خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

بحثی درباره عزیز دلمان، ایران، آن هم از نوع سپید

سلام دوستان عزیز.
اگر اشتباه نکنم چند روز دیگر چندمین سالروز انتشار روزنامه ایران سپید است. تاریخ های دقیقش یادم نیست و شما می توانید بجای این دوتا “چند” هر چه خواستید بگذارید، تغییری در اصل بحث نمی دهد. اصل بحث این است که در یکی از همین سالروز ها آقای سهیل معینی، همنوع فرهیخته ما و سردبیر روزنامه، نوشتند (و درست هم نوشتند) که ایران سپید یکی از سرمایه های جامعه نابینایان است. پس من که عضوی از همین جامعه ام، به نوعی یکی از صاحبان این سرمایه به حساب می‌آیم. تا اینجا درست؟ خب حالا قضیه این است که در خصوص چگونگی بکارگیری این سرمایه شبهات و ابهاماتی برایم پیش آمده. بله البته که می توانم زنگ بزنم و از دفتر روزنامه بپرسم. اما ترجیح دادم موضوع را با شما هم در میان بگذارم چون احتمال قوی می دهم که اینگونه ابهامات دستکم برای بعضی دیگر از دوستان هم پیش آمده باشد. نمی شود که ما یکی یکی زنگ بزنیم و زحمتکشان روزنامه را به تکرار مکررات وادار کنیم. بالاخره این عزیزان اگر پاسخی داشته باشند، که دارند، بهتر است در فضای عمومی و برای همه منتشر کنند. ثانیا چه بسا نکته هایی از دید من پنهان مانده باشد و چه بسا شما هم بخواهید سوالات خودتان را به این فهرست اضافه کنید. در این صورت اگر قرار بشود نامه ای برای موسسه مطبوعاتی ایران تهیه کنیم، محتوایش کاملتر خواهد بود. باز تأکید می کنم که نه قصد جنجال‌آفرینی در میان است و نه با کسی خرده حساب شخصی دارم. پس خواهش می کنم شما هم در کامنت ها بحث را شخصی اش نکنید و به حاشیه نبرید تا به یک جمعبندی مطلوب برسیم. خب حالا پرسش ها و ابهامات:
1. در تارنمای ایران سپید، آن را تنها روزنامه به خط بریل در “جهان”، بله در جهان معرفی کرده اند. این مدعا یا درست است یا نادرست. من چند سال پیش جستجویی کردم و دیدم حتی توی همین آسیای خودمان، نشانی دقیقتر بدهم، در چین (یا شاید یکی از ایالت هایش، درست یادم نیست) چیزی شبیه به ایران سپید ما منتشر می شود. ولی اصلا فرض کنید روزنامه بریل ما توی دنیا، یا همان جهان، تک باشد. چطور کشور های دیگر، با آن همه امکانات چاپ بریل که دارند، به این فکر نیفتاده اند؟ خود ایده که چیز فوق العاده ای نیست تا بگوییم فقط به ذهن ایرانی جماعت رسیده است. قبول دارید؟ پس موضوع چیست؟ بیست و چند سال پیش که ایران سپید راه افتاد، فضای مجازی نداشتیم. این را متوجه هستم. ولی بعد که اینترنت آمد و در دسترس خیلی از ما قرار گرفت، چرا همان روال سنتی انتشار ایران سپید پی گرفته شد؟
