خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
کارگاه مثبت اندیشی رعد 9

موضوع: تجسم خلاق
“هیچ کس بدون تخیل به هیچ موفقیت بزرگی نرسیده”. ناپلئون هیل

راستی شما تخیلات بالایی دارید یا نه؟ من اعتراف میکنم که تخیل خلاق و قدرتمندی ندارم. در حد پیش دبستانی و اکابره ? خخخ فقط گهگاهی توی فصل گرما به خاطر دلتنگی شدید برای بارون خودمو توی جاده های مه گرفته و هوای بارونی تونستم تصور کنم و گاهی بالای کوهها???
******

در مورد مبحث امروز که ی جور تخیلات و تصوره بگم که من نتونستم این تمرینو انجام بدم و چون حس خوبی باهاش نداشتم رهاش کردم ، نصفه و نیمه هم نتونستم ادامه بدم. ولی یکی از دوستان برام تعریف کرد که با انجام این تمرین انگار چند سال جَوون شده و با خنده میگفت میترسم معتاد به تجسم سازی بشم . در کل این تمرین بهش احساس خوبی میداد. شاید اگه از دوستم این تعریفو نمیشنیدم اصلاً این مبحثو نمی نوشتم.
********
امروز می خوام در مورد ی قهرمان المپیک شنا به اسم مایکل فلپس بگم. در موردش همین بس که مدالهایی که به تنهایی کسب کرده از ی کشوری مثل ایران بیشتره. فلپس در زمان بچگیش در خانواده‌ای زندگی میکرد که بسیار با هم دعوا داشتن. مداوم صدای داد و فریاد و پرتاب کردن وسایل خونه. مایکل و خواهرش به استخر خونه پناه میبردن. اما مایکل از اینکه سرشو ببره زیر آب می ترسیده.
دو تا تضاد توی زندگی مایکل بوده ترس از آب و خانواده پر آشوب و از هم گسیخته. اما مایکل ازین تضاد عبور و بر روی خواسته تمرکز کرد. کرال پشت اولین مهارت فِلپس در شنا بود. بعدها که دکترها براش قرص های ریتالین تجویز کردند بعد از ی مدت قرصاشو ترک کرد و به شنا برای آرامش روی آورد. همین جایگزینی فعالیت های بدنی سخت به جای مصرف دارو اونو تبدیل به اسطوره شنا کرد.
زمانی که ۱۹ ساله شد در المپیک آتن توانست ۶ مدال طلا و ۲ مدال برنز را به دست آورد. مایکل فلپس اولین ورزشکار آمریکایی بود که موفق شد این تعداد مدال را در یک دوره المپیک به خود اختصاص دهد

اینا رو گفتم که بگم فلپس در مورد تجسم خلاقش میگه:وقتی می خواستم بخوابم جوری تصویر سازی میکردم که میدونستم می خوام چه کار کنم، شیرجه میزدم، در آب غوطه ور میشدم همه حرکاتو انجام میدادم و میرسیدم به دیوار استخر و رکوردمو تا صدم ثانیه ثبت میکردم و هر بار ثانیه های کمتر و بهتر از قبل را تصور میکردم. و وقتی میرسیدم به دنیای واقعیت همه اون چیزها که تصور کرده بودم و رکوردم برام اتفاق میفتاد و چیزی منو متعجب نمیکرد.
اینجا به یاد آنتونی رابینز میفتیم که میگفت: انسان ماشین اثبات باورهاشه. دقیقاً فلپس باورهاشو به واقعیت مبدل کرد.
******
سعی کنید اول خودتونو به حالت آلفا برسونید . خب حالت آلفا چی چی هست؟
باید بدونید امواج مغزی به 5 دسته تقسیم میشن.
1-دلتا یاهمون خواب عمیق
2-تتا یا آرامش عمیق
3- آلفا یا آرامش ملایم
4-بتا پایین یا بیداری
5-گاما
در حالتیکه دامنه فرکانس مغز در حالت تتا و آلفاست دسترسی به ضمیر ناخودآگاه و برنامه ریزی اون راحت‌تره. در این حالت ذهن در حالت سکوته و تصویر سازی بهتر انجام میشه .
*******

تجسم نکاتی داره که اگه رعایت نکنیم برعکسش اتفاق میفته.

نکته مهم قبل از انجام تجسم باید ( هدف و خواستتون مشخص باشه) خواسته خودتون رو مشخص کنید و بدونید دقیقاً چی می خواهید. نه اینکه به حالت آلفا برسه و بعد تازه بخواهید فکر کنید چی میخوایید و چی خواستتونه.
1-مهمترین چیز اینه که حستون در تجسم خوب باشه. موقع تخیل باید احساستون خوب باشه و یکی از نشانه های این حس خوب اینه که دوست ندارید از حالت تجسم بیایید بیرون چون دارید کیف میکنید.
2- ترجیحاً قبل از خواب وقتی بدنتون ریلکس شده با چند تا نفس عمیق و دقت به دم و باز دمتون تمرکز کنید و این کار باعث میشه استرس و افکار منفیتون کم بشه و روح به حالت آلفا میرسه. بعد که آروم شدید تجسمو شروع کنید.
باید از قبل( هدف و خواستتون مشخص باشه) خواسته خودتون رو تجسم کنید

3- سعی کنید در تجسم خلاق حواستونو به کار بگیرید. بینایی یا شنوایی و بویایی و لامسه. کلا در تجسم جزئیاتو تصور کنید. هر چقدر حسهاتون بیشتر باشه بهتره.
4- در تجسم نمی تونید رفتار مردمو تغییر بدید. برای انسانهای دیگه تعیین تکلیف نکنید. شما مثلا حس عشق رو دوست دارید. ولی نمی تونید شخص معین رو تجسم کنید.

