خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
کارگاه مثبت اندیشی رعد 11

موضوع:قدرت اعجاب انگیز سئوالات

سلام و هزاران سلام به دوستان جذبی خودم☺ چه میکنید با جذبهای ریز و درشتی که به تور زندگیاتون میزنید؟.
از شما چه پنهوون دلم برای لنایی عزیزم تنگ شده . آخع عمل آپاندیس داشت ؛چند روز پیشا باهاش صحبت کردم گفت حالش بهتره.
ولی دوست دارم مثل قبل بیاد توی گروه مثبتی ها و از حس و حال خوبش بگه. لنایی زودی برگرد پیشمون .
لنای عزیزم بیا جذب خوب من باش?
.
****
مبحث امروز تاثیر سئوالاتی که ما توی زندگی از خودمون میپرسیم.

خیلی از تفکراتی که ما انجام میدیم در نتیجه پرسیدن یک پرسشه. اگه مطالب گذشته رو دقیق خونده باشید فهمیدید که زندگی ما رو توجه مون میساخت؛ حالا بدونید که توجه ما با سئوالات و پرسشهایی که ما از خودمون داریم ،خوب کنترل میشن.
*****

اگه من الان ازتون بپرسم دیشب شام چی خوردید؟ یا آخرین بار که پسر خاله تون رو کی دیدید نا خودآگاه ذهن شما میره پی جواب.
الان سئوال من اینه آخرین باری که بارون اومد کی بود؟ خخخ ذهنتون بدون اینکه بخواد جوابی به من بده، رفت پی جواب. حتی با اینکه مطمئنید من جواب از شما نمی خوام
****
متاسفانه افراد با کوچکترین اتفاق نا خوشایندی از خودشون میپرسند؟ :من چرا این قدر بد شانسم؟ چرا هر چی بلاست سر من میاد؟ چرا من این قدر بد بختم؟ چرا من؟
چه گناهی کردم که دارم تقاص پس میدم؟
ذهن نا خودآگاه میره پی تمام مشکلات و بد شانسی هایی که تا حالا داشته و هی اونا رو نا خودآگاه مرور می کنه.
توی دعوا ها معمولا می پرسیم چرا اون این حرفو زد؟ چرا این برخورد رو کرد؟ ذهن ما هم که استاد پیدا کردن جوابهای منفی. بعد می تونیم اون فرد رو توی ذهنمون محکومش کنیم.
***
سئوالات ما رو قوی و ضعیف میکنن. پس مواظب سئوالهای بی شماری که توی دلمون یا حتی بلند می پرسیم باشیم.
کتاب خوبی که در زمینه سئوالات نوشته شده کتاب پرسش های کوانتومی آنتونی رابینز که اونجا میگه:

پرسشهاتون رو عوض کنید تا دنیای شما عوض شود. چون ذهن توجه میکنه به اون سئوالی که پیش رو دارید؟
*****
این سئوال رو صبح ها از خودتون بپرسید: بابت چه چیزهایی توی زندگیم از خدا سپاسگزارم؟ چندین بار هی از خودتون این سئوالو بپرسید. این سئوال حستونو خوب میکنه چون ذهنتون میره دنبال جواب.

دکتر آدامز ی کتاب با عنوان تغییر پرسشها، تغییر زندگی داره. توی این کتاب میگه: من همیشه اعتقاد داشتم راه حل مشکلات ،پیدا کردن جواب درسته
؛ولی حالا فهمیدم راه حلش پرسیدن سئوالات درسته. چون وقتی سئوالات درست باشه ذهن جواب درست هم پیدا میکنه.
*****
سئوالات روی قدرت اراده آدم تاثیر میگذارند .
اشو فیلسوف شرقی میگه :تمام مشکلات شما خنده دارند ولی باید از خودتان بپرسید چه جوری به این مشکلات بخندم؟ خخخخ

پیشنهاد میکنم وقتی به ناخواسته ای میرسید سعی کنید از خودتون سئوال های خوب بکنید. آنتونی رابینز میگه وقتی براتون اتفاق بد میفته از خودتون بپرسید آیا این اتفاق 6 ماهه دیگه هم مهمه؟
مثلا با دوستتون یا اعضای خانواده جر و بحث میکنید و ناراحت شدید به خودتون بگید من می خوام دوستی و ارتباطم با این شخص ادامه داشته باشه یا نه؟ بعد اگر جواب بلی بود به خودتون بگید چه رفتاری الان باید داشته باشم؟ یا اینکه بگید این اتفاق 6 ماهه دیگه برام مهمه یا نه؟ بعد ببینید که این سئوالات مثل آب روی آتیشه
فقط با سئوالات خوب سعی کنید حستون رو خوب کنید. پس سئوالهایی که حستون بد میشه سئوال مخرب و پر ضرره.
الان از خودتون بپرسید چه سئوالی از خودم بپرسم که حسم بهتر بشه؟
دوستان خوبم وقتی سئوالات تغییر میکنه کانون توجه و افکار تغییر میکنه،افکار که تغییر کنه احساس خود به خود تغییر میکنه. و بعد نقطه جذب شما تغییر میکنه، از نقطه جذب ناخواسته میرید به نقطه جذب خوبی.

