خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نقدی بر سوینا؛ سینمای ویژه نابینایان

حدودا سه ماه پیش بود که با سوینا و فعالیت های گروه ایجاد کننده آن به منظور توضیح دار کردن فیلم های سینما آشنا شدم. در آغاز تصور نمی کردم که این حرکت چندان جان دار و پر قوت باشد اما خوشبختانه فعالیت های پیگیرانه خانم عباسی و حمایت بخش مهمی از نابینایان، موجب شد حساسیت اجتماعی مناسبی نسبت به این موضوع شکل گیرد. حضور بازیگران مطرح و سلبریتی ها فرصتی فراهم آورد تا بار دیگر حقوق مغفول مانده افراد دارای آسیب بینایی مورد توجه عموم جامعه قرار گیرد.
اولین بار سرکار خانم گلاره عباسی را در تالار وحدت و در حاشیه اکران تئاتر اشک ها و لبخندها ملاقات کردم. شخصیت متواضع و متینی داشتند و با صبر و حوصله سعی می کردند با همه صحبت کنند. از ایشان بابت کارهایی که انجام داده اند و مسئولیت اجتماعی که پذیرفته اند تشکر کردم و خواستم که به جنبه های فرهنگی اجتماعی موضوع معلولیت بیشتر بپردازند. در آنجا فرصت بیشتری برای گفتگو فراهم نیامد و موضوع در همینجا به پایان رسید.
بر اساس آنچه که در سایت سوینا آمده « سوینا با هدف توضیح‌دار کردن فیلم‌ها و سریال‌ها به منظور فراهم آوردن امکان دسترسی افراد نابینا و کم‌بینا به تولیدات سینمایی تأسیس شده است. » تصور اولیه من این بود که این گروه قصد دارد به منظور جلب توجه اجتماعی بیشتر به موضوع افراد دارای آسیب بینایی، در قالب حرکتی نمادین، چند جلسه اکران فیلم به صورت ویژه برای نابینایان و کم بینایان برگزار نماید تا سیاستگذاران و فیلم سازان، به ضرورت توضیح دار کردن فیلم برای افراد دارای آسیب بینایی واقف گردند و پس از آن اکران ویژه فیلم را متوقف کنند. این حرکت می توانست در کنار سایر فعالیت هایی که در راستای توضیح دار کردن فیلم صورت می گرفت مفید واقع شود اما ادامه دار بودن اکران ویژه نابینایان و نیز مسائلی دیگر موجب نگرانی من در خصوص روند برنامه های سوینا گردید. از آنجا که توضیح دار کردن فیلم ها را امری ضروری می دانستم و بنیان حرکت سوینا را مفید و قابل اصلاح می دیدم، انتقاداتم را به خانم عباسی و دوستانشان انتقال دادم. ایشان معمولا متواضعانه و با صبر و حوصله جواب انتقادهایم را می دادند اما چندان آن ها را وارد نمی دانستند و معتقد بودند که بنده بیش از حد حساس هستم.
ادامه روند نگران کننده سوینا موجب افزایش انتقادات از سوی بخش قابل توجهی از نابینایان و فعالان حوزه معلولیت شد. بنده برای دومین بار از خانم عباسی و دوستانشان دعوت کردم تا در میزگردی به نقد و بررسی سوینا و فعالیت های آن بپردازیم اما متاسفانه ایشان نپذیرفتند. از همین رو تصمیم گرفتم به منظور اصلاح حرکت سوینا و روشنگری بیشتر، انتقاداتم را به صورت مستدل و مشروح ارائه نمایم.

نام سوینا:

بحثم را از نقد بر نام سوینا آغاز می کنم. زبان و ادبیات، بخش مهم و تاثیرگذاری از فرهنگ را تشکیل می دهند. انتخاب صحیح یک نام یا عنوان می تواند تاثیر فراوانی بر برداشت مخاطبان از محتوای آن موضوع داشته باشد. سوینا، سینمای ویژه نابینایان. شما از این عبارت چه برداشتی دارید؟ متاسفانه ویژه سازی و جدا انگاری نابینایان و کم بینایان، از نام این گروه آغاز شده است. وقتی عبارت «ویژه» جایی می آید، طبیعتا همه تصور می کنند آن امکان یا موقعیت، صرفا برای افرادی خاص و مشخص است و سایر افراد حق استفاده از آن را ندارند. پارک ویژه بانوان، باشگاه ویژه آقایان، خط ویژه اتوبوس و … عناوینی هستند که مؤید این گزاره اند. از نظر من، یک مخاطب عام که اطلاعاتی در خصوص افراد دارای آسیب بینایی ندارد، با شنیدن این نام تصور می کند که این گروه توان حضور در سینماهای معمولی را ندارند و برای اینکه بتوانند از فیلم ها (چه در سینما و چه در تلویزیون) بهره ببرند، باید به صورت جداگانه و در سانس های ویژه وارد سالن سینما شوند تا شخصی در آنجا فیلم ها را برایشان توضیح دهد.
سالهاست فعالان حوزه معلولیت در سراسر دنیا تلاش می کنند بسترساز حضور معلولان در دل عموم اجتماع باشند و تفکیک، جداسازی، ویژه سازی و مفاهیمی از این قِسم، در ادبیات حوزه معلولیت منسوخ شده اند. شاید دوستانمان در سوینا چنین قصدی نداشته اند اما مساله نتیجه ای است که حاصل می شود و اثری است که به جا می ماند. اثری که هم در نام و متاسفانه هم در برنامه های سوینا به وفور قابل مشاهده است. گروه سوینا با انتخاب این نام، گامی کاملا متضاد با نیازها و اهداف افراد دارای آسیب بینایی برداشته و زمینه برداشت های نادرست پیرامون معلولیت را فراهم آورده.

