خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

شوخی رعد با زبان فارسی 2

سلام و صد سلام. سلام میکنم به همه خواننده های این پست . چه می کنید با گرما ؟با روزهای بلند تیرماه ؟من که این فصلو هیچ دوست نداشتمی و ندارمی . خخخ
توی این گرمای نفس گیر چند نفری بهم پیام دادن رعد هوا خیلی گرمه کاش ی پست بزنی بلکه یخ کنیم یاه یاه یاه . منم گفتم چشم الانه برادون پستی بزنم که به دمای سرد خونه برسید خخخخ
خب
امروز می خوام فعل زدن رو از جهات مختلف مورد بررسی و خنده قرار بدم. و برای این که پست یخ در بهشت بشه احتیاج به حضور شما دارم.

ی کوچولو فکر کنید ببینید فعل زدن در چه مواردی به کار برده میشه خخخ فک کنم به ذهن همگی بزن و بزن اومد خخخ
بریم ی سری به محله نابینایان بزنیم ببینیم چه خبره .
خانم کوچولو ،خودشو برای کنکور آماده میکنه و تست میزنه . میخواد ی پست جدید بزنه ولی وقتشو نداره و میره تست زنی . اما هر وقت نگاش میکنم داره رژو ریمل میزنه .
مشتبهی که دلش گرفته دوست داره توی این گرما چرت بزنه ولی صدای بچه های کوچه آرامششو بهم زده ، سرشو از پنجره میبره بیرون و داد میزنه آی بچه ها کمتر زِر بزنید من باید بخوابم و آفتاب نزده از خونه بزنم بیرون . سااااکت ??. مادراشون میگن بچه ها کجا بودن ؟ما داریم آش نذری میپزیم بیا آشو بهم بزن بلکم حاجت بگیری . اما مشتبهی عصاشو بر سر زنان پر حرف میزنه و و میگه من دارم از گرما عق میزنم کولرم خرابه شما میگید بیا کنار دیگ و آتیش !. دختری که از دیوانگی مشتبهی ذوق زده شده بود دلشو به دریا زد و گفت:بیا پایین که جواب عصاتو با دمپایی بدم .ولی ته دلش با خودش میگفت بهبه چه پسری !ای کاش این پسر بد زبون رو تور بزنم خخخخ. باید مخشو بزنم و مثل ی بره رامش کنم . خونه هم که داره . خخخ خوب پسری خوب .

و اما در بوکان :

ابراهیم قصه گو لبخند زنان و عصا زنان خیالش پر زد و رفت به دور دستها . به اون زمانی که دختر دلخواهش از عشق و مهربانی براش ساز میزد . باید ادامه تحصیل بده و دوباره بره خواستگاری . ای کاش ی شهر خوب قبول بشه و دختری که می خواد زیر قولش نزنه و همه چی خوب و عالی پیش بره . ای کاش ی کار خوب پیدا کنه و بتونه باهاش توی شهر تبریز ی زندگی جدید دست و پا کنه .

میثم امینی ملقب به خوش شانس در حالی که برگه های روزنامه رو ورق میزنه ؛به فکر ترجمه ی متنه که به نبین های ایرونی کمکی کرده باشه .
رهگذر بی خیال در حال رنگ زدن جوجه ها بود که بتونه اونا رو جای بزغاله در بازار آب کنه . خخخخ اما پسر برادرش تمام کارگاه رنگرزی رهاییو آتش زد و زنگ زد به پلیس که بیان عمه پیر و رنگ زنشو ببرن زندان . خخخ
رعد که آگاه به حقایق اموره در وجدان پسر خوانده اش فریاد میزنه
ای کامبیز سریع به درگاه الهی زار بزن و توبه کن . چرا که اینجانب شما را در حال دید زدن دختران سنندج دیده ام . حالا لبخند میزنی و عمه پیرت رو لو میدهی ؟؟؟اههههه برو معذرت خواهی کن و سعی کن جوجه های عمه رهایی رو به جای گوساله بفروشی و پول خوبی به جیب بزنی خخخ و الا هوار میزنم و میگم دید میزدی .