2. . ممکن است گفته شود همه که کار با اینترنت را بلد نیستند. قبول، اما خیلی ها هم بلدند و لذا باید تیراژ بریل متناسب با همین موضوع تغییر کرده باشد. متأسفانه ایران سپید حاضر نیست تیراژش را اعلام کند. (زنگ زدم پرسیدم، گفتند جزو اطلاعات محرمانه است). گیرم همینطور باشد، آیا گردانندگان روزنامه تا کنون اطلاعاتی به تفکیک میزان دسترسی و مهارت خوانندگانشان در کار با رایانه جمعآوری کرده اند تا تیراژ را متناسب با آن تنظیم کنند؟ احتمالا شما هم قبول دارید، و حتی شاید تجربه کرده اید، که ایران سپید برای کسانی فرستاده می شود که کاملا اهل فضای مجازی هم هستند. یک سوال مهمتر. شما تا به حال شنیده یا خوانده اید که ایران سپید راجع به طرز مدیریت نشریه و حرف و حدیث های مربوط به ضرورت تداوم شیوه کنونی انتشار آن از مخاطبانش نظرخواهی کرده باشد؟ آیا گزارشی خوانده اید که توضیح بدهد چه تعداد از مشترکان حق اشتراک را خود پرداخت می کنند و برای هزینه اشتراک دیگران (که نمی گویند چند نفر هستند) سالانه چه مبلغی و از طرف چه ارگانی پرداخت می-شود؟
3. . ممکن است بگویند بدون ایران سپید، سواد نوشتاری ما از این هم بیشتر نم می کشد. شکی نیست که بعضی از ماها خیلی ضایع می نویسیم و اشتباهات املایی رقت انگیزی داریم. ولی آیا برای درست نویسی ما باید یک همچو هزینه سنگینی صرف شود؟ آیا اگر بخشی از هزینه انتشار نسخه های بریل، مثلا صرف تهیه کتاب بریل شود یا برای گسترش دادن کتابخانه های بریل در کشور خرج شود، نتیجه بهتری به دست نمی‌آید؟ آیا تجربه بیش از دو دهه انتشار روزنامه بریل، تأثیر محسوسی در درست نویسی نابینایان داشته است؟ در خصوص کسانی که با رایانه سر و کار دارند، آیا مگر نمی توانند املای درست واژه ها را با خواندن تک حرفی مواردی که شک دارند متوجه شوند؟
4. . شاید بگویند جامعه نابینایان باید رسانه ای از خود داشته باشند. این درست، اما چرا رسانه به خط بریل باشد؟ حالا که کاغذ اینقدر گران و احتمالا وارداتی است، حالا که چاپگری با توان چاپ اینهمه کاغذ در روز، لابد از خارج خریده و پشتیبانی فنی می شود، حالا که ما برای چاپ کتاب و جزوه و کلا استفاده های شخصی از خط بریل اینقدر در مضیقه ایم، آیا بهتر نیست بجای صرف چنین هزینه هایی یک تیم متخصص و حرفه ای را دور هم جمع کنند تا در فضای مجازی رسانه‌ای قدرتمند و متنوع برای ما ایجاد شود؟ آن وقت موسسه رودکی می تواند سفارش های بریل را زودتر آماده کند و کتاب های بیشتری هم به خط بریل تبدیل نماید. مگر نه؟
5. . مدتی است که اخبار و گزارش های تولیدی ایران سپید بسیار کاهش یافته است. الان قسمت زیادی از محتوای هر شماره را مطالبی تشکیل می دهد که از خبرگزاری های دیگر عینا نقل می شود. اگر بناست ما رسانه ای داشته باشیم، آیا محتوایش نباید مطالب اختصاصی باشد؟ آیا مگر دسترسی به خبرگزاری‌های ایرنا و ایسنا و امثال آن بینا و نابینا دارد؟
خیلی ممنون و خوشحال می شوم اگر شما هم با مشارکت در این گفتگو نظراتتان را مطرح بفرمایید.