بازتولید گفتمان ترحم

یکی از بزرگترین آسیب های حوزه معلولان، تاکید بر بعد ترحمی معلولیت، بخصوص از سوی رسانه است. رسانه ها به خاطر جلب مخاطب بیشتر، همواره به جای پرداختن به بعد اجتماعی معلولیت، سعی در جلب ترحم مخاطب و نشان دادن جنبه های مشقت بار و رنج آور معلولیت دارند. متاسفانه سوینا نیز ناخواسته دست به چنین کاری زده است. به بخشی از متن مصاحبه خانم عباسی با روزنامه صبا توجه کنید:
«همه نابیناها فیلم می‌بینند و با همراهی به سینما می‌روند تا برایشان فیلم‌ها را تعریف کنند. این شد که من احساس دین بزرگی نسبت به این دوستان کردم که با این سختی و مشقت سینمای ما را دنبال می‌کنند و فکر طرحی افتادم تا این مشکل را حل کنیم و نابینایان به‌صورت جمعی بتوانند فیلم ببینند.
در همین یک پاراگراف، چندین نکته بسیار مهم وجود دارد که بازگو کننده زیربنای فکری و برنامه های عملیاتی سوینا است. آنچه که در این متن مورد تاکید قرار گرفته، نه بعد اجتماعی و حقوقی معلولیت، بلکه همان بعد ترحمی و مشقت بار آن است. به عبارت های «احساس دِین، سختی و مشقت» دقت کنید. هیچیک از این عبارات را نمی توان در ترمونولوژی حقوقی-اجتماعی معلولیت جای داد. در این مصاحبه گوینده ناخواسته چنین القا می کند که نابینایان زندگی مشقت بار و پر رنجی دارند. این همان بازتولید برساخت اجتماعی معلولیت است. هنگامی که من به عنوان یک معلول، مدام از دیگران چنین دریافت می کنم که زندگی معلولان مشقت بار و رنج آور است، به تدریج این موضوع را درونی کرده و به عنوان یک اصل طبیعی می پذیرم. البته منظور من این نیست که زندگی معلولان گل و بلبل است و هیچ مشکلی ندارد، بلکه مقصود آن بعد تحمیلی و برساخته معلولیت است که از ذات معلولیت بسیار ثقیل تر و محدود کننده تر است.
عبارت «سینمای ما» هم در این مصاحبه قابل تامل است. من تمام تلاشم را می کنم که از این کلمات و مفاهیم، برداشتی مثبت و خوشبینانه داشته باشم اما متاسفانه نمی شود. می توان به توضیح بیشتر این عبارت در بخش بعدی پرداخت. یادمان باشد ادبیات، تاثیر فراوانی بر شکلگیری فرهنگ و نگرش دارد و نباید از اعجاز کلمات غافل بود.
به بخش های دیگری از مصاحبه دوستان در گروه سوینا توجه کنید:
یک نابینا در مصاحبه با روزنامه ایران می گوید: »خیلی وقت‌ها داستان را به دلیل سکانس‌های بدون دیالوگ فیلم گم می‌کنم، متوجه نمی‌شوم چه اتفاقی افتاده و حتی فیلم چطور تمام شده است.»
گلاره عباسی: «وقتی از چند نابینا پرسیدم برای دیدن فیلم و سریال‌ها مشکلی ندارید گفتند ما همراه داریم که هنگام فیلم دیدن سکانس‌ها را برایمان تعریف می‌کند»
این گفته ها هم چیزی جز به تصویر کشیدن ضعف و ناتوانی نابینایان و نشان دادن وابستگی آنها، آن هم به صورتی کاملا اغراق آمیز نیست. مسلما دیدن فیلم توضیح دار حم حق مسلم نابینایان و کم بینایان است و هم درک فیلم را برایشان راحت تر و لذت بخش تر می کند، اما تصور نمی کنم نابینایان تاکنون برای دیدن فیلم با معضل خاصی مواجه بوده باشند. بیشتر افراد دارای آسیب بینایی به تنهایی فیلم و سریال می بینند و تقریبا در بیشتر صحنه ها ادراکی صحیح از فیلم دارند. اگر احیانا نابینایان با همراه به سینما می روند، به خاطر این است که هیچ کس به تنهایی برای دیدن فیلم به سینما نمی رود!
نکته اساسی این است که اگر هم نابینایان به هنگام دیدن فیلم دچار سختی می شوند، این به خاطر این است که با استانداردهای افراد بینا فیلم میبینند و کلیه حقوقشان به عنوان شهروندانی با توان متفاوت نادیده گرفته شده است. این مساله را می توان مشابه نادیده گرفته شدن حقوق زنان در ورود به ورزشگاه دانست. نمی توان گفت چون زنان برای ورود به ورزشگاه دچار مشقت و سختی می شوند، پس ما در حق آنان لطف کرده، و آنها را به ورزشگاه راه می دهیم. در واقع باید چنین بیان کرد که رفتن به ورزشگاه حق مسلم همه شهروندان است و همه ی ما موظفیم به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم و این امکان را فراهم کنیم. در چنین فضایی نه دِین داریم و نه مدیون. نه راحم داریم و نه مرحوم. فضایی برابر است که افراد متناسب با توان و نیازشان، از هر گونه خدماتی بهره‌مند می شوند.
مخلص کلام اینکه دوستان ما در گروه سوینا به هنگام معرفی این حرکت، باید بر بعد فرهنگی-اجتماعی-حقوقی موضوع توضیح دار کردن فیلم ها بپردازند و از بازتولید گفتمان ترحمی معلولیت به شدت بپرهیزند. برای ضروری و برجسته نشان دادن حرکت سوینا، نیازی به اغراق در ضعف و وابستگی نابینایان نیست. توضیح دار کردن فیلم، به خودی خود امری لازم، ضروری و حق مسلم افراد دارای آسیب بینایی به عنوان شهروندان این کشور است.

تفکیک و جداسازی نابینایان:

در آغاز بحث عرض کردم که تفکیک و جداسازی یکی از مخرب ترین سیاست های حوزه افراد دارای معلولیت به شمار می آید. چنین امری می تواند مانع اجتماعی شدن و جامع پذیری افراد معلول گردد. از طرف دیگر، این موضوع می تواند موجب بازتولید تصورات نادرست پیرامون معلولان از سوی عموم جامعه شود و مانعی خواهد بود برای پذیرش اجتماعی معلولان. افراد با دیدن چنین صحنه هایی، اطلاعات نادرست گذشته‌شان در خصوص معلولیت تقویت شده و تصور می کنند که معلولان افرادی جدای از عموم مردم هستند که مدرسه ویژه، دانشگاه ویژه، محل زندگی مجزا، سبک زندگی متفاوت و حال سینمای جداگانه و ویژه دارند و اساسا امکان حضور این افراد در میان عموم مردم میسر نیست. عبارت «سینمای ما» که در مصاحبه مطرح شد نیز بازگوی چنین تفکری است. این یعنی جداسازی ما از آنها!
البته خانم عباسی می فرمایند که قصدشان از این گردهمایی صرفا نوعی دورهمی است و به هیچ وجه قصد جداسازی ندارند. همچنین ایشان بیان می کنند که در برنامه هایشان بینا و نابینا در کنار هم حضور دارند. در پاسخ باید گفت این کار بسیار هم ستودنی است که شما نابینایان را تشویق به حضور در برنامه ای فرهنگی می کنید، اما نباید چنین القاء شود که چون نابینایان نمی توانند فیلم ببینند، ما آن ها را دور هم جمع می کنیم تا برایشان فیلم نمایش دهیم! همچنین بعید می دانم عموم مردم تمایل داشته باشند که در سانسی به سینما بروند که علاوه بر فیلم، توضیحات آن نیز با صدای بلند پخش شود و موجب عدم تمرکزشان گردد.

