خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست: در نکوهش تلگرام نشینی نابینایان

سلام. امروز در وبسایت ایران سپید، چند خطی نوشتم در باره گرایش بیش از پیش نابینایان به انتشار مطالب تولیدیشان در تلگرام. بر من منت می‌‌گذارید اگر با صرف سه چ‌هار دقیقه زمان این مطلب را خوانده و در کامنت‌‌ها نظرتان را مطرح کنید. مطلب منتشر شده در ایران سپید به شرح زیر است:

 

 

روزگاری نه چندان دور، وقتی در مورد موضوع یا پدیده‌ای سؤالی برایمان مطرح می‌شد، اولین راهکاری که به ذهنمان می‌رسید این بود که دست به دامان جناب google بشویم تا راهی پیش پایمان بگذارد. در مسیر جستجو هم با خیل وبسایت‌ها یا وبلاگ‌هایی مواجه می‌شدیم که صاحبانشان نظرات یا راهکار‌هایشان را در باره آنچه به دنبالش می‌گردیم، با دیگران به اشتراک گذاشته‌اند. حالا اما قضیه کاملاً متفاوت است و فضای وب فارسی دیگر از محتوای تولید شده به وسیله صاحبان وبلاگ‌ها و وبسایت‌های شخصی تقریباً تهی شده است و انحصار تولید محتوا افتاده است به دست ارگان‌ها یا وبسایت‌هایی که سرمایه‌ای آنچنانی پشتشان خوابیده تا به افکار من و شما جهت بدهند. آن‌ها که دست به قلم بودند هم حالا دیگر ترجیح می‌دهند مطالبشان را به جای انتشار در فضای وب، در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنند. اتفاقی که البته از آن جهت که بستر برقراری ارتباط میان تولید کننده و خواننده محتوا را فراهم می‌کند، بسیار هم مبارک است اما از این نظر که دیگر امکان یافتن این مطالب در جستجو‌های اینترنتی وجود ندارد، بالقوه می‌تواند اتفاق خطرناکی باشد.

این روز‌ها با فراهم شدن دسترسی نابینایان به تلگرام از طریق telelight یا blindgram، نابینایان هم که چند سالی بود خلأ مطالب تخصصی این گروه در فضای وب را در وبسایت‌ها و وبلاگ‌های شخصیشان پر می‌کردند، گرفتار موجی شده اند که کل جامعه را فرا گرفته و دیگر اشتراکگذاری مطالب را به تلگرام یا فضا‌های مشابه محدود کرده اند. نگاهی به آمار تولید محتوای تخصصی نابینایان در وب فارسی روندی خطرناک و تأمل برانگیز را نشان می‌دهد؛ به عنوان نمونه، در وبسایت محله نابینایان، یکی از پر ترددترین وبسایت‌های ویژه نابینایان، در طول دی ماه سال جاری تن‌ها ۷۰ مطلب تولید شده است. این در حالی است که در مدت مشابه در سال ۹۵ آمار انتشار پست در همین وبسایت رقمی‌ معادل ۲۳۰ پست بوده است. بر اساس این آمار، در طول دی ماه ۹۵، این وبسایت میانگین روزانه ۷.۶ مطلب را در اختیار مخاطبانش قرار می‌داد که این آمار در همین ماه در سال ۹۶ به ۲.۳ مطلب در روز رسیده که کاهشی ۳۳۰ درصدی را نشان می‌دهد.

پر واضح است که این کاهش عرضه مطالب در فضای وب به معنای عدم تولید محتوا نیست و فقط به این معنا است که محتوای تولید شده از مسیری غیر از وبسایت‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود که این موضوع به خودی خود می‌تواند اتفاق نا‌میمونی به حساب آید. بیایید با هم فلان پژوهشگر را تصور کنیم که می‌خواهد پروژه ای تحقیقاتی را در باره نابینایان به انجام برساند. آیا بزرگترین منبع او چیزی غیر از محتوایی خواهد بود که نابینایان در موضوعات مختلف تولید کرده اند؟ محتوای تولید شده اگر فقط در کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی‌ ما جا خوش کرده باشد، تکلیف آن محقق چیست و از کجا باید به آن‌ها دست یابد؟ برای این معضل، نمونه‌های دیگری هم می‌توان پیدا کرد. مثلاً نابینایی که تازه مسلح به سلاح رایانه شده و می‌خواهد مطالب آموزشی در این خصوص پیدا کند، قاعدتاً شناختی هم از کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی‌ ندارد و باید به google متوسل شود اما این موتور جستجو هم جز مطالب تاریخ گذشته چیزی در اختیارش نمی‌گذارد.

آنچه قلم به دست‌های فضای مجازی در تولید محتوا مورد غفلت قرار می‌دهند این است که قرار است مطالبی برای عموم کاربران اینترنت تولید شود؛ نه فقط آن‌ها که دنبال کننده شما در فلان شبکه اجتماعی هستند یا عضو کانالتان در فلان پیامرسان شده‌اند. تجربه ثابت کرده که پیام‌رسان‌ها یا شبکه‌های اجتماعی خیلی هم دیرپا نیستند و بر سر تلگرام هم همان بلا خواهد آمد که روزگاری بر سر viber و whatsapp آمد. پس، بیایید با انتشار مطالبمان در وبلاگ‌ها و وبسایت‌ها، ماندگاریشان را تضمین کنیم و همزمان، با اشتراکگذاریشان در شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های پیامرسان، به افزایش خواننده و بیننده‌شان کمک کنیم.

۹۲ دیدگاه دربارهٔ «این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست: در نکوهش تلگرام نشینی نابینایان»

با سلام خدمت شما دوست گرامی. درمورد نوشته شما نکات چندی به ذهنم رسید که اجمالا عرض می کنم. اولا این استدلال که فلان فردی که رایانه را تازه یاد گرفته و نمی تواند از کانال ها استفاده کند مبنای خوبی برای ترغیب نابیناها به تداوم استفاده از صفحات وب نیست. زیرا بر همین اساس من هم می توانم استدلال کنم که فلان کسی که کامپیوتر بلد نیست چطور باید به دانش ما دسترسی پیدا کند؟ پس بیایید با هم به درب منزل ایشان برویم و دانش خود را در بسته بندی شیک در اختیار آن جناب قرار دهیم. پس بهتر است به جای توسل به این گونه استدلال هایی که پیامد منطقیشان چندان با عقل سلیم جور در نمی آید، به فکر همگانی کردن استفاده از شبکه هایی باشیم که درست یا غلط، چنان که خودتان هم مرقوم فرموده اید، در میان شهروندان و بالطبع نابینایان برای خودشان جایگاهی پیدا کرده اند. نکته دوم اینکه منِ نوعی مطالبم را برای استفاده نابیناپژوهان نمی نویسم. اگر کسی به مسایل ما علاقه داشته باشد، پیدا کردن ما و مطالبمان برایش دشوار نخواهد بود، خاصه آنکه شبکه های اجتماعی نوعا از قابلیت های بسیار گسترده ای جهت جستجو و یافتن مطالب هم برخوردار هستند. نکته آخر اینکه من صرفا از نوشته شما نوعی نوستالژی زدگی را استنباط می کنم که با هر قدم به پیش، فیلمان یاد چهار قدم عقب تر می کند. خلاصه سخنم اینکه خوب یا بد، شبکه های اجتماعی به مهم ترین ابزار ارتباطی امروز بدل شده اند و ما هم به جای نگاه نوستالژیک، بهتر است با نگاهی واقع بینانه خودمان را با این واقعیت جدید وفق داده از تغییر نترسیم و نترسانیم. اینکه مطالب سایت کم شده از نظر من، در مقابل این واقعیت که بچه ها به طیف گسترده ای از اطلاعات دسترسی پیدا کرده اند اصلا اتفاق زیاد مهمی نیست که بخواهیم برایش عزاداری کنیم. اگر من حرفی برای گفتن داشته باشم، راهش را پیدا خواهم کرد و اگر نداشته باشم، بهانه اش را. البته عرض کنم که این آخری را به هیچ وجه خطاب به شما با آن سابقه درخشان در تهیه مطالب وزین برای سایت ننوشتم، اما گزاره ای کلی بود که فکر می کنم در این مورد کاملا مصداق داشته باشد. ارادتمند.

سلام به شما امید خانِ گرامی. فکر می‌کنم به خاطر محدودیت تعداد واژه‌ها که ما در ایران سپید با اون مواجهیم بنده مجبور شدم از بخش‌هایی از توضیحات بکاهم و همین مسأله باعث شده که بعضی قسمت‌ها برای شما قدری گنگ باشه. قصد من از نوشتن این مطلب و طرح این موضوع اصلاً این نبوده که بخوام وکیل مدافع اون‌هایی که کامپیوتر بلد نیستند یا چه می‌دونم، پژوهش‌گر‌های حوزه‌ی نابینایان باشم. تمام صحبت من این‌اه که ما وقتی مطالبی رو به شکل صوتی تولید می‌کنیم یا محتوا رو صرفاً برای انتشار در فلان کانال تلگرامی یا گروه whatsapp آماده می‌کنیم، در حقیقت اون محتوا رو در محدوده‌ی یه شبکه‌ی اجتماعی زندانی می‌کنیم و فقط دایره‌ی مخاطبان خودمون یا یه کم بیشتر، کنجکاوان حرفه‌ای هستند که می‌تونند به مطالب ما دسترسی داشته باشند. برای من زیاد پیش اومده و شک ندارم برای شما هم بار‌ها اتفاق افتاده که در مورد چیزی در گوگل جستجو کنیم و به طور اتفاقی به آرشیوی دست پیدا کنیم که مغزمون از پرباریش سوت کشیده باشه. ما با محدود کردنِ تولیداتمون به پیام‌رسان‌ها، عملاً این موارد اتفاقی رو از بین می‌بریم یا حد اقل شانس رخ دادنشون‌و خیلی کم می‌کنیم. من هیچ مشکلی با شبکه‌های اجتماعی ندارم و اتفاقاً اگه قدری با هم مراوده داشتیم حتماً اذعان می‌کردی که به شدت هم از نوستالژی‌بازی گریزانم. اما هر عقل سلیمی این‌و تأیید می‌کنه که اولین رکن تولید محتوای عمومی در فضای وب این‌اه که اون محتوا برای google یا سایر موتور‌های جستجو قابل ردیابی باشه. یه نگاه به آمار به سادگی این قضیه رو روشن می‌کنه. ما بیش از نیم میلیون آسیب دیده‌ی بینایی در ایران داریم اما تعداد اعضای فلان کانال تلگرامی یا فلان سایت ویژه نابینایان به زور چهار رقمی می‌شه. پس، اگه هدف ما از تولید محتوا این‌اه کو عموم بتونند ازش استفاده کنند، نباید درِ سرچ‌و به روی هزاران هزار کاربری که ممکن‌اه روحشون هم از وجود کانال‌ها یا گروه‌های ما در تلگرام و whatsapp خبر نداره ببندیم. تلگرام بستر مناسبی برای انتشار نیست. همونطور که از اسمش بر می‌آد، صرفاً یه پیام‌رسان‌اه. عقل نا‌سلیمِ من اینطور می‌گه که درستش این‌اه ما مطالب‌و به شکل قابل جستجو تولید کنیم و بعد از تلگرام برای بیشتر دیده شدنش استفاده کنیم. زحمت اضافه‌ای هم که نداره خب. داره؟

جناب هاشمی بزرگوار درود بر شما. مثل همیشه کم به سایت سر میزنید اما برای خواننده ها مطالب مفیدی دارید. راستش اولش که نوشته ی شما رو میخوندم حس کردم شاید نگاهتون کمی متعصبانه باشه ولی وقتی به سرچ کردن مطالب نوشته شده در گوگل رسیدم، مطلب کاملا برام روشن شد. البته به طور اختصاصی درمورد سایت گوش کن، من فکر میکنم باید تیم تاک رو در جایگاه اول و دوم و سوم قرار بدیم و بعد تلگرام. دسترسی به وبسایتها مسلما خیلی راحت تر از شبکه های مجازی هست و یافتن مطالب راحت تر. تقریبا تمام سایتا مطالبشون رو علاوه بر صفحه ی وب تو کانالشونم دارن یعنی اول سایت و بعد کانال. من هم امیدوارم اوضاع نه کامل، ولی قدری به اولش برگرده.
از نوشته ی تأمل بر انگیزتون ممنونم

سلام. از توجه شما ممنون. اشاره به تیم تاک بسیار اشاره‌ی درستی‌اه. متأسفانه دوستان خیلی به محتوای تولید شده بر مبنای مکالمه و به شکل صوتی عادت دارند. در این که این شکل از محتوا قدرت انتقال بیشتری داره شکی نیست اما در محتوای مکتوب و منتشر شده در وب مزایایی هست که نمی‌شه ازش چشمپوشی کرد.