فکر کنید مشکلی اومده توی زندگیتون. یا باید روی مشکل تمرکز کنید یا روی راه حل. اگه به مشکل فکر کنید به هیچ وجه ذهن شما نمیتونه به جواب فکر کنه . نمیشه که هم به جلو نگاه کرد و در عین حل به پشت سرو نگاه کرد. پس دنبال سئوالاتی نرید که روی مشکل تمرکز دارند . ی سئوال وحشتناک وجود داره که باعث ویرانی میشه و اون اینه که تقصیر کیه؟ این سئوال مثل اسید همه چیو نابود میکنه،
****
گاهی ما در ضمیر نا خودآگاهمون سئوالهای منفی داریم که دیدمون نسبت به آینده زشت و بده. نا امیدی بزرگترین حس منفیه که حال ما رو بد میکنه . هر کدوم از ما فک کنیم کدوم از سئوالهای مزخرف داده شده رو از خودتون دارید خخخ
اگه در زمان پیری از دست و پا بیفتم چی؟ اگه آبروم بره چی؟ اگه قبول نشم چی؟ اگه از من بدش بیاد چی؟ اگه فلان بلا بیاد سرم چی؟ اگه فلانی سرم کلاه بذاره چی؟ اگه تنها و بی کس و کار بمونم چی؟ اگه ضایع بشم چی؟ اگه شکست بخورم چی؟
پس به خودتون رجوع کنید و ببینید سئوالات غالب ذهنتون چیه؟ اگه منفیو مخرب بود به جاش سئوالات خوب و مثبت جایگزین کنید و مدام از خودتون بپرسید.
به این سئوالات خوب میگن سئوالات رگباری. فرمولش اگه به اضافه خواسته. و تا می تونید در مورد خواسته و هدفتون سئوال بسازید
اگه این خونه رو بخرم چی؟ اگه فروشنده به ما تخفیف بده چی؟ اگه خونه پارکینک و تراس داشته باشه چی؟ اگه نوساز و زیبا باشه چی؟
خلاصه این مثالو زدم که بدونید سئوالات رگباری تعدادشون باید زیاد باشه و مدام چندین بار در طول روز از خودمون بپرسیم و بنویسیمشون.
*****
سئوالات چرا و چگونه رو کی از خودمون بپرسیم؟

وقتی یک چیز در دسترس ماست و انجام شدنش قطعیست و همه چیزش درست است می توانیم چگونه را بپرسیم. و گرنه به هیچ وجه نباید چگونه رو بپرسیم چون راه رسیدن به خواسته ها رو ما تعیین نمیکنیم . من از خودم میپرسم چطوری از فردا هم به ورزش و هم مطالعه و هم آشپزی برسم؟ این چگونه همه چیزش مهیا. کمی با مدیریت زمان و زود بلند شدن به خواستمون میرسیم. ولی ما گاهی از خودمون می پرسیم من چطوری فلان ماشین لوکس رو بخرم؟ هیچی به ذهنمون نمیرسه و حسمون بد میشه.

پیشنهاد بزرگان اینه که فقط سئوالات چرا از خودتون بپرسید. چون سئوالات چرا ارتعاش هدفتان را عالی می فرستن

سئوالات چرا از خودتون زیاد بپرسید: چرا من می خوام درآمد n میلیون داشته باشم؟ چرا می خوام این رشته رو قبول شوم؟ چرا فلان شغلو میخوام؟ چرا می خوام فلان خونه رو داشته باشم؟
چرا می خوام یک رابطه خوب با خانوادم داشته باشم؟
******
تمرین اول این دوره و بهتره بگم ی تمرین و راهکار عالی تا آخر عمرتون:
1- وقتی به تضاد و یا همون ناخواسته رسیدید تنها کاری که باید از خودتون داشته باشید: من اینو نمی خوام، چیو می خوام ؟ چرا می خوام؟
مشکل مالی دارید، سریع بگید من فقرو و نداریو نمی خوام . چیو می خوام ؟ثروت و پولداریو می خوام، چرا می خوام ؟ بعد ذهنتون شروع میکنه به چرا خواستن ثروت .
این سئوال باعث میشه حستون خوب بشه . و هی دلایل چرا می خواهیدو بگید. این سئوالات سازنده رو مدام توی مشکلات از خودتون بپرسید.
اسم تمرین هم چیو می خوام؟ چرا می خوام؟
تمرین بعدی هم سئوالات رگباری که بالا توضیحش دادم. با توجه به خواسته و هدفتون سئوالات رگباری بسازید. و بنویسید
اگه خواستید توی کامنتا تمرین ها رو انجام بدید که ببینم درست انجام میدید یا نه؟

۴۳ دیدگاه دربارهٔ «کارگاه مثبت اندیشی رعد 11»

بر پدربزرگ درود!
کارت درسته! خوب رفتی تو نخ جذب و این جور چیزا. حالا که از تونی حرف زدی من یه سؤال ازت دارم اگه جواب دادی، معلومه که مطالعاتت خیلی موشکافانه هستش. تونی در یه دوره آموزشی گفته: «من از ۱۷ سالگی دارم غذا، پول و خیلی چیزای دیگمو با نیازمندان به اشتراک می‌ذارم، و هر چی داریم باهم می خوریم.» اگه گفتی چرا؟
دمت گرم و سرت خوش باد. راستی یه سری فایل از تونی به دستم رسیده که دوره های آموزشیشه. این مرد بدون هیچ مبالغه ای محشره، محشر به معنی واقعی کلمه.
تا های.

