خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

با هم کتاب بخوانیم، بخش نخست؛

تاریخ تمدن مشرق زمین گاهواره‌ی تمدن جلد اول

ویل دورانت مترجمان احمد آرام: مقدمه و کتاب اول ع. پاشایی: کتاب دوم امیرحسین آریان‌پور: کتاب سوم ویراستاران احمد آرام، محمود مصاحب، ـ امیر‌حسین آریان‌پور This is an authorized Persian translation of OUR ORIENTAL HERITAGE (Part I of The Story of Civilization) by Will Durrant Copyright 1935 by Will Durrant Published by Simon and Schuster, In., New York, N.y. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی

توضیح ناشر

چاپ جدید دوره تازه و تجدید نظرشده تاریخ تمدن مورد استقبال فراوان خوانندگان دانشمند واقع شد و تمام نسخه‌های آن در مدت کوتاهی به فروش رسید. سازمان انتشارات علمی و فرهنگی (شرکت انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی)، ضمن سپاسگزاری از اقبال این عزیزان صاحب‌نظر و فرهنگ‌دوست، بدین منظور که این کتاب ارزشمند به دست تمام خواستاران آن برسد و وسیله‌ای برای سودجویی و ایجاد بازار سیاه نشود، همت به تجدید چاپ آن گماشته است و کوشش دارد که مجلدات آن را هرچه سریع‌تر در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد. همان‌طور که خوانندگان دوره تازه تاریخ تمدن توجه فرموده‌اند، متن ویراسته جدید حاصل کوشش‌های گران و چندساله مترجمان پرتجربه و گروهی از ویراستاران بنام و صاحب‌نظر است. در این چاپ، علاوه بر تجدید ترجمه شماری از کتاب‌های پیشین و ویرایش علمی، نسخه‌پردازی دقیق و نفاست چاپ نیز به حد مقدور و ممکن مورد نظر بوده است، و کوشیده‌ایم که این اثر گران‌قدر، که حاصل عمری تلاش فرهنگی مؤلفان و مترجمان آن بوده است، از لحاظ قالب یا صورت نیز همسنگ محتوا باشد. از امتیازات عمده چاپ جدید، نمایه‌ها (فهرست‌های راهنما) در آخر هر جلد است که هر یک به تنهایی می‌تواند تألیفی مستقل به شمار آید. در این نمایه‌ها ضبط صحیح – و در مواردی ضبط‌های گوناگون – هر اسم علم که در متن کتاب است همراه با صورت خارجی عمدتاً انگلیسی – آن آمده است، و در موارد لزوم اطلاعاتی مختصر راجع به آن نیز اضافه شده است. این فهرست اعلام خود می‌تواند منبع اطلاعاتی افزون بر متن برای خواننده به شمار آید و برای نویسندگان و مترجمان راهنما جهت ضبط صحیح اسامی بیگانه باشد. با اعمال این روش در کار فهرست‌نویسی، از تکرار صورت‌ها یا معادل‌های خارجی اعلام و اصطلاحات در پای صفحات متعدد پرهیز شده و در نتیجه صفحات کتاب آرایش چشمگیرتری یافته‌اند، و خواننده برای یافتن معادل یا ضبط خارجی یک اصطلاح یا اسم علم می‌تواند به سهولت به جای درست آن در کتاب مراجعه کند. شرکت انتشارات علمی و فرهنگی بجد می‌کوشد که تاریخ تمدن را در کوتاه‌ترین زمان ممکن به دست علاقه‌مندان برساند و وقفه‌ای در کار انتشار مرتب و زمان‌بندی‌شده آن پیش نیاید. با این حال، مشکلات کاری چنین بزرگ، که خود دایره‌المعارفی از وجود گوناگون فرهنگ بشری از کهن‌ترین دوران تمدن انسانی تا عصر ناپلئون است، بر خواننده پوشیده نیست، و اطمینان داریم که اگر احیاناً تأخیر کوتاهی در انتشار برخی از مجلدات پیش آید، خوانندگان ما را معذور خواهند داشت. در پایان، شرکت بر خود فرض می‌داند که، علاوه بر تقدیر و تشکر از مترجمان و ویراستارانی که در اصلاح و بهبود ترجمه کتابهای متعدد این مجموعه کوشیده‌اند، مراتب سپاس خود را به سرویراستار این مجموعه، آقای محمود مصاحب، و نیز به نسخه‌پردازان و نمایه‌سازان آن ابراز داشته و مساعی کارمندان بخش تولید شرکت و کلیه عزیزانی که در نشر این اثر همکاری صمیمانه دارند قدردانی کند. و من الله التوفیق و علیه التکلان.

