خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
کارگاه مثبت اندیشی رعد 5

قسمت پنجم: باور ها

 

مطلب مهم این هفته در مورد باور و تاثیر بسیار زیادش روی سرنوشت انسانه.
باور تکرار خیلی خیلی زیاد یک فکره. باور خیلی آروم و مخفیانه شکل میگیره.
چیزهایی که زیاد میشنویم و زیاد تکرار می‌کنیم و زیاد بهش توجه می‌کنیم میشه باورمون.

خدا به داد افرادی برسه که از بچگی باورهای منفی رو شنیدن و تکرار کردن. از همون بچگی پدر و مادر گفتن ما شانس نداریم.
هرچی آدم کلاهبردار سر راه ما سبز میشه… کل خانواده به بد بودن انسانهای دیگه توجه میکنن و ارتعاش بد میدن و بارها و بارها آدمهای بد سر راهشون قرار میگیره.

 

باور شما باعث میشه فکر شما به طور نا‌خود‌آگاه حول و حوش ی موضوع بچرخه.

خیلی شنیدیم که میگن باورها زندگی ما رو میسازند. زیباترین جمله‌ای که در این زمینه گفته شده، آنتونی رابینز هست که گفته:

انسان ماشین اثبات باورهاشه.
دقت کنید که ماشین چه کار می‌کنه؟  ماشین ظرف شویی، ظرفها رو میشوره. ماشین لباس‌شویی، لباسها رو میشوره، بنابراین هر ماشینی ی کار مخصوصی رو میتونه انجام بده. رابینز میگه انسان ماشین اثبات باورهاشه. یعنی هر انسانی به چیزهایی که باور داره میرسه. انسان توی زندگی هیچ کاری نمی‌تونه بکنه جز اثبات باورهاش
باورهای غلطی گاها توی زندگی ما وجود داره که به ضررمونه، از قبیل: مردم شانس دارن، ولی ما لب دریا میریم باید آفتابه پر آب با خودمون ببریم خخخ. من که دستم نمک نداره. خر ما از کره‌گی دُم نداشت. هرچی سنگه مال پای لنگه. سال به سال دریغ از پارسال.

 

متاسفانه اشعار و ضرب المثلهای ایرانی خیلی‌هاشون گرایش به منفی دارن. البته تاریخ ایران نشون میده که ایرانیان همواره در جنگ و سختی بودن و همین باعث شده که اشعار و ضرب‌المثلها رنگ و بوی غم و ناامیدی داشته باشه. مثلا میگن با یک گل بهار نمیشه یا آسه بیا آسه برو که گربه شاخت نزنه و بدتر از همه میگن هر کی مالش زیاده، یا خودش دزد بوده یا پدرش.حتی پشت ماشین‌ها جملاتی معمولاً نوشته میشه که ما از زمانی که خوندن و نوشتن یاد گرفتیم اونا رو مرتب دیدیم و خوندیم خخخ، سلطان غم مادر ای روزگار ، با ما شدی ناسازگار، تُف به روزگار لعنتی.

باور حتی توی حواس و دیدمون هم تاثیر میذاره. بارها شده که جایی رفتم و صاحب خونه بهم گفته برو توی اتاق و داخل کمد فلان لباس رو بردار. چون باور داشتم که پیدا نمی‌کنم ندیدم. بعد صاحب خونه اومده و بعد دیدم که اون وسیله دقیقا رو‌به روم بوده؛  و این برای خیلی‌ها اتفاق افتاده. اینجا دقیقاً من شدم ماشین اثبات باورم.

 

آنتونی رابینز میگه خطرناکترین باور دنیا اینه که ما احساس درماندگی کنیم و حس کنیم کاری از دستمون بر نمیاد. در صورتی که دلیل نمیشه که اگه بارها در شرایطی یکسان نتونستیم کاری انجام دهیم باز هم نتونیم. خدا هیچ وقت ما رو بیشتر از توانایی‌مون تست و آزمایش نمی‌کنه. باید باورهای غلطمون رو تغییر بدیم.
باورهای محدود کننده باعث اذیت کردن ما میشند.
مژده و خبر خوب اینه (که میشه باورهامونو به صورت خودآگاه تغییر بدیم)؛  و این خیلی عالیه؛  چون با تغییر باور ،زندگیمون هم تغییر میکنه.

 

شاید از زمانی که شروع به مثبت اندیشی کردید ی عده به شما بگن آقا ولمون کن؛این حرفا چیه؟چرا می خوای مثل کبک سرتو زیر برف کنی؟واقع بین باش. دنیا پر از بدی و بدبختی،چطور میشه بی تفاوت بود؟تا کی می خوای خودتو گول بزنی ..بله البته اونا حق دارند چون شبانه روز دارن اخبار بد رو توی کانالها و رسانه ها میشنوند. گرانی، تحریم،  فقر،تجاوز، فحشا و نامردی، اعدام ،زندان ،حق‌خوری و حق‌کشی، ریا و دروغ. مگه اخبار به جز این واژه ها چی به علم اونا اضافه کرده؟
و اما ما رهروان این سفر خوشا بر احوالاتمون که مدتهاست ازین اخبار منفی به دوریم، غصه نخوردیم و الکی حرص نخوردیم و اما اونا در این جامعه بی ثبات مثل قبلنای ما روزی صد هزار بار فحش دادن، فشارشون بالا و پایین رفت و بدتر از همه ی ترس شدید توی تک تک سلولهاشون حس کردن ، به چه کنم و چکار کنم افتادن و شبها در خیالشون احساس بدبختی کردن ولی من و شما چی؟ خداییش توی این مدت چه حسی داشتید؟ بودن افرادی که مسخره‌تون کنن؟ جوابشونو ندید، چون ما وارد بحثهای بیهوده نمیشیم خخخخخ( ولی یکی نیست بهشون بگه شما که واقع بین بودید چه گلی به سر خودت و مملکت و دنیا زدی که من نزدم خخخخ)

 

واقع بین بودن با خوش بینی فرق داره. البته اگر دقت کنید واقع بینان کلا بد بین هستند. دکتر مارتین سلیگمن چند خصوصیت افراد بدبین که به خودشون میگن واقعبین رو ذکر کرده:

  1. ابدی پنداشتن مشکلات:.
    مثلا اگر مریض شوند به قدری بی تابی میکنند که انگار تا ابد قراره بیمار بمانند.
  2. مشکلات را خانمان برانداز میدونن: مشکل کوچیک سلامتی یا خانوادگی دارن، کل زندگیشونو به اون موضوع فکر می‌کنن. میرن سفر و یا مهمونی ولی اونجا هم فقط به مشکلشون فکر می‌کنند.
  3. شخصی دانستن مشکلات: ی جوری ناله می کنند که انگار بقیه مردم خوش و خرمند؛ و تنها آدمی که چنین مشکلی داره خودشه. یادمه چند سال پیش میرفتم طب سوزنی. ی دختر جوان و زیبا از وقتی که دکتر سوزنا رو میزد با بغض سنگینی شروع میکرد به های های گریه کردن. دکتر از قبل منو صدا کرده بود و گفت از قصد شما رو با این دختر رو‌به‌رو کردم که بهش روحیه بدی چون ام اس داره. خلاصه تا گریه هاشو شروع کرد دکتر بهش گفت رعد هم ام اس داره، ولی روحیه اش از من بهتره. خلاصه منو نگاه کرد و کمی باهاش صحبت کردم. همش می خواست بگه که من چرا به این جوانی مبتلا شدم. بهش گفتم: من سنم از تو کمتر بود که فهمیدم. از هر راهی وارد میشدم، فایده ای نداشت. غمتون ندم هر کاری کردم که در چندین جلسه بتونم فکرشو عوض کنم که این همه بی تابی نکنه نشد که نشد. آخر سر به دکتر گفتم زمان درمان من با این دختر ی ساعت نباشه خخخ؛ من حوصله افرادی که نمی‌خوان گوش کنن رو ندارم.