سلام پدر جان.
واقعیتش نخ جذب و این جور راه ها نامرئی. خودش ما رو میکشونه خلاصه بکش بکشی شده اون بکش من بکش خخخ
تونی کیه؟ من فقط چند جا اسم رابینز رو بردم اسمش آنتونی چرا میگی تونی؟ خوبه منم شما رو صدا کنم یوگل؟

سلام پدربزرگ! پس شما از غافله عقبی. تو چی جور رهروی هستی که پیر این راهو خوب نمی شناسی. تونی کوتاه شده همون آنتونیه. در واقع رابینز خودش همه جا خودشو تونی معرفی می کنه. مثل یکی که اسمش فاطمه هستش ولی بیشتر بهش میگن فاطی. خلاصه از زیر جواب در رفتیا! بگو چرا تونی اون کارو می کنه. بای.

میدونم که تونی مخفف آنتونیه ولی نمیدونم چرا پولشو تقسیم میکرده.
من که مثل شما زبون مبون بلد نیستم. من کجا گفتم که خبره و کار بلد قانون جذبم خخخ
اینجانب رعد پیر و باستانی کارگاه بر گزار میکنم ولی چیزی در چنته ندارم
ولی تا اونجایی که میدونم تمام اساتید قانون جذب میگن یک دهم مالتو ببخش تا بیشتر دریافت کنی

سلام رعد عزیز.
خب همچنان که اینجا باران نیامده است! هعی
و اما تمرین و درس پست قبل رو هر روز دارم انجام میدم. امیدوارم نتیجه ش ببینم.
یه سوال.
اگر فکر کردن به موقعیت های خوب و تصور کردنشون هیچ حسی در ما ایجاد نکنه و نسبت بهش کاملا خنثی باشیم! این جدا اصلا میتونه یه راه موثر در رسیدن به اهدافمون باشه؟

سلام ریحان و شمعدونی من
تمرین پست قبل عبارات تاکیدی بود. آیا حس خوبی بهت میده؟
زمان خوب برای انجام عبارات لحظاتی که از خواب بیدار میشی و قبل از خواب هست.
ریحانکم منم با تمرین تجسم فعال اصلا نتونستم ارتباط برقرار کنم چه برسه به اینکه حسم خوب بشه خخخخ
ولی هر تمرینی که حستو خوب نمیکنه انجامش بی فایده و بیهوده. اصلا انجامش نده

به به سلام دادا مثبتی
جذب امروز من یه گشت و گذار درست و درمون تو جلفای اصفان بود با پریسا محمدی محله. خیلی خوش گذشت و کلیسا رفتیم و خندیدیم و ناهار خوردیم و جالب گذشت خلاصه…
و جذب حالام. مامانم سیرابی خریده گذاشته تو آشپزخونه یَک بو گندی ورداشته خونه رو که تا هف تا کوچه اونورتر میره بو گندمون. خخخخخخخخخخ. حالا این هیچی. آیفونمون خراب بود تعمیرکار اومده. حالا من نگرانم که یعنی میفهمه این بو مال سیرابیه؟ یا فک میکنه پیش خودش که این خانواده دسشویی ندارن تو کابینتا و پشت مبلا و پشت تلویزیون و زیر فرشا و زیر اوپن و گوشه کنار پیپی میکنن اینقد زندگیشون بو میده. خخخخخخخخخخخخخ. نمیدونم چطور باید این مشکلا حل کرد. اینجا تنها نشستم بسکی فک کردم به این موضوع و خندیدم مث خلا آب دهنم پرید تو گلوم کم مونده بود خفه شم بسکی سرفه کردم. بیرونم روم نمیشه برم. حالا یارو میگه خاک تو سرت. دک و پزشا نیگا. راس میگی بو گند نده. هاهاهاههاهاهاهاهاهاهاه

سلام به رهای مشتی و خوش خوراک و خوش جذب.
اولا آفرین که مثل اوشو میگردی و ی چیز خنده دار توی مشکلات پیدا میکنی و بهش میخندی خخخت
مورد دوم: سئوال شیک و مجلسی و مثبت از خودت بپرس خخخخ این سئوالای کهنه و خنززر پنزر چیه؟
الان تعمیر کار با بوی غذا گشنه شده؟ نکنه خیلی وقت سیرابی نخورده؟ یعنی یاد قدیم میفته؟ نکنه دلش لک زده بود واس سیرابی؟
هوس سیرابی کرده یا نه؟ الان اگه براش ببرم ی کاسه کم نیست براش؟
نکنه عاشق دست پختم بشه و مزد نگیره ؟ و هزاران پرسش خوب دیگه خخخ
افتاد؟

من شش لایه پوشیده بودم باز سردم بود. اون با یه تیشرت ایستاده بود، قیافه‌شم اصلا شکل آدمایی نبود که سردشونه.
بی معطلی پرسیدم تو یخ نمی‌زنی؟
گفت من سرمایی نیستم ولی الان واقعا سرده! در چنین مواقعی میدونی چی‌کار می‌کنم؟
گفتم چی‌کار؟
گفت قبول می‌کنم که الان سرده و من سردمه. قبول می‌کنم همینیه که هست دیگه! اون‌وقت سرما دیگه اذیتم نمیکنه خیلی.
خندیدیم!
فکر کردم به اینکه من در زندگیم هیچ‌وقت از اول به این حقیقت آگاه نیستم، حالا تو هر شرایطی. هر بار هی خودمو به در و دیوار می‌زنم که وای چرا اینه چرا اونه، حالا چی‌کار کنم! ای وای، ای داد، ای بیداد! وسطا یه جایی می‌رسم به اینکه انگار دنیا با سیستم «همینیه که هست!» کار میکنه و تو هم بهتره خودتو با همین سیستم کوک کنی!
تا می‌پذیرم «همینیه که هست!» یا همه‌چی شروع میکنه به درست شدن یا حداقل به یه آرامش موضعی میرسم.

