خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

آبله‌مرغان دارو نداره که!

یک آدم احمق و کم تجربه اگه از همون اولش هم احمق و کم تجربه نباشه، یعنی اگه یه طور هایی تجربیات نیاکانش ژنتیکی بهش منتقل شده باشه، نمیتونه با تجربه بودنش رو حفظ کنه وقتی سرش درد می گیره، همه ی بدنش دونه می زنه، هی دون‌دون هاشو لمس می کنه و نگرانتر میشه، گلوش درد می کنه طوری که آب دهنشم بدون درد فورو نمیره پایین، تب می کنه، چشمش عفونت می کنه، از آب ریزش چشم و بینی الانه که مثل سگ او او کنه، هزار تا عوارض دیگه به جونش افتاده و حالش خوب نیست.

با حماقت تمام رفتم پزشک عمومی. برای چشمم که گفت کاری ازش بر نمیاد. برای گلودرد و تبم مثل اوسکول ها داروی سرماخوردگی نوشت. بعدشم زحمت کشید حدس زد که احتمالا یه بیماری پوستی داشته باشم. پانزده هزار تومان دادم پول دارو و تازه بعدش فهمیدم چه خریتی کردم.

این دفعه نوبت چشمپزشک بود. رفتم بیمارستان فیض. گفتند چیزیت نیست برو نوبت نمیدیم. اورژانس مال کساییه که کار واجب دارن. گفتم چشمم سه روزه داره از ریشه در میاد. گفتند بیا برو تو. یک ساعت معطل شدم تا چشمپزشک اومد و بعد از اینکه مال یه بچه ی نهس تخس ونگ ونگی رو معاینه کرد، تلاش کرد مال منو هم معاینه کنه که از بس مردمک های من اختیارشون دست خودشون نیست و دست ساقیه، نتونست معاینه اش کنه. حتی فشار چشممو هم نتونست بگیره. هیچی دیگه. گفت احتمال به شدت زیاد که شما کُنژِکتیویت باشی. بعد فهمیدم اون عبارت قلنبه معنیش عفونی بودن چشم می باشیده بوده. یه دکتر دیگه هم مال منو معاینه اش کرد و تأییدیه زد که مَنِیجِش کن ولی بگو دو روز بعد بیاد ببینیش. دو تا قطره یکی چهار و یکی شش ساعته بندم شد و تازه به هوش اومدم که اوه. من اصلا باید شاید می رفتم دکتر پوست.

کلی توی اینترنت دنبال پزشک ها و بیمارستان های طرف قرارداد بیمه تکمیلیم گشتم و هرکی جزو اطراف قرارداد ثبت شده بود و زنگ می خورد می گفت ما قرارداد نداریم. یه دکتر پوست محمدرضا رییسی توی مجتمع پردیس جنوبی محتشم کاشانی روبروی اِم آر آی سپاهان پیدا کردم که باز بود و با اینکه قرارداد نداشت رفتم پیشش و بعد از معطلی بهم گفت که آبله داری. دارو هامو که گرفتم صندوقدار داروخونه رقم یک میلیون ریال رو برای دارو هام اعلام کرد و من احمق که در اون لحظه خیلی حس احمق بودنم زده بود بالا، پولو دادمو دارو هامو گرفتم اومدم خونه. اصلا آبله که دارو نداره. هرجا توی اینترنت میخونی میگه آبله دارو نداره. بیخودی باید از ظهر تا شب بیشتر از دویست هزار تومان خرج می کردم تا می فهمیدم که مجتبی، آبله، دارو، نداره! شاید دیروز بیش از هفت هشت تا اسنپ گرفتم. آخرین ماشینی که میخواستم بگیرم بیام خونه هم نشد اسنپ باشه. آخه اینترنت ها قطع بود و زنگیدم به تاکسی بی‌سیم.