توضیح مترجم کتاب اول

با کتاب حاضر، چند سال قبل، هنگام توقف در بغداد، از راه ترجمه عربی مقدمه آن که به نام جزء اول قصه‌الحضاره به توسط اداره فرهنگی جامعه عرب در قاهره منتشر شده بود، آشنا شدم. پس از آن دانستم که ترجمه فرانسه هم دارد و، پیش از آنکه به یافتن اصل انگلیسی آن موفق شوم، در صدد برآمدم که، مانند اعراب و فرانسویان، ترجمه فارسی کتاب را بتدریج منتشر سازم؛ به همین منظور مقدمه آن را به نام تاریخ تمدن در سال 1331 انتشار دادم. مسافرت بعدی به سوریه دنباله کار را متوقف ساخت و هنگامی که به تهران مراجعت کردم، با آنکه اصل انگلیسی کتاب را هم یافته بودم، دیگر آن شور سابق را برای این کار نداشتم. پس از آنکه در ضمن مذاکره برای ترجمه کتاب تاریخ علم با مؤسسه انتشارات فرانکلین آشنایی پیدا کردم، مطلب را با آقای همایون صنعتی مدیر آن مؤسسه در میان گذاشتم که اگر بشود، مؤسسه، مانند کارهای مفید دیگری که دارد، انتشار ترجمه کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت را نیز وجهه همت خویش قرار دهد. مدیر این مؤسسه، هنگام مسافرت به نیویورک و گفتگو درباره انتشار این ترجمه، رونوشتی از نظر انتقادی آقای جیمز برستد استاد مصرشناسی دانشگاه شیکاگو را، که به تاریخ 13 ژوئیه 1935 در مجله ستردی ریویو منتشر شده بود، برای اظهار نظر نزد اینجانب فرستادند. آثار این استاد بزرگ جزو مراجع آقای ویل دورانت بوده و در کتابنامه انگلیسی ضمیمه شده به آخر کتاب نام چند کتاب وی آمده است، و بدیهی است چنین مرد دانشمند سرشناسی نیکو می‌تواند اشتباهات خرد و درشت نوشته کسی مانند دورانت را، که خود به دشواری فراوان کار خویش معترف است، آشکار سازد. در آن مقاله البته چند فقره از این اشتباهات بخوبی شکافته شده و جای سخنی در مقابل آنها نمی‌ماند. من، پس از خواندن آن مقاله انتقادی، به مقدمه کتاب مراجعه تازه‌ای کردم و دیدم خود مؤلف با کمال علم به اینکه چنین نقصی در تألیف او پیش خواهد آمد به این کار دست زده و، همان‌طور که خود گفته، غرضش آن بوده است که تألیف جامعی ارائه دهد که خواننده عادی را از مراجعه به کتابهای متعدد بی‌نیاز و، یکجا، همه چیز را در تاریخ تمدن، با پیوستگیهایی که میان اجزای پراکنده آن وجود دارد، در برابر او قرار دهد. به هر صورت، بر فرض آنکه نظر آقای برستد برای امریکا و جهان انگلیسی‌زبان درست باشد (که مطابق فهرست آخر کتاب، تنها نام کتابهایی که در این موضوع به نظر ویل دورانت، نویسنده کتاب، رسیده یازده صفحه را پر می‌کند) و مثلاً ضروری نباشد که چنین کتابی به این صورت به زبان انگلیسی منتشر شود، برای ما، که عدد کتابهای فارسیی که در این موضوع داریم از عدد انگشتان دست تجاوز نمی‌کند، انتشار چنین کتابی قطعاً لازم است، همان‌گونه که اعراب و از آن مهمتر فرانسویان نیز پیش از ما به این کار دست زده‌اند. چنین بود که نظر سابق خود را برای لزوم ترجمه شدن این کتاب تأیید کردم و مؤسسه مرکزی فرانکلین در نیویورک هم با این کار موافقت کرد و، به خواست خدا، اینک جلد اول این دوره کتاب، که خود ثلثی از جلد اول انگلیسی میراث شرقی ماست، در دسترس خوانندگان فارسی زبان گذاشته می‌شود. گذشته از محاسنی که اصل این کتاب دارد و مؤلف در مقدمه خود از آنها نام برده، ترجمه آن نیز، از این لحاظ که مؤلف به همه جای زندگی و امور مختلف مادی و معنوی دست انداخته و از هر دری سخنی رانده، گنجینه‌ای از الفاظ و اصطلاحات و تعبیرات نماینده معانی گوناگون خواهد بود که شاید بسیاری از آنها برای بار اول است که اینچنین کنار یکدیگر و برای نمایاندن مفاهیم جدید مشاهده می‌شود، و شک نیست که این خود کمک سرشاری به ثروتمند ساختن زبان فارسی خواهد کرد. در صورتی که یک لفظ یا اصطلاح خارجی برای یک بار ضمن نوشته‌ای دیده شود، شخص مترجم ممکن است هنگام انتخاب معادلی فارسی برای آن دچار تردید شود، یا معادلی که برمی‌گزیند چندان شایسته نباشد، ولی اگر چنین لفظی در یک فصل یا در یک رشته فصول یک کتاب مکرر آمده باشد، خود