سعید فرهیخته یا همون سعید خالی حدس میزد که کامبیز رو چیز خور کرده باشن که اینگونه لگد میزنه و گهگاهی گل به خودی و فامیل میزنه خخخخ گویا تازگی با مراکشی ها نشست و برخاست کرده هههه

احمد رضا در حالی که قهقهه میزد قدم زنان به سمت میثم رفت و گفت تونسته از کسی که بهش خسارت زده ،تاوان بگیره و قول نامه رو خط زده و چند تا مشت و لگد جانانه به اون شیاد زده خخخخ
میثم خوش شانس هم در حالیکه تار و تنبور میزد گفت برادر من پشت پا زدن به قول و قرار کار خوبی نیست ولی خوشحالم که تونستی اون شیاد رو چوب بزنی . خخخخ

+++++++++++++++++++++
دیگه گرما توانم رو بریده و خاطره بارون به دلم چنگ میزنه . ای کاش بارون بزنه و برامون ی روز رویایی رقم بزنه .
خورشید خانوم کجایی دخترم؟ بیا به آفتاب بگو: کمتر خودنمایی کنه والا به سرم میزنه که با صدای رعد وار نعره بزنم. هرچند که میدونم زور هیچ کس به آفتاب نمیرسه

۷۴ دیدگاه دربارهٔ «شوخی رعد با زبان فارسی 2»

خب میبینم که این بار هم دست بر زدودن زواید زبان زده اید، و فعل زدن را زیر ذره بین برده اید. زدنی که گاه مایه ی آشتیست مثه بوسه زدن که البت نامحرمان را از این موهبت بهره ای نیست. خخخ و گاه باعث زوال روابط انسانیست، همچون کتک زدن که شاید شامل همگان شده و کسی مستثنی نشود. راستی یاد یه چیز هم افتادم یه مدت مد شده بود ملت به جای نگاه بکن یا ببین میگفتن نگاه بزن. خدا رو شکر از مد افتاد کلا خیلی عبارت لوسی بود. خخخ.

سلام بر جوانمرد محله .
دوباره با واژه هایتان رعد پیر را سر درگم می نمایید .
البت این جانب زواید زبان که چونان در و گهرند خلق را مست نمودمی و از مستان جز رقص و بوسه چه بر آید ؟
لیلی بنشین خاطره ها را رو کن

لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

سلام!
هرچند جای من توی مطلب خالی بود ولی اومدم که جام تو دیدگاه‌ها خالی نباشه. فکر نمی‌کردم زدن این‌قدر کاربرد داشته باشه. تازگی یه نفر می‌خواست بهم بگه این مبلغو به حسابت واریز کردم، گفت: فلان مبلغو زدم. تیپ زدن، تک زدن، کپک زدن، شوره زدن، شور زدن و خیلی زدنای دیگه شنیده بودم، زدن پول رو نه.

سلام و هزاران سلام بر اعلای سخن دان .
فعلا بیا یک پیک معجون عسل و بهارنارنجی بزن تا ببینم پول هم زدنی یا نه ؟البته اگه کسی بخواد پول به حسابم بزنه چرا که نه . بعد از واریز شدن پول چون زده شده من نازشو می کشم و روی چشام میذارمش . خخخ
میگم کپک هم چون زدنیه معمولا جایی که زنها نباشند کپک هم زده میشوند به زندگی مردها خخخ
دل مادران شور میزند و کله آقایان شوره خخخ معمولا آقایون جاهایی که خانومها باشند تیپ میزنند و تک خخخ
میگم گویا خانمها عامل این همه زد و خوردن

سلام به رعد آش زن و نقد زن فیلم و همه کاره
خوب کردی رعد اتفاقا منم تصمیم داشتم بهت غر بزنم که چرا یه پست خندونکی نمیزنی.
بفرما آلاسکا بزن به بدن.البته جات خالی دوری
همیشه دلت خنک باشه بیخیال گرما که من سرما برف و بوران رو بهش ترجیح میدم.
وای گفتی بارون چقدر یه بارون دلم میخواد.
تبریز هم ایشالا که بشه نشد هم نشده دیگه بیخیالش ولی بشه و شانسم بزنه بیافتم اونجا عالی
دیگه من رفتم آلاسکام آب شد