سلام بر رفیق عزیز خودم.
راستش من هم پیشبینی یه همچین روزی رو کرده بودم.
یادم هست از زمانی که مجتبی تیمتاک رو راه انداخت تو یکی از پستهاش گفتم که با پیدا شدن این شیوه دیگه کسی مایل به نوشتن مطالبش نخواهد بود.
چون تجربه به من نشون داده که بچه های ما در جایی که بتونند راحت حرفهاشون رو شفاهی بیان کنند سراغ نوشتن نمیرن.
شاید هم من در این کلام اغراق میکنم اما شواهد حاکی از یک چنین داستانیه!
ولی در کل توی این دو سال اخیر که بچه ها بیشتر به سمت واتساپ و لاین و وایبر و حالا هم تلگرام و تیمتاک رفتند نشون میده که کمتر کسی مایل هست با نوشتن مطالبش اونها رو برای دیگران دسترس پذیرتر کنه.
من با جناب صالحی مخالفم که معتقد هستند شبکه های اجتماعی میتونند عینا همین کاری رو که موتورهای جستجو انجام میدن رو به عهده بگیرن.
خود من هیچ علاقه ای به شبکه های اجتماعی ندارم و سراغشون نمیرم بجز واتساپ که گاه گاهی میرم سراغش و تازه در هیچ گروه واتساپی هم عضویت ندارم بنظر من حضور در این گروه ها فقط وقت آدم رو به هدر میده.
یا باعث بروز کدورت بین بعضی از اعضا میشه تجربه ی حضور در یکی دو گروه واتساپی رو در دو سال پیش دارم و برام جذاب نبود.
من در سایتهای عادی هیچ اجباری ندارم که با هر یک از اشخاصی که وارد این سایتها میشن مرتبط بشم میتونم مطلبی رو بخونم یا نخونم.
اما در گروه های واتساپی و غیره مجبورم هرچی که از اون گروه خاص منتشر میشه رو در گوشی خودم دریافت کنم اول بشنوم یا بخونمشون و اگر باب میلم نبود دور بریزمشون
این یعنی به هدر دادن وقت البته این نظر منه و الزاما میتونه درست هم نباشه.
ولی آینده نشون خواهد داد که سایتهایی مثل همین محله ی نابینایان به مرور از مدار خارج میشن چون دیگه هیچ مطلب مفیدی درش به مرور نخواهیم دید.
در همین چند ماه اخیر شاهد افت کیفی شدید این سایت بودیم
و مشت نمونه ی خرواره و نیازی نیست که به مقایسه ی ماه های مشابه سال های پیش با این ماه های اخیر در این سایت بپردازیم.

ارادت آقا داوود بزرگوار. یکی دیگه از مشکلات شبکه‌های اجتماعی این‌اه که شما اصولاً با سیل طبقه‌بندی نشده‌ای از اطلاعات مواجه هستید و مرتب کردن و قالب‌بندیِ این مطالب بسیار کار دشواری‌اه و بیشتر کاربر‌ها به طور ناخود‌آگاه تحت تأثیر بمبارانِ بی‌فایده‌ای از اطلاعات قرار می‌گیرند. در حالی که در فضای وب امکانات بیشتری برای انجام یه مطالعه‌ی هدفمند وجود داره.

سلام.
خیلی تشکر میکنم ازتون که حرف منو زدین.
هرچی تو گوگل سرچ میکنم، اکثر موارد اصلا چیزی که پاسخ سؤال من باشه نمیاره یا اینقدر بی ربطه که نمیدونم چی بگم.
مثلا یه بار درباره یه موضوعی سرچ کردم اطلاعات مربوط به سازمانهای مختلف رو برام اورد.
من که از سال ۹۳ با اینترنت آشنا شدم و معمولا گوگل تو فارسی خیلی کم حرف برای گفتن داره یا مطالب کمتر به روز میشن!
فکر میکردم اشکال از گوگله یا به خاطر تحریمهاست که فارسی زیاد پشتیبانی نمیکنه و خیلی وقتا جواب سؤال ما رو نمیده.
بخاطر همین مشکلات، برعکس، اکثر موارد خصوصا برای مطالب کامپیوتری، به انگلیسی سرچ میکنم و نتایج خیلی خوبی هم گرفتم.
با همین خوندن مقالات انگلیسی بود که تونستم یک مقاله امنیتی بنویسم و در سایتای زیادی، (خصوصا سایتای بینایی منتشر بشه).

با دیدگاه تینا و کامنت آقای نظری کاملا موافقم.
اصلا اگه قرار باشه همه چیز تو شبکه های اجتماعی منتشر بشه، تکلیف اونایی که مثل من استفاده از اندروید رو ندارن چی میشه؟
و واقعا منم به شبکه های اجتماعی علاقه ندارم،
و همین اسکایپ رو هم برای تماسها و ارتباطات یک نفره استفاده میکنم، و تو گروهها عضو نمیشم، چون نمیخوام از کسی کدورتی داشته باشم، یا هر مطلبی رو هرچند ناخواسته دریافت کنم و بعدا تصمیم بگیرم که آیا در گروه بمونم یا ازش خارج بشم.
اما سایتا دست آدم رو برای انتخاب باز میذارن و میتونیم هر مطلبی رو از عنوانش یا خوندن چند خط ازش متوجه محتوای اون بشیم.
اگه خوب بود که میخونیم و اگه نه، وقتمون رو برای چیزای بیفایده نمیذاریم!

ممنون از کامنت شما خانم آیت. هدف من از نوشتن این چند خط البته آسیبشناسیِ روابط بین آدم‌ها در گروه‌ها نبود. این موضوع خودش بحث مفصلی داره که شاید جاش اینجا نباشه. بحث بر سر دسترسی همه‌ی کاربران، فارغ از این که عضو شبکه‌ها باشند یا نه به مطالب‌اه که خب شما به درستی در موردش توضیح دادید. ممنون.

کاربران سایت چطوری میتونن با شما در ارتباط باشن؟
پست از شما کم میبینیم، اما همون پستهای کم، پر از محتوای عالی و کاربردیه.
واقعا موافقم اگه تو شبکه های اجتماعی باشه چطوری موندگار بشه؟
چطوری به دست بقیه برسه؟
اما در صفحات وب، موندگار میشه و سالهای سال بعد هم افراد که به مطالب نیاز داشته باشن با سرچ میتونن مطلب مورد نظرشون رو پیدا کنن.
اما شبکه های اجتماعی که با منحل شدن یک گروه یا پاک شدن اطلاعات از گوشی، همه چیز از بین میره!
یعنی مشکلش اینه که انبوه اطلاعات خواسته یا ناخواسته رو دریافت میکنیم،
وقتی هم پاک بشه دیگه برای همیشه از بین میره و کسی مدیریتش نمیکنه!
اگه تلفن خودمون، به اندازه شبکه های اجتماعی ارزون بود، من حتی از همین اسکایپم استفاده نمیکردم و تمامی کارام رو با تلفن خونمون یا گوشیم انجام میدادم!
عنوان پستتون هم خیلی عالی بود منو مشتاق کرد به خوندن.
این خانه قشنگ است ولی خانه ی من نیست!

ممنون از لطف شما. ایمیل من Omidh64 در سایت جیمیل‌اه. از توضیحاتی که اضافه کردید بسیار ممنون.

سلام. من با این موضوع اصلا موافق نیستم که شبکه های اجتماعی خوب نیستند! به هرحال این پدیده حقیقتی انکار ناپذیر هستش!که فکر نمیکنم استفاده ازش بد و غیر مفید باشه. مثلا همین کانال ها و گروههای آموزشی که مختص نابیناهاست یه فضای مناسب برای اطلاعرسانی و پرسش و پاسخ فراهم کرده
اما خب از طرفی هم معتقدم کاش محتوای سایت هامون خیلی قنیتر باشه
من میگم هردو ش از لازمه های اشتراک مطالب و تجربیات هستند !

امان امان امان… امان از افراط و تفریط. امان از تلگرام و تیم تاک و واتسپ. امان امان ای امان… من یکی که گاهی هفته میاد و میره تلگرامم رو چک نمیکنم. برو باباااااااااااا. مث ننه جوناس افکارام. هاهاههاهاهاهاهاهاه. همه شاکی انداااااااااااااا. شاکی باشن. مهم نیس. من عقاید خودما دارم. دنیای خودما دارم و خیلی این دنیا را دوسش دارم. خدشه مدشه نمیذارم بش بخوره با گروه بازی و تلگرام بازی و واتساپ و کانال و مانال… هر چیزی که ببینم وقتمو میگیره فرت. لفت. فینیش. بلاک. ریمو. هاههاهاهاهاهاه
همینجا از دوستایی که ریموشون کردم عذر میخام. خخخخخخخخخ. باور کنید اسکایپ صرفاً برای من یک محیط کاره. وقتی ببینم با کسی دیگه قرار نیس کار کنم ریمو میکنم. ولی دوستیم همیشه سر جاشه. چیکار کنم اخلاقم اینه دیگه. هاهاههاهاهاهاهاهاه. شاد باشید همیشه.

تعادل آقا تعادل! به قول رئیس جمهور بیست و چار میلیونی التعادل والتعادل وما ادراک مالتعادل!

سلام!
البته حضور در شبکه‌های اجتماعی هم فواید زیادی دارند که نمی‌شه از شون چشم پوشید. با گسترش شمار کاربران در شبکه‌های اجتماعی حالا دیگه نباید تأثیر و کارامدی شبکه‌های اجتماعی رو نادیده گرفت. اما، وقت‌گیر بودن، درهم‌برهم بودن مطالب و مواردی از این دست که دوستان هم اشاره کردند از معایب این شبکه‌هاست. هرچند هنوز در هیچ یک از این شبکه‌ها عضویت ندارم، ولی به حضور در اونا چندان هم بی‌علاقه نیستم. تلگرام و مانند اون که قبلاً هم بودند، احتمالاً همون تیم‌تاک بزرگترین عامل حضور کم‌رنگ اعضا در فضای نوشتاری تارنماست.

سلام. فرمایش شما کاملاً متین‌اه. منم اصلاً نه می‌تونم و نه جرأتش‌و دارم که منکرِ ضریب نفوذ شبکه‌های اجتماعی بشم. هدف از انتشار این مطلب هم اصلاً تقبیح شبکه‌های اجتماعی نبود.

مذمتش گفتید یا نگفتید؟!!!کاملا کلی نظرم و گفتم راجع به این قضیه ببخشید میشه شما بفرمایید در کامنت من چه اشاره ای شده که شما شبکه های اجتماعی و

من عذر می‌خوام اما کامنت شما در پاسخ به متنی که بنده نوشتم با این عبارت شروع می‌شه که: «من با این موضوع اصلا موافق نیستم که …». خب برداشتی که از این عبارت می‌شه این‌اه که من در متنم در مذمت شبکه‌های اجتماعی نوشتم و شما دارید کامنتی در عدم موافقت با متن من ثبت می‌کنید.

فکر میکنم باید به یک نکته همینجا اشاره کنم.
نه من و نه امید و نه خانم آیت هیچ یک به بد یا خوب بودن شبکه های اجتماعی هیچ اشاره ای نکردیم.
بلکه ما از اینکه بچه های ما از انتقال اطلاعات تخصصیشون در سایتهایی مثل این سایت تقریبا دست کشیدند انتقاد داشتیم.
و در عین حال مطالب تخصصی رو بردند در محیطهایی مثل تلگرام و واتساپ و اکثرا هم بصورت صوتی در اون شبکه ها به اشتراک گذاشتند موردی که ما بهش نقد داشتیم این بود نه اینکه این شبکه ها بد هستند یا خوب.
مسلما شبکه های اجتماعی مزایایی دارند اما بقول معروف دسیابی به انواع مطالب تخصصی ویژه ی نابینایان در سایتها با سهولت بیشتری مقدوره اما در شبکه های اجتماعی که انواع و اقسام اطلاعات مفید و غیر مفید بر سر اعضای یک گروه میباره گم میشن و بعد از مدتی به احتمال اگر اون گروه منحل بشه تمامی اون اطلاعات هم از بین میره و چیزی ازشون باقی نمیمونه مسئله فقط اینه نه چیز دیگه ای.

دقیقاً. و این که انتشار مطالب به گونه‌ای که قابل بازیابی و جستجو در همون حدودِ مشخصِ تلگرام باشه هم اصول و شیوه‌های خاص خودش‌و داره که اکثراً اون هم رعایت نمی‌شه حتی.