یامور کایا

سلام سلام سلااااااااااااااااام.
اول بگو این یعنی چی؟
یامور کایا
بعد هم پست رو دوست داشتم و تمرین سؤالات رگباری رو بیشتر چون خیلی وقته دارم انجامش میدم.
جذب های این مدت
دعوت شدن به خونه دوستم و رفتن به اون جا به اتفاق دوتا دوست دیگه و خوشگذرانی چند ساعته ما که همراه بود با دور همی و آواز خوانی و خندیدن و خاطره گفتن و انواع اطعمه و اشربه ها رو خوردن و نوشیدن.
مرور کردن اطلاعاتی که قبلاً در مورد طب سنتی پیدا کرده بودم و باور به این که طب سنتی خیلی کارایی بهتری نسبت به طب مدرن داره
آشنا شدن با یک نفر که اطلاعات خوبی در مورد طب سنتی داره و کلی بحث و تبادل نظر در مورد منشأ بیماری های مختلف و انواع مزاج و خوراکی ها با ایشون.
پیشرفت خیلی سریع در درمان اگزمای پوستی که همون طور که گفته بودم سال هاست داره اذیتم می کنه.
خریدن سرکه انگبین اصل و همین طور روغن شترمرغ اصل.

یامور کایا اسم ی فردیه.
آگاهی از شما چه پنهوون این مطلبو کپی گرفتم که پاینش هم اسم نویسنده رو نوشته بود.
جذبهای شما واقعا خوشمزه و دل نشینه خخخخ فک نکنم ی پادشاه این همه اطعمه و اشربه خوشمزه بخوره خخخخ
***
خود منم اون قدر که از طب سنتی فایده دیدم از طب مدرن ندیدم.
مثلا چرب کردن کف پا و بستن پا با پلاستیک و بعد جوراب پا کنیم و بخوابیم. این کار باعث شده که دردهای زیادی از من دور شه و حس بیست سالگی بهم دست بده خخخ
البته کمر هم با روغن کرچک اصل چرب میکنم و روش کیسه فریزر میکشم تا صبح و چون زمستونه زیاد اذیت هم نمیشم.
خیلی خیلی خدارو شاکرم که با انجام این کار راحت دردهام خوب شده

جذب خوب امروز من: لنا بهم پیام داد که حالش خوبه و چون گوشیش خراب بوده این مدت به کل پیامی ندیده و الان هم چون گوشی جدید خریده تونسته پیام هامو بخونه.
خیلی خیلی خوشحالم که لنایی حالش بهتره.

سلام به رعد بزرگ
بعد از چند روز که با سر درد دست و پنجه نرم کردم و حالا کمی بهترم اومدم اینجا پستتو دیدم.
سوالا جالبن ولی به اندازه تجسم و عبارات تاکیدی با حال نیستن. اگر چه اینا رو هم میاستفادم.
شاد باشی

سلام آبراهام با وفا.
تجسم که برای من قابل درک نیست. ولی عبارات تاکیدیو میدوستم.
****
تمام این تمارین و راه حلها هدفشون خوب کردن حاله. حالا با هر کدوم میتونی حالتو بهتر و بهتر کنی همونو بچسب.
چون حرفه ای شدن در یک تمرین بهتر از اینه که در انواع و اقسام آماتور باشیم

با درود امیدوارم تن درست و بیغم باشید مدتیست پست های شما را مرور میکنم اما متأسفانه نظری نمیگذارم علتش هم بی حوصلگی و تنبلی و بیماریست که اذیت میکنه به هر صورت پند ها و راه کار های مثبت اندیشی هایتان فراموش نخواهد شد. خانم خانمها نازنین و مهربان

وای خدای من ببین کی اومده اینجا؟
سعید خالی خودمون . کجایی پسررر؟ دلم برات ی ذره شده بود.
همش از این و اون سراغتو میگرفتم. دلم گواهی میداد که نا خوش احوالی. چون توی هیج جا نبودی .
سعید خالی بهترین راه برای سلامتی فکر نکردن به دردها و به جاش خودتو سر گرم کردن با کارهایی که دوست داری.
اگه پست ها رو ادامه بدم در مورد سلامتی هم می نویسم.
****
میگم بیا ی پست منتشر کن از خودت بگو و در مورد ی خاطره و ی همچین چیزهایی . صحبت کردن در فضای مجازی که آدما همدیگه رو نمیشناسن خیلی به نظر من جالبه.