این سبب خواهد شد که، با مقایسه همه رنگهای گوناگونی که آن لفظ در جاهای مختلف پیدا کرده است، بتواند بهترین معادل را برای آن پیدا کند، و قطعاً این معادل لفظی خواهد بود که جای خود را در زبان فارسی باز خواهد کرد و دیگر مترجمان با کمال میل آن را در ترجمه‌های خود به کار خواهند برد. کسانی که در ضمن خواندن کتابهای ترجمه‌شده فارسی به این نکته توجه داشته‌اند که اصل کلمات خارجی را با تعبیرهای فارسی آنها بسنجند نیک می‌دانند که در این بیست – سی سال اخیر که کار ترجمه رونق گرفته چگونه معادلهای متعددی برای یک کلمه جعل شده و بالاخره یکی از آنها که بهتر منظور را می‌رسانیده و بیشتر رنگ و ترکیب فارسی داشته جای خود را باز کرده و درست همسنگ همان کلمه خارجی شده است. خوشبختانه کم‌کم دوره لجبازی مشتی که خیال می‌کردند عین کلمات خارجی بهتر از یافته‌های قدیمی یا مجعولات تازه فارسی مفاهیم را نشان می‌دهد در شرف سپری شدن است، و همچون خورشید آشکار است که، یک نسل نگذشته، همه کلماتی که اکنون یافتن برابر فارسی آنها بسیار دشوار می‌نماید ناچار لغت فارسی پیدا خواهد کرد، و این هیچ دلیل دیگری ندارد جز اینکه تا آن زمان مترجمان و خوانندگان هر دو آن‌گونه که باید معانی را درک می‌کنند، و چون چنین شود، بی‌رنجی معادل فارسی آن را خواهند یافت؛ البته در این میان پیشوندها و پسوندهای فارسیی که عدم توجه فراوان به زبان مادری آنها را تاکنون مهجور نشان می‌داده، در نتیجه یادآوریهای مکرر دوستاران زبان فارسی، حیات تازه پیدا خواهند کرد، و همین امر است که برای ترکیب پاره‌ای کلمه‌ها و ساختن همسنگهای کلمه‌های خارجی، که خود نیز چیزی جز ترکیب پاره‌های یونانی و لاتینی یا غیر آنها نیستند، بی‌اندازه سودمند و کارآمد خواهد بود. یکی دیگر از فواید این کتاب که در روشن کردن ذهن و بیدار کردن حسن نکته‌سنجی و جهان‌بینی خوانندگان فارسی زبان بی‌اندازه تأثیر دارد آن است که مؤلف با آوردن شواهد فراوانی از کهنه و نو، و از مردم شرق و غرب و همه‌جای زمین، خواننده را به همه زمانها و مکانها رهبری می‌کند و او را با جهان وسیع آشنا می‌سازد و حقایق این جهان را به زبانهای گوناگون – از سخنان پیامبران و فیلسوفان گرفته تا گفته‌های وحشیان – و با بیان راهها و رسمهای بسیار متفاوت زندگی در سراسر زمان و مکان، در دسترس خواننده می‌گذارد و ناچار او را به اندیشیدن وامی‌دارد، و اگر برای کسی فرصت سیر در آفاق و انفس دست نداده است، لا‌اقل از این راه با سیری که دیگران کرده‌اند آشنا می‌شود و جهان را بهتر می‌شناسد. بزرگترین سد راه پیشرفت تنگ‌نظری فکری است، و ملتهایی که پیوسته در راههای تازه زندگی قدم می‌نهند و برای مردم دیگر جهان افقهای تازه می‌گشایند همانهایی هستند که دامنه دید اندیشه آنان وسعت یافته و هرگز اسیر اوضاع و احوال خاص نمی‌مانند و هر گامی را که فراتر نهاده می‌شود مخالفتی با آیین زندگی و دین نمی‌شمارند. در واقع، ملتهای عقب‌افتاده، که از ترقی و تجدد هراسانند و آن را با دین – که خود آیین پاک زندگی و اکتشاف روز‌افزون جهانی است که خالق آن آفریده – مخالف می‌شمارند، گول خورده‌اند و به نام خدا‌پرستی گرفتار سرپنجه پدر‌پرستی و نیا‌پرستی هستند و جرئت آن ندارند که از دایره‌ای که پدرانشان در آن می‌زیسته‌اند گامی فراتر نهند و در جهانی که جهان‌آفرین آفریده پژوهش کنند و نادانسته‌های آن را بازیابند و زندگی را که خدا شیرین و شیرینتر خواسته بر خود تلخ روا ندارند؛ زهی نادانی! زهی ناسپاسی!… مترجم هیچ ادعایی ندارد که کار ترجمه وی کامل و بی‌نقص است، بخصوص آنکه حرفه وی تاریخ نیست؛ البته با گرفتاریهای فراوان زندگی بسیار احتمال دارد که خطاهایی در نقل و ترجمه شده باشد، ‌ولی خوشحال است که به آن اندازه که از عهده وی ساخته بوده کوشیده است که عمداً کار غلطی نکند. امیدوار است آیندگان، که اسباب کار بیشتری در دسترس دارند، رفته رفته کارها را کاملتر کنند که اجر آن نصیب پیشینیان نیز خواهد بود. احمد آرام تهران، فروردین 1337