۱۸ دیدگاه دربارهٔ «بحثی درباره عزیز دلمان، ایران، آن هم از نوع سپید»

سلام سعید عزیز. همه اینا درست. اما یه بحث باقی میمونه. آقا فکر نمیکنی که هنوز افرادی هستند که به خط بریل وفادار هستند؟ یا اینکه طبق نظر سنجی که دارند از اون افراد به همان شیوه سنتی دست به انتشار روزنامه هایشان میزنند؟ با این حال من هم برام جای سؤال هست که چرا حداقل روزنامه ها را به صورت خبر نامه ای ارسال نمیکنند تا بتونند همه افراد درست بخونندشون از طریق ایمیل منظورم هستش.

ببین من خودمم به بریل وفادارم و هنوز ازش خیلی استفاده می کنم. بحثم اینه که اگه در این مورد نظرسنجی کرده اند منتشرش کنند و دوم اینکه توی این اوضاع و احوال تیراژ بریل را به اندازه کسانی که واقعا بهش نیاز دارند کاهش بدند و عوضش سایتشون را تقویت کنند یا اگه هدفشون توسعه کاربرد بریله، از روش های کارآمدتری برای این منظور بهره بگیرند. در مورد خبرنامه هم پیشنهادت خیلی منطقی و جالبه.

سعید تحلیلت ضعیفِ.
این که اولین روزنامه جهان باشه یا نباشه چه ضرری به من و تو رسونده؟
یا راستِ یا دروغ.
چرا فکر میکنی باید گزارشی منتشر کنن و بگن کی حق اشتراک میده، به کدام ادارات میفرستند و پولشو میگیرند؟
واقعا این جمله که میگی به جای روزنامه بریل رسانه قوی داشته باشیم، کاملا غیر منطقیِ.
یعنی تو قبول نداری که خیلیا خواهان این روزنامه هستند؟
تنها در این مورد باهات موافقم که باید مطالب مربوط باشه که متاسفانه خیلیهاش بی ربطِ.

خب اندکی دیگر نوشتم که نمیدونم چرا وارد نشد.
تو اهمیت بریلخوانی را درک نکردی.
اگه با منطق تو بریم جلو، لازم نیست اون هزینه ای رو که میگی صرف کتابخانه های بریل بشه چون الآن میشه نسخه متنی کتب را در اینترنت پیدا کرد.
پس باید به قول جنابعالی کلا بریل تعطیل بشه.

۱. منم نگفتم ضرری رسونده. لطفا دقیقتر بخون.
۲. . نگفتم اسم مشترکین را با اطلاعات دقیقشون گزارش بدن. موضوع اینه که ظاهرا یه تعداد زیادی از مشترکین حق اشتراکشون از طرف جایی دیگه پرداخت میشه. حالا یا بهزیستی یا خود موسسه ایران. در هردو حال چون برای ما و به اسم کار فرهنگی مخصوص ما دارند خرج می کنند، حق داریم بدونیم چقدر هزینه میشه. حق داریم پیشنهاد کنیم که جور بهتری هزینه اش کنند.
۳. ۳. میگم در کنار انتشار محدود نسخه های بریل، هزینه ای که صرفه جویی میشه را در تقویت سایتشون مصرف کنند و تولید محتوا داشته باشند. کجاش غیر منطقیه؟
۴. . من خودمم خواهان این روزنامه هستم ولی نه با همون شکل و شمایل مربوط به عصر پیش از اینترنت.

درود. بنده عاشق و دیوونه خط بریل هستم. بنظرم هیچی نمیتونه جای خط بریل رو واسه من یکی بگیره حد اقلش.
وقتی یه متنیو با خط بریل میخونم, احساس میکنم بهتر و بیشتر میفهممش و متوجه میشم.
تا جایی هم که مطلع هستم, اونایی که با خط بریل آشنایی خوبی دارند, دارای اغلاط املایی کمتری هم هستند.
در خصوص روزنامه هم قبلاً گویا مجتبی یه سری انتقاداتی تو همین مایه ها داشت.
به نظرم ما از همین ظرفیتی هم که وجود داره استفاده درستی نکردیم.
مثلاً میتونیم مسئولین روزنامه رو ترقیب کنیم تا مشکلاتمونو مجدانه تر پیگیری کنند.
چند تا از همین کنفرانسهایی که برگذار شده رو پیگیری کردیم تا حاصل کارمون بیشتر دیده بشه و به یه نتیجه ای برسیم؟
مثلاً همین کنفرانس استفاده از وسایل حملو نقل.
طبیعتاً یه قسمتیش به مسئولین برمیگرده که به کمکمون بیاند.
اگه ما یه گزارش نویس داشتیم که جمعبندی مطالب رو به مدیر مسئول روزنامه میرسوند, خب ما هم یه نقش مثبتی ایفا کرده بودیم.
همه چیز دو سویه هست. ما نمیتونیم همیشه طلبکار باشیم, در عین اینکه خودمون هم همکاری نکرده باشیم.
در ضمن با حدود زیادی از نکاتی که در پست هم اشاره کردی موافقم. ولی با حذف خط بریل نه.
پاینده بااشی.