 

حالا با توجه به ویژگی های بالا، ببینید اوضاعتون چه طوریه؟ خوش بینید یا بد بین؟ البته افراد بد‌بین معمولاً به خودشون میگن واقع بین.

تا می‌تونید خوش بین باشید. هرچی خوشبین باشید بازم کمه.
ی باوری رو در خودتون بسازید که خیلی مثبت و به درد بخور باشه و ی باوری بهتون پیشنهاد میدم که این باور رو بیشتر از پانزده ساله که دارم و همیشه از این باورم سود بردم و اون اینه که فکر کنید هر اتفاقی میفته به نفعتونه. این جوری اگه ی اتفاق بدی افتاد تمام جنبه‌های زندگیتون رو تحت تاثیر اون موضوع قرار ندید. این باور در قرآن هم به ما گوشزد شده.

در قرآن این  آیه خطاب به مومنینه:
چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

خیالتون راحت باشه. هر اتفاق به ظاهر ناخوشایندی در زندگیتون بیفته در نهایت به نفعتونه. من این موضوع رو چون در جوانی درک کردم بهش ایمان آوردم. از این نمونه اگه فکر کنید توی زندگیتون به راحتی می تونید پیدا کنید. حتی توی زندگی اطرافیانتون.
چند سال پیش خواهرم قصد فروش ماشین رو داشتن، به فروش نمیرفت. کلی ناراحت بودن. چند وقت بعد ی تصادف شدید کردن و کلا ماشین به فنا رفت. بعد گفتن خدارو شکر که ماشین جدید زیر پامون نبود.

چند نمونه جملات خوب پیشنهاد می کنم،سعی کنید به قدری تکرار کنید که واقعاً باورتون بشه. مخصوصاً اگه بچه کوچیک دارید.
منابع مالی بی شمار. دنیا روز به روز در حال پیشرفته و همین علم و دانش به نفع ماست.
ثروت های دنیا فراوان، ایده های  زیادی در من وجود داره و این باعث پیشرفتم میشه.

خوبی ها نا محدوده. دنیا پر از نعمت و فراوانیه. مردم دنیا همگی خوبند و تعداد کمی آدم بد داریم که خوشبختانه چون ما مثبت هستیم به تور ما نمی‌خورند.

 

توجه ما بر روی یک چیز،  باور ما رو میسازه.به خاطر همین میگم که به خوبی های حال و گذشته فکر کنید. آنتونی رابینز ویا شاید هم انیشتین میگه: “زمانی شنیدم که معنی حماقت این است که همان کارهای گذشته رو انجام بدیم و انتظار نتایج متفاوت داشته باشیم. ”

پس مرور کنیم ی بار دیگه؛  ما به هر چیزی توجه کنیم مهمه چون ارتعاش اونو میفرسته. تکرار زیاد ارتعاش،میشه باور. انسان ماشین اثبات باورهاشه؛ ماشین سواری فقط می تونه سواری بده و شما باهاش نمی‌تونید آبمیوه بگیرید. ماشین لباسشویی فقط می تونه لباس بشوره و شما حتی نمی‌تونید باهاش ظرف بشویید. پس انسان که ماشین اثبات باورهاشه، کاری جز اثبات باوری که دست خودشه نداره. وقتی باور داشته باشید مردم نامردن و کلاهبردار و بد ذات،دیگه چطور می‌تونید کاری انجام بدید؟

اگه باورهای ضد خوشبختی دارید، دست و بالتون بسته و دیگه هر کاری هم کنید نمی‌تونید خوشبخت بشید.
خبر خوب اینه که می‌تونید باورهاتون رو تغییر بدید. ولی باید قدم به قدم این راه طی کرد. باورها اون قدر قوی هستن که گاها آدمها با پرستیدن یک بت هم به مراد میرسیدن. میدونید چرا؟ چون روح خدایی و خیلی قدرتمند داریم. باور ما خیلی قوی و قدرتمنده.

دوستان خوبم سعی کنید تمام انرژی خودتون روی ساختن عادات جدید بذارید تا اینکه بخواهید با عادات ها و باورهای منفی قدیمی بجنگید. مثلاً یک لیوان پر از نفت رو در نظر بگیرید، حالا اگه هی به نفت نگاه کنید و اه اه کنید و بگید تو باید ی ماده دیگه بشی، فایده ای نداره. ولی اگه کم کم توی لیوان ی چیز دیگه مثلا آب اضافه کنیم به مرور زمان آب باعث خروج نفت میشه و اونچه توی لیوان باقی می‌مونه آبه نه نفت. البته اثرات نفت هم می‌مونه ولی اونچه که غالبه، آبه نه نفت. پس بدون جنگیدن با نفت اونو از توی لیوان خارج کردید. پس مهمترین کار توی قانون جذب اینه یک تمرین که حستونو خوب میکنه یاد بگیرید و اونو کم کم و همیشه انجامش بدید تا باور جدید بسازید.
شک نکنید مغز هر چیزیو باور کنه به واقعیت تبدیلش می‌کنه.
******
جسم و روح ما با هم شدیدا در ارتباطند. شما الان لبخند بزنید و سعی کنید به منفی ها فکر کنید. آیا راحته؟ حالا اخم کنید و برید ی گوشه کز کنید  اون موقع فکر کردن به بدبختی‌ها مثل آب‌خوردنه. خخخخ. پس سعی کنید همیشه لبخند به لب باشید. چون ذهن و روح و بدن متقابلا با هم در ارتباطند.

پس توجه باید خیلی تکرار بشه که تبدیل به باور بشه. تکرار باعث رشد میشه. اگه دقت کنید زندگی یعنی تکرار.تکرار شب و روز. تکرار غذا خوردن. حتی عبادات هم در هر دینی تکرار داره. پس تکرار باعث رشد و پیش رفتن میشه.
هر تمرینی رو  که بهتون میدم مدتها انجام بدید.

تمرین 1: برای از بین بردن باور محدود کننده خود آن را بنویسیم و بعد بنویسیم اگر عوض نکنم چی میشه و اگه این باورم از بین بره چه اتفاقی میفته. مثلا من باور دارم پول درآوردن سخته، اگه این باور رو بذارم کنار چی میشه. خب می نویسیم وقت اضافه میاریم. حتی اگه مریض بشیم می‌تونیم استراحت کنیم و تفریح بریم و …… پس باورهای محدود کننده برای هر فردی متفاوته.