توضیح دار کردن فیلم ها به صورت غیر استاندارد:

Audio Description یا توضیح دار کردن فیلم، کاری تخصصی و برنامه ریزی شده است. توضیحات باید به کوتاه ترین وجه ممکن و در بهترین زمان ارائه شود تا هم صحنه های بصری شرح داده شده باشد و هم اختلالی در فهم فیلم به وجود نیاید. توضیحات نباید بیشتر از حد لازم باشد و باید دقت شود که داستان فیلم لو نرود. به همه ی این دلایلی که گفته شد، در هیچ کجای دنیا فیلم به صورت زنده توضیح دار نمی شود. اینکه دوستان در گروه سوینا این را اولین بار در دنیا می دانند احتمالا درست است اما این بدان خاطر نیست که تا کنون به ذهن کسی نرسیده بود که چنین کاری بکند، بلکه به این دلیل است که این کار کاملا غیر استاندارد است و نمی توان توضیحات صوتی با کیفیتی به صورت زنده ارائه نمود.
توضیح دار کردن زنده و بداهه فیلم قصر شیرین، توسط آقای رضا کیانیان، موجب مشکلاتی در فهم این فیلم توسط مخاطبان نابینا در سالن گردید. می توانید بخش هایی از این توضیحات را از اینجا بشنوید. در واقع کاری که آقای کیانیان بزرگوار انجام داده اند، نه توضیح صحنه های فیلم، بلکه تعریف و تفسیر و تحلیل صحنه ها، دیالوگ ها و حتی موسیقی فیلم است. ایشان با لحنی این فیلم را توضیح می دهند که گویی مخاطبانشان کودکان زیر 7 سال هستند. همچنین صحنه هایی را بازگو می کنند که نیازی به توضیح ندارد. حتی در خصوص موسیقی متن هم نظراتی می دهند که بسیار قابل تامل است.
مسلما خرده ای بر آقای کیانیان بزرگوار نمی توان گرفت. مساله این است که این کار از اساس اشتباه است و نباید اینچنین پیش میرفت. حتی اگر دوستان قصد توضیح دار کردن فیلم به صورت زنده را داشتن، باید از قبل چندین بار فیلم را می دیدند و توضیحات نوشته می شد و دقیقا سر زمان مورد نظر و مطلوب خوانده می شد. امری که اجرای زنده آن بسیار دشوار است و اساسا ضرورتی به انجام آن نیست، بویژه توسط یک بازیگر برجسته که بعید می دانم حاضر باشد چندین ساعت وقت برای کاری بگذارد که از پس هر گوینده ساده ای بر می آید.
موضوع دیگر پخش شدن توضیحات فیلم از بلندگو و برای همه حضار است. این کار مانع تمرکز افراد غیر نابینا در سینما می شود. برای اجتناب از این امر، می توان مانند سایر کشورهایی که اقدام به توضیح دار کردن فیلم نموده اند، اپلیکیشن های خاصی طراحی کرد تا مخاطب نابینا به هنگام ورود به سینما آن را فعال کرده و توضیحات فیلم را از طریق گوشی موبایل دریافت کند. نوشتن و طراحی چنین اپ هایی حتی اگر پیچیده و پر هزینه باشد، تنها یک بار برای همیشه است و موجب استقلال کامل نابینایان در امر فیلم دیدن خواهد شد. به عنوان نمونه در آلمان اپلیکیشنی برای این کار طراحی شده که نابینا به هنگام ورود به سینما آن را فعال کرده و فیلم مورد نظر را انتخاب می کند. اپلیکیشن با دریافت صدای دیالوگ و موسیقی فیلم از طریق میکروفن گوشی، زمان پخش فیلم را محاسبه نموده و اقدام به پخش توضیحات متناسب با صحنه ها می کند.
در صورت طراحی چنین اپلیکیشنی در ایران، دیگر نیازی به نصب هیچگونه سخت افزاری در سالن ها نخواهد بود و همه مخاطبان نابینا در هر شهر و روستایی می توانند کاملا مستقلانه و بدون محدودیت ، به هر سینمایی که دوست دارند بروند. در چنین وضعیتی، تنها چیزی که نیاز به تبلیغ و فرهنگ سازی خواهد داشت، توضیح دار کردن فیلم ها و تشویق یا ترغیب یا مکلف کردن فیلم سازها برای ارائه توضیحات صوتی خواهد بود. به نظر من فعالیت های خانم عباسی و دوستانشان در این راستا می تواند بسیار مهم و تاثیرگذار باشد.
حتی در وضعیت فعلی هم می توان از راه هایی بهره برد که بدون ایجاد مزاحمت برای افراد بینا، نابینایان بتوانند توضیحات فیلم را بشنوند. به عنوان مثال می توان توضیحات را به صورت آنلاین از طریق نرم افزار تیمتاک پخش کرد و همه کسانی که در سینما حضور دارند توضیحات را از طریق گوشی موبایلشان دریافت نمایند.
در پایان به دور از انصاف است که پس از اشاره به کاستی های سوینا، نکات مثبت آن را ذکر نکنم. من معتقدم خانم عباسی و دوستانشان با حسن نیت تمام اقدام به راه اندازی گروه سوینا نموده اند و به گفته خودشان بدون هرگونه چشم داشتی از وقت و هزینه شخصی برای آن صرف کرده اند. بریل کردن منوی رستوران ها، راه اندازی رادیو سوینا و بالاخره آغاز جدی بحث توضیح دار کردن فیلم ها، امور قابل تقدیری هستند که به انجام رسیده اند. اموری که مطمئنا یکی از مهمترین وظایف ان جی او ها و انجمن های حوزه نابینایان بود اما تا جایی که من مطلع هستم، از سوی این انجمن ها چندان به آن توجهی صورت نگرفته و اگر هم اقدامی به انجام رسیده، نتیجه ملموس و موثری در پی نداشته است.
ضمن تشکر از زحمات همه دوستان در گروه سوینا، بویژه سرکار خانم گلاره عباسی، مجددا تاکید می کنم بنده این انتقادات را به منظور اصلاح روند سوینا به نگارش در آوردم. روندی که به گفته ی خانم عباسی، الگو قرار گرفته و افرادی در سایر شهرها هم خواستار برگزاری برنامه هایی با همین سبک و سیاق هستند. در چنین اموری باید کاملا با مطالعه و با درنظر داشتن کلیه جوانب امر پیش رفت و نباید راهی غلط را بنیان گذاشت که گر چنین شد، تا ثریا میرود دیوار کج.

۵۲ دیدگاه دربارهٔ «نقدی بر سوینا؛ سینمای ویژه نابینایان»

متاسفانه اکثر متولیان حقوق معلولین در ایران یا حد اقل آنانی که خود را به این عنوان می شناسند و می شناسانند خود بازتولید کننده کلیشه های نقش معلولیت در جامعه هستند که به نظرم به مراتب از خود معلولیت تاثیرات مخرب تری دارد.

