به مشاغلی که مرسوم نابینایان است، بپردازند. بعضی نابینایان هم هستند که نابینایی را مانعی برای پرداختن به کارهای فنی و دستی به حساب نمیآورند و اره و تیشه به دست میگیرند و با این شیوه روزگار میگذرانند.

 

«Wilson Namuton»، نابینایی است اهل کنیا که پیشه نجاری را برای خود برگزیده است. ۳۵ سال است که لوازم چوبی خانه میسازد و در شهر محل زندگیش، اسم و رسمی برای خود دست و پا کرده و معروفترین نجار شهر به حساب میآید. کارش را که زیر نظر بگیری، میبینی که با دستهای توانمندش تمام وقت مشغول اندازه زدن تکه های چوب و اره و سمباده کردن است و مثل سایر نجارها، میخ در چوب میکوبد. از حالتی که این مردِ ترکه ای بر روی چوب خم میشود و اثری را که در حال ساختش است لمس که نه، نوازش میکند، میتوان دریافت که میان او و حرفه اش، پیوندی دیرینه از جنس رفاقت و محبت وجود دارد. تولیدات این نجار نابینا، از میز و صندلی گرفته تا کابینت و گنجه، ورد زبان ساکنان شهرستان «Turkana» در کنیا شده است. برای مردم، آنچه که این ماجرا را جذاب میکند این است که مردی که این طور دقیق و بینقص نجاری میکند، تا به حال هیچ کدام از تولیداتش را ندیده است.

 

سخت غرق در کار است که خبرنگار، با سؤالی او را از دنیای چوب و میخ بیرون میکشد: «چطور همه این کارها را انجام میدهی بدون این که به انگشتانت آسیبی برسانی؟» به وضوح مشخص است که از این سؤال آزرده خاطر شده. سر را بالا میگیرد و در پاسخ پرسش خبرنگار میگوید: «من با وجود نابینایی میتوانم ببینم. دستهای من جور چشمانم را میکشند. من در طول سالیان، یاد گرفته ام چطور باید از دستانم به جای چشمانم کار بکشم. امکان ندارد شما چشمانتان را با چکش آسیب بزنید.

علیرغم این که بدن نجار نابینا روز به روز پیرتر و ضعیفتر میشود، اما به لطف شرایط اقتصادی ویران، او هر روز مجبور است بیشتر از پیش کار کند.

 

نجار نابینای کنیایی که در ۱۹۵۳ به دنیا آمده، بعد از ۳۵ سال کار در حرفه نجاری و جلب اعتماد همشهریهایش، هنوز نتوانسته جایی برای به نمایش گذاشتن آثارش دست و پا کند و مجبور است تولیداتش را در مکانهای اجاره ای به نمایش عموم بگذارد. او از این اتفاق به عنوان بزرگترین گرفتاری زندگی خود یاد میکند و میگوید: «با وجود آن که همسرم در این مسیر بسیار همراهم است و در فروش تولیداتم به من کمک میکند، نداشتن مکان ثابت به من اجازه گسترش فعالیتهایم را نمیدهد.» Namuton، به گواه مشتریهایش نجار خوشقولی است و امکان ندارد سفارشی را دیرتر از روزی که متعهد شده، تحویل دهد.

 

 

ایران سپید: «سالم سالاری» تبعیض نوین علیه معلولان

سهیل معینی مدیرعامل شبکه تشکلهای نابینایان و کمبینایان کشور و رئیس هیأت مدیره کانون سراسری تشکلهای معلولین کشور در نامه ای خطاب به شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رئیس جمهور در حقوق شهروندی؛ اعتراض خود را نسبت به شیوه نامه استخدامی سازمان آموزش و پرورش اعلام کرد.

«سالم­ سالاری» تبعیض نوین علیه حقوق برابر شهروندان دارای محدودیت­های جسمی، نقض پیمان­نامه جهانی حقوق افراد دارای معلولیت

حضور سرکار خانم شهین­دخت مولاوردی

دستیار ویژه محترم رئیس جمهور در حقوق شهروندی.

خانم مولاوردری؛ ضمن تبریک انتصاب حضرتعالی در سمت خطیر پیگیری تحقق حقوق شهروندی همه شهروندان ایران عزیز و سربلند که شاید از بسیاری از سمت­ها و پست­های دولتی وظیفه­ای سنگین­تر و اثرگذارتر را بر دوش شما گذاشته است، بسیار زودتر از آنچه  می­پنداشتیم مجبور به تماس با شما و طرح اعتراضیه­ای شدیم که محتوای آن دادخواهی از نقض آشکارحقوق برابر شهروندان دارای محدودیت­های جسمی و حسی و نقض آشکار حقوقی­ست که جامعه جهانی از جمله کشورمان به طور رسمی این حقوق را مصداق حقوق بشر همه انسان­های دارای معلولیت و اشکال مختلف محدودیت­های جسمی و حسی دانسته است و خوشبختانه تصویب این پیمان­نامه در 13آذر 1387 در مجلس شورای اسلامی و امضای رسمی آن از سوی نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد مبین پذیرش مفاد آن از سوی مسئولان نظام و تعهد رسمی آنان به پیاده­سازی این حقوق در کشور است. پیمان­نامه­ای که با تصویب آن در پارلمان کشور به قانون رسمی داخلی ما تبدیل شده است و چنان که در گزارش ادواری جمهوری اسلامی ایران به دبیرخانه پیمان­نامه جهانی حقوق افراد دارای معلولیت مندرج است خوشبختانه همه قوای کشور به پیاده­سازی مفاد این پیمان­نامه مبتنی بر رفع هرگونه تبعیض علیه حقوق شهروندان دارای معلولیت که منبعث از معلولیت آنان باشد عزم و تعهد نشان داده­اند.

 

اکنون چگونه می­توان شیوه­نامه جذب نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش را که الزامات سلامت آن نه تنها تبعیض آشکار علیه حقوق تحصیل­کردگان دارای معلولیت کشور است بلکه آشکارا توهینی به حقوق زنان، تجسسی ناموجه در خصوصی­ترین شاخص­های سلامت فردی که با توجه به مفاد گسترده الزامات این شیوه­نامه کمتر کسی از آحاد کشور را از تبعیض معاف کرده است، سکوت کرد و به آن تن داد. هر چند واکنش گسترده جامعه مدنی و شبکه­های اجتماعی و حتی بازتاب ناخوشایند این شیوه­نامه در رسانه­های خارجی موجب عقب­نشینی مسئولان وزارت آموزش و پرورش از اجرای برخی مفاد آن شده است اما با توجه به ابهامات در رعایت حقوق شهروندان دارای معلولیت، باقی­ماندن روح تبعیض در این شیوه­نامه علیه حقوق شهروندان معلول و نقض آشکار مفاد کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت که دولت باید رسماً پاسخگوی پرسش­های مطروحه کمیته اجرایی این کنوانسیون در ژنو سوئیس باشد و قدر مسلم بازتاب الزامات شیوه­نامه اجرایی بندهای 1 و 2 ماده 12 قانون استخدام نیروهای انسانی آموزش و پرورش با پرسشگری این کمیته روبه­رو خواهد شد، به نیابت از جامعه شهروندان دارای معلولیت کشور به ویژه قشر تحصیل­کرده و توانمند آن که علی­رغم انواع محدودیت­ها به مدارج عالی علمی دست پیدا می­کنند و خدمت بی­تبعیض به جامعه را حق مسلم شهروندی خود می­دانند، خواهان ورود حضرتعالی به این عرصه و به منظور اصلاحیه بنیادی این شیوه­نامه و رفع تبعیض علیه حقوق شهروندان معلول با لحاظ نکات زیر هستیم:

  1. در شیوه­نامه مذکور (حتی پس از وعده اعمال اصلاحیه از سوی جناب آقای چهاربند رئیس محترم مرکز برنامه­ریزی منابع انسانی و فناوری اطلاعات وزارت آموزش و پرورش) اصل مسلم، عدم صلاحیت شهروندان معلول برای تدریس در نظام عادی و عمومی آموزش و پرورش و صرفاً محق بودن آنان برای تدریس و کار در مدارس استثنائی است. این اصل تجسم «سالم­سالاری.
  2. به عنوان یکی از اشکال نوین برتری­طلبی و تبعیض در میان انسان­ها مبتنی بر این نگاه است که افراد سالم حق بقاء دارند و افرادی که علی­رغم کلیه شایستگی­های علمی و اخلاقی محکوم به حذف از عرصه خدمتگذاری به جامعه­اند.

بر اساس کدام حکم اولیه عقلایی، دینی، علمی و حقوقی فردی به عنوان مثال نابینا یا دارای محدودیت حرکتی با بالاترین مدارک تحصیلی و داشتن توانمندی­های روانشناسانه اداره کلاس و تدریس، باید از عرصه آموزش به دانش­آموزان سالم حذف شود زیرا گویا فقط باید سالم­ها به سالم­ها تدریس کنند و گویا افراد معلول حتی نابغه­های کشور و برندگان المپیادهای علمی ملی و بین­المللی چون دارای محدودیتی جسمی هستند فقط باید به دانش­آموزان معلول تدریس کنند؟! این در شرایطی­ست که سازمان آموزش و پرورش استثنائی و وزارت آموزش و پرورش کشور رویکرد اصلی خود را در مورد تحصیل دانش­آموزان دارای محدودیت (به جز آن بخش که به علت شدت محدودیت هوش­بهر یا اختلالات مزمن اعصاب و روان یا معلولیت­های چندگانه ترکیبی فقط در مراکز استثنائی متمرکز قادر به تحصیل­اند) ادغام این دانش­آموزان در نظام آموزش عمومی کشور تحت عنوان آموزش فراگیر قرار داده­اند. چگونه می­توان تناقض این چنین آشکار را میان دو رویکرد انسانی در یک نظام اداری مشاهده کرد. الزام معلمان دارای معلولیت به دانش­آموزان دارای معلولیت و همزمان پذیرش رویکرد فراگیر مبنی بر تحصیل همه دانش­آموزان در یک محیط آموزشی فارغ از تفاوت­های جسمانی که البته اصل مسلم حقوق انسانی و رویکرد پذیرفته­شده در همه جهان است.

متأسفانه رویکرد تفوق «سالم­سالاری» در نظام آموزش و پرورش که مهم­ترین نظام فرهنگی و آموزشی کشور در تربیت      نسل­های آتی این کشور است نباید با سکوت و بی­تفاوتی پذیرفته شود زیرا فراموش نکنیم دوایر تبعیض مرکز واحدی دارند و هر تبعیض براساس پذیرش تبعیضی قبلی شکل می­گیرد. اگر آرمان ما ایجاد جامعه­ای ایده­آل و انسانی مبتنی بر زندگی و مشارکت دوشادوش همه شهروندان علی­رغم همه تفاوت­های طبیعی انسانی برای ساختن جامعه و بهره­مندی برابر همه شهروندان از حقوق انسانی­ست، نمی­توان براساس نظام آموزش و پرورشی مبتنی بر برتری نژاد انسان­های سالم بر انسان­هایی که علی­رغم محدودیت­های جسمانی توان علمی برابر دارند، به این آرمان دست یافت. جامعه انسانی جامعه متشکل از      انسان­های سالم، مردانه، سفیدپوست، قدبلند، زیبا و… نیست. جامعه انسانی مبتنی­ بر ایجاد فرصت­های برابر شکوفایی استعدادها برای همه انسان­ها با حترام به تفاوت­های انسانی و پذیرش این تفاوت­ها در همه قوانین و اسناد رسمی کشور است.