خدا اون روز را نیاره که بریل حذف بشه. برای خیلی از ماها خط بریل یه بخشی از هویتمون به عنوان نابینا است. لطفا کامنت های بالایی را بخون، شاید منظورم را اونجا بهتر توضیح داده باشم.

درود بر دوستان عزیزم و با سپاس از آقای عابدی به خاطر پست ارزشمندی که این جا قرار دادن.
۱ اولین چیزی که درباره ایران سپید صدق می کنه عنوان مسخره روزنامه بودنش هست ببینید روزنامه اسمش روی اون هست یعنی کاغذ اخباری که باید دو تا شرط را حتما داشته اول همون روز به دست مشتری برسه دوم اخبارش به روز باشه که این روزنامه هیچ کدوم از این شرایط را نداره. باور کنید چندین سال قبل وقتی به مدرسه شوریده شیرازی رفتم دیدم در یک مکان یک تپه از روزنامه های باز نشده وجود داره
۲ تا حالا بررسی کردن ببینن واقعا این روزنامه چند مخاطب داره؟ منظورم مخاطب روزنامه خون هست وگرنه بنده مخاطبی را می شناسم که میگه واقعا کاش این روزنامه را برام نمی فرستادن البته اون بنده خدا هم کاری می کنه که روزنامه واسه زن های همسایه مفید باشه به دین ترتیب که روزنامه را باز نشده به اون ها تحویل میده تا اون ها توی کابینت آشپز خونه پهنش کنن
۳ آقای عابدی اصلا از عنوان اولینی که این آقایون بهش می نازن تعجب نکنین این قضیه در کشور ما به صورت یک بیماری در اومده مثلا ما اولین کشوری هستیم که شبکه چشم مصنوعی درست کردیم و کلی هم جلوی دوربین به جهانیان فخر فروختیم یکی دیگه هم میره پنج هزار یورو پول میده تا اولین شوالیه فوتبال ایران باشه. فدراسیون مون هم که تنها فدراسیون پنج ستاره در جهان هست. خلاصه کشور ما کان و معدن این اولین های کاذب هست. یادم میاد بیست سی سال پیش که تیم ملی گلبال ایران توی مسابقات جهانی بین ۱۷ تا تیم پونزدهم شده بود مربی تیم ملی گلبال رکوردی را تعریف می کرد که در نوع خودش جالب بود می گفت بچه ها ما تنها تیمی بودیم در جهان که یک هافتایم نباخته بودیم
۴ کاش لا اقل این روزنامه به صورت هفته نامه چاپ می شد و مجددا اقدام به اشتراک گیری می کرد و مطالب اون هم فقط مخصوص نابینایان می شد و از مطالب و اخبار تاریخ گذشته سیاسی چشم پوشی می کرد

سلام و سپاس دوست عزیز. نکته های درخور توجهی فرمودید. بخصوص نکته آخر یعنی هفته نامه ایده خیلی راهگشایی میتونه باشه. اگه بنا شد نامه ای به مدیرعامل موسسه ایران بنویسیم، حتما چنین پیشنهادی بهشون خواهیم داد.

آیا گردانندگان روزنامه تا کنون اطلاعاتی به تفکیک میزان دسترسی و مهارت خوانندگانشان در کار با رایانه جمعآوری کرده اند تا تیراژ را متناسب با آن تنظیم کنند؟
این یعنی چی دقیق؟
ببین کسی که نقد میکنه، باید پیشنهاد بده.
اونم نه کلی، دقیق بگه چی میخواد.
خودتو بذار جای مدیر این روزنامه، یعنی چیکار میکردی تا تیراژ رو مشخص کنی؟
یعنی هرکی با کامپیوتر کار میکنه، نسخه بریل رو نمیخونه؟
خب این که منو مجبور میکنی متن خودتو کپی کنم.
۴. . شاید بگویند جامعه نابینایان باید رسانه ای از خود داشته باشند. این درست، اما چرا رسانه به خط
بریل باشد؟ حالا که کاغذ اینقدر گران و احتمالا وارداتی است، حالا که چاپگری با توان چاپ اینهمه کاغذ
در روز، لابد از خارج خریده و پشتیبانی فنی می شود، حالا که ما برای چاپ کتاب و جزوه و کلا استفاده های
شخصی از خط بریل اینقدر در مضیقه ایم، آیا بهتر نیست بجای صرف چنین هزینه هایی یک تیم متخصص و حرفه ای
را دور هم جمع کنند تا در فضای مجازی رسانه‌ای قدرتمند و متنوع برای ما ایجاد شود؟