5- تجسم نباید منفی باشه. مثلا مرگ و جدایی و بدبختیو برای فرد یا گروه دیگه بخوایید و موفقیت خودتونو به نبود و شکست یکی یا افراد دیگه ربط بدید. مثلا بگید اگه فلانی توی اون مسابقه نیاد من اول میشمو بعد تصورش کنید. حتی از یکی شنیدم که تصور مرگ یکیو میکرد که بهش ارث برسه . این منفی ها بدتر به خودتون بر میگرده و بی نتیجه.
****

شاکتی گوایین 4 قدم تجسم خلاقو این جور میگه
1: هدفتان را مشخص کنید
2- افکارتان را واضح و روشن ایجاد کنید
3- روی آن تمرکز کنید
4- می توانید بوسیله عبارات تاکیدی انرژی مثبت آنرا بیشتر کنید.

****
الان بریم با هم یک تجسم مثلا شغلی خوب داشته باشیم. بهتره لباس راحت و سبکی تنتون باشه. مکانی خلوت که تمرکزتون بهم نخوره. ی موزیک آروم و بی کلام. ترجیحاً صدای طبیعت و پرندگان باشه بهتره. با بینی نفستونو داخل میکشید و با دهان خارج میکنید و به دم و بازدم دقت و با هر نفسی که از بینی میکشید شمارش هم داشته باشید . تا صد که بشمارید ذهنتون از استرس و افکار مزاحم خالی میشه و به حالت آلفا نزدیکتر میشید. بعد تصور کنید که دارید حاضر میشید که برید سر شغلی که دوست دارید. تا میتونید به جزئیات دقت کنید. فکر کنم مسواک و شونه کردن مو. پوشیدن لباس دلخواه و حتی بوی عطرتون هم حس کنید.
چطور میرید سر کار؟ پیاده یا مترو یا آژانس؟ همه چیو دقیق تجسم کنید تا آخر.
وای من خسته شدم خب خخخ
هر کسی ی آرزویی داره. یکی ثروت یکی خانواده آروم یکی خونه یکی عشق و ….. هر چی دوست دارید رو با حس خوب تصور و تجسم کنید و کیفشو ببرید. مثل من تنبل نباشید لطفففاً
*****
یک تمرین عالی برای اینکه ذهنتونو شرطی کنید که تجسماتونو عملی کنه براتون دارم
تجسم کنید که دارید ی لیوان آب میخورید بعد برید ی لیوان آب بخورید و تا می تونید کارهایی که میخواهید انجام بدید تجسم کنید و بعد انجام بدید
این جوری ذهنتون شرطی شده که وقتی تجسم میکنه اون کار انجام میشه.
وقتی چند هفته این تمرینو انجام دادید ذهنتون کاملاً آمادست که آرزوهای بزرگترو براش مجسم کنید.

۶۱ دیدگاه دربارهٔ «کارگاه مثبت اندیشی رعد 9»

سلام رعد بزرگ
قبلا این کار را خیلی انجام می دادم اما این روزا…..
راستی راجع به حالت شرطی: مثلا این
تجسم کنید که دارید ی لیوان آب میخورید بعد برید ی لیوان آب بخورید …
چون شب حالشو ندارم برم و آب بخورم، لیوانو می ذارم بالای سرم و دیگه تجسمشم نمی کنم خخخخخ
ممنون از پست خوبت
همچنان ادامه بده
موفق باشی

سلام نیره خانوم.
احیانا شما تجسم تنبل نرو به سایه،سایه خودش میادشو ندارید هههه
از شوخی گذشته اگه قبلنا میتونستی بیا از نتایجش بگو….
این روزها و اون روزها نداریم باید تا می تونیم شاد و شنگول باشیم.

خو من نمیدونستم این آلفاس. هاهاهااهاه. ولی من تجسم بسیار قوی یی دارم. بذ مثال بزنم. استاد گف یه فضای ترسناک بکشید برا هفته دیگه بیارید. من نشستم و تجسم کردم. اونقدر دقیق تجسمش کردم و تصورش کردم و بعد کشیدمش که بعدش از شدت استرس سردرد گرفتم چندین ساعت افتادم. خخخخخخخ. و تنها کاری که استاد تایید کرد هفته بعد به عنوان یه کار ترسناک کار من بود. بسکی غرقش شده بودم توش.
خب نمیدونستم این تجسم قوی میتونه هدفمند باشه و شرطیش هم میشه کرد. برم تو کار تجسم هدفمند و شرطی کنم جون و جیریقم رو.
جذبای مثبتم؟ یه پاییز گردی محشر داشتیم که از بس بهم خوش گذشت مست شدم و کم مونده بود کلاغ شم برم تو آسمون به قار قار. خخخخخخخخ

سلام رهایی .
استاد هم استادای قدیم خخخ اینم شد موضوع آخه.
من ی بار به دانش آموزام گفتن بهشت رو بکشید دخترا همشون ی باغ کشیدنو کلی دخترای خوشگل و مانکن خخخ بعدا کاشف به عمل اومد اونا حوری هستن ههه
هنرمندا تصوراتشون نسبت به بقیه قویتره. پس اول خودتو به حالت آلفا برسون بعد تصور کن که ی گونی پول داری. به منم پول وده آخه من تصور دوزاری و ده شاهی هم برام سخته . چه برسه به ی گونی تراول?
پاییز گردی؟ با کی؟ خوش گذشت یا باز حرصت دادن؟

نع. دیگه اشتبا نکردم. هی گشتم و گشتم همه دنیا را گشتم تا کسی رو پیدا کنم که عین خودم مشنگ باشه و شاد. پیداش کردم و یواشکی زدیم به دل برگریزون. و خدا هم اونقدر برگ بارید رو سرمون اونروز که من یاد ندارم پاییز به این خوشحالی رو تجربه کرده باشم.