توضیح مترجم کتاب دوم

کمابیش پنجاه سالی از نوشته شدن «هند و همسایگانش» می‌گذرد، و در این نیم قرن هم هند و همسایگانش زیر و رو شده‌اند و هم هندشناسی. از این‌رو کتاب نیاز به دستکاریهایی داشت که هم کمی گرد کهنگی از آن بزداید (با آوردن دیدگاههای تازه‌تر، مثلاً در زمینه‌های فلسفی) و هم تا حدی لغزشهایی را که در کار مؤلف به چشم می‌خورد یادآوری کند (مثلاً درباره مفاهیم آیین بودا)، و این کار تا حدودی در این ترجمه انجام گرفته است، که به اختصار چنین است: 1) به دست دادن ممکنترین صورت فارسیده، یا فارسی شده تلفظ نامها و واژگان سنسکریت یا پالی. مثلاً نوشته‌ام ویدانته (Vedanta ) نه ودانتا، که این نه تلفظ سنسکریت است و نه به آن نزدیک و نه فارسیده است. 2) ارجاع و نقل منابع فارسی هند، هرجا که ترجمه آنها مستقیماً یا نامستقیماً مورد استناد نویسنده بوده است؛ نقلهایی از تاریخ فرشته، طبقات ناصری، جهانگیر نامه، تاریخ یمینی، و مانند اینها در پانوشتها از آن جمله است. 3) به جای ترجمه‌های منقول نویسنده از متون کهن یا فلسفی هند، از ترجمه‌های دقیقتر و جدیدتری که در سی سال اخیر صورت گرفته استفاده کرده‌ام. 4) از پانوشتهای گوناگونی که بی‌شک خیلی از آنها برای صاحبنظران در شمار توضیح واضحات است دریغ نکرده‌ام. 5) افزوده‌هایم را در متن در [ ] آورده‌ام. این‌گونه افزوده‌ها در پانوشتها با «-م.» مشخص شده است. بخش ویراستاری این مجموعه نیز در انشا، املا، سیاق عبارات، و کتابت نامها و واژگان ترجمه من حک و اصلاحاتی کرده است که گویا به سیاست چاپ کل این مجموعه بستگی دارد؛ مثلاً گویا بناست که برای نامها و مفاهیم مشترک میان ترجمه فارسی مجموعه تاریخ تمدن و دایره‌المعارف فارسی، ضبط دایره‌المعارف ملاک باشد. از این‌رو، برای مثال، ویشیه، شودره، بگودگیتا، بدی‌ستوه، ستی، منار قطب، شکونتلا، و مانند اینها به ویسیه، سودره، بهاگاوادگیتا، بودی ستوه، ساتی، قطب منار، شاکونتالا، و… تبدیل شده است؛ عباراتی چون «نقش دیوار گستاخانه عشق» «فرسکوی برجسته عشاق» شده است؛ در بخش آیین بودا، «سه سبد آیین» به «سه سبد شریعت» و «آگاهی درست» و «یکدلی درست» به «حال درست و فلسفه درست»‌ اصلاح شده است. ع. پاشائی شهریور 1365