سلام .
وای ای کاش ی بارون بزنه و دل ما رو ازین دلتنگی نجات بده . باور کن توی این مدت که از زمین و زمان برای مردم ایران خبرهای تلخ میاد فقط بارون می تونه ما رو از این همه بدبختی برای یک لحظه جدا کنه .
راستی توی شهر تبریز همه با هم ترکی صحبت می کنن . ترکی بلدی ؟

کوردی سنتدج خیلی سخته و من اصلا متوجه نمیشم چی میگن . فحشهای کوردی کرمانشاه رو بلدم . نوسن یادم بمونه خوبه . ولی زکن بهتره . چون به شکم میگن زک . ی ن هم به زک اضافه کردن و صفت فاعلی درست شده . فارسها و اضافه میکنن به اسم و میشه صفت فاعلی کردها ن اضافه میکنن .

سلااااااااااااام.
خخخ عالی بود.
کلا کلمات باهم بزن بزن داشتن.
رااستی . منم از شر تست زدن راحت شدم و حالا در حال غر زدنم که چرا جواب اینهمه حرص زدنم زودتر نمیاد.
تازه دارم به یه پست زدن جدید هم فکر میکنم.
شاد باشین.

سلام بر رعد برق آسا. همیشه از این پستها بزن تا ما لبخند بزنیم و اینقدر جوش نزنیم که از ناراحتی نریم مردم رو بزنیم و اونا هم به پلیس زنگ بزنن و پلیس هم بیاد به ما دستبند بزنه و ادامه ی ماجرا رقم زده بشه.

سلام خورشیدکم . خوبی ؟
والا زور هیچ کس به شما نمیرسه . ابرها رو پودر کردی .آخه به خاطر اشعه های آفتابت ابری توی آسمون یافت نمیشه .
ولی برام جالب بود که زدن های دیگه هم بود و من به فکر نزد ههه

دیشب رفتم سر قابلمۀ کُتِلَت؛ زنم زد تو سرم شَپَلَق. گفتم چرا میزنی؛ شَپَلَق؟ گفت برای اینکه رفتی سر قابلمۀ کُتِلَت. منم زدم تو سرت شَپَلَق. سلام خدمت رعد و برق خطرناک. ممنونم از پست هنرمندانه ای که گذاشتید. بازم چنین شوخی هایی بکنید. خیلی عالیه.

سلام محمد .
ای کلک ازدواج کردی و دم نزدی . اگه خودت کتلت درست کنی این زنته که شتلق می خوره نه شما . خانوما که نباید کتلت سرخ کنن که . چون بوی بد میگیرن . کتلت درست کردن فقط کار آقایونه خخخ شتلق هم نمی خورن دیگه .
خوش و خندون باشی

من که نمیتونم بگم اخلاق خوبی دارم یا نه. آدم نباید از خودش تعریف کنه. باید دیگران بگن اخلاقم خوبه یا نه. ضمنا کتلت هم یاد میگیرم. گرچه فکر کنم برای بی استعدادی چون من که یاد گرفتنش کار سختی باشه؛ ولی خب؛ سعیمو میکنم. ضمنا کاش با درست کردن کتلت واقعا میشد بریم خواستگاری.

حالا ی کتلت خوب درست کن به خانواده بده بخورن . دختر خوب هم پیدا کن . دنبال کار و شغل و درآمد هم باش . بعد می بینی که همه چی اون قدر راحت پیش میره که نگو .
فقط همین الان از ته دل از خدا بخواه که کارها رو برات هموار کنه . مطمئن باش که زمین و زمان دست به دست هم میدن و تو رو به خواستت میرسونن ..فقط بخواه و اقدام کن

ننگ بر تو که با صفات ددان مرا صدا زدی و از خودت رنجاندیم.
من دختری را نتوانم همی دید بلکه گوش میزنمی.
پس من دخترا رو گوش میزنم.
آن هم نه دختر سنندجی، دخترای محله خودمونو.
نظرت چیه یه آهنگ بخونم بگم:
دختر گوشکنی! تو مال منی.
نععع رعد این کار های زشت از من بر نمیاد.
برو بمیر که از شرم یخ زدمی نه از پست تو.

