خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

در ادامه پست شهروز، اومدم فقط گله کنم !از خیلیها گله مندم! از خیلیها که رفتند و پشت سرشون رو هم نگاه نکردند

اول این آهنگ رو از

اینجا

دانلود کنید بعد پست رو بخونید

دلم گرفته! حالم اصلا خوب نیست! خیلی ناراحتم! شاکیم! با همه دعوا دارم! اصلا یه وضعیه که نگو و نپرس! سه چهار سال پیش یادتون هست؟ چه قدر صفا و صمیمیت؟ چه قدر یک رنگی؟ چه قدر اسکایپ شلوغ بود! گاهی با خودم میگم درک که تلگرام فیلتر شد! فقط اومدم گله کنم !فقط اومدم شکایت کنم! اصلا هم از این پستها تا حالا نزدم و شاید خوب بلد نباشم! ولی بذارید این بار بگم!

مجتبی خادمی! بی انصاف! بی معرفت! اولها چه قدر large تر و گل تر بودی! چه قدر در دسترس تر بودی! چه قدر با محبت تر بودی! راحت میشد گیرت آورد! اگه سؤال داشتیم تو انگار آماده پاسخگویی بودی! با همه چه قدر راحتتر میجوشیدی! اسکایپت همه اش آنلاین بود! هر پیامی بهت میدادیم با تمام مشغله هات به 2 ساعت نمیشد جواب میدادی! اما حالا چی بی معرفت؟ اسکایپت همه اش do not disturbe! جواب ملت رو دل بخواهی میدی! دیگه مثل قدیما با همه نمیجوشی! چرا مجتبی جون؟ سرت شلوغه؟ قدیمها هم بود! چی شده پسر؟ دیگه هوای همه رو مثل سال 90 91 نداری! این رسمشه بی انصاف؟ به همین راحتی گوشکن رو میفروشی؟ مگه پدر بچه شو میفروشه؟ برو خجالت بکش

میثم امینی! خداییش انگلیسی رو استاد تمامی! دائم ترفند، آموزش، بگیر ببند، چه حالی داد آموزش بازی go fish! ولی چی بگم! توی تیم تاک ما رو میبینی جواب ما رو که نمیدی طلاااااا! بامرام، بامعرفت، درسته ما شاید از لحاظ ویندوز و اندروید به گرد پات نرسیم ولی این رسمشه؟ عزیز دل! از داش مجی یاد بگیر! ببین چه قدر گُلِه؟ ببین با همه مشغله ای که داره حد اقل 5 تا یکی جواب سلام ما رو میده؟

خانوم فاطمه جوادیان بزرگوار! چه قدر مطلب اولی که فرستاده بودید زیبا بود! چه قدر دوست داشتنی بود! من هر موقع بغض میکنم جلوی خودم رو میگیرم تا مبادا بارون بیاد آخه قدری خجالتی هستم! مخصوصا این دفعه که جایی که بودم خَََیلی شلوغ بود! ولی اینقدر زیبا بود که داشت بارون میگرفتهااااا! شانس آوردیم! خَیلی خوب بود! بازم به ما سر بزنید.

سجاد آریانفر! چه قدر گل! چه قدر بامرام! اگه من یه چیزهایی از وردپرس و سایت و هاست و دومین بلدم اول از همه این مررررررد یادم داد! ولی الآن کجاست؟ سجاد، داداشجان، از آخرین پستی که زدی نزدیک به یک سال میگذره هااااااا! نمیخوای یه تکانی بخوری؟ اشتباه گفتم! نمیخوای یه حالی به بر و بچه های گوشکن بدی؟ چرا داداااااااا؟ چرا دیگه اسکایپ نمیآی؟ چرا همه گوشکن رو تنها گذاشتید؟ دادا، سایتم خوابیده! میآی مثل قدیمها مرد و مردانه کمکم کنی؟ خََََََییلی دلگیرم خََََََییلی

محمود هژبری! کجاااااا هستی پسر؟ متأهل شدی دیگه خبری ازت نیست! نمیآی این طرفها! به جان خودم! خداییش دارم راست میگم! گاهی میآم rsgames, 1000 miles, بازی میسازم! یک ساعت منتظر میمونم یک نفر ایرانی توی سرور نمیآد! یادش به خیر! چه قدر ما باهات خاطره داشتیم! نمیدونم یادت هست یا نه؟ میگفتی هیچکس توی 1000 miles روی دستت نیست! چه پست خوبی بود اون کتابی که زده بودی برای فرهنگیان! خاطرت هست؟ به سوی فهم قرآن بود چی بود! ولی چرا؟ چرا دادا؟ آخرین پستت کی بود؟ مهر 1396! اونم چه پستی! چشم من باش برای اندروید کار نمیکند! قبلا ها خیلی مهربونتر بودی! خیلی بامرامتر بودی! راحت میشد پیدات کرد! چرا محمود؟ هر جا هستی بدون وجدانا خیلی دوستت دارم پسر.

امیر رضا رمضانی! از همون اولشم که باهات آشنا شدم خیلی اهل رفاقت و جوشیدن نبودی دادا! ولی خَیلی پُری! بابا لینوکس و پی اچ پی کجا ما کجا؟ فقط یه سؤال دارم! از آخرین پستت چند سال میگذره؟ یعنی همین؟ بیای یه رّد پا توی قلب ما بذاری بری؟ هنوز اسکایپتو دارمها! تولدت رو تبریک گفته بودم! خواندی؟ چرا؟ آخه چراااااااا؟ خیلی شاکیَم به خدا!

گوشکنیهای گل! بازم براتون بگم یا بسه؟ هوای دل من که بدجور ابری شده

امیر فتوحی! از گروه شب روشن میشناسمت! خیلی گلی! خیلی مردی! بابا به خدا دمت گرم! تا اونجایی که ما بهت ارادت داریم اهل اینکه خودتو بگیری و جواب این رو بدی جواب آن رو ندی نیستی! ولی چیزی که گرمی دلم رو زیاد میکنه و هوای دلم رو ابری میکنه زمان انتشار آخرین پستته! چرا از محله دور افتادی؟ یک سال! دو سال! سه سال! امیر فتوحی! یک کلام بگم همه رو راحت کنم! 93 کجا حالا کجا!

میدونید چیه؟ ناراحتم! خیلی ناراحتم! چه قدر خاطره! چه قدر رّد پا! چه قدر دوستان گلی که اومدن یه امضا زدند رفتند!

رفقای گوشکنی: این ها رو میشناسید؟

نسیم آتش

چشمک! ایم همون داداش مجتباستهاااااا!
مینا ملکی! که باز خدا خیرش بده لا اقل اسمشو دیدم یه لبخند کوچولو از لبهام پرید! به هر حال با تمام مشغله هایی که داره هست توی گوشکن

محسن ندرلو! تا حالا نشده برای مشکلی بهش مراجعه کنم جوابمو نده! با همه خستگی که بعضا داره کار رو راه میندازه! محسنجان، هر وقت مودِت رو میخونم میرم توی فاز! دست خودم نیست انصافا! تو هم مثل بعضیهای دیگه! 4 سال از آخرین پستت میگذره! توی گروه هم که دیگه نیستی! صداتو نمیشنویم! نکنه اسکایپت رو آفلاین کنی؟ بذار همین away باشه! اینطوری لا اقل دلم خوشه میگم شاید یه روز از همین اسکایپ دوباره ارتباطها پا بگیره! دوباره محسن راغب بشه بیاد گوشکن!

