خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

عمو چشمه هم برای همیشه از بینمون رفت! روانش شاد و یادش گرامی باد.

هجده دیماه هزار و سیصد و نود و دو، کسی وارد محله مجتبی و دوستان شد، که در طول چهار سال حضورش به عنوان یک هم محله ای، همه تلاشش رو برای برقراری و پایداری دوستیها بین همه ما به خرج داد.

به عنوان یک کاربر با پستهای آموزنده و متنوع، به عنوان ویرایشگر با سعی فراوان برای به موقع و صحیح منتشر شدن مطالب سایت، به عنوان روابط عمومی مثل یک سنگ صبور برای حل اختلافات بین بچه ها و آشتی دادن همه با هم، به عنوان بنیان گذار ارتباط محله با شبکه های اجتماعی با تلاشی وصف ناپذیر در دور هم نگه داشتن بچه ها و معرفی هر چه بهتر محله نابینایان به اقشار مختلف، و اما در نهایت به عنوان یک دوست خوب که فقدانش از این به بعد حتما یک جای خالی بزرگ بین کسایی که میشناختن و دوستش داشتن به حساب میاد.

نه بلدم خوب بنویسم، نه اهل حاشیه رفتنم و نه اصولا الان وقت این جور کارهاست.

خلاصهش این که عمو چشمه دیروز بیستم دیماه 96 بعد از تحمل ماهها بیماری نارسایی کبد، برای همیشه تنهامون گذاشت.

از طرف کادر مدیریت محله نابینایان و دیگر هم محله ایها، درگذشت این دوست خوب رو به خانواده، نزدیکان، دوستان و آشنایانش تسلیت میگیم. و آرزو میکنیم روانی آرام، آسوده و شاد داشته باشه.

مراسم تشییع عمو چشمه صبح جمعه ساعت 10 از درب منزلشون خواهد بود و قرار هست مراسم ختمی هم به همین مناسبت بعد از ظهر جمعه از ساعت 15 تا 16:30 برگزار بشه.

جهت هماهنگی و دریافت آدرس برای شرکت در مراسم تشییع و ختم، میتونید با شماره 0935 161 20 40 آقای مجید باصفا تماس بگیرید.

۱۲۹ دیدگاه دربارهٔ «عمو چشمه هم برای همیشه از بینمون رفت! روانش شاد و یادش گرامی باد.»

سلام. امروز این خبَرو توی گروهِ رایانه و موبایل دیدم. باور نکردنیه. واقعا سخته. عمو چِشمه جداً دوست داشتنی، با انصاف و صبور بود. برای روحِش آرزوی آرامش، و برای همه ی کسایی که دوسِش داریم و بخصوص برای خونواده ی مُحتَرَمِش آرزوی صبر میکنم.
عمو چِشمه از اون کساییه که همیشه توی قلبِ ماها مییمونه.

چن وق پیش باهاشون که صحبت کردم صداشون بوی مرگ میداد. گفتم چه کمکی ازم برمیاد؟ گفتن دعا کنید. من دعا کردم ولی خاست خدا چیز دیگه ای بود. روحشون شاد که حقیقتاً مرد خوبی بودند.
خاطره ای که ازش تو ذهنمه و خیلی پررنگ مونده توی اصفهان خونه خانم کاظمیان بودیم. بعد از غذا ایشون بلند شدند و تا کمر خمر شدن و تشکر کردن. اونقد که من هم ناخاسته بلند شدم. کلی خجالتمون دادن با بزرگواریشون. خدایا روحش رو قرین آرامش کن. پسر مجازیم بود. حتی از دس دادن پسر مجازی ام سخته. خدا بخانوادش صبر بده.
فکری بودم امروز زنگشون بزنم باز. خدایا کاش فرصتشو بهم میدادی که یه بار دیگه حالشونا بپرسم.

سلام. وقت خوش. به راستی چه پنجشنبه زمستانی غمگینی بود وقتی که صبح این خبر ناگهانی رو از یکی از دوستان شنیدم هنوز باورم نمیشه که درست میشنوم به ویژه که من اصلا از بیماری و ناخوشی ایشون خبر نداشتم هر چه که در خاطرم هست خوبی و خوشی بود . افسوس و صد هزار افسوس. چاره ای نیست جز این که بگویم همه از خداییم و به سویش باز میگردیم. روحش شاد.

خیلی ناراحتم
همش صداش تو گوشم میپیچه!
خیلی صبور بود
دلم گرفته خیلی دلم تنگه!
ای کاش آخرین تماس را باهاش نداشتم
ای وای! ای وای!
دیدید چی شد؟
این دنیا به هیچ کس وفا نمیکنه!
تا هستیم قدر هم را داشته باشیم
وقتی رفتیم دیگه فقط افسوس و دلتنگی هست که میمونه!
غمگینم, غمگینم, خیلی داغونم!
ای کاش میشد گریه کنم تا دلتنگی هام کمتر بشه!

سلام. واقعا باور نکردنیست. به خدا نمیدونم چی بگم زبونم توان گفتن نداره. فقط میتونم بگم آخرین شبی که دیدم در تیم تاک بود و من و ایشون و شادمهر داشتیم بحث موسیقی میکردیم.
خدا به باز ماندگانش صبر بده.
خدا رحمت کنه این شخصیت بزرگوار رو.

صبح امروز با زنگ کامبیز از خواب بیدار شدم! با کلی سختی گوشی رو از روی میز برداشتم، و جوابش رو دادم. سلام محمد. سلام. خبر درگذشت عمو چشمه راسته؟؟ چی؟!!! درگذشت عمو؟؟ آره! یه لبخند زدم و به خودم گفتم که مگه تو کامبیز رو نمیشناسی؟ آخه تو چند روز پیش با عمو حرف زدی! گفت بهتره که! تازه ابراز امیدواری کرد، و گفت خیلی زود بر میگرده و کارش رو توی آهنگستان از سر میگیره! باور نکردم و طبق عادت هر صبح، واتساپ رو باز کردم که گروه آهنگستان رو چک کنم. به محض باز کردن گروه، چشمم به پیام سعید افتاد، و بد جور شوکه شدم. بخدا هنوز نمیتونم باور کنم. رفیقی که پا به پای من میومد، و توی طرح هام بهم کمک میکرد! رفیقی که پای من رو به اینجا باز کرد! رفیقی که واسش متن و عنوان پستم رو توی واتساپ میفرستادم، و میاورد اینجا به بهترین شکل ممکن ویرایش و منتشر میکرد! یادمه که متن پست کلمپه رو توی اسکایپ واسش فرستادم! چشم محمد جان! انجامش میدم! باشه محمد جان! فردا توی اداره واست درستش میکنم! محمد جان؟ میخوام واسه ی تولد محله یه نمایش صوتی آماده کنم. میکسش رو برام انجام میدی؟ صداش هنوز توی گوشمه! نه! نمیتونم باور کنم!