رعد عزیز دقیقا سایه خودش میاید ههههه
تجسمای منم کم از تجسمای رهگذر نیستااااااا پس نگم بهتره خخخخ
اما دیروز سفری یه روزی به کویر رفتم و قبلش تجسم شترسواری داشتم و تجسمم درست از آب در اومد
واقعا دیدم شتر سواری دولا دولا نمیشه خخخخخ
کلی خوش گذشت و تقریبا ۶۰ ۷۰درصد حالم بهتر شد

دقیقا افرادیو میشناسم که معتقد هستن که کارها براشون انجام میشه و اون بنده خدا عروسی دخترش بود و مدام به ما میگفت نگران نباشید خود به خود کارا انجام میشه. خود من چون دیدم اون بنده خدا بی خیاله بلند شدم و کلی کار کردم. بعدا هم بهم گفت دیدی گفتم نگران نباشید خود به خود انجام میشه خخخخ
وای شتر… چه سفر شیک و جالبی. خوشا بر احوالاتت والا ?

به عقیده خیام هر کس که در این دنیا بتونه شاد زندگی کنه و از زندگیش لذت ببره، بطور حتم بعد از مرگش نیز در بهشت خواهد بود.
زیرا کسی که زندگی شادی داشته باشه به طور طبیعی نه به کسی ظلم می کنه و نه تفکرات منفی نسبت به دیگران داره.
پس دنیا و آخرتش برای او بهشت خواهد بود.
بنابراین نباید زندگی را به خود سخت گرفت و به خود وعده فردایی بهتر داد..

گردون نگری ز قد فرسوده ماست
جیحون اثری ز اشک پالوده ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهوده ماست
فردوس دمی ز وقت آسوده ماست

سلام رعد جان.تجسم خلاق یکی از قشنگترین روشهاییه که واقعا تو زندگی جواب میده.من این چند روز کلی جذب مثبت از گذشته هام تا حالا داره برام مرور میشه.از اون بچگی که جلوی آینه وامیسادم و خودمو اونجوری که میخواستم تصور میکردم و اونقد ب این کار فکر میکردمو تصور میکردم که خوابشو میدیدم بگییییر تا الان خخخ خیلی طولانی میشه بگم چیا میخواستم اما خیلی باحال بود.وقتی کنکور میدادم همش خودمو تو دانشگاه تصور میکردم اما خدایی واقعیت قشنگتر از تصوراتم دراومد.تا این اواخر که در جریانی,خواهرزاده دوست داشتنیمو تصور میکردم که خوب خوب شده و تعریف کردم که شد و خیلی چیزای ریز و درشت.کلا خیییلی حالم با تصویر سازی خوبه خیلی.دارم تصور میکنم چه جذبای خوبی رو ب شما و تیم امیر شریفی خواهم گفت.همش دارم ب اون پیام و اون جذبا فکر میکنم.شاد باشی که پیام آوران شادی لایق بهترینند.

سلام لنای خوش صدا.
آره بعضی ها با تجسم خوب به آرزوهاشون میرسن. ی دوست داشتم که در دوران دانشجویی همسر آینده شو تجسم کرد و در نهایت همون شد که میخواست. منم اون دوران گفتم من ی شوهر کچلو خپلو پولدار می خوام. دقیقا بر عکس اون چیزی که خواستم شد. چون اون زمان با اینکه این کتبو خونده بودم ولی جدی نبودم.
جالبه که دوستم اخلاقهایی هم که دوست داشت در همسرش باشه تصور میکرد و الحق و والانصاف همسرش بی نظیر بود. جوری که مادر دوستمو چون فلج بود با خودشون به کربلا بردن و خیلی جاها اونو به کول میگرفت.
قانون جذب بی نظیره و فقط باید بهش ایمان داشته باشی.

یادم رفت بگم,از همون بچگی عادت داشتم بعد از وقوع هر رویدادی رو تصور میکردم.مثلا میگفتم وای فکر کن هفته دیگه این موقع فلان امتحان تموم شده و حاااال میکنما بعد ذوق میکردم.همشم همونطوری میشد.الانم همینطوریم,تصور میکنم ی کاری انجام شده و چه لذتی هم میبرم.ب ویژه تو پیاده روی هام ارتعاشم خیلی بالاست و تجسم خلاقم شادترم میکنه.بعد از یه وقفه کوتاه احتمالا برگردم خخخخ شایدم نه

هنر پیشه نقش اول خانوم در فیلم تایتانیک هم میگفت من از همون بچگی شامپو رو دستم میگرفتم و تصور میکردم جایزه اسکار رو گرفتم . وقتی به خاطر نقش خوبی که ایفا کرد و جایزه اسکار گرفت گفت این دیگه شامپو نیست و واقعا جایزمه .
خیلی از آدم های موفق از کودکی تصور و تجسم خوب داشتن.

من انقدر مشکلات داشتم تو زندگیم اما همش تو کله ام ی جور دیگه میدیدم مساءلو.بهم میگن خوش بین و بیخیال خخخخخ ولی رعد جون حالا که یادم میفته می بینم خیلی از اون مشکلات محو شدن و خیلی از خواسته هامم محقق میشن.