اتفاق خنده دار و عجیب امروز من: امروز می خواستم برم پیرینت کارای مدرسه رو بگیرم عجله هم داشتم . ی دفعه ی آقای جوان با عصای سفید در حال راه رفتن بود که وقتی من داشتم نگاهش میکردم نمیدونم از کجا فهمید که ازم پرسید ببخشید متروی شهرری کجاست؟ منم که یاد کامنتهای بچه ها افتاده بودم بهش گفتم واقعیتش نمیدونم چه طور بدون اشاره آدرس بدم خخخخ بعد بهش گفتم وقت هم ندارم و الا میومدم و میرسوندمتون خخخ بعد بهش گفتم شما سایت گوشکن میایید گفت بله نکنه شما رعد بارانی هستی ؟
از خوشحالی گفتم بله. خخخ از کجا فهمیدید گفت دو تا خانوم بینا که بیشتر نیستید شما و رهگذر که ایشون اصفهانی هستند . خیلی ذوق کردم ولی دیدم اگه یک ثانیه بیشتر حرف بزنم از سرویس جا موندم خداحافظی کردم و بعد ای دل غافل ازش اسمشو نپرسیدم .
ای نبین با عصا و ای رونده تنها در پارکینگ شهرری!
اگر خواننده پستی بیا و خودتو معرفی کن . هههه باز خوبه که تا حدودی بهش آدرس مترو رو دادم و کلی خندیدیم خخخخ
خیلی هم تیز و بز و زبل بود

سلام و عرض ادب حضور رعد بزرگ همیشه همه پستها رو میخونم و پستهای شما رو هم اختصاصی و با دقت بیشتر و آموزش های شما برای من که خیلی مفید هستند امروز بزرگمهر حالش خوب نیست و برای همین سرکار نرفتم اومدم از شما تشکر کنم و از سایت که ساکت و صامت شده گله ! چون دوست ندارم پست اختصاصی بذارم همینجا با شما گفتگو میکنم انشاالله که جذب های خوبی برای محله پیش بیاد من سال آخری هست که مدیر هستم ولی تجربیات زیادی بدست آوردم و یکی اینه که من باید حضور دائمی در محل کارم داشته باشم و در هر کارگاهی، هم از همکارام بعنوان برگزار کننده کارگاههایی که با مدارس متفاوت هستند تشکر ، بهشون خدا قوت بگم و هم نظر بچه ها رو می پرسم و از اینکه با عشق و علاقه در خارج از ساعت مدرسه میان و در کارگاههای ما شرکت میکنن تشکر و گزارش فعالیت ها رو در سایت پژوهشسرا ثبت میکنم تا باعث دلگرمی همکاران والدین و دانش اموزان بشه ، لوح تقدیر بچه های هوافضای مدرسه نابینایان رو همون روز بهشون دادن ولی من یک لوح دیگه هم آماده کردم و رفتم مدرسشون و جلوی مدیر و دوستان مدرسشون و مهمونهای دیگه بهشون دادم و باعث شد مهمونها هم که پولدار بودن هدیه نقدی هم به بچه ها بدن ( یک جذب خوب برای اون سه دانش آموز عالی که یکیشون از منطقه محروم خواف بود ) من دوست ندارم مدیر بزرگوار و توانمند سایت از من ناراحت بشن ولی ایکاش حضورشون در پست ها بیشتر دیده میشد ، درست هست که سایت مال همه ی ماست ولی حضور مدیر سایت در پست ها و کامنتها به همه ی ما انگیزه میده ، همکاران من بیشترشون استاد دانشگاه هستند ولی من استاد نیستم با این حال اگر در پایان کارگاهها ازشون تقدیر و تشکر نکنم کم کم ناراحت میشن و وقتی ناراحت میشن کیفیت کلاسها میاد پایین و بعد بچه ها نمیان و پژوهشسرا ساکت و خالی میشه ! و من این رو امسال در کلاس یکی از همکاران دیدم که بچه ها یک جلسه میومدن و دیگه جلسه دومی نداشت ! و چند بار این اتفاق تکرار شد ! من یک کار کوچک انجام دادم آخر کلاس اومدم و از تک تک بچه ها تشکر کردم و یک جایزه به یکیشون دادم و گفتم هفته بعد هم بیاین و دیروز همشون اومده بودن !( البته این همکار یکی از بهترین مدرسین اجرای آزمایشات جذاب در مشهد هستن ولی شور و هیجانی در پایان کلاس برای ادامه وجود نداشت ) الان سایت هم همینطور شده ! انشاالله جذب های خوبی برای سایت پیش بیاد و بتونیم پستهای بیشتر و تجربیات بیشتری رو از دوستان خوبمون در محله بخونیم (مثلا میدونم خانم شیبانی بعد از یک سال دوندگی و پیگیری یک NGO برای نابینایان طبس ایجاد کردن و کامپیوتر درس میدن ولی جای گزارش در محله خالیست این طرح آرزوی من بود و ایشون با پشتکار زیاد انجام دادن و یک جذب خوب برای بچه های طبس هست ) امیدوارم کسی از حرفهای من رنجیده نشه ، تشکر مجدد از شما رعد بزرگ ?آرزوی من سربلندی و سلامتی همه ی دوستانم در محله هست ???

