خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

ترفند های جایگزین نابینایی برای تشخیص کثیف بودن لباس ها

سلام.

سلام سلام.

سلام سلام سلاااااام.

چه خبرا؟ خوبید؟ خوشید؟ سلامتید؟ چرا لباستون کثیفه شما ها؟ شما رو نمیگم که بهت بر خورد. بغل‌دستی‌تو میگم و بغل‌دستیش. بعله! بعله. همون دو تا. بهشون بگو لباساشون کمی کثیفه. شاید قبلا در خصوص تشخیص کثیف بودن لباس‌ها گفته باشیم شایدم نه، ولی من الان اینجا حتی یادآوری هم کرده باشم خوبه.

خیلی از ما نابینا ها فکر می کنیم که چون نمی بینیم، حتما یکی باید کثیف بودن لباسمون رو بهمون تذکر بده، اما این اشتباهه، پس بیایید تنبل نباشیم! بهترین کار اینه که قبل از درمان، پیشگیری کنیم.

من نمی بینم. بچه ام. کوچیکم. خانواده ام هوامو دارند دیگه. اگه روزی رفتی به یه اردوی یکی دو یا حتی چند روزه چی؟

من نمی بینم. بزرگم. ولی زن دارم. هوامو داره دیگه. اگه زنت رفت مسافرت یا اصلا زنت یادش رفت یا حواسش نبود چی؟

ما نمی بینیم. تو هم که همه اش سنگ میندازی جلو پامون که. میگی یا خانواده حواسشون به ما نیست یا زنمون میره مسافرت یا هرچی. خب به نظر خودت چیکار میشه کرد؟ چی کار کنیم پس؟ ندیدن یه واقعیته دیگه!

به نظر من:

  1. اولا اینکه اگه یه لباسو از تنت در بیاری بو بکشی، از بوش متوجه میشی که این لباس چه کثیف باشه و چه تمیز، نیاز به شستن داره یا نداره. هیچ کس لباسی که بو بده تنش نمی کنه مگر اینکه خیلی آدم چندشی باشه. شما که چندش نیستی که. هستی؟
  2. دوم اینکه وقتی زیر بغل ها، یقه ها، زیر زانو ها، و هر جای دیگه از لباس که استعداد کثیف شدن داشته باشه رو با سر انگشت هات خوب لمس کنی، میتونی متوجه بشی که اگه جنس پارچه خیس یا سفت یا چسبناک یا زبر شده در اون قسمت از لباس، پس حتما ماده ای، عرقی، چیزی چسبیده به لباس و غیر از اینکه لباس رو از ریخت و قیافه انداخته، کثیفش هم کرده.
  3. سوم اینکه اگه لباسی که می پوشی سفت یا زبر یا چسبناک نشده و بو هم نمیده ولی بیشتر از یک هفته ده روز هست که مرتب می پوشیش، بهتره بشوریش چون ممکنه کثیف شده باشه و این احتمال در خصوص لباس های با رنگ روشن مثلا سفید خیلی بالاست.
  4. بهتره به جای اینکه بذاری دیگران بهت تذکر بدن، همیشه دو سه روز یه بار، از اطرافیانت که باهات صمیمیترند، راجع به سر و وضعت سوال کنی. بی خیال نباش. فکر نکن کوچیک یا بزرگ بودنت یا نابینا یا کمبینا بودنت میتونه بهانه ای باشه برای خجالت کشیدن، نپرسیدن، و کثیف گشتن.
  5. شماره پنج به بعد رو شما توی کامنت ها تکمیل کنید. شما چه کار می کنید که همیشه نابینا های تمیز و مرتبی هستید و دیگران از تمیزی و خوشتیپی شما تعریف می کنند؟

۳۸ دیدگاه دربارهٔ «ترفند های جایگزین نابینایی برای تشخیص کثیف بودن لباس ها»

سلام.
به نظرم نابیناها می تونن خیلی حواس جمع باشن ..
توی اردوی گوشکن با ی نابینا ی گوشه نشسته بودیم که بهمون کیم دادن بخوریم .
چون هوا گرم بود کیم در حال آب شدن بود . نبین گرامی حواسش بود که کیم آب شده چیکه نکنه روش .
من شک کردم که می بینه یا نه ؟دستمو بردم جلو و تکون دادم . اما عکس العملی نشون نداد . با اینکه با من در مورد موضوع مهمی حرف میزد ولی حواسش به کیم بود . من توی حرفهای مهمش پریدم و گفتم یعنی هیچی نمی بینی خخخخ
خلاصه بعد از اتمام حرف دیدم کلی کیم روی لباس من ریخته هههه