بانوی بزرگوار! که بیشتر دلنوشته هاش نظرمو جلب میکرد! دلنوشته هایی که بعضا حتی اگر میخواست شاد بنویسه نمیشد! از داخل خیلیهاشون غم و حزن میومد بیرون!
میدونید چیه؟ شماها که غریبه نیستید! رفقای گوشکنی! با همه تونمهااااا! خوب ما دو تا نابینا هستیم توی خونه! هم من و هم مرتضی! ولی مادرم همیشه میگفت: من شماها رو میبینم خیلی ناراحت نمیشم اما وقتی خانومهای نابینا رو میبینم حتی اون مستقلهاشون، همونهایی که همه کارهاشون رو خودشون انجام میدن و حتی در رفت و آمد با عصای سفید میرن و میآن ، یه حالت حزن عجیبی بهم دست میده! چون به هر حال آینده بانوان نابینا به مراتب سختتر و دشوارتر از آقایان هست!

عباس خاکسفیدی! بی انصاف! اول باهاش در وبلاگ خودش یعنی besheno.blogfa.com آشنا شدم! حالا چی؟ رفاقتها کجاست؟ عباااااااس کجایی؟ اسکایپت مدتها بود که away بود! میدونی یعنی چی؟ یعنی یه کورسو امید داشتم که بالاخره میآد بالا! بالاخره مودَمو میخوانه! ولی حالا چی؟ خیلی وقته آفلاین شده! یعنی دیگه نمیآد بالا! عبااااااااس تو که هر موقع توی اسکایپ زنگت میزدیم جواب میدادی! یعنی همین که بذاری بری؟

محمد میرقاسمی! خیلی دوستت دارم !خیلی گلی محمد! دمت گرم !انشا الله صد ساله شی پسر! من هرچی گشتم نتونستم اسکایپتو پیدا کنم که باهات بیشتر آشنا بشم طلاااااا.

قنبر گل! از تو دلم به همین خوشه که جواب تبریکهای تولد رو که در اسکایپ برام میآد یه خط درمیان برام میفرستی!

سعید درفشیان گل بازم مرام تو! بازم معرفت تو! نکنه ما رو تنها بذاریها !از ته قلب برات بهترینها رو آرزو میکنم و امیدوارم هیچگاه امیدت تو رو ترک نکنه حتی برای یه لحظه! چون وجدانا خَیلی سخته دادا خَیلی

علی پنجه ای! نوکرتم دادا! فقط جواب سلام ما رو توی تیم تاک بده !شاید باورت نشه! گاهی میآم توی تیم تاک فقط برای اینکه صدای رفقای گلم رو بشنوم! شاید به این حرف من بخندی! فقط میآم لهجه های زیبا و گویشهای زیبا و خلاصه طنین زیبای صدای دوستان رو بشنوم! از جمله خودت! باش پیش ما! علیجان! مثل اون مجتبای بی انصاف نباش! هیچگاه گوشکن رو ترک نکن! بازم میگم! شاید اگه رفقای گل ما خسته نمیشدند صد بار دیگه هم میگفتم! باش پیش ماااااااااا!

امید علیوردیلو! جز اسکایپ مگه جایی بود که با همدیگه ارتباط داشته باشیم؟ همین رو هم قطع کردی داداشم؟

امیر سرمدی گل! تلگرامتو آخرش به ما ندادیهاااااا!

سارا بشارت بزرگوار! انشا الله هرجا هستید سالم و پیروز و سربلند باشید!

سعید بشارت! یادم افتاد! لامسب در شودان طوری گزارش میکرد که خََََََیلی حال میداد! اگه میگفت مثلا 2 0 به نفع شما یَک حالی میداد که! ولی اگر مثلا میگفت 3 0 به نفع روبات انگار بازی قرن رو باختی! به لحاظ صداسازی هم خَیلی عالی بود شودان! خلاصه خَیلی کیف میداد! سعیییییید نمیخوای یه سری به ما بزنی؟ میآی یه دست شودان بزنیم؟ سعید مگه از گوشکن خدایی ناکرده بدی دیدی بی انصاف؟ اومدی کلی خاطره از خودت گذاشتی رفتی که رفتی! این قرارمون نیستها! دوست دارم دوباره توی اسکایپ ببینمت! عین قدیمهاااااا! بغض تو دِلَمِه سعید! ده لامسب !صدامو میشنوی؟

یادم به پوریا نامدار افتاد! بچه هاااااا تارزان رو یادتون هست؟ خداییش عجب بازیی بود !عجب خاطراتی! چه قدر ما باهاش بازی کردیم؟ پوریااااااا معمولا میومدم به سایتت سر میزدم! sdl1.ir الآن کجایی پوریا؟ نمیخوای بیای برامون بازی دوبله کنی؟ لامسب! تو هر چه قد رهم از گوشکن خاطره داشته باشی یه نفری و راحتتر میتونی فراموشش کنی! ولی این همه آدم شاید هزاران آدم تو رو چه طور فراموش کنند؟ خاطراتی که با هم داشتیم رو چه طور فراموش کنیم؟ مررررررد باش! پاشُ بیا گوش کن! پاشُ بیا اسکایپ که بدجور منتظرتم!

ثنا! ازت گله مندم! چه قدر پست هات پرمحتوا بود! یه دفعه بدون هیچ بهانه ای هم گوش کن و هم سایت ما رو ترک کردی! هرچی ازت خواهش کردم بگو چرااااااااا؟ چرااااااااا؟ چراااااااااااا؟ شاید صدای ما رو نشنیدی؟ شاید باید بیشتر خدمتت دلجویی میکردم؟ ولی هیچگاه شما رو فراموش نخواهم کرد! کاش میشد بیای لا اقل یه حضوری بزنی! هر جا هستی موفق و سربلند باشید!

عمو چشمه گل! من اسکایپشو پاک کردم! چون هر وقت بهش برمیخوردم بغض میکردم! حالم بد میشد !روحش شاد!

خانوم ترانه بزرگوار! گمان نکنید ما شما رو فراموش کرده ایم؟ کاش میشد برگردید! همیشه اولین کلامش این بود! به نام الله

ملیسای گرامی!!

سیروس شکاری بزرگوار

میلاد

سعید پناهی که دیگه برای خودش سایت زده و ووووووووووووه. چه قدر زمانه تغییر کرده! دیگه اینجا کامنت هم نمیده! او هم مثل مجتبی دیگه وویس ها رو در تلگرام نگاه نمیکنه! لابد با خودش میگه من کجاااااا مصطفی کجااااااا !دیگه محبتها و یکرنگیها رفته دیگه!

مرتضی علیوردی بووووووق! لامسب تو چرا سه ساله پست نذاشتی؟ هر وقت کارش داریم میگه میکروفون ندارم! حالا هر وقت سرزده میآم توی تیم تاک میبینم داره با همه صحبت میکنه چه گرمی هم گرفته!