توضیح مترجم کتاب سوم

این کتاب، که کتاب سوم از جلد اول تاریخ تمدن ویل دورانت است، در سال 1337 ترجمه شد و نشر اول آن در سال 1338 صورت گرفت. چنانکه در مقدمه آن نشر اشاره کردم، دورانت، برخلاف اکثر مورخان، تاریخ را سرگذشت شاهکارهای افرادی استثنایی و منحصر به جنگها و سیاستبازیها نمی‌داند و همچنین، به شیوه کوته‌نظرانه برخی از محققان غربی، مشرق زمین را با دیده تحقیر نمی‌نگرد و تاریخ تمدن را از یونان آغاز و به اروپای غربی ختم نمی‌کند. از این‌رو، تاریخ تمدن او، با آنکه چندان به کار اهل تخصص نمی‌خورد، برای خواننده ایرانی سودرسان است. نشر حاضر، که از طرف سازمان انتشارات آموزش انقلاب اسلامی صورت می‌پذیرد، از لحاظ اصطلاحات و نامها، با جلدهای دیگر تاریخ دورانت همنوا شده است. ناگفته نماند که چون دورانت، پیش از چاپ کتاب خود، برخی از یادداشتهای فصلها را حذف کرده است، در توالی شماره‌های مربوط به «یادداشتها» (که در خلال سطرها قید شده‌اند) جای جای طفره‌هایی به نظر می‌رسند. بی‌گمان، اندرزهای خوانندگان دانش‌پرور به اصلاح نشرهای آینده این کتاب کمک خواهند کرد. ا.ح. آریان‌پور تهران، تیر ماه 1365