سلام.
به نظر نمیاد نابینای خوش تیپی باشم اما.
۱. سعی می کنم اگه با پیراهن رنگ روشن به جایی میرم که خطر لک شدن با غذا یا آب یا نوشابه و یا رنگ میز یا چیز دیگه ای رو داشته باشه، بعد از غذا خوردن یا مواجهه با اون خطر، به یه جای کمی خلوت تر برم و آروم با دست مسیر آسیب پذیر رو چک می کنم.
۲. اگه وقتِ شستن لباس نداشته باشم و مجبور باشه چند روز مداوم از یه لباس استفاده کنم، به جاهایی که احتمال عرق بودن توشون زیاده مثل زیر بغل، عطر میزنم. ولی نه که جوری بشه بو عرق با عطر قاطی شخ. اه اه اه.
۳. بارها و بارها شده که فوری فوتی بخوام جایی برم، بینا هم کنارم نباشه و بخوام لباسی رو بپوشم که صبح پوشیدم. اگه از بوی بدش یا اون پنج تا روشی که مجتبی گفت مطمئن شدم، اما جایی که میخوام برم خییییییییلی مهمه، سعی می کنم از be my eyes برای تشخیص اینکه آیا پیرهنم لک داره یا نه استفاده کنم.
بقیش خطرناکه.

به نظر کی نمیاد خوشتیپ نباشی بهنام؟
از نظر من همه از دیدگاه خودشون باید خوشتیپ باشن. با واقعگرایی فرق میکنه و منافات نداره. بحث مثبتبینی و انرژی مثبت و اعتماد به نفسه.
اوه اوه اوه.
تو که معلمی تازه مصیبتی واسه خودت. یه جات یه طور باشه، حتی به روتم نیارن، خیلی ضایع میشه. مطمئنم و امیدوار که همیشه خوشتیپ و تمیز میری سر کلاس.
خوب یادمه جا هایی که درس می دادم، شاگرد های نابینام حواسشون به بوی عطرم بود و چون همیشه یه عطر خاص و منحصر به فرد می زدم، و چون خیلی از معلم ها اصلا کلا عطر نمی زدن، هر وقت وارد مدرسه، خصوصا سالن، و خصوصا کلاس می شدم، همه از بوی عطرم جیغ می کشیدن که آخجون، آقا اومد. آقا خادمی، آقا کامپیوتری اومد.
بعد کمبینا ها مصیبت دوم بودن. به سر تا پام حواسشون بود. دقیقا یادمه شاگردای تخس کوچکولوم همیشه می پرسیدن که آقا اون کاپشن قهوه ایه رو چه کار کردین؟ آقا این شلوارو تازه خریدین؟ آقا این پیرهن بیشتر از پیرهن قبلیه بهتون میاد. آقا امروز تیپ زدینا! آقا چرا هفته پیش مو هاتون رو زده بودید رو به بالا؟ واقعا اینا واسه شخص من پیش اومد و نمیدونم شاگرد ها توی مدارس استثنایی و عادی چقدر با معلم راحتن و چقدر به تیپش گیر میدن یا ازش می پرسن، ولی در مورد من راحت نظر می دادن و این برای من خیلی مفید بود. اینکه چه رفتاری از من سر می زد که باعث می شد اونا این همه دقیق باشن و به صورت گفتاری راجع به من نظر بدن و بپرسن، خودمم هنو نمیدونم. شایدم ربطی به رفتار من نداشته و از ذات و ماهیت خود انگیخته ی ذهن خودشون نشأت می گرفته.
خلاصه که من اون روزا یاد گرفتم معلم بودن چقدر حساسه و چقدر آراستگی و پیراستگی معلم، در علاقه ی بچه ها به معلم و به کلاس، مؤثره.