  1. اشتغال به شغل شریف معلمی مستلزم مجموعه­ای از دانش­ها و مهارت­ها شامل تسلط در یکی از رشته­های علمی و مجموعه­ای از مهارت­های روانشناسانه آموزش کودک و نوجوان، مهارت­های مدیریتی و صلاحیت­های اخلاقی­ست که حفاظت از کرامت انسانی دانش­آموزان را میسر می­کند و نه چیزی دیگر. نظام عمومی آموزش و پرورش محق است آزمون­هایی برای احراز مهارت­ها و صلاحیت­های پیش­گفته در میان متقاضیان شغل معلمی برگزار کند و حتی این مهارت­ها و صلاحیت­ها در طول زمان پایش و ارتقاء یابد. اما معلمان دارای این مهارت­ها از میان انسان­های همین جامعه با تمام تفاوت­ها و محدودیت­های­شان انتخاب می­شوند نه از میان الیت اصلاح نژاد شده انسان­های سالم.
  2. در خصوص اعمال سهمیه 3 درصد استخدامی افراد معلول، نخست پیش فرض مسئولین محترم آموزش و پرورش الزام اشتغال به تدریس این افراد در آموزش و پرورش استثنائی­ست که تبعیض­آمیز بودن آن در بند 1 و 2 توصیف شد. دوم این سهمیه براساس مصاحبه جناب آقای چهاربند با روزنامه اعتماد مورخ پنج­شنبه 2/6/1396 به سازمان بهزیستی و براساس توافق با سازمان آموزش و پرورش استثنائی تفویض شده است که نه مبنای حقوقی دارد و نه مبنای اجرایی. زیرا بسیاری از افراد معلول تحصیل­کرده و متقاضی ورود به آموزش و پرورش از طریق آزمون استخدامی وزارت آموزش و پرورش شناخته می­شوند و سازمان بهزیستی از وجود آنان آگاه نیست. سوم حذف افراد معلول از کلیه آزمون­های استخدامی کشور و ارجاع آنان به سازمان بهزیستی به معنای حذف فرصت­های برابر مشارکت برای شهروندان معلول، نقض آشکار مفاد پیمان­نامه جهانی حقوق افراد دارای معلولیت، نقض لایحه حمایت از حقوق افراد معلول کشور و اقدامی مشخص در جهت جداسازی میلیون­ها تن از شهروندان معلول از مسیر رشد و تعامل اجتماعی است. اخذ مشاوره­های تخصصی از سازمان بهزیستی در تطبیق شرایط هر نوع معلولیت با مشاغل مورد انتظار مانند معلمی امری­ست و ارجاع کلی افراد معلول به سازمان بهزیستی و حذف آنان از چرخه­های استخدام امری دیگر که فقط به منزله پاک کردن صورت مسئله است. اگر وزارت آموزش و پرورش به تخصص سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنائی (به عنوان سازمان تخصصی زیرمجموعه خود) احترام می­گذارد بهتر است به جای گذاشتن الزامات غیرعلمی و حقوقی که منجر به حذف شهروندان معلول از عرصه آموزش عمومی و محرومیت تحمیلی­شان از اشتغال به تدریس است، با اخذ مشاوره­های تخصصی سازمان­های پیش­گفته کمیسیونی را به عنوان کمیسیون تخصصی ثانویه برای تطبیق مهارت­ها و صلاحیت­های موفقان به عبور از آزمون­های استخدامی آموزش و پرورش و انجام مصاحبه­های تخصصی تشکیل می­داد.
  3. الزام ورود افراد دارای معلولیت متقاضی تدریس به آموزش و پرورش استثنائی و تدریس در مراکز خاص خود جلوه­ای دیگر از تبعیض است. قرار نیست دانش­آموزان دارای معلولیت در جهانی جداگانه و فقط معلمان دارای معلولیت را ببینند، همان اشکالی که در مورد تدریس معلمان سالم به دانش­آموزان سالم وجود دارد.

سخن از تغییر ماهوی رویکردی غلط و باورهای تبعیض­آمیز در ذهن مسئولان اجرایی و نظام آموزش و پرورش و سوق آنها به طرف انسانی­کردن نظام آموزش و پرورش است. هدف حذف برچسب­زنی به مراکز آموزشی، به دانش­آموزان دارای محدودیت و به معلمان دارای محدودیت است و این که قبل از تفاوت­ها به انسانیت آدم­ها احترام بگذاریم.

 

در پایان ضمن تأکید مجدد بر خواست شهروندان معلول کشور برای حذف شیوه­نامه غیرعلمی و تبعیض­آمیز استخدام نیروی انسانی در آموزش و پرورش و تضمین حقوق برابر شهروندان معلول برای احراز مشاغلی که شایستگی آن را دارند و اعلام پیگیری رفع این تبعیض از سوی تشکل­های افراد معلول از همه کانال­های قانونی موجود از جمله کمپین­های حقوقی، درخواست از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به ویژه فراکسیون حمایت از حقوق افراد معلول، مراجع قضایی از دستیار ویژه رئیس محترم جمهور در حقوق شهروندی انتظار داریم منطبق با مسئولیت خود و تأکید رئیس دولت دوازدهم بر ضرورت تحقق همه­جانبه حقوق شهروندی و جدی­بودن دولت در این امر که انتصاب جنابعالی، با توجه به پیشینه مدنی و عملکردتان می­تواند مبین جدیت در این امر باشد، این درخواست جامعه شهروندان دارای معلول کشور را تا رفع هرگونه تبعیض و احترام به مفاد قوانین کشور از جمله پیمان­نامه جهانی حقوق افراد دارای معلولیت پیگیری کرده و به فرجام برسانید.

با تشکر و سپاس

سهیل معینی

مدیرعامل انجمن باور

 

مدیرعامل شبکه تشکل­های نابینایان و کم­بینایان کشور چاووش

رئیس هیأت مدیره کانون سراسری تشکل­های معلولین کشور.

 

ایران سپید: وقتی ۲۲ فرهنگ لغت در جیبتان جا می گیرد

قدیمترها اگر معنای واژه ای را نمیدانستیم، تنها چاره ای که داشتیم این بود که به یک یا چند فرهنگ لغت مراجعه کنیم. واژه نامه ها هم عموماً کتابهای حجیم و بعضاً چند جلدی بودند و در خانه ی هر کسی هم پیدا نمیشد. حالا اما قضیه کاملاً فرق میکند. حالا شما وقتی گوشی هوشمند داشته باشی، انگار که همه ی این واژه نامه ها را در جیبتان با خود حمل میکنید. یکی از بهترین و جامعترین ابزارها برای جستجوی واژه، اپلیکیشنی با نام واژه یاب است. این اپلیکیشن را چند جوان ایرانی طراحی کرده اند و از نظر دسترس پذیر بودن هم تقریباً میشود گفت چیزی کم ندارد. در وبسایت واژه یاب درباره ی کاری که این تیم انجام میدهد، میخوانیم: تیم برنامه نویس و طراح واژه یاب از نوجوانان و جوانان ایرانی تشکیل شده است. افراد گروه تنها برای علاقه به مردم و حرفه خود در واژه یاب فعالیت دارند. در ابتدا واژه یاب توسط یک نفر در اسفند ماه ۱۳۸۹ ساخته شد و به مرور زمان با پیوستن افراد دیگر به واژه یاب، کار به صورت گروهی ادامه پیدا کرد. پروژه واژه یاب کاملاً خصوصی بوده و توسط افراد گروه اداره میشود و زیر نظر هیچ ارگان دولتی قرار ندارد. هدف پروژه واژه یاب، فراهم سازی دسترسی آسان و ارزان به لغتنامه هاست و همچنان سعی دارد تا لهجه ها و گویشهای ایرانی را از دست نابودی حفظ نماید. اینجا میتوانید با تک تک دست اندرکاران واژه یاب، آشنا شوید.

با نصب واژه یاب، فرهنگهای دهخدا، معین، عمید، واژگان مترادف و متضاد، واژگان مصوب فرهنگستان، واژه های فارسی سره، فرهنگ گنج واژه، واژه نامه آزاد، اصطلاحات عامیانه، فرهنگ نامها، فرهنگ واژگان قرآن و فرهنگ واژگان علمی یکجا در اختیارتان خواهد بود. با توجه به علاقه ای که طراحان واژه یاب به حفظ لهجه ها و گویشهای ایرانی دارند، واژه نامه هایی هم برای لهجه ها و گویشهای مازندرانی، تهرانی، اصفهانی، بختیاری، گنابادی و دزفولی هم در این اپلیکیشن گنجانده شده است. دیکشنریهای انگلیسی به فارسی و بالعکس و عربی به فارسی و بالعکس هم از دیگر حوزه هایی هستند که وقتی واژه ای را جستجو میکنید، در اختیارتان قرار میگیرد. کار با اپلیکیشن بسیار ساده است. کافی است آن را از طریق این لینک در google play دانلود کرده و بر روی گوشی خود نصب کنید. با باز کردن برنامه یک کادر ویرایش در اختیارتان خواهد بود که باید واژه ی مورد نظرتان را در آن وارد کنید. در پی وارد کردن واژه، تمام بیست و دو فرهنگ لغت بررسی میشود و نتایج به شما نشان داده میشود. البته این امکان هم برای کاربران فراهم شده که در قسمت تنظیمات برنامه، هر کدام از فرهنگها را غیر فعال کنند تا در فرایند جستجو دیگر مورد بررسی قرار نگیرد. واژه یاب این روزها از پر طرفدارترین اپلیکیشنهای ایرانی به حساب میآید.

 

ایران سپید: از شش نقطه ی جهان. ساعت بردلی از کجا آمده

این که آدمی در برخی مواقع دلش بخواهد بعضی وسایلش را از میان کالاهای به اصطلاح لاکچری انتخاب کند، حقی طبیعی برای او است و بینا و نابینا هم ندارد. در میان محصولاتی که ویژه نابینایان تولید میشوند هم هستند کالاهایی که جزو گزینه های لوکس طبقه بندی میشوند. آنهایی که اهل پیگیری ابزارهای تولید شده ویژه نابینایان باشند، حتماً تا به حال نام «ساعتهای برَدلی» را شنیده اند. ساعتهایی با قیمتهای بسیار بالا اما ظاهری زیبا. بد نیست ببینیم قصه طراحی و تولید این ساعت ۳۰۰ ۴۰۰ دلاری چیست؟ درست در سپتامبر سال ۲۰۱۱ که هییونگسو کیم کار طراحی برای ساخت یک زمانشمار جدید برای نابینایان را آغاز کرد، در گوشه دیگری از جهان، زندگی بردلی اسنایدر ستوان ارتش آمریکا برای همیشه تغییر کرد. او که جزء واحدهای خنثی کردن مین بود، در ماموریتی در خاک افغانستان روی یک وسیله انفجاری پا گذاشت و بر اثر انفجار به شدت زخمی شد و بینایی خود را از دست داد. اما او در اوت سال ۲۰۱۲ با شرکت در بازیهای پارالمپیک لندن توانست در رشته شنا دو مدال طلا بگیرد. برای او انجام کارهای روزمره زندگی در آغاز یک چالش بزرگ بود. بردلی اسنایدر میگوید:”من در افغانستان مجروح شدم و وقتی که حدود ۶۰ ساعت بعد به هوش آمدم در یک بیمارستان در آمریکا بستری بودم. این ۶۰ ساعت از حافظه من حذف شده بود.” او که بینایی خود را از دست داده بود به سرعت متوجه شد که بی اطلاعی از وقت تا چه حد مهم است. او میافزاید:” واقعاً نمیتوانید تصور کنید که اطلاع از وقت در تشخیص موقعیت و حالت روحی شما تا چه حد نقش مهمی ایفا میکند. ابتدا من همیشه حواسم پرت بود و احساس سردرگمی میکردم و به خصوص به خاطر سابقه نظامی دانستن وقت برای من خیلی مهم بود.” هییونگسو با بردلی اسنایدر تماس گرفت. آنها از طریق یک دوست مشترک با هم آشنا شدند. بردلی اسنایدر میگوید:”او مشغول طراحی یک ساعت برای افراد نابینا بود و من شدم فرد نابینایی که او برای تحقیقات خود لازم داشت. من مدتی یک ساعت گویا داشتم که با فشار دادن یک دکمه زمان را برای شما میگوید، درست مثل اعلام ساعت در رادیو. ولی اگر من در یک محل پر سر و صدا مثل مترو بودم، شنیدن صدای آن غیر ممکن بود.” ساعت لاکچری با همکاری این دو طراحی شد و هییونگسو برای این زمانشمار نام بردلی را برگزید و ژوئیه ۲۰۱۴ آن را در وب سایت “کیک استارتر” معرفی کرد. بیش از ۳۶۰۰ نفر از ۶۵ کشور مختلف از این پروژه حمایت کرده و در مجموع مبلغی حدود ۶۰۰ هزار دلار به آن کمک مالی کردند.

 

بردلی میگوید:”این ساعت پلی خواهد ساخت بین افراد معمولی و افراد معلول چون همه از آن استفاده خواهند کرد.” هییونگسو کیم میگوید:”تصورات رایج و کلیشه ای این است که افراد نابینا به زیبایی و مد توجهی ندارند. من هم قبلاً همین تصور را داشتم ولی متوجه شدم که نادرست است.