خدارو باید شکر کنی که بدون اینکه مطلع ازین قانون باشی ذهن شاد و ثروتمندی داشتی.
من منتظرم که توی این پست بیای و از ی جذب خوب و عالیت بگی.
اساتید میگن باید بهای چیزهایی که یاد میگیرید بدید تا کائنات بتونن دوباره بهتون چیزی عطا کنن. پس بهای جذبات این باشه که بیای اینجا هم عنوان کنی.
بهای هر چیزیو باید پرداخت

سلام رعد عزیز چه جالب تجسم خلاق عالیییییه من اینو واقعا تجربه کردم باورت میشه روزها حسسش میکردم و شبها خوابشو میدیدم بارها و بارها خیلییییی عالی بود تا اینکه به دست آوردمش و الان خخخخ تعریف نیستا گفته ی دوستامه که مهارت زیادی توی رانندگی داررم و از این بابت خیلی خوشحالم و خدا را شکر میکنم برم برای تجسمهای بعدیییییییی مرسییییییی عزیزم بابت پستهای پر انرژیت
شاد باشی رعد عزیزم

سلام ستاره نورانی گروه و سایت.
وای وای مثل اینکه همه تجسم خلاقی دارن الا من خخخخ خاک عالم بشه طلا و بره زیر پام انشالله .
خوب شد دوستم از تجسم و حس خوبی که بهش داشت برام گفت و الا من فکر میکردم این تمرین خیلی سخته و برای از ما بهترونه هخخ
دوستان چاره ای برای رعد بی رویا بیاندیشید ?
راستی من در رانندگی بی نظیرم چون تمام باقالی ها رو درو میکنم
همگی با دم پختک باقالی دعوتید ?

سلام به رعد عزیز و همه دوستان و هم محله های عزیز
پست هاتو میخونم رعد عالیه ممنونم.
خب دیر به دیر اومدم خوندم اونقدری نتونستم عملی مثل شما دور هم هستین کار کنم
ولی موضوع این پست خیلی برام جالب بود چون من زیادی توی فکرم از بچگی تخیل داشتم
دوران بچگی تخیلاتم اونقد جالب نبود چون بیشتر وقتا از دست دادن مادرم میترسیدم نمیدونم چرا همش اون لحظه رو تصور میکردم بعدش میشستم گریه میکردم
بعدها این تصور کمرنگ شد و دیگه به مرگ عزیزام فکر نکردم کلا به مرگ فکر نمیکنم
راجب اینده زندگیم هم همیشه تخیلات متفاوت و گاهی خنده داری داشتم که هیچ کدوم محقق نشد بعدش فهمیدم میتونم با تخیل شخصیت ها داستان بنویسم که داستانها نصفه و نیمه نوشتم باهاشون مغزم سوت میکشید دیگه تخیلاتو گذاشتم کنارو واقعیات رو سعی کردم ببینم و به خاطره نویسی رو آوردم
الان خاطره هم نمینویسم ولی دنبال آرزوهای نزدیک به واقعیتم هستم و گاهی تخیل میکنم
خیلی وقته دلم یه زمین کشاورزی میخواد تا توش هر چیزی دلم میخواد بکارم
گاهی خودمو وسط آفتابگردونها تصور میکنم در حالی که یه کلاه حصیری گذاشتمو عرق پیشونیمو پاک میکنم
امروز با خودم فکر میکردم اگه زمین خریدم بزنم تو کار کاشت آلوورا و گیاهان دارویی و پرورش قارچ و پرورش کفش دوزک پولدار بشم منم خخخخ
فکر میکردم با مثلا همسرم توی باغ داریم محصولاتمونو جمع میکنیم پولامونو جمع میکنیم میریم تمام قله های جهان جاهای و طبیعت کوه جنگل و میگردیم
وای که چقدر داشتن یه تیکه زمین که هر چی دلم میخواد توش بکارم آرزومه
خب اگه تخیل تاثیر داره هر روز که من دارم تخیل میکنم
ببینم تخیلاتم حقیقی میشه

سلام بر دختر کوهنورد خودمون.
شک نکن که به واقعیت نزدیکی. چون امروزه روز قیمت زمین کشاورزی ارزونتر از خرید ی خونه نقلیه.
دختر خوب چه کار سختیو آرزو میکنی. خب اومدیمو تا سال دیگه زمین خریدی چطور می خوای کشاورزی کنی؟
ولی فک کنم تو از اون بنده هایی هستی که خدا کیف میکنه از آفرینشت. میدونی چرا ؟ چون به فکر آبادانی و کار و تلاشی.
امیدوارم به زودی بیای و بگی ی گوشه از ایرانو سر سبز کردی. راستی اگه محصولات ارگانیک باشه من خریدارمااااا.

درود. تصور. تجسم. تخیل.
در مورد آلفا گفتی: فکر کنم یکی از بسته های اینترنتی همراه اول بود به نظرم.
میگمااااا. من از این شرطیا خیلی انجام دادم. البته گفتند شرطبندی حرامه ولی خو.
هر چی انجام دادم هم عکسش اتفاق افتاده.
مثلاً من الآن یکیشو میگم: ولی حالا خداییش نیایی بگی خوب انجامش ندادی و مثل اینا.
یه بار داشتم تصور میکردم دارم پولامو میشمارم.
بعد واسه اینکه به واقعیت تبدیلش کنم رفتم تو جیب شلوارم پولامو در بیارم که بشمارم, ولی متوجه شدم پولام نیست خَخ. بعد کاشف به عمل اومده که مامانی برداشته برده واسه خونه خرید کرده خَخ.
یا همون سوختن سیستمم. من قبلش کلی زمینه سازی کرده بودم. ولی تا روشنش کردم که تصورات و تجسماتمو عملی بکنم, انگار اون
خواستم بگم قرار نیست همه روشها رو همه جواب بده یا همه نسخه ها به درد همه بخوره. ولی از اونجایی که من از نکات نمیگذرم, این سری پستها رو دنبال میکنم.

