خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

دعایت کردم!

یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد!
به وداعی دلِ غمدیده ی ما شاد نکرد.

 

*******

 

تو ز ما وقتِ سفر یاد نکردی اِی یار!
به وداعی دلِ ما شاد نکردی اِی یار!

 

خاطراتت به شبانگاه، رفیقِ سفرم،
تیرِ آهت بنشستست به بشکسته پَرَم.

 

دیشب از خاطرِ غمدیده صدایت کردم!
آسمان شاهدِ من بود! دعایت کردم.

 

خاک، از دردِ نگاهم پرِ گوهر می شد،
دلم از آتشِ سودای تو پرپر می شد.

 

شام گه بود و به خون نقش همی شد سَحَرَم!
لحظه ها می شد و می رفت خدا از نظرم!

 

تنم از تابِ تَعَب، شمعِ شبانگاهان بود،
سوزِ این زخمِ نفسگیر، چه بی پایان بود!!

 

کاش می شد من از این خانه ی ویران بِرَهَم!!
کاش می شد که از این خوابِ پریشان بِرَهَم!.

 

کاش می شد ز دیارت سفر آغاز کنم!،
کاش می شد که از این فاجعه پرواز کنم!.

 

کاش این آتشِ افروخته خاموش شود!،
کاش از یادِ من این قصه فراموش شود!.

 

وقتِ هجران شد و دیگر گهِ ما بی گاه است،
حرف بسیار و زمان بهرِ سخن کوتاه است.

 

نرود مهرِ تو تا حشر، برون از دلِ ما،
دیگرت تا به قیامت بسپارم به خدا.

 

(از شبه شعرهای پریسا)

۶۲ دیدگاه دربارهٔ «دعایت کردم!»

ای خدا دلم هم نمیاد بزنمش۱کسی اون بغل نزدیک تره با۱چیزی این رو بزندش آخه! ده خدا بگم چیکارت نکنه کلمه گیرم نمیاد الان بگم دلم خنک بشه من جوهر به جوهر روی صفحه اول تاب می خورم باز میگی بعدی هاش؟ ای خدا من رفتم۱جای خلوت۲تا جیغ از دست این بزنم میزون بشم!

سلام جناب شادمهر. واقعیتش خودم هم از همون بیت بیشتر از تمامش خوشم میاد. نمی دونم واسه چی اما به نظرم۱جوری از ته ته دلم اومد و تمامش خیلی زیاد راست بود! بلد نیستم توضیحش بدم. به نظرم۱جوریه!
خواهش می کنم دوست عزیز اگر به کار میاد ناقابله برش دارید.
ممنونم که هستید!
به امید صبح!

نیاز به توضیح نیست دوست خوبم “هر چه که از دل بر آید بر دل نشیند ،کاملا برای من ملموس و قابل درک بود
و سپاس از لطف بی کرانت
اگر یه وقت بعضی از قسمت هایش نیاز به تغییر یا اصلاح و یا اضافه شدن داشت برای شما امکان پذیر هست که ؟باز هم ممنون پریسا جان

عذر می خوام که دیر پاسخ دادم :پریسا جان من هیچ چیزی بیشتر ،و یا خارج از میلت نمی خوام همین که خودت باشی و دلی و احساسی بنویسی که از جنس خودت هست کفایت میکنه در آثارت برای من .
پاینده باشی دوست خوبم

شرمندم می کنید جناب شادمهر. به خدا نمی دونم چی بگم. ممنونم. خیلی خیلی زیاد ممنونم. راستی در اولین فرصت واسه به خاطر آوردن ترتیب کلیدهای کیبوردم در۱گوشه اینترنت خدمت می رسم و مزاحم میشم. شکلک عدم فراموشی خخخ!

اولا دشمنتون شرمنده باشه
هر جور شما راحت بودین من در خدمتم خواستین تلفنی ،خواستین اینترنتی و یا هر طریقی که شما آسوده بیاد بیاریم با هم ترتیب دکمه های این ساز دوست داشتنی رو
من هستم با کمال میل
راستی علی رو هم تو آموزش راه بدیم ؟!!!!!

سلام دوست عزیز. مایه افتخارمه که از اینجا ساکت رد نشدید. ممنونم. بیت ها گاهی ای کاش های سفتی در خودشون دارن. من که زورم به رهیدن از این خوابِ پریشان نرسید ای کاش خدا خودش نجاتم بده و بیدارم کنه! ممنونم که هستید!
شاد باشید تا همیشه!

سلام میناجان. صفحه خوان های ما و مدل های خوندن هاشون خخخ نوشته های من رو بیخیال اما خداییش تصور کن من با این ها شعرهای شاعرهای بزرگ رو می خونم. کلا حس و حال میره به ناکجا خخخ! ولی خیالی نیست همین مدلی که هستن من دوستشون دارم. شکلک هندونه می فرستم بغل ایسپیک تا قهر باهام نکنه و بیچاره نشم.
ممنونم از حضورت مینای عزیز.
ایام همیشه به کامت!

