خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

زنگ انشا: موضوع انشا: چگونه تأهل خود را جار بزنیم؟

به نام خداوندی که برای ما از جنس خودمان و سایر اجناس همسرانی قرار داد تا ما هیچ وقت روی آرامش را نبینیم.

راستش ما این هفته به علت ابتلا به یبوست حاد قریحه، هرچه کردیم و نکردیم انشایمان نیامد. این شد که همین شد و تصمیم گرفتیم برای خالی نبودن عریضه و طویله، بیاییم و یک ترفندی در اینجا آموزش بدهیم که امیدواریم خوشتان بیاید و مهم‌تر از آن، به کار ببندید و از ثمرات و برکاتش بهره‌مند شوید. امروز می‌خواهیم با هم نحوه ارسال پست‌ها و کامنت‌های متأهلی توی محله نابینایان را یاد بگیریم. البته این پست مختص محله نابینایان نیست و شما می‌توانید درصورت نیاز، از این آموزش در محله‌های ناشنوایان، ناچشایان، نابویایان، نابساوایان و سایر ناچیزایان هم استفاده کنید. پس، با ما همراه باشید تا عرض کنیم. اما پیش از پرداختن به نکات آموزشی، این را هم عرض کنیم که ما خودمان متأهل هستیم، اما به علت رعایت نکردن همین نکات ارزنده، موجبات انقباض خاطر گروهی از هم‌محلی‌ها را فراهم کردیم که به گمانمان هرگز منبسط نخواهد شد. و حالا به بیان و شرح نکات آموزشی می‌پردازیم:
 در هنگام پست زدن، حتی اگر سرشار از انرژی هستید، سعی کنید عین آدم‌های متشخص و کافورخورده رفتار کنید. اگر برای قرار گرفتن در این نقش با مشکلی روبرو شدید، تصور مرگ یکی از عزیزان می‌تواند در ایجاد این حالت روانی در شما موثر باشد. فکر کردن به مسایلی مانند امتحانات، بدهی‌ها، خیانت‌های اطرافیان و مواردی از این دست می‌تواند حالت موردنظر را به شکلی خفیف و موقت در شما ایجاد کند که البته کار شما برای زدن پست یا کامنت را راه می‌اندازد.
 برای تمامی اشخاص، اشیا، اماکن، دوره‌های زمانی، پدیده‌های طبیعی و مانند این‌ها از افعال جمع استفاده کنید.به این جملات به عنوان نمونه دقت کنید: «یک گوشی همراه خریدم که متأسفانه یک‌سیمکارته هستند.» «دیشب سیلاومدند و خانه ما رو خراب کردند.»
 در هرجا که می‌توانید و ضایع نیست، از همسرتان یاد کنید. در شناسنامه سه بار نام ایشان را پشت سر هم و بدون فاصله بنویسید؛ مثلا غضنفرغضنفرغضنفر. حتما هم جار بزنید که عشق هم هستید و هیچ کس نمی‌تواند قلاده عشق میان شما را پاره کند. خلاصه دم به ساعت از همسرتان، ولو به بهانه‌های واهی یاد کنید. مثلا اگر کسی از شما خواست که منبع دانلود فلان کتاب را معرفی کنید، چنین بنویسید: «خودم اطلاع ندارم، اما از همسرم که می‌دونم ایشون هم اطلاع ندارند می‌پرسم واستون.»
 گاه گداری محض تنوع هم که شده، با نام کاربری خودتان اما به اسم همسرتان پست منتشر کنید. مثلا اگر زن غضنفر هستید، گاه گداری پستی بزنید و بگویید که خانم مریض بود و من که غضنفر هستم به جای ایشون پست زدم و از هم‌محلی‌ها بخواهید تا برای سلامتی ایشان که همان خودتان هستید دعا کنند. بدین ترتیب، علاوه بر اینکه هم‌محلی‌ها را در فیض معنوی شرکت در یک مراسم مجازی دعا و نیایش شریک کرده‌اید، افراد مغرض تصور خواهند کرد که اکانت شما توسط همسرتان به طور مرتب رصد می‌شود.
 به مجردها کم‌محلی و درصورت تمایل بی‌محلی کنید. شاید این مهم‌ترین نکته در این آموزش باشد. پست‌های افراد متأهل را با افعال و ضمایر جمع پاسخ دهید، اما احوال همسران آن‌ها را نپرسید. از روی پست‌ها و کامنت‌های مجردها پرش کرده اگر از شما توضیح خواستند خود را به خریت زده قایله را ختم به خیر بفرمایید. در این مورد، هرگز میان جنس مخالف و موافق تمایز قایل نشوید. همیشه به یاد داشته باشید که یک فرد مجرد، در وهله اول قطعا مجرد و بعد احتمالا انسان است.
 انگشتتان را زیاد روی صفحه کلید نگه ندارید. خطراتی مانند مرسیییییییی، قربووووووونت، جاااااانم، اراااادت و مانند این‌ها، همیشه در کمین شما هستند. درصورت نیاز به تنظیمات صفحه کلید رفته سرعت تکرار کاراکترها را روی صفر تنظیم کنید. بدین ترتیب، اگر مرضی هم در قلب و انگشت شما باشد، رایانه یک‌تنه مقابل شما خواهد ایستاد.
 درصورت امکان، از عکس‌هایی در شناسنامه خود استفاده کنید که مجردهای برخوردار از نعمت بینایی رم کنند. استفاده از عکس‌های دونفره با همسر و نیز فرزند یا فرزندان می‌تواند میزان جذابیت شما برای مجردها را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. بدیهیست هرچه شمار فرزندان بیش‌تر باشد، میزان این اثرگذاری نیز بیش‌تر است. پس اگر کم است بجنبید.
 تا می‌توانید در شناسنامه و حتی پست‌های آموزشی و تفریحی دم از تعهد بزنید. این یکی از ارزان‌ترین و در عین حال کارآمدترین شیوه‌های رم دادن مجردهاست. از خودتان در نزد دیگران مجسمه تعهد بسازید. بدین ترتیب، مجردها از شما ناامید خواهند شد و شما به سادگی می‌توانید زندگی متأهلی آرام و بی‌دغدغه‌ای داشته باشید.
 هرگز و ماتحت هیچ شرایطی کسی را در محله با اسم کوچک یا اسم مستراح خطاب نکنید. این نکته چنان بدیهیست که شخص بی‌سوادی مانند رضاشاه نیز اهمیت آن را دریافته همه ما را به نام فامیلی مجهز کرد. درصورتی که فرد موردنظر در محله از اسم مستراح استفاده کرده و نتوانستید نام خانوادگی او را احراز کنید، با چلاندن کلید page down در صفحه کلید از روی پست یا کامنت وی عبور کنید باشد که پند گیرد.