سلام. دیشب ساعت ۸ شب به حدی حالم بد بود که گوشیمو خاموش کردم و خوابیدم. امروز صبح که حال جسمانیم یکم بهتر شده بود، رفتم سراغ گوشیم که با این خبر تکان دهنده حال روحیم به هم ریخت.
روحش شاد. هر وقت جایی اسمی از عمو چشمه بود و واسش کامنت میذاشتیم، در سریعترین زمان ممکن پاسخ میگرفتیم، اما الآن کامنتا باید بیپاسخ بمونه! واقعا حیف

خبری تلخ و ناراحت‌کننده بود ولی چاره ای نیست جز پذیرشش.
هنوز حس می کنم یه دروغه. یه دروغِ بزرگ که توی فضای مجازی به خُردِ ما دادند تا اذیتمون کنند و سر کارمون بذارن. حیف که واقعیت با حس من کاری نداره و بیرحمتر از اونیه که تغییری در توالی رخداد های به وقوع پیوسته ایجاد کنه.
به امید اینکه ما زنده ها قدر هم دیگه رو بدونیم و تا دیر نشده بجنبیم.
چه زود دیر می شود گاهی…

گاهی اوقات لازم نیست که با کسی از نزدیک آشنا باشی . همین که تو این سایت اسم ایشان و نوشته هایشان را می دیدم احساس رفاقت و دوستی با ایشان داشتم. شنیدن خبر از دست دادن این عزیز مرا شوکه کرد. برای ایشان رحمت و غفران الهی و برای خانواده ایشان صبر طلب می کنم . اضافه بر آن این ضایعه را به اهالی این محله خصوصا دوستان صمیمی ایشان تسلیت می گویم.

سلام به همه هم محلی های عزیز
خیلی وقته فرصت اومدن توی محله رو ندارم
دلم میخواست با خبرهای خوب بیام و در شادیهاتون شریک باشم
اما اینبار خبر فوت
تازه چند دقیقه پیش شنیدم
حس خوبی نیست برام اینطوری با این خبر بیام کنارتون
از بیماریشون مطلع نبودم متاسفانه تا احوالشونو بپرسم و تاسف میخورم
جز خوبی محبت و متانت ازش چیزی ندیدم
همیشه برام مینوشت سارای مهربان
ظاهر و باطنش پیش من یکی بود
همیشه با من یه جور بود
یکرنگ بود
نهایت همه ما مرگ هست
خدا همه ما رو بیامرزه اگه در حق همدیگه کوتاهی و اجحافی کرده باشیم.
و کاش و ای کاش همیشه قدر همدیگه رو بیشتر بدونیم.
خدا به خانوادش صبر و به دلشون قرار بده.
روحش شاد.

سلام. با اشک و بهت دارم این کامنت رو می نویسم. اصلا باورم نمیشه، من تو فضای مجازی و گروه های واتسپ نیستم و در جریانِ بیماریِ ایشون نبودم. آخه سنی نداشتن. این یه تلنگره که ما قدرِ عزیزانی مثلِ خانم ها کاظمیان، امیدی و آقایان موحدزاده، مصدق و سایرِ همنوعانِ عزیزمون که هم از نظرِ سن و سال، هم تجربه از ما سر تر هستند رو بدونیم. واقعاً متأسفم. خیلی متأسفم. این آخه چه پستیه که باید اولِ صفحه ی جدید ترین پست های نابینایان قرار بگیره و من بعد از ۲ روز بیام محله و بخونم؟ خیلی حالم گرفته شد. الهی به حقِ بخشش و مغفرتِ خدای بزرگ، جاشون تو بهشت باشه چون واقعاً لایِقِش بودن.

سلام, واقعا خدا رحمتشون کنه, من هم شبیه همه همش منتظر بودم تکذیب بشه, منتظر بودم یکی بیاد پست بزنه و بگه که شوخیه و واقعیت نداره, ولی هزاران افسوس که این خبر تلخ واقعیت داشت و متاسفانه عمو چشمه دیگه بین ما نیست, اما یادشون تا ابد تو قلب هممون موندگاره

سلام عمو,الان که نوشتم سلام چشمام پر از اشکه.کاش خودتون حضور داشتین تا براتون کامنت بگذارم.وقتی فرزان بهم گفت شوک بودم گفتم نه بابا دروغه ها,الان فرزان میاد میگه دروغه,اما راسته متأسفانه.نمی دونم چی باید بگم و چی دارم میگم فقط می دونم ناراحتم خیلی زیاد خیلی.روحتون شاد عمو

درود نمیدونم چی بگم در شکم عموی عزیز آخرین دفعه که صدات رو توی گروه واتساپی محله شنیدم خیلی خسته بود اومدی که پیشامون بمونی ولی عمر موندنت برای آخرین بار پیش ما خیلی کم بود خیلییی
تو عمو کسی بودی که من با پستای ایران گردییت پستای اندرویدیت کلی خاطره دارم امیدوارم که یادگاریت یعنی گروه محله تا ابد بمونه و برای خانواده بزرگوار چشمه امید صبر و بردباری دارم و امیدوارم که روح عمو قرین رحمت یگانه هستی قرار بگیره
روحش شاد یاد و نام عمو گرامی

سلام، همین دیشب بود که حال ایشون را از یکی از دوستان می پرسیدم، ظاهراً همون ساعات دار فانی را وداع گفتند، آونقدر رفتن ایشون برایم سخته که نمیدونم چی بنویسم، فقدان ایشون ضایعه ای بزرگ برای جامعه ی نابینایان است، امیدواریم خداوند روحشون را غریق بحار رحمتش کند و به خانواده ی ایشون صبر تحمل این مصیبت بزرگ را عنایت فرماید. دوستانی که امکان حضور در مراسم ایشون را دارند، عرض ادب و تسلیت ما را هم خدمت خانواده ی محترمشون ابلاغ فرمایند.