یکی از شما

پریسیمای گرامی

تبسم چلوی بزرگوار

عباس کاظمی گل که خَیلی دلم براش تنگ شده

خلاصه کنم! بَسَمِه! بَسَمِه بچه ها! من حالم خیلی خوب نیست و دیگه یاریم نمیده! شاید شماها رو هم ناراحت کردم! از همه تون عذر میخوام! بَسَمِه به خدااااااااا!

۶۷ دیدگاه دربارهٔ «در ادامه پست شهروز، اومدم فقط گله کنم !از خیلیها گله مندم! از خیلیها که رفتند و پشت سرشون رو هم نگاه نکردند»

خون خودتا کثیف نکون. صلوات برفس. یکی یه لیوان آب سرد بپاشه رو این بچه جز جز داره میزنه. خخخخخخخخ
شانس آوردی بمن فوش ندادی وگرنه الان گوش کوبیده بودی. هاهاههاهاهاهااها
من یه چی رو فهمیدم تو این یکی دو سال. نابیناها بی رَحمَن. خیلی بی رَحمَن. من ازشون میترسم.

تو رو خدااااااا! نگووووووو!! شما درست میگی! اگه صد تامون خوب نیستیم اون صدتا رو به خاطر اون چندتایی که شاید از نظرت بهتر باشیم ببخش! خیلی بزرررگواری که با اینکه از بعضیها شاید دل خوشی نداشته باشی محله خودتو ترک نکردی! گوش ای نمجتبا رو بگیر! مگه آدم خونه پدریشو ترک میکنه؟ حتی برای یه لحظه؟

من امید نمیخوام! من حضور میخوام !من همون شلوغی و سر و صدای گذشته رو میخوام! من همون گذشته ها رو میخوام که ملت بی ریا و بی هیچ چشمداشتی سلامتو علیک میگرفتند! خواهش میکنم بسازیمش! تک تک ما بسازیمش! با هم بسازیمش! شما هم کمکمون کن!

آخه بزرگوار! چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ چرا به نظر شما این جاهای خالی دیگه کم کم داره طبیعی میشه؟ اگه شما بری یقه رفیقتو بگیری بیاریش توی محله، منم برم رفیقمو بیارم توی محله چیییییی میشه؟ تو رو خدا راحت از کنار این مسائل که چه عرض کنم از روی این مسائل رد نشیم. خیلی لطف کردید اومدید

اگه قرار بود رابطه ها به همین راحتی تمام بشه و هیچی به هیچی دیگه عشق چیه؟ صفا چیه ؟صمیمیت چیه؟ اگه یه نفر با بی معرفتی پشت پا زد به همه چیز و با بی انصافی همه چیز رو فراموش کرد تکلیف طرف مقابلش و این همه دلتنگی و خاطره ای که داره چی میشه؟ به خاطر مانده ها، خاطرات، و خلاصه هر آنکه و آنچه دوست دارید همچنان در محله خود بمانید و ما رو دلتنگتر از آنچه هستیم نکنید بزرگواااااار! خیلی لطف کردید اومدید

احسان اسماعیلی! بازی حفظ شماره ها! بازی حدس شماره ها! رادیو tbc! خیلی بی انصافی احسان! رَفتی پی زندگیت و همین دیفه! خیلی بی معرفتی احسان! اگه عزیزترینت ترکت کنه و جواب سلامتو هم نده خوبه ؟خوشت میآد پسر؟ نکن این کار رو با مااااااا! صدات عالی بود !بیا یه چند کلمه حرف بزن برای بچه ها بذار! به خدا با صدات عشق میکردیم!

هادی مشیر آبادی گل! دادا ما خَََََیلی خدمتت ارادت داریمهاااااا! دادا بارها شد با خاطراتت خندیدیم بغض کردیم حال کردیم و کلا خیلی گلی! دادا میشه یه لطفی در حق ما بکنی؟ یه حالی به ما میدی؟ عزیز دلم بیا و ما رو از دلتنگی دربیار! خلاصه خیلی بهت ارادت داریم!

ای کاش من امروز الآن این غروب کزایی این پست رو نمی دیدمش! دیدمش و ای کاش لازم نمی شد الآن دوباره خونی کنمش! این روزها حالم به۱فوت بنده و این، … ای کاش امروز کلا گذرم به اینجا نمی خورد! کاش دیگه باقی رو نخونم! کامنت ها، … کاش، … میرم آهنگه رو باز گوش کنم. باز گوش کنم. باز گوش کنم باز گوش کنم باز گوش کنم!

فدایی داری مصطفی خان
ِِِ چیزه رفتم تو داستانم و اینجا رو با اونجا یا اونجا رو با اینجا اشتباه گرفتم
در کل میدونی اونایی که رفتن خیلی وقتا پست زده شده ولی هیچکدوم حاضری نزدن
پستهای عدسی رو منظورمه
کاریش نمیشه کرد داداشم خیلیا رفتن سراغ زندگی و دیگه اینجا رو دنبال نمیکنن یا اینکه میان و چراغ خاموش رد میشن و میرن

سلام
اینکه انتظار داشته باشیم همه چی مثل اولش بشه، تجربه ثابت کرده که شدنی نیست. میشه قدری این سردیها رو کمتر کرد، ولی اینکه همه چی مثل اولش بشه، قطعا شدنی نیست. فضای مجازی که اسمش روشه. وقتی در فضای حقیقی سردی و همین ها وجود داره، دیگه از فضای مجازی چی میشه انتظار داشت؟ به عنوان مثال شما تو پستتون از بازیهایی که تو rs games با دوستان انجام میدادید نوشتید. خب معلومه خود بازیها تکراری میشند و دیگه اون جذابیت سابق رو ندارند. مگر اینکه کاربران جدید بیان و براشون تازگی داشته باشه. درست مثل بازیهایی که خودمون تو زمان بچگی میکردیم. الآن دیگه از خاطراتش میگیم و میگیم یادش به خیر. به نظرم قدری زیاد دارید خودتون رو ناراحت میکنید. توصیه خواهرانه ای که دارم و البته خودم رو هم مستثنی نمیدونم، اینه که: مراقب باشیم خودمون باعث نشیم که این سردی ها بیشتر بشه. بقیه ش هم باشه تو تیمتاک به حسابش میرسم خخخخ. آخرشو شوخی کردم. موفق باشید.

خیلی بزرگواری کردید اومدید! خیلی خیلی تشکر از شما که تشریف آوردید! میدونی چیه؟ rsgame و اسکایپ و همه اینها فقط بهانه هست برای ارتباط گرفتن! کما اینکه یه جایی هم گفتم! من بعضی وقتها فقط میآم تیم تاک که دوستان رو ببینم! یعنی میخوام این ارتباط حفظ بشه! حالا ب ههر نحوی! درسته فضای مجازی سرده! ولی همین بی انصافها اگه یه تکانی بخورند خیلی میتونه بهتر بشه! خیلی میتونه صفا و صمیمیتها بیشتر بشه شلوغتر بشه بیشتر حال بده! خلاصه بازم ممنون

درود
دوست عزیز، من کلا چند ماهه توی TeamTalk نیستم. در واقع تنها وقتی که اخیرا اونجا پیدام شد برای جلسه انتخابات محله بود.
اگه قدیمتر هم وقتی شد که جواب سلام ندادم، معمولا واقعیت اینه که جواب دادم، ولی با اون همه شلوغی که معمولا توی TeamTalk هس، شاید صدای من رو نشنیدید. به علاوه من کم‌شنوا هستم، کاملا ممکنه که شاید شما سلام کردی و من نشنیدم.
به هر حال موفق باشید.