 

ایران سپید: تار و پودی که از انگشتان سرچشمه  میگیرند. گزارشی از ساخت تابلو فرش توسط نابینایان، در فرهنگسرای بهمن

فرهنگسرای بهمن در جنوب پایتخت واقع شده است و بیش از یک دهه است که کارگاههای آموزشی مختلفی برای نابینایان و کم بینایان را برگزار میکند. از جمله این کارگاهها و کلاسها آموزش بافت تابلو فرش به نابینایان و کم بینایان است. با ورود به این کارگاه چشمتان به کلافهای آویخته شده به دیوار خیره میشود که از طیفهای رنگی زیبایی تشکیل شده است. دارهای قالی کوچک و بزرگی که رج به رج آن، هنر دستان افرادی روی آن نقش بسته که خود نمیتوانند زیبایی خلق شده شان را ببینند. پای صحبتهای مربی جوانی نشستم که با وجود کم بینایی، 15 سال است این حرفه را آموزش میدهد.

سمیرا نوروزی، مربی قالیبافی از نحوه تدریس این هنر زیبا به نابینایان و کم بینایان میگوید: «کلاس قالیبافی نابینایان با افراد عادی هیچ تفاوتی ندارد. هر آن چه فرد بینا دراین کلاسها میآموزد، ما نیز به فرد نابینا منتقل میکنیم. تنها تفاوت این کلاسها نحوه تدریس آن به افراد نابینا است.

افراد دارای مشکل بینایی با توجه به حس لامسه قوی که دارند، میتوانند تار و پود، چاله و نخ را به راحتی تشخیص داده و گرههای نخ را به ترتیب بزنند.

برای انجام این کار باید مدتی تمرین کنند تا دستانشان به جنس، نخ، تار و مواد و مصالح قالی آشنا شود.» وی ادامه میدهد: «باور کردن چنین کاری برای افراد بینا که تکیه تمام کارهایشان بر اساس و قدرت بینایشان است، سخت و غیر ممکن است، اما نابینایانی که دوره های کامل قالیبافی را گذرانده باشند، حتی ریزترین چله ها هم از زیر دستانشان به اصطلاح (در) نمیرود. برای آن که بتوانند نقشه های قالی را هم به تنهایی بخوانند، نقشه ها را به خط بریل یا به صورت گویا برایشان تبدیل میکنیم؛ همچنین برای تشخیص رنگ نخها نیز اسم هر رنگ را روی آن به صورت بریل میچسبانیم. احتمالاً این سؤال برایتان ایجاد میشود که با توجه به طیفهای متنوع رنگبندی در قالی و این که ممکن است چند طیف قرمز یا سبز در تابلو فرش استفاده شود، این تغییر طیف رنگ را چگونه تشخیص میدهند؟ ما با کد گذاری رنگها این تشخیص را برایشان امکانپذیر میکنیم.» این مربی آموزش قالیبافی در خصوص نحوه کد گذاری رنگها عنوان میکند: «با توجه به حروف اول رنگها، علائمی در نظر میگیریم. به عنوان مثال قرمز (ق) قهوه ای هم ق دارد، ولی ما برای این که نابینایان این تفاوت را تشخیص دهند، قهوه ای را (غ) نام گذاری کردیم. در قالیبافی رنگها اسمهای خاص و متفاوتی از 12 رنگ مداد رنگی دارند؛ مثلاً سبز کاهویی، سبز عمامه ای و سبز سیدی. برای این طیفهای رنگ سبز، عددی را در نظر میگیریم. اگر برای رنگ سبز (س) را گذاشتیم، یعنی روشنترین رنگ سبز است و بعد (س1) تیره تر است (س2) تیره تر از قبلی و همین طور شمارش تا پنج ادامه دارد که تیره ترین رنگ از دسته رنگهای سبز است. برای این شماره گذاری در نقشه ممکن است کاغذ بیشتری صرف شود یا در نگاه اول گیج کننده به نظر آید، اما با کمی تأمل به راحتی میتوان از این روش بافت فرش را آموخت. نقشه هایی که ما به خط بریل تبدیل میکنیم همان نقشه های سنتی است که در بازار موجود است که من برای کم بینایانی که خط بریل را آموزش ندیده اند، به صورت فایل صوتی گویا میکنم و نقشه را برایشان میخوانم.» خانم نوروزیی در پاسخ به این سؤال که آیا تا کنون از نرم افزار نقشه خوان استفاده کرده اید؟ میگوید: «نکته ای که باید در مورد نرم افزار نقشه خوان بگویم این است که کاربرد این نرم افزار برای نقشه های کامپیوتری است که چند سالی است میان مردم، تابلو فرشهایش رواج بسیار پیدا کرده است.  نقشه های کامپیوتری فقط عدد و کد هستند و هیچ روح بافت و رنگی در آنها برای بافنده ایجاد نمیکنند، چرا که در این نقشه ها گفته میشود «نخ شماره 5 چله 2، 14، 27، 30» اما در نقشه های سنتی این گونه نیست. در نقشه های سنتی، این بافنده است که تشخیص میدهد در این رج و چله چه رنگی بافته شود، نخ ابریشم باشد یا نخ مرینوس. به همین علت شخصاً نقشه های کامپیوتری را دوست ندارم و در آموزشهایم فقط سنتی تدریس میکنم. تعدادی از شاگردانم این نقشه خوانها را تهیه کردند و استفاده میکنند، اما من جذب این نرم افزار به علت محدود بودن کارش نشدم. آن چه که ما در این کارگاه آموزش میدهیم بافت قالی به سبک نقشه سنتی است.» این مربی کم بینا در ادامه صحبتهایش میگوید: «هدف ما از آموزش قالیبافی به افراد نابینا این است که بتوانند تمام مراحل کار را به تنهایی انجام دهند. خیلی از افراد بینا حتی نمیتوانند قالی را که بافته اند رج به رج قیچی کنند، اما هنرجویان نابینا همه این کارها را آموخته و بسیار تمیز انجام میدهند. در این کارگاه آموزشی تا حد توان و همچنین وجود وسایل کمک آموزشی تمام مراحل قالی از چله کشی تا قیچی آخر و پایین کشیدن قالی از دار به هنرجویان نابینایمان آموزش میدهیم.

«شاید با این صحبتها فکر کنید فرد نابینا میتواند به تنهایی صفر تا صد بافت قالی را انجام دهد، اما در زمانهایی هم نیازمند یک فرد بیناست. به عنوان مثال هنگامی که میخواهد نقشه را به بریل تبدیل کند، فرد بینایی که آشنایی کاملی به قالی دارد، باید نقشه را بخواند تا فرد نابینا به خط بریل بنویسد یا زمانی که میخواهد کلافهای نخ را از هم تفکیک کند، فرد بینا باید رنگ ها را برای او بگوید تا او نوشته و روی هر کلاف نصب کند.» – در حین گفتگو با این مربی کمبینا چشمم به دار قالی که هنرجویان بافته بودند افتاد. روی چله های قالی چسبهای کاغذی را نصب کرده بودند. برایم سؤال شد که دلیل وجود این چسبها چیست؟ نوروزی در پاسخ به سؤالم گفت: «افراد بینا که به راحتی میشمارند یا رنگها را میبینند، روی هر 10 چله در میان با خودکار یا ماژیک خط کوچکی میکشند. هر 10 چله به اصطلاح یک خانه است و این کار برای آن است که بتوانند به راحتی چله ها را بشمارند. ما برای آن که کار را برای افراد نابینا راحتتر کنیم، هر 10 چله  را در میان یک چسب کوچک بر روی نخها میچسبانیم تا با شمارش چسبها به نخ مورد نظر برسند؛ به این صورت که وقتی میخواهند چله شماره 35 را پیدا کنند، از چسب سوم پنج چله به جلو میرویم و رنگ نخ مورد نظر را در آن خانه کار میکنیم. برای فراگیری هنر قالی بافی فرد نابینایی که هیچ آشنایی باقالی ندارد، حد اقل باید 4 ترم یا یک سال تمام در کلاسها شرکت کند، اما گفتن این نکته ضروریست که یاد گیری هنر به استعداد و علاقه فردی بستگی دارد؛ ممکن است نابینایی در عرض 3 ماه بافت فرش را فرا گیرد یا حتی تا 2 سال هم این فرا گیری به طول بینجامد. اما به طور میانگین یک سال باید آموزش ببیند.» – قالی بافی درآمد زا نیست: آن چه که شما در این کارگاه میبینید، کارهای آموزشی است و در بسیاری از موارد به اصطلاح (چند دست) است. برای آن که بازدید کنندگان با کار قیچی زدن هنرجویان نابینا هم آشنا شوند، ما تابلو فرشهای بچه ها را حتی پرداخت هم نمیکنیم. (پرداخت، عملی در قالی بافی ست که پرزها و به قولی، گوشت اضافه فرش را با تیغهای مخصوص برش میدهند و این کار توسط استاد کار صورت میگیرد). ولی کارهایی که بچه ها برای خودشان بافته اند بسیار تمیز و دقیق است.» خانم نوروزی در پاسخ به این که آیا هنرجویان نابینا بعد از آموزش از این طریق کسب درآمد هم میکنند؟ عنوان کرد: «فقط تعداد اندکی از کارهای بچه ها فروخته شده است و تعدادی را هم به مقاماتی که برای بازدید به فرهنگسرا آمدند هدیه دادیم،  اما اگر بگوییم هنر قالی بافی توانسته درآمد زا باشد برای نابینایان، خیر! تا کنون چنین نبوده و نتوانستند از این هنر زیبا کسب درآمد کنند. یاد گیری هنر قالی بافی بسیار در روحیه افراد نابینا مؤثر بوده است.  ذهنیت افراد بینا این است که قالی بافی کار دشوار و سختی است و انجام آن از عهده هر کسی بر نمیآید، چه رسد به فرد نابینا و یاد گیری این هنر اعتماد به نفس افراد نابینا را بسیار افزایش میدهد.»

با توجه به خبر اختراع دار قالی ویژه نابینایان که چندی پیش در روزنامه ایران هم با مخترع آن به گفتگو پرداختیم، از او پرسیدم آیا این خبر را شنیده اید؟ «نه متأسفانه! اما خوشحالم که افراد بینا این موضوع را به صورت یک دغدغه برای خود میبینند تا بتوانند از هر طریقی به پیشرفت نابینایان کمک کنند. این فکر مثبت، دقت نظر افراد جامعه را میرساند، اما چون این دار قالی را از نزدیک ندیده ام، هیچ اظهار نظری در رابطه با آن ندارم. اگر طرحی برای کمک به افراد کم بینا و نابینا ابداع میشود، باید جامع باشد و منحصراً مربوط به یک نوع نباشد. به عنوان مثال این دستگاه باید بتواند نقشه های سنتی را هم کار کند و بر اساس بافت نوع آن هم برنامه ریزی شود، نه این که مختص نقشه های کامپیوتری باشد که فقط عدد است.