چی؟ پس ما دیگه گزارشهای باحال و زیبا رو از کجا بگیریم؟ دیگه اون پستهای زیبا که من خودم دیوانهشون بودم رو کجا ببینیم؟ خیلی شوکه شدم، خیلی! اشک تو چشمهام جمع شده. نمیتونم باور کنم و نمیدونم چی بنویسم. تسلیت. فقط همین توان رو دارم که بگم. تسلیت!

سلام. افسوس و صد افسوس که افتخار آشنایی و صحبت با عمو چشمه نصیبم نشد.
اما با خوندن پستهای متنوع و ارزشمند ایشون کلی اطلاعات مفید کسب کردم.
خدا رحمتشون کنه. به خانواده ی محترم عمو هم تسلیت میگم. خدا صبرشون بده.
واقعا ناراحت شدم. نمیدونم چه حکمتی وجود داره که اینچنین افراد ارزشمندی باید چنین عمر کوتاهی داشته باشن؟
به هر حال دنیا همینه و ما هم دیر یا زود از این دنیا خواهیم رفت.

سلام و عرض ادب
بنده این اتفاق را به خانواده ی ایشان تسلیت میگم
و برای مرحوم آرزو ی افزایش درجات و محشور شدن با اهل بیت را میکنم
برای این اتفاق واقعا متاسف هستم
فاقد شخصیتی مثل امو چشمه در محله قطعا حس میشه و
ما قطعا خدمات ایشان را فراموش نخواهیم کرد
موفق باشید

درگذشت عمو چشمه چنان سنگین و جانسوز است که به دشواری به باور می‌نشیند ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست. این ماتم جانگداز را به خانواده محترمشان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای آنان صبر و اجر و برای این عزیز سفر کرده علو درجات را طلب می‌کنم.

سلام. به خانواده محترمشون و به همه دوستانی که با این عزیز خاطره داشتن تسلیت ارز میکنم. من ایشون رو فقط ۱ بار اون هم توی اردوی نجفآباد زیارت کردم. بسیار انسان شریف و با محبتی بودن. خدا رحمتشون کنه و به خونوادش صبر وافر بده. روحش شاد.

سلام، بخدا واقعاً نمیدونم چی باید بنویسم من که نوشتم بلد نیستم کلمات هم که طبق معمول در اینگونه مواقع یکی یکی فرار میکنن و قادر به بیان احساسات نیستن من هیچ وقت ایشون رو ندیدم و صداشون رو هم افتخار نداشتم که بشنوم اما از فعالیت خستگیناپذیرشون برای اعتلای سطح کمی و کیفی محتوای محله و همچنین نهایت تلاش صمیمانشون برای کمک به همنوعانشون باخبرم از صمیم قلب فقدان ایشون رو به جامعه نابینایان و خانواده محترمشون و اعضای باصفای این محله تسلیت میگم همیشه یادمون باشه که اگرچه جسم این عزیز و سایر عزیزانی که به جامعه نابینایان خدمت کردن در بین ما نیست اما نتیجه تلاشهاشون و یادشون همیشه با ماست پس عمو چشمه و عمو چشمهها هیچ وقت نمرده و نخواهند مرد. به قول سعدی مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. عمو چشمه جان عزیز! درسته که ظاهراً جسمت در میان ما نیست اما روحت همیشه جاودان خواهد بود دیگه نمیدونم چی باید بگم فقط عرض تسلیت مجدد اما یادمون باشه که با ندانمکاریهامو سهل انگاریهامون اهمالهامون و غفلتهامون زحمات یک عمر تلاش عمو چشمه و عمو چشمهها رو هدر ندیم و سعی کنیم راه این عزیزان رو در جهت خدمت به جامعه و همنوعان خودمون ادامه بدیم شاید روحشون از ما راضی بشه انشا الله

سلام.
امروز صبح این خبر رو از کامبیز شنیدم. واقعا شوکه شدم و هنوز هم که هنوزه باور نکردم.
عمو چشمه برای من یک شخصیت بی نظیر، دوست داشتنی و مهربون بود که هر چی بگم کم گفتم. با پست های ایشان تو محله و چشمه سرا کلی اطلاعاتم زیاد می شد و هر وقت هم باهاش کار داشتم با صبوری و مهربونی خاصی جوابم رو می داد.
پنجشنبه خیلی تلخی بود، خیلی تلخ. به خانواده محترمش و به همه عزیزان محله تسلیت میگم.
روحت شاد عموی عزیز و دوست داشتنی.

سلام بنده هم تسلیت میگم. واقعا ناراحت شدم. من فقط چندتا ویس ازشون شنیدم و مطالبشون رو این جا خوندم. اما با همین آشنایی محدود متوجه محبت و توجه ایشان نسبت به تمامی نابینایان شدم. امیدوارم روحشون غریق رحمت الهی قرار بگیره.

سلام خیلی خیلی شوکه شدم نمیدونم الان باید چی بگم و چی بنویسم اما فقط میتونم به همه بچه ها فقدان آقای چشمه را تسلیت بگم واقعا ایشون خیلی مهربون بودند سؤالی که برام پیش اومده بود این بود که چرا ایشون از محله رفتند و دیگه ازشون خبری نبود؟ یک لحظه هم فکر نمیکردم این خبر ناگهانی منتشر بشه. اما عمر ما که دست خودمون نیست و خداست که همانطور که ما را به این دنیا آورد به یک چشم به هم زدنی ما را از این دنیا خواهد برد. روحشان شاد باشه و من امشب ۲ صفحه از قرآن را تقدیم روح شریفشون میکنم. انشا الله به خانواده محترمشون خدا صبر بده و به بازماندگانشون هم تسلیت میگم. دوستانی که در کرج هستند توصیه میکنم حتما در مراسمی که براشون ترتیب داده شده شرکت کنند.