فعلا چیز دیگری به ذهنمان نمی‌رسد که با شما به اصطکاک بگذاریم. هفته بعد نحوه زدن پست‌ها و کامنت‌های مجردی را آموزش خواهیم داد. تا آن هنگام، شما را به خودتان وامی‌گذاریم. دست اجل پشت و پناهتان.

۱۰۶ دیدگاه دربارهٔ «زنگ انشا: موضوع انشا: چگونه تأهل خود را جار بزنیم؟»

وای خدای من! چقدر خندیدم! خصوصا این قسمتش بیشتر از همه خنده آور و با حال بود:  هرگز و ماتحت هیچ شرایطی کسی را در محله با اسم کوچک یا اسم مستراح خطاب نکنید. این نکته چنان بدیهیست که شخص بی‌سوادی مانند رضاشاه نیز اهمیت آن را دریافته همه ما را به نام فامیلی مجهز کرد.

سلام آقای صالحی.
معلومه خیلی روش فکر کردید.
میگم این پست هم باید به قسمت قوانین سایت اضافه بشه.
تازه شاید بهتر باشه از طرف کلید دار بزرگ به عنوان منشور ضوابط انتشار مطالب متأهلی در اختیار عموم قرار گیرد.
امیدوارم زودتر تکلیف ما مجردان را نیز روشن نمایید.

شما مجرد هستید و من باید با چلاندن کلید pagedown از روی کامنت شما بپرم و اگر اعتراض کردید خود را به خریت بزنم و قایله را ختم به خیر نمایم. اما من مهربان تر از این حرف ها هستم و به شما مژده می دهم که هفته آینده راهنمای ارسال پست و کامنت مجردی در محله را هم منتشر خواهم کرد. درمورد قوانین محله هم ما بر این باوریم که مجتبی مانند لویی نمیدونم چندم، خودش قانون است.