سلام بر دوست عزیز. من با یه قسمت این انتقاد شما مخالفم متاسفانه شما دقت نکردی که به مرور یکی از برنامه ها اینه که بتونند هدفونی بزارند که افراد نابینا هم بتونند مثل بقیه در جمع بخش توضیح دار شده را بشنوند. بعدشم. شما که در دانشگاه آمریکا بودید بهتر میدونید کانالی در تلوزیون و رادیو وجود داره که کلا فیلم های کمدی و غیره را توضیحدار برای نابینایان پخش میکنه. با این وجود اونا تبعیض قائل نمیشن با این کارشون آیا؟ فقط نگید نمیدونم اینا را که واقعا نمیتونم باور کنم. به نظر من بهترین ایده ای هست که خانم عباسی پیاده کردند. اگه بخوایی به این وضع توجه کنی. باید خورده گرفت که چرا فیلم ها جدا برای نابیناها توضیح دار میشه و چیزایی از این قبیل.

سلام به شما. همون طور که عرض کردم، بنده بسیار از این حرکت استقبال کردم و می کنم. البته به نظر من اون موضوع گوش دادن توضیحات از طریق هدفون در سینما امکان پذیر نیست و به خاطر هزینه های فراوانی که داره اجرایی نیست. البته راجع به همه اینها و امکانات فنی میشه بحث کرد اما در برنامه های سوینا چیزی در این خصوص مشاهده نمیشه.
متشکر از نظر شما.

اگه نون نداری بخوری، برو گل بو بکش اشتهات واشه.
وقتی به کره خوری افتادی، اونوقت بیا این شاگرد مخلصت برات جایزه داره.
سلام معلم عزیزم، مرگ من میایی کامنت میدی یه چیزی بگو که منِ دانشآموز هم بفهمم چی به چیه.
دوستت داریم شدید

سلام. با صحبت‌های شما کاملاً موافقم. به نظر من مهمترین مشکل سوینا همان جداسازی نابینایان از بقیه جامعه است. اگر قرار بود چنین سبکی یک شروع باشد و در ادامه هدفی همانند دسترس‌پذیر کردن سینما‌ها را دنبال کند کاملاً قابل دفاع بود، اما متاسفانه دست اندر کاران این طرح به دنبال ایجاد چنین تغییراتی نیستند. ممنون که به نکات مثبت هم اشاره کردید و همه جوانب را در نظر داشتید. راستی همچنان منتظر پست‌های اینجا آمریکا هستیم.

امین جان سلام. ولی طبق چیزی که فهمیدم اینا دنبال راهی هستند که بتونند کاری کنند که در سینما های عادی افراد نابینا از هدفون استفاده کنند و توضیحات فیلم را بشنوند. یه نتیجه گرفتم. اگر افراد نابینا را دعوت میکنند برای اکران فیلم ها فقط برای اینه که بتونند ضعف ها را بررسی و رفع کنند. به هر حال این نظر من بودش. موفق باشید

سلام دکتر خوبی؟
من توپم
چندتا نکته دارم که بگم.
این که میگه با سختی و مشقت سینمای ما را دنبال میکنند رو در نظر بگیر.
پیام این رو نمیرسونه که زندگی نابینایان مشقت بار و سختِ، (اگرچه این دیدگاه بعضی از همنوعانمان هست که در ایران و با این امکانات، میتونه دیدگاه درستی باشه)
پیام این رو میرسونه که در سینما و برای بعضی از فیلمها که دیالوگ کمتری داره، نابینا به سختی میتونه فیلم رو دریابِ.
منم با این جمله موافقم.
بهتر نیست این عبارت مشقت بار رو در همون موضوع ببینیم و تعمیم ندیم به همه بخشهای زندگی نابینایان؟
چون ایشون فقط در اون مورد خاص یعنی سینما حرف زده و این برداش من و توِ که میتونه درست یا اشتباه باشه/.
فقط مصاحبه و عباراتی که گفته را بازگو کننده زیربنای فکری و برنامه های عملیاتی سوینا میدونی؟
بعضی از دوستان نابینا با این حرکت موافقند و برای خودشان نظراتی دارند که قابل احترامِ.
اگر به قول شما همه هدف این کاری که استارت زده شده تعبیر اون مصاحبه باشه، بعد ترحم رو میرسونِ ولی اگر این کار ادامه داشته باشه و صرفا به یک مصاحبه گیر ندیم، قطعا بعد اجتماعی و حقوقی را هم در نظر داره.
خب میگی: اما تصور نمی کنم نابینایان تاکنون برای دیدن فیلم با معضل خاصی مواجه بوده باشند.
به نظر منِ نابینا این حسی که تو داری اشتباهه، حالا ایشون که نابینا نیست جای خود دارد.
اگر ادعایی داریم، اثبات کنیم.
شما اکثر فیلمهای اکشن و یا دارای کم دیالوگ رو برید ببینید و برای منم تعریف کنید که چی شد!
فیلمهای ترسناک، جنگ و خیلی دیگه از فیلمها برای منِ نابینا دیدنش واقعا مشقت بارِ دکتر جان.
یعنی حتی حاضر نیستی قبول کنی که همراه میتونه برای توضیح دادن به ما کمک کنه و اکثر ما از همراهمون کمک میگیریم.
اتفاقا خیلیها حال میکنند تنها برن سینما، برو‌بچ خلاف میدونن علتش چیِ.
دقیقا نفهمیدم، استانداردهای بینایان چطورِ و باید چطور باشه؟
خیلی از فیلمهای آمریکایی و اروپایی هم همین شکلی هستند و نیاز به توضیح برای یک نابینا دارند.
مثالی که درباره حقوق زنان گفتی یا اشتباه بیان کردی، یا ربطی اصلا به این موضوع نداره.
اگر حقوقشان نادیده گرفته میشه و ادعا میشه که براشون سخته برن ورزشگاه، پس به ورزشگاه راه داده نمیشوند، نگو لطف میکنند و میگن راه میدهیم.
اگر راه داده میشوند به ورزشگاه پس حقوقشان نادیده گرفته نمیشه، درکل مثال اشتباه بود
منظورِ عباسی از دَین این نبود که نابینا رو به سینما راه میدیم، نمیدیم یا مثال زنان ورزشگاه، منظور این بود که چون برای ما نابینایان سختِ که بعضی از فیلمها رو ببینیم، نیازی حس کرده که این کار انجام بشه، حالا به قول خودت هم ناخواسته از این کلمات استفاده کرده، که من از طرفش ازت عذرخواهی میکنم خخخخ.
واقعا در این شرایط و در کشور ما، با امکانات کمی که داریم، سینمای ما و شما داریم.
خوب وقتی بعید میدونی که مردم حاضر بشند در سانسی به سینما بیایند که توضیحاتش رو با صدای بلند بشنوند، منم بعید میدونم که ما بتوانیم اکثر فیلمهای اکشن، ترسناک و کم دیالوگ رو بتوانیم بفهمیم.
یا با هم بیاییم، یا اونا بیان، یا ما.
خودت میدونی عاشق پست هاتم ولی به نظر منم زیادی حساسیت نشون میدی، به اندازه ای که خیلی از شرایط سخت رو نادیده میگیری.
امیدوارم از دستم ناراحت نشی و صرفا به عنوان نقدی بر نقدت به کامنتم نگاه کنی،
ابوذر، پدیده قرن و افتخار کردستان.