سلام.
بهتره در محیطهای کاری و رفت و آمدهای درون شهری به جای استفاده از شلوار روشن به ویژه برای آقایون و یا مانتوی روشن به ویژه برای خانما ازرنگهای تیره استفاده کرد.
نمی شه به صندلیهای کثیف اتوبوسها یا نیمکتای پر از دود و دم اعتماد کرد. من خیلی از بیناهایی رو که از رنگ روشن توی رفت و آمد روزانه استفاده می کنند دیدم که لباسشون لک شده و خودشون متوجه نشدند.
برای مهمونی می شه هر رنگی رو پوشید. ضمنا لباسی که عرق کرده چون عرق شوره و عرق به اون خشک شده معمولا جنسش ضبر و خشک می شه
این نکاتی بود که به ذهنم رسید بگم
یادم نیست چند ماه پیش کامنت گذاشتم اینجا!
موفق باشید

سلام مریم خانم.
خوشحالم اینجا ازت کامنت میبینم.
خب راستیاتش باید در تأیید حرف شما بگم که من خیلی وقتا بی اطلاعی دیگرانی که بینا بودن رو هم نسبت به پارگی ها یا کثیفی های جزئی لباسشون مشاهده کردم.
مثلا وقتی همکارم به اون یکی همکارم می گفت چرا اینجای لباست سوخته یا لک شده، با خودم می گفتم که عجب! پس اونام اینا واسشون تا حدی پیش میاد و طبیعیه!
شخصا از رنگ روشن خیلی خوشم میاد ولی به دلیل تنبلی، رنگ های تیره‌ی چرکتاب می‌پوشم که دیرتر کثیف شن.
ههه

خانوما هیچ اشکالی نداره وقتی میرید مهمونی و لباس مجلسی و کت و دامن تنتونه یه دسمال بندازید روی پاهاتون که یه هو نوشابه ای غذایی سُسی چیزی نریزه رو لباستون. بیناهام خیلیاشون اینکارا میکنن. خب یه هو ممکنه دست بلرزه و هوری قاشق چپه شه روی لباس و لک شه. اگر با نی نوشابه بخورید خطر واژگونیش و به فنا رفتن لباسم کمتر میشه. قاشق رو پر نکینم هم بهتر میتونیم کنترل کنیم که چپه نشه رو لباسمون. خود من که توی مهمونیا خیلی خیلی کم غذا میخورم. مخصوصا اگه لباس خاص تنم باشه.
خانوما چه لباس کثیف شده باشه چه نشده باشه بهتره یک روز در میون لباسها را کلا عوض کنند. که دیگه خیالشون از همه جهت راحت باشه. لک داره نداره چیزی ریخته نریخته وقتی یه روز در میون لباس عوض شه خیالت راحته که همیشه تمیزی.
در مورد آقایون نظری ندارم. نمیدونم واقعا چه مشکلاتی دارن. ولی اینو میدونم که پشت یقه آقایون اکثر مواقع کثیفه. نیاز به بو کردن و لمس کردن نیس بدونید که کثیفه همیشه. خخخخخخخخخخخ

کثیفی مقدس پشت یقه آقایون که به دلیل متابلیسم‌شونه! خخخ
اما شما خانم‌ها ماشالا اونقدر لباس میخرین که به نظرم همون ساعتی یه بارم عوض کنین بازم لباس کم نمیارین. ولی نمیگین این لباسا رو هی میشورین هی میپوشین با این فاصله‌ی بسیار اندک، میسابن و کهنه میشن و پرز میفتن و باید دوباره نو بخرین؟
اما آره. یه جورایی به نظر خودمم اگه آدم میتونست مثلا سی تا تیشرت واسه یه ماه بخره هر روز مثل جوراب عوضکنه، خعلی خوب میشد. من شخصا هر وقت پولدار بشم، بیشترین خرجی که می کنم واسه لباسه و خوراک، بعدشم تفریح. اصلا هم اصراف نمیدونمش.

اهمیت دادن به سر و لباس بسیار خوبه، ولی بیش از حدش درد سر سازه. هستن نابیناهایی که خیلی بیشتر از بیناهای وسواسی درگیر سر و لباسشونن. ولی در کل بهنام be my eyes رو خوب اومد چون یه موقع هایی پیش میاد که لباسامون یه لکهایی بر میداره یا از یه جاهایی کثیف میشه که فقط با چشم درک میشه و اصلا با لمس قابل درک نیست، من با خوندن پست مجتبی تو فکر این مواردش بودم که بهنام زد تو خال. البته یه چیز دیگم هست که بیشتر مزاحه. ولی کلا من میخوام بدونم مجتبی تو که مثل من یه نابینای مادرزادی و رنگو درک نکردی چطوری یا چه ریختی از رنگای روشن خوشت میاد؟ جدی نگیرید! بای تا های.