سخنی درباره مؤلف؛

ویلیام جیمز دورانت (1885- 1981)، در رشته‌های فلسفه ، زیست شناسی و تعلیم و تربیت دانش‌اندوزی کرد و سرانجام از دانشگاه کلمبیا دکترای فلسفه گرفت. او از بزرگ‌ترین تاریخ‌نگاران معاصر به شمار می‌آید که در کتاب تاریخ تمدن خود، از آثار همه‌ی تاریخ‌نگاران جهان، از پدر تاریخ یعنی هردوت تا آرنولد توین‌بی، سود جسته و مکتب جدیدی از تاریخ‌نگاری ایجاد کرده است. اگر تاریخ‌نگاران دیگر فقط به سیر تمدن بشری توجه کرده‌اند، او به عامل‌های تمدن ساز در طول تاریخ توجه ویژه داشته است. زندگی دورانت ویلیام جیمز دورانت ، در 5 نوامبر 1885 در منطقه‌ی “نورث آدامز” ماساچوست به دنیا آمد و در 7 نوامبر 1981، در سن 96 سالگی در لوس آنجلس درگذشت. او تحصیلات خود را در رشته‌های فلسفه، زیست‌شناسی و تعلیم و تربیت در دانشگاه‌های مختلف گذراند و در سال 1917، از دانشگاه کلمبیا دکترای فلسفه گرفت و یک سال در همان دانشگاه فلسفه تدریس کرد. او از دوران کودکی انسانی پرکار بود . پدرش در این باره گفته است: ” شاید هنگامی که من هنوز در خواب بودم، سر کار می‌رفت و شب که باز من به خواب رفته بودم، برمی گشت. او همیشه سختکوش بود. کاهلی و تنبلی او را به یاد ندارم. ” دورانت ، ضمن تحصیل می خواست کشیش بشود، ولی با خواندن کتاب “اخلاق” نوشته اسپینوزا، از این کار منصرف شد و گفت:”نمی‌توانم بین آرای دینی و انسان دوستی با سوسیالیزم ارتباطی منطقی برقرار سازم.” هنگامی که هم تحصیل می کرد و هم تدریس، با دوشیزه آریلکه از شاگردان باهوش او بود، ازدواج کرد و کتاب تاریخ تمدن را به کمک همسرش به پایان رساند. این همسر دانشمند تا 25 اکتبر 1981، یعنی سیزده روز پیش از مرگ همسر، استاد و همکارش، ویل دورانت زنده بود و به زبان دیگر، تا آخر عمر با او بود. ویل دورانت زمانی که در دانشگاه‌های “سیتون هال ” زبان لاتین و فلسفه را فرا می‌گرفت، به طور آزاد و در حاشیه آن برای ارضای حس کنجکاویش تاریخ می‌خواند. عشق او به تاریخ او را به سوی این رشته سوق داد. او از آغاز تمدن بشر تا زمان خودش را مطالعه کرد و هرگز در رشته‌ی تاریخ مدرک دکترا نگرفت؛ گر چه بزرگ‌ترین تاریخ‌شناس زمان خود شد. ویل دورانت در قالب مطالعه‌ی زندگی فیلسوفان بزرگ دنیا، از حکمای یونان قدیم تا دوره معاصر، رویدادها و پدیده‌های تاریخی را که همزمان با زندگی آن فیلسوفان بود، مطالعه کرد او عقیده داشت که فیلسوفان به دو صورت بر تاریخ بشر مؤثرند : اول ، تحت تأثیر رویدادهای گذشته و حال قرار گرفته و جهان بینی جدیدی بیان کرده اند. دوم ، این جهان‌بینی در سیر رویدادهای آینده مؤثر بوده و دوران پس از آنان را تغییر داده است. از این جهت بود که دو جلد از یازده جلد کتاب تاریخ تمدن خود را به نام دو فیلسوف بزرگ نوشت: جلد نهم کتاب را تحت عنوان “عصر ولتر ” معرفی کرده است و در آن، همه رویدادهای اروپا را در مسیر زندگی ولتر جستجو می کند و تأثیری را که او بر عصر خویش گذاشت، نمایان می‌سازد. در جلد دهم نیز که “روسو و انقلاب” نام دارد، تأثیر آرای ژان ژاک روسو، فیلسوف بزرگ فرانسوی را بر انقلاب فرانسه نشان می‌دهد. شیوه تاریخ نویسی ویل دورانت دورانت در آغاز، ضمن آن که مدیریت دانشگاه لبورتمپل را در نیویورک بر عهده داشت و در بخش فلسفه، استاد دانشگاه کالیفرنیا بود، کتابی با عنوان “تاریخ فلسفه” نوشت. سپس، از سال 1927 تصمیم گرفت تاریخ تمدن جهان را تدوین کند. او برای نوشتن هر جلد از این کتاب، با توجه به موضوع آن و جایی که باید تاریخ آن نوشته شود، به آن نقطه‌ی جغرافیایی سفر می‌کرد. او به همراه همسرش، “آریل دورانت”، در سال 1930 رهسپار سفر دور دنیا شدند و مصر، خاور نزدیک، هندوستان، ژاپن و سایر سرزمین‌های خاور دور را از نزدیک دیدند. بار دیگر در سال 1932، به گشت و گذار در ژاپن و منچوری، سیبری، روسیه، لهستان پرداختند. این سفرها، به نگارش کتاب “مشرق زمین، گاهواره تمدن” که در سال 1935 انتشار یافت، کمک فراوانی کردند. این نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های تاریخ تمدن بود. پس از آن، سفرهای بسیار دیگری به اروپا، خاورمیانه و خاور دور پیش آمد، از جمله، از تابستان سال 1948 به مدت 6 ماه در ترکیه، عراق، ایران و اروپای شرقی به مسافرت پرداختند. ویل دورانت بیش از تاریخ‌نگاران دیگر به عامل‌های تمدن‌ساز در طول تاریخ توجه داشته است. خود او می‌گوید:” تمدن رودی است با دو ساحل ” و چنین می اندیشد که بیش تر تاریخ نگاران تنها به خود رود توجه دارند و این رودخانه، گه گاه به دست آنان که می‌کشند، می‌دزدند و غوغا می‌کنند، پر از خون شده است. او کوشش فرهنگی خود را در مجموعه‌ی بزرگ “تاریخ تمدن” وقف نوشتن رویدادهایی کرد که در دو ساحل رخ داده است و روی می‌دهد، جایی که به قول او:”مردمان گمنام خانه می‌سازند، عشق می‌ورزند، کودک می‌پرورند، آواز می‌خوانند، شعر می‌سرایند و مجسمه می‌سازند.” از این رو، در کتاب تاریخ تمدن او از رویداد نگاری ساده گرفته تا جنبه‌های علمی تاریخی و حتی فلسفه تاریخ دیده می‌شود و باریک‌ترین و پیچیده‌ترین بازتاب‌های اندیشه‌ی انسان را که مذهب، فلسفه، علم و هنر باشد، شرح داده است. دورانت در آغاز کتاب تاریخ تمدن خود که از شرق باستان آغاز می شود و سرانجام با عصر ناپلئون پایان می پذیرد، می‌نویسد:”می‌خواهم تاریخی پیرامون تمدن بنویسم و با کم‌ترین جا، بیش‌ترین مطلب را درباره سهم نبوغ و کارمردان بزرگ به میراث فرهنگی بشر بیان کنم.” ویل دورانت در اصل به تاریخ به عنوان یک علم مجرد نگاه نمی کرد ، بلکه تاریخ را همواره با تأثیر عامل‌های دیگر بر روی آن در نظر می‌گرفت. او