سلام گوشه نشین عزیز. حافظ و حافظیه و فال! ای کاش اونجا بودم! من قبلا زیاد فال می گرفتم. ولی۱دفعه حافظ عجیب جوابم رو دقیق داده بود. هنوز یکه شدیدی که اون لحظه خوردم رو خاطرم هست. فقط همون۱دفعه بود. حس می کنم اون زمان از ته دل نیت کردم چون خیلی خیلی جواب لازم داشتم. حس می کنم این روزها هم خیلی خیلی جواب لازم دارم. به جوابی که منفی باشه یا مثبت فقط شبیه اون روز دقیق بیاد و بهم بگه کجای داستانه خودم گم شدم. ممنونم که هستید گوشه نشین عزیز.
شاد باشید!

سلام سلااااااااااااااااااااااام پریسا جونم. راستش یه نوشته هایی هستن که از دل میاد. تو تأیین کننده ی کلمات و قالبشون نیستی. این نوشته ها مثل همون اتاقین که میتونی بری توش و تا دلت میخواد فریاد بزنی و صدات به گوش کسی نرسه. مهم نیست چطوری فریاد میزنی و چطوری میگی و اصلا چی میگی، مهم اینه که سبک میشی. اینا رو گفتم که بگم، هرطور دلت خواست بنویس، اما فقط بنویس. راستی به جای شبه شعر، من به نوشته های قشنگت میگم دل شعر و دلنوشته.
اینم مثل بقیه عالی بود پریسا جان.
بنویس، بنویس و به ما حس خوب بده!

سلام تینا جان. گاهی من باید عربده بزنم وگرنه نفسبُر میشم. این زمان ها اگر کلمه ها به دادم نرسن۱چیزیم میشه. راست میگم! ممنونم تیناجان به خودم و نوشتن هام لطف داری. الان اگر بگم اینهمه نیستم و نیست و این نظر لطف شما هاست میشم مصداق انشای جناب صالحی آیا؟ خخخ! به خدا از ته دل میگم ممنونم از لطفت. تینا! دلم قوی تر نوشتن می خواد. گاهی تسکین باید خیلی قوی تر باشه که اثر کنه. این دفعه، این دفعه ها، دلم می خواد خیلی قوی تر بنویسم! زورم نمی رسه! کاش بتونم! کاش بشه!
ممنونم از حضور سراسر محبتت عزیز.
همیشه شاد باشی!

دل آدم یه جوری میشه همون یه جوری خودت
نرود مهرِ تو تا حشر، برون از دلِ ما،
دیگرت تا به قیامت بسپارم به خدا.
امیدوارم هیچ کس مجبور نباشه اینها رو به کسی که دوسش داره بگه
ولی یه سوال کسی که از من یاد نکنه واقعا میشه یار خطابش کرد آیا؟ یه مثلی هست که میگه ببینه به دلِ نبینه به گِلِ

سلام حمیدرضا. من هم امیدوارم هیچ کسی لازمش نشه این مدلیش رو تجربه کنه. واقعا امیدوارم. می فهمم. نه نمیشه. کسی که در خاطرش نیستی رو نمیشه یار خطاب کرد. عوضش کردم حمیدرضا. کامنتم رو میگم. کلی نوشته بودم ولی از اینجا به بعدش رو پاک کردم. نفرستادمش و نمی دونم خوب کردم یا نه. کاش می شد بفرستمش! کاش می شد می گفتم! می نوشتمش! کاش اینتر رو می زدم که ثبت می شد! بیخیال!
ممنونم از حضورت، از نظر لطفت، و از همدلیه نصیحت پوشت. برام خیلی با ارزشه. جدی میگم! ممنونم!
همیشه شاد باشی!

سلام خانم آیت عزیز. لطف و محبت که دیر و زود نداره دوست من شما هر زمان برسی همون زمان سر وقته. اصل لطف شماست که من حسابی بابتش ممنونم. اون بیت. به خدا راست گفتم. راستِ راستِ راست. از ته دل! آسمون شاهدم بود. راست میگم. از ته دل!
ممنونم که اومدید!
پیروز باشید!

پریسااااااا؛ساااااا؛ساااا؛ساااااا؛ساااااااا؛ساعاااااا
آخ جون چه صدام پیچید
هیچی قسطی نداشتم فقط خواستم سر صبحی از جا بپرونمت! که خوب موفق شدم
راستی خدا بگم چکارت کنه من کلی درس دارم ولی نشستم دارم رومان گناهکار رو میخونم
نه تو بگو آخه این کاره من انجام میدم! بطری خالی شوت کنم طرفت آیا!
راستی شعرتم ِییییی میشه گفت قشنگه
تا یه پست دیگه بای بای