حالا چند روزه به سردرد و تب فحش ناموث میدم. با گلودرد به جنگم. از دون‌دون متنفرم. کسی دوروبرم نیست. قرنتینه ام به تمام معنا. هفت روز استعلاجی دارم که محل کارم بیچاره هایی رو بدبخت نکنم. یه محلوله باید روزی چهار بار خودم با گاز کمپرس کنم روی تمام دون‌دون هام. هفتاد تا قرص که باید هر شش ساعت دو تا بخورم. شش تا کپسول روزی یکی. اسپری ترمیم کننده روزی دو بار بزنم. قطرات چشم چهار و شش ساعت یک بار بِچِکونم. پماد های بدن و دور چشم روزی چهار بار بمالم. دهان شویه ی به شدت بدمزه روزی چهار بار قرقره کنم. و خب میدونید چیه؟ پول دادم بالاشون! نمیتونم مصرفشون نکنم که!

با یکی که تلفنی می حرفیدم می گفت مشکلات مجردیت این وقت ها که مریض میشی و به یکی نیاز پیدا می کنی خودشو نشون میده. الان اگه زن داشتی هواتو داشت. خودت که حال نداری غذا بپزی. تب و لرز که داری. دستت که به هیچ کار نمیره. توی خوابآلودگی و رخوت به مریضی و بیکارگی الافی گوشه ی اتاق. بیرونم که نمیتونی بری ملت وامیگیرن ازت. حالا فهمیدی اگه زن داشتی چه خوب می شد؟ و من بهش جواب دادم که نه. نفهمیدم. شاید در صورت زن داشتن این چند روز واسم خوب می بود که راحتی داشت واسم ولی من زن رو ابزار راحتی در این مواقع نمیخوام و البته که وقتی ازدواج می کنی این چیزا خودش باهاشه ولی نه اینکه معیار اصلیم این چیا باشه.

همسایه ی روبروییم، خانم میانسالیه که خیلی محترمه. امروز برام خاکشیر و ناهار آورد. و نمیدونم اگه نمی آورد، من چه فکری واسه غذام می کردم. صبح که به زحمت یه نون و پنیر و چایی خوردم و از بس فورو نمی رفت، با هر لقمه، یه فحش به خودم می دادم و یه قطره اشک از یکی از چشم هام به پایین سقوت می کرد.

حساسیت هایی که دارم و ترس هایی که با این بیماریه از هر چیزی بیشتر اذیتم می کنن. مثلا توی گوشمم دونه زده و در حال خشک شدنه و از بین نمیره و وقتی جلوی شنیدن صدا ها توسط دونه ها گرفته میشه یا وقتی سوزش دونه رو توی گوشم حس می کنم خعلی چندشم میشه و می ترسم. یا وقتی می بینم بدون اینکه من جایی دست بزنم یکی از دونه های صورتم در اثر برخورد بی اختیارش با پشتی افتاده و جاش روی صورتم مونده اعصابم میریزه به هم. یا وقتی دونه های احتمالی ای که توی گلوم زده نمیذاره نفس بکشم و مرتب سرفه می کنم، گاهی از مرگ توی خواب ترسم میگیره. تب و لرزی که دارم نمیذاره دمای اتاق رو پایین بیارم تا آبله توی هوای سرد زودتر خوب بشه.

هیچی دیگه. منو که می شناسید. به محض اینکه مریض بشم روحیه ام گوه میشه. اینه که شما سخت نگیرید و به زندگی عادیتون ادامه بدید چنانکه اگه منم نمی گفتم این کارو در حال انجامش بودید. فقط خواستم نوشته باشم که برای خودم بمونه اینجا. همین.

خدا کنه زود خوب شم…

پ.ن.1.

احتمالا بعد از این نوشته خیلی بخوابم

۴۲ دیدگاه دربارهٔ «آبله‌مرغان دارو نداره که!»

تمام مواد غذایی که موجب پاکسازی معده و کبد می شوند و دارای طبع خنک و معتدل هستند در افراد مبتلا به آبله مرغان مفید است،استفاده از عرق شاطره کاسنی، آب خرفه به همراه سکنجبین، انواع آش ها و سوپ ها،آب لیموشیرین، هندوانه، اسفرزه، آب سیب، خاک شیر، تخم شربتی به دلیل طبع خنک و معتدل آن موجب کاهش عوارض آبله مرغان، شستشوی معده و کاهش تب می شوند.