 

ایران سپید: Blackberry، پرچمدار گوشیهای هوشمند مجهز به صفحه کلید

این روزها به جرأت میتوان گفت که درصد بالایی از گوشیهای موجود در بازارهای مبایل را آن دسته از گوشیهایی که صفحات لمسی دارند به خود اختصاص داده اند. بسیاری از تولید کنندگان حتی گوشیهای غیر هوشمندشان را هم لمسی طراحی میکنند؛ چه رسد به هوشمندها. اما در میان کاربران، هنوز هستند کسانی که به صفحه کلیدهای فیزیکی علاقه دارند و دلشان میخواهد در وقت تایپ، دکمه ها را لمس کنند. این علاقه در میان نابینایان بیشتر دیده میشود. چرا که بسیاری از کاربران نابینا معتقدند با صفحات لمسی سخت میشود کار کرد و صفحه کلیدهای فیزیکی کارهایی نظیر تایپ نوشته های طولانی را به میزان قابل توجهی تسهیل میکنند. در میان کمپانیهای مختلف تولید کننده گوشی، Samsung و blackberry، از جمله شرکتهایی هستند که اقدام به تولید این نوع گوشیها کرده اند. blackberry پیشتر با تولید گوشی priv در میان دوستداران صفحه کلیدهای فیزیکی محبوب شده بود، اما حالا گوشی تازه ای از رده کیبورددارها روانه بازار کرده که میتواند انتخاب مناسبی برای این گروه از کاربران به حساب آید. نام پرچمدار تازه گوشیهای صفحه کلیددار، «Blackberry Key one» است که البته در بازار با اسم «Mercury» هم شناخته میشود. یک پردازنده هشت هسته ای با سرعت پردازشی قابل قبول دارد و از ۴ گیگابایت RAM هم بهره میبرد. دوربین دستگاه هم یک دوربین ۱۲ مگاپیکسلی است که البته در مقایسه با گوشیهای هم رده، قدری نا امیدتان خواهد کرد. در صورت خرید این گوشی، ۳۲ گیگابایت هم حافظه برای ذخیره اطلاعات در اختیار خواهید داشت. یکی از وجوه تفاوت میان Mercury و نمونه پیشین آن یعنی Priv، صفحه نمایش این دو دستگاه است. Priv مجهز به یک صفحه نمایش ۵.۴ اینچی بود، اما در Mercury صفحه ای ۴.۵ اینچی تعبیه شده است. دیگر تفاوت بارز این دو گوشی در این است که در گوشی قدیمی، صفحه کلید qwerty، به شکل کشویی در زیر گوشی کار گذاشته شده بود، اما در مدل جدید، دیگر خبری از صفحه کشویی نیست و این گوشی اساساً بر مبنای کار با صفحه کلید طراحی شده و بنا بر این، مثل گوشیهای قدیمی، صفحه کلید درست در زیر صفحه نمایش قرار گرفته است. همچنین، کشویی نبودن صفحه کلید باعث شده سازندگانش بتوانند قدری از قطر گوشی بکاهند و بر خلاف گوشیهایی که صفحه کلیدی در زیر دارند، این گوشی –نه به اندازه گوشیهای تمام لمسی- جزو گوشیهای نازک به حساب میآید. در Mercury از Android ۷.۱ به عنوان سیستم عامل استفاده شده و خبر خوش آن که بر خلاف سایر گوشیهای Blackberry، این کمپانی از نسخه به اصطلاح خام Android استفاده کرده که همین موضوع میتواند کاربران نابینا را درباره فاکتورهای دسترس پذیری در Mercury امیدوار کند. پیشنهاد میشود پیش از خرید گوشی، حتماً جوانب مختلف، به خصوص میزان پشتیبانی از زبان فارسی، را بررسی کنید.

 

 ایران سپید: ضعف جدی مدارس استثنایی، دست کم گرفتن پرورش

سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه یازدهم شهریور ایران سپید نوشت: اگر به ترکیب «آموزش و پرورش» توجه کنیم، مشخص است دو وظیفه اصلی فرا روی نظام عمومی آموزش دانشآموزان، از جمله دانشآموزان دارای نیازهای ویژه یا استثنایی وجود دارد؛ انتقال دانش به دانشآموزان و همزمان تربیت آنان در عرصه های غیر آموزشی، از ورزش گرفته تا انتقال مهارتهای زندگی و حل مشکلات فردی دانشآموزان در عرصه رشد همه جانبه شخصیت. نقش پرورش در مورد دانشآموزان دارای معلولیت مضاعف و از اهمیت بیشتری در مقایسه با دانشآموزان سالم برخوردار است، زیرا بسیاری از مهارتهای مربوط به رشد شخصیت فردی و اجتماعی نوجوانان از طریق خانواده و از آموزشهای غیر مستقیم مانند مشاهده رفتار آدمها در محیطهای مختلف حاصل میشود؛ اما در مورد دانشآموزان نابینا به عنوان گروه هدف اصلی ما در بسیاری از موارد، فقر فرهنگی خانواده ها مانع از کارکرد پرورشی آنهاست، زیرا دانشآموز نابینا به شیوه ای متفاوت باید مهارتهای زندگی را متناسب با محدودیت حس بینایی فرا بگیرد و این کارکردی است که این خانواده ها به علت فقر اقتصادی و فرهنگی از ارائه آن ناتوانند. ضعف دیگر دانشآموزان نابینا در عرصه پرورش، عدم امکان یادگیری از طریق مشاهده رفتار دیگران است که به ویژه در دوران کودکی و مراحل اولیه نوجوانی نقشی مهم در عادی سازی رفتار دانشآموز بازی میکند. متأسفانه مدارس استثنایی که باید جبران این نقیصه ها را در عرصه پرورش دانشآموزان دارای آسیب بینایی بر عهده گیرند، به این امر توجه لازم را نمیکنند. مشاورین در این مدارس، گذشته از موارد استثنایی، عملکرد قابل قبولی ندارند و مدیریت این مدارس کمتر به رفع نیازهای پرورشی دانشآموزان که از قضا در تحقق مشارکت اجتماعی آنان در آینده بازی میکند، توجه میکنند. پیگیری رفع این ضعف بر عهده تشکلها و والدین است.

 

ایران سپید: گزارشی از سومین همایش ملی «جامعه بینا، شهروند نابینا. مصاحبه با نرگس نیکخواه، دبیر علمی همایش

سومین دوره از همایش ملی «جامعه بینا، شهروند نابینا» به همت جامعه نابینایان کاشان و با همکاری دانشگاه کاشان، هشتم و نهم شهریور ماه جاری در شهر سهراب برگزار شد. در این همایش دو روزه که رویکرد اصلی موضوعات آن، خانواده و جامعه بود، علاوه بر نویسندگان مقالات برگزیده و کارشناسانی که مسئول برگزاری پنلهای تخصصی همایش بودند، عده ای از دانشجویان و دانشآموختگان نابینا از شهرهای مختلف و همچنین مدیران برخی از تشکلهای نابینایان، شرکت کرده بودند. از بین 39 مقاله ارسالی  به دبیرخانه جشنواره، 25 مقاله پذیرفته شده بود که از آن میان، 8 مقاله امکان شرکت در پنلهای تخصصی را یافته بود. – پنلهای تخصصی که از عصر روز چهارشنبه، هشتم آغاز شد و تا صبح پنجشنبه نهم شهریور ادامه داشت، تحت این عناوین برگزار شد: پنل علمی 1- کارگاه بررسی راهکارها و فرایند ازدواج و تشکیل خانواده برای افراد نابینا و کمبینا. کارگاه دستآوردهای نوین در تحرک و جهتیابی. پنل علمی 2- ادامه کارگاه بررسی راهکارها و فرایند ازدواج و تشکیل خانواده برای افراد نابینا و کمبینا. کارگاه مسیر یابی با استفاده از gps برای نابینایان. این دو پنل عصر چهارشنبه برگزار شد. پنلهای روز پنجشنبه که شامل دو کارگاه بود، عبارت بود از: کارگاه فرزند پروری با والدین نابینا، کارگاه چگونگی مواجهه خانواده با نابینایی و کمبینایی. ضمناً پیش از برگزاری پنلهای علمی و بعد از پایان آئین اختتامیه همایش، پنل تجربه های زیسته چند تن از نابینایان موفق؛ آقایان سهیل معینی و ایرج آبادی و خانمها راضیه کباری و ناهید شیخه پور قبل از ظهر برگزار شد. – برگزاری همایش چهارم در سطح بین الملل: در حاشیه برگزاری همایش جامعه بینا، شهروند نابینا، نرگس نیکخواه، دبیر علمی همایش در گفتگو با ایران سپید، در توضیح خبری که در آیین افتتاحیه اعلام کرده بود (برگزاری همایش چهارم در سطح بین الملل)، اظهار داشت: همایشهای بین المللی به دو صورت برگزار میشوند؛ برگزاری همایش با دعوت از کارشناسان کشورهای مختلف جهت حضور در پنلها و ارائه مقالات علمی یا همکاری با سازمانی بین المللی مرتبط با موضوع همایش که در صورت دوم، معاونت علمی و فنآوری ریاست جمهوری به عنوان یکی از پشتیبانان اصلی همایش، وارد امور اجرایی و حمایتی میشود. علت این که ما همایش را در سطح بین المللی برگزار نکردیم، میزان پایین مقالات علمی بود. به همین منظور همایش اول را با موضوع عمومی برگزار کردیم تا توجه همه گروههای شهروندی را به نابینایان و نیازهایشان جلب کنیم. همایش دوم را هم با موضوع تشکلها برگزار کردیم تا وجود آنها را به عنوان عوامل پیوند جامعه هدف با دانشگاهها و سازمانهای دولتی معرفی کنیم و جایگاه و اهمیت آنها را نشان دهیم. اما همایش امسال را با موضوع خانواده برگزار کردیم. گرچه در این موضوع، گروههای جامعه شناسی، روانشناسی و علوم تربیتی مستقیماً محل بحث هستند، اما سایر گروههای علمی هم امکان ورود به موضوع را داشتند.» نیکخواه ضمن انتقاد از کم توجهی کارشناسان و پژوهشگران نابینا به موضوع نابینایی و نیازهای آن به صورت کاملاً تخصصی، اظهار کرد: «متأسفانه اکثر پژوهشگران نابینا  که در زمینه نیازهای نابینایان مطالعه کرده اند، مثل پژوهشگران بینا، پرداختن به این موضوع، بخشی از فعالیتهای آنان را تشکیل داده؛ یعنی پژوهشگری که تماماً مطالعات خود را بر این موضوع متمرکز کند، خیلی کم است. بیشتر دوستان در حوزه علمی-ترویجی مطالعه کرده و مقاله نوشته بودند که به لحاظ تخصصی و دارا بودن سطح علمی، از استانداردها فاصله داشت. متأسفانه بعضی دوستان با این رویکرد که همایش مختص نابینایان است و به همین دلیل، درجه علمی پایینتری دارد، بهای چندانی به استانداردهای علمی نمیدهند. نمونه هایی داشتیم که موضوع مطرح شده بود، بدون استناد به رفرنسهای علمی. بنا بر این، سال آینده همایش نخواهیم داشت تا دوستان فرصت کافی برای ارائه مقالات استاندارد علمی پیدا کنند.» وی با اعلام خبر انتشار نشریه تخصصی علمی-پژوهشی در حوزه مطالعات تخصصی نابینایان و نیازهای آنها در آینده نزدیک اظهار داشت: «بنا را بر این نهادیم که مقالات علمی-پژوهشی ارسالی به دبیرخانه همایش و همچنین دیگر مقالات علمی-پژوهشی با موضوع نابینایان و نیازهای آنان که به همایش ارسال نشده بود، در این نشریه که به زودی انتشار آن آغاز میشود، منتشر گردد.» نیکخواه در پاسخ به نقد ایران سپید در خصوص ضعف اطلاع رسانی اظهار داشت: «موضوع دبیرخانه دائمی همایش از دوره اول مطرح شد، اما تا زیر ساختهای آن آماده شود، همایش دوم را شروع کردیم و بعد از آن، درگیر همایش سوم شدیم. اما کاملاً قبول دارم که از این پس باید اطلاع رسانی را گسترش دهیم.» گفتنیست در آیین اختتامیه این همایش، از دو کتاب «در همین چند قدمی» تألیف رضا بهار و راضیه کباری و «همگام با کودک نابینا» تألیف علی خواجه حسینی رونمایی شد.