تمرین 2: این ی تمرین آسون و در عین حال سخته. 21 روز، روزه فکری بگیرید. همه توجهمون به افکار مثبته. لحظه ای که متوجه شدید فکرتون منفیه، یک لحظه هم اجازه نمیدید که ادامه پیدا کنه. دقیقا مثل روزه که هر زمانی که متوجه میشید، آب رو بر میگردونید بیرون، اینجا هم به محض اینکه متوجه فکر منفی شدید سریع تغییر بدید فکرتون رو. مثلا ی مقدار پول گم کردید، نباید ی لحظه بهش فکر کنید. هر فکر و اندیشه ای که شما رو ناراحت کنه ممنوعه. پس اگه حواستون نبود اشکالی نداره ولی به محض توجه باید برش گردونید. هر روزی که خراب شد از فردا شروع کنید. در سال اگر بتونید این دوره رو ی بار اجرا کنید عالیه.

تمرین 3: هر وقت دیدید فکرتون منفیه  به جای جنگیدن باهاش سریع لبخند بزنید. اول لبخند و بعد خندتون بلند و صدا دار بشه. خواهی نخواهی فکری که منفی و اذیت کننده بود دُمشو میذاره روی کولش و توی افق محو میشه.

۵۳ دیدگاه دربارهٔ «کارگاه مثبت اندیشی رعد 5»

کلا کلمه باور کلمه جالبیست یعنی یه وری داره بالاخره بدون ور نمیشه. خخخ حالا خیلیا میفتن رو ور منفیش البته ور مثبتم دارنا ولی بالانسشون به هم خرده بیشتر به سمت منفی کج شدن. حالا با این تمرینات خوب باید بالانس بشیم به سمت ور مثبت. البته اگه متعادل بشیم هر دوتاش هملنگی میکنه دیگه کلا بالانس میشیم. خخخ. خوشبختانه من وضعم بدک نیست ولی اطرافم وضعش خِِِرابه خِِِراب. خخخ اینم خودش یه باور منفی.!!!!!!!

سلام رعد عزیز بسیار عالی من که مثبتهاشو دیدم و ازش راضیم یکیش این که دو سال تمام ذهنت درگیر عشقی پوچ و بی ثمر باشه و الان از اون افکار آزاد شده باشی بهترین مثبته و عالیه عالیه …….
تازه این کوچیکشه واییییییییی مرسییییی فقط میتونم ازت بابت کارگاهت تشکر کنم و بگم سپاسگزارم
شاد باشی رعد مهربون

ستاره روشن عزیزم باید از خودت تشکر کنی که تونستی مسیر زندگی خودتو تغییر بدی . امیدوارم تا شب چله اتفاقات خوب و نابی برای ما آذر ماهی ها رخ بده .
این جانب که یک عدد گوشی درست و حسابی و کلی وسایل خونه می خوام تو رو نمیدونم خخخخ

سلام ابراهیم .
میشه چند نمونه از این باورهای مثبت اضافیتو نام ببری
شما بگو بلکم کلی خریدار توی همین محله پیدا کرد . بعد منم به خریدارها میگم گوش با گوشواره و خلاصه تو هم رد می کنم با باورت بری خونه بخت هههه

درود بر رعد کبیر دونا و مثبت باور.
این اولین نظریه که بعد تصمیم گرفتن به مثبت نگری مینویسم. امیدوارم دیگه از این تصمیمای غلط نگیرم که بخوام مجبور به تغییرش بشم خَخ.
ماجرا از این قراره که وقتی داشتم به آثار مثبت نگری فکر میکردم و با خودم میگفتم منم میتونم مثبت فکر کنم و باید بتونم, با خوشحالی اومدم که سیستمو روشن کنم تا یه آموزش خیلی با حال ضبط کنم و بذارم تو محله.
اما روشن کردن سیستم همان, و سوختن سیستم هم همان. اینه که باور کردم و معتقدم به هر چی فکر کردم و روش دقیق شدم, دقیقاً عکسش واسم اتفاق افتاده و حد اقل بگم که تا حالا که این طور بوده.
حالا هم دارم با سیستمی که از رفیقم به قرض گرفتم کامنت میدم تا بدونم که تقدیر خودش چی رقم میزنه.
برای کشف حقیقت, ابتدا درک واقعیت لازمه.

کریمی سلام .
این کامنت بلور یکی از دوستان بینا و مجازی من که در پست قبلی در جواب شما گفته بود :شاید خوندی شاید هم نخوندی ولی چون در جواب به شما بود دوباره کپی می کنم و میذارم.:

سلام آقای کریمی جالبه منم که شروع کردم همینطور بود خخخخخ ولی قویتر از اینیم که با این بادا بلرزم …
چون خودم تجربه کردم گفتنه این نکته رو لازم میدونم ببینید شما در ظاهر شروع کردید به شمردن مثبتها که بنظرم همینم برای شروع خوبه ولی باطنن هنوز روی اون نظر که منفی بگم برعکس میشه تمرکز دارید شما باید تمام وجودتون مثبت بخواد بنظرم چون تفکرتون اینه پس همه چی برعکس میشه ذهنتون باهوش تر از اینه که گول ظاهر را بخوره . یه جورایی ایمان قلبی میخواد با تمام وجود مثبتها رو بخواهید و بشمارید . یکی از چیزایی که میتونم مثال بزنم این بود که هر وقت جاهای شلوغ میرفتم و میخواستم ماشین پارک کنم یا یه آدم زبل سریع میذاشت جایی که در نظر داشتم یا باید دورتر از اونجایی که میخواستم پارک کنم و وقتی منفی میگفتم جا پیدا میشد تا این چند وقتی که شروع به شمارش مثبتها کردم عمیقا از ته دل میگفتم یه جای خوب برای ماشینم کنار گذاشته شده و مطمئن بودم که اینطوره چون سعی کردم تفکر منفی رو از خودم دور کنم میگفتم هست و بود این یکی از مثبتهامه … واقعا از مثبتها دارم لذت میبرم از عمق وجودم میگم اینقدر دلچسبند که باید تجربه شون کنید عالیییییییییه شروع کنید و ادامه بدید اون وقت نتیجه هاشو میبینید . دوباره شروع به شمردن مثبتها بکنید و از اول پست ها ی مثبت رعد رو اجرا کنید . طولانی شدن کامنتم رو هم یه نکته مثبت میدونم اینم خودمو رعد میدونیم خخخخ . در راهتون مستدام باشید .

درود بر رعد کبیر دونا و مثبت باور.
این اولین نظریه که بعد تصمیم گرفتن به مثبت نگری مینویسم. امیدوارم دیگه از این تصمیمای غلط نگیرم که بخوام مجبور به تغییرش بشم خَخ.
ماجرا از این قراره که وقتی داشتم به آثار مثبت نگری فکر میکردم و با خودم میگفتم منم میتونم مثبت فکر کنم و باید بتونم, با خوشحالی اومدم که سیستمو روشن کنم تا یه آموزش خیلی با حال ضبط کنم و بذارم تو محله.
اما روشن کردن سیستم همان, و سوختن سیستم هم همان. اینه که باور کردم و معتقدم به هر چی فکر کردم و روش دقیق شدم, دقیقاً عکسش واسم اتفاق افتاده و حد اقل بگم که تا حالا که این طور بوده.
حالا هم دارم با سیستمی که از رفیقم به قرض گرفتم کامنت میدم تا بدونم که تقدیر خودش چی رقم میزنه.
برای کشف حقیقت, ابتدا درک واقعیت لازمه.
امیدوارم به هر چیز مثبتی که فکر میکنی و بهش باور داری برسی.