ببین باز میگم با اون منطقی که تو داری، کلا چاپ کتب به خط بریل هزینه زیادی میبره.
آیا کتب تایپی در اینترنت پیدا میشه یا نه؟
پس با همین منطق خودت برو جلو، بگو کلا کتابخانه بریل نمیخوایم!
قرار نیست چون تو کتابداری، بگیم اولویت رو به کتابخانه بدهند، روزنامه بریل تعطیل بشه و به جاش رسانه قوی تشکیل بشه و هزینه رو بدهند به شما تا هر بار لیست جدیدی از کتب صوتی منتشر کنی!
مشخصِ نمیخوای شماره تلفن مشترکین رو بدونی، میگم هیچ لزومی نداره از تعداد افراد مشترک یا اندازه هزینه ای که یا از طرف خودشون یا از طرف سازمان دیگه داده میشه، با خبر بشی.
تو حق داری بگی چه مطالبی بذارن ولی حق نداری بگی روزنامه به خط بریل تعطیل بشه.
چرا حق نداری؟ چون بچه ها خواهان بریل هستند، اونم اگه روزنامه باشه چه بهتر.
اگه اعتقاد داری بچه ها روزنامه به خط بریل نمیخواهند، خودت برو زحمت بکش یه آمار بگیر بیار اینجا منتشر کن تا ما هم باور کنیم راست میگی.
الآن علی کریمی هم سایت میاد، هم بریل میخونه.
تو به عنوان مدیر روزنامه میخوای چطوری تیراژ رو تنظیم کنی؟
بهتر نبود قبل از انتشار پست، یه کم دقیقتر فکر میکردی؟

سلام به نویسنده و خوانندگان و نخوانندگان گرامی. خب راستش خیلی فکر کردم یه چیزی بنویسم که هم سیخ بسوزه و هم کباب، و فکر کنم موفق بشم. به نظرم مهم ترین مشکلی که روزنامه ایران سپید داره اینه که اصلا رسانه نابینایان نیست، بلکه بازتاب دهنده ی دیدگاه های دولت وقت جمهوری اسلامی ایران به خط بریل هست. ببینید، یه زمانی آقای ایکس رییس جمهور بود و مطالب عمدتا در تأیید ایشون و سیاست هاشون نوشته می شد. یک زمانی آقای ایگرگ اومد و روزنامه با یک چرخش مکامل مواضع به سمت ایشون متمایل شد و این مصیبت همچنان ادامه داره. اما درمورد کیفیت مطالب نکته ای رو عرض می کنم که می تونه مرتبط و مفید باشه. بخش انگلیسی خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، بدون استثنا در تمامی اخبارش غلط نگارشی یا گرامری هست. این درحالیه که خبرگزاری مهر تعداد غلط های انگلیسیش خیلی کمتر از ایرنا هست و مثلا روزنامه اقتصادی فایننشال تریبیون که چاپ تهران هم هست، به لحاظ نگارش انگلیسی کاملا بی نقصه. از این نکته میخوام نتیجه بگیرم که اکثر کارهای دولتی بیش از اینکه کار باشند، رفع تکلیف هستند. روزنامه ایران سپید هم اولا ارگان دولت مستقره، و ثانیا مطالبش از هزار فرسخی داد می زنه که فقط و فقط برای تکمیل آمار و رفع تکلیف تدوین میشه. درمورد بحث بریل هم اصلا متوجه نشدم سعید خانِ عابدی کجای صحبت هاشون گفته بودند که بریل تعطیل بشه. جناب عابدی تا جایی که من متوجه شدم و البته مترجم هم نمیخواد حرفش اینه که روزنامه ایران سپید با وجود تغییر سلایق و علایق مخاطب هاش، اصلا به این مسئله واکنشی نشون نداده و فرمت انتشارش همون فرمت بیست سال پیشه و توی شبکه های اجتماعی حضور خاصی نداره. این درحالیه که الآن اینترنت اومده و ایران سپید حداقل می بایست بخشی از سرمایه و انرژی رو که تا پیش از این صرف تدوین روزنامه به خط بریل می کرد، صرف حضور پررنگ تر توی عرصه های دیگری مانند شبکه های اجتماعی بکنه که بچه ها توش فعالیت و حضور بیشتری دارند. اگه این چیزی باشه که سعید میگه، کاملا درسته و منطقیش هم همینه. اما واقعا متوجه نشدم کجای حرف های سعید به معنای تعطیل کردن بریل بوده. ارادتمند.