سلام عقاب جون!
خب من از رنگ روشن، بطور تئوریک خوشم میاد. یعنی از دیگران شنیدم که رنگ روشن حس خوبی بهشون میده، پس این رنگی که حس خوبی به دیگران میده، منم خوشم میاد. این از اون.
در مورد چشمای من باش، باید بگم که اینترنت هایی که ضعیف باشن، متأسفانه اونقدر تصویر رو شطرنجی و تار می کنند که گاهی وقتا برای فردی که کمک می کنه، مشخص نمیشه لباس کثیفه یا نه. ولی یادمه یه بار با برنامه، مو هام رو مرتب کردم و خعلی حال داد!

سلام علیکم.
خوبین خوشین الحمد الله؟؟؟
من به شخصه هر روز لباسم رو عوض میکنم و نمیذارم بقیه بهم تذکر بدن و واقعا از این کار متنفرم.
و درمورد نظر دادن تیپ معلما.
ما دوم دبیرستان یه معلم ادبیات خانم داشتیم عاااااشقش بودیم . چون همیشه خوشبو و خوشتیپ بود منم همیشه موقع زنگ ادبیات به دستور خودش میرفتم کنارشش مینشستم تا برام معنی ابیات و واژه ها رو بنویسه. یعنی حااال میکردما.
بعدش سال سوم به دلیل شیطنت دوستاان گل معلممون نشد و ما هی اصرار میکردیم که ایشون رو به عنوان دبیر ادبیات برامون بذارن ولی نمیششششد. یه روز که مدیر پرسید که چرا هی میگین خانم … دبیرتون بشه و اینا یکی از بچه ها گفت چون خوشبوِ . خخخخ.
بعد مدیرمون گفت خب به این دبیر هم میگیم عطر بزنه. اما خب نمیششه خز حق گذشت که اون دبیر کجاا و این دبیر کججااا.
اما خب نشد که نشششد. علاوه بر خوشتیپی و خوشبویی اخلاق بود که دبیر جدید نداشت و سختگیر الکی بود و نزدیک ۱۰ نفر اون سال افتادن و مدیرمون تازه فهمید مشکل از کجاست. خخخخ.
اوففففف من چقدر حرف زدم. همه هم قاطی پااتی.
ببخشید ببخشید.
همیشه شااد و خوشبو و خوشتیپ بااشین. خخ.بای

آره. دقیقا. خودت به فکر تمیزیت باشی، از تذکر بهتره. ولی تذکرم گاهی نمیشه کاریش کرد و باید گرفتش. خخخ منو یاد اون دانشآموزی انداختی که اونقدر اسم عطرمو هر هفته می پرسید و یادش می رفت، مجبور شدم یه اسانس پنج گرمی واسش بخرم که همیشه توی خاطرش بمونه. همکلاسی هاش می گفتند هر وقت این میاد کلاس، ما توی طول هفته هی با خودمون میگیم شما اومدین از بس بوی شما رو میده.

سلام.
بالاخره بعد از مدت ها یه پست ناز زدی مجتبی! ای ول!
تمیز بودن برای همه به ویژه نابیناها از همه چی واجب تره!
چون مثلا اگه لباس یه شخص بینا لکه داشته باشه چندان
به چشم نمیاد و نهایتا میگن حواسش نبوده که لباسش کثیفه!
ولی اگه همین شرایط برای یه نابینا باشه، دیگه باید اون روز رو براش روز نوچ نوچ و آخی شنیدن
و ترحم های حال به هم زن نامگذاری کرد! بدبختی اینه که بیناها وقتی یه نابینای اینجوری می بینن دیگه
میگن همه ی نابیناها کثیفن و تر و خشک رو با هم جزغاله می کنن!