سلام. ما به مرضیه خانم، بزرگواری و لطف شما را ابلاغ نخواهیم کرد، زیرا خودشان مطالب را پی گیری می فرمایند. اما ما از دست شما ناراحت هستیم زیرا در اولین پستتان به کامنت سراسر پوچ و بی محتوای ما هیچ پاسخی ندادید و زمانی هم که به صورت فله ای پاسخ های همگانی ارسال می کردید اسممان را از قلم انداختید. این را هم گفتیم که نگویید نگفت. ضمنا کیان می خواهد درسش را ادامه بدهد و قصد ازدواج هم ندارد.

سلام. ما خوشحالیم که نوشته ی ما اسباب خنده و احتمالا مسرت قلبی و عروقی شما را فراهم ساخته است. ما قول می دهیم تا وقتی سوژه هایمان ته نکشیده، هر هفته وقت شما را تلف کنیم و اگر هم توفیقی دست داد، از خنده خفه کرده راهی دیار آسودگان نماییم.

از ابراز لطفت ممنونم امیر جان. خب از پست ها شروع کنیم. اصلا چیزی از خودت نمی نویسی که آدم بگه مجردیه یا متأهلی. می ترسم یه چیزی بگم فردا از طرف ایران سپید یا خبرگزاری فارس یا شرکت پکتوس شکایت کنن ازم بیان ببرندم خدمت مقدس سربازی. کامنت هات هم که اکثرا پاسخ به ابراز لطف دوستانه؛ نه دعوا می کنی، نه فحش میدی، نه کنایه می زنی، خلاصه حاشیه نداری و اصلا حال نمیده. بذار راحتت کنم، اصلا سوژه ی خوبی واسه تحلیل نیستی. برو خودتو اصلاح کن به نظرم.

ما از دعای خیر شما سپاس گزاریم. ما دلمان می خواهد وقتی درسمان تمام شد و شما پادشاه شدید، بیاییم و دلقک دربار شما بشویم و پس از طی مدارج ترقی، به عنوان سفیرکبیر مملکت شما در تایلند انجام وظیفه کنیم.

سلام. ما هر کس حرفی را بهمان بزند که دوست نداریم، سعی می کنیم آن حرف را دوست داشته باشیم زیرا آن حرف هم اگر دوست داشته نشود تنها می ماند و فراموش می شود. اتفاقا ما هم فکر می کنیم اسم مستراح خیلی بامزه است، اما به گمانمان مزه ی خوبی نداشته باشد.

آقای صالحی شما و مرزیه خانم هردوتون بزرگوارید. واااای ناراحتی نهههه شکلک گریه. شرمندم که جواب شما رو ندادم یا اسمتونو از قلم انداختم. به دل نگیرید جوونیه دیگه.
دلیل فله ای جواب دادنم هم این هستش که من کامپیوترم سوخته و با گوشی میام محله و نمیتونم تکتک پاسخ بدم چون زیر هر کامنت گزینه ی پاسخ نداره امیدوارم کسی ناراحت نشه.
اشکالی نداره من صبر میکنم کیان درسش تموم بشه خخخخخ

اولا کی گفته تو جوونی؟ سنی ازت گذشته. هم سن و سال های تو الآن دیگه هم سن تو هستند! ثانیا من و مرضیه اصلا هم بزرگوار نیستیم، خیلی هم کوچکواریم. ثالثا ما هنوز ناراحتیم و تو باید بری توی اون پست و اسم منو بنویسی تا من یه کم ببخشمت.

سلام بر آقا امید عزیز. نوشته های تو، به نظر من به معنی واقعی طنز هستند. حالا چرا اینو میگم؟ چون فکر میکنم خیلی وقتها فرق بین طنز و لودگی در حرفها، کارها و نوشته های ما فراموش میشه. اما کار تو واقعا طنز بود. یه طنز پر معنا و پر محتوا. هم پر از مضمونهای خنده دار بود، و هم البته تأمل بر انگیز. از انتخاب موضوع گرفته تا متن اصلی و نتیجه گیریت. من فکر کنم تو حرفت رو در قالب نمادها رسوندی. و آفرین. ببین اگه دوست داشتی برام بگو نظرت راجع به آدمهایی مثل عبید زاکانی و کیومرث صابری فومنی چیه؟ به هر حال ممنونم ازت چون میدونم زحمت کشیدی و موجبات خنده و مهمتر از اون، تأمل و تفکر ما رو فراهم کردی. راستی، ببین من منتظرم تو از شیراز برگردیااا! امیدوارم به زودی بتونم باهات صحبت کنم. شاد باشی همیشه.