سلااااامو هزاران سلام بر مادر و استاد فرهیخته سایت.
جذب خوب من حضور شما در پست.
تمام حرفهاتون صحیح و منطقی. تمام حرفهاتونو همگی قبول داریم.
حالا سئوال من از شما :چرا نمی خواهید پست اختصاصی بزنید؟ باور کنید حضور تک تک ما در رونق گرفتن سایت تاثیر داره.
اینکه مدیر چرا نمیاد و کم رنگه نمیدونم ولی هر کدوم از ما اگه از خودمون بپرسیم چرا نیستیم ،جواب مشخصه.
به نظرم باشید و مثل سابق پستهای خوبتونو منتشر کنید

سلام رعد عزیز ممنون برای جذب های خوبی که برامون مینویسین امروز بزرگمهر مریض بود و من سر کار نرفتم ولی باعث شد بیام خبرهای محله رو بخونم و بزرگمهر هم انشاالله خوب میشه ولی یک روز رو با هم بودیم و خوش گذشت و اول صبح یک متن هم اینجا گذاشتم که دوستانم لطف کردن و اون رو حذف کردن! فکر نمی کردم حرف های من هم شامل حذفیات سایت بشه ! آخرین جذب خوبی که براتون نوشته بودم این بود که یکی از دوستان خوب محله در طبس یک NGO برای نابینایان اونجا تاسیس کردن که یکی از کارهای خوبشون آموزش کامپیوتر به بچه ها هست منتظر ادامه ی کارگاههای شما هستم ???

وای چه عالی که مریم جون الان داره کامپیوتر تدریس میکنه.
اینم دومین خبر خوب.
راستی کمی دو به شک بودم که ادامه کارگاه رو بنویسم یا نه.
با خودم گفتم هر کسی بخواد ادامه بده راهش مشخص شده.
ولی این کامنت شما منو به ادامه راه ترغیب کرد.
کمی نوشتن پستهای اختصاصی زمانگیره.
ولی قبلنا چون حرفهای خودمونی و بگو و بخند منتشر میکردم اوضاع فرق داشت خخخ همون لحظه مینوشتم و همون ساعت منتشر و چون محفل خودمونی بود توی کامنتها هم میگفتیمو میخندیدیم گهگاهی هم ی عده برمیآشفتدند و میزدن توی سر خودشون و میرفتند خخخخ کامنتها و استقبال هم زیاد بود .
ولی الان من فقط جلساتیو که خودم در اونها شرکت کردم خلاصه وار اینجا به اشتراک میذارم.
*****
به نظرم اگه من و شما و بقیه دست به کیبورد بشیم و دانسته هامونو به اشتراک بذاریم سر و کله بقیه هم پیدا میشه. فعلا که ببین های سایت فعالترند خخخخ
اون زمانها که من اومدم دخترهای زیادی اینجا بودند. همگی رفتند و دیگه پیداشون نیست.
یادمه ی بار مجتبی بعد از چند ماه بهم گفت برام عجیبه که رعد هنوز اینجا میاد و حضور داره. میگفت همین روزهاست که بره و نیاد . کم کم رهگذر هم اومد . ستاره هم اومد. شما هم برگردید و پستهای خوبتون رو ادامه بدید. ???

شاید رفته بودن توی صف انتظار.
****
به امید روزی که بزرگمهر بیاد و برامون ی پست منتشر کنه.
شما تمرین اول که همون تیک زدن اتفاقات خوب بود رو تیک بزنید.
و بعد اتفاقات خوب گذشته رو تیک بزنید؛ به قدری این تمرین حس و حال و روحیه آدمو خوب میکنه که حد نداره. انرژی فوق العاده ای به آدم میده

سلام به رعد عزیز و همه جذبی ها
خدا را شکر امروز روز خیلی خوبیه و من تعطیلم و شنبه هم سر کار نمیرم
زود بلند شدن و دوست دارم هر چقدرم که تعطیلی باشه بازم چون از بچگی مامانم زود بلندمون میکرد صبحانه میداد بهمون هیچ صبح خوابم نمیبره
خب این سوال کردن از خود خیلی جالبه راست میگی گفتن بعضی کلمات و سوالها هم به خود آدم و هم به اطرافیان حس منفی یا مثبت منتقل میکنه
و ذهن آدم به دنبال این سوالها ممکنه دنبال منفی ها زندگی یا مثبتاش بگرده
حس مثبت یا منفی ادمو چند برابر کنه؟
الان که به ابراز محبت شوهرم فکر میکنم چقدر جملات سوالی مثبت از من میپرسه و این سوالی بودنا حس خیلی خوبی بهم میده
چرا تو اینقدر خوبی؟چرا تو اینقدر مهربونی؟چرا تو اینقدر آرومی؟و ….
منم دلم قنج میره به حرفاش لبخند میزنم کلا حس مثبت منو همیشه با حرفاش چند برابر میکنه البته بعضی وقتام اغراق میکنه راجب من دیگه خندم میگیره
برعکس وقتی اضافه کاری میخواد بره بمونه و تنهایی میره سر کار سوالهای منفی از خودش میپرسه
من چرا اینقدر بدبختم باید همه صبح تعطیلی بخوابن من پاشم برم سر کار
چقدر این جمله ش اول صبح حس بدی بهم میده ولی میدونم که برای من داره تلاش میکنه برای زندگیمون بلند میشم صبحانه براش آماده میکنم با مهربونی راهیش میکنم
امیدوارم بتونه سوالهای خوبی جایگزین این سوالش کنه وقتی بخواد بره اضافه کاری در هر صورت کاری بهش ندارم سعی میکنم حال خودم خوب باشه و حالش و خوب کنم هر چند با یک جمله

