خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بعد از چندی سلام.

هر چه فکر می‌کنم چیزی به ذهنم برای نوشتن نمی‌ آید. گفتم نبودم مدتی بیایم یک سلام علیکی بکنم یک خداحافظی بگیرم بروم پی کارم. کدام کار نمی‌دانم. شاید اصلا کاری نداشته باشم. توی این مدت همه چیز عوض شده است، ولی من زیاد مروری نداشتم حالا اگر بخواهم در مورد این جدید بودن حرف بزنم و به قولی قضاوت کنم میشود مثل تفسیر گیتار به پوک ساختمان سازی.
البته باید که بیشتر پوک را لمس کنم و گیتار را هم همین طور. باید ببینم چرا حالا پوک ساختمان سازی؟.

اگر شکلش مثل پوک نباشد قطعا مثل پوک احساسات و مغذ آدم را جریحه دار میکند و اگرچه گوپ گوپ ندارد ولی مثل پوک توی قلب آدم صدا می‌کند. سنگ های قلب و مغذ را می‌ترکاند بعد با اشک و لبخند مخلوت می‌کند و تار می‌سازد.
خُُُُب بگذریم. برویم تا طناب دار را برای‌مان حاضر نکرده اند.
چی؟ کجا برویم؟.

یعنی می‌گویم برویم سر مطلب اصلی خود‌مان. یعنی سلام علیکی بکنیم و خداحافظی بگیریم و برویم.

۷ دیدگاه دربارهٔ «بعد از چندی سلام.»

سلام بر همگی. یعنی خودمان ۵ نفر و بعدی ها. خخخخخ. دیدم جواب رعد بزرگ زیر کامنت یلدا خانم بود گفتم یه دیدگاه جدید بنویسم.
خب در کل ممنون از همگی این که هیچ جا هم که نرم حقیقتش اینه که بعد از هر سلامی خدا حافظ هستش. خخخخ. امیدوارم و امیدواریم که باشم و باشیم و همه ی فعالیت هامان را در اختیار هم دیگر بگذاریم و لذت ببریم از زندگی و عشقولانه زندگی کنیم و و و و و و. هرچی چیز خوبه همش مال خودمان کورل ها بادا.

دیدگاهتان را بنویسید