سلام.
من دو سال و نیم پیش بود که یه مطلب شبیه این پست رو منتشر کردم که اتفاقاً عواقب خیلی خوبی هم نداشت. اون زمان موجی از گروههای واتساپی راه افتاده بود با موضوعات مختلف و فقط اطلاعیه ی تشکیلشون توی سایتها منتشر میشد و هیچ خبری از محتوای تولید شده توی این گروهها روی سایتها نبود. تا این که با همفکری زنده یاد عمو چشمه به فکر تشکیل گروه واتساپی محله افتادیم و گروه رو تشکیل دادیم و تمام مطالبی رو که تو سایت منتشر میشد لینکش رو توی گروه منتشر میکردیم. در کنارش به سؤالات احتمالی اعضا هم با همکاری خودشون جواب میدادیم. بعد از مدتی هم پیج اینستاگرام محله راه افتاد که مطالب خیلی خاص محله با عکس نویسندش روی پیج محله منتشر میشد که بازتاب خوبی رو توی جامعه داشت و خیلی از بیناها هم دنبال کننده ی این پیج شده بودن. حتی بعدها کانال سروش و اخیراً تلگرام محله هم ظاهراً تشکیل شد که بازتاب دهنده ی مطالب منتشر شده توی سایتن. منتها ضربه ی اصلی در واقع الآن داره از درون خود سایت به سایت وارد میشه و اون هم ورود تیمتاک به امکانات سایته. البته دسترسپذیر شدن تلگرام خیلی تأثیر داره. ولی تیمتاک به شدت روی تولید محتوای اینجا تأثیر گذاشته. یادمه قبلترها مجتبی با کلی سختی کنفرانسهای خیلی باکیفیت و پرمحتوایی توی اسکایپ برگزار میکرد و با کلی دردسر اونها رو ضبط میکرد و اینجا منتشر میکرد که هنوزم که هنوزه کلی به درد نابیناها میخوره و در دسترس همه هم هست. منتها این حفاظت از محتوا الآن در تیمتاک انجام نمیشه. یعنی اگر کلاسی برگزار میشه یا اگر نشستی برگزار میشه، محتوای اون ضبط و روی سایت منتشر نمیشه و صرفاً اطلاعیش روی سایت منتشر میشه. در صورتی که تا قبل از تیمتاک بچه ها توی خونشون آموزش ضبط میکردن و میذاشتن رو سایت. ولی الآن به صورت زنده کلاس و نشست و مسابقه برگزار میکنن و خبری از تولید محتوا نیست. به نظر من اینجا میشد کمی این تکنولوژی جدید رو بیشتر و بهتر مدیریت کرد تا به محتوای سایت هم آسیب کمتری وارد بشه. البته بگم که هستن کسانی که دارن فعالیتهاشون رو توی تیمتاک ضبط میکنن و پستش رو توی سایت هم میزنن که خیلی هم خوبه. ولی هیچ ساختار منسجمی برای این کار وجود نداره و به صورت داوطلب داره این کار انجام میشه. در صورتی که مثلاً مدیران سایت میتونن فعالیتهای تخصصی توی تیمتاک رو مشروط به انتشارشون توی سایت کنن. مثلاً بیان این قانون رو بذارن که اگر قراره کسی کلاسی برگزار کنه یا نشستی یا مسابقه ای برگزار کنه که به درد سایت میخوره، در صورتی میتونه این کار رو انجام بده که اون فعالیت ضبط بشه و فایل صوتیش توسط خود اون شخص روی سایت گذاشته بشه یا نهایتاً توسط مدیران این مطلب رو سایت منتشر بشه. شاید این کار صد در صد اجرایی نباشه و خیلیها بدون اطلاع مدیران کارهایی توی تیمتاک انجام بدن. ولی به هر حال خیلیها هم هستن که همکاری میکنن و حد اقل به خاطر این که بتونن تعداد بیشتری رو جذب کنن این کار رو میکنن. مثلاً من اگر بخوام آموزش برگزار کنم، باید تو سایت اطلاعیه بزنم. پس وقتی اطلاعیه میزنم، مشخصه که میخوام آموزش برگزار کنم. پس مدیران سایت سراغ من میان و من رو مکلف میکنن که بعد از اتمام آموزشم یا پستش رو رو سایت بزنم یا فایل صوتیش رو تحویلشون بدم که خودشون تو سایت منتشر کنن. اگر من همکاری نکردم، امکان برگزاری کلاس رو از من میگیرن. اگر به فکر خارج شدن از شرایط فعلی باشیم که هیچ. ولی اگر بخوایم بیتفاوت باشیم، در آینده ای نزدیک اینجا به محیط متروکی تبدیل میشه که فقط داره سالی چند ملیون بابتش هدر میره. حد اقل به خاطر سختیها و هزینه هایی که سایتداری این روزها داره، اون هم سایتی با این حجم و گستردگی، بهتره که فکری به حال شرایط فعلی بکنیم تا اگر صمیمیت قبلی اینجا برنمیگرده که طبیعی هم هست، لا اقل تولید محتوا به حد قابل قبولی برسه. در پایان هم لینک مطلب دو سال پیشم رو میذارم که اگر مایل بودید مطالعه کنید.
موفق باشید.
https://gooshkon.ir/1394/06/%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%BE%D8%8C-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C/

ممنون از توضیحات مبسوطت شهروز جان. البته من اشاره‌ای به تیم تاک در مطلب نداشتم چون «گوش کن» رو فقط به عنوان یه نمونه ذکر کرده بودم و منظورم لزوماً گوش کن نبود. کلاً تولید محتوا از طرف نابینا‌ها کم شده. چه گوش کن و چه ۵ ۶ تا وبلاگ و وبسایت دیگه‌ای که در طول این چند ساله داشتند فعالیت می‌کردند.

بله میبخشید گویا در بیان مقصودم خیلی موفق نبودم!قصدم این بود که نظرم و بطور کل راجع به این موضوع مطرح کنم!فقط قصد داشتم بگم که باید هم هوای محتوای آموزشی سایت ها داشت و هم.شبکه های اجتماعی فضا و بستر بسیار مناسبی میتونه برای نشر اطلاعات و تجربیات باشه

سلام بر جناب هاشمی . مطلبتان کاملا درست است. مطلبی که برای سایت تنظیم می شه کاملا دقیق و به قولی شسته رفته در داخل سایت گذاشته می شه. به نوعی عمومی تره. ولی داخل شبکه های اجتماعی حالا شاید سرعت انتقال مطالب و نوشته ها در شبکه های اجتماعی بالا باشه که خود یه حسنه. ولی چک کردن و پیدا کردن یه مطلب مفید در یه گروه وقت گیره. کسی منکر فراگیر شدن این طور ارتباطات نیست ولی منظور شما عمومیت داشتن سایت هاست. سایت دانشگاه شهرما تا چند وقت پیش اطلاعیه هاشو رو سایت می زد ولی از چند وقت پیش بردشون رو کانال تلگرامش. دقیقا موافق با صحبتهای شما اگه یکی بخواد یه اطلاعیه یا اخبار جدید رو از این دانشگاه مطلع بشه و اصلا دانشجو یا استاد این دانشگاه نیست اولین جائی که مراجعه می کنه سایت دانشگاه است. بعد هم اگه خب بره برا دریافت اینخبر عضو این کانال بشه چطور زیر انبوهی از خبرهای جورواجور می تونه به خواسته خودش دست رسی داشته باشه. الآن دیگه خیلی از آموزشها و معرفی نرم افزارهای مفید برای نابینایان در کانالها و شبکه های اجتماعی تولید و منتشر می شه. که به نوعی محدودتر شده و تقریبا در دست رس عموم نیست. هردو خوب هستند البته اگه در کنار هم باشند.سایت و کانال…

ممنون قربان از توضیحات شما و سایر دوستانی که به من کمک می‌کنند تا اونچه که می‌خواستم بگم با بیانی واضح‌تر طرح بشه.

ضمن عرض سلام و ارادت مجدد بحث خودم رو با شما جناب هاشمی پی می گیرم. ببینید، من نوعی الآن یه محتوا دارم. هرجا باشم گوشیم به احتمال قوی همرامه و راحت می تونم مطلبم رو ضبط کنم یا بنویسم و بفرستم روی کانال تلگرام محله و همه هم استفاده می کنند. اگر یاد بگیرم مطالب رو به شکل مناسب هم هشتگ گذاری بکنم، مشکل سرچ تا حد خیلی خیلی زیادی حل میشه. درمورد تعطیلی گروهها هم احساس می کنم این حرف بیشتر از سر بی اطلاعی از سازوکار این شبکه ها زده میشه. الآن مجتبی و مثلا شهروز و مثلا حسین بلوردی و مثلا امید صالحی ادمین کانال تلگرامی محله هستند. خب فرض کنیم حسین از کانال به هر دلیل میره. باز سه نفر ادمین هستند و میشه شخص دیگه ای رو گذاشت جاش. ثانیا اگر مطالب به تلگرام منتقل بشن، دیگه دغدغه فضای آپلود و پول سرور نداریم. ثالثا، مگه حرف ما این نبود که آآآآآآی ارتباط میون بچه ها کمه؟ خب تیمتاک اومده و این ارتباط رو زیاد کرده. محتوای سایت کم شده؟ خب به جهنم. عوضش ما به هدف اصلیمون رسیدیم. مگه هدف ما ارتباط مستقیم بین بچه ها نبود؟ خب اینم ارتباط. به نظرم به جای اینکه به فکر نسل های آینده و بی علاقگان به شبکه های اجتماعی باشیم، بهتره کار خودمون رو بکنیم تا واسه کسانی هم که میگن علاقه ای ندارند انگیزه ای ایجاد بشه که به این شبکه ها بیان و از مزایاش استفاده بکنند. ضمنا خدمت داوود جان نظری هم عرض می کنم که کانال ها سازوکارشون با گروهها متفاوته و دغدغه کدورت هم توشون وجود نداره. پس اگر می تونید، وارد این فضای تازه بشید و به جای ایراد گرفتن از غذای نخورده، یکی دو لقمه بچشید. من خودم یه زمانی اینجا انشاواره هایی می نوشتم. حالا تصمیم گرفتم به صورت صوتی واسه بچه ها بخونمشون و بذارم روی کانال. چندتا برنامه هم سراغ دارم که آپلود می کنم تا پیش از نوروز و اصلا هم نگران حجم فایل هام یا خرابی لینک ها یا پول سرور نیستم. خلاصه کنم، نیومدن به شبکه های اجتماعی چرخ زمان رو به عقب بر نمی گردونه.

«آموزش و تفریح نابینایان، کمبینایان و والدین گل‌شون». سر‌در این سایت این جمله به عنوان شعار درج شده. گروهی که این سایت مدعی پوشش دادنشون‌اه شاید یه عدد حدود یک میلیونی رو در بر بگیره. حالا شما بفرمایید اعضای کانال گوش کن سر جمع چند نفر‌اند؟ بقیه کجا هستند پس؟ بقیه کسانی هستند که حسب نیازشون اینترنت‌و سرچ می‌کنند تا به سؤال یا ابهامی که در خصوص نابینایی براشون پیش اومده پاسخ بدند. هیچ جایی از این وبسایت قید نشده که هدف اصلی و اولیه از راه اندازیش ایجاد ارتباط بین دوستان نابیناست. شما فرض کن فلان مادر نابینا ساکن شهر کرد می‌خواد بدونه چطور می‌هونه کامپیوتر بچه‌ی ۱۲ ساله شو گویا کنه. نه از وجود کانال «گوش کن» در تلگرام خبر داره و نه اساساً می‌دونه که تیم تاک چی‌اه. اولین و طبیعی‌ترین کاری که می‌کنه این‌اه که تو google بزنه نحوه نصب صفحه خوان فیلان. خب اگه محتوای تولید شده‌ی شما فقط محبوس در تلگرام مونده باشه چطور می‌تونه به کارِ هزاران مخاطب احتمالیِ دیگه‌ای بیاد که شما اصلاً از وجودشون خبر ندارید؟ در ضمن ماجرای هش‌تگ‌ها اساساً با سرچ google فرق می‌کنه که در حوصله‌ی این بحث نمی‌گنجه و ضرورتی هم برای مطرح کردنش نیست. البته خوشبختانه خودتون هم فرمودید که مسأله‌ی سرچ تا حد خیلی خیلی زیادی با هش‌تگ‌ها حل می‌شه که خب به این معنی‌اه که به طور کامل حل نمی‌شه.

نکته‌ی دیگه‌ای که این وسط باقی می‌مونه این‌اه که با پایدار نبودنِ این شبکه‌ها چه می‌شه کرد؟ اومدیم و پس فردا عزیزانِ دل پا رو گذاشتند رو سیمِ تلگرام. کی می‌خواد این حجم از اطلاعات تولید شده رو به جای دیگه‌ای منتقل کنه؟ اومدیم و همونطور که تلگرام با ظهورش بقیه‌ی پیام‌رسان‌ها رو هل داد تو باقالیا، یه پیام‌رسان دیگه پیدا شد که تلگرام‌و فرستاد تو آفساید. تکلیف این حجم از داده‌ی تولید شده چی می‌شه؟ به هر حال ما یا موندگاری مطالبمون برامون مهم‌اه یا نه. اگه هست، پس باید به فکر انتشارش در فضایی پایدار باشیم و همونطور که قبلاً هم گفتم منطقی این‌اه که مطالب در فضای وب منتشر بشند و از پیام‌رسان‌ها برا بیشتر دیده شدنشون استفاده کنیم.

درود بر امیدِ هاشمیِ نازنین. کاملا موافقم با انتشارِ همزمانِ مطالب در وبسایت‌ها و وبلاگ‌ها. حتی اگر مطلب به شکلِ آموزشِ شنیداری یا یک پادکست باشد، بهتر است همراه با متنی مختصر و ذکرِ کلید‌واژه‌ها در فضای وب قرار گیرد تا علاقه‌مندانِ آن موضوعات و مباحث بتوانند از طریقِ جستجوگرها بیابندش.

متشکر از شما. فرمایش‌تون در باره‌ی استفاده از کلید واژه‌های مکتوب برای آموزش‌های صوتی بسیار صحیح‌اه.

درود بر شما, دوستِ بزرگ وار. ما که از ابتدا, علاقه ای به تلگرام و واتسپ و کانالها و گروه ها و لشکرهای بی حساب و کتابشان نداشتیم. این کانالها چه در اختیار میگزارند ؟ و با چه هدفی و توسط چه کسانی مدیریت میشوند؟ کانالهایی که مثلِ علف سبز میشوند و با حقه بازی از متالبِ یک دیگر کپی میکنند. هر روز جنگ و قهر و ناز و ناز کِشی. عجیب مسقره کَدِ ایست. افسوس که گوش کن هم دیگر آن گوش کنِ سابق نیست.

حالا گرامی! دیگه نه به این شدت! هر ابزاری روش بهره‌برداری خودش‌و می‌طلبه. شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌ها اتفاقاً بسیار ابزار مفیدی هستند به شرط این که ما بلد باشیم چطور اطلاعات‌و طبقه‌بندی کنیم و آنچه رو که می‌خوایم بر بچینیم توشون.