کریمی دقیقا شما اینجا شدی ماشین اثبات باورت . از همون جلسه اول گفتی که من هر وقت مثبت فکر کنم بر عکس میشه . فک کنم سالهاست به این باور اشتباه ایمان داری .
حالا اگه می خوای این باورت عوض بشه بگو که فکری با هم بیندیشیم ؟اگر هم می ترسی که هیچی . میل خودته ..

کریمی بی ادعا و راستگوی ما دوباره بلور جان دوست مجازی من براتون پیام داده . چون کامنتاش میره در حال بررسی ترجیح داد من برسونم . دقیقا پیام توی تلگرامشو کپی می کنم اینجا .
خیلی دوست داره ذهنیت شما که مثل قبلنای خودش بود تغییر کنه ☺

راستش میخواستم برای کریمی بنویسم برای گوشی من هم اتفاقاتی افتاد و حدود دو هفته یا بیشتر درگیرم کرد اتفاقا توی همون زمانی که داشتم مثبتی بودنم رو برای خودم ثابت میکردم این اتفاق افتاد با اینکه چیز مهمی رو که روزانه ازش استفاده میکردم و ازم گرفته بود ولی کم نیاوردم و ادامه دادم گفتم توی جذب مثبتها قدم گذاشتم و باید جذبشون کنم هر طوری شده مثبتهامو میگیرم توی همین موقع بود که ذهنمو عقلم میگفت فکر قبلیم درست بود و باید منفی بگم تا مثبت بشه و از این حرفا… خیلی اذیتم کرد ولی با افکارم جنگیدم و کم نیاوردم گفتم دوباره بر میگردی به همون باورهای غلط پس مقاوم باش در حین اینکه تلاشتو میکنی برای درست کردن گوشیت مثبتهاتو فراموش نکن سعیمو کردم و نتیجه اش رو هم دیدم یه شب ناگهانی درست شد باورش سخت بود ولی مثبت بود که اومده بود سراغم ، مثبتمو دو دستی چسبیدم و گفتم منتظر بعدیش باش ? ببخش فکر کنم خیلی قاطی،پاتی نوشتم ولی چیزایی بود که به ذهنم رسید

دیش دیری دیرین ماشالله دیش دیری دیرین ماشالله
اولندش یه ابراز شرمندگی گنده و عذرخواهی از محسن صالحی بابت زحمتی که دادم بش. دیشب نبودی رعد هی رفتم اومدم دیدم یه پست زدی تو صف بررسیه. حوصلم سر رفت خودما انداختم تو تیم تاک دیدم محسن صالحی نیشسته به تخمه شیکستن. جیغیدم که وخ برو پست رعدا منتشر کن. یالا. بدو. وخ. دیگه طفلک وخید و دویید و دویید و دویید تا از رو رفتم. از خجالت آب شدم رفتم تو زیمین. نمیدونستم پست منتشر کردن کار سخت و زمان بریه. فک میکردم حالا میپره یه دگمه میزنه فرتی پست راه می افته. چمدونسم همچینیه. خخخخخخخخخخخ
من دارم مراحل سیر و سلوک خوش بینی و خوش شانسی و خوش رقصی و خوش قدمی و خوش برخوردی و خوش بیاری و خوش خوشک رو میگذرونم و سه هفته ای هس که نیشم وازه. هاهاهاهاهاهاهاه. و همینطور که امروزم شیرینه مطمئنم روزای آیندمم خوشه. باور؟ درستش میکنیم. کاری نداره

وای رهااایی اتفاقا منم ساعت ده و ده و پنج دقیقه بود گفتم برم کمی پستو دوباره ویرایش کنم و اگه غلط تایپی داره درست کنم . دیدم پست قفله و نوشته محسن صالحی در حال ویرایش . فهمیدم داره برای پست برچسب گذاری می کنه . خلاصه یک ساعت دیگه دیدم هنوز محسن در حال ویرایشه . در حدود یک ساعت و چهل دقیقه طول کشید . حالا نمیدونم وسطای کار رفته شام خورده و پیاده روی و مسواک خدا داند .خخخخ
رهایی دوست دارم تمام سالکان راه مثل آگاهی باشند و بیان از جذبهای خوبشون بگن که بقیه هم تشویق و دلگرم بشن .
توی پست قبلی گفتم جذب خوب من فعلا این بوده که یکی از دوستان مبلغ ۶۰ میلیون بهمون داد که بدیم صابخونه تا خونه رو به ناممون بزنه . البته فعلاً به ناممون نخورده چون صاحبخونه رفته مسافرت خخخخ
امیدوارم ی پول خیلی قلنبه و درست و حسابی توی دست تمامی اعضای این مسیر قرار بگیره که کیف کنیم و باورمون حسسسسابی تقویت بشه خخخخ

سلااام صد تا سلااام هزار و سیصدتا سلااام.
خوبین؟ خوشین؟ چه خبرا؟؟ منو نمیبینین خوشحالین؟ البته میدونم منو نبینین اصلا خوشحال نیستین.
“اوه اوه خل شدم رفت مثلا میخوام روانشناس بشم خودم دیوونه ترم.”
تموم چیزایی که گفتین رو قبول دارم و بهش عمل میکنم.
یه چیز جالب و بامزه توی جمله بندی هاتون بود به یاد این پیام های بازرگانی افتادم مثلا این تیکه.
“اگه باورهای ضد خوشبختی دارید، ” مثلا انگار میخواین بگین بیاید فلان قرص یا کفش یا … رو بخرین تا حالتون خوب بشه.خخخ
خبببب زیاد حرف زدم فکم درد گرفت.
به امید باورهاایی مثثثبببتتتت.
شااد باشین تا ابد

خانوم کوچولو سلامو هزار دونه سلام .
حس نمی کنم نمیبینمت . چون گرمای وجودت همیشه کنار منو بقیه دوستای مثبت نگرمون حس میشه
خلاصه منو دستکم نگیرید . براتون می تونم پیامهای تبلیغاتی که هزینش کلی زیاده ، مفتی مفتی بسازم و بخونم . هههه
خب دختر خوب بگو ببینم توی این مدت تونستی جذبهای خوب داشته باشی ؟ به تمارین گفته شده گوش می کنی ؟. از اخبار بد و منفی دوری می کنی ؟
به نکات مثبت توجه بیشتری داری ؟

مرسی مرسییی.
بعله من کلا آدمیم که کمتر منفی فکر میکنم و الان خیلی بیشتر شده این مثبت نگریم.
قبلا دیگه واقعا تحت فشار باید میبودم تا جیغم در بیاد ولی الان خیلی مقاومتر دارم میشم و این نتیجه همون جذبهای خوبهه.

این عالیه که حسهایی که حالتو بد میکنن قدرتشون ضعیف شده .
مریمی جونم شما که داری روانشناس میشی و کم کم میشه بمب انرژی های مثبت .
بازم تاکید دارم که تمرین ها رو جدی بگیری که جذبهای مالی و معنوی بیشتری به سراغت بیان
ارادتمند شما رعد خندان ☺?