سلام کریمی.
شما منو یاد یکی از دانش آموزام میندازی. یادمه بهم میگفت از شعر بدش میاد و از همه شعرا متنفره. ما توی کلاس هم مشاعره داشتیم. بچه ها خیلی شعر حفظ بودند و منم معمولا هر دو سه هفته ی غزلی بهشون میدادم که حفظ کنن. بعد از گذشت یک سال وقتی بچه ها مشاعره میکردند و کم میاوردن ی دفعه نگام بهش خورد و دیدم داره زیر لب ی شعریو زمزمه میکنه. ازون به بعد زیر نظرش داشتم و دیدم واسه خودش ی پا حافظ اشعاری که دادم شده.
امیدوارم شما هم در آینده ای نزدیک بیای و از جذبهای خوبی که داشتی بگی.
من شک ندارم که تو در زندگی از این قانون بهره ها میبری. چون تو قلب مهربونی داری و همیشه بی چشمداشت به این و اون کمک میکنی

سلام پدر.
تو رو به این بارون زیبایی که در سنندج میباره قسم میدم ادامه نده.
این پست های تو موجب انحراف افکار عمومی میشه و جوانان ما را از راه به در کرده.
تا حالا دو سه نفر بخاطر افراط در مثبت اندیشی، جان خود را از دست دادند.

داداش ما نمیفهمیم میشه توضیح بدی؟
تعداد مدالهایی که گرفت از ایران بیشترِ؟
یعنی چی دقیقا؟
راستی جنس خوب، تجسم بهتری می آفریند.
بستگی به ساقی هر منطقه دارد.
اگر مواد اصلی و ارگانیک باشد، تجسم کیفیتش بالاست.
اگر تو یک سیاستمدار بودی، بدون شک یک پوپولیست بودی.
ریتالین هم مصرف میکرده؟ دیگه چی؟
راستی توهم سه بُعدی خلاقانه هم خوبه؟
این درس رو هم نخونده بلت شدم، درس بعدی لطفا

یعنی مثلا مایکل به فرض ۳۰ تا مدال تونسته کسب کنه به تنهایی ولی ایران ۲۰ تا .
کامبیز برو ی سرچی کن. کامبیز مایکل. تو رو بارونای قسم به اشتراک حروف اسمتون دقت کن. چه تشابهی . م ک ی بهبه. خخخخ
میگم اصلا ازین به بعد صدات میکنم کامی مایکلی.
کامی من واقعا خودم توی این قسمت نتونستم موفق باشم چون تصوراتم توی اکابر هم قبول نشد خخخ

سلام رععععد عزیز
ایول امروز خوراک مخصوص خودمو آوردی.
عاشق خیالبافی و تجسم هستم. البته الآن خیلی کمتر شده ولی خوب هنوزم هست.
الآن بیشتر تمرکزم رو گذاشتم رو خلاص شدن از دست مریضی و اونی که خودت یه بار دستور انجامشو دادی که به این فکر کنم که وقتی خوب شدم چکارا میتونم انجام بدم.
کامبیز نکنه اون یارو که مدرک دکتراشو که گرفت خودشو از نمیدونم طبقه چندم دانشگاه خارزمی انداخت پایین پستهای رعد رو دنبال میکرد خخخخخخ

ابراهیم سلام.
درد هم داری یا فقط دکتر گفته مریضی؟ خود من با اینکه دکتر اون اوایل بهم گفت ام اس داری ولی هیچ وقت باور نکردم. آهان یادم اومد توی ذهنت تجسم کن ی مرد قوی و تندرستی. و این مدت باید کمی به خودت استراحت بدی تا خودتو برای دانشگاه آماده کنی.
به شخصه هر وقت مریض میشم با خودم میگم ای رعععد تو نسبت به بقیه خیلی از خودت کار کشیدی و ماشالله خیلی فعالیت داری حالا نوبت این شده که به خودت استراحت بدی و بخوری و بخوابی خخخخ سالهاست که مواقع بیماری این ترفند رو به کار میبرم

امیدوارم این دورانو پشت سر بذاری و زودتر حالت خوب بشه. قانونی در کائنات جاریه که میگه تمام هستی و موجودات رو به سمت خوبی و خیر هستن مگه اینکه جلوی خوبی و پیشرفت گرفته بشه. امیدوارم با انرژی مثبت روند خوبی ها رو بیشتر کنی

اوووووه ببین دوست گلم سارای هم ب ما پیوست رعد جون.چه جذب بی نظیری.چه تجسم خلاق باحالی هم داشت خوشم اومد.یاد یوان افتادم تو رمان خاندان از هم پاشیده نوشته ی پرل باک.اونم عاشق زمین و کشاورزیه و عشقش زمین هست.تازه یادم میاد موقع خوندن این کتاب خیلی حس و حال خوبی داشتم.رعد من کلا خاطره های خوشو هم خوب یادم می مونه هم وقتی حسش میکنم انگار دوباره دارم تجربش میکنم.