سخت و درد ناک
هرگز نمیشد چشمه سرا به این مدت طولانی بروز نشه
آخرین پست در باره ی پول بود
و دیگه تموم
چرا خدا
سخته سخت
چند روزی نبودم امروز بهم زنگ زدن این خبر رو دادن ولی باور نکردم
عموی مهربون حتی فرصت نکرد آرشیو کتابهای متنی که قرار بود در اختیارمون بزارن رو تموم کنن
افسوس و صد افسوس
کاش براستی یه دروغ بزرگ مجازی بود نه یه واقعیت تلخ

درود
واقعا با خوانده شدن عنوان این مطلب شوکه شدم و ناگاه فریاد بلندی از من برخواست .خانواده متعجب شدند و مضطرب به سویم آمدند .خبر تاسف بار بود و من فقط سرم را پائین انداختم و سخنی نگفتم ولی صفحه خوان این مطلب را برای بار دوم خواند و خانواده هم با خبر شدند .چه خبری ! ای کاش از این خبرها نباشد . همین دو سه روز گذشته در ذهنم یاد این بزرگوار بودم و هنوز گزارشات اردو و گزارش شهروز که از تهران با این بزرگوار و دو نفر دیگر به اصفهان رفتند و نبودن عمو چشمه در این فضا و محله برای مدتی تقریبا طولانی موجبات ناراحتی و نگرانی مرا برانگیخته بود و همین طور هم در ذهنم مردن و اینکه سایت ها و ایمیل ها و سایر موارد چطور باید به اطلاع دوستان و مخاطبین صندوق ها و سایت ها برسد ذهنم را مشغول ساخته بود .واقعا سعادت نداشتم که با این بزرگوار سخنی بگویم اما در skype در مخاطبینم بود .چه سعادت بزرگی از این حقیر در این چند سال فوت شده بود که ندانستم و هرگز هم نخواهم دانست ؟
عمو چشمه مدیر چشمه سرا و مدیر توانمد این محله روح و روانت شاد و در بالاترین درجات بهشت برین با صالحان و ابرار هم نشین باشی و امید که در آن دنیا بینا محشور شوید و مطمئنا که تمام محدودیت ها در این دنیا فانی هست و خدایت بیامرزدتت .
محمد رضا ، مهرداد عزیز ، واقعا سکان و ستون این محله بودی و نامت و یادت همیشه باعث تداوم و همت این محله خواهد ماند .
عجب رسمیه ، رسم زمانه ،
قصه درد و رنج زمونه ،
مرند آدما از اونا فقط خاطره هاشون به یاد می مونه ،
یاد و خاطره ات گرامی باد .

سلام دوستان راستش این خبر خیلی سنگین بود نمیدونم چی بگم و از کجا بگم من و خیلی از دوستان و بزرگانی که با عمو ارتباط داشتیم مانند همه بد شکه شدیمدستم بی اراده روی صفحه واقعا میلغزه هنوز باورش برام سخت است چه زود دیر شد چه زود اما به هر حال شد من هم برای این استاد و عزیز رحمت و مقفرت و همنشینی با اولیا را برای این مرد بزرگ با ادب با شخصیت مهربون و دلسوز آگاه مدیر و مدبر را از خدای رحیم و کریم خاستارم و خدا به خونواده و عزیزانش صبر بده دوستان ببخشین اگر خوب ننوشتم و نتونستم حق مطلب را ادا کنم همچنین این مصیبت رو علاوه بر خونواده به هم محله ایهای خوب و باوفا و همچنین به قشر عزیم نابینایان و به دوستان خوبش از اعماق وجود تصلیت میگم و امیدوارم این عزیز بهترین الگو برای همه ی ماها بوده باشد تا اسینجوری همیشه نام و یادش زنده باشه خب برای ماهایی که دور هستیم و واقعا به وقت رسیدن ممکن نیست تا در تشییع و تدفین این عزیز شرکت کنیم امیدوارم دوستانی که محبت میکنن و شرکت میکنند به خوبی بتوانند حال و هوای دوستان رو به خونواده و دوستان این عزیز انتقال بدهند و همچنین ماها رو در جریان حال و هوای مراسم و خانواده قرار بدهند دوستان فاتحه و نماز برای این عزیز امیدوارم فراموش نشود

سلام!
چند روز پیش با خودم فکر می‌کردم عمو چشمه که روزگاری این‌قدر در محله فعال بودند و حضورشون محسوس بود، حالا کجا هستند؟ چرا دیگه تو محله خیلی پیداشون نیست؟ و امروز در کمال ناباوری خبر درگذشتشونو می‌خونم.
خدایش قرین رحمت و مغفرت فرماید!

امروز صبح که خبر رو اتفاقی گرفتم شبیه کسی بودم که تصادف کرده و درد رو نفهمید. می دونستم۱چیزی شده ولی انگار حس نداشتم که بفهمم. به نظرم۲ساعتی گذشت تا کم کم سرد شدم. حالا می فهمیدم۱دردی هست اما هنوز انگار نمی فهمیدم جنسش چیه. درد بود منهای باورش. پشت خط گریه می کردم ولی انگار نمی فهمیدم سر چی. سعی می کردم گریهم بند بیاد و نمی شد. عاقبت پشت گوشیم گفتم ببخشید این متوقف نمیشه معذرت می خوام. ساعت ها که می گذشت بیشتر و بیشتر می فهمیدم چی شده ولی فهمیدنم از جنس باور نبود انگار. جرأت نمی کردم گروه واتساپ محله رو بخونم. نمی تونستم بیام اینجا داخل محله. نمی دونم واسه چی. عصر شد. عصر۵شنبه. عصر۵شنبه زمستون. گروه محله رو باز کردم. پیام ها. تسلیت ها. آهنگ رسم زمونه که آقای رحیمی فرستاده بود داخل گروه محله. طنین آهنگ که سکوت۵شنبه شب زمستون خونه رو شکست، تازه شروع کردم به باور کردن. حالا گریه می کردم و دیگه خوب می دونستم از چه جنسی. از جنس باور۱درد شدید که ناغافل اومد و۱نقطه سیاه به نشونه پایان در انتهای قصه۱حضور آشنا گذاشت.
ما خاطره زیاد داشتیم. اینترنتی، و واقعی در جریان اردوی محله. برای من خاطرات خوبی بودن. تاریکی هم بود که به نظرم تقصیر هیچ کدوممون نبود اما به وجود اومد و با سکوت صبورانه اون و خشم سرکش من طولانی شد و خدا خیر بده به مجتبی که همت کرد و تموم شد. اگر نمی شد من امشب خیلی خیلی بیشتر از حالا درد می کشیدم. بعدش با هم صحبت هم کردیم. صحبت هامون کم بود ولی بود. و خاطرم هست که همیشه منتظر۱مهلتی بودم که پیش بیاد تا بهش بگم واسه خاطر اون تیرگی ها از طرف خودم و اندازه سهم اشتباه خودم، نه، اندازه تمام ماجرا من معذرت می خوام. نمی دونم واسه چی هر دفعه نمی گفتم. منتظر بعد بودم. بعدی که نمی دونستم کی میاد. و حالا واسه همیشه باز من دیر کردم!
نمی دونم اینکه درگذشته ها اعمال زنده ها رو بعد از خودشون می بینن واقعا درسته یا نه. در این لحظه هیچ چی نمی دونم. ای کاش این درست باشه تا اون نگفته رو اینجا بهش بگم.
معذرت می خوام عمو. منو ببخش. واسه خاطر تمامش منو ببخش عمو!
عادت دارم داخل هر پستی کامنت میدم واسه گرفتن جوابم هی بهش سر می زنم. و اینجا! به اینجا لازم نیست سر بزنم! اینجا هیچ جوابی در کار نیست. صاحب این پست دیگه هیچ وقت واسه نوشتن هیچ جوابی اینجا نمیاد!
خدایا! روحش رو شاد کن!
حالم خیلی بده. میرم فاتحه بخونم بلکه این هوای درد سبک تر بشه تا بتونم نفس بکشم!