سلام جناب هاشمی.
درباره جواب سوالتون در کامنت خانم ریحان که فرمودید:
سلام. ببخشید شما جایی از متن بنده جمله‌ای در مذمت شبکه‌های اجتماعی می‌بینید؟
جواب بله هست چون همانطور که شما بخاطر حرفه ای که دارید، از اهمیت بالای تیتر، بیشتر از من آگاهید.
این تیتر کاملا نشانگر مذمت پیامرسان ها و نکوهش استفاده از آنها می باشد. گرچه در بدنه متن اینگونه نبود و به نظر میرسه تیتر با متن همخوانی ندارد.
بنده با نظرات آقای صالحی موافقم و این که شما بگید با انتشار مطالب به صورت صوتی یا نوشتاری در پیامرسان های اجتماعی، آن محتوا زندانی شده است، کاملا مخالفم.
ببینید هر محتوایی که غنی و موثر باشد، بدون شک راه انتشار را پیدا میکند، حتی اگر وب یا پیامرسانی هم در کار نباشد.
همانطور که دانشمندان و عالمان گذشته مطالبی بیان کرده اند و شهرت جهانی یافته است.
نمیتوانید موردی بگید که مثلا فلان محتوا فقط در کانال های واتسآپی و تلگرامی منتشر شده، آنقدر با ارزش و تاثیر گذار بوده، ای کاش در وب منتشر می شد!
هر کسی که محتوای با ارزشی تولید کنه، اگر خودش حال منتشر کردنش را در وب نداشته باشد، دیگران بخاطر اهمیت بالای آن مطلب، اقدام به انتشارش میکنند.
لابد میدانید که در این سایت و سایت های مشابه، آنقدر مطلب از قدیم هست که آن نابینای محرومی که کامپیوتر بلد نیست، با استفاده از آن برنامهنویس شود و آن وقت به تلگرام و واتسآپ بپیوندد، گرچه انتشار مطالب متوقف نشده است.
شما از آمار پستهای زیاد گذشته و آمار کم الآن حرف زدید اما اشاره نکردید که ارزش بیشتر محتوای تولیدی قبلی چندان زیاد نبود.
اتفاقا من طوری دگر فکر میکنم و میگم پیامرسانها میتوانند به بالا رفتن اعتماد به نفس افراد کمک کنند.
اگر وب را به یک اقیانوس تشبیه کنیم و پیامرسانها را به یک رودخانه کوچک، میتوان نتیجه گرفت که یک فرد با استفاده از یک پیامرسان میتواند گروه تشکیل دهد، کانال بسازد و کم کم اعتماد به نفس در جهت تولید محتوا یا مدیریت کانال به دست آورد.
آنگاه میتواند در اینترنت بهتر بدرخشد و صفحات اینترنتی را که مدیریتشان سختتر است به خوبی کنترل کند.
این که میفرمایید ارگانهایی هستند که به افکار ما جهت میدهند، حرفهای تازه ای نیستند و دلواپسانی هستند که این ها را میگویند و گوش ما پر است از این حرفها.
قضاوت را میسپاریم به دست مردم که حقیقت چیست.
و در آخر یک پیامرسان مثل تلگرام قابلیت دسترسی از طریق وب را دارد که مطالبش به راحتی در صفحات دیگر کپی میشود.
ارادتمند شما

من در مذمت تلگرام ننوشتم قربان. تیترِ من متوجهِ ایراداتِ تلگرام‌نشینی بود. در ضمن بنده از هشتاد و هشت تا به امروز شاید به طور میانگین روزی ۳ ساعت از عمر را پای توئیتر و فیسبوک و تلگرام و سایر شبکه‌ها گذرانده‌ام. همینجا می‌تونم ده‌ها مطلبِ ارزشمند و ده‌ها تحلیلِ پر‌مغز در رشته‌های مختلفی که حوزه‌ی علاقه‌ی شخصیم به حساب می‌آد براتون لیست کنم که هرگز از دایره‌ی فیسبوک فرا‌تر نرفتند و هیچ وقت هم کسی نویسنده‌شون‌و نشناخت. در مورد بقیه‌ی قسمت‌های فرمایش‌تون لطفاً به پاسخ‌هایی که به امید خان دادم نگاه کنید. فقط از شما و امید خان یه خواهش دارم و اونم این‌اه که اگه ممکن‌اه برای من سه تا سایتِ پدر مادر دار و ارزشمند رو نمونه بیارید که با ظهور شبکه‌های اجتماعی، بالکل فعالیتشون‌و تعطیل کردند و فقط روی فیسبوک یا تلگرام مطلب منتشر می‌کنند.

درود آقای هاشمی گرامی
کاملا با شما موافقم. هرچند مثل خیلیای دیگه TeamTalk رو قاتل اصلی گوش‌کن و سایت‌های شبیه اون می‌دونم. به نظرم بهترین کار انتشار مطلب در یه سایت و بعد انتشار لینک اون مطلب در شبکه‌های اجتماعی هست.
من خودم علاقه‌ی چندانی به عضویت در گروه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی ندارم. بیشترین چیزی که من رو توی این گروه‌ها آزار می‌ده بمباران اطلاعاتی هست که اتفاق می‌افته. وقتی عضو گروه What’s App گوش‌کن بودم شاید روزی بیشتر از صد پیام برام می‌اومد که اکثرش هیچ استفاده و اهمیتی برای من نداشت. خیلی زود از گروه اومدم بیرون، چون وقت نداشتم همه پیام‌ها که متاسفانه اکثرا voice بودن رو بخونم و بشنوم.
من هنوز سنتی هستم و اگه چیزی برای ارائه داشته باشم همینجا پست می‌کنم.
شادکام باشید.

شما پاسخ کدوم حرف من رو در کامنت آقای صالحی دادید؟
اشکالی نداره بذارید دیگران بیان و بگن این تیتر به چه معنا هست؟
این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست: در نکوهش تلگرام نشینی نابینایان!
در مذمت خود تلگرام نیست ولی در مذمت نابینایانیست که از تلگرام استفاده میکنند.
از نظر شما فرقش چیه؟؟؟
آقای هاشمی فرق من و شما اینه که من بیشترین وقت رو برای نوشتن کامنت گذاشتم و شما کمترین وقت برای به اصطلاح جواب.
شما حتی نمیدونید شرایط فیس بوک با تلگرام کاملا فرق میکنه و در وب راحت قابل دسترسی هست.
حالا یه مطلب به عنوان نمونه اینجا بذارید تا من بدونم در
حوزه شما چه مطلب مهم و موثری هست که با سرچ در گوگل نتوان آن را پیدا کرد؟
من نگفتم سایت معروفی هست که با آمدن پیامرسانها مطالبش رو در وب نمیذاره.
این ادعای شماست که میگید این پیامرسانها با حضورشان کاری کردند که مطالب مهم در وب کمتر شوند.

من در تبیینِ اونچه که فکر می‌کنم، چه در قالب خودِ متن و چه به صورتِ جواب به کامنت دوستان، ده‌ها خط نوشتم عزیز جان. می‌تونید کلیتِ حرف من‌و با مطالعه‌ی اون ده‌ها خط که قطعاً چند برابرِ یه کامنتی که شما نوشتید روش وقت گذاشته شده متوجه بشید. در ضمن لطفاً برام توضیح بدید با چه مکانیسمی می‌شه مطالب مندرج در فیسبوکِ شخصیِ افراد رو از طریق google پیدا کرد. در مورد تیتر هم باید بگم شما نه مطلب‌و درست می‌خونید، نه پاسخ کامنت‌ها رو. من گفتم تیتر من در مذمتِ تلگرام‌نشینی‌اه. این جمله هم کاملاً مشخص‌اه که متوجهِ چه موضوعی‌اه. در پایان از گردانندگان کنسرسیوم وب تقاضا دارم بساط worldwide web و متعلقاتش‌و جمع کنند چون ذائقه‌ی دوستان گویا تلگرام‌و خوش‌تر داره. زحمت بی‌هوده برا توسعه‌اش نکشند.

ضمناً لطف کنید یه گزاره از من بیارید که در متن یا پاسخ به کامنت‌ها گفته باشم استفاده از تلگرام اشتباه‌اه.

سلام و ارادت. هدف البته به عقب برگشتن نیست. پیام‌رسان‌ها ابزارِ خوبی برای بهتر، بیشتر و سریع‌تر دیده شدنِ مطالب منتشر شده در سایت‌ها هستند. بنا بر این، اگه بلد باشیم درست ازشون استفاده کنیم، به جای برگشتن به عقب، می‌تونیم چندین قدم هم به جلو حرکت کنیم.

مطالب شخصی فیسبوک آنقدر سریع در وب منتشر میشه که شما فکرش رو هم نمیتونید بکنید که سرعتش چقدره.
آقای عزیز اگر مطالب فیس بوک در وب به راحتی قابل دسترس نبود این همه عضو نداشت.
یکی پست جدیدی میزنه از طریق ایمیل و یا حساب های دیگر به مردم اطلاع داده میشه.
همچنین فیس بوک با سیاست دوستان مشترک سعی میکنه ارتباط اعضابا هم بیشتر بشه و مطالب برای همه قابل دسترس باشه.
این مکانیزمی بود که شما از آن خبر نداشتید.
امتیاز فیس بوک در گوگل آنقدر بالا هست که با سرچ یک کانال یا صفحه میتوان به راحتی با حساب خود از طریق وب به آن دسترسی پیدا کنیم
شما در تیتر مذمت کردید.
اگر تلگرام یا هر پیامرسان دیگری در آینده بتواند آنقدر کارایی داشته باشد که مطالب به همه به راحتی برسد, وب خودش کم کم حذف میشه چون کار کردن با پیامرسان به نسبت راحتتر از وب هستش.
آقای هاشمی شما باید بدانید که با پیشرفت علم در آینده هر چیزی امکانپذیر است.
پیشرفت علم به سیاست یک گروه که از تلگرام بدشان میآید و میخواهند فیلتر شود کار ندارد.
همچنین پیشرفت علم به این کار ندارد که چه کسی از طرف یک روزنامه دولتی چه حرفی درباره تلگرام میزند.
عینا و شفاف در آینده به من و شما ثابت میشه که هر وسیله مجازی که بتواند به راحتی مطالب را در اختیار دیگران بگذارد باقی میماند.
رقابت بین وب و پیامرسانها در آینده مشخص میکنند که کدام بهتر است.
شما جواب هیچ یک از حرفهای من را ندادید و کلی حرف زدید, نه در کامنت های خودم نه در کامنت های دیگران.

عزیزم ازت ممنونم که در حوزه‌ی شغلیِ من این همه نکاتِ تازه بهم آموختی. به خدا وام‌دار خودت کردی من‌و.

سلام امید جان. بحث رو با خود شما ادامه میدم. ببینید، سایت بی بی سی فارسی، بنابر آمار google analytics, تعداد بازدیدهای وبسایتش از زمان تأسیس کانال تلگرامش حدود ۳۴ درصد کم شده. قطعا بی بی سی سایتش رو نبسته و حتی امواج رادیوییش هم هنوز فعال هستند. اما فعال بودن سایت یا امواج رادیویی به این معنی نیست که بی بی سی بیاد و عزا بگیره که چرا ملت کمتر به سایت سر می زنن. بی بی سی نگاه می کنه و می بینه که مردم بیشتر به شبکه های اجتماعی رو آوردند، خیلی راحت یه کانال اونجا می زنه و کار خودش رو ادامه میده. نمونه دوم سایت فرارو هستش. این سایت از پربیننده ترین سایت های خبری هستش. باز بر مبنای آمار google analytics, تعداد بازدیدهای سایت از زمان تأسیس کانال تلگرامی کمتر شده. دلیلش خیلی ساده است. مردم به دنبال دسترسی راحت و آسون به اطلاعات هستند، همه وقت، همه جا. من توی تاکسی نشستم و مطالب رو می خونم. واسه یه سایت همف اگر به قول شما پدر و مادر داشته باشه، برد پیامش مهمتر از واسطه انتقال پیامه. اما درمورد یه جایی مثل اینجا باید عرض کنم که اساسا نمیشه با هر سایتی اونو مقایسه کرد. اینجا کاربرمحوره. منِ کاربر تصمیم می گیرم و مطالبم رو چطور منتقل بکنم. با دستور و بخشنامه کار پیش نمیره. ایضا با نصیحت و یادش بخیر اون روزا. نکته دیگه اینکه وقتی شما میاید و میگید اگر درست از این شبکه ها استفاده کنیم، حرفتون متضمن اهانت به کسانی هست که مثل شما فکر و عمل نمی کنند. وقتی شما اینو میگید، یعنی تمام کسانی که محتواشون رو از اون طریق منتشر می کنند طرز استفاده صحیح رو بلد نیستند و من میخوام طرز صحیح استفاده رو بهشون یاد بدم. بگذارید خیال شما رو راحت کنم. حداقل تا جایی که من می فهمم، تعداد پست ها و بازدیدهای اینجا از اینی هم که هست کمتر میشه و کسی منتظر این نمی مونه تا ببینه بزرگترا چی میگن و بعد تصمیم بگیره چطور پیامش رو منتقل بکنه. ارادتمند.