سلام کامبیز جون. قربانت. منم راکتم.
اول بگم که از نقد مفصلت نه تنها ناراحت نشدم بلکه خوشحال هم شدم. قصد من هم از نوشتن این مطلب، شنیدن نظرات مختلف بچه ها بود
در خصوص سختی و مشقت، صحبت من اینه که چرا این همه بر بعد ترحمی تاکید میشه. چرا موضوع حقوقی و اجتماعی معلولیت اصلا بیان نمیشه. چرا حتی یک عبارت «حق، حقوق، حقوق شهروندی و غیره در ادبیات این دوستان نیست. عرض کردم، زندگی ما گل و بلبل نیست اما لزومی نداره این مساله برجسته بشه.
کامبیز روشندل عزیز، ما باید بر کلمات و ادبیات حساس باشیم. ادبیات است که اندیشه ما رو شکل میده. حساسیت بر کلمات که صرفا به روشندل و کور نباید محدود بشه.
همچنین تفکیک و جداسازی هم به اندازه کافی حساسیت برانگیز هست.
نقد من مبتنی بر مصاحبه ها صرفا نبود. بلکه عملکرد کلی سوینا رو مبنا و شاهد قرار دادم.
ضمنا من پدیده قرن نیستم. من معجزه هزاره سوم هستم، مثل محمود!
ممنون از نظر و حضورت.

سلام دکتر،
خیلی خیلی مخلصیم.
یه استاد تو کانون داشتیم همیشه می گفت نگید مخلصیم.
می گفتیم چرا استاد؟
می گفت: بابا مخلص یعنی بی مخ. مگه نمی دونی پسوند less در زبان انگلیسی منفیساز هست.
خب مخلص هم یعنی بی مخ.
هروقت کلمه ی مخلص رو می نویسم یاد اون خدا بیامرز میفتم.
خیلی می تونم راجع به این طرح پر نقص ولی مثمر فایده حرف بزنم.
ولی برای اینکه خسته ات نکنم و پاسخ برخی از انتقادات نظیر دوست خوبم پوریا نامدار رو داده باشم، شما رو به صحبت های خود خانم عباسی در برنامه ی عصر جدید ارجاع میدم.
در این برنامه احسان علیخانی از ایشون پرسیدن: خانم عباسی شما از مسؤولین بی ربط و با ربط چه انتظاری دارید؟ آیا به دنبال اسپانسر مالی هستید؟ آیا دوست دارید به لحاظ مالی به شما کمک بشه؟
ایشون در عین آرامش و بدون به نظر من در نظر گرفتن هیچ چی یهویی گفتند: نه، من هیچ انتظار مالی ندارم. از هیچ سازمانی هم توقعی ندارم. فقط می خواهم به لحاظ معنوی پشت من باشند و از این طرح حمایت کنند.
حالا جناب نامدار سؤال من این هست که اگر خانم عباسی به فکر زیر ساختها هستند و فعلاً این دور هم جمع شدنا، بهانه ای برای رفع نقطه ضعفهاست، چه شکلی میشه بدون پول زیرساخت رو درست کرد؟
نگید خانم عباسی از جیب میخواد بذاره که خندم میگیره و شاید کارم به پزشک بکشه.
زیرساخت مسأله ای نیست که با یه قرون دوزار حل بشه پسرم.
ضمن اینکه همین طور که دکتر فرمودند، اینا حتی تصور درستی از توضیحدار کردن فیلمها ندارند.
شما برو یه فیلم توضیحدار خارجی رو ببین و بعد مقایسه کن با کار رضا کیانیان عزیز که به عنوان بازیگر، من احترام زیادی براش قائلم ولی تو این حوزه حالا حالا باید برن نشریات غربی بخونند و یاد بگیرند.
این جدا سازی معلول از غیر معلول هم که بحث تازه ای نیست.
یه زمانی وقتی داشت مسکن مهر توسط احمدی نژاد طرحش کلید می خورد، جناب احمدی نژاد هم می خواستند معلولین رو تو چندتا مجتمع کنار هم جمع کنند و دهکده ی معلولین تو پرند بزنند.
خدا رو شکر که یا این مجتمع ها ساخته نشد و پول معلولین توسط پیمانکار خواریده شد و یا خود معلولین حاضر نشدند تو این مجتمعها بمونند.
این خانه بس از پایبست ویران است.
به امید تحقق رؤیاهای همه ی انسان های کره ی خاکی