محمدرضا چشمه says:
چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۴ در ۲۳:۳۲
سلااام بر امیر و تبسم.
بچه ها نمیدونید که چقدر لذتبخش و ارزشمنده که آدم شاهد پیوند دوتا از دوستان خوبش باشه.
امیر و تبسم دوتا دوست مهربون قابل اطمینان و بسیار بزرگوار هستن که من به دوستی باهاشون افتخار میکنم.
امیر جان، تبسم عزیز، پیوندتان مبارک و جاودانه.
چقدر پست زیبا و خاطره انگیزی میشه این پست استثنایی شما.
من ۴ بار از اول تا آخر این پست رو خوندم و حالشو بردم.
یه عشق واقعی و بی آلایش.
خدا رو شکر میکنم که کار شما به سر انجام رسید و الآن دیگه با هم هستید.
از صمیم قلبم آرزو میکنم که همه دوستان هم محله ای من به هر خواسته و آرزوی معقولی که دارن بزودی زود بهش برسن و مثل امیر و تبسم خوش و شاد به ما هم اطلاع بدن، جشنی بگیریم و حسابی خوشحال و سرمست بشیم.
بهترین آرزویهای من برای شما زوج خوشبخت و بهترین سالهای زندگی پیش روی شما دو دوست خوب من.
پاسخ دادن

۱۵.۱
امیر و تبسم says:
پنج شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۴ در ۰۸:۲۷
سلااااام سلااااام به عموی نازنین و دوست داشتنی خودمون.
عمو جان، مرسیییییی بابت همه چیز.
بدون شک شما در رسیدن ما به هم دیگه نقشی اساسی و مهم داشتین و بی انصافیه که اینو نگیم و تا آخر زندگی مشترکمون مدیون محبت های شما نباشیم.
مرسی عمو جون بابت همه چیز. واقعا مرسی.
ایشالا زودتر خبر خوشبختی دختر گلتم بشنویم و حساااابی کیف کنیم.
**********
چه تلخ، چقدر غیر منتظره و چقدر غم انگیز.
این خبر برای من، انقدر باور نکردنیه که هرگز نمیخوام باورش کنم.
عمو چشمه برای من یک عموی واقعی بود.
حقیقی تر از خیلی از دوستانم.
۸ ۹ بار با هم به استان های مختلف سفر کردیم و چقدر با هم خاطره داشتیم.
همون خاطره هاست که از صبح تا الان داره روح و روان منو آزار میده.
قرار بود بیاد خونمون تا آرمان رو ببینه و افسوس که دست زمونه، مهلت نداد.
از اونجایی که آخرین بار چهار ماه پیش با عمو صحبت کردم و حالش هم خوب بود، و از اونجایی که هیچ کدوم از دوستان به من نگفته بودن که عمو در بستر بیماری به سر میبره، این خبر واقعا شوکه کننده بود واسم.
احتمالاً عمو از دست من دلگیر شده که زمان بیماری، یه زنگ بهش نزدم تا حالشو بپرسم.
عمو جان الان بدون که من روحمم خبر نداشت که شما ناخوش احوال هستین.
منو ببخش اونطور که باید و شاید، قدرشناس لطف و محبت های شما نبودم.
دو سال پیش گفتیم عمو جان، مرسی بابت همه چیز.
الان هم میگیم عمو جان، شرمنده بابت همه چیز.
آروم بخواب،،، آروم بخواب که این دنیا،،، لایق انسان های دلسوز و مهربانی چون شما نیست.

سلام در سال ۱۳۳۶۴ با آقای چشمه در اراک آشنا شدم به اتفاق ایشان و پدر مهربانش تا تهران با هم همسفر بودیم و تا چند روز پیش فقط از طریق تلفن و فضای مجازی با هم در تماس بودیم تا امروز صبح که این خبر باور نکردنی را شنیدم و عمیقاً متاسف و متاثر شدم در این مدت بجز خوبی و مهربانی از آقای چشمه چیزی ندیدم خداوند به خانواده اش صبر بدهد روحش شاد و یادش گرامی باد ..

متأسفم…. متأسفم. خیلی متأسف. برای خودمون که آدم با سواد و با اخلاقی مثل آقای چشمه دیگه کنارمون نیست. صبح امروزِ منم، حال خوبی نداشت. از صبح هر بار این خبرو میشنوم از نو بغض میکنم. این روزا حال عمومی خیلیامون خوب نیست. خیلی از مردممون طعم از دست دادنو چشیدن. خیلیا. کاش قدر هم رو بیشتر بدونیم.

سلام. نمیدونم چی بگم. انقدر این خبر تلخ هست که نمیشه کلمات درستی برای توضیحش پیدا کرد. دنیایی از خاطرات رو از امروز صبح تا حالا مرور کردم. کاش تا زنده هستیم بتونیم به یاد هم باشیم. برای روح عمو چشمه آرزوی آرامش ابدی دارم. به خانواده ی محترمشون هم تسلیت میگم. محله یه بزرگتر رو از دست داده. همه ی ما کم و بیش مورد لطف ایشون قرار گرفتیم. روحش شاد و یادش گرامی باد.