پسرکم تنها زنی که می تونه از ی مرد آبله مرغونی پرستاری کنه مادرشه نه هیچ زن دیگه ای هاهاها.
خدا روح مادر عزیزتو بیامرزه . آخه زن بدبخت چه گناهی کرده که باید پرستار ی آبله مرغونی بشه و خودش هم دچار این بیماری بشه .

این نسخه را از جیبم درنیاوردما. نسخه دکتر روازاده است. میگی نه. از آقای مهدی بهرامی بپرس. اگر پذیرفتی که هیچ. یک هفته استعلاجی را برای خودت کیف می کنی. اما اگر نپذیرفتی با پوزش فراوان این بیت زبان حال کسانی چون شماست:
عاشق مرگ عاشق بیماریند
عاشق طب استعماریند.

درسته که حجامت خوبه ولی ممکنه که حجامت خاص باشه نه حجامت عام . و بهتره بره پیش ی دکتر خوب سنتی که دقیق بگه چه نوع حجامتی انجام بده . که میدونم نه دکتر خوبش پیدا میشه و نه مجتبی میره حجامت کنه

این یک قسما از خاطره بیماررآبلهد مرغونیست که مشخص می کنه دکتر حاذق نوع حجامت رو مشخص می کنه
حجامت بهترین اثر را برای آبله مرغان دارد! این که حجامت کدام قسمت انجام شود بسته به شدت بیماری و وضعیت بیمار و تشخیص دکتر خواهد داشت. دکتر به من حجامت کبد و رستنگاه (بالای پیشانی) داد که در روز دوم انجام دادم. با این که حالم واقعا وحشتناک بود اما اگر انجام نمیدادم خدا میداند چه به سرم می آمد! به اضافه این که معمولا طول دوره ی بیماری ۱۰ روزه است و من روز پنجم حال عمومی خیلی بهتری داشتم. اما در مورد زبان و دهانم که بدترین درد این بیماری بود(البته بعد از درد سر و مغز)، دکتر برایم حجامت زنخندان (زیر چانه) داد که دردش را نمی توانم توصیف کنم، انقدر که کشنده بود، اما به طرز خیلی خیلی عجیبی به محض انجام حجامت و بلند شدن از تخت، ورم زبانم خوابید و پس از گذشت یک ساعت، دانه های سطح زبانم شروع به افتادن کرد و زبانم به حالت طبیعی برگشت. خارش تاول های بدن هم به یک سوم رسید! البته پزشک طب سنتی و افراد حجامت گر باید بسیار بسیار متخصص باشند وگرنه… و همین طور برای همه ی افراد هم حجامت داده نمی شود. و یک امر تخصصی است که باید تحت نظارت و طبق دستور پزشک حاذق انجام شود.

سلام بابا کجایی هفت هشت ماهه تو محله پیدات نیست حالا هم که اومدی با حال ناخوش و حال مریض اومدی بچه ها میگن پاتوقت تو تیمتاکه میگما ما تو محله آشپز زیاد داریم بانو چویی سوسانا یانگوم بگو یه آشی اوماجی سوپی شلغمی چیزی برات بار بزارن

سلام. یادش به خیر من وقتی آبله گرفتم موقع امتحانات نهایی سوم راهنمایی بود. اولش گفتن برو شهریور بیا. ولی چون درسم خوب بود معاون مدرسه خانم گودرزی گفت از من تو یه اتاق جدا به صورت قرنتینه امتحان بگیرن. خیلی درس خوندن تو اون شرایط سخت بود. به خصوص که بعد از چند روز دونه ها برای خشک شدن شدیدن به خارش می افتن.
در کل نترس چیزی نیست. فقط اگر خیلی تب شدید کردی جدی بگیرش. زود هم خوب شو که دارم با اهل و ایال هفته ی دیگه میام سرت خراب شم خخخ. خلاصه نگی نگفتی! یه دفعه دیدی در زدن ما اومدیم تو تعجب نکن.