آخخخخخخخخ! میثم جان! خَََََََییییلی گلی که اومدی! حالا اینکه کی بوده خیلی مهم نیست دادا! مهم اینه که تو مرام گذاشتی اومدی و بهم سر زدی! بعدشم طلاااااااا توی اطاق انجمنها بودی اگه اشتباه نکنم! میثم جان، باش پیش مااااااا! میثم جان! یادت باشه قلب ما برای شماهاست که میتپه! خیلی خیلی خیلی گلی وجدانا! خَیلی مرررردی!

سلام. میدونم شاید نباید فعلا اینجا اظهار نظر میکردم ولی میدونین چیه؟؟
دلم خیلی خییییلیییی گرفت . از بی معرفتی این دنیا. دروغه که میگن دنیا خیلی کوچیکه . اما نه دنیا اینقدددر بزرگههه که کسایی که یه روز عزیزتریین ,دوست داشتنی ترین,بامعرفت ترین , مهربون ترین کست بودن توش گم شدن.
دنیا اینقدر بزرگ شده که اگه دوست ۲۰ سالت رو یک سال هم نبینی ,جواب پیاماش رو ندی, به یادش نیفتی ککتم نمیگزه.
آقا علی اصلا خودتون رو ناراحت نکنید این بیماری مسری هستش. نه تنها بچههای گوشکن بلکه همه مردم گرفتارش شدن.
ببخشید که اینقدر حرف زدم.
خدانگهدار.

سلااااام اتفاقا خَیلی خَیلی لطف کردید اومدید! منم دلم برای همین میسوزه! برای اینکه یه عده مثل من حتی با شنیدن بعضی از اسمها یه دنیا خاطره تو ذهنم میآد ولی بعضیها خیلی خیلی relax تشریف دارن! اصلا انگار دربند هیچی نیستند! اصلا بیخیالن که مثلا هر روز یه رابطه رو شروع کنند یه رد پا توی قلب آدمها بذارن و فرداش بیخیالش شن! باور کن هنوز که به این پست سر میزنم دلگیر میشم! خیلی خیلی ممنون

سلاااام مصطفی بروووووووو! چه طوری؟
دنیا همیشه همینه
تا بوده همین بوده
خیلی ها میرن
خیلی ها میان
خیلی ها با اومدنشون ما رو خوشحال میکنند
اما زخم رفتن خیلی ها رو نمیشه تحمل کرد.
دنیا بی رحم تر از همیشه شده.
خیلی زیاد
خوب شد چیزی به من نگفتی همکار گرامی.
من پا بر جام مثل دماوندم
ولی یک چیزی
دوستانی که رفتید و خاطرات شما ما رو یارای موندن میده!
میشه یک بار دیگه بیایید و کامنت بدید؟
مرسی دارید هوار تااااااا
مصطفی برووووووووو!
خخخخ
مصطفی عزیزم شما گلایه هات به حق هست اما چه کنیم که
دنیا به شدت بی رحم شده.
خیلی ور زدم ببخشید
الفراااااااار

امید جاااااان! سلام پسر !سلام مرد !سلام دریادل! سلام دماوند! امید فقط یه جمله بهت میگم و اون هم باور کن از صمیم دل هست! چون خودم از این جمله خَیلی خوشم اومده بهت میگم! اُمیییییییییدم! خدا کنه هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت امیدِتو ازت نگیره و امیدت هیچ وقت نا امید نشه!

سلام آقای علیوردی
امیدوارم حالت خوب باشه
اول اینکه، پیشنهاد میکنم یه سر به آخرین پست من بزنی که با این پستت خیلی شباهت داره
خب حرفات رو به صورت کلی قبول دارم، ولی خب خیلی چیزا هست که واقعا خدا کنه بشه عوضش کرد ولی متاسفانه زمونه گاهی وقتا جورِ دیگه ای تا میکنه
البته این حرفم رو خودمم قبول ندارم! زمونه مگه چیه، یکی منم و تویی و صدها موجود دو پایِ دیگه که این زمونه رو عوض میکنن
از کجا برات بگم، مثلا خب مجتبی هم الان شرایطی داره که تا توی اون شرایطش قرار نگیریم نمیتونیم درکش کنیم، ولی برای من هنوز همون عمو مجتبییِ سابقه
از بقیه بخوام برات بگم…کلا اگه بخوام حرفامو اینجا بگم یه کتاب میشه که همون پست آخرم رو بخونی سنگینتره
گاهی وقتا اتفاقاتی توی این دنیا میفته که مردم رو حسابی تغییر میده
واضحتر واست بگم، اگه توی یه منطقه ای من بزرگترین و مفیدترین قصر رو داشته باشم و هیچ جایِ دیگه بهتر از قصرِ من نباشه، قطعا همه با جونو دل میان با همدیگه همکاری میکنیم
ولی وقتی یه قصر دیگه به وجود اومد و بحث رقابت پیش اومد، خیلی راحتتر از اون چیزی که فکرشو بکنی رقابت جایِ رفاقت رو میگیره!
الانم جامعه مجازی ما متاسفانه همین شده، آره، هرچی علم پیشرفت میکنه و بهتر میشه، رفاقتها و صمیمیتها کمرنگتر میشه
من واقعا آدم شادی هستم و اصلا این حرفایی که میزنم بهم نمیخوره، ولی یه حقیقتیه که خودمم از وجودش ناراحتم
این رفاقتها و صمیمیت ها رو من میخوام، تو میخوای، ولی آیا بقیه هم میخوان؟ یا نه، میگن ول کن بابا فلانی ارزش نداره، رفاقت کیلوی چند
آره دیگه، اون جامعه نابینایانی رو تصور کن که وقتی تازه توش میای همه برا یه کرک کردن پارساوا به هم کمک میکنن و همه با هم همدرد هستند، چقدر لذتبخش بود اون روزای اولی که توی rs games سوالات کامپیوتریم رو میپرسیدم و…
ولی همین که هر کس رو پای خودش وایمیسه هنوز هیچی نشده در میاد میگه، من هکرم!
این میشه که خیلی از افراد بی ارزش و به درد نخور میشن
من هنوزم که هنوزه اگه تو این فضای مجازی دارم فعالیت میکنم بخاطر اینه که اطلاعات خودمو با جونو دل در اختیار بقیه بذارم، با جونو دل شوخی کنم و مردم رو بخندونم که خودم شاد خواهم شد
خلاصه بیشتر از این سرتو درد نمیارم و از طولانی شدن کامنتم عذر میخوام ولی اینا رو نوشتم چون فکر کردم نیازه که هم دردیم رو بهت اعلام کنم
خلاصه امیدوارم اوضاع مثل قدیم بشه و دور همیها لذت قبل رو داشته باشه
لذت ببر از زندگی