درود
واقعا دست مریزاد و عرض تسلیت و تعزیت دارم خدمت تمامی شما اهالی محترم و عزیز و باصفا و با محبت این محله دوست داشتنی .غم بزرگ و جان سوز است این واقعه و همانطور که همه شما عنوان نمودید غیر مترقبه و غیر قابل باور است .اینحقیر تصور می کردم که فقط بخاطر عدم حضور مستمر از این احوالات بی خبر بودم اما دوستان دیگر هم اینطور عنوان نمودند ، که خود این وضعیت نشان از خلا ساختاری و شکلی در این محله است که البته که ایراد وعیب محسوب نمی شود ، از طرفی هم این ضایعه اولین مورد اتفاق افتاده است و بدین سبب هم بروز شوک در محله را رقم زد .اما حضور افراد متعدد و دارای گستردگی سراسر ایران اسلامی و گستردگی غم درگذشت برادر بزرگوارم به وسعت ایران اسلامی است . لذا پیشنهاد این حقیر در راستای اتحاد و اثبات قدردانی قشر نابینا نسبت به این ضایعه غم بار و تاسف انگیز این است که با هماهنگی میان افرادی که موقعیت وشرایطش را دارند از جمله آقای باصفا اقدام به تنظیم اطلاعیه نموده و توسط این عزیزان در مراسمات منعقده در محل قرائت شود به نحوی که نمایانگر اتحاد و انسجام نابینایان در سراسر ایران باشد و گویا این مهم هم مورد توجه خود این عزیز هم بوده است .
از کلیه دوستان و همراهان گرامی که کامنت دادند هم تشکر ویژه دارم واعلام می نمایم که معرفت و مرام شما ستودنی است و همینجا درخواستدارم تا این خواسته های پاک را آنچنان متحد نمائید تا چشمه ای جوشان شود برای خواسته های آن عزیز و راه گشا شود برای کلیه هم محله ای ها .امروز تمام نابینا یان و تمام سایت ها با هم متحد شده اند و هرگز نخواهند گذاشت که چشمه امید نابینا خشک و بی روح شود .
پس لطفا تنظیم اطلاعیه خیلی جدی دنبال شود .
خدا رحمتت کند عمو چشمه .
قنبر ملکان از استان گلستان

سلام. خدایش بیامرزد. من تقریباً همه ی مطالب آن مرحوم را مطالعه میکردم. چون فراتر از سرگرمی بودند و بیشتر جنبه ی تاریخی اجتماعی فرهنگی و.. داشتند اگر اشتباه نکنم آخرین مطلبش حقایقی درباره ی پول بود که در سایت خودش “چشمه سرا” منتشر شده بود. آگاه نبودم که بیمار هستند. برایم عجیب بود که چار پستی منتشر نمیکنند تا اینکه با دیدن این عنوان دچار شوک شدم.

سلام تسلیت میگم به خانواده شون به محله مون به … من آشنایی از ایشون نداشتم ولی هر یک از کامنتهایی که شما برای عمو چشمه گذاشتید نشانگره مهربانی و دلسوز بودن ایشون هست . کاش همه میدونستیم که روزی با این دنیا وداع خواهیم کرد و تنها چیزی که از ما بیادگار میمونه جز خوبی و محبت نیست . برای همه محله ای های عزیز عطوفت و برای روح مهربان عمو چشمه آمرزش طلب میکنم .

از صبح تا حالا چندین بار اومدم، هی کلی نوشتم و پاک کردم.
بازم نمیدونم چطور باید این ماجرای باور نکردنی رو باور کرد!
ولی به نظر میاد حقیقت داشته باشه.
دو سه هفته پیش حدود یک ساعت باهاش حرف زدم و هی تو گوشش خوندم که باید روحیه داشته باشی تا بیماری رو پشت سر بگذاری.
راستش میترسیدم از اتفاقی که بیستم دیماه افتاد.
ولی حتی در بدبینانه ترین حالت هم فکر نمیکردم اگرم خدای ناکرده بخواد اتفاقی بیفته به این زودیها باشه.
همین بود که اصرار میکردم روحیه داشته باش و با همون صدای ضعیف و کم رمقش گفت که قول میدم روحیهم رو حفظ کنم و خودم رو از بیماری بکشم بیرون.
واقع قضیه هم این بود که داشت تلاشش رو میکرد و حتی قصد داشت اداره کانال تلگرام محله رو هم به دست بگیره تا وقتش پر بشه و از حالو هوای مریضی بیرون بیاد.
ولی بعضی وقتا چیزی که قراره بشه آخرش میشه و کاری از دست کسی ساخته نیست.
الان فقط میتونم شادی و آرامش روحش رو آرزو کنم و امیدوار باشم که اولا خانوادهش و ثانیا دوستان و دوستدارانش بتونن غم از دست دادنش و جای خالیش رو تحمل کنن.
خرداد که از فضای مجازی تا حدود زیادی خداحافظی میکرد، روز انتشار پست تشکر مجتبی خودش نبود که کامنتهاش رو جواب بده چون مسافرت بود. ولی یکی دو هفته بعدش برگشت و تک تک کامنتهاش رو پاسخ داد.
الانم به یه مسافرت رفته. ولی دیگه قرار نیست برگرده تا کامنتهای پستش رو جواب بده.
جوابهایی از سر صبر و حوصله که توی هر کدومش مهر و عطوفت موج میزد.
آیا دردناک نیست که از این به بعد دیگه مخاطب پست یا کامنتی با نام مهرداد چشمه نیستیم؟

سلام
نمیدونم از کجا شروع کنم.
از تسلیت به خودش و خونوادش, از تسلیت به خودم, از تسلیت به خودمون, ولی میدونم یه جوری باید همشونو تو هم پیوند کنم و یه مشت جمله رو که دوست ندارم بنویسمو بنویسم.
متاسفانه اون چیزی که هیچ وقت دوست نداشتم بگمو هر یه مدت یه بار باید بگم:
منم به نوبه ی خودم تسلیت میگم و امیدوارم که روحش شاد باشه.
ولی نه این تسلیت گفتنا کسی رو زنده میکنه, نه اگه کسی بخونه آروم میشه.
ای کاش بیشتر از اینا از دستمون بر میومد و میشد انجام بدیم.
روحش شاد, یادش گرامی

درود بر دوستان و عزیزان. خبرِ بسیار تلخی بود. تلخ و بهت‌آور. آرزوی شادی و آرامش دارم برای روانِ آقای چشمه. کاش مهربان‌تر باشیم. حضورمان در جهان همین‌اندازه ناپایدار است و تنها خاطرات باقی می‌مانَد و تأثیراتِ رفتارهامان. امید که یادگارهامان در این جهان و در ذهنِ دوستان و آشنایان، خوشایند باشد.