سلام دایی خیلی مراغب خودتون باشید چند وقت پیش دوستم با سن ۳۵ گرفته بود اینقدر حالش بد شد که یک هفته توی بیمارستان بستری شد از خودتون مواظبت کنید سعی کنید بوی سرخ کردنی بهتون نخوره تا بهبودی از خوردن غذاهای شور و شیرین و گرمیجات تا حد امکان بپرهیزد , بدن بیمار نباید در مجاورت هوای خنک قرار گیرد , روزی دو مرتبه به دونه های ابله دود اسپند داده شود , حتی دود را ببلعد . از خوردن چیپس و پفک و نوشابه و سرخ کردنیها نیز بپرهیزد . خخخخخ اینا توصیه های طب اسلامی بود خوبه رعایت کنید . به امید بهبودیدرمان آبله مرغان
تا بهبودی از خوردن غذاهای شوروشیرین و گرمیجات تا حد امکان بپرهیزد,بدن بیمار نباید در مجاورت هوای خنک قرار گیرد,روزی دو مرتبه به دونه های ابله دود اسپند داده شود,حتی دود را ببلعد.از خوردن چیپس و پفک و نوشابه و سرخ کردنیها نیز بپرهیزد.
به امید بهبودیتون . شاد و سلامت باشید دایی

درود
مجتبی ، بخواب و استراحت کن اینقدر این دکتر واون دکتر نرو .می دونم که الان نمی تونی جواب بدی و بعدا هم فرصت نخواهی داشت .به هر حال این بیماری که گفتی معمولا در سنین پائین اتفاق می افتد و برای کسانی که نگرفته اند احتمال سرایت هست .بعد هم بعضی ها خیلی دیر در سنین پیری می گیرند که گفتهاند که در سنین بالا بسیار سخت و دردناک تر است و سوزش عجیبی دارد این دانه های محترم .سعی کن خارششان ندهی که اگر بترکونیشان این رد تا ابد در آن محل مشاهده می شود .به هر حال استراحت و پرهیز از سرخ کردنی جات است . به امید اینکه زود خوب شوی .وای بچه کوچکم در سال ۸۸ گرفت و در سفر کربلا تقریبا دانه ها خشک شده بودند و تمام طول سفر بر دوش این حقیر بود و همه حتی شیخ کاروان سربه سرم می گذاشتند و به حا و روزم می خندیدند .

کوچیک که بودم ۴ خواهری با هم گرفتیم.
عنبر نسارا پیدا کن و دودشو بده به آبله هات. خیلی مؤثره.

از چشم هم که نگو که فکرشو نمیکردم یه چشم اون هم چشمی که کلا نمیبینه اینقدر بتونه اذیتم کنه.
یک ماهی هست دستم بنده چشممه. خشکی چشم شدید گرفتم و آبریزش و سوزش شدید دارم.
اگه حوصله داشتی یه سری به دکتر پیمان بزن. اورژانس فایده نداره منم پولم رو ریختم تو آب.
در هر صورت نترس. رفع میشه به زودی.

درود
دختر چی گفتی مگه این یعنی چی ؟ چشم چشمت چی شده ؟ وای بگو برای چی پست نمی نویسی ؟ دستت بند چشمته .تو هم خوب می شی نگران نباش زهره . اما مجتبی با خصوصیات اخلاقی که داری هرگز این عنبر نسا را امتحان نکن که بود بد دود این ماده از انرژی هستی بد تر است .تمام لباس هایت بو می گیرد که نگو و نپرس .و اگر خواستی دود کنی لباس های دست دومت را امتحان کن .یک خاطره هم بگم برم ، عید به روستا رفتیم کمی همان روز هوا گرم شده بود وقتی درب ون باز شد چنان بوئی پیچید که نگو و بلافاصله من گفتم که بچه ها داروی قوت اعصاب رسید و بعد کلیه افراد متوجه آن بود شدند و به تکاپو افتادند تا درب را ببندند ولی واقعا آن بو اعصاب را تقویت میکرد ولی امروزه این بهداشت سعی در بیرون کردن طویله های روستائی از روستا هست و مکانیزه کردن آن که فقدان این اماکن محترم باعث بروز مشکلات عدیده و جدید در میان قوم بشر شده است .به هر حال امیدوارم که مجتبی خوب بشود و خدا رو شکر که مظاهری هم خوب شده است .