سلام بر تو. من از شیراز برگشتم اما مجددا باید برم. احتمالا آخر همین هفته. از ابراز لطفت هم ممنونم و امیدوارم شایستگیش رو داشته باشم. درمورد عبید و کیومرث صابری هم مجالی دست بده به تفصیل واست می نویسم؛ به احتمال زیاد بعد از اینکه مدرسه ها باز بشن. ارادت هزارتا.

سلام
بی دکتر نشیم شالا! البته دکتر از نوع امید صالحی منظورم بوداااا!
دکتر عااالی بود!
مدتی بود این قد نخندیده بودم! روده هام قاطی پاطی شدن از شدت خنده!
راستی بسی از شما و مهربانیتان به دلیل توجه به ما مجرد ها سپاس می گزاریم!

خواهش می کنم عزیزم، من مجرد نیستم اما مجردها رو دوست دارم. در مورد عنوان کتاب جناب بهمن بیگی هم حق کاملا با شما بود و قره قاج در عنوان استفاده شده. اما اسم رودخونه همون قره آقاجه که عرض کردم. ارادتمندیم شدید. راستی راستی، بابت فیلم توضیحدار هم یه دنیا مرسی. نکاتی که از نظر من جای بهتر شدن داشتند رو نوشتم واست می فرستم.

با سلام خدمت ویراستاران محترم. واژه ی واهی در متن به اشتباه به صورت واحی نوشته شده است. لطفا اصلاح شود اما این کامنت باقی بماند تا همگان دریابند نویسنده این قدرها هم که خودش سعی دارد نشان دهد باسواد نیست.

سلام و خخخخخ فوق العاده بود جناب آقای متأهلیان گرامی شکلک عرض ادب و ارادت خدمت همسر گرامیتون که خودشون اینجا رو رصد می نمایندی خخخخخخ
ما مشتاقانه منتظر دستور العمل های مجردی هستیم باشد که رستگار شویم خخخخخخخووووخخخخ

با سلام خدمت شما. عطف به مطالبی که قبلا نگفته ام و قصد گفتنشان را هم ندارم و اصلا نمی دانم چه هستند، به استهزا می رساند که راهنمای مربوط به ارسال پست ها و کامنت های مجردی با هدف رستگاری شما و سایر دوستان تنظیم نگردیده و هر گونه استفاده از آن در راستای تحقق این هدف به منزله ی نقض غرض و مرض نویسنده خواهد بود.

به نام خدایی که ما را لنگه به لنگه آفرید تا نیمه ی گور به گور شده ی ما را دیگران تصاحب کنند و ما را هم سر انجام گور تصاحب کند بدون هیچ دستاورد و دستبردی در زندگی.
از ثانیه های نخستین انتشار این پست، ما با بهره گیری از انواع و اقسام روشها، ابزار و آلات قدیم و جدید سعی داریم به این مغز نداشته مان فشار وارد آوریم تا بتوانیم حتی برای کم نیاوردن، یه جوجه طنزی در مقابل این اَبَر طنز از خودمان تولید کنیم.
حتی اصلیترین شرط نگارنده ی این مطالب که کمبود عقل است را نیز دارا میباشیم. و هدف اصلیمان هم این است که در مقابل خنداننده ی برتر محله قد الم نماییم.
اما این مغز نداشته ی ما همچون فردی که در بین پیچ و مهره های زندگی حسابی آچار خورده است، از خود مقاومت بروز داده و به یاری ما نمی شتابد.
ناچار ما هم مجبور شدیم از دیگر اعضای بدنمان مثل انگشتان دست و غیره مدد جسته و اعلام موجودیت کرده و خودی بنمایانیم.
بدان امید که خنداننده ی برتر محله با نچلاندن کلید page down و نپریدن از کامنت ما، مراتب لطف و مهربانی خود را به ما هم ارزانی دارند.
با آرزوی خوشبختی برای کیان و قبولی ایشان در هر دانشگاهی که پدر صلاح بداند و با هر نمره ای که باز هم پدر صلاح بداند.

این جانب مراتب تشکر و تضرع خود را به درگاه شما ابراز داشته، از شما درخواست می کنم در هنگام نوشتن، بجای مغز، از دست، پا، قلب، دستگاه گوارش و غیره، مخصوصا غیره استفاده کنید. در خواص غیره هرچه گفته شود سخنی به گزاف نرفته است. اصلا در کار غیره حاجت هیچ استخاره نیست. پس به غیره توجه کنید تا غیره هم به شما توجه کند، اما به محض اینکه غیره به شما توجه کرد، فرار کنید و پشت سرتان را هم نگاه نکنید.