 

ایران سپید: حاشیه های همایش جامعه بینا، شهروند نابینا در کاشان

امسال من و همسرم برای شرکت در سومین همایش بزرگ جامعه بینا، شهروند نابینا که در کاشان برگزار میشد، دعوت بودیم. هم برای رونمایی از کتابمان و هم به دعوت استاد صادقینژاد برای کلید زدن بخشی با نام “تجربه زیستی نابینایان”. دو دوست دیگر همسفر ما بودند. راننده مدام خطابش خانم دکتر بود و من که از به کار رفتن این واژه، ناراحت میشدم، به او گفتم: “تو این جمع فقط یک دکتر داریم و او هم آقای دکتر خواجه حسینی است” و نگفتم که از بخت بد، او هم کارشناس سازمانی است که اصلاً درکی از دکترا و تجارب  ارزنده اش ندارد و علیرغم شایستگی، بسیار محدود مانده است. از همانجا دکمه ضبط صوت مغزم را زدم تا همه چیز را به خاطر بسپارم. ویژگی من این بود که به دلیل حضور نداشتن در جمعهای بزرگ نابینایان، چهره و صدای شناخته شده ای برای نابینایان و همراهان آنها نبودم. این کار من را راحت میکرد. وارد کاشان که شدیم در محل مهمانپذیر اساتید دانشگاه کاشان، دیدم اینجا همه را دکتر صدا میکنند. این یا ویژگی مردم کاشان بود یا نابینایان کاشانی خود را در این حد لیاقت به دیگران اثبات کرده بودند. همسرم کم کم خاموش میشد و من متوجه میشدم که غرق بررسی روابط بین نابیناهاست. در همان دقایق اولیه متوجه حضور دوستانی شدم که مدتها همدیگر را ندیده بودیم. چه شور و شوقی بین ما جاری بود! در جا و مکان خود که مستقر شدیم، باید به داد دل آزرده همسرم میرسیدم. با بغض میگفت: “من نمیفهمم شما همه با هم دوستید، همه در کنار هم ایستاده اید و از جلوی هم میگذرید، اما متوجه حضور همدیگر نمیشوید و تا کسی اعلام حضور نکند و فرد بینایی پیدا نشود، وضع همینطور است. بعضی وقتها هم از کنار هم میگذرید. چرا این طور است؟”

از مشکلات هدایت این جمع نابینایی نمیگویم؛ چون هر کس کار اجرایی کرده باشد، خوب میداند پذیرایی از چنین جمعی بسیار سخت است. صبح اول، اما مراسم صبحانه خوردن خیلی جالب بود و نمیتوانم از آن بگذرم. صبحانه به سبک سلف سرویس سرو شد. وارد سالن که شدیم، خیلیها پشت صندلی بیخبر از این ماجرا منتظر بودند کسی صبحانه شان را بیاورد. آنهایی که میدیدند یا کمی بینایی داشتند، کم کم فکری به حال خود و نابینایان اطرافشان میکردند و این وسط چند نفری مثل همسر من احساس مسئولیت اجتماعیشان گل کرده بود و راه افتادند تا به داد بقیه برسند. این بود که ما جزو آخرین کسانی بودیم که از سلف خارج شدیم. البته گروههایی که برای همراهی نابینایان آماده شده بود، کم نبود، اما خیلی با این فضا آشنا نبودند. در این میان وضعیت آقایان همدل بهتر بود و بیشتر به داد بچه ها میرسیدند. شاید هم اعتماد به نفس خانمهای همدل کمتر بود که از مواجهه با نابینایان پرهیز داشتند. البته تا حدی به آنها حق میدادم؛ واقعاً نمیشد فهمید مهمانها چقدر میبینند. خود من وقتی برای خوردن شام به به باغچه رستوران سنتی رفتیم، به این مسأله پی بردم. مسیر حرکت سخت و ناهموار بود و همراه با پله های کج و معوج. موقع برگشت گویا برق برای لحظاتی قطع و وصل شد و صدای فریاد بچه ها به آسمان بلند شد. من که اصلاً متوجه رفتن برق نشده بودم، آنجا متوجه شدم اکثر بچه ها با آن نور میتوانستند جلوی پایشان را ببینند. این را نگفتم که نابیناها از 21 شهر کشور دور هم جمع شده بودند؛ گاه از شهرهای مختلف یک استان آمده بودند و از حضور هم خبر نداشتند و آنجا به هم میرسیدند و بحث و گفتگو گرم میشد و گاه از دیگران میشنیدند که دوستان هم استانیشان هم هستند. دوستانی از اردبیل، تبریز، بروجرد، همدان، سبزوار، شیراز، ارسنجان، قزوین، آبادان، اصفهان، کاشان و… آنها که کمبینا بودند، خودشان توی جمع راه می افتادند و هر که را میخواستند پیدا میکردند و آنها که نابینا بودند به دنبال کسی که آنها را به دیگری برساند. از آن جمله آقای فلاح را چند باری دیدم که دنبال آقای معینی میگشت و آخرش نفهمیدم همدیگر را دیدند یا نه.

همایش کاشان نکته های بدیع دیگری هم داشت.

برایم جالب بود که علیرغم همه اشتیاقی که بین بچه ها بود، به راحتی میشد کلونیهای نابینایی را پیدا کرد که نمیخواستند با هم ارتباط بگیرند که اغلب مسئولین تشکلهای نابینایی و نخبگان آنها بودند. کاش هم زمان این همایش اجازه میداد و هم این خواسته در بین همه ایجاد میشد که بیش از جدایی و دوری، دور هم و متحد باشیم و از دستاوردهای یکدیگر لذت ببریم و آنها را حمایت کنیم، نه تکفیر و حسادت. از نکته های جالب دیگر افتتاحیه هم، حضور یکی از مسئولین بود که زحمت آمدن به کاشان را به جان خریده بود و با ذهنی پر از سؤال و معما، حرف میزد. از مشاهده خود در سلف هنگام صرف صبحانه میگفت که متعجب شده بود یک جمع نابینایی توانسته خودش کار خود را پیش ببرد و از نا آشنایی همکاران روانشناس خود میگفت که از ظرافتهای ازدواج نابینایان چیزی نمیدانند، اما با این همه سؤال، قدری درنگ نکرد تا حرفهای نابینایان را بشنود که خود به سؤالات او پاسخ میدادند و با ذهنی پر سؤالتر از همایش رفت. او و مسئولی که از بهزیستی آمده بود، هرگز نخواهند فهمید چه دانشگاهی را از دست دادند. مقالاتی که در زمینه خانواده و تشکیل و تحکیم آن در بین نابینایان ارائه شده بود تا کارگاههای فرزند پروری، جهت یابی و حرکت، مواجهه خانواده با نابینایی و ازدواج که توسط خود نابینایان ارائه شدند. از ناآشنایی همدلان با راهنمایی افراد نابینا گفتم، از فداکاری دبیر اجرایی همایش، خانم هاشمی هم بگویم که هنگام خروج از باغ فین، برای امن کردن مسیر حرکت بچه ها خود و جمعی را کنار گودالی ایستانده بود تا نابینایان در آن نیفتند. از باغ فین تا باغچه رستوران که قرار بود فاصله کمی از هم داشته باشند، بزرگترین حماسه حضور نابینایان در خیابان را شاهد بودیم که با صدای همدلان و خانم هاشمی متوجه جوی و خیابان و پله و گودال میشدند. خانم نیکخواه، دبیر علمی همایش را هم یادم نرود که همه جا در بین بچه ها حضور داشت و از نزدیک به مشکلات رسیدگی میکرد، اما او و دوستانش باید این را خوب بدانند که همایش دو سال دیگر آنها که قرار است بین المللی برگزار شود، به این راحتیها نمیگذرد و همدلانی که او گرد آورده است، به آموزش نیاز دارند. از مراسم اختتامیه و اهدای تقدیرنامه ها و هدایا نگذریم که خود بسیار جذاب بود. همسرم میگفت: “نمیدانی چهره دکتر زراعت، رئیس دانشگاه و آن مسئول دیگر وقتی میخواستند از نابینایان تقدیر کنند، چقدر حیرتزده بود. آنها مانده بودند چگونه به بچه هایی که از سن بالا میروند کمک کنند. خب میتوانستند دست آقایان را بگیرند، ولی وقتی خانمها میآمدند، کسی نبود که آنها را روی سن رو به جمعیت بایستاند. راست میگفت، من هم روی سن دقیقاً یک بار دور خودم چرخیدم و آخرش نفهمیدم هدیه ام را که میگیرم رو به جمعیت هستم یا پشت به آن. هرچه بود، من و خانم نیکخواه که هدیه را به من داد در یک جهت ایستاده بودیم. مانند همه تالارهای دیگر پله های این سن هم برای بالا رفتن صندلی چرخدار مانع ایجاد میکرد و این بار ترانه میلادی “گرافیست بسیاری از کتابهای نابینایان” بود که برای دریافت تقدیرنامه خود تا پای پله ها آمد و از همانجا به جمع سلام فرستاد. اما دو نکته در این سفر بیش از هر چیز در یادم خواهد ماند. وقتی بعد از میزگرد تجربه های زیستی و گفتن از تجارب زندگیم به میان جمع آمدم، گروهی از دخترکان کاشانی یا نمیدانم کجایی، خود را به من رساندند و در بین این پا و آن پا کردن برای این که با من همصحبت شوند، با خنده ای شیطنت آمیز پرسیدند شما چه جوری با یک بینا ازدواج کردید؟ متحیر مانده بودم که تمام صحبت من این بود که الگوی خوبی برای ازدواج نابینا با معلولان دیگر یافته و تجربه کرده ام و آنها در این میان، تنها متوجه بینایی همسر من شده بودند. پاسخشان را دادم که آشپزی و خانه داری یاد بگیرید و از خانه خارج شوید و کاری انجام دهید؛ بقیه چیزها حل میشود و در این فکر ماندم که چه کرده ایم و چه باید بکنیم تا خودمان حرف خودمان را بشنویم؟ بماند این که مسئولان حرفمان را بشنوند و بفهمند. ما باید از خودمان شروع کنیم تا بعد از مسئولان بخواهیم و نکته دوم این که یکی از دوستان سبزواری وقتی همصحبت شدیم، به من گفت: میزگرد را ضبط کردم و بلافاصله برای گروه دوستان نابینایم فرستادم. برای  من جای خوشبختی بود که فضای مجازی و سرعت عمل در انتقال اخبار در آن در بین نابینایان هم جای خود را باز کرده و این نوید دهنده سطح بالای آگاهی در روزهای پیش رو در میان همنوعانم است.

 

دیگر بگذریم از آنچه همسر جان به عنوان یک ناظر غیر همنوع، از خوبی یا احیاناً انتقاد به ظاهر و رفتار نابینایی میگفت و این که چه باید کرد این جمع بهتر شکل بگیرد که سخن به درازا میکشد. امیدوارم سالها شاهد این جمع پرشور باشیم و هر روز بیشتر به ثمرات این جمعها پی ببریم.

“کباری”

 

ایران سپید: تقصیر کیست؟ ما یا خانواده!

سهیل معینی در ستون سخن هفته شنبه چهارم شهریور ایران سپید نوشت: یکی از پدیده های متأسفانه نسبتاً رایج در نابینایان و کمبینایان، عدم رشد نامتوازن در شخصیت افرادی از این گروه است. کم نیستند نابینایانی که تحصیلات عادی دارند، اما در انجام کارهای روزمره خود مستقل نیستند، تنها بیرون نمیروند و از انجام بسیاری از امور شخصی خود بدون کمک دیگران محرومند. اوج فاجعه هنگامی است که آقایانی را میبینیم که در آستانه تشکیل خانواده اند، اما شیوه صحیح حضور در خانواده را نمیدانند یا خانمهایی را میبینیم که سی و اندی سال دارند و چه بسا مدارک کارشناسی یا بیشتر دارند، اما در عمرشان چای دم نکرده یا از مهمانی پذیرایی نکرده اند، اما به دنبال همسر مناسب هستند. اینها جلوه هایی از رشد نامتوازن شخصیت است. اما گناه از کیست؟ بسیارتان حتماً پاسخ میدهید خانواده این افراد. این پاسخ نیمی از حقیقت است، زیرا خانواده مهمترین واحد اجتماعی و تربیت ماست و بسیاری از دوستان دارای رشدهای ناهمگون و ناهماهنگ در همین خانواده ها بزرگ شدند. دلیل این امر چیست؟ خود نیاز به بحث علمی دارد، اما نیمی از حقیقت وادادگی و کاهلی خود عزیزان نابینا و کمبیناست. آیا مرد یا زنی که با چهار دهه از عمر، مستقل حرکت نمیکند و بسیاری از امور شخصی را نمیتواند مدیریت کند، از این امر آگاهی ندارد؟ حتماً دارد، اما یا آن را طبیعی تلقی میکند که خود محل ایراد است یا انگیزه و اراده لازم را برای تغییر خود ندارد. به عبارت دیگر میداند که مشکل دارند، اما اراده ای برای حل آن نشان نمیدهد، زیرا حل آن مستلزم تغییر عادات ریشه دار تثبیت شده است و نیز مستلزم آموختن و زحمت کشیدن است که عموم این عزیزان رغبتی برای آن نشان نمیدهند. بنا بر این قطعاً هم خانواده مسبب این رشد نامتوازن است و هم خود این عزیزان که شاید زمانی متوجه ضرورت کسب مهارتهای لازم شوند که دیگر دیر باشد و حاصل آن قطعاً انزوا، افسردگی است.