این خانه قشنگ است ولی خانه ی من نیست. اسم پستت قشنگ بود حرفی درش نیست.
تلگرامم خوبیا و بدیای خودشا داره. فضای مجازی مزیتها و معایب خودش رو داره و بزرگترین عیبش همین اعتیادیه که بدنبال داره. اینکه من بیس چار ساعت بتمرگم وسط گروهها به ور ور کردن و از زندگی حقیقی خودم دور بیفتم نه قشنگه نه قابل توجیه. اینکه من بجای اینکه به سایتها و کانالهای معتبر رجوع بکنم برای کسب اخبار بشینم کانالای دروغ پرداز رو هی دنبال کنم قابل بخشش نیست. اینکه من بجای مطالعه و کتاب و منابع اصلی بشینم و یه جمله از این کانال وردارم یه جمله از اون کانال وردارم و بعد بیام و اظهار فضل بکنم تو جمعهای دوستان و فامیلی زشت اندر زشت و مایه خجالته. اینکه مثلاً فلان کانال هی میاد از فلان سلسله پادشاهی به نیکی یاد میکنه من بشم طرفدار پر و پا قرص اون پادشاهی بدون اینکه چار تا کتاب در موردش خونده باشم حماقت محضه. ولی خب اینکه همین گروهها باعث میشه که من از دوستام بی خبر نباشم و گاهی بیایم و بشینیم با هم چت کنیم و بهمدیگه کتاب معرفی کنیم و حال همدیگه رو بپرسیم و در مورد فیلمایی که دیدیم بحث کنیم خیلی قشنگه. اینکه میایم و تو گروهها خبری از حال همدیگه میگیریم و مثلاً عکس آخرین کارهامونا میذاریم و بچه ها میشینن به نقد کارهامون خیلی مفیده. اینکه وقتی تولد یکیمونه بقیه تو گروه براش جشن تولد میگیرن خیلی عالیه و مایه دلگرمی که تنها نیستیم. اینکه خیلی راحت میتونیم از کانالای مهم و معتبر اخبار رو دریافت کنیم خیلی فوق العادست. اینکه مثلاً با مخاطب خاصمون میتونیم بی دغدغه ساعتها حرف بزنیم بدون اینکه نگران پول و هزینش باشیم اینم خیلی خوبه. ولی حقیقت اینه که خیلیامون گندشا در آوردیم. شورا از مزه بردیم. بینا و نابینام نداره. همه از دم بقول تُرکا وور و توت شدیم تلگرام باز و از زندگیامون غافل شدیم. بابا چته؟ چه خبره؟ سایت جای خودش. تلگرام جای خودش. تیم تاک جای خودش. واتساپ جای خودش. تو میتونی از همش استفاده کنی و به نحو احسن از همش سود ببری بدون اینکه لطمه ای به سوادت و روح خودت و زندگیت بزنی. خود من سر همین تلگرام رابطم با خیلیا بهم خورده. خخخخخخخخخخ. افراد فامیل از دستم شاکی ان که طرف خیلی خودشا میگیره فک میکنه تافته جدا بافته س. آره حقیقت اینه که من خودم رو تافته جدا بافته میدونم و حاضر نیستم بشینم وسط گروههای خاله خانباجی هی پشت سر این و اون فک بزنم. همه از دم بلااااااااااک. هاههاهاهاهاهاهاهااهه. میخواد خوششون بیاد میخواد بدشون بیاد. خب این فقط یه مثاله. این تلگرام هم میتونه باعث دوستیای بیشتر بشه. هم یه خاندان رو با یه نفر بد کنه.
ببین توجیه نکنیم کارمون رو. ول کردن سایت و رفتن پی تلگرام اشتباهه. مگر اینکه هر چی اونجا هس اینجام بیاد ثبت بشه که موندگار بمونه. خود من خیلی برای پایاننامم از مطالب این سایت کمک گرفتم. هنوزم معرفیش میکنم به دوستایی که مقاله ای مطلبی میخوان بنویسن در ارتباط با نابیناها.

سلام. با تفکرات امید صالحی و تا حدی کامبیز موافقم. جامعه چیزی را می پسندد که سریع و راحتتر باشد. کلا دو حالت وجود دارد ما یا از جامعه خط می گیریم و یا سعی می کنیم به جامعه خط بدهیم. تجربه نشان داده که آنهایی که بخواهند به مردم خط بدهند چندان موفق نبوده اند. اما به نظر من می شود با تعامل این مشکل را هم حل کرد. هرکس دلش بخواهد می تواند مطالبش را در وبسایتها هم بگذارد. از طرف دیگر شبکه های اجتماعی محدودیتهای سایتها را ندارند. مثلا اگر من یک فایل صوتی داشته باشم خیلی راحت در کانال قرار می دهم. بدون این که منتظر مجوز از مدیریت سایتها باشم تازه آپلود در شبکه های اجتماعی خیلی راحتر هست. اتفاق خوبی که تازگیها می یفته این هست که در سایتها اغلب لینک کانالها هم درج می شود. می ماند ماندگاری و حفظ اطلاعات که از بین رفتن آنها در سایتهای میزبان هم وجود دارد. به هر حال شبکه های اجتماعی یک امکان ارتباطی راحتی است که باید آن را قدر دانست. فقط درباره تیمتاک باید بگم استهاده از اون خیلی هم خوبه و تنها باید کمی فرهنگ سازی بشود.

سلام.
تا حدی موافقم. این که تلگرام باعث جلوگیری از دسترسی قشر گسترده به مطالب میشه درسته، اما نه به خاطر کم بودن میزان دسترسی، به خاطر این که تلگرام یه پیام رسانه و شبکه اجتماعی نیست. پایه و اساس اپلیکیشن هایی مثل تلگرام سرعته و همین باعث میشه مطالبی که در اونها به اشتراک گذاشته میشه گذرا باشن. به همین دلیل چنین فضایی جای انتشار مطالبی آموزشی که نیاز داریم ماندگاری بیشتری داشته باشن نیست. البته با توجه به این که امروزه دوران وبلاگ و وبسایت به پایان رسیده باید انتظار داشته باشیم که مطالب و آموزشهای بیشتری در شبکه های اجتماعی (نه پیامرسان‌ها) منتشر بشن. اینطوری میتونیم با موتور های جستجو مثل گوگل هم بهشون دسترسی داشته باشیم. همین حالا هم مطالب منتشر شده در توییتر، فیسبوک و اینستاگرام به راحتی از طریق گوگل قابل جستجو هستن.
با توجه به همه‌گیر بودن شبکه های اجتماعی و پایین اومدن آمار بازدید سایتها؛ منطقی‌تر به نظر میرسه که مطالب آموزشی و مفید که قراره به دست همه برسه رو در شبکه های اجتماعی منتشر کنیم. اگر کسی کامپیوتر بلد نیست، قطعا نمیتونه از پس سرچ کردن با همون کامپیوتر هم بر بیاد بنابراین از اطرافیان یا یه فرد معتبر میخواد که براش جستجو کنه. امکان اطلاع‌رسانی به مخاطب از طریق شبکه های اجتماعی بیشتره ؛ به این ترتیب شبکه های اجتماعی در فراهم کردن دسترسی عمل کرد بهتری نسبت به سایتها نشون میدن.
حرف آخرم، به نظر من این که در کشور ما شبکه های اجتماعی و پیامرسانها زود زود پنچر میشن دلیل بر از بین رفتن محتوای اونها نیست. همونطور که با اومدن تلگرام مطالبی که در سایتها منتشر شده بودن کم کم وارد سرور های این پیامرسان شدن، میتونن به جای دیگه هم پا بذارن.
خیلی نوشتم امیدوارم سردرد نیارم براتون.

در تکمیل عرایضم بگم که استدلال شما یه مغلطه کوچولو هم داره. شما فرض رو بر این گرفتید که یه نابینا اول کامپیوتر یاد میگیره و بعد میره سراغ تلفن های هوشمند. این گزاره تا چند سال پیش و زمانی که گوشی های هوشمند قیمتشون از کامپیورهای معمولی بیشتر بود درست بود، اما الآن گوشی های هوشمند معمولی رو با یک سوم قیمت کامپیوترهای معمولی میشه خرید و استفاده کرد. مثلا من حداقل چهار نفر رو میشناسم که در عین آشنایی کمابیش خوبی که با اندروید دارند، کار با ویندوز رو به جز موارد ابتدایی اصلا بلد نیستند و اغراق نیست اگر بگیم کاربری اینترنت این قشر از بچه ها محدود به همون گوشیه و کامپیوتر رو شامل نمیشه. من خودم شخصا کامپیوتر رو ۱۲ سال پیش و اندروید رو حدود چهار سال پیش شروع به یادگیری کردم، اما دلیل نمیشه امروز هم همین تقدم و تأخر به همین شکلش صادق باشه. ضمنا اگر یه نگاهی به تعداد کل کاربران محله توی وب بندازید و آمارش رو با تعداد فالوورهای صفحه اینستاگرام و کانال تلگرامی محله مقایسه کنید، قطعا درک بهتری از روندی که داره طی میشه پیدا خواهید کرد. موفق باشید.

سلام.
فقط با موضوع سرور که گفتین تا حدودی موافقم، اونم به نظر من که لازم نیست.
این همه آپلود سنتر رایگان هست میشه مطالب رو اونجا آپلود کرد و از هزینه های گران قیمت برای سایت هم جلوگیری داشت.
اگه همه چی قراره بیاد تو مسنجرها بفرمایین من که نمیتونم اندروید بخرم و شاید تا سالهای دیگم نتونستم و همه کارهام رو با سرچ گوگل انجام میدم تکلیفم چی میشه؟
همین عقاید و تمایل برای به روز بودن، (فقط برای اینکه به روز باشیم بدون دلیل)
باعث شده محتوای سایتای ایرانی کمتر بشه و من خیلی وقتا نتونم مطلب مورد نظرم رو با سرچ در گوگل پیدا کنم.
در حالی که کشورهای خارجی که تکنولوژی مال خودشونه، اما سایتا رو از دست نمیدن و شاید ۹۹ درصد موارد هر سؤالی چیزی به انگلیسی سرچ کردم، گوگل برام پاسخ داشته و سایتا هم همیشه به روز میشن.
اگه اینطوره سایتای soft98, p30download, softgozar, tebyan و هزاران سایت دیگه، چرا نگفتن دوران سایت داشتن به پایان رسیده و هزاران مطلب مفید رو سایتشون پیدا میشه!
خودم نسخه پرتابل word 2003 رو هم حتی تونستم اونجا پیدا کنم!
سایتا اگه کانال در تلگرام یا جاهای دیگه دارن، اما فراموش نمیکنن که بهترین و موندگارترین جا برای اشتراک گذاری مطالب سایته.
همین فیلتر شدن تلگرام رو دیدین؟
اگه ادامه پیدا میکرد و برای همیشه فیلتر میموند چی؟
اگه در آینده فیلتر بشه یا برنامه دیگه ای جایگزینش بشه چی؟
خودم کدوم مطلب ارزشمند تو اسکایپ برام فرستاده شد که خاطرم جمع بود هیچوقت از دستش نمیدم و برای همیشه موندگاره؟

اسکایپ با تلگرام قابل مقایسه نیست و این به قدری واضحه که توضیحش فقط اتلاف وقته. نکته دوم اینکه آپلود سنترهای شما هم تضمینی نیست همیشه رایگان بمونند و به شما فضای نامحدود نمیدن. سوم اینکه جهان منتظر نمی مونه تا ببینه خانم آیت کِی اندروید می خره تا بعد اقدام به تغییر و تحول در حوزه فن آوری بکنه. نکته چهارم اینکه به همون اندازه که احتمال فیلتر تلگرام هست، امکان خراب شدن سرورهای محله یا اصلا تعطیلیش توسط مقامات قضایی به هر دلیل درست یا نادرستی وجود داره. موفق باشید.

به عنوان یک فردی که توی لینک کردن اینجا به شبکه های اجتماعی و پیام رسان ها کوته نقشی داشتم، این مقاله رو به طور کامل رد میکنم. دلایل رو امید و کامبیز ذکر کردند. اگه اهل گول زدن خودمون و مغلته نباشیم، منطقیتر از این دلایل پیدا نمیکنیم

درک این مطلب برای هر کسی ساده هست که الآن اسمارت فون ها هم بخاطر ارزانتر بودن و هم بخاطر دسترسپذیر بودن بهتر از یک کامپیوتر برای آن نابینای محروم هستش.
دلیلم هم اینه که یک کامپیوتر همراه با ویندوز که آخرین ورژنش ده هستش، همراه با یک نریتور که برای یک مبتدی مناسب نمیباشد موجوده اما یک اسمارت فون همراه talkback که نهایت یک ایسپیک نصب میشه راحتتر از کامپیوتر است برای آن مبتدی و تازه بینا ها هم میتوانند در یادگیری بهش کمک کنند

سلام نظر بنده هم که ممتنع است
نه مخالفم و نه موافق
ولی کلی میگم دولت باید یک فکری برای شبکه های اجتماعی بکنه
فضا ی مجازی مثل یک اسب میمونه که ابصارش رها شده
و این اسب مرتب میخوره تو در و دیوار
کسی هم نمیتوانه کنترلش کنه
این مشکلی هم که میگید باید حل بشه
ولی با صحبت و درخواست نمیشه محتوا را به سمت سایت ها پمپاژ کرد
باید یک سیاست گذاری دقیق انجام بشه
این بحث ها هم به نظرم راه به جایی نمیبره
موفق باشید

علاوه بر موندگاری مطالب، دسترسپذیری بیشتر برای عموم، قابلیت جستجو در موتورهایی مثل گوگل که از مزایای انتشار مطالب در سایت هست،
یکی دیگه از مزایا هم اینه که برای خوندن یک سایت، (به جز موارد خیلی کمی که دیده بودم) نیاز به ثبت نام در سایت نیست.
یعنی فرد میتونه راحت مطلب مورد نظرش رو با سرچ پیدا کنه، بخونه، کپی و ذخیره کنه، بدون اینکه نیاز باشه ثبت نام کنه و نگران هک شدن اکانتش باشه.
دیشب براتون ایمیل فرستادم و منتظر پاسختون هستم.

سلام امید جان. مطلب جالبی نوشتی! اتفاقا من موافقم با اونچه که تو گفتی و اون چه که شهروز و تینا افزودند بر نوشته تو.
ببینید روزی آرزوی ما این بود که صمیمیت این محله برگرده به روزهای قبل الان به این آرزو که نرسیدیم هیچ! آرزوی جدیدمون این که محتوای اینجا دچار افت نشه! و این واقعا ناراحت کنندست. البته خیلی درست نیست که از فضای این پست به نفع زدن این حرفا و نقد فضای فعلی این محله استفاده کنم چرا که بهتر که این کار در فضای مخصوص خودش و با رعایت شرایط خاصی انجام بگیره اما به هر حال معتقدم به این که ما باید تأثیر خودمونو برای آیندگان به جا بذاریم و مصداق کامل و بارزی باشیم از این ضربالمثل که میفرماید: کاشتندو خوردیم کاریمو خورند!.
در پاسخ به دوستانی که رد کردند یادداشت امید هاشمی رو ضمن حفظ احترام ارز میکنم که اگر دلایلتون توجیح عملکردتون نباشه نکته مهمی رو این وسط مغفول رها کردید و اون هم این که بسیاری از پایگاههای مهم خبری ضمن اهمیتی که برای فعالیت در فضای مجازی قائلند بسترها و ظرفیتهایی که وبسایتشون در اختیارشون میذاره رو هنوز فراموش نکردند! در واقع سوال و پرسش اساسی که محل اختلاف و شک و تردید واقع شده این که آیا وبسایتها و وبلاگها باید فدای پیامرسانها و شبکه های اجتماعی باشند یا این که پیامرسانها و شبکه های اجتماعی باید در خدمت وبسایتها و وبلاگها باشند!
شاید اگر بتونیم موضع خودمونو در قبال این سوال مهم که اتفاقا تو همون پست دو سال و نیم پیش شهروز هم مطرح شد مشخص کنیم میتونیم بهترین مسیر رو برای راهمون مشخص کنیم.
ممنونم از نوشته ارزشمندت دوست خوبم.