سلام پسر خوانده ام .
والا با این پست من دختران بی شماری شیفته تو گشتند و به دنبال تو روانه صحرا شدندی .
حالا بیا ی سیگار بزن شاید خشمت فروکش کرد و رفتیم دیار فرنگ .
لبخند بزن آبروم پیش بقیه نره . الان میگن چرا پسرت این همه حساس و زودرنجه . بزن خنده نزن داد

سلام سید .
تازه خوبه صدامو نشنیدی . با شنیدن صدام معمولا افراد چهره در هم کشیدنی غافل از این که من آوایی آسمانی هستم . و حقیقتی محض .
جرعه ای از شربت بنوش و بنشین نفس تازه کن

ای مرگ!
ای ناخدای پیر!
اینک گاهِ رفتن!
بیا تا لنگرها بر کشیم!
این سرزمین بر نمی انگیزد جز ملال
آه مرگ
بگذار بادبان برافروزیم!
گرچه چون مُرکب سیاه است این دریا و آسمان
لیک هزار توی قلب هامان
-که تو آشنایی با هر خم و هر پیچ اش-
لبریز است ز پرتوهای درخشان.
جاری کن شوکران تلخ ات را
تا مگر جانی تازه دمد ما را
این آتش
سبعانه می گدازد مغزهامان
و ما سخت آرزومندیم سقوط را؛
– بهشت یا دوزخ،چه تفاوت دارد؟-
سقوط به ژرفای ناشناخته ها
تا مگر بازیابیم
یک چیز تازه ی دیگر!
اکولالیا | شارل بودلر

بعد از همه این لبخند زدنها و قر نزدنها و صد البته چشمک نزدنها، بیاین رستوران محله میخوام یه آبدوغ خیار مشد باحال یخمک تگرگی بهتون بدم تا برای ساعتها از این گرمای هوا که همه رو به قر زدن وا میداره راحتتون کنم.

سلام داوود .
وای آبدوغ خیار . بهبه .
راستی توی پست قبلیم از شما نام برده بودم . امیدوارم ناراحت نشده باشید که دیگتون خورد توی سر ابراهیم خخخخ
آبدوغ خیار توی این فصل که خیلی می چسبه

سلام سید عباس خندان و خوشرو.
فکر کنم اولین باره توی پست هام می بینمت . پس بذار برم برات شیرینی و شربت و تنقلات بیارم . از بزن و بکوب خوشم نمیاد ولی تا دلت بخواد بخور بخور خوبه .
خب از خودت بگو . امیدوارم این پست لبخند و خنده به لب بچه ها بیاره

سلام. امیدوارم چه جسمانی، چه روحانی خوب باشی رعد.
این زدن کاربرد های فوق العاده بی شماری داره که خیلی هاشون رو نمیشه این جا نام برد.
یعنی چیزایی که تو ذهنم هست قابل عرض در یک سایت نیستند.
بقیه رو هم که خودت و دوستان دیگه گفتین.
راستشو بخوای نخندیدم چون حس و حال خندیدن ندارم. یه ماهی هست که روز های مزخرف و پر استرسی رو دارم پشت سر می ذارم.
اما مرسی که به فکر تلطیف حال و هوای بچه های محله هستی، خدا شادِت کنه با یه بارون توپ.
البته این روزا دیگه بارونم حالمون رو فکر نکنم خوب کنه. خدا به داد همه مون برسه.
پیروز و بهروز باشی

به نظر من ده درصد خانوما بوهای نامطبوع میدن ولی در آقایون بالای ۳۰ درصد بوهای وحشتناک به مشام میرسه . البته آقایون به خاطر انجام کار و اینکه تایم بیشتری در گرما هستن دیگه طبیعیه .
بحث از کتلت به کجا رسیدااااا خخخ

سلام و هزاران سلام .
میگم بین خودمون بمونه دانا که نیستم هیچ کمی هم عقلم زیر خط فقره . ما اون زمان به خودمون لقب رعد بزرگ (که منظور از لحاظ سن و سال بود دادیم )یکی اومد بهمون گفت ارد بزرگ یکی اومد گفت رعد عظیم یکی گفت رعد خردمند و برو تا آخر ??و الا که نیم جویی نیستیم و من باب شوخی و خنده خودم به خودم میگم رعد دونا .
چه خوب که بزرگمهر تنهایی رفته اردو . ان شالله که در آینده وجودش باعث افتخارتون بشه و انسانی والا و شایسته بشه .