در کتابی با عنوان درس‌های تاریخ که در سال‌های پایانی زندگی خود و پس از پایان یازده جلد کتاب تاریخ تمدن خود تألیف کرد، تأکید دارد که تاریخ ملت‌ها باید با توجه به پدیده های علمی جدید ، مانند زیست‌شناسی و هم چنین نژاد، اخلاق، اقتصاد، فلسفه، شیوه‌ی حکومت، مفهوم پیشرفت، جغرافیا و عنصرهای دیگری که در ساختار تاریخ بشریت مؤثرند، به نگارش درآید. دورانت ادعا می کند که تاریخ پیرو زمین‌شناسی است و برای توجیه ادعای خود می‌گوید:”هر روز در گوشه‌ای، دریا بر خشکی یا خشکی بر دریا پیشروی می‌کند. شهرها زیر آب ناپدید می‌شوند و ناقوس کلیساها نوای غم‌انگیز سر می‌دهند. اقلیم بر احوال انسان‌ها سخت مسلط است؛ هم چنان که مونتسکیو بر آن تأکید دارد. جغرافیا، زادگاه تاریخ است، مادر و پرورنده آن است و خانه‌ای است که تاریخ در آن نظم می‌پذیرد. قانون‌های اخلاقی نیز پیرو تاریخند. آن‌ها ناگزیرند با شرایط تاریخی و محیطی سازش داشته باشند. اگر تاریخ اقتصادی بشر را به سه مرحله‌ی شکار، کشاورزی و صنعت تقسیم کنیم، می توانیم انتظار داشته باشیم که قانون اخلاقی هر مرحله، در مرحله بعد تغییر کرده است. در مرحله شکار، انسان ناگزیر بود که هر دم در تعقیب و کشتن باشد. درنده خویی که ویژگی اخلاقی این دوره است، در دوران های دیگر وجود ندارد .” ویل دورانت درباره اهمیت ارتباط دین با تاریخ می‌نویسد:”حتی مورخ شکاک هم فروتنانه در برابر دین تعظیم می‌کند، زیرا می بیند که دین در هر سرزمینی و هر عصری، درهمه‌ی شئون زندگی بشر تأثیر مستقیم دارد.” و این که جلد سوم و چهارم و ششم تاریخ خود را تحت عنوان ” قیصر و مسیح “، ” عصر ایمان ” و سرانجام ” اصلاح دین ” بیان می‌کند، ‌به همین منظور است. او در بیان اهمیت دین در تاریخ بشریت می‌گوید:”دین باعث تسلای همه ابنای بشر بوده است و معلمان ، پدران و مادران را در تأدیب جوانان یاری کرده است.” به نظر او، اقتصاد و چگونگی گذران زندگی، در سیر تحولات تاریخی نقش مستقیم دارد و در روابط بین المللی به طور معمول، “اصطکاک منافع اقتصادی” جنگ و بحران می‌آفریند. جنگ‌ها مسیر تاریخ ملت‌ها را تغییر می‌دهند. او یکی از عنصرهای پایدار تاریخ را جنگ می‌داند. از زمان بربریت تا تمدن و دمکراسی، همواره این پدیده برقرار بوده است و از 3421 سال تاریخ مدون بشر، فقط 268 سال آن بدون جنگ گذشته است. ویل دورانت برای آن که بگوید که در طول تاریخ ، بشریت نتوانسته است از جنگ پرهیز کند، به گفته هراکلیتوس، فیلسوف یونانی اشاره می‌کند که:”جنگ یا رقابت، پدر همه چیز است.” اثر جاودانه کتاب‌های یازده جلدی تاریخ تمدن او عبارتند از : 1- مشرق زمین، گاهواره تمدن؛ 2- یونان باستان؛ 3- قیصر و مسیح 4- عصر ایمان؛ 5- رنسانس؛ 6- اصلاح دین؛ 7- آغاز عصر خرد؛ 8- عصر لویی؛ 9- عصر ولتر؛ 10- روسو و انقلاب و 11 – عصر ناپلئون. ویل دورانت 90 ساله بود که دست از کار کشید ؛ در حالی که هنوز شوق ادامه تدوین تاریخ را داشت، می گفت :” نفس آرزومند است، اما تن نمی‌کشد.” جلدهای یازده گانه‌ی تاریخ تمدن، همواره از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده و هنوز هم این گونه است. جلد دهم کتابش، روسو و انقلاب، در سال 1968 جایزه ادبی ” پولیتزر ” را دریافت کرد. (این جایزه را ژوزف پولیتزر (1911 – 1847) ناشر و روزنامه نگار آمریکایی، بنیان‌گذاری کرد و هر سال به برگزیدگانی از رشته‌های گوناگون روزنامه‌نگاری و ادبیات ایالات متحده‌ی آمریکا داده می‌شود.) ترجمه‌ی متن انگلیسی مجموعه‌ی تاریخ ویل دورانت در سال‌های 1337 تا 1359، در 27 جلد توسط انتشارات فرانکلین سابق و اقبال در ایران به چاپ رسید. این کتاب ها را 20 مترجم به فارسی برگرداندند. پس از آن که مؤسسه انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی به جای مؤسسه فرانکلین بنیان‌گذاری شد، 27 جلد کتاب تاریخ ویل دورانت، در یک مجموعه‌ی فشرده‌ی یازده جلدی انتشار یافت. مترجمان اصلی تاریخ تمدن ویل دورانت عبارتند از: احمد بطحایی، احمد آرام، ‌علی پاشایی، امیر حسین آریان‌پور، فتح الله مجتبایی، هوشنگ پیر نظر، حمید عنایت، پرویز داریوش، علی اصغر سروش، ابوطالب صارمی، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم طاهری، صفدر تقی‌زاده، ‌فریدون بدره‌ای، سهیل آذری، پرویز مرزبان، اسماعیل دولتشاهی، عبدالحسین شریفیان، ‌ضیاءالدین طباطبایی، علی اصغر بهرام بیگی. دورانت در نگاه اندیشمندان ویل دورانت کار پژوهشی و علمی خود را از فلسفه آغاز کرد و با تاریخ به پایان رساند. هنری توماس، در کتاب “بزرگان فلسفه “، ضمن آوردن شرح حال او می‌نویسد:”بزرگ‌ترین کار او در فلسفه این بود که اندیشه‌ها و افکار دشوار و پیچیده را به زبانی ساده و گیرا بر می‌گرداند. وی فلسفه را از زاویه‌های مهجور و دور از دسترس بیرون آورد و در خانه‌های مردم عادی ، در دسترس همه قرار داد و آن را مقبول عام ساخت.” تاریخ او را می‌توان مجموعه‌ای از جامعه‌شناسی، فلسفه و تاریخ دانست. به زبان دیگر ، اثر او گنجینه‌ای از علوم انسانی است و می‌توان گفت، 600 سال پس از مرگ ابن‌خلدون، ویل دورانت تاریخ را به سبک او نوشته است؛ زیرا در تمام مراحل آن، نکته‌های ظریف جامعه‌شناسانه را رعایت کرده است. 1. هانری توماس. بزرگان فلسفه. ترجمه‌ی فریدون بدره‌ای(تهران، انتشارات کیهان، 1365) 2. ویل و آریل دورانت. درس‌های تاریخ . ترجمه‌ی خشایار دیهیمی و احمد بطحایی (تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1372) 3. دایره المعارف آمریکانا، جلد نهم ، ص 486. 4. ویل دورانت، تاریخ تمدن، 27 جلدی(تهران، ‌انتشارات فرانکلین، 1341).