آقای آذرماسوله اینجا کانال داره و محتوا هم از طریق کانال و همچنین سایت منتشر میشه.
منظورتان را درباره توجیه، ه، عملکردمان نمیدانم.
هم وبسایت و هم پیامرسان، هردو مجازی هستند!
حالا این که کدوم یک فدای اون یکی بشه که اصلا حرف درستی نیست، باید بگم که هر دو در کنار هم میروند جلوو ولی آینده تعیین کننده اینه که کدوم یک بیشتر خریدار دارد

سلام. توجیه کدوم عملکرد؟ لطفا اگر چیزی رو از جایی کپی می کنید معنیش رو هم درک کنید. این طوری هم خودتون راحت تر هستید و هم ما مجبور نمیشیم به گذشته رجوع کنیم و از عملکردها صحبتی به میون بیاریم و خدای نکرده خاطر شما رو برنجونیم. بدا به حال کسی که شما با این سطح از تسلط بر عواطفتون بخواید ازش دفاع کنید. من منتظرم پاسخ شما درمورد توجیه عملکرد خودم هستم، هرچند بعید می دونم چیزی توی چنته باشه و یه چیزی فرمودید که یه چیزی فرموده باشید. نکته آخر اینکه بدون انگ زدن هم میشه گنده شد، یه کم تمرین کنید.

سلام
حقیقتش درست متوجه نشدم دعوا سر چیه! خخخخ.
فقط با اجازه نکته ای که به نظرم میرسه در مورد تیمتاک و مانند این بگم. به نظر میرسه یکی از دلایلش که استقبال از پیام رسانها بیشتر شده اینه که عملا آزادی بیشتری میبینیم. مثلا توی تیمتاک بحث های مذهبی و سیاسی میشه که باشه و کانالهای مرتبط هم ایجاد شده. ولی سایت این محدودیت رو داره. نمیگم غلطه. محدودیتهای سایت هم منطقیه. ولی میخوام بگم جایی که آزادی بیشتر حس بشه عملا استقبال بیشتری هم هست. در مورد وجود و یا عدم وجود صمیمیت، این بستگی به خودمون داره. کسی که مدام اهل قهر کردن و کدورت باشه، با عرض معذرت هیچ جا جاش نیست خخخخ. حالا میخواد فضای مجازی باشه میخواد نباشه. میخواد سایت باشه میخواد گروه کانال و همینا باشه. در مورد حفظ محتوا هم موافقم ولی عملا با پیشرفت های تکنولوژی برخی از آموزشها و تولیدات علمی خود به خود از رده خارج میشند. تفاوتی هم نمیکنه برای نابینایان باشه یا نه. ممکنه همین کنفرانسهایی که الآن حرفشو میزنیم، و انصافا زحمت زیادی هم براشون کشیده شده، همین از رده خارج شدن شامل حالشون بشه. مثلا فلان تجربه دیگه به کار نابینایان نیاد و عملا خود نابینایان راههای جدیدی برای چالشهایی که هست پیدا کنند و هم به همدیگه آموزش بدند، و هم خودشون ازش بهره مند بشند. موفق و سربلند باشید.

ای کلک! نصف کامنت من رو که مربوط به عملکرد صلحجویانهو صمیمیت آور آقای آذرماسوله بود رو تو پاک کردی؟
فردا دادگاه همدیگر را میبینیم خخخخ

سلام. راستش من اصلا متوجه نمیشم چرا سمت و سوی این پست تغییر کرد. اول پست تیتر نکوهش تلگرام نشینی نابینایان رو میبینیم که به نظرم با نکوهش تلگرام خیلی متفاوت هست. جمله ی آخر این پست هم که به عنوان نتیجه گیری از این پست هست اینه: پس، بیایید با انتشار مطالبمان در وبلاگ‌ها و وبسایت‌ها، ماندگاریشان را تضمین کنیم و همزمان، با اشتراکگذاریشان در شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های پیامرسان، به افزایش خواننده و بیننده‌شان کمک کنیم. من واقعا متوجه نمیشم اشکالش کجاست. من فکر میکنم هدف از انتشار این پست اظهار نگرانی در مورد ماندگاری محتوای تولید شده بود و بس. مطلبی که حد اقل میشد درموردش فکر کرد. دور نبودن روزایی که تلگرام فیلتر شد و دسترسی ما به اطلاعات دشوار. اگر یه وبسایت فیلتر بشه صرفا به خاطر انتشار محتوای خاص همون وبسایت فیلتر میشه ولی زمانی که یه شبکه ی اجتماعی فیلتر میشه کاری ندارن این کانال و گروه داره کارشو درست انجام میده یا نه. البته این فقط یه نمونه ی کوچیکش بود. اگر این پست میگفت که کلا تلگرام رو بذاریم کنار شدیدا جای بحث داشت. ولی فقط پیشنهاد میکنه که برای انتشار محتوا از هر دو استفاده کنید. از وبسایت برای ماندگاریش و از فضای مجازی برای افزایش بازدیدش. این واقعا حرف نا درستی نیست اما ممکنه یکی به هر دلیل قبولش نداشته باشه خب کاملا برای نپذیرفتنش مختاره. یعنی واقعا از کامنتهای مخالف تعصب و تخریب برداشت نمیشه؟ حقیقتش من خودم مطالبی رو که در فیسبوک و حتی اینستاگرام منتشر میشه با یه سرچ ساده تو گوگل پیدا میکنم ولی در مورد تلگرام اینطور نیست. نمیدونم شاید من بلد نیستم واقعا. کسی که دانستش رو انتشار میده، موظف به موندگار کردنش نیست همونطور که وظیفه ای نداشته در مقابل انتشارش اما اینکه به فکر استفاده ی همه باشه خیلی انسان دوستانست. خب هر آدمی اختیار کار خودشو داره.
واقعا امیدوارم که کامنتای این پست خیلی بالا نره.

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست.
این تیتر میگه که نباید نابینایان استفاده کنند حالا به نظرتون جای بحث نیست؟ اتفاقا ناخواسته یکی از برتری های پیامرسان ها را نسبت به وبسایت ها گفتید. وقتی آنقدر روی تلگرام حساسیت نشان میدهند و فیلتر میکنند، نشانگر قابل دسترس بودن آن برای بیشتر مردم هستش که نسبت به وبسایت ها کنترل انتشار اطلاعاتش سختر هستش.
بله وقتی یک وبسایت فیلتر میشه محتوای موجود در آن وبسایت محدود میشه اما باید این را هم اشاره کنید که هر گونه محتوایی که نخواهند مردم ببینند، در هزاران سایت داخلی هم منتشر شود آن سایت ها هم فیلتر میشوند.
به نظر میرسه که دسترسی به اطلاعات مختلف در پیامرسان ها و شبکه های اجتماعی بخاطر غیر قابل کنترل بودن یا کنترل سخت، آسانتر است.
میشه بفرمایید ما دقیقا چه کسی یا چه گروهی را تخریب کردیم؟
نه آقای هاشمی رییس www هست نه ما صاحب پیامرسان ها.
حتما نبایست کسی بیاد بهبه و چهچه کنه.
همانطور که تایید یک دوست برای ایشون دلگرمی هست، باید از انتقاد دیگران هم استقبال کنه

اول بفرمایید من کجای حرفم برتری تلگرام رو منکر شدم. به نظر من اگر باشه این دو فضا متفاوت هستن و تا حدی قابل مقایسه نیستند و بعد اینکه بله درمورد فیلتر حق با شماست ولی ممکنه من دوست داشته باشم برای محکم کاری مطلبم رو در دو فضای متفاوت منتشر کنم شما شاید دوست نداشته باشید و اصلا این کار رو بیخود بدونید این قابل احترامه کاملا. ضمنا نه آقای هاشمی رئیس فلان سایت هستن نه شما صاحب پیامرسانی و نه بنده وکیل و مدافع کسی. اینکه میگم یعنی از کامنت مخالفا تعصب و تخریب برداشت نمیشه معنیش این نیست که شما گروه خاصی رو تخریب کردین. از نظر من قلم هر دو جبهه تو این پست کمی تند و افراطی هست و منظورم به شخص خاصی نیست و شما که میدونید قصدتون این نیست قطعا نباید به خودتون بگیرینش. درمورد تیتر تا حدودی به شما حق میدم نقش تیتر رو تو نوشته منکر نمیشم اما خب بدنه ی خود متن هم منظور رو میرسونه. بنده فقط نظر شخصی خودم رو نوشتم و مجدد تأکید میکنم قصد دفاع یا جبهه گیری به هیچ وجه نداشتم و اگر قلمم باعث رنجش کسی شد عذر میخوام.

و در ضمن این خانه قشنگ است ولی خانه ی من نیست به این معنا نیست که این خانه قشنگ است ولی خانه ی من نیست و اگر بخواهد خانه ی شما باشد دارتان میزنم! خب قطعا همونطوری که شما مجبور به بهبه چهچه کردن نیستید بنده هم نیستم. این که نظرات از محدوده ی نقد فراتر رفته رو شما میدونید من هم میدونم همه هم میدونن وگرنه که نقد اصلا هم بد نیست. تأکید میکنم از ترکیب اضافی نظرات مخالفان، در جمله ی نظرات از محدوده ی نقد فرا تر رفته، استفاده نکردم.

یعنی من الآن این را فهمیدم که این خانه من نیست به این معنی نیست که خانه من نیست. یعنی خانه من است!
مرسی که روشن کردید قضیه را.
اصلا هیچ کسی حق نداره بگه باید استفاده کنید یا نه. آقای هاشمی هم دستوری صادر نکردند، فقط نظرات خودشان را گفتند که ما نقد کردیم.
یک مورد را نمیتوانید مثال بزنید که کامنت های مخالفین از دایره نقد فراتر رفته باشه.
در یک جا آقای هاشمی به یک شرکتی سخت انتقاد کردند که من بهشون حق میدم، اونجا ایشون گفتند اگر پست درباره چیپس و پفک بود بچهها هزار تا کامنت میذاشتند.
ما هم اومدیم که نشان بدیم علاوه بر چیپس و پفک دوست داریم به مطالب دیگر هم سرک بکشیم و اگر درست نبود انتقاد کنیم.
حتی ایشون در جواب یک ناشناس گفتند من تا اسم کسی را ندانم جواب کامنتش را نمیدهم.
ولی من میگم به گفته باید توجه کرد، به کسی که نوشته کاری نداریم.

داداش من دقیقاً فاز شما رو نمی‌فهمم. اون پستی که در مورد چیپس و پفک حرفی توش زده شده آقای محسن غلامی منتشر کرده و مربوط به بسته‌ی آموزشیِ NVDA می‌شه که ایشون تولید کردند. اونی هم که در مورد چیپس و پفک و این چیزا صحبت فرمودند آقای چوبینی بودند. در هر حال داری اشتباه می‌زنی. قضیه برای من حل شد. https://gooshkon.ir/1394/11/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%DA%86%D9%87-%D8%AA%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C-nvda%D8%8C-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C-%D9%85%D8%AD/

جناب هاشمی تلگرام رو به جهت دهی به افکار ما متهم می کنن اما دلیلی ارائه نمی کنن. ایشون بدون ارائه هیچ مدرک و سندی استدلال می کنن که کم شدن محتوای سایت نگران کننده است و باید حتما برگردیم به روزای خوب گذشته. نکته آخر هم اینکه ایشون خودشون از ما خواستند که نوشته رو اگر جای نقد داره نقد کنیم. ما هم بدون اینکه عملکرد کسی رو زیر سوال ببریم یا قصد کنایه ای داشته باشیم وارد بحث شدیم و نظرات خودمون رو مطرح کردیم. حالا این وسط دوستی علاقه مند به حواشی تصمیم گرفت درباره عملکرد کسانی که مثل خودشون فکر نمی کنه اظهار نظر بکنه و با شخصی کردن مباحث، مسیر گفتگو و تبادل نظرات مختلف رو به سمت دیگه ای سوق بده. من می تونم نظر شما رو نقد بکنم، اما اگر الفبای زندگی اجتماعی رو بلد باشم، هیچ گاه بحث رو شخصی نمی کنم و مثلا نمیگم خانم تقویان به خاطر فلان مسئله یا فلان مسئله چنین نظری دارند. موفق باشید.