سلام دکتر. ای جااااااانم، ژووووووووووون، قربوووووووونت بره، اراااااااااااادت، فداااااات.
خب حالا بگین که از رو این کامنت چه طوری می پَرین؟
شما که مُبَلِّغ جار زدن تأهل هستین، چرا اون قسمت از شناسنامه تون که اشاره به متأهل بودنتون داشت رو حذفیدین؟
چی؟ به من چه؟
باشه، قهر قهر قهر، تا ۲۰ شَهریوَهر.
راستی قبل از اینکه قهر کنیم، یه سؤال داشتم، شما فایل مربوط به من و شما رو دارین؟
آخه خیلی بهش علاقه مندم ولی نمی دونم از چه طریقی بجورمش. حوصله قند شکن رو ندارم که فعال کنم و برم تو سایتشون تا بگوشم. یه سؤال دیگه هم داشتم: آیا شما این فایل های رادیویی رو با فرمت .ram دارین؟ آخه گوشی های من تماما از سیستم عامل منسوخ سیمبین بهره می جویند و فایل هایی با پسوند .m3u رو پخش نمی کنن.
فعلا که با لپتاپ حال می کنم باهاشون اما چه بهتر که ۱۱ گیگابایت حجمی که از اینترنت رایتلم مونده رو جایی هدر بدم که ارزش داره.
ممنون میشم اگه کلید pagedown رو نَچِلونین و از رو من نپرین.
راستی عذر خواهم که هفته ی قبل حاضری نَزَدَم.
قول میدم هفته ی بعد دو تا کامنت بدم تا جبران بشه.
تا جایی که حافظم یاری می کنه، من و خیلی از کاربرای دیگه بیشتر در حال جار زدن تجردمون هستیم تا تأهل، یه فکری هم برای این موضوع کنید که چه طور اشتیاقمون رو برای تشکیل زندگی پنهان کنیم؟
دشت شما درد نکند.
نیک فرجام و شادکام باشید.

سلام به شما. اتفاقا ما خیلی دشتمان درد می کند، اما دقیقا نمی دانیم کجایمان است که آن را درمان کنیم. فقط می دانیم دشتمان درد می کند و دیگر هیچ. من و شما هم نداریم اما برایتان می جوریم. ما آن هفته که به اردو رفتیم، نسخه ی اصل زن و بچه را با خودمان بردیم و دیگر فقط ننه ی خواجه حافظ شیرازی از تأهل ما بی اطلاع است که او را هم خودمان یا خودتان یا خودشان خبر خواهیم خواهید خواهند کرد. ضمنا ما از خورش سیمبین به اندازه خورش بادمجان نفرت داریم و برنامه هایش را سال ها پیش در چنان روزی از روی خودمان پاک نمودیم. در پایان بقای عمر شما و سایر بازماندگان این حادثه خجسته را از درگاه دوستان و بستگان تسلیت عرض نموده، به خانه می رویم.

این استعاره ی شاه دیگه قدیمی شده، سعی کن یه چیز تازه پیدا کنی. باور کن اگه سعی کنی میشه. اگه به خودت زحمت ندی، زود کلیشه ای میشی و بعدش دیگه می افتی توی چرخه ی بی معنی تکرار. از من گفتن، از تو نفهمیدن.

دوکی جون همگان همه چیزو گفتند پس من دیگه تکرار نمیکنم که خععععععلی جالب بود. آفرین و صد هزار آفرین بر قلم و روان پاکت باد. حالا وقتش رسیده که بگی پستها و کامنتهای من متاهلی هستند یا مجردی خودم که دوست مییدارم که به شیوۀ پیر نشدنی مجردی تلقی گردند. خلاصه کارشناس تویی و گوش به تجویزها و مجوزهایت هستیم. میگمااا کیان بهتر درس میخوندااا میتونه همزمان هم متاهل باشه هم درس بخونه پس زود اقدام فرمایید و معصومۀ ما را از بلاتکلیفی اخراج نماییید. باقی بقا و لقا و لقاح و نکاحتان.

پسر باید خودش بپسنده قربان. راستش پست های شما کاملا مجردیه و اگر نبود اصرار دوستان و مرضی که به جان خودم افتاده، هر آینه نگارش انشای پست های مجردی را به شما می سپردم و خودم در گوشه ای از این جهان جور دیگری وقت تلف می کردم.