مهدیجاااااان! سلام دادااااا! آقا خیلی بامرامی! دمت گرم که اومدی! مهدی جان اسکایپ من m.aliwerdi هست! اگه دوست داری بیشتر با هم مرتبط باشیم! مهدیجان من هم شاید به نظر بعضیها آدم نسبتا شادی باشم! شاید خیلیها توی تیم تاک من رو دیده باشند که به هر حال سعی میکنم شوخی کنم !ولی دیروز اصلا یه چیز دیگه بود! دلم خیلی از این زمونه گرفته بود مهدیجاااااان! بازم خدا خیرت بده

با سلام خدمت شما دوستان عزیز و آقای علیوردی گرامی.
ممنونم از اینکه توی پستت از من هم یاد کردی، احساست رو درک میکنم و وقتی که پستت رو خوندم حقیقتا دلم برای اون روزهایی که گفته بودی تنگ شد و ازشون یاد کردم. ولی باید ارز کنم که خود شما و همه دوستان کاملا در جریان اتفاقهایی که پیش اومد و نباید پیش میومد هستید و دلیل نیومدن و در واقع بی انگیزه بودن من برای فعالیت توی این اجتماع کاملا واضح هست و لزومی هم نداره توی پست شما که کاملا پست جذاب و عاطفی هست دوباره بیان بشه. وگرنه من هم دلم میخواست مثل سابق با دوستان ارتباط داشته باشم، irtbc رو ادامه بدم، رادیو tbc رو ادامه بدم، با ذوق دنبال نرم افزار جدید و تکنولوژیهای جدید برای پیشرفت خودم و همگروههام باشم، کلی زمان برای دوبله بازی با کمک دوستان بدون منت بذاریم… و در نهایت با همگروه ها و دوستانم بیشتر ارتباط داشته باشم. ای کاش یه سری مسائل پیش نمیومد تا من و امثال من میتونستیم مثل سابق با انگیزه بین همگروه هامون فعالیت داشته باشیم. به هر حال اگه نیستم دلیلش نامهربونیم یا متعحل بودن و پیشرفتم توی زندگی نیست و همتون رو دوست دارم و براتون آرزوی موفقیت دارم.

آخ محمود! محمود! عزیزم! مررررررد! طلاااااااا! با معرفت! محمود جان! دادااااااا همه که بد نیستند آخه! من به رهگذر گفتم! اگه صد تامون بدیم تو بیا به خاطر اون ۵ نفری که خوبن بیا توی کار! محمود جااااااان! تو هژبر منی! اصلا شوخی نمیکنم! اصلا نمیخوام خدایی ناکرده کسی رو سر کار بذارم! از همون اَوَلِشَم خیلی دوستت داشتم! میدونی؟ میخواستم خودم رو بهت نزدیک کنم !چون آدم پُری هستی! و البته با اخلاق! حالا هرچی پیش اومده! دیگه گذشته! هرچند که داداااااااا میدونم حق داری! ولی آخه مرررررررد! میدونی چرا بهت میگم مررررررد؟ چون انصافا هیچ صفتی بهتر برات گیر نمیآرم! بیااااااااا باش پیش ماااااا !ما اگه همه مون هم بدیم روی حساب مردانگیت بیا بیخیال گذشته شو !ما همون محمود پر انرژی رو میخوایم وجدانا!

سلام
ما بچه محلها هیچوقت محله رو فراموش نکردیم و نخواهیم کرد فقط به قدری مشغله داریم که شاید اصلا فرصت نکنیم پستها رو بخونیم که قطعا اگه بخونیم کامنت میذاریم
گفتم ما چون میدونم این حرف دل خیلیهاست که قصد ترک محله رو ندارن و اگه نیستن عمدی در کار نیست
بد جور سرم شلوغهه و به شدت دنبال کار هستم همینه که زیاد نمیتونم باشم اما سعی میکنم رویه م رو عوض کنم و بیشتر در خدمتتون باشم
ممنون از پست و یادآوری اسامی کسانی که خیلی وقته نیستن و شاید اگه پستتون رو بخونن حد اقل یه کامنت بذارن

خیلی بزرگواری کردید اومدید! خواهری کردید! !خیلی خوشحاااااال شدم !همینه دیگه! بیاااایید! باشید! حالا کمابیش! ولی انصافا بیایید شلوغ کنید! باااااااشید! به خدا خیلیها الآن درگیرن !مشغله دارند! متأهل شدند! من خودم دو شغله هستم! وجدانا شاید باورتون نشه !بعضی اوقات میرم خونه خیلی ببخشید! ببخشید! ببخشید! اینقد راخلاقم بووووووقی میشه از خستگی با هیچکس صحبت نمیکنم !میرم میخوابم !ولی اگه بمیرم هم محاله گوش کن نیام! بازم تشکر فراوان

سلام سلام یاااااا الاه برید کناااار که احمد از گوشه نشینیش تازه باز گشته و اومده محله
خوفیییین خوشید چه خبراااا منو نمیبینیید خوشحالیدا من که دارم فعلا دان میکنم آخه میترسم این موجی خول و چل یه مرتبه بزنه کل سایتو به تاریخ بپیوندونه و منم دستم از سایت کوتاه همین امشب یه یک گیگی از آموزشای مشتی محمد میرقاسمی دان کردم از سال نود و دو اومدم به جلو چه قد هم آموزش داشت
خب بگذریم بازم احمد بی خوابی زده به سرش نمیدونه چی کار کنه اومده محله
محله هم محله ی قدیم چه قد حال میداد شب نشینی چه قد تو سر و کله این شهروز میزدم
خب من برم از پست آخر منم فک میکنم یه نیم قرنی گذشته آخه نمیرسم قسمت آخر پستم رو بنویسم ملتم توی واتسآپ و تله میگن چرا نمیایی کامنت دو کیلو متری بذاری زیر پستمون دیگه دیگه نمیدونن بابا کلی مشغله پشغله ریخته رو سرم حالا درسته فعلاً عاشق ماشق نشدم مث … البته شایدم شدم خودم خبر ندارم ولش کن باز من اوفتادم رو دور چرت گفتن من برم با اون سر و کله بزنم بعدشم لااااالااا فعلاً مصطفی خان باااای و شب خوش

مصطفی بددددوووو!
سلام مصطفی.
خوشحالم که از من اسم نبردی چون از قدیم گفتن: آدمای بزرگ گمنام هستند و کسی ازشون یادی نمیکنه.
میدونی چیه! هیچی برو بخواب.
من پیشبینی میکنم زمانی بیاد اگه زیرزمین خونه دنبال یه سنگ بگردی بزنی رو کله ات پیدا نمیکنی چه برسه به گوجه!
عاقلانه است چون سنگ را باید پشت خانه ات جستجو کنی و گوجه را زیرزمین.
راستی واکنش تو در مقابل خروج آمریکا از برجام چی خواهد بود؟
شنیدم تمام پولاتو دادی طلا خریدی زیرزمین خونه پر شده از گوجه طلا.
حالا خارج از جدی: چرا فکر میکنی اون مواقع بهتر از این مواقعِ.