آقای دکتر صالحی بزرگوار، سلام. از شما چند تا سوال دارم. اول اینکه آقای هاشمی دقیقا تو کدوم جمله تلگرام رو به جهت دهی به افکار ما متهم کردن؟ دوم اینکه کجای حرفشون گفتن که باید به گذشته برگردیم؟ و سوم اینکه اگر از شخصی کردن مباحث منظورتون با من هست که حدسم اینه که نیست، ازتون ممنون میشم اگر بفرمایید من کجای نوشتم قضیه رو شخصی کردم؟

درود
استاد بزرگوار و دوست عزیزم جناب آقای هاشمی ، مطلب ارزشمند و در خور توجهی نوشتید و کاملا با مطلب شما موافقم ، هر چند که اینجانب تجربه شما و بقیه دوستان را ندارم و بیش از یک هفته نیست که از امکانات تلگرام بهره مند شده ام ، هر چند که شما مثال محله را داشته اید و مطالب محله در کانال تلگرام منتشر می شود و برای دسترسی به ادامه مطلب باید لینگ آن را در وب باز نمود اما برخی از کانال ها هستند که واقعا بستر کپی و پیس هستند ولی همانگونه که شما فرمودید حداقل کانال مخصوص باید با دامنه وسیع نابینا تعداد بیشتری را جذب میکرد که این آمار حاکی از عدم موفقیت هست .محتوای محله نسبتا کم شده است و اگر هم وجود داشته باشد در دسترس نیستند و به سادگی نمی توان از آنها بهره جست با نظر اشکان هم موافقم که اکثر سایت ها پیام رسان ها را به عنوان بستر برای پوشش سایت هایشان استفاده میکنند .
نکته که مایلم تذکر بدهم این است که بنده هم استاد بزرگوار را آنچنان شناخت ندارم اما انسانیت و نوعدوستی و تفکرات والای ایشان را تجربه نموده ام و می ستایم و اگر به عنوان کارشناس روزنامه ایران سپید شما نگاه کرده اید ، به صراحت به شما می گویم که ایشان از نگاه دولتی به این قضیه نگاه نمی کند و بدی بیضا در مسائل اینترنت و گوشی و … دارد که خیلی ها از آن بهره مند شده اند .این مطلب نیز حاکی از تلنگور و یادآوری هست که به نگرانی ایشان و نگاه مثبتش اشاره دارد و نه چیز دیگر .اما هدف محله فراتر از این چیزی بود که اشاره شد
، البته دوست یابی و رسیدن به دوستان نابینا در دل آن بود و ردوبدل نمودن اسگکایپ اهالی به عنوان قدمهای اولیه و ایجاد دوستی ها و مودت ها را کلید زد ، اما اون اوایل گوش کن واقعا یاد بگیر و یاد بده بود نه محله نابینایان ، در فرصت های مختلف نظر سنجی هائی انجام شد و محدودیت هائی صورت گرفت که حتی تا سرحد بسته شدن درهای محله پیش رفت و اکنون با دسترس پذیر شدن تلگرام خوب این خواست بعضی ها در حال انجام است ، همیشه ارتباط دوطرفه هست و یکطرفه نیست
، در خلال این چند سال عده زیادی آمدند و عده ای زیادی رفتند ولی خیلی ها هم ماندند و هستند ، همه چیز بنا بر خواسته من و ما نیست و باید برخی موارد را مبتنی بر اصول خاصی تنظیم و اجرا نمود ، دعوا هم نمی خواهد ، در اینکه ملت ایران تنبل و راحت طلب هستند شکی نیست ، همین تنبلی و راحت طلبی و ناامن بودن فضا برخی شبکه ها اونا رو مجبور به تلگرام نشینی نموده است ، دیگر اینکه ما اغلب به خاطر روحیات شخصی و فرهنگی که ناشی از همین خصیصه هست دوست داریم فقط نظر اتمان اجرا بشود و از کسانی که خوشمان یم آید حمایت میکنیم و از کسی که دوستمان نیست به هر نحوی مبارزه می کنیم ، همیشه مرده ها رو بیشتر از زنده ها دوست داریم ! چرا که مرده در مقابل نظر ما سخن نیم گوید و همین خصیصه را کانال ها دارند و ارتباط یکطرفه ، گروه ها هم خدا خیرشان دهد و من هنوز از گروه تجربه ای ندارم و اینطور است که ورود و صدور آن خیلی زیاد است و اکثر ناراحتی ها و تنش ها را ایجاد میکند .به هر حال به جای بحث و جدل بدانیم که هدف ، هدف بزرگتری است که باید به آن فکر کنیم هر چند که دیدگاه مدیران و دست اندرکاران خیلی مهم است ولی هر شروعی یک ابد و فرجامی دارد و هر مطلبی فراز و نشیب هائی اما خوش آن است که ماندگار تر باشیم .از مطالب که برخی نوشتند و ایجاد بحث هم به نظر اینجانب بیشتر حس دوستی و اخوت و حمایت های احساساتی و به دلیل عدم شناخت کافی از استاد هاشمی بوده و گمان این مورد که ایشان دیدگاه دولتی به این مهم داشته است که اگر این استباط در ذهن دوستان بوده است و از نوشته هایشان اینگونه بر می آید واقعا نظر نادرست بوده است .
در قضیه فیس بوک هم به دستی نفهمیدم که خارج از این شبکه آیا به راحتی می توان به مطالب آن دست یافت .ضمنا رادیوهای بیگانه و سایر اخبار و محتواها واقعا در عین حالیکه مدام بروز می شوند در بسترهای مختلف هم حضور فعال و چشمگیر دارند .همین امشب تجربه ای داشتم که نظر آقای هاشمی را تائید میکرد که برای مطلبی در اینترنت سرج کردم اما به خواسته ام در آن خصوص دست نیافتم اما در کانالی آن را یافتم که این برای شخصی همچون من که به سادگی به هر کجا وارد نمی شوم و سایرین که امکانات ضهیفی دارند بسیار ناگو.ار است .نگرش ها باید بنا بر هدف این مطلب ، نگرش هوشیارانه و در عین حال همراه با آینده نگری و استمرار باشد نه چیز دیگر و جدل اضافی ممنوع و از آقای هاشمی به دلیل عدم ورود به بحث های غیر واقعی سپاسگزارم و از تینا هم همینطور .من اطلاعات آقای امینی را ندارم اما منطق و اعتقادشان را می ستایم .

سلام به همه ی دوستان.
ببخشید دیر رسیدم و این دیر رسیدن باعث میشه دسته بندی مطالب و پاسخ گویی بهشون برام غیر ممکن بشه. برای همین سعی میکنم فقط نظر خودمو بگم و عبور کنم.
از نظر من ماهیت مطالبی که در شبکه های اجتماعی منتشر میشن، و بعد وارد سایتها میشن یا اصلا به سایتها راه پیدا نمیکنن، با مطالبی که از طریق سایتها وارد شبکه های اجتماعی میشن رو باید متفاوت دونست. هدف دسته ی اول مطالب دیده شدن هرچه سریعتر اونها به وسیله ی مخاطب مورد نظر (به دلایلی متفاوت) هست. شبکه های اجتماعی رسانه های جدیدی هستن و باید ازشون انتظار رسانه داشته باشیم. به عنوان مثال اگه انتخاباتی برگزار میشه ما هیچ وقت سایتی رو برای دیدن نتیجش چک نمیکنیم. واضحه که دونستن نتیجه ی انتخابات دو هفته یا سه هفته بعد هم به کار کسی نمیاد. (البته در مثال میشه مناقشه کرد که من مطلب روشنی رو مد نظر دارم که نشون دادن ماهیت رسانه ای هست).
از دیگر جاهایی که شبکه های اجتماعی در بهترین حالت مقدم بر سایتها میشن، وقتیه که یه فرد حقیقی میخواد نظرات خودش رو با سایرین به اشتراک بذاره؛ این فرد یا نظرش بیان دیدگاههای آنی خودشه که مثل مورد قبل، سعی میکنه به سریعترین شکل ممکن تحویل مخاطبین خودش بده، یا چیزی در چنته داره که دوست داره با دیگرانی به اشتراک یا تبادل نظر بذاره. در صورت دوم اون معقولانه ترین کاری که میتونه بکنه اینه که کارش رو از طریقی غیر از وسیله ی بیان شخصیش به دست مخاطب برسونه. وقتی چنین تصمیمی میگیره مواجه با شخصیتهای حقوقی میشه که حاصل گرد اومدن افراد حقیقی مشخص با یه نقطه ی مشترکه. اینجا بر خلاف رویه ی قبلی سرعت اهمیت چندانی نداره و بر عکس ماندگاری مطلب میتونه بسا بیشتر از تسریعش مهم باشه.
اینجاست که به نظر من سایتهای اینترنتی بر فضاهای اجتماعی مقدم میشن. پس من در بحث نظرم به امید هاشمی نزدیکتر هست تا امید صالحی.
در پایان نوشتم یه فکت ارائه میدم که منجر به یه سؤال میشه:
چند وقت پیش یه روزنامه تأسیس شد به نام جامعه ی فردا: بعد مدتی گرداننده های اون روزنامه به این نتیجه رسیدن که چاپ روزنامه ی کاغذی بیش از اینکه سود داشته باشه ذررده شده. به همین دلیل تصمیم گرفتن یه سایت اینترنتی دایر کنن به نام جامعه ی نو و مطالبشون رو اونجا منتشر کنن. البته این سایت کانال تلگرامی هم داره. از دوستان میپرسم آیا هزینه ی به وجود آوردن یه سایت اینترنتی خیلی بیشتر از داشتن یه کانال تلگرام نمیشد؟ چه عاملی باعث شد که اون افراد دست به تأسیس سایت با هزینه ی مشخص بزنن و فقط به داشتن یه کانال تلگرام اکتفا نکنن؟

پیام آخر من به شما.
این که برای شما روشن بشه من چه آدمی هستم یا این که قاتی کردم چه تاثیری در زندگیت داره؟
در جواب دادن به کامنتها کامنت آخر من رو در اولویت قرار دادی و با گذاشتن وقت بسیار و جستجو کردن در پست های قدیمی ثابت کردی که اون حرف چیپس از شما نبوده.
یا کامنتو حذف کردی یا من به اشتباه فکر کردم شما نوشتی.
من مثل شما نیستم, اگر اشتباهی کنم اعتراف میکنم.
یکی از ویژگی های افرادی که دانش بالایی ندارند اینه که هیچ انتقادی را قبول نمیکنند.
میتونی یه نمونه بیاری که در آن یکی ازت انتقاد کرده باشه, رنجیده خاطر نشده باشی و قبول کنی؟
آقای هاشمی! به جای هزار بار نقل قول کردن از رییس جمهور و ال ال گفتن یه کم بیشتر مطالعه کنید.
شما مدرس کامپیوتر هستید ولی هنوز نمیدونید فیس بوک از چه مکانیزمی برای انتشار محتوا در وب استفاده میکنه!
دوستانی که فکر میکنند من دارم یکی را تخریب میکنم سخت اشتباه میکنند.
چون ایشون به عنوان نویسنده در ایران سپید نظرات حکیمانه منتشر میکنند مجبورم اینطوری واکنش نشون بدم.

مکانیسم انتشار مطالب در فیسبوک رو که از شما یاد گرفتم. ممنون. فقط لطف کنید و یکی از در افشانی‌های رئیس جمهوری رو که بنده در ایران سپید نقل قول کردم هم ذکر کنید تا موجبات تمدد روان ما و سایر دوستان هم فراهم شود. در ضمن اگر تمایل داشتید، از سخنان حکیمانه‌ای هم که مدعی هستید بنده در ایران سپید نوشتم چند تایی رو نقل قول بفرمایید تا موجبات تفریح دوستانِ من و ایضاً شما مهیا شود. از این که وقت خواهید گذاشت پیشاپیش متشکرم.

سلام.
اگر منظور شما در این پست صرفاً جامعه ی نابینایان باشه باید بگم که تیمتاک به مراتب بیشتر از تلگرام باعث رکود سایتها شده. الآن عملاً به جز سایت گوشکن فقط شب روشن هست که داره در زمینه ی نابینایان فعالیت میکنه و سایت سومی به اون صورت وجود نداره و اگر هم داره از همون ابتدا فعالیتش محدود بوده. دقیقاً هر دو سایت بزرگ نابینایان مجهز به تیمتاک شدن و هردو هم تحت تأثیر قرار گرفتن. یه گشت ساده توی فضای همین سایت نشون میده که هر روز شاهد تعداد زیادی اطلاعیه هستیم که فلان اتفاق قراره فلان روز و ساعت بیفته. ولی فقط سایت شده محل اطلاعرسانی این فعالیتها و هیچ خبری از محتوای اونها نیست. این که چرا مدیران این سایت اجازه میدن که سایتشون به تابلوی تبلیغاتی تبدیل بشه به خودشون مربوطه. ولی من کاربر حس خوبی به این اتفاق ندارم و ترجیح میدم اگر هم قراره همچین اتفاقی بیفته، توی یه چارچوب خاص باشه. مثلاً یه هدینگ یا یه جای خاصی توی سایت اختصاص داده بشه به این موضوع و تمام آگهیها و اطلاعرسانیها توی اون بخش انجام بشه. مثل زمانی که گروههای واتساپی توی پستهای شهر خبر معرفی میشدن. ولی تولید محتوایی که توی تیمتاک داره میشه عملاً داره هدر میره. الآن مشکل ما تلگرام نیست. چرا که کانال محله توی تلگرام یا پیج اینستاگرام یا گروه واتساپی محله تقریباً در اختیار سایت هستن و چیزی توشون پیدا نمیشه که توی سایت نباشه. فقط ممکنه گروههای متفرقه ای باشن که در موازات سایت فعالیت میکنن که این به خودشون مربوطه و نمیشه کسی رو مجبور کرد. نکته ای که هست اینه که مدیران این سایت در مواجهه با پیامرسانها عملکرد قابل قبولی داشتن و اگر نقصی هم هست متوجه کاربران هست و این هم به این دلیله که تنها در کشورهایی مثل ایران جهان سومی تولید محتوا روی پیامرسانها انجام میشه نه محیطهای پایدار و این فقط مشکل جامعه ی نابینایان نیست. ولی در مواجهه با تیمتاک و مدیریت تعاملش با سایت این موضوع به نظر میرسه که باید تجدید نظری صورت بگیره که البته باز هم به خود مدیران مربوطه که مایل به این تجدید نظر باشن یا نه. در کل این فقط نظر من هست و اصلاً اصراری به درست بودنش ندارم و قطعاً خیلیها باهاش مخالفن که به همه ی همنوعانم ارادت دارم.
پیروز باشید.