سلام دکتر.
میگم الآن شما سر پیازی یا ته گوجه فرنگی که بخوای به مجردا آموزش بدی آیا؟
میخوای تو اردوی بعدی بهت گیر بدن که تو که متأهلی چرا به مجردا آموزش دادی خخخ.
میگم یه بارم یه انشا بنویس ببینیم پول بهتر است یا ثروت.
خیلی باحال بود مرسی.

سلام شهروز جان. ما از استحکام استدلال شما به وجد آمدیم و الآن است که در وجد و سماع بزنیم یکی را ناکار کنیم. نتیجه ی طبیعی استدلال شما این خواهد بود که کسانی که به کودکان عقب مانده آموزش می دهند باید خودشان عقب مانده باشند. راستش حالا که فکرش را می کنیم چندان هم پیشنهاد بدی نیست؛ هم سهم نمی دانم چند درصدی معلولان در اشتغال تأمین می شود و هم کلی اتفاق خوب و خجسته می افتد که دانش بشری هنوز حکمتش را نفهمیده و احتمالا تا قرن ها نخواهد فهمید. گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ، کله ات از غصه می گردد دَوَنگ.

سلام. جناب صالحی تا به حال توی زنگ انشاتون منو نطلبیده بودین، نمیدونم به کدوم گناه! حالا هم که طلبیدین، من مجردم و اصلا توی پست تحویلمون نگرفتین! الآن چی باید بگم تا راضی بشین؟ بگم عالی بود، خیییلی باحال بود و کلی خندیدم؟؟ خب باشه! آقا مرسی. عالی بود، خیلی باحال بود و کلی خندیدم

با سلام خدمت شما و سایر مجردین محله. نظر به اینکه رضایت ما حتی در اموری که مربوط به خودمان هم می شود شرط نیست، شما الزامی به تعریف و تمجید از نوشته ی ما ندارید و درصورت تمایل می توانید نخوانده صفحه را ببندید یا بخوانید و بگذرید. ضمنا خاطرنشان می گردد که در هفته ی آینده به آموزش نحوه ارسال پست ها و کامنت های مجردی خواهم پرداخت. امیدوارم همای اوج سعادت به دام ما افتد و شما را در کلاس انشای هفته ی آینده زیارت کنیم. پایداری شما، آرزوی ماست.

دقیقا ذهنت حول همون استعاره دور می زنه. می تونی ادامه بدی و بعینه ببینی. اصراری ندارم که حرف منو گوش کنی. اما وقتی من مخاطب هستم، نظر من مهم هست. حالا تو می تونی چون به مذاقت خوش نیومده بگی مهم نیست و من ابدا خرده نمی گیرم.

درود دکتر گرامی و شیرین بیان محله. انشات خوب بود ولی چون من یکمی الآن معلمیم زده بالا و تو کلاسم به متن های انشای بچه هام یه چیزایی اضافه می کنم می خوام یکمی هم به انشای تو اضافه کنم. اگه خوشت اومد که هیچ اگه خوشت نیومد پارش کن یعنی شوتش کن
در ابتدا میگم که این بند ها از اول تا آخر صرفاً جنبه ی نوشتاری داشته و نویسنده در قبال شباهت های آن به کار های بعضی از افراد هیچ مسؤولیتی را نمی پذیرد و طرف سخن آن با کس یا کسانی نمی باشد پس خواهشاً صدای کسی به نشانه ی اعتراض در نیاد از الآن گفتم که نگین نگفت.
راه های دیگر برای جار زدن تعهل این است که تو هر پستی مربوط یا نامربوطی چون قاشق نشسته در میان بپریم و بگوییم که ما ازدواج کردیم و از زوج یا زوجه ی خود بسیار خرسندیم و از خدای بخشنده برای دیگر دوستان جانمان همسری چون همسر خود آرزومندیم.
دیگر روش برای پُز دادن با ازدواجمان ساختن نام کاربری ببه صورت دو نفره می باشد. برای مثال قزنفر و گل اَنبر باهم نامی می سازند به نام گزنگل. البته این ابتکار بار اول و دوم بسیار جالب به نظر می آید ولی استفاده ی آن از سوی زوج های دیگر انسان را به خنده می اندازد. (رجوع شود به کاربرد اصطلاح
your love is like red red roze در مکتب رمانتیک)
دیگر روش کاربردی ارسال فیلم عروسی به یاران محله در شبکه های اجتماعی به منظور سوز به سوز کردن دل آنهاست.
البته روش های جالب و کاربردی دیگری نیز وجود دارد که ما به منظور پیشگیری از هرگونه بروز سو تفاهم از گفتن آن پرهیز می کنیم. باشد که دوستان از ما نرنجن و فقط به این سخنان بخندند و روانشان شادمان گردد.
سپاس دکتر جان به خاطر مطلبتون
و پوزش که دست توی انشات بردم ببخشید دیگه معلمیم زیادی زده بود بالا اگه دست نمیزدم بهش فکر کنم سکته می کردم.