سلام. واای خیلی سخته ولی انشاالله زوووود زوووود خوب میشید. به قول دوستان انبرنسا و اسپند خیلی مفیده و از همه مهمتر استراحته که از هر دارویی بهتره . نگران نباشید و نترسید هیچ اتفاق بدی نمیفته. کاش دوستان اصفهانی میتونستن توی این موقعیت اگر کمکی از دستشون بر میاد انجام بدن. به امید سلامتی.

سلام مجتبی جان
واقعا مریضی خیلی بدِ. بخصوص با حالاتی که توصیف کردی میشه درک کرد چقدر داری اذیت میشی. امیدوارم هر چه زودتر خوب و سلامت بشی و لذت ببری از زندگی
اما حالا خوبه بیمه تکمیلی هستیا. اما آیا دارو هم جزو بیمه تکمیلی ات هست آیا؟ میگما می خوای بیام ازت پرستاری کنم آیا؟ فکر کنم کمتر از دو ساعت منو از خونت مثل موشک پرت کنی بیرون خخخ.
اما در کل این پزشکان شش سال, هشت سال, دوازده سال درس می خونن اونوقت باید سه تا دکتر عوض بشن که یکی شون بفهمه آبله داری؟
مراقب خودت باش.

خخخخخخخخ! منم تو هجده سالگی گرفتم.
دکتر رفتنم اون وقتا تو قاموسم نبود.
این بود که خود به خود دو سه روزه خوب شد.
حواست هست امسال زیاد مریض میشی؟!
به خاطر اینه که هی به مریضی فکر میکنی!
با همین فرمون بری جلو آخرش میمیریاااااااااا!

درود
آقا اجازه یک سوال ؟ یعنی اینکه به زن گرفتن فکر نیم کنه این مجتبی ؟! آخه چرا مگه قصد داره بوعلی سینا بشه یک وقتی ها ؟؟؟ شما که مقصود مکانی قریب الوقوع هستید نسبت به ما اگه شده تلقین مصنوعی نمائید که هر چه زودتر مزدوج شود که خودش هم در نوشته اش بارها منشورش را شمرده است .لطفا تا دیر نشده و به عقوبت عاقبت دچار نشده اقدام بفرمائید .نترسید برای شیرینی ندادن راه و روش های متعدد وجود دارد و افرادی هستند که بخواهند تجربه اشان را به اشتراک بگذارند .

متاسفانه دو سه دونه ژن حماقت از نیاکان کبیرت بهت ارث رسیده.
شیاطین توی بدنت لونه ساختن حاج مجی!
لخت بشو با کمربند سیاه کبود کن خودتا تا با رفتن شیطان, حالت خوب بشه.
این مریضی نتیجه اعمال کثیفت در این دنیاست

این جانب رعععد بزرگ و دانا به اصفهونی جماعتها میگم چند نفری با هم جمع شید و هر کی ی چیزی دستش بگیره برید دیدن مشتبهی .یکی سوپ یکی خاکشیر یکی عرق شاهطره و کاسنی .
خلاصه اگه آبله قبلا گرفتید برید .
بچم داره گوشه تنهایی جون میده شما نشستید به خنده و شوخی . اععههههه . خوش ندارم ها .
رهایی و مهربان خانم و ساناز پسر و دخترای اصفهونی رو جمع کنید برید دیدن مشتبهی . درسته گوشت تلخو بداخلاقو بی آدابه ولی ی قلب به پاکی دریا داره. مشتبهی کمی آدم گریزه ولی این به خاطر اینه که دلش دنبال دلهای شبیه خودشه . خسته شده از ناملایمات . کوفته شده از مشکلات . برید به دیدنش . اگه بمیره یقه همتون رو می گیرم هاهاهاها

سلام
امیدوارم هرچی زودتر خبر سلامتیتونو بشنویم. ما هم توی بچگی گرفتیم. شنیده بودم که کسانی که در سنین بالاتر میگیرند اذیت میشند. توصیه های دوستان هم خوبه غیر از اینها چیزی به نظرم نمیرسه. نگران نباشید. انشا الله که بهتر و بهتر میشید.