 

ایران سپید: یک دور همی کاملاً فرهنگی در کتابخانه طلوع خاوران

جمعی از علاقه مندان نابینا و کم بینا به کتاب و کتابخوانی در کتابخانه طلوع خاوران فرهنگسرای خاوران گرد هم جمع شدند تا با حضور سیامک گلشیری، از داستان نویسان مشهور این سالها، رمان «آخرین رؤیای فروغ» نوشته این نویسنده را نقد و بررسی کنند. – از میزان علاقه نابینایان به مطالعه لذت بردم:  در حاشیه این جلسه، سیامک گلشیری در گفتگو با ایران سپید، ضمن ابراز خورسندی از حضورش در جلسه نقد و بررسی آثارش توسط نابینایان اظهار داشت: «نکته ای که برای خودم جالب توجه بود، میزان بالای علاقه مندی شهروندان نابینا به مطالعه است. معلوم بود دوستان رمان را مطالعه کرده و با ذهنی آماده بحث میکردند. کاملاً مشخص است که تا چه میزان به ادبیات علاقه مندند؛ مخصوصاً وقتی داستانهای مرا با نویسندگان مشهور جهان مقایسه میکردند.» نویسنده مجموعه «لاک قرمز» پایین بودن سرانه مطالعه در کشور را یک بحران دانست و اظهار داشت: «من همه جا به این موضوع اشاره میکنم که پایین بودن سرانه مطالعه در ایران، یک بحران است و ریشه های آن را هم میتوان در سیستم آموزشی مدارس جستجو کرد. خیلی از مواد درسی دانشآموزان امروز و حتی دیروز، فایده چندانی نه در دوران تحصیل، بلکه بعدها برای دانشآموزان ندارد. از طرفی، متأسفانه رسانه ملی هم به این موضوع توجه لازم را نشان نمیدهد.» گلشیری در پایان، حمایت از تولید کتاب برای نابینایان را مهم دانست و اظهار داشت: «من معتقدم در صورتی که بسترهای مناسب برای ناشران فراهم شود، خود آنها برای تولید کتاب گویا ویژه نابینایان پیش قدم میشوند، اما با اتفاقاتی مثل عدم رعایت قانون کپی رایت و انتشار غیر مجاز کتابهای صوتی در سایتهای مختلف، ناشران دلسرد میشوند. یکی از کتابهای خود من با خوانشی غیر صحیح در سایتها بارگذاری شده بود؛ در حالی که راوی مرد بود، خانمی گویندگی کرده بود. خب این خوانش صحیح نیست. اگر ناشران و نویسنده ها از اجرا و پیگیری قانون کپی رایت، اطمینان پیدا کنند، حتی در مواردی مثل شکل صحیح گویندگی کتابها هم همکاری میکنند.» – بزرگ سالها خیلی استقبال نمیکنند: نرگس اسلامی شرار، مسئول کتابخانه طلوع خاوران، در حاشیه جلسه نقد و بررسی کتاب، در گفتگو با ایران سپید، از کمرنگ شدن استقبال بزرگ سالان از چنین جلساتی ابراز تأسف کرد و اظهار داشت: «قبل از این که کتابخانه طلوع مستقل شود، خود من در جلساتی که کتابخانه فرهنگسرای خاوران با عنوان یک نویسنده، یک کتاب برگزار میکرد، شرکت میکردم و با خودم در این اندیشه بودم که روزی نظیر این جلسات را برای همنوعانم برگزار کنم. با افتتاح کتابخانه طلوع، این فکر در ذهنم تقویت شد . با همکاری دوستان، برای هرچه بهتر برگزار شدن جلسات، تصمیم گرفتیم در صورت دعوت از نویسنده ای که کتابش ضبط نشده، به سرعت کتاب را ضبط کنیم و در اختیار علاقه مندان به حضور در جلسه قرار دهیم. حتی امکان تأمین هزینه ایاب و ذهاب را هم برای دوستان فراهم کردیم، چون رفت و آمد، یکی از معضلات ما نابینایان است. اما متأسفانه با استقبال کم بزرگ سالان مواجه شدیم.» شرار در ادامه صحبت خود، بر ریشه یابی این مسأله اشاره کرد: «به نظرم باید برای حل این مسأله ریشه یابی و علت یابیهای دقیق انجام شود که نه اینجا، بلکه نظایر این جلسات در جاهای دیگر هم دچار این آسیب نشوند.» نرگس شرار در پایان به فعالیتهای تازه این کتابخانه اشاره کرد و اظهار داشت: «برگزاری کلاسهای مهارتهای فردی، فن بیان و قصه نویسی برای گروه سنی کودکان و نوجوانان، یکی از مهمترین کلاسهای ماست که مشغول برگزاریش هستیم. علاوه بر این، تولید 3-4 عنوان کتاب در ماه را همچنان داریم و در صورت آماده شدن استودیو، این تعداد را افزایش خواهیم داد. اخیراً هم اقدام به انتشار نسخه بریل مجموعه شعر «بی چشمداشت» اثر موسی عصمتی، شاعر نابینا کردیم که مورد استقبال واقع شده است.»

 

 ایران سپید: 31 مدال رنگارنگ برای تیم منتخب نابینایان بوشهر در مسابقات بین المللی جمهوری چک

تیم منتخب دو و میدانی نابینایان و کمبینایان استان بوشهر که به نمایندگی از کشورمان به تورنمنت بین المللی جمهوری چک اعزام شده بود، صاحب 12 مدال طلا, 12 نقره، 7 برنز و در مجموع 31 مدال رنگارنگ شد. این مسابقات به جهت اعطای سهمیه رقابتهای پاراآسیایی 2018 جاکارتا، از اهمیت زیادی برخوردار بود. در این رقابتها، سجاد نیکپرست، سید عرفان حسینی، سید حبیب حسینی، آرش خسروی و امیر خسروانی، توانستند ورودی مسابقات پاراآسیایی جاکارتا را به دست آورند. در روز دوم این مسابقات، نتایج زیر حاصل شد: در ماده ۲۰۰ متر، کلاس t11: ناصر حسنپور اول، امیر خسروانی دوم و سید حبیب حسینی سوم. در ماده ۲۰۰ متر، کلاس t12-13: آرش خسروی اول، حسین سعیدی دوم و مهرداد بیابانی سوم. در ۲۰0 متر بانوان کلاس T12: حکیمه گودرزی اول و عذرا مهدویکیا دوم. در ۴۰۰ متر بانوان کلاس T12: حکیمه گودرزی اول و عذرا مهدویکیا دوم. در پرتاب نیزه کلاس t12-13: سید عرفان حسینی اول، سجاد نیکپرست دوم و فالح ناصریپوران سوم. در پرتاب دیسک کلاس T12-13:

ناصریپوران اول، حسینی دوم و نیکپرست سوم. در دوی 1500 متر کلاس T13: عذرا مهدویکیا اول.

 

ایران سپید: مصاحبه با مدیرکل دفتر توانمندسازی بهزیستی در همایش جامعه بینا شهروند نابینا در کاشان

در حاشیه آیین افتتاحیه سومین همایش سراسری جامعه بینا شهروند نابینا افروز صفاریفر مدیر کل دفتر توانمندسازی معلولان بهزیستی کل کشور در گفتگو با ایران سپید حمایت از حقوق شهروندی نابینایان و کمبینایان را از برنامه های مهم سازمان بهزیستی دانست و اظهار داشت: با توجه به میزان بالای اهمیت بحث حمایت از حقوق شهروندی نابینایان و کمبینایان سازمان بهزیستی حمایتهای خود از این موضوع را با در نظر گرفتن قانون جامع حمایت از حقوق معلولان و با موضوعاتی همچون مناسبسازی محیط زندگی و معابر عمومی ویژه معلولان تدوین کرده است اما این مهم به طور کامل محقق نمیشود مگر با تعامل NGO  های معلولان با سازمان بهزیستی چرا که تشکلهای معلولان صدای رساتر از یک ارگان دولتی دارند. صفاریفر در ادامه برگزاری همایش جامعه بینا شهروند نابینا را در ارتقاء سطح آگاهی جامعه نسبت به حقوق شهروندی نابینایان موثر دانست و عنوان کرد: بی شک برگزاری چنین همایشهای تاثیر شگرفی در آگاهسازی جامعه نسبت به نابینایان و سایر معلولیتها دارد. اما انتظار این بود که برای پر بار تر شدن همایش اطلاعرسانیهای گسترده تری انجام میشد. وی در پایان به برنامه های آینده دفتر توانمندسازی معلولان سازمان بهزیستی اشاره کرد و اظهار داشت:  تدوین نهایی طرح توانمندسازی معلولان تامین تجهیزات ای دی ال ویژه معلولان و همچنین در نظر گرفتن نیازهای نابینایان، ناشنوایان و معلولان ذهنی در شیوه نامه جدید دفتر که از اواخر سال گذشته تدوین شده، از برنامه های اخیر دفتر توانمندسازی است. به گزارش ایران سپید سومین همایش جامعه بینا شهروند نابینا به همت جامعه نابینایان کاشان و با همکاری دانشگاه کاشان صبح چهارشنبه با حضور فرهیختگان نابینا طی مراسمی کار خود را آغاز کرد.  نرگس نیکخواه دبیر علمی این همایش در ابتدای برنامه از تشکیل دبیر خانه دائمی همایش خبر داد و اظهار داشت: یکی از معضلات مهم در برگزاری همایشها خلأ نگاه پژوهشی و علمی است که امیدواریم با تشکیل دبیر خانه دائمی همایش این خلأ بر طرف شود. وی ادامه داد: برای نیل به این آرزو اقدام به اخذ مجوز علمی پژوهشی در زمینه مطالعات با موضوع  نابینایان و کمبینایان کرده ایم که با طی شدن مراحل نهایی آن به زودی اقدام به انتشارش خواهیم کرد. وی در بخش دیگری از صحبتهایش به مقالات ارسالی از سوی شرکت کنندگان اشاره کرد و اظهار داشت: بعد از اعلام فراخوان  47 چکیده مقاله دریافت کردیم و در مرحله بعد 39 اصل مقاله به دبیر خانه ارسال شد. که از این تعداد 8 مقاله در همایش بررسی میشود و مجموع 25 مقاله پذیرفته شده به صورت الکترونیک منتشر خواهد شد.

همایش مذکور طی روزهای هشتم و نهم شهریور ماه جاری در شهر کاشان برگزار شد.

 

 ایران سپید: دعوت از 9 ملیپوش جودوی نابینایان

مرحله دوم اردوی آمادگی تیم ملی جودوی نابینایان برای شرکت در مسابقات جهانی ازبکستان و پاراآسیایی جاکارتا که از دوم شهریور آغاز شده، تا ۱۶ شهریور در تهران ادامه خواهد داشت. سید مهدی رضوی، اسماعیل خزایی، سید امید نوری جعفری، محمدرضا خیر الله زاده، سجاد حاجبی، جواد وارسته، میثم بنیطبا، حسین دارابی و علی عباسنژاد 9 ملیپوش دعوت شده به اردو هستند. محمدرضا یوسفزاده به عنوان سرمربی، فرهاد معابی به عنوان مربی و ایوب رستمی به عنوان مربی بدنساز، تیم ملی جودوی نابینایان را آماده میکنند. کاوه عزیزی نیز سرپرستی تیم را بر عهده دارد.