با سلام خدمت آقا معلم گل محله. خب عارضیم که این انشا وقتی منتشر شد دیگه مال من نیست و هرکی هر کاری دلش خواست می تونه باهاش بکنه و من مالکش نیستم. ضمنا عرض می کنیم که هدف مورد نظر ما، پز دادن نیست بلکه جار زدن و آگاهانیدن ملت نسبت به وضعیت تأهلمان به منظور جلوگیری از سوء تفاوت های احتمالیست. هر کاری می کنیم نمی توانیم شما را قلبا دوست نداشته باشم. ارادتمند فراوون.

سلامت باشین جناب دکتر انشا الله برا شما هم بهترینها رقم بخوره. راستش این اولین کامنتی بود که تو محله گذاشتم ولی دیگه تصمیم گرفتم فعالیت کنم انگار قسمت بود برای اولین فعالیت به هم شهریم کامنت بدم. خلاصه این بنده ی حقیر را نیز در خانواده بزرگ محله بپذیرید

دکتر عالی بود. واقعا طنز تلخی بود. مثل زهرمار. گاهی این متاهل ها یه جوری راجع به ازدواج و همسر و اینها حرف میزنن انگار فضا نورد شدن یا آمریکا رو کشف کردن! بخصوص این مساله تو دخترها خیلی رایجه! طرف تا دیروز میگفت من رهبانیت پیشه کردم و میخوام برم دیر زندگی کنم و عمرا قصد ازدواج با هیچ خری رو ندارم، یهو امروز میاد یه حلقه دستش کرده اندازه ی رینگ تریلی! بعد با یه عشوه ای میگه همسرم برام خریده یکی ندونه فکر می کنه شوهر کرده به بیل گِتز. بعدا کاشف به عمل میاد که شوهر کرده مش عباس، بقال ۶۵ ساله ی سر کوچه شون که ۳ تا زن هم داره! اصلا به هرکی شوهر کردی یا زن گرفتی، اینم یه مرحله از مراحل زندگیه. دیگه پُز دادن نداره که! آمریکا رو کشف نکردی که!

سلام خدمت استاد گرامی. بعد از تشکر از لطف و محبتت عارضم که به نظر من توی جامعه ی ما متأسفانه ادواج صرف نظر ز کیفیتش به خود خود یه موفقیت تلقی میشه. البته این روند درحال تغییره و جشن های طلاق نشون میدن که لایه هایی از جامعه به این درجه از فهم و شعور رسیدند که هر مراسم عروسی لزوما تضمین کننده خوشبختی نیست و هر طلاقی هم لزوما آخر دنیا نیست. ممنون از اینکه قابل دونستی.

سلام جناب ابوذر
خیلی ها دست خودشون نیست بخاطر احساساتشونه که اولهای زندگی رفتارهای عجیب غریب دارن و همش میخوان توی چشم بیان واقعا منظوری ندارن بخوان دل کسی رو بسوزونن یا قصدی باشه
من اکثریت دوستام که حتی فوق العاده ظاهر منطقی و سنگینی داشتند موقع ازدواج از این رو به اون رو شدن به طوری که واقعا بعضی هاشون قابل تحمل نبودن من ازشون فاصله گرفتم تا با همتاهای خودشون خوش باشن واقعا اذیت میشدم ولی میدونستم منظوری ندارن
معلوم هم نیست واقعا هر کدوم از ماها کسی رو دوست داشته باشیم و بهش برسیم چه رفتارو برخوردی خواهیم داشت شاید خودمونم اونطوری بشیم.چون اکثریت آدمها همونطوری هستند من خودم که ایرادی بهشون نمیگیرم هر چند برام بعضی رفتارها قابل تحمل نباشه.
به هر صورت توی دنیای خودشون خوش هستند و امیدوارم همیشه خوش و خرم باشند.

عرض سلام متقابل. هفته ی آینده اگر عقلمان مانع نشود، راهنمای ارسال پست ها و کامنت های مجردی را نیز منتشر خواهیم کرد تا شما بتوانید تا هر زمان که اراده کردید بسته به شرایطتان از پندهای بی سود و پرزیان ما بهره مند گردید. در مورد دعوای بین بچه ها و دیکتا نیز ما مداخله نمی کنیم. ارادات واثقه.