چه خبرته خوبه الان من صدا بندازم سرم که ابراهیم هیم هیم هیم هیم؟ این مدلی سر ظهری بفرستمت هوا آیا؟ رمان می خونی به جای درس؟ تو خجالت نمی کشی شبیه خودم امروز از زیر درس در میری چسبیدی به کتاب آیا؟ تو خجالت نمی کشی من اینهمه درس دارم گیر دادم به کتاب خوندن آیا؟ تو خجالت نمی کشی من نصف درس هام رو هم نخوندم ولی کتاب می خونم آیا؟ تو خجالت نمی کشی۱شنبه باید درس جواب بدم هیچ چی بلد نیستم عوض درس خوندن وسط رمان های بی سر و ته شنا می کنم آیا؟ بزنم بطری بارونت کنم دیگه از این کارها نکنم آیا؟ خوب بچه محل های عزیز تا این بنده خدا به خودش بیاد ببینه اصلا چی شد من در برم به باقیه کتابم یعنی نه چیزه به باقیه درسم برسم. ای خدا این کتابه تموم بشه درس دارم آخه! اوخ ابراهیم داره به هوش میاد من رفتم! تو هم ابراهیم هر زمان هوش و حواست اومد سر جاش شاد باشی!

سلام پرپری.
قشنگ قشنگ قشنگ بود و قشنگ تر از اون اینکه دعایت می کنم تا هیچ وقت از دیوونگی خوب نشی که عمرا محاله خوب بشی.
مرسی از بابت پستت و همیشه دیوونه باش و دیوونه زندگی کن و از دیوونگی لذت ببر.
آفرین بر تو.
بیا این شکلات رو هم بگیر بخور برات خوبه.
شاد باشی.

سلام وحید. وحید دلم نمیاد بگم کوفت ولی کوفت به من نگو پرپری. ای خدا این رو چه مدلی از زبونش بندازم بابا میگم نگو بابا نگو نگووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو،ووو! آخ نفسم گرفت!
دیوونگی در بدترین حالتش هم از عاقل بودن بهتره. به خدا راست میگم عشقه دیوونه بودن. هیچ زمانی هیچ زمانی دلم شفا از این مرض رو نمی خواد وحید. خوب می کنی دعا کن در هر حال و هوایی که هستم هرگز عاقل نباشم! بدم میاد از دنیای آدم عاقل ها! بدم میاد!
ممنونم از حضور آشنای خیلی آشنات وحید! همیشه باشی و همیشه شاد باشی!

سلام دوست عزیز. از نظر فن ادبیات خودم هم نمی دونم چی نوشتم. به خدا راست میگم واقعا چندان چیزی سرم نمیشه. فقط اینکه دلم گفت دستم نوشت. این بیته از نظر خودم شاه بیت این صفحهم هست. از تمام این نوشته این بیتش رو بیشتر دوست دارم. ممنونم از لطف و از حضور شما.
ایام همیشه به کامتون!

ایول اینجارو! چه طوری عدسی؟ بابا ول کن واتساپ رو به جان خودم جا فقط اینجا بیخیال این گروه ها شو رفتی داخل اندروید دیگه نیستی. نویسنده عالی؟ جدی به نظرت من۱روزی این که گفتی میشم آیا؟ آخ جون! راستی گفتی پست الان دم ورودی دیدم پستت رو باید برم داخلش پست نشینی! عدسی ذوق کردم باز دیدمت! از واتساپ دل بکن بیا همینجا بیشتر خوش می گذره!
همیشه شاد باشی!

یه چیزه دیگه بگم امیدوارم که جدایی نباشه فقط تو شعر گفته باشیش ولی
اگه هم بود
اگه دعاش کردی
اگه آسمون شاهد بوده
اگه اشک ریختی
اگه دلت سوخته
اگه دلت نمیخواست این مدلی بشه
اگه واقعا یادت نبوده و بی وداع رفته
فقط امیدوارم امیدوارم که اگه مجرمی جرمت ندیدن نباشه آخه میدونی ماها ذاتا مجرمیم مگه نه؟ آره مگه نه؟ مگه نه؟
مجبوریم پیچونده بشیم
مجبورن بدونه وداع برن
به هر حال امیدوارم که مال تو این جوری نباشه خدایا من اشتباه کرده باشم این دفعه رو

آروم باش دوست من! بله من مجرم بودم. جرمم نفهمیدنم بود. دلم این رو نخواست. زورم نرسید. ولی به خدا دعا کردم. خیلی سفت هم دعا کردم. از ته دل! آسمون شاهده. با تمام وسعتش. هنوز هم دعا می کنم. آروم باش دوست من! ما اولین مجرم ها نیستیم. آخری هم نخواهیم بود!

کامبیز! سلاااام! چه طوری؟ ایول دلم تنگ شده بود واسه این کلمه پریس! با مزه هست. ۱جوریه خخخ! خوشحالم که هستی و خیلی خیلی ممنون!
همیشه شاد باشی از اون شادهای بی ترمز که آدم از خوشی می زنه به سرش از اون ها باشی!

پاسخ دادن به شادمهر لغو پاسخ