 

ایران سپید: صدای خاطره ها. گویندگی به من آرامش روحی میداد. مصاحبه با سهیلا نوروزیان

در میان گوینده هایی که طی بیش از 4 دهه با مراکز تولید کتب گویا همکاری کرده اند یا بعضاً به صورت مستقل و آزاد به این امر همت گماشته اند، بودند کسانی که با دو مرکز همکاری کرده و از خروجی هر دو مرکز، صدایشان به گوش علاقه مندان کتاب و کتابخوانی رسیده است. البته تعداد این گوینده ها زیاد نیست، لا اقل کسانی که چهره شده اند، جزو تعداد بالای گوینده های مشهور نیستند، اما جایگاه خود را در ذهن خاطره ساز نابینایان پیدا کرده اند. سهیلا نوروزیان، یکی از این معدود گوینده هاست که مدتی در مرکز رودکی فعالیت کرد و زمانی هم در بخش نابینایان کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، به عنوان گوینده و همچنین مسئول این بخش، همکاری کرد. «تاریخ مشروطه ایران» و «تاریخ 18 ساله آذربایجان» تألیف احمد کسروی و «دختری از ایران» نوشته ستاره فرمانفرمایان، از مشهورترین کتابهاییست که با صدای او در دو مرکز رودکی و کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، بخش نابینایان تولید شده است. گفتگوی صدای خاطره ها با این گوینده خاطره ساز را میخوانید: – چاره ای نداریم که این گفتگو را مثل سایر گفتگوهایی از این دست، با سؤال تکراری معروف آغاز کنیم. چگونه وارد کار گویندگی شدید؟ من کارم را با کتابخانه حسینیه ارشاد آغاز کردم. فکر میکنم سالهای 1377 یا 78 بود که به واسطه علاقه زیاد به مطالعه کتاب، به کتابخانه حسینیه ارشاد رفتم. همان جا، فراخوان جذب گوینده برای بخش نابینایان کتابخانه، نظرم را جلب کرد. علاقه به مطالعه کتاب از یک طرف و روحیه خدمت فرهنگی از سوی دیگر، مرا واداشت تا به بخش نابینایان کتابخانه حسینیه ارشاد مراجعه کنم. آقای گیلانی مسئول آن بخش بود، وقتی با ابراز علاقه من به کار گویندگی مواجه شد، تست مختصری گرفت و کلیت کارم را تأیید کرد، اما تأکید کرد که باید فنون اولیه گویندگی را بیاموزم. بعد از مدتی، به واسطه آقای گیلانی به مرکز رودکی معرفی شدم. البته قرار شد که من به عنوان گوینده ضبط آزاد با مرکز رودکی همکاری کنم. خلاصه از آن به بعد، کارم را با علاقه انجام میدادم. چون بچه هایم مدرسه میرفتند، وقتم آزاد بود؛ هم در کتابخانه و هم خانه، وقتم را صرف این کار کردم، چون به گویندگی علاقه زیادی داشتم و از این بابت خیلی خوشحال بودم که برای نابینایان خدمت میکنم. شاید باور نکنید، گویندگی کتاب، نوعی آرامش روحی در من ایجاد میکرد. – یکی از مواردی که در شیوه گویندگی شما دیده میشد، ابراز احساس، به فراخور فصول کتاب بود. من دانشآموخته رشته تاریخ از دانشگاه شهید بهشتی هستم. متأسفانه یا خوشبختانه با کتاب زندگی میکنم و حین گویندگی یا مطالعه شخصی، خودم را جای شخصیتها میگذارم و سعی میکنم از آن دریچه، به قهرمانان کتاب نگاه کنم. طبعاً این برقراری ارتباط با کتاب، در کتابهای تاریخی بیشتر خود را نشان میدهد. همین روحیه کمک میکرد تا صبحها در حسینیه ارشاد و عصرها در خانه برای مرکز رودکی کتاب ضبط کنم.

– میزان ارتباط شما با مراجعان نابینا چقدر بود؟ من ارتباط با نابینایان را خیلی دوست داشتم. مخصوصاً وقتی مراجعه میکردند و کتابهایی را که دوست داشتند، سفارش میدادند، حس خدمت گذاری میکردم و با مشاوره آقای گیلانی، سعی میکردم خواسته های نابینایان را برآورده کنم. بعد از مدتی کار به اندازه ای توسعه یافت که آقای گیلانی پیشنهاد کرد تولیداتمان را در اختیار مرکز رودکی هم قرار دهیم. – اعضای نابینای شهرستانی چگونه از شما کتاب دریافت میکردند؟ یکی از مشکلاتی که کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد، بخش نابینایان داشت، بحث خیریه بودن آن بود. این موضوع دست ما را برای توسعه پاره ای امور میبست. منتها برای این که بتوانیم اعضای شهرستانی را پوشش دهیم، سامانه ارسال کتاب از طریق پست را راه اندازی کردیم. – سؤالم درباره میزان ارتباط شما با مراجعان را به شکل دیگری مطرح میکنم. بازخوردهایی که از سوی نابینایان درباره شیوه گویندگیتان دریافت میکردید، تا چه میزان بود؟ همان طور که گفتم، من معمولاً به صورت ضبط آزاد کار میکردم و کارهای استودیویی من به کتابخانه حسینیه ارشاد خلاصه میشد. به همین علت با خیلی از بچه ها مرتبط نبودم. اما بازخوردها را به واسطه آقای گیلانی که در رفت و آمد با مرکز رودکی بود، دریافت میکردم. معهذا دوستانی که به کتابخانه حسینیه ارشاد مراجعه میکردند، کارم را دوست داشتند و اصرار میکردند کتاب مورد علاقه شان با صدای من ضبط شود.

ادامه دارد.

 

ایران سپید: برگزاری اردوی تیم ملی شطرنج نابینایان

اصفهان میزبان سومین مرحله اردوی آمادگی تیم ملی شطرنج نابینایان و کمبینایان در رده سنی جوانان شد. سومین مرحله اردوی آمادگی تیم ملی جوانان شطرنج جهت حضور در مسابقات پاراآسیایی امارات، از دهم شهریور آغاز شده و به مدت یک هفته ادامه خواهد داشت. امید کریمی، امیر ربی، علی سلطانی، دانیال جعفریان، محمدرضا علیزاده، فاطمه رحیمی، مریم رحیمزاده و پریچهر کنگازیان ملیپوشان دعوت شده به این مرحله از اردو هستند. آرش روغنی به عنوان سرمربی و مهدی نباتی به عنوان سرپرست، تیم را هدایت و همراهی میکنند.

 

ایران سپید: قهرمانی آبادان در شطرنج شهرهای کشور

در پایان رقابتهای شطرنج نابینایان شهرهای کشور که با حضور 5 تیم و به میزبانی استان البرز برگزار شد، در بخش تیمی، آبادان با 10 امتیاز اول شد، کرج با 7 امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفت و منتخب بانوان با 6 امتیاز عنوان سومی را از آن خود کرد. در بخش انفرادی، علی سلطانآبادی در میز 1، مهدی رومیفرد در میز 2، علیرضا قورچیبیگی در میز 3 و فرزاد علیزاده در میز 4، عنوان قهرمانی را از آن خود کردند. در پایان جوایز نقدی، مدال، کاپ قهرمانی و احکام با حضور زورقی، رئیس هیأت نابینایان البرز و مسئولین محلی به برندگان اهدا شد. علی اکبر هدهدی به عنوان سرپرست و فریدون اسکندری نیز به عنوان سرداور، برگزاری این مسابقات را بر عهده داشتند

 

ایران سپید: جامعه هنری نابینایان، یکی دیگر از مشاهیرش را از دست داد

جامعه نابینایان ایران، هنوز در غم از دست دادن الله وردی میرزایی، نوازنده قدیمی نابینای اهل درگز سوگوار بود که انتشار خبر ناگوار تازه ای مبنی بر درگذشت یکی دیگر از هنرمندان مشهور نابینا، بر روح و جان علاقه مندان به پنجه خاطره انگیز او آتش افکند. اصغر بهزادی، نوازنده ویولن که در بین نسلهای مختلف نابینایان، به واسطه داشتن پنجه ای دلنشین مشهور بود، عصر پنجشنبه 16 شهریور بر اثر سکته قلبی در 59 سالگی در زادگاهش استهبان، دیده از جهان فانی فرو بست. محمد الطاف، شاگرد این نوازنده خوش پنجه و همچنین حسین برزویی، نوازنده قره نی و دوست قدیمی بهزادی، ضمن تأیید این خبر، از درگذشت ناگهانی استاد و همکار قدیمی اظهار تأسف کردند. مرحوم بهزادی ویولن را از زمان دانشآموزی در آموزشگاه رضا پهلوی سابق، شهید محبی فعلی و نزد محمد احمدزاده، آموخت. او با گروههای مختلف موسیقی مثل پیک امید، چندین کنسرت برگزار کرد.

 

ایران سپید: فارس قهرمان لیگ برتر فوتبال نابینایان شد

تیم فارس با برتری مقابل سیرجان، به عنوان قهرمانی چهارمین دوره لیگ برتر فوتبال نابینایان دست یافت. این رقابتها با حضور تیمهای گیلان، فارس، هرمزگان و سیرجان استان کرمان در ورزشگاه 22 بهمن شیراز برگزار شد. در پایان، تیم میزبان توانست جام قهرمانی را در خانه نگه دارد. در مسابقه فینال، تیم فارس با سه گل سیرجان را مغلوب کرد و به عنوان قهرمانی دست یافت. تیم هرمزگان با برد یک بر صفر مقابل گیلان در جایگاه سوم ایستاد. برای تیم فارس در این دوره از مسابقات، احمد شاهحسینی، حجت ا… مزارعی، رسول باصری، محمدرضا مختاری، سامان اجرتدست، نور ا… کریمی، مرتضی کریمی، علیرضا بخت، علیرضا ایزدی، علیرضا رضایی، اکبر شوشتری و میثم شجاعیان به میدان رفتند. امیرحمزه زارع به عنوان سرمربی و جاسمعلی پناهی، محسن قلندری و مجید حلالی به عنوان مربی، هدایت تیم فارس را بر عهده داشتند.

 

ایران سپید: اصفهان قهرمان رقابتهای باشگاهی دو و میدانی نابینایان شد

رقابتهای باشگاهی دو و میدانی نابینایان و کمبینایان در تهران برگزار شد و در بخش آقایان، تیم اصفهان با 35 امتیاز اول شد، همدان با 30 امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفت و کرمان با 22 امتیاز سوم شد. در بخش بانوان نیز اصفهان با 26 امتیاز قهرمان شد، زنجان و فارس هم با 23 امتیاز به ترتیب دوم و سوم شدند.

۴۶ دیدگاه دربارهٔ «شهر خبر معلولین. انتشار چهل و پنج خبر در شمارگان پنجاهم»

واااااااااااااایییی امیییییر.
یکی از کسایی که شهر خبر معلولین هیچ وقت واسش تکراری نمیشه منم.
میدونی چقدر خوراک برای مطالعه‌ی فردام آماده کردی؟
خدا خیرت بده و دمت گرم کلی از اخبار ایران سپید که گذاشتی، غیر کلیشه‌ای هستند و جذابند.

دروووود امیر.
از بابت خبرا دمت گررررم.
ازت میخوام در صورتی که واست مقدوره, در مورد این خبر بیشتر اطلاع رسانی کنی.
ایران سپید: Blackberry، پرچمدار گوشیهای هوشمند مجهز به صفحه کلید
این گوشی تو ایران اومده آیا؟
قیمتش چنده آیا؟
چند مدل داره آیا؟
فارسی پشتیبانی میکنه آیا؟
کلاً در این مورد اطلاعات دقیق بهمون بده.
مرسی که به روز نگه میداریمون.
ارادت.

سلام علی.
یه سرچ بزن ظاهرا دیجیکالا توضیح داده.
حالا به جناب هاشمی میگم اگه اطلاعات کاملتری پیدا کرد، در ایران سپید یا اینجا اطلاع رسانی کنه.
شرمنده خودم مدتیه خیلی درگیرم و فرصت ندارم.
مرسی که هستی.

درود بر جناب سرمدی گرامی و سپاس از گردآوری و انتشارِ این مطالب… مطلبی که به تلفن همراهِ تازه‌ای که با کیبوردِ فیزیکی عرضه شده می‌پرداخت، توجهم را جلب کرد، جستجو کردم، در بازار ایران هست، در دیجیکالا با قیمت دو میلیون و پانصد و ۹۹ هزار تومان به فروش می‌رسد، از زبانِ فارسی هم طبقِ اطلاعاتِ مندرج در دیجیکالا پشتیبانی می‌کند، در دیجیکالا مطلب دیگری خواندم که به بهانه‌ی عرضه‌ی این تلفن همراه، با دیگر محصولات بِلَک بِری از جمله گوشی‌های priv و passport مقایسه شده بود، همگی کیبورد فیزیکی دارند، برایم سوال پیش آمد که کیبوردهای این سه گوشی چه تفاوت‌هایی دارند، آیا شاملِ کلید‌هایی بسیار کوچک هستند حاویِ تمامِ حروف الفبا؟ یا مانند گوشی‌های قدیمیِ نوکیا و دیگر شرکت‌ها کیبوردی عددی دارند که بسته به تعدادِ ضربه بر کلیدِ مربوط به هر عدد، می‌توان حروفِ مختلفِ الفبا را نوشت؟

سلام خانم شیبانی.
خوشحالم وقت زیادی که برای تنظیم این مجموعه صرق میشه، ثمری هم داره و هستن کسانی مثل شما که میشینن تک تک پست ها رو مطالعه می کنن و الحق که وقتی توجه بچه ها رو می بینم، خستگی از تنم در میاد.
موفق باشید.