۴. . شاید بگویند جامعه نابینایان باید رسانه ای از خود داشته باشند. این درست، اما چرا رسانه به خط بریل باشد؟ حالا که کاغذ اینقدر گران و احتمالا وارداتی است، حالا که چاپگری با توان چاپ اینهمه کاغذ در روز، لابد از خارج خریده و پشتیبانی فنی می شود، حالا که ما برای چاپ کتاب و جزوه و کلا استفاده های شخصی از خط بریل اینقدر در مضیقه ایم، آیا بهتر نیست بجای صرف چنین هزینه هایی یک تیم متخصص و حرفه ای را دور هم جمع کنند تا در فضای مجازی رسانه‌ای قدرتمند و متنوع برای ما ایجاد شود؟

سلام دکتر. این دقیقا یعنی رسانه به خط بریل نباشد.
اولش گفته چرا رسانه به خط بریل باشد؟

سلام شاه دوماد. خب اگه هم این طور باشه، اینکه گفته بشه رسانه به خط بریل نباشد با اینکه گفته بشه بریل کلا تعطیل شود یکی نیست. ضمنا نکات توی یه نوشته رو علاوه بر ظاهر کلماتشون، باید با بخش های دیگه هم تفسیر کرد و اگر تناقضی پیش اومد، توضیحات عدی نویسنده معیار هستند. مثلا سعید عابدی اومده و میگه منظورم این نبوده. ما هم بر مبنای سنت تفسیری، اگر به تناقض خوردیم باید حرف سعید رو که منظورش این نبوده بپذیریم و به مباحث ماهوی تر مثل درستی یا نادرستی نظراتش یا ارائه راهکار بپردازیم. راستی، هوای خونه ی بخت چطوره؟ با مجردی یکیه آیا؟ اگه یکی نیست، پس چندتاست؟

هواش دوتاست، اگه درست نمیگم بگو پس چندتاست!.
خب ما باید کل نوشته رو در نظر بگیریم، وقتی میگه، انتشار روزنامه به خط بریل بخاطر گرونی کاغذ، چاپگر و این چیزا فایده نداره، بعد میگه همین هزینه رو بدهند به کتابخونه بریل، یعنی اونجا هزینه کمترِ؟
یه جا دیگه میگه اخبار رو میتونن در سایت بزنن، کتب هم تایپی موجودِ.
مشکل من با منطق سعیدِ.
خب سعید جواب نداد، میشه تو بیایی بهم بگی دقیقا باید در این باره چیکار کنیم؟
الآن کپی میکنم: آیا گردانندگان روزنامه تا کنون
اطلاعاتی به تفکیک میزان دسترسی و مهارت خوانندگانشان در کار با رایانه جمعآوری کرده اند تا تیراژ را متناسب با آن تنظیم کنند؟تو مدیر باشی دقیقا در این مورد چیکار میکنی؟
دوستت دارم دکی