بله نیره خیلی فرق میکنه. خیال بافی ی حرکت ناآگاهانه و بی هدفه. ذهن مثل ی اسب سرکش هر جا که دلش بخواد میره و هر چیزی که خوشایندشه تصور میکنه.
ولی تجسم آگاهانه و هدفداره و حتما باید مدیریت بشه. نتیجه هر کدوم از این ها هم متفاوت . در خیال بافی پس از اتمام ممکنه به خودمون بخندیم و با دیدن شرایط موجود افسرده هم بشیم ولی نتیجه تجسم خوشحالی و امیدواری به آینده

نیره جون یکی از فایلهای امیر شریفی خیییلی عالی فرقشونو توضیح میده.خیالبافی مثل اینکه تو تو ذهنت تصور کنی داری پرواز میکنی و کلا ی چی ک با عقل جور درنمیاد.یا مثلا امروز ی مسابقه فوتبالو ببینی بعد خیال کنی میخوای مثل بهترین بازیکن فوتبال باشی.بعد فرداش ی مسابقه تنیس ببینی آرزو کنی مث اون شی و کلا تکلیفت با خودت مشخص نباشه.اما تجسم خلاق تو تصور میکنی با جت شخصیت داری حال میکنی و یا یه خونه خیلی باحال داری یا قهرمان رشته ای هستی ک داری براش تلاشم میکنی و فقط خیالشو تو سر نداری.

چه قدر لذت بخشه وقتی آدم میبینه که افراد دور هم جمع شدن و دارن با هم صحبت میکنن و یاد میدن و یاد میگرن .
عاااالیه دخترا.
میگم ی سئوال؟ آگاهی کجاست؟ چی شده که نیست؟ والا رعد دلش به شور افتاده. از آگاهی خبر بگیرید ببینید حالش خوبه؟ مثبت بارونه آیا؟

از جذب خوب خودم توی این چند روزه بگم: انجام کاری که برام سخت و دشوار بود توسط ی همکار مهربون برام انجام شد. نشسته بودیم پشت سیستم و من به همکارم گفتم ارسال این بخشنامه روی مخمه خخخ اونم گفت بیا با هم انجامش بدیم. باورم نمیشد فقط من میگفتم و اون با مهارت زیادی براش شاخ و برگ درست کرد و با هزاران آرایش و ویرایش مطلبمو ارسال کرد و رفت

سلام به رعد گرامی، مثبت اندیشی خیلی خوب و عالی هست و حداقل کارش رسوندن انسان به آرامش هست.
اما برخی از اساتید جذب میگن بشین توی خونت و سرشار از مثبت شو تا کیهان و کیهانی ها واست پول و ثروت بیارن و اینجور حرفها که اگر دوستان دقت کنند همون اساتید هم یک کاری انجام میدن که پول در میارن،تدریس میکنند و هر روز مطالب تازه یاد میگیرند.
اول از همه انسان باید علاقه خودش رو کشف کنه و در اون راستا تلاش کنه و مثبت اندیش هم باشه تا بتونه به موفقیت برسه،قصد اهانت به کسی رو ندارم اما مسخره هست که من تا آخر ماه ۲۰۰۰۰۰۰۰ نیاز داشته باشم و زیاد بهش فکر کنم و تجسم هدفمند هم داشته باشم اما درآمد ماهانه من ۵۰۰۰۰۰۰ بیشتر نباشه،و این پول جور بشه،من اول باید ۵۰۰۰۰۰۰ خودم رو با مثبت اندیشی بکنم ۶۰۰۰۰۰۰ و پله پله برم تا ملاقات خدا.
شما که یک معلم محترم هستید و برای مثال نیاز به درآمد ماهانه ۱۰ برابر این چیزی که به دست میارید دارید،صرفاً با جذب مثبتها نمیتونید بهش برسید، نمیتونید بگید من مثبت جذب میکنم و یکی شاید پیدا بشه یک کار با درآمد مد نظر من بهم پیشنهاد بده، شما ابتدا باید مهارت در کاری داشته باشید و پس از اون مثبت نگاه و فکر کنید و پس از اون تلاش کنید و خلاق باشید تا بتونید موفق بشید.
امید که منظورمو رسونده باشم،از پست زیباتون تشکر میکنم.

سلام به شما دوست عزیز.
حرفهاتون بسیار منطقی و همسو با قانون جذبه. قانون جذب میگه وقتی مدار مالی شما بر فرض پنج میلیونه یک دفعه نمی تونی به مدار پنجاه میلیونی برسی. بلکه پله پله باید مدارتو تغییر بدی.
من در مورد مدارها و تغییر اون در پستهای قبلی صحبت کردم. تنها با تجسم که نمی تونیم به خواسته هامون برسیم.
تک تک حرفهای شما توسط اساتید قانون جذب تایید میشه.
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشید

سلام.
خیلی خیلی دیر رسیدم.
در مورد تمرین های این دفعه مطلب آخری خیلی برام جالب بود.
تا حالا جایی نشنیده بودم.
سعی می کنم اجراییش کنم.
بهترین تمرین برای من کماکان شمردن مثبت های هر روزم هست و این که حس می کنم هر روز از روز قبلی حالم بهتره عالی ترین نتیجه ایه که تا حالا از این پست ها و آشنایی با قانون جذب گرفتم.
چندتا از مثبت های امروزم که باز هم خوراکی ها نقش بسزایی رو در اون ها ایفا می کنند:
خوردن صبحانه تخم مرغی که با کلی سلیقه یکی از دوستام به روش هلندی بود نمی دونم یا ایتالیایی ولی ادویه ها رو جوری با هم ترکیب کرده بود که واقعاً تخم مرغ محشری از کار در اومده بود و اگر قبلش نمی دونستم تخم مرغه نمی تونستم تشخیص بدم چیه چون ادویه هایی مثل پودر لیمو و دارچین و چند نوع فلفل و … رو با هم مخلوط کرده بود و با روغن پخته بود و در آخر تخم مرغ رو اضافه کرده بود و واقعاً بی نظیر شده بود
مثبت بعدی گامی نزدیک تر شدن به فصل های بعدی پایان نامه ام و پیدا کردن چند منبع برای تکمیل پایان نامه.
بعد از ظهر از طرف یکی از دوستان به نوشیدن چایی دارچین دعوت شدیم که دور همی خوبی داشتیم و کلی گفتیم و خندیدیم.
امروز مقدار بیشتری از دیروز زبان تمرین کردم و برای دکترا هم حس می کنم روز به روز آماده تر میشم.