کامبیز جان سلام! اول! خیلی لطف کردی اومدی! دوم کجایند مردان بی ادعا؟ کجایند سعید ها و احسان ها ومجتبی ها و مهدی ها و و و و و؟ کامبیز! داداااااا !مگه همه اینها بارشون رو به لحاظ علمی و غیره از محله نبستند؟ حالا چی شده دیگه طرف محله هم نمیآیند؟ تو که خداییش خیلی گلی !بازم دمت گرم

سلام
صحبتم رو با یه داستان کوچولو بیان میکنم
روزی یه کشوری بود به اسم …… این کشور یک فرمانروایی داشت که همه اون مردم سرزمین دوسش داشتن. بخاطر خوش فکریش، بخاطر خلاقیتش ، مدیریت بحران، نزدیک بودن با مردمش و ……
یک روز فرمانروای سرزمین ما تصمیم گرفت دست به تغییراتی بزنه تا این کشور بزرگ ، بزرگتر بشه و مردمانش راحت تر زندگی کنن و اگر کاری با فرمانروا داشتن ، زودتر به نتیجه برسن.
اتفاقا این کار هم نتیجهی مثبتی داشت. اما بعد از یک مدتی، به دلایلی چند دستگی به وجود اومد. از این به بعد، توی اون کشور، همیشه چند نفر با چند نفر خوشو بش داشتن ولو غیر. درواقع گروه بندی شده بود، اگر تازه واردی میومد، مدل رفتار کردنشون با اون تازه وارد یکم فرق میکرد. خب اونها دیگه هر چند نفر چند نفر گروه شده بودن، نمیشد که به آسونی واردشون بشی.
بعضی دیگه که اهل این جناح بندی نبودن، کم کم به یه گوشه ای رفتن و به اون گروه هایی که فعالیت میکردن نگاه میکردن.
….
قصه ما همینجا بدونه سرو تهه خاصی به پایان میرسه .
شبتون بخیر.
آها راستی، من صمیمانه بجز آقا مجتبی، که اصلا نیاز به تشکر نداره، از آقای درفشیان تشکر میکنم که ایشون هم اکثر اوقات با حرف های منطقی تونست بعضی از جَو های متشنج رو آروم کنه. از آقای حسینی و دوستان دیگشون هم خیلی تشکر میکنم بابت اون موقع هایی که بار فنی سایت رو بر عهده داشتن و من نتونستم ازشون تشکر کنم.
و از نویسنده این پست تشکر میکنم که من مجاب شدم این کامنت رو بنویسم.
حالا دیگه واقعا شبو روزتون بخیر.

سلام بزرگوار! حرفتو تا حدی قبول دارم! ولی به نظرت چه کسی باعث تشکیل این گروه بندی و جناحهای مختلف شده؟ چه کسی باعث شده که بعضیها حاضر نیستند دیگران رو در جمع خودشون راه بدهند؟ آیا مدیر باعث شده یا عوامل دیگری دخیل بوده؟ و مطلب دیگه اینکه به نظرت چه کار باید کرد تا دست کم این آسیبها کمتر و کمتر بشه؟ و مخصوصا اون خوب:خوبها یعنی مثلا اون وزیر خوبها و یا اون مشاوران خوب کم کم این کشور رو ترک نکنند؟ بازم خیلی لطف کردی به ما سر زدی رضا جااااان!

علیرضا جااااان سلاام! دادا درسته بیناها شاید خیلی از این سایتها نداشته باشن! اما به فرض اگر بخوان دنبال یه فیلم بگردن عین آب خوردن پیداش میکنند! اما ما نابیناها اگر بخوایم مثلا دنبال کرک کردن پارس آوا یا ایجاد سایت یا آموزش فلان بازی بگردیم آیا به همین راحتی که بیناها به اطلاعات دست پیدا میکنند، دست پیدا میکنیم؟ خیلی خیلی لطف کردی سر زدی دمت گرم

سلام آقا مصطفی
من به شما حق میدم و بابت این پست از شما متشکرم .خودم هم توی پست آقا شهروز این گلایه رو کردم که محله خیلی وقته خلوت شده و دیگه مثل سابق نیست انگار همه از اینجا کوچ کردن و رفتن.دیگه از اون پست های جذاب مجتبی خبری نیست یا اگه هم هست با فاصله ی زیاد اتفاق می افته.خدا کنه هر چی میشه اینجا اولا بسته نشه و دوم اینکه برگرده به حالت سابق.تا یادم نرفته آقا مصطفی یه جورایی به هم نزدیکیم دوست دارم بیشتر با شما آشنا بشم اهل بیارجمند هستم اینم آدرس ایمیل منه : hasanahmadi02@gmail.com

حسنجان سلام وقتت به خیر! واقعا تشکر از اینکه بهم سر زدی! آقا به جان خودم تک تک ما مسئولیم! من مسئولم! شما مسئولی! منتها هر کدوم در حد خودمون! اگه من بگم ول کن بابا بیخیال سایت! تو هم کم کم انگیزه ات پایین میآد در نتیجه سایت میشه همینی که الآن هست! بعله دیگه! نمیدونم! به خدا نمیدونم! بعضیها رو هر کاریشون کنی دیگه نمیخوان قانع بشن که بابا به خدا سایت مثل خونه پدری آدمه! هر چه قدر هم قدیمی بشه عمرا و ابدا نباید ترکش کرد! نباید ازش فاصله گرفت! خلاصه واقعا لطف کردی سر زدی! ارادت داریم! اسکایپ داری حسن جان؟ اسکایپ من M.ALIWERDI هست! بیای پیشم دادا؟

مشکل ما نابیناها اینه که نمیخوایم قبول کنیم هر چیزی دوره ای داره دوره ش تموم شد باید بریم سراغ جدید تَرِش و بهترش یه روزی زمان سایت بود و بهتر جواب می داد امروز زمان شبکه های اجتماعیه یا بهتره بگم فقط دوره تلگرامه به نظرم این سایت با تموم تعلق خاطری که ما بهش داشتیم دیگه مثل قبل نمیشه چون آدما زود عوض میشن و ما نابیناها هم استثنا نیستیم پس دوست خوبم با اینکه پستت خیلی زیبا و دلنشین بود ولی اینو بدون حتی اگه بریم دوستامونو به زورم بیاریم نمیمونن و دوباره روز از نو روزی از نو موفق باشی

عباس جان، نمیدونم تو کدوم عباسی! ولی بگم که دادا تو یه کانال توی تلگرام بهم معرفی کن که توش این همه آموزش و ترفند و خلاصه از شیر مرغ بگیر تا جون آدمیزاد برای نابینایان باشه و بچه ها برای گذاشتن آموزش و غیره از همدیگه سبقت بگیرند، برای کمک به همدیگه از هم سبقت بگیرند حرفهات سر چشم ما! خیلی لطف کردی بهمون سر زدی داداشجان

سلام دادا خودتو اذیت نکن! احساسات بسیار پاکی داری اما خب به هر حال خیلی از اتفاقات هست که با افتادنشون مسیر زندگی آدما رو عوض میکنه. شاید یه روزی برای خیلیامون اینجا پست نوشتن و کامنت گذاشتن خیلی مهم بود این همون روزایی بود که خیلی به استفاده از شبکه های اجتماعی مثل واتساپ و تلگرام و … عادت نکرده بودیم و در ضمن اینجا هم یه جاذبه ای داشت که همه مه رو به سمت خودش میکشوند اما مشغله های هر کدام از ما به علاوه خیلی از عوامل حاشیه ای و غیر حاشیه ای هر کدام از ما رو به نحوی از اینجا دور کرد اما با این وجود میخوام یه نکته به پستت اضافه کنم و اون هم قلی بود که به عمو چشمه داده بودیم که نذاریم دیگه خیلی از هم دور بشیم در واقع ما قل داده بودیم که اشتباهی که سر عمو چشمه مرتکب شده بودیم رو دیگه تکرار نکنیم اما الان مدتی گذشته و این بار من اما دفعات بعدی هر کدام از هم محلیها وظیفه داریم که این قل رو به هم یادآوری کنیم.
مطمئن باش که دوباره خیلی زود شرایط تغییر میکنه و حتما هممون میتونیم به دور از حواشی گزنده دور هم جمع بشیم.