ای پدربزرگ ملعون!
ما از تو به عنوان یک معلم بیشتر از یک کم عقل انتظار داشتیم.
بدون شک همه انسان ها صفات خوب و بد دارند و تعدادی بدنشان بو میده بعضیا مثل تو افکارشون!
مرد و زن نداره.معلم خوب کسیست که ما را می آموزد بدون توجه به جنسیت همه را با حقوق یکسان بپذیریم و تلاش نکنیم جنس مخالف را با کوته فکری خراب نشان دهیم.

سعید خالی خوبی . فک کردی میذارم بری . نخیر باید باشی و از خودت حرف بزنی . بیا این لوح و قلم واژه ها رو بزن و کمی از خودت برایمان مطلب بنویس . نمیذارم بری تا وقتی از خودت نگی . این عصا . که اگه خواستی عصا بزنی بتونی بری .
من نمیدونم چرا شما سعید خالی هستی . الان دو تا سعید خالی توی این محله داریم که یکیتون پست زد و بچه اصفهانه ک اون تو نیستی . چون من شما رو خوب می شناسم . شما کم حرف و بسیار فرهیخته ای
البته سعید اصفهانی هم بچه خوبیه ولی شما نه پستی نه حرفی . میاییی تشکر و الفرار . این که نشد .

کاملا شوخی!

ای پدر بزرگ! چطور ما را سفارش به استفاده از واژه های جذاب و زیبا میکنی در حالی که خودت از کلماتی مانند: کپک و بو های وحشتناک استفاده میکنی آن هم برای جنس مخالف.
بدون شک همه ما مجازی هستیم و به تو نزدیک نشدیم تا بوی نامطبوع بدهیم.
به نزدیکانت بگو حمام بروند تا شبها خواب داشته باشی و مجبور نشوی این بوی گند اطرافیان را به همه تعمیم دهی خخخخ.
راستی کی هر سال حُکمَت رو امضا میکنه؟
خاک توی سرش!

کاملا جدی!

ولی این حرف ها از شعور مبارک پدربزرگ ما نشأت نمیگیرد
ما می‌دانیم و آگاهیم که نباریدن باران تو را سخت عصبانی گردانیده و وادارت کرده حرفهایی بزنی که خودت هم قبول نداری.
ای پدربزرگ مهربان! ما را کمک کن و به ره راست راهبری کن.
اجازه نده اندر این خشکسالی نادان و گمراه به هلاکت برسیم.

واه واه واه رعد
دیروز از ظهر بیرون بودم تا ده شب بذ برات تعریف کونم
با دوستا قرار داشدیم خاسم خوشگل شم مثلاً موهامو رنگ زدم ولی گند زدم زشتالو شدم. زودتر از خونه زدم بیرون که بهمه کارام برسم بعد برم سر قرار با بچا. به کتابخونه سر زدم و گشنم بود رفتم یه فلافل خریدم و زدم به بدن از بس تند بود آتیشم زد و بعدش خاسم برم پیش دوسام زنگشون زدم که چیزی میخواید بخرم؟ گفتن نه تو خودت بیا بسی. رفتم از پنج تا نه شب اونا فک زدن من هی آب خوردم شربت خوردم خودما باد زدم. شربت خوردم آب خوردم خودما باد زدم. چیپس خوردم آب خوردم شربت خوردم خودما باد زدم. باد زدم آب خوردم شربت خوردم آب خوردم آب خوردم باد زدم. آب خوردم اب خوردم آب خوردم شربت خوردم باد زدم آب خوردم شربت خوردم. دیگه شب با جنازه ای باد کرده از باد و گرما و آب و شربت خودما رسوندم خونه هی دوغ خوردم دوغ خوردم دوغ خوردم گیج زدم. از صبحم که وخسادم هی زیره میخورم هی زنجبیل میخورم ولی حالم بده که بده. گمونم دارم نفسای آخرا میزنم. خدافس شوما. گرما زدتم گمونم.