پیشگفتار

با انتشار این کتاب قسمت اول از کار مهمی که مایه مسرت خاطر بوده و از بیست سال باز متهورانه به آن پرداخته‌ام، یعنی نوشتن تاریخی از تمدن، صورت فعلیت به خود گرفته است. در این کتاب، قصد من آن است که به اختصار هرچه تمامتر معلوم دارم که نبوغ و کوشش بشری در ساختن میراث فرهنگی ما تا چه حد مؤثر بوده است، و از حقیقت و جوهر ترقیات روح ابداع و اختراع، سازمانهای اقتصادی، اشکال مختلف حکومتها، تمایلات مختلف دینی، تکامل اخلاق و آداب، شاهکارهای ادبیات، پیشرفت علوم، خردمندیهای فلسفی، و ابتکارات هنری سخن برانم و، در هر قسمت، از علل و آثار آنها بحث کنم. بر من پوشیده نیست که دست زدن به چنین کاری عمل دشوار و بزرگی است و کسی که به آن می‌پردازد مثل این است که گرفتار غرور شده باشد. پس از سالهای فراوان کار، من تازه توانسته‌ام که یک پنجم کتاب را تمام کنم، و نیک می‌دانم که یک فرد و یک دوره زندگی هرگز نمی‌تواند به این عمل مهم به وجه شایسته قیام کند. با وجود این، رؤیایی در برابر من مجسم شده است که، با وجود اشتباهات فراوانی که ناچار در چنین اثری پیدا می‌شود، کاری که من کرده‌ام ممکن است برای کسانی که تمایلات فلسفی وادارشان می‌کند تا امور را به شکل کلی و مجموع مورد نظر قرار دهند و هر امر جزئی را در محل زمانی خود در صورت مجسم شده واحدی ببینند، مفید واقع شود، و به این ترتیب به وحدت و جامعیتی که طالب آن هستند به صورتی علمی دسترسی پیدا کنند. مدت مدیدی است که من به این عقیده رسیده‌ام که طریقه نوشتن تاریخ به شکل قسمتهای مجزا از یکدیگر، که من آن را ترتیب طولی نام می‌دهم – مانند تاریخ اقتصادی، تاریخ سیاسی، تاریخ مذهبی، تاریخ فلسفه، تاریخ ادبیات، تاریخ علوم، تاریخ موسیقی، و تاریخ هنر – حق وحدت زندگانی بشری را ادا نمی‌کند، و تاریخ در عین حال که به صورت طولی نوشته می‌شود باید متفرعاتی هم داشته باشد، و جنبه ترکیبی و تحلیلی هر دو باید مراعات شود؛ تاریخ وقتی به صورت کمال مطلوب نزدیک خواهد شد که مورخ، برای هر دوره تاریخی، صورت کاملی از سازمانها و حوادث و طرق زندگیی را که از مجموع آنها فرهنگ یک ملت ساخته می‌شود رسم کند. ولی تراکم اطلاعات در تاریخ نیز مانند علوم سبب تجزیه و انقسام شده و صدها شعبه اختصاصی از آن میان بیرون آمده است، و محققان این عمل را که کسی در صدد برآید جهان مادی یا گذشته زنده بشری را یکجا تصویر کند ممنوع داشته‌اند، زیرا هرچه وسعت میدان کار زیادتر باشد، خطر اشتباه بیشتر می‌شود؛ و هرکس که در راه ساختن صورت واحد مرکبی برآید که همه چیز را شامل شود، ناچار هدف تیرهای انتقاد متخصصان فن خواهد شد. پتاح حوتپ، پنج هزار سال پیش از این، چنین نوشته است: «فکر کن که ممکن است در مجلسی که سخن می‌گویی کارشناسی در میان حاضران مجلس باشد و به معارضه با تو برخیزد؛ به همین جهت است که نباید در هر مجلس از هر دری سخن گفته شود، که این عین دیوانگی است.» نوشتن تاریخی برای بشریت به اندازه تمام کوششهای فلسفی ادعا‌آمیز است؛ این عمل در نظر ما صورت مسخره‌آمیز یک جزء را مجسم می‌سازد که می‌خواهد کلی را که خود پاره‌ای از آن است توضیح دهد. چنین اقدام جسورانه‌ای مانند ورود در فلسفه عذر مقبولی ندارد، و بهترین وصفی که از آن بشود این است که آن را تهوری احمقانه بدانند؛ با همه این احوال، خوب است که اجازه این آرزو را بدهند که در این میدان نیز مانند فلسفه بعضی از مردم حادثه‌جو وارد شوند و در گردابهای مرگبار آن به شناوری بپردازند. اگر داستان ما از شرق آغاز می‌کند، نه تنها از آن‌روست که آسیا قدیمیترین نمایشگاه مدنیت است، بلکه از آن جهت است که این تمدنها به منزله خمیرمایه و شالوده فرهنگ یونان و روم هستند، که سر هنری مین به اشتباه آن را سرچشمه‌ای می‌داند که عقل و فکر جدید از آن سیراب شده است. اگر نیک بدانیم که چه اندازه از اختراعات لازم برای زندگی و همچنین سازمان اقتصادی و سیاسی یا علوم و ادبیات و آنچه در فلسفه و دین داریم از مصر و شرق برخاسته، تعجب خواهیم کرد. در حالت کنونی – که بزرگی اروپا رو به زوال می‌رود و در عین حال آسیا مشغول به تجدید حیات است و خوب می‌توان پیش‌بینی کرد که بزرگترین مسئله قرن بیستم قضیه تصادم میان شرق و غرب خواهد بود – نوشتن تاریخ بر سنت قدیم، یعنی به این ترتیب که از یونان و روم شروع شود و تمام آسیا در چند سطر خلاصه گردد، نه تنها یک خطای علمی است، بلکه نقص بزرگی در نمایش واقعیتها به شمار می‌رود، و ممکن است نتایج شومی داشته باشد. آینده متوجه اقیانوس آرام است، و ما باید همه هوش و حواس خود را به این طرف از جهان معطوف داریم. ولی دماغ غربی چگونه ممکن است مشرق زمین را فهم کند؟ هشت سالی که من در مطالعه و مسافرت گذراندم به من فهماند که اگر یک غربی تمام عمر خود را به مطالعه در قضایای مشرق زمین وقف کند، باز هم نمی‌تواند روح اسرارآمیز شرقی را چنانکه هست درک کند. ممکن است هر بخش یا هر فصلی از این کتاب اسباب تکدر خاطر یا استهزای خواننده وطنپرست شرقی قرار گیرد: یهودی بسیار متعصب در عقاید خود، بایستی به صبر و حوصله قدیمی که در او سراغ داریم متوسل شود تا بتواند از آنچه من درباره یهوه نوشته‌ام چشم‌پوشی کند؛ فیلسوف هندو افسوس خواهد خورد که من تا چه حد به سطح و ظاهر فلسفه هندی نگریسته و در عمق آن وارد نشده‌ام؛ و حکیم چینی یا ژاپنی، که این کتاب را می‌خواند و می‌بیند که از دریای ژرف ادبیات و فلسفه او منتخبات نامطبوع و مختصری در اینجا آورده‌ام، ناچار به من از روی دلسوزی خواهد خندید. آقای هری ولفسن، استاد دانشگاه هاروارد، بعضی از اشتباهات مربوط به دولت یهود را اصلاح کرده است؛ و دکتر آناندا کومار شوامی، از مدرسه عالی هنرهای زیبای بستن، بخش مخصوص به هندوستان را با تحمل رنج فراوان اصلاح کرده، و البته مقصودم این نیست که نتایجی که در این کتاب به آنها رسیده‌ام، یا خطاهایی که هنوز در آن موجود است، به مسئولیت مشارالیه است. آقای اچ. اچ. گوون، شرقشناس بزرگوار دانشگاه واشینگتن، به اتفاق آقای اپتن کلوز، که گویی اطلاعات او نسبت به مشرق زمین بی‌پایان است، خطاهای فاحشی را که در فصلهای مربوط به ژاپن و چین وجود داشت اصلاح کرده‌اند، و آقای جرج سوکولسکی در فصلهای مربوط به زمان معاصر شرق دور، نظر به وسعت اطلاعی که در این زمینه دارد، تجدید نظر کرده است. اگر خوانندگان به این کتاب آن اندازه توجه کنند که به چاپ دوم برسد، آن گاه فرصت را غنیمت خواهیم شمرد و نظرهای اصلاحی خوانندگان و کارشناسان و انتقادکنندگان را در آن وارد خواهیم کرد. در اینجا اجازه می‌خواهم که کلام تای تونگ نویسنده کتاب تاریخ خط چینی در قرن سیزدهم را تکرار کنم و بگویم: «اگر می‌خواستم آن اندازه منتظر بمانم تا کتابم کامل شود، هرگز از نوشتن این کتاب فارغ نمی‌شدم.» ما اینک در روزگاری به سر می‌بریم که مردم برای کسب معرفت بیشتر از گوش خود استفاده می‌کنند، و نمی‌توان انتظار داشت کتابهای گرانقیمتی که موضوع آنها دلپسند عده معدودی است که تمام عالم را وطن خود تصور می‌کنند، رواج فراوان به دست آورند؛ به همین جهت، ممکن است سایر قسمتهای این دوره کتاب در نتیجه حوادث اقتصادی دیر منتشر شود. اگر توجه مردم به این عمل تهورآمیز من به اندازه‌ای باشد که من بدون وقفه به آن ادامه بدهم، بخش دوم آن در اواخر سال 1940 حاضر خواهد بود، و اگر عمری باشد، بخشهای پس از آن در فاصله‌های پنج سال به پنج سال حاضر چاپ خواهد بود. کمال مسرت من در آن است که تنها به این کار مشغول باشم و به هیچ عمل ادبی دیگر نپردازم. من به اندازه‌ای که وقت و مقتضیات اجازه بدهد در کار خود می‌کوشم، به این امید که دسته‌ای از معاصران که با من همراه هستند در راه تحصیل علم با من پیر می‌شوند، و کتابهای من برای فرزندان ما کمکی است تا گنجهای گران‌بهایی را که از پدران ما رسیده بهتر بشناسند و از آنها لذت ببرند. ویل دورانت مارس 1935