سلام. نمیدونم این کامنت رو بفرستم یا نه. خب ببیینیم چی میشه. اولا آقایان محترم. یادتون باشه حمام رفتن رو فراموش نکنید! چون خیلیها واقعا فاجعه ان در این ضمینه. همیشه میشه عوض شد، خود من الان یه روز در میون میرم، آدمی بودم که هفته ای یه بار میرفتم و الان که فکر میکنم حالم بهم میخوره از اون موقعم. خصوصا متاهلین محترم کم ندیدیم خانمهایی که از کثیفی، بوی بد همسرشون، پوشیدن لباسهای دموده و قدیمی شاکین. کم خیانت به خاطر همین تنبلیها و ببخشید عدم شعور بعضی آقایون ندیدیم. بچه ها، هیچ کس تو زندگی کامل نیست. بیاییم ما تنها نقصمون ندیدن باشه و در بقیه ی جهات، انسان باشیم و با شعور. و اما لِیدیهای محترم. عوض کردن لباس زیر به خاطر جلوگیری از عفونت، داشتن دستگاه تولید مثل سالم، و بارداری موفق، واجب اندر واجب است هر روز. نکته ی دوم. خیلی از آقایون به خاطر اینکه همسرشون حس تنوعطلبیشون رو ارضا نمیکنه، دست به خیانت میزنند. خیلی ساده است. لباسهای زیر به انواع مختلف، با جذابیتهای فراوان هست. با خریدن و پوشیدن اون به تناوب، زندگیتون هم از یکنواختی در میاد و هم حس تنوعطلبی همسرتون رو پاسخ میدید. البته که این مشترکهها بالا هم گفتم به آقایون. حمام رفتن برای شما خانمهای محترم از ما هم واجبتره. به خاطر اینکه توجه به شما خیلی بیشتره چون زیبایی مخصوص شماست. خیلی آقایون هستن که وسواس به بوی خوش دارند، پس مواظب تن و لباس خود باشید! اینها رو که نوشتم، تجربه هام بود از مراجعان بسیاری که دقیقا همین ضعف رو داشتند. از مردی که زنش از بوی بدش دیگه داشت ازش طلاق میگرفت و تحملش تموم شده بود، تا دختر خانم ۲۸ ساله ای که به گفته ی خودش هفته ای یک بار لباس زیرش رو عوض میکرد و نتیجه اش خیانت همسرش بهش بود. پس جدی بگیرین. و اما راهکارهای من. ببینید، هر بار که از خونه خارج میشید، احتمال بدید که لباستون حد اقل خاکی شده باشه. و منی که نابینای مطلقم، به هیچ وجه خاک رو درک نمیکنم و نمیبینم. پس همیشه از خونه میخواین برین بیرون، یا بهتره که اومدین خونه اولین اقدامتون تمیز کردن لباس با پارچه ی نمدار، و کشیدن فرچه رو کفشهاتون باشه که دارین میرین اگه عجله دارین اینها از قبل تمیز شده باشند. شخصا دارم میرم اگه خانواده باشن خودشون چک میکنن و ایرادات رو میگن اما اگه کسی نباشه، این برنامه ی طوووووووپ هست دیگه! چشم زنده خخخ. کمک بگیرین. اوه هیچ وقت اینقدر ننوشته بودم. امید که به کارتون بیاد قدری.

تابو های جالبی رو مطرح کردی. شخصا وقتی ۲۴ ساعت از آخرین دوشم میگذره و خودمو بو می کشم، از خودم چندشم میشه و میپرم توی دوش و بعد که میام بیرون، با لباس زیر تمیز و بادی اسپلش و عطر، خودم یه حالی به خودم میدم از تمیزی و در حالی که خوشبو شدم، از خودم خوشم میاد، توی خودم ذوق‌مرگ میشم، و با خودم پرواز می کنم به…

ضمن لایک کامنت سعید شریفی و عرض ارادت به استاد مصدق بگم که بعضی وقتها be my eyes بیشتر از همینایی که گفتیم به کمکمون میاد. مثلا؟
مثلا من دو تا پیراهن دارم، دکمه هاش هم شکل. یخه هاش همشکل. دکمه ی روی آستین، پارچه و نحوه ی دوختش همشکل. خب؟
اما یکیش سفیده و اونیکی آبی.
من معمولا سفید رو با کت و شلوار و آبی رو با تریپ اسپورت می زنم. چی ینی می پوشم.
خو! حالا پیدا کنیم پرتغال فروش را.
اینجاس که be my eyes میتونه بگه این اون آبیَس که من با شلوار لی پوشیدم یا خدایی نکرده سفیده.
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه.