سلام مجتبی عزیز
امیدوارم زود خوب بشی. خیلی بیماری بدی هست. من هم گرفتم و اذیت شدم ولی بالاخره خوب شد و جای دونه ها هم گرچه طول کشید تا خوب بشه، بالاخره خوب شد. فقط بدیش اینه که هر وقت سیستم دفاعی بدن یه ذره ضعیف میشه و مثلاً تصمیم می گیرم رژیم بگیرم بدنم دوباره شروع می کنه به دونه زدن و احساس می کنم ویروس آبله مرغان بدش نمیاد جولان بده ولی سیستم دفاعی بدن جلویش را می گیره.
دانه ها را به هیچ وجه دستکاری نکن که بدتر میشه. خیلی مراقب باش سرما نخوری که کار به CCU می کشه. حالا یک قطعه شعر را که خودم وقتی
آبله مرغان گرفتم سرودم تقدیمت می کنم. امید که زود خوب بشی.
آبله مرغان
عنصر گم گشته باز آید به ایران غم مخور
رتبه اول شود مهد دلیران غم مخور
تا اورانیوم شود بهر رفاه ما غنی
نیست گر در سفره ات یک لقمه نان غم مخور
تا شود دنیا رها از ورطه بیداد و ظلم
از تصادف گر فدا شد عده ای جان غم مخور
تا قناعت توشه و سرمایه ات در زندگی است
خالی ار شد کارت بانک و دخل دکان غم مخور
گفته شد در کل ایران سیر می گردند خلق
سیر اگر ایشان شدند از زندگیشان غم مخور
کارها بهر جوانان می شود ایجاد لیک
خوشه چینی گر شود کار جوانان غم مخور
تا بلاتدبیری است بیماری امروز ما
از وبا و سکته و از آبله مرغان غم مخور

۱۸/۱۲/۱۳۸۹

سلام
خب خدا را شکر که حالت بهتر شده!
ما همه برات ناراحت بودیم,
رعد که واقعا دلسوزانه این پست را دنبال میکرد
جدی رعد چقدر این دلسوزی های تو را دوست دارم!
دستت درد نکنه دیشب صداش را شنیدیم خیلی صداش بهتر بود!
خودش هم میگفت که بهتره!
چند روز پیش که ما بهش زنگ زده بودیم صداش هم خیلی بد بود!
خیلی براش ناراحت شده بودیم
اما اومدم بهتون خبر بدم که الآن خدا را شکر حالش خیلی بهتره
بازم از طرفش و البته با اجازه ی خودش از شما و به خصوص رعد عزیز برای پیگیری تشکر میکنم.

سلام مهربان خانم . خدارو شکر که یکی صدامو شنید . زبون دراز نبون خان رو لولو برده که نمیاد جواب بده؟
.احسنت به خودم که اسم نبون رو براش انتخاب کردم که صفات نبین تخس و کله شق و شرور و حرف گوش نکنه . ای مشتبهی نبون! اگه توی دلت داری می خندی ،برات دعا می کنم که تا سال دیگه به جمع متاهلین بپیوندی خخخخ
راستی خبر دار شدم که یکی از نبین های کم پیدای سایت مزدوج شده . حالا چرا خبر ازدواجشو نمی گه که بقیه خوشحال بشن نمیدونم .
آهای آقای ی عکس پروفایلت گویای ازدواجه . بیا و باعث خوشحالی بچه ها شو .
چرا شما نبین ها فقط بلدید خبرهای بد رو بگید ؟؟هنگامه جون به نظر شما این کارا درسته که خبر خوب رو نمی گن و خبرهای بد رو جار میزنن ؟؟وقتی مدیر جناب نبون باشه کاربرها هم یاد می گیرن دیگه خخخخ

دیدگاهتان را بنویسید