ای عمه ی مردنی قبل از این که بمیری یه لحظه صب کن یه چیز بگم بعد بمیر.
این پدربزرگ ما را کمی نصیحت کن تا جاهل از دنیا نرود.
میدونی چیه؟ تحملش زیاد نیست. پیری مخشو فرسوده کرده.
ازت یک سوال میپرسم صادقانه جواب بده.
رعدی که تحمل شنیدن چندتا بدوبیراه از فرزندخوانده اش نداشته باشه به چه دردی میخوره؟

نمیدونم چرا همیشه در برابر فهمیدن مقاومت میکنه.
باید این قابلیت رو داشته باشه که وقتی بخاطر تحسین و تمجید بالا و بالاتر میبریمش، گاهی اوقات بخاطر خطاهایش با کله بکوبیمش روی زمین تا بداند قرار نیست همیشه بالا باشد.
پس ای پدربزرگ گرامی! تو هم لایق تبریکی و هم سزاوار سرکوفت

کامبیز من ی خطوط قرمزی برای خودم دارم و اون اینه که وارد ی سری شوخی ها نشم .
کامنت دو تامون هم حذف شد . پس قبول کن که درست نیست از یک حدود فراتر بریم .
من احتیاج به تمجید و تحسین ندارم . هدفم فقط خنده و گپ و گفت با بچه هاس همین .
الان هم دارم فایلهای انگیزشی و مثبت اندیشی امیر شریفی رو گوش می کنم . خداحافظدون خخخ

سلام به رععععد بزرگ.
میگم شما هم بعد از پست زدنت یه رعد و برق بزن تا یه کم هم بارون بزنه و حال ما رو عوض کنه. پس پاشو تا خودم نزدمت.
آفرین بر تو که این قدر قشنگ بزن بزن راه میندازی. فقط مواظب باش مخت دود نزنه یه وقت.
خب اینم از بزن بزنای من.
تا هم زدن های دیگر خودتو باد بزن که هوا گرمه.
شاد باشی.

رحمت قیری رعد دیگه پیر شده و شل میزنه .
غروبی رفتم بیرون از بس نور و گرما زد به فرق سرم که قاط زدم . خدایا کی پاییز میاد و از دست این روزهای گرم خلاص میشیم .
اصلا نتونستم قدم بزنم . سر درد گرفتمو برگشتم خونه .
قراره شهرهای شمالی بارون بزنه . باید بریم ی سرکی با شمال کشور بزنیم .
ممنون و پاینده در پناه حق

سلاااام و صد سلام به شما دوست خوب .
میگم یادمه توی اردو دیدمتون ولی هر کار می کنم چهره تون رو یادم نمیاد .
نمیدونم شما صدای منو یادتون هست یا نه ؟
اتفاقا چند شب پیش با یکی از نبینکها داشتیم در مورد خطای دید حرف میزدیم . و نبینک عزیز ی خاطره از خطای دید که اطرفیان بهش دچار شده بودن صحبت کرد .
خطا بماند . باید در مورد آلزایمر دید هم ی نشست داشته باشم هههههه
خوش و خندان باشید

احتمالا منم خواب بودم نفهمیدم که دوستان دارن چی کار می کنن.آره؟
دفعه بعد منو بیدار کنی هااااا!
بابا خرس می شم بخدا اینقدر بخوابم.
دو قسمت خواب بودم؟
خودم که اصلا باورم نمی شه!!!!دو قمست!!!!!
باز صدهزاران رحمت به اون خرس بی چاره.
اونم اندازه ی من اینقدر نمیخوابه!!!!!!

سلام عدسی .
بیا این شربتو بزن بلکم حالت خوب بشه . بلاک شدن که همیشه به معنای این نیست که هیج جا جای تو نیست . گاهی بلاک یعنی اینکه برات احترام قائلن و نمی خوان برات دردسر درست شه .
خب شربتو بخور اگه دلت خواست ی دود هم بزن خخخ
من برم برای این همه مهمون به افتخار تو شام بار بذارم.

پاسخ دادن به رعد بارانی لغو پاسخ