سلام آگاهی خوبی ؟
دیر اومدی و فک کردم خدای ناکرده چیزی شده و بعد گفتم ای رعععد تفال نیک بزن و فک کن آگاهی توی مثبتها غرق شده که خبری ازش نیست.
*****
به نظرم بهترین تمرینو برای خودت انتخاب کردی. تیک زدن خوبی ها مانع رفتن ذهن به سمت منفی ها میشه.
آگاهی به همین فرمون برو جلو و مواظب حسهای خوبت باش خخخ وای یاد شبو شور افتادم که میگفت مواظب خودتون و خوبی هاتون باشید .

سلام.
امروز صبح با حسی مثبت از خواب بیدار شدم و چون قرار گذاشته بودیم با یکی از دوستان بریم کتاب خانه نابینایان و چندتا کتاب بگیریم بهش زنگ زدم و هماهنگ کردیم و رفتیم.
وقتی وارد کتاب خونه شدیم چند نفر از دوستان مشترکمون رو دیدیم و چون اصلاً انتظار این رو نداشتیم که همه شون با هم اون جا باشند خیلی خوشحال شدیم.
کارمون که اون جا تموم شد با هم رفتیم بیرون و کلی خوش گذروندیم و تا همین بعد از ظهر با هم بیرون موندیم.
فعلاً مثبت امروز.داش

آگاهی دقت کن ببین چی میگم اگه در نگه داشتن حس خوبت به نظرت موفق هستی وقت اینه که توجهتو ببری به سمتی که میخوای. احساس به اضافه توجه میشه ارتعاش. پس مشخص شد که ارتعاش آگاهانه قابل تعویض و تغییره.
خود من در نگه داشتن حس خوبم نسبت به قبلا بهترم ولی در مقایسه با ی عده ضعیفم. وقتی ی نفرو میبینم که حس و حالو احساسش خیلی خوبه دوست دارم توجهشو ببره به سمت اهدافش. و زودتر بیاد بگه من به این چیز و اون چیز رسیدم خخخخ

جذب خوب من ی روز عالی. روزی که انگار ساعتها و دقیقه هاش هم به میل و اراده من حرکت میکرد. با اینکه ترافیک گیر کردیم ولی دقیقا ساعتی که مد نظر من بود رسیدیم. همسرم با اینکه نمی تونست همراهیم کنه ولی به صورت معجزه آسایی تونست در مراسم شرکت کنه و به موقع به کار خودش برسه. کلا ی روز خوب و عالی .
خدایا شکرت

سلام.
مثبت امروزم یاد گرفتن از شکلک های ویندوز بعد از بروز رسانیشه.
تازه بروزش کردم و خیلی استفاده از شکلک ها برام جالبه.
مثلاً انواع قلب رو دیدم با رنگ های مختلف.
❤??????
تازه کلی قلب شکسته و عجیب و غریب هم هست که باید بیشتر باهاشون و کاربرد هر کدوم آشنا بشم
چون گویا هر کدوم جایگاه ویژه ای دارند.

سلااااام
چند ماهی بود که دنبال ی کتونی خوب بودم. بعد از سالها تجربه کتونی پوشیدن به این نکته رسیدم که کتونی باید به پات بیفته و الا قیمت و اینا آنچنان ربطی به اینکه برای کمر دردت خوب باشه نداره.
القصه امروز با یقین به اینکه می تونم صاحب کتونی خوبی بشم با خودم گفتم من ی کتونی با رنگ سبز میخوام. قیمت خوب و مناسب برای من خخخ
چند جا قیمت کردم بالای صد تومن . خواستم بخرم که اندازه پام نبود کمی گشاد. فروشنده خواست کفی بندازه که یهو گفتم ای رعععد برای تو بهترین کتونی کنار گذاشته شده. بگرد. رفتم و رفتم توی ی پاساژ چشمم به ی آقای آشنا افتاد. همکارم بود. شک داشتم خودشه یا نه. چون باهاش توی ی مدرسه نبودم فامیلیش هم بلد نبودم. چشممو ازش گرفتم و به کتونی ها نگاه کردم. بلند شد اومد سمتم و گفت سلام رعد. خوبید؟ اینجا مغازه پسرمه. فقط انتخاب کنید قابل شمارو نداره. ی کتونی انتخاب کردم. شماره پامو گفتم آورد اما به پام گشاد بود. پسرش گفت خانوم رعد پای شما ۳۶ نه ۳۸ و چون شماره پات ۳۶ کتونی با این سایر موجود نداریم. ی دفعه چشمم خورد به ی کفش دیگه و گفتم اینو بدید. قیمتشو پرسیدم ارزونتر از قبلی بود . گفتم این جنسش بهتره چرا ارزونتره؟ گفت اینا تک سایزه و ۵۰ تومن و الا قیمتش بیشتر از اینا و حراج کردیم. به پای شما هم نمی خوره چون فقط این رنگ سایز ۳۸ موجوده . گفتم بدید پا بزنم. مدان میگفت نه براتون گشاده. من پا زدم دیدم اندازه اندازه . غمتون ندم آخر سر ۳۵ حساب کرد و من مدام میگفتم نه. ۴۵ کمتر نکشید. اما پسرش گفت خدا میدونه راضیه که این کتونی ها تک سایز پارسال فقط برن از مغازش خخخ

خخخخخخخخخخ. هی میگم این پیرمرد برا شلوار کتون چرا شماره پاشا میده؟ هاهاهاهاها ما به اینا میگیم کفش اسپرت. یا میگیم آقا از اینا بدین. هاهاهاهاهاها.آدرس بده بریزیم سرش از شر تک سایزا نجاتش بدیم آقاهه رو.