اشکان جاااان، سلام دادااااا! آقا ممنونم که به ما سر زدی! واقعا دمت گرم! حسابی هم گرم! ولی شاید باورت نشه! تویی که مدام صفا و صمیمیت از پست هات میبارید و خلاصه از مرام و معرفتت هر چی بگم کم گفتم، تو هم همون حرفهای بعضی از دوستان رو میگی؟ شاید هم تو درست بگی ولی من باورم نمیشه! نمیخوام که باور کنم که محله یعنی همان جایی که توش این همه چیز یاد گرفتم رو باید کم کم مثل خیلیها فراموش کنم! باز خدا خیرت بده مطالب عمو چشمه رو یادآوری کردی! اشکان جااااان، داداااااا، نکنه ما و سایت رو تنها بذاریهاااا طلاااااا! دمت گرم

آقا جااااااانِ من! جان m.aliwerdi: یه سؤال: یعنی میشه یه نفر نابینا باشه، اصفهونی باشه، فامیلیش خادمی باشه ولی داداش مجتبی نباشه؟ چیییییییییی میگی؟ میدونی همیشه ازت میترسیدم! میگفتم ول کن بابا این داداش مجتبیست میری یه پیام توی اسکایپ بهش میدی یه دفعه از همون پشت مانیتور خفه ات میکنه! ده لامسب بگو من اون خادمی نیستم دیگه! اون خادمیها خطرناکند آخه! میدونی دارم چی میگم که! دمت گرم که سر زدی! کیف کردم طلا

سلام شما هم موفق باشید
خوب من دیر به دیر میام بله اتفاقً یادم بود ولی بعد از اینکه چند تا پست گذاشتم دیگه موکول کردم به بعدها و فکر نمیکردم این بدقولی باشه و دیدم کارهای عقب مونده زیاد دارم و نشد توی سایتها پست بذارم
از طرفی هم برام این مهم هست که هرجا تاثیرش بیشتره یا فرصت یا امکانش برام بیشتر باشه بتونم سهمی در نشر علم حقیقت و محتواهای ارزشمند داشته باشم که این امکان هنوز توی سایت پیش نیومده و دیگه الان یادم رفته چه جوری پست بذارم از این جهت که یه کم رشته نویسندگی از دستم رفته و دلم هم نمیخواد زیاد مطلب کپی پیست بذارم توی یک سایت که توی سایتهای مشابهش یا پیوندهاش یا با یک سرچ میشه پیداش کرد
و واقعً برای یک پست تحقیقاتی عالی هم باید وقت گذاشت که اول من ب این فکر افتادم که بهتره فرصتهایی رو که از دستش دادم جبران کنم که تا حدودی هم موفق شدم
البته منظورم مطلب گذاشتن توی سایتها نیست این کار اتفاقً توی اون موقع ها از کارهایی بود که دوست داشتم و ب تناسب ارزش و رضایت مخاطبینش برام باعث خوشنودی از این توفیق خداست که امیدوارم بیشتر بشه

سلام و درود بر شما! اول اینکه واقعا ازتون تشکر میکنم که به هر حال لطف کردید بهم سر زدید! همین هم واقعا جای تقدیر داره! و مطلب دیگه اینکه باور کنید من از پستهای شما جز مطالب آموزنده چیزی نصیبم نشد! نکنه خدایی ناکرده خودتون رو دست کم بگیرید؟ حتی به فرض اگر از کپی پیست استفاده میکنید فن بیان و نحوه نگارش یک مطلب میتونه فوق العاده تأثیر گذار باشه! چه بسا مخاطب یه مطلب رو بارها دیده ولی سراغش هم نرفته، حالا به هر دلیل، مثل نگارش نامناسب یا حتی عنوان نامطلوب! پس انصافا شما که از این موارد واقعا عالی هستید در حق ما لطف کنید و حضورتون در فضای مجازی رو ادامه بدید! بازم خیلی خیلی بزرگواری کردید تشریف آوردید! ولی بزرگوار، ما منتظر حضور شما در این فضا هستیم! حتی اگر در فضاهای دیگه مثل شبکه های اجتماعی فعالیت میکنید، باید خدمتت عرض کنم که باز سایتها جای خودش رو داره! مخصوصا با رنکینگی که گوش کن در گوگل و دیگر موتورهای جستجو داره ادامه فعالیت شما در اینگونه فضاها به گمان من به شدت تأثیر گذار خواهد بود. ومن الله توفیق

سلام وقت همگی خوش .
امیدوارم حالتون خوب باشه

جناب علیوردیلو افراد دیگری هم بودند قبل تر ها که پست هایی با چنین مضمونی منتشر کردن. خود من نیز یکی از افرادی بودم که از یک نواختی و کم تر اومدن یه عده که خیییلیی چیزا میتونستم ازشون یاد بگیرم
ازشون یاد بگیرم گله مند بودم.
اما نمیشه با منتشر کردن پست هایی اینچنینی و بار ها تکرار کردن شکایت هامون از کم رنگ شدن افراد گله کنیم
بزاریم هر کی هر جور میخواد باشه.
بعضیا کم حوصله شدن
بعضیام خیلییی مشغول شدن. و شاید این ها مهمترین علت ها باشه.
شاید اینقدر مشغول باشند که وقت نکنند حتا به این پست سر بزنند و نوشته ی شما رو بخونند.
شاید
خیییلیاام توقع بی خودی دارن!
وقتی خودشون جویای احوال کسی نیستند و اینقدر مشغولی هاشون زیاده که فراموش میکنند دیگران رو طبیعیه که دیگران هم فراموش بکنند اون ها رو.
اما یه جمله هست که واقعا به عینه دیدم.
{از دل برود هر آنکه از دیده برفت}

رهگذر جان شما هم مراقب نابیناها باش. چون بعضی وقتا خییییلییی خطر ناک میشن. خییییلیی

سلاااااام خدمت شما! بابا شما تو تیم مایید یا تیم اونهاااا خخخخخ؟ میگم یه کاری کنیم اونهایی که رفتن برگردند !بهشون بگیم بابا رفته ها پشیمانند! بعد شما به رهگذر اون طور میگی که وضعیت بدتر میشه که خخخخخ! به هر حال بزرگواری کردید تشریف آوردید سر زدید! راستی ما که دیده نداریم تکلیف اون بیت شعر راجع به ما چیست؟ حق نگهدارتان