به جای تصدیق و تایید بپر ی پست بزن به اسم چیو با چی ست کنم .
نمی خواد خیلی حرفه ای باشه . همین که بگی رنگ آبی نفتی با فلان رنگ به هم می خورن کافیه . افتاد ؟؟
×××××××
چند وقت پیشا ی مانتوی فسفری رو با شلوار و مقنعه به رنگ آبی نفتی ست کردم . چون یکی رنگ سرد و دیگری گرم بود . بعد مورد تمسخر چند تن از همکارا قرار گرفتم . منم بهشون گفتم ست کردن شما مساویست با خیار شدن . مثلا سبز با سبز . نخیر اشتباه می کنید . اونا هم گفتند خب این جوری ست کن تا مورد تمسخر ما قرار بگیری خخخخ

وای من دیگه جون و جیریق پست گذاشتن ندارم اینقد که خستم. خخخخخ
خادمی پسرم هر چقدر لباس بیشتر داشته باشی دیرتر لباسات خراب میشه. وقتی یه بلوز داشته باشی هی همونا بپوشی بشوری بپوشی خیلی زود مرگش میرسه جر واجر میشه. ولی وقتی ۵ تا داشته باشی، دیر به دیر پوشیده میشن و شسته میشن و تو میتونی گاهی تا چار پنجسال یه لباسا داشته باشی و هی بپوشیش و هیچیشم نشده باشه. چون مداوم تنت نبوده. بعدم وقتی لباس زود به زود عوض شه دیگه لازم نیس بندازی ماشین لباسشویی. یه آب میزنی میندازی خشک میشه. گاهی حتی پودر لباسشویم نمیخواد. خصوصاً تو تابستون. تا از بیرون میرسی دربیار بشور بنداز آفتاب. تا جم نشه رو هم بشه یه کوه لباس.

ایول!
ته‌لوحه‌ی زندگیم قرارش میدم. آخه سرلوحه‌اش دیگه جا نداره!
واقعا مورد مفیدی بود و راز سالم موندن لباس های خانم ها رو آشکار کردی.
منم برم تو کار پنج بلوز برای پنج سال که البته نه ولی پنج ماه چرا.
زمستون دو تا سوییشرت و یه کاپشن داشتم سه شیفت کار می کردن تا هیچکودوم کهنه نشن.

بهنام با شلوار لی آبی به نظر من هم میشه ی تیشرت آبی پوشید و هم ی بلوز سفید .
ولی آبیو نپوشی بهتره . چون آبی ها چندین مدلند. کلا رنگها از روشن تا تیره به چندین نوع میرسند .
واقعیتش وقتی رهگذر هنرمند و نقاش و عالم به علوم رنگها باشه به خودم جسارت نمیدم که نظر بدم .
رهایی بیا به پسرات کمک کن بلکم منم ی چیزی یاد گرفتم

حالا هی تن منو تو گور بلرزون. خخخخخخخخخ
بهنام پسرم با شلوار لی آبی اگه آبیش کمرنگه هر چی عشقت کشید بپوش. از سیاه گرفته تا سفید و صورتی و زرد و سبز و بنفش. خخخخ. اگه بلوزت آبیه، آبیت عین رنگ شلوارت نباشه که بشی بهنامِ یخ در بهشت با طعم بلو بری. هاهاهاهاههاهاهاه. یه کم یا تیره تر باشه یا روشن تر. سفیدم خوبه با همه چی میاد بپوش بره.

اگه ام شلوارت پر رنگه سفید و ابی بهش میاد. اینو بدون وقتی میخوای ست کنی اگه رنگای متضادا انتخاب کنی خیلی شیک میشه. شلوار مشکی بلوز سفید. شلوار آبی بلوز نارنجی. شلوار سورمه ای با بلوز آبی کمرنگ یا سفید. وقتی تیره روشن کنار هم میشینن خیلی جذاب میشه. قهوه ای با کِرِم رنگ که اکثر خونه های اصفهان این رنگیه. هاهاههاها.
دو تا کامنت مشاوره دادم میشه ۲۰۰۰۰ تومن. شماره حساب میدم بیریز حسابم پول دوس دارم. خخخخخخخخخ