درود دوستان. از دیروز من منگم. حتی فکرشو هم نمیتونم بکنم. واقعا شوکه شدم. درد من از شماها سنگینتره آخه شما عمویی رو از دست دادید ولی من برادری را. رفتن برادر کمر آدم رو میشکنه. حتی قدرت و جسارت تسلیت گفتن رو ندارم. مهرداد من هست. همینجاست. تو قلب همهمون. ای ساربان آهسته رو کارام جانم میرود. بگذار تا به گریم چون ابر در بهاران، کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران. چشمۀ خوبیها و مهربونیها همواره بجوش و بخروش. باشه! باشه! باشه داداشم، باشه خوبم! از مدیریت محله گله ای دارم، چرا باید این همه مدت کسی از بیماری این بهترین دوست و همنوعمون آگاهی نداشته باشه! چرا باید مثل غریبهها و بیگانهها باهاش برخورد بشه! چرا تو نشست کرج یا اردوی تهران حضور نداشت! مهرداد خوبم مهرت را از ما دریغ مکن.

سلام. منم این مصیبت بزرگ رو به همه دوستان و خانواده محترمشون تسلیت عرض میکنم. واقعا ای کاش از دست ما کاری بر می اومد تا براشون انجام میدادیم. بهترین دعایی که میکنم اینه که انشا الله مورد قرین رحمت و بخشش الهی قرار بگیرند. ایشون برای هیچ کدوم از ما بد نبودند. الهی خدا هم گناهانشون رو بیامرزه و در بهترین جای بهشت بهشون جا بده و روحشون با انبیا و ائمه اطهار و معصومین مشهور بشه.

درود! منم خاطرات شیرینم با عمو چشمه را در دو اردوی اصفهان به یاد دارم… تسلیت به کاپیتان و همه ی دوستان و خانواده ی محترمش… من از دیروز که این خبر ناگوار را در واتساپ دریافت کردم برایم باور کردنی نبود اما چه کنیم که مجبوریم باور کنیم که روزی خودمان هم پیش او خواهیم رفت… تسلیت و یادش گرامی باد!

درود من راستش برام غیر قابل باور هستش که یکی از دوستانمون از سایت و پیشمون پر کشیدن.
راستش من هنوز تو شوک هستم و نمی دونم چی بگم و چی بنویسم برای خانوادشون صبر و طول عمر آرزو می کنم و امیدوارم روحش شاد باشه.
خدایش بیامرزاد.

زدم فریاد خدایا این چه رسمی است

رفیقان را جدا کردن هنر نیست

رفیقان قلب انسانند خدایا

بدون قلب چگونه می توان زیست ؟

از شنیدن خبر فوت عمو چشمه بسیار متاثر شدم. بنده این واقعه دردناک رو خدمت شما هم محله ایها و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنم و از درگاه خداوند متعال برای شما صبر مسالت دارم. مارو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید.

با درود و عرض تسلیت به دوستان
امیدوارم که خداوند این دوست عزیز را مورد لطف و رحمت خود قرار دهد و به خانواده و عزیزان ایشان صبر عطا کند تا بتوانند این ضایعه را تحمل کنند و با یاد خوبی‌های ایشان، دوری او را تحمل کنند.
خدا رحمتش کند، همین روز چهارشنبه آخرین ایمیل را برای او فرستادم. آخرین نوشته‌ام را که هنوز در سایت منتشر نشده با ایمیل برای او فرستادم، غافل از اینکه او دیگر در بین ما نیست!

سلام.
دیروز صبح این خبر رو شنیدم خیییلیی شکه شدم اصن باور نکردم.
مگه میشه؟ باورش سخت بود
خعععیلیی سخت.
عمو چشمه از هم استانیهای من بود که افتخارم نشد ی بار ببینمشون و فقط چندین بار تماس تلفنی باهم داشتیم.
تسلیت میگم و روحشون شاد.

سلام. واقعا نمیدونم چی بگم. روزی که فهمیدم مدیریته گروهه محله رو گذاشت کنار؛ اول گفتم شاید مشکلی نیست و بر میگرده. یادمه که بهش پیام دادم و خواهش کردم برگرده. اوشونم به من گفتن ما چه مدیر باشیم و چه نباشیم در خدمته همه ی دوستانمون هستیم. مردی فهیم و عزیز بودن. من هم تصلیت میگم. خدا رحمتش کنه. جامعه ی نابینایان، به چنین مردی نیاز داره. کاش تا زنده هستیم قدره هم ُ بدونیم.

سلام:
من هم از این خبر بسیار ناراحت شدم.
همیشه از مطالبشون استفاده می کردم.
فقدان این دوست عزیز رو خدمت خانواده محترمش و سایر هممحله ای ها تسلیت عرض می کنم و برای آن مرحوم آرامش ابدی را از خدای مهربان مسئلت دارم.
روحش شاد

سلام
نوشتن از چنین موضوع ناراحت کننده و غیر قابل باوری سخته
ولی بنوبه خودم به همگی تسلیت میگم
و برا خونوادش آرزوی صبر اجر جزیل و آرامش روز افزون دارم
انشا الله حالش خوب باشه کاش هممون توی این دنیا نام نیک به جا بذاریم من که از یادآوری اسم ایشون کمکهای بی دریغ شون به ذهنم میاد
خیلی زود بود خدا به دخترش ویژه کمک کنه

هدیه ی من به روانِ مرحوم چشمه، امیدوارم از من بپذیرن. اگر احیانا برای دوستان مقدوره ممنون میشم این فایل رو از یه طریقی به خونواده شون بِرِسونن و از طرفِ من تسلیت بگن.
آیاتِ ۳۱ الی آخِر از سوره ی قاف:
تلاوت
روحشون شاد و یادشون زنده و گرامی

سلام نمیدونم چی بگم
ولی چه میشه گفت
هممون مسافریم هرچند برا عمو چشمه خیلی زود بود ولی شتاب کردن
چقدر غم انگیزه که میدونم کاکمنتم بی پاسخ میمونه
عمو همه کامنتا رو جواب میداد اما افسوس
روحتون شاد ان شاالله در آرامش ابدی باشین

سلام و حیف از دوست خوبی که به همین سادگی از دست دادیم! هنوز از باغ حیوانات کرج و اصفهان و خاطراتشون نتونستم دل بکنم و میدونم که نمیتونم! ناراحتی عجیبی دارم و بعد از دو روز تازه با سختی فراوان جرأت خوندن پست رو پیدا کردم! از امیر شنیدم و باور نکردم تا تو واتساپ خوندمو گریستم!
فقدان عمو چشمه ضربه سنگینی به ما و این محله وارد کرد. تسلیت میگم به خودمون و خانواده عمو چشمه و برای روح این عزیز سفر کرده آرزوی آمورزش و آرامش و شادی دارم.
تمام! چون دیگه توان نوشتن ندارم.