سلام ابوذرِ عزیز. اول از نقدی که نوشتی تشکر میکنم. خوب بود و به نظرِ من حرفهایی زدی که میتونه این طرح رو بالق و خارق العاده بکنه. اما به نظرِ من دلیلِ بخشهایی از مطالبی که نوشتی هم میتونه به زودرنج بودن و سختگیریِ ما نابیناها مربوط باشه. مثلا خورده ایرادهایی که از مصاحبه ها در آوُردی یا ایرادی که برای عدمِ تفاوتِ فیلم دیدنِ بیناها و نابیناها مطرح کردی. جدای بَحثایِ فنّی که در موردِ نحوه توضیحدار کردنِ فیلمها مطرح کردی که بسیار میتونه برای پروژه ی سِوینا کاربردی و راهگشا باشه، به نظرِ منم اینکه ما نابیناها برای فیلم تماشا کردن احتیاج به یه همراه یا یک فردِ بینا برای توضیحِ تصاویر داریم، کاملا صحیحه. من خودم بارها اتفاق افتاده که فیلم دیدنم با خواهرم که برام مرتب توضیح میده رو با صوتی گوش کردنِ فیلم که توی وبسایتِ mp3movies گذاشته میشه مقایسه کردم. واقعا حضورِ یه بینا درکِ متفاوتی بهم داده و به کلی دیگه حاضر نیستم فیلمی رو صوتی گوش بدم. در موردِ اینکه میگی فیلمِ توضیحدار حقِّ مسلمِ ما نابیناهاست هم دوتا مسأله هست. اولا که ما نابیناهای ایرانی، درجه ی محروم بودنمون از حقوقمون در اندازه ایه که خدا وکیلی من شخصا تا امروز نمیدونستم چنین حقّی برای ما وجود داره و حتی جزوِ حقوقِ طبیعیمون حساب میشه. حالا من وقتی به عنوانِ یه نابینا وقتی متوجهِ این موضوع نبودم و حتی کارهایی مثلِ رادیو فیلمِ رادیو نمایش رو هم لطفی میدونستم در حقبِ نابیناها چه توقعی میتونیم از خانومِ عباسی و همکارانِ محترمشون داشته باشیم؟ پس به نظرم اینکه این دوستان از حقوقِ ما آگاهی ندارند رو نمیتونیم به عنوانِ اشکالِ زاویه ی دیدشون به قضیه به حساب بیاریم.
مسأله ی بعدی در خصوصِ نحوه مطالبه ی حق هست. خودِ شما ابوذر جان گفتی که با وجودِ بازخوردهایی که دادی، اعضایِ پروژه ی سِوینا توجه نکردن و اصولا نقدپذیر هم نیستن. من فِک میکنم ماها بهتره حرکتِ خانوم عباسی رو حرکتی داوطلبانه و از سرِ یک دلسوزیِ معقول تلقی کنیم و به عنوانِ یک راهِ حل برای این مسأله، سراغِ متولیهای حقوقمون بِریم. به نظرِ من ماها وقتی میبینیم که گروهِ محترمِ سِوینا که خیلی هم دمشون گرمه، همین اولِ کار پاسخی در موردِ چگونگیِ تأمینِ منابعِ مالی برای ایدشون ندارن و حاضر نیستن نقدهای فنیِ کارشون رو هم بپذیرن، ضمنِ احترام به این دوستان ما با آدمهای متخصصی طرف نیستیم که گوششون بدهکار به بازخوردهای ما باشه.
من فکر میکنم تجربه های سِوینا با همه ی نقدهایی که بهش وارده بسیار ارزشمند هست و میتونیم این حرکت رو به عنوانِ یه ابتکار توی ایران بهش نگاه کنیم.

سلام مسعود عزیز.
من واقعا زودرنج و حساس نیستم. اتفاقا خیلی هم پوست کلفتم. منتها بر روی برخی واژه ها، عبارات، حرکات و برنامه هایی که میتونن مخرب باشن، ضرورت ایجاب می کنه حساس باشیم.
آفرین. به نکته خوبی اشاره کردی. خیلی از ماها حق و حقوق خودمون رو نمیدونیم و از بس اجحاف شده بهمون، هر کاری رو که در راستای حقوق مسلم مون باشه لطف میدونیم. اما این دلیل نمیشه کسان دیگه از این وضعیت بهره ببرن. خوب دیگران رو ما آگاه می کنیم!
راستش من بیشتر موافق این هستم که این حرکت تا جای ممکن اصلاح بشه. من همیشه موافق اصلاح بودم.
به هر حال بسیار متشکرم که نظر دادی.

درود بر آقای سمیعی بزرگوار.
ضمن سپاس از شما به جهت نقد مفصلی که بر طرح سوینا نوشتین، ذکر یک نکته بسیار مهم را در اینجا ضروری می‌دانم.
ببینید هر گروهی که میخواهد برای نابینایان کاری انجام بدهد قطعا پیشاپیش اطلاعات دقیق و کافی در خصوص نابینایان ندارد.
و معمولا سعی می‌کند داده هایش را از خود جامعه هدف بگیرد.
تیم خانم عباسی هم از این قاعده مستثنا نبودند و اطلاعاتشان را از گروهی میان خود ما نابینایان دریافت کرده اند و خواهند کرد.
اما متاسفانه نقدی که بر خانم عباسی واردست و به نظرم مهمترین نقدی هست که به ایشان و طرحشان می‌توان آورد اینست که ایشان و همکارانشان فقط از یک گروه مشخص و محدود نابینایان پایتخت نشین در همه زمینه ها نظرسنجی و مشورت می‌گیرند.
برای نمونه این گروه خاص در خصوص اکران فیلمها نظر می‌دهند، همان گروه در خصوص جلسات نقد کتاب و صوتی کردن کتب صوتی که امری کاملا متفاوت با اکران فیلم هست نظر می‌دهند و دوباره همان بزرگواران در خصوص رادیو سوینا هم صاحب نظرند.

اینجا پرسشی که مطرح می‌شود اینست که آیا این چند عزیز در همه این امور تخصص دارند؟
گرچه تیم سوینا و خود خانم عباسی به کرات اعلام کردند که منتظر دریافت پیشنهادات و نظرات نابینایان هستند، اما در عمل رویه ای متفاوت را پیش گرفته اند.
این رویه تدریجا نابینایان را دلسرد خواهد کرد.

پیروز باشید.

سلام جناب محمدی بزرگوار.
من بجز یکی دو نفر، تیم سوینا را نمی شناسم و دقیقا نمی دانم از چه کسانی مشورت می گیرند اما امیدوارم که نظرات همه را بگیرند و با دید وسیع تری کارها را پیش ببرند.
سپاس از حضور و نظر شما.

\سلام.
من اصلا اهل فیلم و سریال نیستم.
اما به نظرم در مجموع کار ارزشمندی باید باشه و دستشون درد نکنه که به فکر ما بودن.
من که این مطالبی که شما برداشت کردین، از مصاحبه ها و گفته هاشون که در این
پست گذاشتین برداشت نکردم.
جز کلمه مشقت که درباره زندگی نابینایان هست، و بطور کلی هم نمیشه انکار کرد که زندگی نابیناها به راحتی زندگی بیناها نیست.
اما قبلا که اهل نمایش بودم، بعضی وقتها رادیو نمایش رو گوش میکردم.
چطوریه که اونجا نمایشها به نحوی ساخته میشن که بینا و نابینا نداره و هرکس میتونه رادیو رو روشن کنه و با گوش کردن، از اول تا آخر نمایش رو متوجه بشه؟
اگه همه فیلمها اینطوری بود به نظرم خیلی بهتر میشد.