ابرهیم نوشتن پست مثبت اندیشی خیلی زمان بره. گاهی تا ۱۵ بار هم ویرایشش میکنم. این روزها هم مودم خونه مون ایراد داره و هم زمان ندارم.
به نظرم پستهای ۹ جلسه قبلیو مرور کن.
راستی فایلهای کوین تورودو به دستت رسیده یا نه.
من به خیلی از نبینکها دادم. به دست آگاهی هم رسید. مواظب باش از قافله عقب نمونی
باور کن بچه ها جذبهای خوبی دارن ولی خب اهل بیان کردن و توی پست اومدن نیستن.
خودت از جذبات بگو

ی فایلی هم دیروز لنایی به دستم رسوند و محتواش این بود که بیشتر مردم میگن قدیمها دنیا جای بهتری بوده و این اصلا صحت نداره. در کل دنیا این حرف صحت نداره. چه از لحاظ اقتصادی و …
خلاصه بهمون میگه که شاد باشیم و ترس از آینده نداشته باشیم.
نیره بانو هم در مورد ای اف تی صحبت کرد و برامون مطلب و ویس فرستاد.
ابراهیم دیروز اینجا نم نم بارون اومد خیلی خیلی خوب بود. کلی پیاده راه رفتم.
ابراهیم برای جذب باید ی تمرینو مدام انجام بدی. برای رسیدن به هر چیزی باید بهایی پرداخت. کمی تمرین مستمر و مداوم هر روزه کلی توی زندگیت تغییر ایجاد میکنه

من دارم همین کار رو میکنم
این روزا حالم حس میکنم یه خورده نسبت به یکی دو هفته قبل خیلی بهتر شده.
دکتر گفت باید چایی سبز بخوری و گل گاو زبون
حالا جالبیش اینجاست کل بوکان رو گشتم اون نوع گل گاو زبون که من دیده بودم نبود و یه جور گیاه نشون میدادن میگفتن که گل گاو زبونه که من از جنسش به نظرم رسید اون نباشه فعلا که دارم از همین چایی سبزه استفاده میکنم تا بعد چی پیش بیاد

خب اگه کمی خشکتر شده باشه جنسش فرق میکنه.
به نظرم همین الان برو گل گاو زبون بخر. چون به قدری خواص عالی و آرام بخش داره که نمیشه فاکتورش گرفت.
همیشه تفال نیک بزن و بدون خدا برات بهترین ها رو کنار گذاشته.
پس سخت نگیر و تهیه کن و نوش جان کن.
توی نت هم سرچ کن و قبل از خوردن خواصشو بدونی بیشتر روت اثر خوب داره.

بهترین جذبهام مال شب تولدم بود. امسال کادوهی مادی معنوی بود که میریخ سرم. دینگ دینگ زنگا زدند و آیفونا برداشتم. کی بود؟ دیجی کالا. برام یه دسگا بخور آورده بود از طرف یه عزیزی که همیشه نگران حنجره منه. همون شب مهمون داشتیم حدود سی نفر که به هیچکدوم نگفتیم که تولدمه ولی همه با شکلات و شیرینی و کیک و گل اومدن و یه تولد حسابی برام گرفتن. داشدم با دوستم تلفنی صحبت میکردم گف بسته اینترنتی بخر گفتم شارژم کمه و حسش نیس شارژ بخرم. همون لحظه دو تا شارژ بیس تومنی اومد بحسابم و کلی شوکه م کرد. قراره اسممو تغییر بدم به جذبی خانوم یا جذبی ننه. هاهاهاههاهاهها. خیلی با حال از زمین و زمون برام میباره. یه کرم دور چشمم میخواسم بخرم که قیمتش ۶۹ تومن بود ولی فروشنده بمن ۳۹ تومن فروخت. به قیمت قبل. خلاصش که این علامت مخصوص جذبی ننه س. احترام بگذارید. داراراراااااااااااااام.

خدا نکشدت ننه جذبی . دارم میرم سر کار باید به سرویس برسم ولی دارم میخندمو کامنت میذارم??.
خیلی خیلی خوشحالم برای خودم و شما جذبی های عزیزم.
از اینکه جذبای بقیه هم میشنوم کلی کیف میکنم.

یکی از بهترین جذبهام که خیلی بهم چسبید و نشست بر دلم تماس یکی از بهترین نقاشای مطرح بود برای گذاشتن یه قرار دوستانه. خیلی خوب بود رعد. این آدم هیچوق بمن توجه نشون نمیداد ولی یه هو بی خبر خودش بهم پیام داد و گفت که خیلی دلش میخواد منو ببینه و منهم برم کاراشا ببینم. این برام موفقیت بزرگیه. همین که این آدم بمن توجه نشون داده یعنی اینکه من بزرگترین جذاب دنیام. قشنگیش میدونی به چیه؟ به اینکه من وقت ندارم برم ببینمش. هی گفتم شرمنده وق ندارم و اون هی اصرار کرد. هاهاهاههاهاهاهاهاها. خدایا توبه. ببینم میشه پنجشنبه یه جایی باز کنم تو برنامم براش. خخخخخخخخخخخ

دیدگاهتان را بنویسید