سلام. ممنون که منظور من را از خودم هم بهتر بیان کردی. در این مورد هم باهات موافقم که ایران سپید تریبون بریل دولت مستقره. در این خصوص کاری از دست ما ساخته نیست. کما اینکه بقیه نشریات زیرمجموعه موسسه ایران هم مشمول همین قاعده اند. ولی ما اقلا میتونیم سعی کنیم که محتوای روزنامه چیزی فراتر از سرهم بندی های کارمند گونه باشه. و میتونیم به مدیرعامل موسسه ایران نامه بنویسیم و درخواست کنیم راجع به روال انتشار این نشریه بررسی کنند و تأثیر گسترش فناوری اینترنت را هم در تصمیمشون در نظر بگیرند.

با سلام به سعید و عزیزان ساکن در این محله من با چاپ روزنامه به این شکل مخالفم چون بسیاری از کسانی که روزنامه دریافت میکنند آن را نمیخانند و همین جور به سطل زباله می اندازند ویا با انصافتر هایشان آن را به بازیافت میدهند اگر کسانی اصرار به چاپ روزنامه دارند بهتر است بررسی کنند و کسانی که واقعا روزنامه میخانند آن را دریافت کنند. موفق باشید.

سلام خدمت شما جناب عابدی بزرگوار, از مطلبی که به اشتراک گذاردید, بی نهایت سپاسگزارم. مطالبی که بیان نمودید, واقعیتی تلخ و البته تامل بر انگیز است. بارها شاهد بوده ام که دوستان و البته خودم مطالبی را برای نشر در روزنامه ایران سپید فرستاده ایم که با جهت گیری خاصی منتشر شده است. البته منطقی است که سردبیر و ویراستاران وظایفی در این زمینه بر عهده دارند ولی در بسیاری موارد پا از این حد فراتر رفته و به یک نوع جهت گیری خاص فکری بدل شده است. بنده هم بارها شاهد انبوهی از نسخه های خط بریل این روزنامه که مطالعه نشده بوده ام. در خصوص هزینه های پرداخت شده برای کاغذ, چاپگر و اشتراک ماهانه و سالانه هم, کاملا مطالب شما صحیح و مقرون به واقع است ولی در هر حال برای روزنامه و دست اندرکاران آن نفع مالی هم مساله قابل ملاحظه ای است, که به هر طریق در صدد دستیابی به آن بوده و می باشند. ولی هم نوعان که خود بیش از هر کسی بر مشکلات و چالشهای پیش رو واقف هستند باید از صرف این هزینه ها و توالی فاسد آن جلوگیری کنند. همانگونه که شما هم به خوبی مطرح نمودید, خط بریل ضرورتی انکار ناپذیر برای نابینایان و البته کم بینایان است, فواید متعددی دارد که از حوصله این مختصر مجال خارج می باشد. ولی نحوه نگرش گردانندگان این روزنامه که در بین آنها هم نوعان ما هم مسند سمتهای تاثیرگذاری هستند, مساله قابل توجهی است, قرنهاست از عصر یخبندان گذشته است, آیا هنوز ابناء بشر در قالب و الگوی زیستی آن زمان به سر می برند؟ حتی در بسیاری از دستگاههای دولتی هم که متاسفانه توجه زیادی به مدیریت مالی هزینه ها نمی شود, نسخه های چاپی روزنامه ها در تعداد بسیار معدود در اختیار است. ولی در خصوص ارائه نسخه بریل این روزنامه در این تیراژ گسترده, با توجه به محدودیتهای دسترسی همنوعان به کاغذ بریل و محروم ماندن بسیاری, از منابع مطالعاتی ضروری بریل که متاسفانه مشکلات مهمی را به وجود آورده است, همنوعان باید با عزمی راسخ و اتحادی بی سابقه, پیگیری نموده و مانع تداوم این بحران مهم, هم از طریق درخواست مجدانه از ارگانهای پرداخت کننده این هزینه ها به ایران سپید و هم از طریق بحث و رایزنی درون گروهی شوند. از اینکه کامنتم به درازا انجامید عذرخواهی می کنم. کامروا باشید.

دیدگاهتان را بنویسید