از ابوذر عزیز ممنونم که وقت گذاشته و این نقد مفصل رو نوشته. موضوعی که در این یادداشت مطرح شده انقدر اهمیت داره که من تصور می‌کردم وقتی دو روز بعد از انتشار به پست سر می‌زنم، با انبوهی از کامنت‌ها در جهت گفتگو و تبادل نظر مواجه می‌شم اما عجیب اینکه انگار قضیه از نظر بقیه دوستان خیلی هم مهم تلقی نمی‌شه. یه نکته در باره کامنت جناب مسعود خان عرض کنم و اون هم اینکه به نظر من نقدی که ابوذر مطرح کرده، از سر زود‌رنجی نمی‌تونه باشه. چه، اگر اینطور بود، قطعاً ابوذر هم مثل هر کدوم از ما صبح تا شب با برخورد‌های رنج‌آوری مواجه می‌شه که هر کدومش می‌تونه سوژه یه پست در گوشکن باشه. اما ما تا به حال پستی با این مضمون از او ندیدیم. ابوذر از انتخاب کلماتِ یه راننده تاکسی یا فروشنده حرف نمی‌زنه. داره در مورد کسی حرف می‌زنه که فعلاً مدتی است که تریبون‌های متعددی در اختیارشه و در تک تک این تریبون‌ها هم داره در باره نابینایان حرف می‌زنه. تازه اگر اون تریبون‌ها رو هم نداشته باشه، صفحه اینستاگرامی داره که دنبال کننده میلیونی داره. بنا بر این، تک به تک واژه‌ها و ترکیب‌هایی که استفاده می‌کنه، در برساخته‌های ذهنی جامعه مخاطبش در خصوص نابینایان تأثیر‌گذاره. اگه امروز از این که جامعه ما رو با لفظ روشندل خطاب می‌کنه ناراحت می‌شیم، باید به این هم فکر کنیم که پنجاه و چند سال پیش، یه نفر از بین خودِ ما، ولو با نیت خیر، ولو متناسب با بافتِ اون روزِ جامعه، سعی کرد این لفظ رو ترویج کنه. حالا اون بافت دیگه وجود نداره اما این کلمه همچنان به حیات خودش ادامه می‌ده و دست از آزار ما بر‌نمی‌داره. این فقط یه مثال بود از اونچه که واژه‌ها ممکنه بر سر ما بیارند. بنا بر این، از کسانی مثل خانم عباسی قطعاً انتظار می‌ره در انتخاب واژه دقت بیشتری به خرج بدند. ما چیزی به اسم سینمای ویژه نابینایان نه داریم و نه دوست داریم که داشته باشیم. در سلامتِ نیتِ خانم عباسی تردیدی نیست اما بهتر بود پیش از عملی کردنِ ایده‌های خلق‌الساعه، یه قدری در باره نابینایان، نیاز‌ها و اولویت‌هاشون مطالعه می‌کردند و بعد، سرِ صبر و حوصله و با دقت بیشتر، وقت و سرمایه رو در مسیرِ کمک به نابینایان هزینه می‌کردند.

متشکرم از حضور و پیامت امید عزیز. راستش منم انتظار آرای موافق و مخالف بیشتری داشتم اما نمیدونم چرا کسی حرف نمیزنه! اونم در خصوص موضوع به این مهمی! امیدوارم که دوستان بیشتر نظر بدن تا کمی بیشتر با خواسته ها و نیازهای خودمون آشنا بشیم و به قولی به یک خودشناسی جمعی برسیم.

درود بر شما دوست فرهیخته و با فرهنگم و اما بعد
ببینید منظورم از کامنت اول این بود که ما این قدر مشکل داریم که بعضی اوقات به نظر میاد این انتقادات از روی شکم سیری باشه به نظر شما کجای زندگی به قول شما جامعه هدف مشقت بار نیست؟ آیا دختران و پسران تحصیل کرده و نکرده که شاغل نیستن و درآمدی هم ندارن زندگی مشقت باری ندارن؟ آیا کارمندان نابینایی که با کمترین حقوق دارن زندگی می کنن زندگی گل و بلبلی دارن؟ آیا پسران نابینایی که به دلیل نداشتن شغل باید در حسرت ازدواج و داشتن یک رابطه سالم بسوزن زندگی خوبی دارن؟
ببینید جناب دکتر طرح سوینا به خودی خود کاملا یک حرکت انسان دوستانه و بزرگ هست در مملکتی که قانون مجلس به نفع معلولین تصویب میشه ولی هیچ گونه ضمانت اجرایی نداره شما چه توقعی دارید؟ بابا بیچاره شدم از بس به شاگردای قدیمم امیدواری دادم کم کم دارم میشم چوپان دروغگو
به هر حال دوست فاضل و با دانش من, بنده هم معتقدم نباید زود رنج باشیم ضمنا کار آقای کیانیان هم بسیار ارزشمند هست حالا اگر روش صحیح کار را نمی دونن باید به وسیله همان دوستان پایتخت نشین فاضل ارشاد بشن که صد البته بنده هم معتقدم باید کار ارزشمند ایشون اصلاح بشه. در پاسخ به جناب هاشمی هم باید بگم همان عواملی که بر شمردم باعث رکود در کامنت ها شده.
به هر حال از این که پریشان گویی های من را تحمل کردید بسی سپاس گزارم

سلام بر شما.
مطمئنا زندگی معلولان پرمشقت و رنج آور است اما من در اینجا به دو نکته تاکید دارم. اول اینکه بخش مهمی از این مشقت نه از ذات معلولیت، بلکه از سوی اجتماع تحمیل می شود. دوم اینکه در نشان دادن مشکلات، بعد اجتماعی آن را بیان کنیم تا جامعه مسئولانه تر پیگیر مطالبات ما باشد.
در خصوص جناب کیانیان هم عرض کردم خرده ای بر ایشان نمی توان گرفت.
و در رابطه با سکوت دوستان، من انتظار تایید ندارم. اگر کسانی مخالف هستن، خب خیلی راحت نظرشان را بیان کنند. از همین راه است که بحث شکل و شمایل منطقی گرفته و خرد جمعی حاصل می شود.
تشکر از نظر دوباره شما

سلام بر تو ابوذر باهوش و البته نکته سنج. پستتو می لایکم اسیدی. همین نکته سنجی خاصته که آدمو تحت تأثیر قرار میده و به اندیشه وا میداره. راستش! باید بگم: تو کشور ما خیلی وقتا احساس از عقل سبقت می گیره و بعضی وقتام چهار نعل می تازه. در واقع، خیلی از پروژه های مربوط به معلولین اینجا دلی و احساسی انجام میشه، بدون مطالعۀ میدانی، در نظر گرفتن منابع مربوطه مالی، سنجش و شخم زدن زیر و بالای تمامی مشکلات، و خیلی چیزای ریز و درشت دیگه. در واقع پروژه های ما به جای این که اولش پت‌پت کنن و آروم آروم شعله ور شن، اولش خیلی پرفروغن ولی بعدش خیلی زود به پت‌پت میفتن و یه هویی خاموش می‌شن. البته من خیلی در جریان ریز مسائل سوینا نبودم، ولی حدس می زنم اونم به چنین دردی گرفتاره. سرت همیشه خوش باد، تا های.