درود بی کران بر رعد جان مهربان و مثبت اندیش که جهان را همچو خویشتن سرشار از عشق و آرامش و شادمانی می خواهد ک,وای اینجورکی چه سخته نوشتن همش خخخ و اما چی بگم و چی نگم.در مورد باور نوشتین ,باور من اغلب اوقات این بوده و حالا میفهمم همیشه هم باید این باشه که خدایی که تا این لحظه هوامو داشته و بهم کلی تو لحظه های حساس زندگیم توجه کرده,تو بدترین شرایط,تو دوران بیماری مامانم که فکر میکردم دنیام تمومه,تو دوران عمل جراحی بابام که احساس میکردم تموم شدم و خیلی خیلی لحظات سخت دیگه ,هوامو داشته,پس اون خدا همیشه و تا ته ته زندگیم باهامه و حواسش بهم هست. باورم اینه به خواسته هام رسیدم و اگه به بقیه خواسته هام دیر میرسم ,دلیلش اینه که یا راهشو بلد نیستم یا تلاشم کمه اما میدونم که نمی میرم تا به همه آرزوهام برسم.باور دارم باید امروز و لحظه ی اکنون رو قدر بدونم و عاشق خودم و همه آدمایی باشم که به کسی بدی نمی کنن. رعد جون از وقتی اراده کردم مثبت تر,چون قبلا هم منفی نبودم زیاد,باشم هر چی به دستم میرسه با نگرش مثبت اندیشیه.گوش دادن ب فایلای آنتونی رابینز و استر هیکس و وین دایر و جول استن مخصوصا ب زبان انگلیسی,خودش اتفاق مثبته برام.اصن زبان انگلیسی برام عشقه و حالا روزی نیس که تایمی رو بهش اختصاص ندم و این استمرار انجام کاری برای تحقق هدف رو تو سخنرانی که از کوین ترودو شنیدم بهتر به ذهن سپردم و ب کار می بندمش.
اما روزه فکری با این که شدنی هست اما ک چرا افطارش مثلا روزی ی بار نیس خخخ بابا تو ماه رمضونم آدم غروب افطار میکنه ک خخخ اما خیلی جالب بود و فعلا ک انجامش میدم و کلی اعصابم راحته.خلاصه ک راه بی نظیری رو در پیش گرفتی و بابت تزریق این فکر ب تو و همه کسانی که هدفشون ترویج زیبانگریه تبریک میگم.راستی پستت منو یاد کتاب ملت عشق الیف شافاک انداخت که دقیییقا مولانا و شمس هم همچین تفکری داشتن واسه زندگی و کلی حرف در این مورد دارم که نمیشه بگم چون کامنتم زیادی طولانی شد.شاااااد باشی و تندرست عزیزم❤️?

سلام بر لِنای خوش نوا .
میگم چه خوب که باورت از قبل این بوده . حالا به نظرم کمی شیکترش کن خخخ یعنی باورتو به این تغییر بده که من خدایی دارم که هر لحظه هوای منو داره و میخواد منو با اتفاقهای قشنگ و زیبا سورپرایز کنه . باور من اینه که این خدا روزی سه وعده منو با خبرها و اتفاقات جالب خندون می کنه خخخ
لِنایی تو و آگاهی بد جور زدید توی جاده زبون خارجکی خخخ
کتاب ملت عشق رو نخوندم. اگه به دستم برسه میخونمش
بهت تبریک میگم که سخنرانی های کوین تورودو رو به زبان اصلی گوش میکنی و متوجه میشی و لذت میبری . چون استاد اعظم همه اساتید مثبت اندیش کوین و استر هیکس هستند .

خب امروز با یه آقای بمب انرژی آشنا شدم که خودش اصفانی بود ولی با هم نیشستیم کلی پشت سر اصفانیا حرف زدیم خیلی خوش گذشت. خخخخخخخخخخخ. بعدش رفتم عطاری چارسوق. همیشه خیلی بداخلاق بود ولی امروز کلی خوش برخورد و خوش رو بود. و کاش فروشنده ها بفهمن که وقتی خنده به لب دارن چقد حال مشتری خوب میشه. بعدم مترو زودی اومد اتوبوس خلوت بود. یه پیرزنی کارت اتوبوسش کارت نداش از من خاس براش بزنم که خیلی خوشحال شدم بین اون همه آدم از من کمک خاس. بعدم عجیبه رعد من یه چیزی فهمیدم. من از وقتی شرو کردم خرید مجازی میکنم لارج شدم و راحت تر خرج میکنم. قبلاً مث آ میزعبدالطمع گدا بودم پول از دسم نمیچکید و با حساب کتاب خرج میکردم. هاهاهاهاهاهاه. و یه نشونه که امروز دریافت کردم اینکه بهم پیشنهاد کار شد که البته من نپذیرفتم. خخخخخخخخخ. دوس نداشتم با طرف کار کنم. حس خوبی نداشتم بش خیلی. ولی خب پیشنهاد کار خوبی بود و میدونستم که پول خوبی ام میده. ولی قبول نکردم.

خب معلومه که اون آقا اصفونی بوده که بدگویی کرده خخخ و الا اگه کُرد بود جز تعریف و تمجید از دهنش چیزی نمیشنیدی ههههه
مورد بعدی فروشنده خوش اخلاق : بعد از اینکه ی مدت که افکار و اعمال و گفتارت مُثبتی بشه هر کسی باهات برخورد کنه مهربون و فداکاره . حتی اگه با تمام دنیا مثل ی جنگجو برخورد کنه ، وقتی به تو میرسه مهربون میشه . چون زمانهایی که حالش بده تو سمتش نمیری .
خیلی عالیه که ذهنت اینقدر انسانی فکر می کنه که درخواست پیرزن رو به عنوان جذب خوب یاد می کنی . عااااااااالی ( میگم اگه میشه این ماه اقساط منو بپرداز . ناقابله یک و خورده ای میشه هههههه )
معلومه که بازی فراوانی تاثیرات مثبتی روی ذهنت داشته .
نشونه ها هم به خوبی داری میبینی و این یعنی اینکه مسیر رو به درستی داری طی می کنی . تبریک میگم بهت . ماچ و مولوچ خخخخ
*********
میگم دختر خوب از اون جذب خوشگلت بگو ……..
جذب خودم درین هفته : ۶۰ میلیون از غیب رسید و همین باعث شد فکرمون آرومتر بشه
رفتم دکتر بهم ی هفته استعلاجی داد
تونستم کلی کارای عقب افتادمو انجام بدم.
به صورت معجزه آسایی رفتم پیش دکتری که به این راحتی ها نوبت به کسی نمیده .
دکتر نچسب خیلی مهربان و با حوصله به حرفام گوش کرد و کلی بهم روحیه داد .اونقدر رفتن و برگشتنم راحت انجام شد که هنوز که هنوزه باورم نمیشه .
ولی خب جذبهای تو هم دست کمی از جذب من نداره رهایی .
جذب خوشگلو رو میگی یا بگمممممم خخخخ

هاهاهاههاهاهاهاها. حواس که نیس.
هوم بعله اینهفته یه سیصد به مادرم بدهکار بودم که گف ولش کن نمیخواد بدی. و یه قسط چاقال وام داشتم که داداشم گف من میدمش و خیلی خوش خوشانم شد این وسط واسه خودم. دارم میچرخم بدون اینکه پول خرج کنم. خخخخخخخخ

ولی بهترین جذبم این بود که با نوسانات قیمت دلار که خب منهم غیرمستقیم یک ضررهایی کردم، ککم نگزید و اص ناراحت نشدم. واس خودم خوشم و خیالم راحته که بمن آسیبی نخواهد زد این بالا پایین رفتنا. خدا با منه. بذار هی قیمتا بره بیاد شل شه سفت شه. خخخخخخخخخ

فک کنم همه اینها به خاطر اینه که بازی فراوانی بهت حس خوبی داده و ذهنتو ثروتمندتر کرده .
لبخند و قهقهه زدن در مشکلات رو این دوره انجام بده . بعد روزه فکری .
راستی همین که همه جذبهای مثبتشونو اینجا می نویسن خوبه که بعدا می تونن بیان اینجا بخونن و ازش دوباره بهره ببرن .
منتظرم آگاهی با جذبهای خوردنی و غیر خوراکیش بیاد . پس کجاست ?

