خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

من، بهمن و ارشد ادبیات انگلیسی

به نام خدا
سلام به شما هم محله ایهای گل.
خب من خیلی خوشحالم. چرا؟! الان بهتون میگم.
مهر ماه سال ۹۴ بود که برای تحصیل توی رشته ای که دوست داشتم یعنی مترجمی زبان انگلیسی وارد دانشگاه شدم. از اون جایی که عادت ندارم کارام رو داد و فریاد بزنم، تا زمانی که ازش مطمئن نشدم، هر کی ازم می پرسید چند ترمه درس رو توی دوره کارشناسی تموم می کنی؟ می گفتم ۸ یا ۹ ترم، اما خدارو شکر تونستم توی ۷ ترم درسم رو تموم کنم.
الان بعضیا با خودشون میگن هنوز که هیچ دانشگاهی امتحاناتش شروع نشده که باید به اون دوستان بگم که من بیشتر امتحاناتم رو قبل از شروع امتحانات شفاهی میدم و روز امتحان فقط میرم سر جلسه حضور می زنم. خلاصه، من این ترم بیچاره شدم چون ۲۸ واحد رو باید پاس کنم که الان شش تاش که میشه سه درس عمومی مونده.
دوستان اگر این ترم نمرات بالایی رو بگیرم می تونم بدون شرکت در کنکور توی دانشگاه خودم درسم رو در شاخه ادبیات ادامه بدم.
خوشحالم به چند دلیل:
۱. تموم شدن به موقع درسم.
۲. رو به راه شدن اوضاع کار و درآمدم که اگه خدا بخواد، توی یه پست جدا توضیح میدم.
۳. با زدن این پست چندین نفر سورپرایز شدن. کیا؟؟ خانوادم و دوستانم از جمله کسی که نیروم رو برای جلو رفتن توی مسیر موفقیت بیشتر از هر کسی تقویت کرد و من نتونستم حتی کوچیک ترین کاری رو براش انجام بدم.
امیدوارم با حرفام سرتون رو به درد نیاورده باشم. دوستون دارم، تا پست بعد بای بای.

۱۰ دیدگاه دربارهٔ «من، بهمن و ارشد ادبیات انگلیسی»

سلام عمو زاده.
واا!! مگه زمان دیدن پست دست خودت بوده که عذر میخوای؟ البته من که چیزی از پسر عموی خوبم دریغ نمیکنم. کلا عذر سه تا بیشتر برام نمونده بیا هر کدوم رو خواستی بردار.
مرسیی که هستی. دلت شاد.

سلام امیر خوشحال شدم.
ولی به نظر من اگه وارد ادبیات انگلیسی اون هم تو دوره ی ارشد نشی خیلی بهتر هست.
چون ادبیات انگلیسی اون هم در دوره ی ارشد برای کسانی که دوره ی کارشناسی رو هم ادبیات خوندن خیلی مشکل و سنگین هست چه برسه برای کسانی که از ادبیات میان.
البته نمیدونم شاید تو ادبیات انگلیسی رو خودت علاقه داشتی و پیشتر مطالعه کردی.
فقط اگه ناراحت نشی یه چیزی خیلی تعجب من رو بر انگیخت.
اولاً تا زمانی که ما تحصیل می کردیم بیشتر از ۲۴ واحد در یک ترم اجازه نمی دادند حتی اگر بهونه ات ترم آخری بودن و این جور چیزها بود.
حتی تبصره هم نداشتیم.
حال چه طور شده تو تونستی دیگه نمی دونم.
ثانیاً تو مترجمی خوندی چرا باید ادبیات بپذیرندت.
چون قطعاً تو خود ادبیات اونقدر آدهای درست حسابی در دوره ی کارشناسی هستند که معدلشون بالاست و جایی برای مترجمها نمیمونه.
دوستان نابینایی که تو شاخه های مختلف زبان تحصیل کردند به خوبی می دانند که در کمکور رقابت اول برای ادبیات انگلیسی بعدش برای آموزش و آخر سر از همه رقابت برای مترجمی هست.
به هر حال آرزوی موفقیت برای دوست عزیزم

سلاام رفیق. امیدوارم توپ باشی پسر.
من تا الآن غیر از یک ترم که معدلم پایین بود بغیه ترما خدا رو شکر معدل الف بودم. من این ترم با نوشتن نامه و درخواست و با کمک مدیر گروهمون تونستم ۴ واحد اضافه بر سازمان بردارم. اون دو درس هم آیین زندگی و اندیشه ۲ بود که هنوز امتحاناتشون رو هم ندادم. حوصلم هم نمیاد بشینم بخونم چون کلا با این قبیل درسا مشکل دارم.
اما برا ارشد امروز مدیر گروه هم بهم گفت که ادبیات رشته ای ساده نیست مخصوصا برا امثال من که میخوان بدون فاصله دانشگاه شرکت کنن.
خودم از امروز دارم به ی چیزی فکر میکنم که اگه بتونم انجامش بدم، بهتر از درس خوندنه.
دلت شاد رفیق.

پاسخ دادن به سید عباس حسینی لغو پاسخ