آیا برای تو مهمِ که من از فلان غذا خوشم میاد یا نمیاد؟
آیا فرق بین ارباب و شاه رو نمیدونی؟
آیا تو به یک درصد از وعده هایی که به محله دادی عمل کردی؟
آیا ذهن افراد رو با یک کامنت می‌خوانی؟
ای دکی! ای سبیل ای قربانت گردم، ناراحت نشو

خب کدام وعده بر زمین مانده که الآن عملی کنم؟ آیا وقتی من درمورد سبک نگارش شما صحبت می کنم به این معناست که در زندگی شما مداخله کرده ام و شما بر خود واجب دانسته اید که مستقل بودن سبک زندگیتان را گوشزد بفرمایید؟ امروز ارباب، فردا شاه، پس فردا رییس، این مترادفات هم یک روزی ته می کشند و آن وقت شما می مانید و سکوتی که خودتان دلیلش را بهتر از هر کسی می دانید.

خب عزیزم سوال رو با سوال جواب دادی، من که نمیخوام اینبار سوال در مقابل سوالت بذارم، جواب رو اینگونه میدم که ازت خواستم در همین محله برام کاری انجام دهی که حتما بخاطر مشغله کاری یادت رفت.
خواهش کردم در پست من به بچه ها اعلام کنی که فعلا نمیتونم جواب کامنتا رو بدم، وعده دادی اما یادت رفت اما ویراستاران محترم رو در همان پست یادت ماند.
و اما سبک نگارش، تو به عنوان یک نفر فکر کردی که امروز ارباب، فردا رییس و پس فردا شاه. یکی دیگه شاید جور دیگه فکر کرد، میتونی بگی من که مخاطب هستم دوست ندارم تو رو ارباب بدونم.
ولی نمیتونی از طرف همه حرف بزنی و نسخه امروز فردا برای همه بپیچی.
اصلا بعضی از بچه ها به شوخی و برای خنده هم که شده گفتند شاه، آمار هم که بخوای باز عقبی.
راستی نحوه نگارش هم بخشی از زندگی ماست عزیزم.

بله نحوه نگارش بخشی از زندگی ماست و بدین ترتیب خانم جهانشاهی می توانند بگویند هرچه نوشته ام به خودم مربوط است و این طور که تو استدلال می کنی درست هم گفته اند. اما من برای تو نسخه نپیچیدم. تو می توانی تا قیام قیامت مرا ارباب و خودت را رعیت معرفی کنی، اما خاصیت طنز این قضیه خیلی وقت است بیات شده و دیگر آن لطف اولیه را برای من ندارد. نکته ی آخر هم اینکه من نگفتم اکثر بچه ها چنین یا چنان می اندیشند. من فقط از جانب خودم حرف زدم و به آمار و ارقام خاصی هم استناد نکردم. ولی خب اگر اصرار داری ارباب باشی، نترس نوکرتم.

سلام بر شما خانم کاظمیان گرامی. خب چنان که می بینید همین است که می گویید، امیدوارم این قدر دیر نشده باشد که جواب مرا نخوانید. ضمنا اگر نوشته ی ما برای شما جالب است با نظر خطاپوش نگریسته اید. ممنونم از همراهیتان.

اتفاقا به نظر من خیلی هم زیبا هست که بعضی ها اون قدر سرگرم تأهل خود باشن که وقت یا فرصتی برای کار های بیهوده نداشته باشن حالا چه اشکالی داره که بعضی از اون ها جار بزنن که ما متأهلیم یا کجای کسی را می سوزونه اگه اسم خود و همسرشون را مخفف کنن و به عنوان نام کاربری بنویسن من طنز دکتر را خیلی پسندیدم و واقعا به دلم نشست ولی بعضی از دوستان تنگ نظری را با طنز اشتباه گرفتن البته یه چیز را روشن کنم در تأهل افتخار خاصی نیست همون طور که در تجرد نیست

سلام دوست خوب و هم ولایتی خودمان در معنای گسترده تر کلمه. اول از لطف شما نسبت به خودمان متشکریم. بعدش هم عارضیم که دوستان می آیند و نظر خودشان را می نویسند و دمشان هم گرم. شما هم نظر خودتان را می نویسید و دم شما هم گرم. ارادت ویژه.

پاسخ دادن به امیر حسین سید الحسینی لغو پاسخ