سلام بر پرنده زیبای ما. اسمتون درنا بود درسته؟
خیلی عالیه که صبح زود بلند میشید.
درنای مهربون هر وقت همسرت از خودش سئوالهای منفی پرسید شما بگو خدارو شکر که همسرم سالمه و میتونه بره سر کار. مردها وقتی ببینن که برای خانواده دارن تلاش میکنن نیرو و انگیزشون چند برابر میشه.
چه قدر خوب که سعی میکنی حال خودتو خوب نگه داری.
درنای دانا امروز که خونه ای تا میتونی از خودت سئوالهای رگباری مثبت داشته باش. سئوالات رگباری مثبت خیلی خیلی حال آدمو خوب میکنه

توجه توجه متنی که میخونید کپی شده از جایی میباشد. ولی خوندش بی ضرره و پر فایده خخخ
استر هیکس 😕

??کلید آفرینش مقتدرانه (خلق خواسته ها) انتخاب موضوعاتی که عمدا اندیشه هایتان را روی آنها متمرکز میکنید و توجه کافی به احساساتتان است، چون بدون آگاهی از احساسات خودتان شما درک صحیحی از اینکه در کجای طیف ارتعاشی قرار گرفته اید نخواهید داشت.

?توضیح ساده:

مهم ترین نکته توی خلق کردن خواسته هامون اینه که بگردیم موضوع هایی مربوط به خواسته مون رو پیدا کنیم و یا خوده خواسته رو بهش متمرکز بشیم و ببینیم حس مون چیه اگه منفی بود اون موضوع رو تغییر بدیم بریم سراغ یه موضوع دیگه مربوط به خواسته مون و اگه حسمون خوب بود که ادامه اش بدیم،

?چون اگه احساس و بی خیال بشیم ممکنه به موضوعی که مربوط به خواسته مون میشه متمرکز بشیم ولی چون حسمون از ته دل یجورایی هنوز مقاومت داشته و حس بدی میداده همون حس بد و جذب کنیم که برعکس خواسته خودمونه.

?مثال:

⭕️ یه رابطه ی خوب میخوایم،
حالا با خانواده یا جنس مخالف یا همکارها و…
به یه رابطه قشنگ توی فیلم مثبت نگاه میکنیم حسمون خوب میشه پس همین و ادامه میدیم

?یا اینکه یهو ته دلمون میگیم عه من که ندارم همچین چیزی تو زندگی ته دلمون حس بد میاد همونجا تغییرش بدیم، بگیم که خوب حسم خوبه و میدونم به زندگیم میاد شاید همین الان نباشه ولی با توجه خودم به سمت هم کشیده میشیم، من و یک رابطه ی خوب (حالا چه خانوادگی چه غیر خانواده)
میگردیم دنباله یه نکته قشنگ دیگه توی اون فیلم.

?یا اگه اون لحظه موضوع بهتری به ذهنمون رسید میریم یه کاره بهتر انجام میدیم که حس بهتری بهمون میده.

سلام ابراهیم یکی دو دورزه خودمون خخخ چه طور مطوری دادا؟
دو روز پیش یکی از همکارام که خواننده پستهای اینجاست و شنونده فایلهای مثبت نگریه بهم گفت رععد جذب خیلی خوبی داشتم . پدر شوهرش که خیلی خسیس بود بهشون پول زیادی داده و گفته دوست دارم تا نمردم خودم کمی از اموالمو به بچه هام بدم.
خلاصه اینکه همکارم خیلی شاد بود. منم از شادیش شاد شدم.
ابراهیم تا میتونی به خوب کردن حست ادامه بده. فایلهای رابگان امیر شریفی و بقیه اساتید رو گوش کن.
برای منم دعا کن که خدا ی راه عالی پیش روم بذاره که بتونم موفق و ثروتمند بشم خخخخ
راستی از سر درداات چه خبر؟ بهتری؟ تا میتونی ازین روزهات لذت ببر که چند صباح دیگه باید بری دانشگاه و بعدش زن و بچه و به قول کوردهای سنندج زارو خخخ

سر دردا خیلی کمتر شده گاهی شدت میگیره ولی سریع میره
اگه همکارت اینجا رو میخونه
بعد از سلام ازشون میخوام که دعا کنه بتونم یه پدر زن پولدار جذب کنم که تصمیم بگیره کل اموالشو قبل از مرگ به بچه هاش تملیک کنه اون وقت رععععد من حدود سی درصد از اون پولا رو میدم سکه میخرم و جرینگ جرینگ میریزم تو مشتت
برو جرینگ جرینگ سکه ها رو تجسم کن و بعد بشین به دعا کردن خخخخخخ

دعای همکارمو نمیدونم اما خودم رعد مستجاب الدعوه هستم هههه
پدر زن پولدار میخوای چه کار؟ از خدا میخوام که خودت در آینده ای بسیار نزدیک به چنان ثروتی دست پیدا کنی که بی نیاز از پول بنده های دیگه بشی.
ابراهیم بی شوخی راست میگم از وقتی که فایل توکل و حسن ظن به خدارو گوش کردم فهمیدم ما انسانها قدرتی داریم که حد نداره. چون خداوند خواستش بر این بوده که تمام انسانها روح خدایی داشته باشن و به چیزهایی که میخوان برسن. فقط باید که حسشون خوب و شاد باشه تا نعمتها به سمتش بیان