به به مجتبی تا حالا نمیدونستم مثل خودمباهوش هستی.
به نکات خوبیاشارهکردی که شاید خیلیامونتجربهکرده ایم یااینکه اصلاً بعضیا یا خیلیامون توجه هم نکرده ایم.
من احساسم اینکه که اونایی که بیشتر غیر از اجتماعی نابینایی با مردم عادی سر و کار دارند اون افراد بیشتر به نکاتی که گفتی اهمیت میدادند اما از امروز شاید خیلیا به این جمع بپیوندند.
به امید روزی که کوری دیگر دامنگیر هیچ کس نشود.
کوری بده کوری زشته کوری هرچی که هست شاید ما شعار میدیم آقا اینطوره اون طوره ما مشکل نداریم با خیلیاز بیناها هم تراز هستیم اما بعضی وقتها دهن آدمو …. میکنه اذیت میکنه.
مخصوصاً مواقعی کهتو بیشتر میدونی بهتر میدونی بهتر توضیح میدی اما باید توضیحات تورا یک بینا عملی کند.
واویلا.
اگه عصبانیتون کردم ببخشید انتقاد هم نکنیدمندیگه رفتم تا خدا میدونه دیگه کی به سایت سرکی بکشم.

سلام جواد
نه بابا. کوچه ی خودمه اینجا. راحت راحت باش.
اتفاقا منم واقع‌گرام مثل خودت.
خلاصه اش اینکه افکارتو می پسندم و با نظرت در خصوص اینکه ما باید فرق داشتنمون به دلیل کمبود بینایی رو طوری تا میشه جبران کنی، موافقم.
ایول که هستی!

سلام وقت بخیر. من خودم از رنگ روشن کم استفاده میکنم. چون رنگهای تیره دیرتر کثیف میشه و کمتر کثیفی توی دید هست. نه که از رنگ سفید استفاده نکنم ولی معمولا وقتی استفاده میکنم که کسی پیشم باشه و اطمینان داشته باشم اون لباس تمیزه. یه لباس و شلوار هم همیشه توی کاور هست برای جاهای ضروری که حتما و حتما باید لباس تمیز باشه .مثل جلسه. بنظر من آقایون میتونن یه لباس رو کلا بذارنش کنار واسه مواقع ضروری که به هر دلیلی نمیتونن مطمئن بشن لباسشون تمیز هست یا نه.

سلااااام هزاران لایک آقای خادمی. خیلی عالیه تجربه هاتون رو به اشتراک می‌گذارید. ۱, ماهایی که مشکل بینایی داریم قبل از نشستن بر روی صندلی یا هر چیز دیگر باید از پاک بودن آن مطمئن بشیم. ۲, وقتی مسافرت میریم به اندازه لباس ببریم تا بتونیم هر روز عوض کنیم. ۳, خانمهایی که اهل آرایش هستن و هر روزم بیرونند, سعی کنند هر چیزی رو که سر میکنند. یک روز در میان بشویند. ۴, دوستانی که هر روز بیرون هستید لباسهاتون رو زود زود بشویید چون ما بیشتر در معرض دید هستیم.

واااایییی هلیا!
یه بار حواسم نبود نکته ای که گفتی رو رعایت نکردم و بدون اینکه دست بکشم و لمس کنم، نشستم روی یه نیمکت سنگی توی پارک. هیچی دیگه. دست یا لباست چیز بد نبینه! بلند که شدم، چلقوز کلاغ خشکیده بود پشت شلوارم. اه اه اه!

سلااااام به همه.
وای دلم برای اینجا تنگ شده بود. مدت زیادی کامنت نزاشته بودم.
پست خیلی عالی بود. واقعا خیلیها هنوز درگیر این مساعل هستن.
دوستان ماها خیلی تو چشمیم به خاطر همین هم خیلی باید ب خودمون برسیم.
مخصوصا خانمهاااای گل. شما همیشه و همیییشه باید عالی باشید.
در باره نظافت لباس ها همیشه لباسهاتون رو بشورین و حواستون باشه اگه لباس هارو تو لباس شویی میذارین به رنگی بودن اونها توجه کنید. چون ممکنه بعضی از لباسها کنار هم ک باشن بقیه رو رنگی کننو لباسمون خراب شه.
خانمها موارد مربوط به اصلاح صورت رو حتما رعایت کنید. مخصوصا ابرو ها خیلی تو قیافه تاثیر دارن. بعضیها رو اخمو نشون میده و اصلا خوووووشگل نیست. موارد خییییلی دیگه ای هم تو ذهنم هست که بگم اما با گفتنش کامنتم تبدیل به یه پست میشه خخخخخ.
موفق و شاد باشید

پاسخ دادن به رعد بارانی لغو پاسخ