رهایی گفتی :ولی بهترین جذبم این بود که با نوسانات قیمت دلار که خب منهم غیرمستقیم یک ضررهایی کردم، ککم نگزید و اص ناراحت نشدم.
آفرین و هزار آفرین . بهترین نتیجه قانون جذب و مثبت اندیشی اینه که رهروان و پویندگانشاز چیزی ندارند . البته این مبحث رو جلسه بعد توضیح میدم.
واقعاً خدا به داد من رسید که توی این اوضاع شیر تو شیر منو به این سمت هُل داد . والا که تو از روحیه شکننده و حساس من خبر داشتی . واقعا هم حرص خودمو می خوردم و به قول همسرم برای سگ و گربه های پسر خاله ممد قلی هم میشستی غصه می خوردی خخخخ
*******
الان اخبار گوش نمی کنم و اگر هم هر جا بحث این اوضاع درهم و برهم کشور و دنیا باشه سریع محل رو ترک می کنم. خیلی آسوده ترم. هرزگاهی وارد بحثهای بیهوده و مسخره سیاسی و عقیدتی میشم که وسطاش به خودم میام و میگم : ببخشید من در حال گذروندن دوره ای هستم که نباید وارد بحث با کسی بشم.
همسرم بهم میگه خییییلی دیگه جوگیر شدی هههه و من خیلی خوشحالم که جوگیر مثبتها شدم. مگه دیگران که واقع بین هستند تونستند از خطرات و بدبختی ها کره بگیرند که من نتونستم .
رهایی قانون جذب به انسان قدرتی ماورایی میده . بله انسان روح خدایی داره . پس ما قدرتمندیم . کلام و اندیشه ما قدرت ماست.
به هر چی که بخواهیم میرسیم اگر که ذهنمون جلوی رسیدن رو نگیره .

اعهههه چرا بعضی از واژه های مهم حذف شد ؟
اصلاح می کنم
بهترین نتیجه قانون جذب و مثبت اندیشی اینه که رهروان و پویندگانش
ترس و غمی از هیچ چیز و هیچ کس ندارند .
رهایی نداشتن ترس و غم باعث میشه انسان به جاهایی در دنیا برسه که اولیا الهی رسیدند .
برو سرچ کن توی قران و ببین چه کسانی در این دنیا ترس و غمی از چیزی و کسی ندارند ؟؟؟

سلام.
من هم اومدم.
وقت زیادی ندارم و بعد باز مفصل میام.
فعلاً تمام پست و تمام کامنت ها تا جواب شما به رهگذر رو میگم که مجموعاً سی عدد شدند بیست دقیقه ای طول کشید.
در کامنت لنا شکلکی بود به نام شکوفه گیلاس که میخوام کپیش کنم و در نوشته هام ازش استفاده کنم.
یک جذب مثبت.
خب جذب مثبت هایی که امروز داشتم
درست کردن سیب زمینی سرخ کرده بسیار بسیااااااااار خوش مزه ای بود که دور هم با دوستان خوردیم به اتفاق سس کچاپ که خیلی چسبید به بدن و جدا هم نشد از شدت صمیمیت با بدن خخخخخ ☺
یک نفر که با من قهر بود آشتی کردیم با هم
در مطالعه آزمونیم پیشرفت داشتم و زودتر از جمعه این هفته کتاب مورد نظرم رو تموم کردم و وقت اضافه آوردم که به مرور بیشتر اختصاصش میدم.
فعلاً میرم تا بعد.
?

سلام آگاهی .
من و بقیه دوستان معتاد شنیدن جذبهای تو شدیم . مثل بچه ها که به لالایی مادر معتاد میشن خخخ.
شکوفه گیلاس . چه جالب . اگه کسی از من میپرسید چیه میگفتم گل خخخ شکوفه گیلاس !!!فک کنم صفحه خوان زیادی با کلاس و رمانتیکه . چرا نگفت شکوفه سیب یا هلو ؟؟هههه
*****
آگاهی این خیلی خوبه که کامنتا و جوابها رو می خونی . ولی بیشتر وقتتتو بذار پای خوندن پست . حتی گاهگاهی برگرد و پست های قدیمی رو بخون . و هر دفعه میبینی دیدت نسبت به قبل تغییر کرده و فهم عمیقتری به نوشته ها پیدا کردی

من کامنت قبلیو نخوندم, مرسی که کپی کردی.
من همه جوره زدم و نشده. چه بکنم آخه؟
البته به نظرم این جوری بد هم نیست. چون باعث میشه جوانب احتیاط رو بیشتر رعایت کنم و همه چیزو بسنجم.
خب چه عیبی داره من به یه چیزی منفی فکر کنم وقتی با منفی فکر کردن عکسش اتفاق میفته.
مهم اون اتفاق خوب هست که میفته. حالا چه مثبت بهش فکر بشه, و چه منفی.
این جوری حتی اگه اون اتفاق هم نیفته, حد اقل داغون نمیشم و میگم فکرشو میکردم.
در کل که اگه آدم با منفی نگری بتونه به نتایج مثبتی برسه, چندان هم راه حل بدی نیست.
ولی باز هم میگم. من همه تمرینها رو با دقت و با باور قبلی و قلبی انجام دادم و نشده.
تو اون کامنتی که گذاشتم هم گفتم من حتی روش قدم به قدم رسیدن به یه موضوعو تو ذهنم طراحی کردم و روش متمرکز هم شدم. ولی نتیجه عکس بوده.
به هر حال منتظر تزویج شما هستم.

سلام و هزار سلام.
فک کنم شخصیت خیلی سر سخت و لجوجی داشته باشی خخخ لجوجی بعضی جاها خیلی خوبه و باعث پیشرفت میشه ، گاهی مواقع هم نه .
آقای کریمی اینکه با فکر کردن به منفی ها به خوبی برسیم، ی جاهای کوچیکی شاید جواب بده ولی به قول معروف از بُن و ریشه کار می لنگه .
*****
باید بگم که منم با اینکه از سال ۷۶ افتادم توی جاده و مسیر مثبت نگری ولی فقط چند ماه با اصول و راهکارهای استاد امیر شریفی آشنا شدم. ایشون سایت و کانال پرورش افکار رو داره و مسلماً ایشون میتونه بهتون کمک کنه .
*****
اما به نظرم شما ابتدا با ۱-خودتون تکرار کنید من به قانون جذب ایمان دارم. صبحها وقتی هنوز از تختخواب بیرون نیومدید هی تکرار کنید . شبها موقع خواب و هر لحظه که دلتون خواست و بیکار بودید . ۰(البته باید حستون خوب باشه . و سعی کنید در برابرش لجاجت نکنید )
۲- بعد از اینکه چند روزی این جملات رو تکرار کردی و نوشتی چون نوشتن هم تاثیر خیلی قدرتمندی داره ، بعد با خودت تکرار کن قانون جذب منو خوشحال میکنه . ( توی دلت حس کن قراره با دادن ی هدیه خوب شادت کنه )
هر وقت این کارا رو انجام دادی بیا از حس و حالت بگو . این پست بازه و قرار ما با جذبهای تک تک بچه ها تا جلسه بعد همینجاست