میدونم رعد یه دوست دارم که حسابی تو این بحثها تحقیق کرده. ولی اشکالی که داره اینا رو همه رو از دید مذهب میدونه و میگه تا کاملا مثله من نشی نمیتونی اونجوری که میگن از قانون جذب استفاده کنی.
هرچی میگن بابا بزرگترین اساتید قانون جذب مسیحی بودن و مذهبی که تو ازش حرف میزنی رو باور نداشتن ولی اونا هم از توکل و جملات تاکیدی که ازش حرف میزنی صحبت کردن با اینکه قبول داره حرف زدن ولی خودشو به نفهمی میزنه وگرنه انگلیسیش فوله و مطمئنم از همه ی اساتید چیزایی خونده.
تازه به تجسم خلاقانه هم باور نداره و میگه بقول معروف هلوا هلوا دهان شیرین نمیشه و اینا.
رعد حرفاش وقتی واقعی هستن و از دنده مخالفت اون روز بیدار نشده باشه اینقده جذابه که آدم ساعتها میتونه بی اینکه کسل بشه حرفاش راجب قانون جذب از دیدگاه دین و کلا چیزهایی که خونده میگه گوش بده.
ولی امان از جایی که بگه ولی بنظر من. این رو که گفت دیگه حرفاش از حالت جذابیت خارج و دیگه کار تمومه خخخخخخ
بهش پیشنهاد دادم یا بیا عضو سایت شو یا چندتا کارگاه مثبت اندیشی بزن با اسم من ولی قبول نکرد و گفت خیلی کار داره و اینکه رعععد بزرگ داره این کار رو انجام میده و وقتی آشپز دوتا بشه یا غذا شور میشه یا بینمک

قانون جذب اصلا و ابدا ربطی به دین و مذهب آدما نداره. که اگه داشت الان امریکایی ها و یهودیا جزو ثروتمندای بزرگ دنیا نبودن.
اگر هم صحبت از توکل و حسن ظن به خداست همه اینها چون باعث خوب شدن حال انسان میشه.
***
احیانا این دوست خوبمون کاربر گوشکن نیست؟ یعنی اگه یکی بیاد و این دوره رو ادامه بده میشه جذب خوب من.

جذب امروزم: رفتم کلاس جهتیابی و اونجا روشنک و حافظ رو دیدم و کلی ذوق کردم. خخخخخخخخخخ
بعدشم رفتم دنبال یه پیرزنی که بهم آدرس داده بودن که وضع مالیش خیلی بده. رفتم پیداش نکردم ولی محله ای که آدرسش بود یه عالم فقیر داش و تعجب کردم که توی اصفهان محله فقیر نشین داریم. بخودم قول دادم وقتی وضع مالیم خیلی خوب شد به اون محله زیاد سر بزنم.
و یه سری کارهامو با قیمت خیلی خوب دادم قاب بکنن که خیلی چسبید بهم. تخفیف حسابی گرفتم و با اینکه سرشون خیلی شلوغ بود ولی قبول کرد که برام انجام بدن تا هفته دیگه.
من شکرگزاری رو شروع کردم و دارم بابت هر نعمت و کوچیک و بزرگی خدا را شکر میکنم. خخخخخخ. و جالبه که اتفاقای ریز بدی برام می افته که بنظرم بخاطر مقاومت ذهنیمه که اذیتم میکنه. ولی باید درست شه. اونقد خدا را شکر میکنم که ذهنم تعمیر شه. خخخخخخخخ

وای چه عالی. دیدن دوستان مجازی در دنیای حقیقی خیلی جالبه.
رهایی وقتی تمرین شکرگزاری شروع میشه ممکنه اون اوایل اتفاقهای بد و ناخوشایندی برای فرد بیفته. من سه چهار روز دچار سر درد شدم و بعدش تمرینو شروع نکردم.
دوستم به من گفت حتی اگه از آسمون سنگ بباره باز ادامه میده. جالبه که براش اتفاقهای خیلی خیلی خوبی افتاد مثل ازدواج خواهرش و مجبور شد کلی بیاد و بره و بشوره و بسابه خخخ خلاصه از تمرین دور شد هههه خلاصه اینکه باید حسابی محکم و مصمم باشی

رعد یه پرس و جو از همکارت راجب پدر شوهرش کن اگه زن نداشته باشه رهگذرو به عقدش دربیاریم بعد رهگذر و همکارت دست به دست هم بدن و طرف رو سه سوته دق مرگ کنن و پول پدرشوهره رو تقسیم کنن.
اینجوری هم همکار تو شاد میشه و تو هم از شادیش شاد میشی هم رهگذر میتونه به قولی که خودش داده عمل کنه. سریعتر خبر بگیر نکنه تا ما بجنبیم یارو غزل خداحافظی رو بخونه اون وقت چیزی به ما نرسه خخخخخ

این حرفا چیه خواهر تو ننه خودمه بعدشم من میخوام ننم به قولی که به خودش داده برسه خوب اگه میخوایی من از این کلمات جلوش نگم خودت پول وفاکردن به قولشو بهش بده ای بابا عجب داستانیه. حالا تو پاشو بیا بوکان داره یه بارون حسابی میباره شاید بارون و بوش به سر و کلت خورد نظرت عوض شد و رفتی دنبال تحقیق و اینا

دیدگاهتان را بنویسید