درودِ مجدد… پرسوجو کردم، ظاهرا کیبوردِ گوشیِ key one ساده هست و از آنجا که این گوشی تاشو نیست و صفحه‌کلید پایینِ صفحه‌نمایش قرار داره، شاید نسبت به دیگر گوشی‌های دارای صفحه‌کلیدِ فیزیکی که تاشو هستند، خوش‌دست‌تر باشد… از دیگر نکاتِ جالب در موردِ این تلفنِ همراه می‌توان به پشتیبانی از کارت‌حافظه‌ی دو‌ترابایتی اشاره کرد… سامسونگ هم یک گوشیِ تاشو به نامِ galaxy folder عرضه کرده بود که کیبورد فیزیکی داشت اما به لحاظِ قدرتِ سخت‌افزاری قوی نبود، پس از آن galaxy folder2 را عرضه کرد که به لحاظِ سخت‌افزاری متوسط هست و می‌تواند عملکردِ قابلِ قبولی داشته باشد، اما متاسفانه به شکلِ رسمی در کشورمان عرضه نشد و به شکلِ غیرِ رسمی تعدادی وارد شده ظاهرا… اطلاعی ندارم از زبانِ فارسی پشتیبانی می‌کند یا خیر… کاش یکی از دوستان که هم به لحاظِ فنی تواناییِ بررسیِ تخصصیِ دسترسپذیریِ تلفن‌های همراه را دارد و هم قادر به تست کردنِ این گوشی‌هاست، مطلبی دقیق در موردِ این تلفن‌های همراهِ اندرویدی تهیه کند… البته یکی دو تا از عزیزان لطف کردند در موردِ blackberry priv مطالبِ مفیدی تهیه کردند، اگر اطلاعاتی در موردِ تمامیِ گوشی‌های دارای کیبوردِ فیزیکیِ موجود در حالِ حاضر که از سیستم‌عاملِ اندروید پشتیبانی می‌کنند در اختیار داشته باشیم هنگامِ خرید می‌توانیم دقیقتر انتخاب کنیم…

سلام عزیز.
والا منم هر چی میگشتم بازم خبر بود و تموم نمیشد خخخخ.
البته چون یکم با شماره ۴۹ فاصله افتاد، باعث شد انقدر تعداد اخبار بالا بره و عملا خبر های دو سه مجموعه رو در شماره پنجاهم جا دادم.
فدای تو.

سلام و درود بر داش امیر جووونم
خوبی یا چطوری آیا
مرسی بابت این اخبار
میگم امیر جون این واژه یاب که بیست و دو تا فرهنگ لغت رو در خودش جا داده چطوری میتونم به دست بیارم آخه توی این قسمت از پست گفته بودی از طریق فلان لینک میشه دانلود و نصب کرد منتها من لینکی نمیبینم میشه اگه برا تو عزیزم مقدور هست اینجا لینکش رو بذاری یا از طریق تلگرام یا واتسآپ یا سروش به شمارهم یعنی ۰۹۹۰۴۹۳۵۸۸۱ بفرستی یا به ایمیلم یعنی
abdallahpour88@gmail.com
بفرستی
بازم مرسی و دمت گرم و خدا نگهدار

سلام!
همچنان رنگارنگ و نشان‌دهنده تلاش بسیار گردآورنده‌اش.
امیر یه نقد دارم که اگه بجا نبود جسارت منو ببخش! عنوان شهر خبر معلولان به نظرم خیلی مناسب نیست. به دو دلیل: اول از یه جایی خودت گفتی که فقط خبرهای مربوط به نابینایان رو منتشر می‌کنی که کار خوبی بود، اما انتظار میره عنوان هم متناسب با این انحصار باشه. دوم، واژه شهر شاید در سایتی که عنوان اصلیش محله‌ست یه کمی یه جوری باشه. بخشی از یه محله بشه شهر.
همچنان موفق و پرتلاش باشی!

درود علاء الدین.
اولاً سپاس از لطفت.
ثانیاً من پیشتر اعلام کردم در این مجموعه، عمدتا به خبر های حوزه نابینایان خواهیم پرداخت، اما اون دسته از اخباری که در خصوص معلولین باشه و نابینایان هم جزئی از اون باشن، به اونها هم اشاره خواهد شد.
مثل همین خبر لایحه حمایت از معلولان در یک قدمی صحن علنی یا خبر های زیر:
فارس: تحصیل ۱۳۰ هزار دانش‌‌آموز استثنایی در کشور
همشهری: پاسخ آموزش و پرورش به جنجال شرایط استخدام
مهر: آغاز طرح تأمین تجهیزات معلولان حاشیه نشین تهرانی
رکنا: معلمان استثنایی از مؤثرترین نیروهای آموزش و پرورش هستند.
مهر: صدور کارت معلولیت برای ۴۵ درصد معلولان
همشهری: شورای پنجم دست معلولان را میگیرد:
تسنیم: انتخاب رئیس و نایب رئیس جدید کمیته بین المللی پارالمپیک
ایسنا: دولت الکترونیک در سازمان بهزیستی مستقر می‌شود
مهر: بررسی لایحه حمایت از حقوق معلولان در مراحل پایانی قرار دارد
کمیته ملی پارالمپیک: معرفی برترینهای سال ۲۰۱۷ پارالمپیک.
میبینی که در خبر های بالا، کل معلولین رو شامل میشه که نابینایان هم جزئی از این جامعه و در نتیجه این اخبار هستن.
پس در عمل، انحصاری در کار نیست که بخوام عنوان مجموعه رو به شهر خبر نابینایان تغییر نام بدم.
در خصوص این که شهر بزرگتر از نام محله هست و این حرفا هم باید بگم اینا صرفاً نام های تشبیهی هستن و در اصل ماجرا، توفیقی نمیکنه.
حالا بخواد باشه دهکده ی خبر معلولین، یا روستای خبر معلولین، یا آبادی خبر معلولین، یا هر چی.
فرقی نمیکنه که خخخخ.
من بیشتر به خاطر سایت شهر خبر که کلیه اخبار روز رو جمعآوری میکنه، و من هم به نوعی اخبار حوزه معلولین رو گرداوری می کنم، این عنوان رو انتخاب کردم.
سپاس.

یه نقد جدی دیگه هم یادم رفت. اول هفته حافظ نابینای قرآن کریم، آقای سعید علی‌اکبری از قزوین موفق به حضور در جمع برترین‌های مسابقات سراسری کشور شد، اون هم در رقابت با افراد بینا. کار بزرگی که از دید خبرنگار کوشای محله پنهان موند.

در پاسخ به این نقدت هم باید بگم من اخبار رو به صورت یک موتور جستجوی هوشمند گرداوری نمیکنم که همه ی کلید واژه های مرتبط با نابینایان رو بتونم پیدا کنم.
بنابر این، کاملاً طبیعیه که خبر یا اخباری بخواد از دستم در بره.
اما در خصوص این خبر خاص که اشاره کردی.
از اونجایی که خبر این موفقیت در تیتر اخبار مشخصا به نابینا بودن این حافظ قرآن اشاره نکرده، من متوجه نشدم.
الان هم که سرچ زدم، هیچجا مثلا ننوشته حافظ نابینا در جمع حافظان ممتاز مسابقات کشوری قرآن قرار گرفت.
حداقل من که به این شکل پیدا نکردم.
http://iqna.ir/fa/news/3639801/%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%86%D9%87%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF
این خبر مسابقاته.
جاییش نزده کی نابیناست کی بینا.
اینم یک منبع دیگه.
http://www.irna.ir/fa/News/82660889
اینم یک منبع دیگه
http://radioquran.ir/ChannelNewsDetails/?m=050001&n=115003
حالا اگه شما مشخصا خبر یا مصاحبه ای با ایشون پیدا کردی، واسم میل کن تا در شماره بعدی شهر خبر بذارم.

به گزارش
ایران سپید
در این مراسم که در مرکز ورزشی ابوظبی برگزار شد، سیامند رحمان از ایران به عنوان برترین پارالمپین مرد سال ۲۰۱۷ جهان معرفی شد. وی برای کسب این عنوان ارزشمند،
با ایهار بوکی، شناگر بلاروسی، و مارسل هوگ، ویلچرران سوییسی، رقابت کرد. رحمان در بازیهای پارالمپیک ریو، موفق شد وزنه ۳۱۰ کیلوگرمی را مهار کند، کاری که تا
به حال هیچ پارالمپینی موفق به انجام آن نشده است. قویترین پارالمپین جهان جایزه خود را با حضور بر روی سن، از دستان رئیس شورای ورزش امارات در ابوظبی دریافت
کرد. رحمان در پایان این مراسم اظهار داشت: به نظر من، پیام فوق العاده این جایزه به مردم جهان این است که معلولیت، محدودیت نیست. یک پارالمپین میتواند در ورزش
به عملکردی دست بزند و رکوردهایی کسب کند که مردم عادی حتی تصور آن را هم نمیتوانند بکنند. رحمان در ادامه گفت: بنابراین، پارالمپینها دیدگاه مردم جهان را با
موفقیتهایشان عوض میکنند و این مهمترین موضوعی است که من همواره به آن فکر کرده ام. اسامی بهترینهای سال ۲۰۱۷ پارالمپیک به شرح زیر است: بهترین ورزشکار مرد:
سیامند رحمان، پارا وزنه بردار ایرانی. بهترین ورزشکار زن: اومار دوراند، دونده کوبایی. بهترین پارالمپیک اولی مرد: لارنس دووس، بازیکن تنیس روی میز بلژیکی.
بهترین پارالمپیک اولی زن: بئاتریس ویو، شمشیرباز ایتالیایی. بهترین تیم: تیم گلبال زنان ترکیه. بهترین مقام مسئول: کیتمک لالین از استرالیا، (خانم کیتمک لالین،
نخستین زن همه تاریخ بازیهای پارالمپیک است که به عنوان سرپرست کاروان ورزشی استرالیا انتخاب شده است.) جایزه شجاعت: عمار هادی علی از عراق. بهترین رسانه نوشتاری
: مارکای اسپانیا. بهترین رسانه پخش زنده: کنسرسیوم پخش پارالمپیک کانادا. بهترین عکاس: باب مارتین.

جدا چه سگی داشته این آقای نابینا ها!!!!! البته به نظر من چون نمی دیده زیاد عمق ماجرا رو شاید درک نکرده باشه و گاهی ندیدن به نفع آدم تموم میشه, چون با دیدن خرابیها و کشته ها و …… آدم بیشتر ترس و هول و وحشت می کنه و نمی تونه عکس العمل منطقی و مناسبی داشته باشه

جدا خبر های این مجموعه بسیااار خوندنی هست, نمیشه برای تک تک شون کامنت بذارم و نمیشه هم که نذارم ولی اون نجار چه جالب گفت که امکان نداره شما چشم هاتون را با میخ زخمی کنید…..
راستی باید برم کتاب خانه حسینیه ارشاد عضو بشم و ……

با سلام خدمت آقای سرمدی و ممنون از این همه خبر.
موضوعی که دوست دارم این جا بیشتر برجسته کنم تولید فیلم گویا یا همون رادیو فیلم توسط کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد هستش. علاقمندان به این نوع محتوای گویا همون طور که توی خبر ایران سپید هم اومده می تونند به رادیو اینترنتی حسینیه ارشاد به نشانی: radio.hepl.ir مراجعه کنند و از این فیلم‌ها استفاده نمایند. ساعت پخش فیلم گویا توی این رادیو اینترنتی ۲ تا ۴ بعداز ظهر و تکرارش ۱۰ تا ۱۲ شبه. هر هفته یک فیلم توی این دو ساعت به صورت هر روزه تکرار می شه و هفته بعد فیلم جدید بارگذاری خواهد شد. هفته گذشته فروشنده به عنوان اولین فیلم گویای تولیدی در بخش نابینایان کتابخونه توی این رادیو پخش شد و این هفته به فیلم: «در دنیای تو ساعت چند است؟» اختصاص داده شده است. شایان ذکر است با توجه به محبوبیت فیلم فروشنده این فیلم مجددا در فرصت مقتضی تکرار پخش می‌شه.
علاقمندان به کسب اطلاعات بیشتر می‌تونند با شماره تلفن بخش نابینایان به شماره تلفن ۲۲۸۹۴۰۰۴-۸ داخلی ۱۵ تماس بگیرند.

راستی یادم رفت بگم که برای استفاده از این رادیو نیازی به عضویت در کتابخانه حسینیه ارشاد نیست و صرفا با مراجعه به آدرس ذکر شده در کامنت می تونید از این رادیو استفاده کنید. فارغ از این موضوع بهتره عضو کتابخانه هم بشید.

پاسخ دادن به علاء الدین لغو پاسخ