سلام اهم منم میخوام از جاذبه های مثبتم بگم
دنبال گوینده بودم شدید کلی کتاب لازم داشتم
این هفته جای یکی چهار تا پیدا کردم خخخخخخ
تعطیلات چند وقت قبل چندتا از دوستای خیلی عزیزم از تهران اصفهان و تبریز اومدن زیارتم با اینکه مزاحم بودن و من کلی درس داشتم ولی خوب خوش باورانه فکر میکردم که خیلی زود این چند روز تموم میشه و اینا هم میرن و راحت میشم و حالا معلوم نیست دوباره کی برگردن و اگه حالا نمیاومدن معلوم نبود کی بیان و شاید وقت دیگه ای که میخواستن بیان ابدا وقت مزاحم نداشتم و وقت رفتن با کمال تإسف بهم خبر دادن نوروز با چند نفر دیگه هم که به جمعشون اضافه میشه سرم آوار میشن و خلاصه زدن هرچی باور خوب ساخته بودم رو یه جا فرو ریختن خخخخخخخ
میدونم میان اینجا بخاطر همین دارم مینویسم
ولی جدای از شوخی اون چند روز کلی بهم خوش گذشت بازم بماند که کلی پول خرج کردم و چند شب خوابم نبرد اونم تو این برهه از زمان خخخخ
انگار جدی بودن نمیشه
این هفته هم تولد یکی از بهترین دوستان بود و من بهش یه پنجاهی پول دادم که هرچی خواست خودش بخره و بعدش یه عطر خیلی خوشبو که بهش کادو داده بودن و تو ماشینش بود رو که دو باری ازش استفاده کرده بود رو از طرف اون به خودم تقدیم کردم و حسابی خوش خوشانم شد.
ذرت های خونه خالم هم دارن میرسن و حتما برای چیدن میرم و همین از حالا حس خیلی خوبی بهم میده.
راستی هفته قبل هم تخمه های آفتابگردونشون رسیده بود رفتم و حسابی با اون قالب تخمه ها که نمیدونم فارسیش چی میشه به حساب هم رسیدیم
همه چی عالیه رعد فقط یه بارون کم دارم که اگه اونم بیاد واااااای که چه شود

اینجا جذب قشنگی ندیدم جز غارت و تِلِپ شدن خخخ
ابراهیم سعی کن تمرین تیک زدن خوبی ها رو انجام بدی بعد بهت میگم حس خوب داشتن یعنی چی .
بارون هم ندارید . هوای شهرتون ابری . راستی دقیقاً کدوم شهری . سنندج که فقط ابرها بهتون سر میزنن و نمیبارن . از شهر شما بی خبرم

بچه ها روزه فکریتون قبول باشه خخخ
من که بیشتر از یک ساعت نتونستم روزمو نگهدارم.
می خوام به افرادی که روزه فکریو انجام بدم بگم وقتی شروع میکنید ممکنه اتفاقهایی بیفته که باعث آزارتون بشه . برای خود من مشکلاتی پیش اومد که حسابی اعصاب و روانم بهم ریخت . ولی بهترین راه حل در چنین مواقعی گفتن عبارات تآکیدی که به دلتون میشینه .
به طور مثال خود من برای اینکه اتفاقات افتاده ذهنمو درگیر و در نتیجه حالم منفی نشه ، مُدام دارم با خودم تکرار میکنم : من روی افکارم کنترل دارم .
هر کسی می تونه در مواقع خاص عبارات تاکیدی مخصوص به خودشو ابداع خخخ و تکرار کنه .
به قول مُشتبهی راستیاتش از صبح عبارات تاکیدی خاصی رو خلق میکردم ولی هیچکدوم به دلم نمی نشست . تا اینکه ازین جمله در این اوضاع خیلی خوشمان آمد خخخ
به امید موفقیت شما در روزه فکری و دیدن نتایج فوق العاده

سلام.
قبل از جذب ها بگم در روزه فکری نتونستم چنان که میخوام موفق بشم خوبه ولی عالی نیست باید بیشتر تمرین کنم.
آدم های منفی زیاد شدن و باید با فکرم برونمشون از خویشتن خخخخ
اما جذب های امروز من:
پیدا کردن یک کتاب دیگه در راستای آزمون وکالت که خیلی خیلی کاربردیه و فکر کنم اگر بهش مسلط بشم آزمون رو در قسمت جزا نابود می کنم.
چندین تست حل کردم که با پاسخ های درستم فهمیدم خوب مطالعه داشتم در این مدت.
دو دفعه در یک روز که امروز باشه به عنوان مهمون چای از طرف دوستان دعوت شدم همراه با میوه و قند و کلی بگو بخند و مهربانی.
دارم تلاش می کنم یک نفر رو ببخشم اگر موفق بشم میشه جذب بزرگی در امروز.
دارم به سمت حال خوب قدم می زنم امروز با توجه به اتفاقاتی نه چندان مثبت از مدار حال خوب خارج شدم که دارم به حال خوب باز می گردم شصت درصد بودم باید تا ساعت دوازده امشب به نود و خورده ای و حتی صد درصد برسونم حال خوب رو.
فعلاً همین ها.

حسین من سه چار روزه که اومدم روزه بگیرم. اونقدر از زمین و زمون برام اعصاب خوردی ریخت که ی روزش که شب بود خخخ به روزه گفتم نخواستم ، بذار توی دلم با خودم نِق بزنم والا غمباد میگیرم خخخ فرداش که بی خیال شدم همکارم زنگ زد و مجبور شدم دوباره براش توضیح بدم.ولی بعدش اومدم عبارات تاکیدیو تکرار کردم. حالم بهتر شد . این ۴ روز فک کنم تونستم ۴ ساعت روزه بگیرم هههه . راستی برای اینکه یادت باشه روزه ای زنگ گوشیتو در ساعات مختلفی کوک کن که بهت بگه حواست به افکارت باشه . البته به بقیه اعضا هم گفتم هر فکری آزاد ، فقط تا منفی بود ممنوع .
بارون دیشب و امروز هم که حال منو صد چندان خوب کرد .
********
بازم تاکید می کنم که هر کسی که روزه فکریو شروع میکنه اولش ی اتفاقاتی میفته که به کل بی خیال بشه . ولی خب ما بید نیستیم.