به نام خدا و با درود خدمت جناب آقای علی وردی و سایر دوستان!‏
به رسم ادب چون از من و برادرم هم یاد کردید پاسخگوی شما خواهم بود.‏
اول از خودم بگم که خب مشغله های کاری و زندگی باعث شده که کمتر به گوش کن سر بزنم!‏
حدود دو سال و نیمه که در بهزیستی به عنوان مددکار نابینایان استخدام شدم و خب عصر ها هم معمولا به کارهای دیگری ‏سرگرمم!‏
سعید هم که خدا را شکر در آموزش و پرورش استخدام شده و معلم هستو ازدواج کرده و درگیر زندگی!‏
به نظر من زیاد از رفتن آدمها دلگیر نشوید! این قانونِ طبیعت هست! یکی یه روز میاد یه روزم میره!‏
شاید خیلیها مشغله و زندگی دور از دنیای مجازی رو بیشتر می پسندند.‏
شاید قدیمتر ها خیلی ها به دلیل کمتر بودن مشغله فرصت بیشتری برای با هم بودن پیدا می کردند!‏
من خودم بعد از رفتن عمو چشمه به حدی حالم بد شد که گفتم دیگه هیچ وقت محله نمیام!‏
اما به واسطه یکی از دوستانم از این پست با خبر شدم و گفتم به جای خودم و سعید تشکر کنم از این که به یاد ما هم بودید.‏
با آرزوی بهترین ها برای شما
‏”حق نگهدارتان”‏

خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که بالاخره هم خودتون و هم داش سعید یه جا مشغول به کار شدید! ولی آخه چرااااااا ؟الآن شما اگر بنگرید خیلیها دارن میگن: خیلی خودتو ناراحت نکن !قانون طبیعته! ولی من هر چه میکنم نمیتونم به خودم بقبولانم که بیخیالش شم! تقصیر شهروزه! با من بد حرکتی کرد! ذهنم رو مشغول کرده! باور کنید بعضی وقتها میشینم پستم رو دوباره میخونم با همون کار شجریان هنوز میرم توی حس! انگار شخص دیگه ای نوشته اون پست رو! برام تازگی داره! به هر حال خیلی خیلی بزرگواری کردید به ما سر زدید! خواهشا محله و بر و بچه های گوش کن رو ترک نکنیدهااااااا! به سعید جووووون هم بگو بابا لا اقل بیاد یه امضا بزنه! در بزرگواری و محبت شما هرچی بگم کم گفتم! آخ راستی یادم اومد! یادش به خیر pareparvaz.net

درود
هفته بزرگذاشت مقام معلم را خدمت شما دوست عزیز و بزرگوار تبریک عرض میکنم .
تاخیر در حضورم برای کامنت گذاشتن را بپذیرید که این حقیر به دلیل فیبر نوری شدن شبکه مخابراتی بناچار باید از شرکت خصوصی رخت بر می بستم و به تعطیلات این فرایند کمی طولانی شد .
عجب حوصله طولانی مدت دارید شما ! قشنگ نوشتید و خیلی هم با احساس زیبا .محبت ها و خلوص نیت ها در گذشته بسیار وسیع و گسترده بود .هر چند هم الان هم هست و در گذر زمان رنگ و شکلی جدید تر به خود گرفته است .چه خوب می شد که ما گذشته خودمان را فراموش نمی کردیم .احساسات خوب را تقویت میکردیم و با گسترش تکنولوژی باز هم محبت ها و الطافمان بیشتر می شد .هر چند که هست اما خواسته ها شدت وضعف یافته است .اسامی که شما یاد بردید همه خاطره و محبت و زیبائی هستند .یادش بخیر زمانیکه توانستم پارس آوای دو را خریداری کنم و این گوش کن را یافتم .کسی نبود جز خاطرات شکلاتی مجتبی و بچه ها که عشق او بودند و چشمک که تنها مشتری گوش کن بود .محمد جواد خادمی .وقتی طرحش را در انداخت من خیلی آشنا نبودم با سایت و غیره و کمی آموزش ها موج نور را خریده بودم که مدد کارم بود ولی بزودی مجتبی با فرصت یک ماهه موفق شد و این ایام گذشت و تعدادمان روز به روز بیشتر شد و الان مجموعه شدیم .خیلی ها بودند و هستند که نامشان کم رنگ شده الان هم مدیر ارشد و ساختار جدید را من مثل گذشته دور نگاه میکنم .همه بچه ها متخصص شده اند و توانمند و هدف محله هم همین بود و هست الان به نسبت هفت سال قبل بچه ها نگرششان و نگاهشان متفاوت و روشن تر هست و اگر تغییرات هم داشته باشیم باز هم مختل نمی شود این سیر تکامل .خوشحالم که هستی و شما از بهترین دوستان و با احساس ترین آن هستید و هنوز خاطرم هست که با حوصله مدد کار اینجانب بودید .شما را به وسعت عالم و احساساتتان را برزگی و متانت طبع بزرگواران دوست می دارم و برایتان آرزوی سلامتی دارم .شاد باشید . تلاش بفرمائید تا محله همچنان استوار بماند .

برادر گل سلاااااام !آقا بازم گلی به جمالت! بازم دم شما گرم! بعضی از این پوست کلفتها هرچی صبر میکنیم و هرچی منتظر میمانیم حتی از یه کامنت خشک و خالی هم دریغ میکنند! من این رو با جان و دل قبول دارم که میگه: عجب رسمیه: رسم زمونه: قصه برگ و باد خزونه: میرن آدمها: از اونها فقط: خاطره هاشون: به جا میمونه! به هر حال خیلی بزرگوارید یاحق

سلااااااام بر عموی گرامی! خََََیییلی لطف کردید به ما سر زدید! مثل بعضی بی معرفتها و بی انصافها نبودید که این همه صداشون کردیم، داد زدیم باز کَکِشون هم نگزید متأسفانه! خیلی بزرگواری کردید عموی گل! وجدان ارادت داریم

دوستان سلام، داشتم محله رو ورق میزدم، گوشم به این پست خورد، الآن دارم آهنگشو گوش میکنم، فوتش کردم، روش دست کشیدم، دستمالش کردم، اوف، چه قدر روش خاک نشسته! هَََََََََََیییییی، فقط میتونم همینو بگم، یاد کنیم از همه عزیزانی که دیگه بینمون نیستند، خصوصا عمو چشمه گرامی، شادی روح همه شون یه فاتحه بخونیم با ذکر یه صلوات، خدا نگهدار همگیتون دوستان، رفقا، هرجا هستید، دلتون خوش، موفقیت هاتون روز افزون، لبتون خندون، انشا الله غم تو دل هیچ کدومتون نباشه، انشا الله همه اونهایی که غم دارن، غمهاشون برطرف بشه، دلشون شاد بشه، همه اونهایی که مریض دارن، مریضشون خوب بشه، همه تون طلایید رفقا، با همه دلتنگیها،

پاسخ دادن به علیرضا نصرتی لغو پاسخ