سلام خدمت دوستان هم محله ایها واقعا از این خبر خیلی ناراحت شدم اصلا باورم نمیشه که دیگه عمو چشمه در مابینمون نیست.
بنده این واقعه دردناک رو خدمت شما هم محله ایها و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنم و از درگاه خداوند متعال برای شما صبر مسالت دارم. مارو هم در غم عزیز از دست رفته تان شریک بدونید
روحش شاد و یادش گرامی …

منم ممنونم!
رفتم اون پست و همه ی کامنت هاشو خوندم!
وای خیلی دلم گرفت!
مخصوصا اون کامنتی که در جواب یکی از دوستان که پرسیده بود اگر بعد از ۱۲۰ سال از دنیا رفتی, دوست داری روی سنگ قبرت چی بنویسند؟
جواب داده بود:
دوست دارم بنویسند, مهرداد بخواب که ما بیداریم
حالا هم آقای چشمه!
یعنی مهرداد عزیز,
بخواب آرام بگیر که ما همه بیدار, و به یادت هستیم, روحت شاد

سلام چی بگم قبل از سفرم به یکی از کشورهای همسایه حدود یک ساعتی با هم خوش و بش کردیم از هرچیزی گفتیم و خندیدیم اما میدونید چی داره من را خیلی اذیت می کند و اونم این بود که چرا هیچ وقت نگفت من مریضم و وقتی ازش سوال کردم چرا سرکار نیستی پیرمرد گفت من بازنشست شدم و اونم چه بازنشستی وقتی از سفر برگشتم هیچ حواسی نداشتم تا اینکه خانم کاظمی تماس گرفت باهام و گفت جریان فقدان عزیز دلمون را راستش چنان فشارم افتاد و به بدن لرزه افتاد که تصورش هم واسم ممکن نبود….
اما گلایه از کسانی که نزدیک بودن و نرفتن و کوتاهی کردن
بهش گفتمعمو چشمه چرا اینقدر حواست جمع این گروهه و تمام وقتت را گذاشتی واسه این گروه چی واست داره مگه گفت اینها روزی جواب میدن محبت های من را و چه خوب جوابش را دادیم مخصوصأ خود من روز جمعه صبح چنان تکاپو کردم و رفتم مراسم وداع که نگو و نپرس واسه یه گردش بیخود و بی جهت از زیر سنگ هم شده پول جور می کردیم و میرفتیم اما واسه یه کرج نرفتن پول نداشتید
چطور تا یه پست دیر منتشر می شد گلایه می کردید ازش الان بهتون ربط نداشت که مرده یا اینکه گفته بودید مرده که مرد چه کار کنیم که مرد این جوابت را ان شاالله تو مرگ عزیزت میدم جناب چشمه تو این محله از همه واسم عزیزتر بود نمیذارم یه تازه به دوران افتاده هرچی از دهن کثیفش درمیاد بزنه من به خواسته ایشون این مدت چراغ خاموش می آمدم و میرفتم کاری هم به کسی نداشتم اما از الان بلدم چکار کنم فقط بفهمم کی بوده که چنین چرندی گفته چنان بلائی سرش بیارم که از گفته خودش پشیمون بشه

در پایان عمو چشمه شما نمردید ما مردیم که چشم از خوبی های شما بستیم یادت همیشه در قلبم پابرجاست
روحت شاد و یادت گرامی

برادر بزرگوار؟ آروم باش. عمو چشمه ای که شخصا از طریق پستها و کامنتها شناختم، بعید می دونم به این امر راضی باشند. دیگه اینو بار ها و بار ها شنیدیم که دنیا وفا نداره. و واقعا هم به هیچ کس هم وفا نداره. نه فقط عمو چشمه، خیلی ها بودند که در زمان حیاتشون خدمت کردند و رفتند. ولی اونطور که شایستش بود حقشون ادا نشد و قدرشون دونسته نشد. مهم اینه که آدم پیش خدا عزیز باشه. زحمات، مهربانی ها و الطاف عمو چشمه قطعا از خدا پنهان نمونده و نخواهد ماند. به نظرم در حال حاضر بهترین کار اینه که براشون از خداوند طلب مغفرت، و برای بازماندگان طلب صبر کنیم. تلاوت قرآن و نماز مستحبی هم هرکس بتونه و انجام بده که خیلی هم خوبه و فعلا همین ازمون برمیاد. به عنوان یک دوست و خواهر میگم که صبور باش برادر بزرگوار.

خب من هم اومدم برای ابراز هم دردی با شما هم محله ای های گل شرمنده که دیر اومدم بزارید به حساب بی اطلاعی نه بی ادبی خدایی نکرده از شما عذر میخوام خب من که جناب چشمه رو نمیشناسم اما همین تعاریف و تمجید های شما و نام بردن از خصوصیات خوب ایشون تا حدودی به ی شناخت سطحی رسیدم واقعاً ایشون انسان معمولی نبودند ی فرشته بودند امیدوارم که جا شون بهشت باشه به حق همین شب های عزیز کلی برا شون فاتحه خوندم روح شون شاد و یاد شون گرامی دوستان بیایید بیشتر قدر هم دیگه رو بدونیم که نه به این دنیا اعتباریست نه به دنیا اونم خصوصاً تو دوره ای که آخر از زمان مینامند و بلا ها زیاد شده کلاً واقعاً متاسفم

سلام رفقا، گرچه برگهای پاییز مرگ خود را حس میکنند ولی باز هم رقصان بسوی نیستی می روند. رفقا از شنیدن این خبر شدیدا متاسف و متاثر شدم ببخشید درگیر کارای ضبط بودم بابت تاخیر پوزش میطلبم. از خدا طلب مغفرت و آمرزش میکنم

پاسخ دادن به مهرداد زمانی لغو پاسخ