سلام. از همون زمان که تیم تاک در محله کلید خورد، هم تعدادِ پست ها، هم کامنت ها افتِ شدیدی پیدا کرد، از زمانی هم که تلگرام دسترسپذیر شد، این کاهشِ محتوا و بازخورد بیشتر شد. اما باز هم با این وجود پست های به درد بخور هم کم نبود تو این مدت، من تخصصی تو هیچ کدوم از زمینه های فعالیتِ شما ندارم و دانشِ من از کامپیوتر و اندروید هم در حدیه که بتونم کار های اولیه و ابتدایی رو انجام بدم، اهلِ شبکه های اجتماعی هم کلا نیستم چون حاشیه های زیادی داره حضور در گروه ها و اجتماعاتِ نابینایان. اما به نظرِ من هر دو طرفِ بحث کمی تند رفتن و کلا عاقِبَتِ پست های این چنینی هم تا جایی که من یادمه همین بوده، یعنی کار از یه مخالفت با نظریاتِ ارسال کننده ی پست شروع شده و نهایتا به جدل و جنجالِ لفظی منجر شده. این وسط افرادی هم بیاناتِ گهر باری رو عنوان می کنن که باعثِ خنده و تفریح میشه که به سهمِ خودم ازشون سپاسگزارم. ولی به عنوانِ یه فردِ کم سواد و در عینِ حال کاملا بی طرف باید عرض کنم که خودِ کلمه ی نکوهش همون مذمت هست و نیازی به کنکاش در پست برای یافتنِ مفهومِ مذمت نیست. نکته ی دیگه اینه که وقتی کلِ جامعه بخشِ زیادی از وقتشون رو تو تلگرام صرف می کنن چرا باید نابینایان که این همه به این در و اون در زدن که تلگرام دسترسپذیر بشه از این امکان استفاده نکنن؟ البته که افراط در هر چیزی خوب نیست. یه زمانی تو گروه های گوگل هم روزی بیش از ۱۰ مطلب منتشر می شد اما الآن نهایتا ماهی ۲ یا ۳ پست که اونا هم جنبه ی اطلاع رسانی یا معرفیِ گروه های مختلف رو دارن ارسال میشه. یه زمانی هم اکثرا اسکایپی بودن ولی به مرورِ زمان گرایش به سمتِ واتسپ دیده شد. واتسپ هم به مرورِ زمان جایِ خودِش رو به تلگرام داد و قطعا در آینده ای نه چندان دور تلگرام هم از دور خارج میشه. سایت ها هم از این قاعده مستثنی نیستن. اگه قرار بود که همچنان مطالب از طریق سایت های مختلف دنبال بشه که خودِ سایت ها اقدام به تدوینِ نرم افزارِ مختص به سایتشون نمی کردن.
اکثرِ سایت های مربوط به دانلودِ فیلم و آهنگ و حتی پخشِ شبکه های تلویزیونی و رادیویی نرم افزارِ مربوط به کاربردِ مطالبشون رو عرضه کردن و مردم هم از طریق همین نرم افزار ها از مطالب و محتواشون استفاده می کنن.
شاید اگر تلگرام از همون اول دسترسپذیر می بود، خیلی زود تر از این حرفا سایت با رکود مواجه می شد.
کلا تو این مملکت رسم بر اینه که خیلی زود شورِ بعضی چیزا در میاد و خیلی زود هم همون چیزا کنار گذاشته میشن و شورِ چیزای جایگزین در میاد! چه چیز تو چیزی شد!
یه مطلبِ دیگه هم هست و اون اینکه وقتی برخی از کاربران بازخوردِ بسیار پایینِ پست ها رو می بینَن، انگیزه ای پیدا نمی کنن واسه انتشارِ مطلب، لذا رو میارن به جایی که کارشون بیشتر دیده بشه و حتی بازخورد های منفیِ بیشتری دریافت کنن تا به بهبودِ کیفیتِ کارشون کمک بشه.
این بود انشای من.

آقای هاشمی! به جای هزار بار نقل قول کردن از رییس جمهور و ال ال گفتن یه کم بیشتر مطالعه کنید.
کدوم کلمه در این جمله نشان داد که منظور کامبیز نقل قول در ایران سپید هست؟
وقتی میگه پیام آخرم هست قرار نیست کم لطفی بکنید و مغالطه کنید.
منظور نقل قول هاییست که از رییس جمهور ۲۴ میلیونی در کامنت دو تا از پست های بسیار زیاد شما که هفت هشت پست می باشد.
آقای هاشمی فکر کنم همین تلگرام نذاشته شما بیشتر از هشت پست اینجا منتشر کنید.
لازم نیست بخاطر این که نشان بدید فقط به جامعه نابینایان فکر میکنید یک بار بگید رییس جمهور ۲۴ میلیونی و دفعه بعد با طعنه بگید در افشانی!
فاز کامبیز مشخص نیست اما شما نشون دادی فازت مشخصِ!

بیخی محمد. اگرم دنبال مطالب حکیمانه خودشان در ایران سپید هستند، لینک همین پست رو اینجا قرار بده تا با ورود به لینک به همین صفحه برگردند.
ما که تفریح کردیم شما هم تجربه کنید

دوستانی که بنده رو از نزدیک می‌شناسند به طور خاص از خوندن دو کامنت آخر خیلی محظوظ شدند.

واتساپ، تلگرام، سایت، تیمتاک و غیر اینها همه شون فقط بستر فعالیتن.
هر کس به طریقی که دوست داره تو هر کدوم از اینها که دلش بخواد حتی بدون این که دلیلش رو به کسی بگه فعالیت میکنه.
مثل همیشه به همه جنگآوران این پست خاطر نشان میکنم که زیاد حرص نخورید براتون خوب نیست!
راحتتر اینه که هر کی دلش برای انتشار حاصل کارش توی سایتها و وبلاگها میتپه، به سادگی به حرف دلش عمل کنه! یعنی آستین بالا بزنه و آموزش یا محتواش رو عرضه کنه.
بالاخره در مورد تیمتاک یه نکته کوچولو میگم و میرم.
توی تیمتاک هر کدوم از آموزش دهندگان یا برگزار کنندگان کلاسها و دور همیها و غیره، میتونن برای این که برنامه یا کلاسشون رو ضبط کنن اجازه بگیرن و اتفاقا بعد از فعال شدن ضبط بدون دخالت ما فایلهاشون هم فقط تو کامپیوتر خودشون ضبط میشه.
بعدشم اگه دلشون بخواد و شرکت کنندگانشون به انتشار مطالب راضی بوده باشن، میتونن مطالبشون رو منتشر کنن.
در عین حال ما فقط از اول این نکته رو به اطلاع شرکت کنندگان و برگزار کنندگان رسوندیم و بس.
نه از کسی میخوایم کارشو ضبط کنه، نه میخوایم ضبط نکنه.
به نظر بهترین کار هم همین میاد.
ولی اگه دلیل محکمی هست که باید خلاف آزادی و حریم خصوصی فرد فرد اهالی تیمتاک، کار متفاوتی انجام بدیم میشنویم و اگه دلیل دلیل محکمی باشه توی دستور کار هم قرارش میدیم.

درود
در این مسئله شکی نیست که هر کس بنا بر فراخور احوالات و ایده ها و اغناء خواسته هایش تصمیم خواهد گرفت در کجا فعالیت نماید و بحث اصلی دوستمان هم این مسئله نبوده و نیست وبیشتر بر ماندگاری و ایراد نقطه نظرات اهالی را جمعبندی و دسته بندی داشت ، متاسفانه برخی نظراتشان را با نام مواردی عنوان نمودند که آقای هاشمی قید نمودند که منظور ایشان ار محله صرفا مثال بود و نه چیز دیگر و مابقی هم نظراتشان را مرقوم نمودند و این مسئله برای اینجانب مشخص و و اضح بوده و هست .اما آنچه که اینجانب قصد دارم آن را به روشنی و بدون هرگونه کنایه بدانم نحوه برخورد و جبهه برخی از دوستانمان بود و نتوانستم بدانم و درک کنم و پرواضح است که از موضوعی سوای از این مطلب ناراحت بوده و هستند و بصورت گنگ در حال طرح آن هستند که به عقیده بنده اینگونه انتقاد که شنونده را بیشتر سردرگم می کند .من نمی دانم باید در مورد چه مسئله ای باید داوری کنم و خودم تصمیم بگیرم .خود آقای هاشمی هم مطمئنا تلگرامی هستش و خودش هم مرقوم نمود و اگر قانع می شوید اعتراف کرد که شبکه ها و پیام رسان های زیادی را تجربه نموده اند .این حقیر درخواست دارم از دوستان منتقد که بنویسند اصل ماجرا چیست ؟ کینه و عداوت از کجا آغاز شده است ؟ کجای منافع آنی و آتی دوستان مارا برهم زده است ؟ چه خوب بود و می شد و هنوز هم دیر نشده و شهامت داشته باشید که بنویسید معذرت می خواهیم و نظرتان را بدون دخالت احساسات می نوشتید و اگر هم ناراحتی گذشته داشتید صادقانه بیان می کردید ، تا جائیکه من می دانم جناب آقای هاشمی اهل حاشیه ها و اصرا بر عمل اشتباه ندارند و نکته اصلی و ابهام را در کامنت های خودشان نمی دانند از کجا نشات گرفته است ، پس بیائید بدون ابهام سشخنتان را بنویسد و مطمئن باشید که جواب هم خواهید گرفت .آنقدر استاد هاشمی برایتان ارزش گذاشته است که پاسختان را نگارش نموده است . لطفا نگاهتان مثبت باشد .ایشان دشمنی با هیچ چیز ندارد نه با محله ، نه با تیم تالک ، نه با تلگرام و تلگراف و … .

سلام.
می خواستم من هم در این باره صحبت کنم که خوشبختانه دکتر صالحی گرامی تمام حرف هایی رو که من می خواستم بگم به زیبایی هرچه تمام تر فرمودند و دیگه چیز قابل عرضی نمی مونه جز این که در پاسخ شما به دکتر صالحی باید بگم که شما اگر می دونید محدودیت واژه دارید و ممکنه مطلبتون همان طور که باید و شاید ازش برداشت نشه خب مطلبتون رو در دو یا سه بخش تنظیم کنید که بتونید تمام موارد مد نظرتون رو بفرمایید.
و نکته دیگه که به مدیران بر میگرده یکی از دلایلی که من خیلی کم به این جا سر می زنم اینه که خیلی زود از کاربریم خارج میشم و مجبورم دوباره نام کاربری و پسوردم رو بزنم در حالی که برای سایت خودم که هر بیست سی روز بهش سر می زنم چنین اتفاقی نمی افته.

سلام خدمت شما جناب هاشمی عزیز. کاش می توانستم مطمئن باشم عدم پاسخ گویی شما به نقدهای دوستان و کنایه های گاه و بی گاهتان به یکی دو نفر فقط از سر مشغله فراوان بوده و خدای نکرده این طور نبوده که قصد اخذ تمجید و تأییید داشته اید و حالا که مقصودتان حاصل نشده پاسخ گویی را به کناری نهاده اید. اما صرف نظر از درستی یا نادرستی استدلال های شما که در کامنت های قبلی به تفصیل راجع به آنها صحبت کردم، نوع مواجهه شما با منتقدان و کسانی که مثل شما فکر نمی کنند این شائبه را در ذهن ایجاد می کند که خودتان مصداق همان اتهامی هستید که به تلگرام و بسترهای مشابه نسبت می دهید. به عبارت دیگر، شما در قالب یک نوشته سعی دارید به شکلی ظریف و بدون پاسخ گویی روشن به نقدهای مطرح شده، به افکار دوستان جهت بدهید. البته هرکس حق دارد به فراخور توانایی خود به افکار دیگران جهت بدهد، اما عدم پاسخ گویی مستدل چیزی به شما اضافه یا از منتقدان شما کم نخواهد کرد. همچنان منتظر پاسخ شما به استدلال های خودم در کامنت های بالا که بی جواب گذاشته اید هستم. موفق باشید.

اصلا آیا این شبکه های اجتماعی اینقدر ارزش دارند که شما ها روابط اجتماعی خودتون را به خاطرشون خراب کنید؟
خب به نظر هم دیگه احترام بذارید و اینقدر به خاطر هیچ و پوچ خون خودتون را کثیف نکنید!
از شما ها بعید هست!
دیگه این بحث را تمومش کنید!
هم دیگه را لِه و لَوردِه نکنید!

چی بگم والا!!!!! در بین دیدگاههای این پست، دیدگاه جناب درفشیان رو می پسندم و ایشون توضیحات لازم رو دادند.
به نظر من جناب هاشمی برای نوشتن این مطلب و ارسال پست، قصد بدی نداشتند. دوستانی هم که منطقی در این مورد چه موافق و چه مخالف نظرشون رو مطرح کردند همینطور. ولی متأسفم برای برخی دوستان که کلا دنبال درست کردن حاشیه و دعوا هستند! ابایی هم ندارند که به صورت کنایه و توهین آمیز دیدگاهشون رو بنویسند. تفاوتی هم نمیکنه این پست باشه یا جای دیگه. تا کی میخواییم اینطور باشیم؟ چرا نمیخواییم قدری ظرفیت و آستانه تحملمونو بالا ببریم؟ به نظر میرسه فعلا صلاح در این باشه که کامنتهای این پست بسته بشه. پس فعلا تا اطلاع ثانی دیدگاههای این پست بسته میشه. فکر نمیکنم حرفی باقی مونده باشه. موفق باشید.