سلام ریحانی . بعضی ها مثبت بودن توی خونشونه و تلاش کمتری رو نسبت به بقیه باید انجاام بدن ..فک میکنم شما و آقای کوچکزاده از اون دسته باشید . همین که رغبتی به گوشیدن آهنگهای منفی ندارید این قدم بزرگیه .
جات خالی نباشه دیروز ی اتفاقات ناخوشایند برام پیش اومد . کاری که پیش اومده بود و نمیشد کاری کرد . غصه خوردن واقعا بی فایده . تنها کاری که تونستم بکنم این بود که الکی لبخند بزنم و با این کار ساده واقعا افکار منفی پودر و خاکستر شدن . چند بار دیگه در طول روز بهم حمله کردن و منم سریع نقاب خنده رو به صورت زدم . و دیگه نیومدن که نیومدن . دم غروب هم بلند شدم کارهایی انجام دادم که اون مشکل تا حدودکی حل شد .
ریحانی باور کن اون قدر آرومم که به اخبار منفی گوش نمی کنم . اون قدر آسایش دارم که دیگه وارد بحثهای سیاسی و عقیدتی نمیشم . خودمو خودم با ی سری آدم های مثبت اندیش توی گروه تلگرام . عادت کردم به شنیدن جذبهای خوبشون و شاد شدن به شادی یکدیگر

دیروز وسط خیابون دویس متر مونده به ایسگا اتوبوس برام نگهداشت و من خرم و خندان قدح لاله بدست پریدم بالا.
بعدش پیاده شدم و اتوبوس بعدی بلافاصله رسید و پریدم بالا.
تو کتابخونه کتابا رو تحویل دادم و برگشتم رفتم کتابخونه بعدی. کتابای که تحویل داده بودم از فایلم خارج نشده بودن. زنگ زدم که خدا مرگ داده ها اینا رو من الان تحویل دادم از تو فایلمن که هنوز. گف اشتبا داده بودی و باید میدادی طبقه بالا. زنگ بزن بالا. زنگ زدم بالا یه اقایی ورداش گف زنگ بزن پایین. زنگ زدم پایین خانومه گف آکله بیگیرن شالا تو دیگه نمیخواد زنگ بزنی خودم برات درستش میکنم و خلاصه برام ایکی ثانیه راس و ریسش کرد. بعد اومدم خونه از هشت خوابیدم تا ۱۰ صبح. یه خواب خرسی و لذتبخش به معنای واقعی کلمه. یه دوستامم کارای نقاشیمو چن تاشا خرید با اینکه خودش نقاشه. خخخخخخخ. تا جذبای بعدی خدافس شوما

جذب این روزای من :با اینکه دچار افسردگی حادی شده بودم هر کی منو میدید بهم میگفتن :ای رعد خشن آوای زشت و سیه چرده !چه تغییرات مثبتی توی چهره و حرف زدنت رخ داده.
اون قدر همه بهم گفتند جوجه اردک زشت با نمک شده که کمی از افسردگی درومدم . ??
البته من زیاد حرف نزدم با کسی فک کنم به خاطر همین در نظرشون تبدیل به رعد روحانیو نورانی و آسمونی شده بودم.
کمر درد و سرما خورده ام .
آهان ی عالمه پونه کوهی و آویشن کوهی برام آوردن . همشون از دشت و دمن چیده شده .
داره کم کم جذبام یادم میاد دو روزه فقط خوابیدم و گوشی به دست توی محله و اینور و انور میچرخم. مدیر گفت که از انجام ی سری کارها پشیمون شده و این تصمیمش منو راحت و آسوده کرد. دیشب بارون اومد . دوستان جذبی مثبتی که دارم شاد و شنگول بودن بعضی هاشون .
****
رهایی الان که اینا رو نوشتم حس میکنم انرژی گرفتم .
مرسی که یادم انداختی این روزها هم بی نعمت و بی جذب نبودم . فقط من خودم خوب نبودم

رهایی توی داهات ما برای اینکه بدونیم اتوبوس کی میرسه ،ی شماره نوشتن روی ایستگاه اتوبوس. بعد ما کد ایستگاهو به اون شماره پیامک میدیم . جوابش فورا میاد که اتوبوس چند دقیقه بعد به اون ایستگاه میرسه . من هیچ موقع منتظر نمی مونم .داهات شما اون شماره ها روی ایستگاه اتوبوس ننوشته ؟

تو داهات ما اینطوریه که تو بغچه تو میزنی زیر بغلت شیش صب میری میشینی تو ایسگا. راننده م میشینه تو ایسگا اول به چایی هورت کشیدن. هر وق سیگارشو کشید و چاییش ته کشید وخمیسه هلک هولوک میاد. بعد که میاد میره یه کیلومتر اونطرفتر ایسگا وامیسه تو باید وخسی مث شتر بدوی بدوی تا بش برسی. اسمس و تلفن ملفن اینورا هنوز نیومده. اینجا باید هواااااااااار بزنیم. هوووووووووووی اتوبوسه هوووووووووووووی نیگر دااااااااااار و بدوی تا بش برسی. گاهی اینقد دوییدی بش برسی که رسیدی به مقصدت دیگه نیاز نیس سوار شی اص. خخخخخخخخخ

خبر نداری . از این دفعه کد ایستگاه اتوبوس رو به این شماره ۱۰۰۰۰۳۱۳۱ پیامک کن .
دقت کن کد ایستگاه اتوبوس باشه .
از سال ۹۳ توی اصفهان راه اندازی شده و بعد میگی شتر و الاغ و استر و بغچه و بدو بدو خخخ

⚡رعد⚡:
سید عباس روحانی امروز در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در اصفهان با اشاره به یکی از اقدامات صورت گرفته توسط شرکت واحد اتوبوس‌رانی به منظور ارائه اطلاعات فعالیت خطوط اتوبوس‌رانی به شهروندان اظهار کرد: راه‌اندازی سامانه پیام کوتاه اطلاع‌رسانی خطوط به شماره ۱۰۰۰۰۳۱۳۱ از مهم‌ترین اقدامات این ناوگان به منظور ارائه دقیق اطلاعات نحوه فعالیت خطوط به شهروندان محسوب می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه ارسال حرف Mبه سامانه پیام کوتاه اطلاع‌رسانی خطوط به شماره ۱۰۰۰۰۳۱۳۱ سبب دریافت کد میادین اصلی و اطلاعات خطوط گذرنده از آنها می‌شود، اضافه کرد: همچنین مردم با ارسال حرف T به این سامانه کد پایانه‌ها و خطوط گذرنده از آنها را دریافت کرده و با ارسال حرف P به این سامانه کد نزدیکترین ایستگاه به اماکن تاریخی و اطلاعات خطوط گذرنده از آنها را دریافت می‌کنند.

روحانی گفت: همچنین ارسال کلمه code به سامانه سبب دریافت راهنمای استفاده از کد ایستگاه‌ها شده و ارسال حرف R به این سامانه پیامکی سبب مسیر‌یابی در شبکه با ارسال کد ایستگاه می‌شود.

فقط توی ایستگاه اتوبوس نگاه کن ببین تابلویی چیزی نداره که اطلاعات و اسم ایستگاه و کد ایستگاه رو نوشته باشه ؟
بیشتر شهرها دارن . تعجب کردم و رفتم توی اینترنت سرچ کردم و دیدم از سال ۹۳ این سامانه فعال شده .

سلام مثبتی خوب و مهربون هر شب دارم یکی از فایلهای کوین تورودو رو گوش میکنم و مثل ایام نوجوانی از یادگیری لذت میبرم.انگیزه و انرژیم واسه انجام کارهام بالا رفته کمتر خسته میشم.میزان اشتباهاتم در انجام کارها خیلی خیلی کمتر شده و دارم سعی میکنم ب چگونگی کارها فکر نکنم و فقط احساسمو خوب نگه دارم و از ته دل احساس خوشبختی میکنم و خدا رو واسه داشته هام شکر می کنم.هنوز ما اول راهیم و مفاهیم پایه رو در حد کاربردیش نمیدونیم انقدر حالمون خوبه پس قطعا با آموزش و تکرار روزهای خوبی در انتظار همه ماست.با آرزوی بهروزی برای همه انسانهایی ک همه را خوشبخت میخواهند و نیز شما.شاد باشی

دیدگاهتان را بنویسید