درود بر پروفسور سمیعی محله و سایر دوستان
در این که خانم عباسی و همکارانشون با حسن نیتی پاک دارن تلاش میکنن شکی نیست و در تأیید حرفهای کامبیز باید عرض کنم بارها همراه خانمم فیلمهایی رو میدیدیم که برای پیدا کردن و دیدنشون شاید هفته ها و ماهها صرف کرده بودیم، و با این که بخشهای مختلف بی دیالوگ فیلم رو بالاخره یه جوری با حدس و گمان به هم میدوختیم و نتیجه میگرفتیم، آخر فیلم با پنج شش دقیقه صحنه یا صحنه هایی مواجه بودیم که نه تنها دیالوگ نداشت، بلکه حتی صدای محیطی هم نداشت و صرفا با پخش موسیقی تصاویر آخر فیلم هم رد میشد و در نتیجه مجبور میشدیم برای این که بفهمیم آخرش چی شد، از اطرافیانی که فیلم رو دیده بودن بپرسیم یا تو اینترنت جستجو کنیم و بخونیم که آخر فلان فیلم چی بوده؛ که واقعا خیلی آزار دهندهست و آدم اصلا پشیمون میشه که چرا اون فیلم رو دیده!
در عین حال باز با اشاره ای به صحبتهای امید هاشمی عزیز، باید بدونیم زمانی که شخصی با حسن نیت از عبارت روشندل در مورد نابینایان استفاده کرده، احتمالا اگر کسی بود که مثل دکتر ما پیچش مو رو دیده بود و معترضش شده بود، میگفت خلایق هرچه لایق! من خواستم کاری کنم کمتر به شما بگن کور و اعتراض میکنی؟ ولی اگه چنین اتفاقی اون موقع افتاده بود، این کلمه همه گیری حال حاضرش رو نداشت؛ چرا که بالاخره اون اعتراض بسیاری رو به فکر فرو میبرد.
این که کسی حسن نیت در زمینه ای داشته باشه یا از زندگی، پول و زمان خودش برای هدفش مایه بذاره قابل تقدیره؛ اما این حق رو از جامعه هدف نمیگیره که بخوان قدمهایی که برای پیشرفت اونها برداشته میشه با مطالعه و ترسیم چشم انداز دقیقتری صورت بگیره.
واقعیت اینه که بار قبلی و در پی انتشار گزارش میزگرد خودجوش بچه های تیمتاک بعد از حضور خانم عباسی در برنامه عصر جدید، ایشون با واکنشی سریع ضمن اعتراض به این که چرا چنین جلسه ای اصلا بدون اطلاعشون برگزار شده، مصاحبه ای رو هم که قرار بود با محله انجام بدن لغو کردن و این در حالی بود که میشد توی همون مصاحبه به مسائل مطرح شده در میزگرد پاسخ منطقی داده بشه.
امیدوارم این بار ایشون و همکارانشون حاضر به شنیدن آن چه در اینجا مطرح شد بوده و سعی در پاسخگویی داشته باشن.

سلام سعید گرامی.
خب شاید من هم در مستقل نشان دادن نابینایان ناخواسته اغراق کردم. مطمئنا ما هم نیاز به توضیحات صوتی داریم وگرنه اگه نیازی نبود پس این همه تلاش برای چیست! صحبت این است که این کار با رعایت استاندارد ها و همچنین حفظ کرامت افراد دارای آسیب بینایی صورت بگیره و با توجه به برد فراوان اجتماعیش، بانی کاری نادرست نشه.
من هم از دوستان در گروه سوینا انتظار دارم بیشتر از نظرات جامعه نابینایان بهرمند بشن و هر نظر مخالفی رو رد نکنن. دعوت چندین باره من از خانم عباسی و دوستانشون هم به همین خاطر بود اما ظاهرا ما حاشیه ساز به حساب میایم!
ممنون از نقد منصفانت.

اینکه جداسازی افراد نابینا و بینا نباید باشه، به نحوی که به قول شما، دانشگاه، مدرسه، محیط زندگی،و … همه چیز ما ویژه باشه و به قول خودم انگاری نابینا از کره مریخ اومده!
رو باهاش کاملا موافقم.
اگه اینطوری باشه که ما باید کامپیوتر و لپتاپمون هم ویژه باشه، همونطوری که میخواستم برم امتحان ICdl بدم و بهم گفتن ما کامپیوتر ویژه نابینایان نداریم!
و براشون عجیب بود من میتونم از همون کامپیوتر بقیه افراد استفاده کنم.
و یادمه به یکی میگفتم من لیسانس الهیات دارم، گفته بود تحقیق کنم ببینم دانشگاه ویژه نابینایان وجود نداره؟!
خب منم اتفاقا دوست دارم در محیط با سایر افراد جامعه زندگی کنم و اتفاقا دوستان بینا زیاد دارم.
حتی معتقدم ای کاش مدارس ویژه نابینایان هم وجود نداشت و دانشآموزان از همون اول در کنار افراد بینا درس میخوندن.
کاری که خودم از دوره دوم راهنمایی انجام دادم و ای کاش زودتر انجام داده بودم!
یک نمونه دیگه ای که یادم اومد بگم تلگرام ویژه نابینایان هست که وقتی به خواهرم گفتم اسمش blindgram
هست، اونم براش عجیب بود که چرا باید در یک نرم افزاری کلمه نابینا عنوان شده باشه!
پس بنابراین، با قسمت اول و سوم مطلبتون که به نظرم درواقع هر دو مطلب یک منظور رو میرسونن و اون هم عدم تفکیک و ویژه سازی برای افراد نابینا هست، کاملا موافقم.
بخش چهارم رو که آشنایی ندارم و تا حالا فیلم توضیحدار ندیدم ببینم چطوریه!
اما این جمله در بخش دوم رو باهاش راستشو بگم موافق نیستم.
یک نابینا در مصاحبه با روزنامه ایران می گوید: »خیلی وقت‌ها داستان را به دلیل سکانس‌های بدون دیالوگ فیلم گم می‌کنم، متوجه نمی‌شوم چه اتفاقی افتاده و حتی فیلم چطور تمام شده است.»
گلاره عباسی: «وقتی از چند نابینا پرسیدم برای دیدن فیلم و سریال‌ها مشکلی ندارید گفتند ما همراه داریم که هنگام فیلم دیدن سکانس‌ها را برایمان تعریف می‌کند»
این گفته ها هم چیزی جز به تصویر کشیدن ضعف و ناتوانی نابینایان و نشان دادن وابستگی آنها، آن هم به صورتی کاملا اغراق آمیز نیست.
یادمه خودم وقتی بچه بودم، سریال با خواهرم پیگیری میکردم و هرجا دیالوگ نداشت، مرتب از خواهرم میپرسیدم که چی شد!
اگه ما میتونستیم مثل افراد بینا فیلم ببینیم و اوردن همراه بینا نیاز نداشتیم، پس ما هم درواقع باید بینا بودیم و چه فرقی با افراد بینا داریم!
اینم خیلی خوب بود که اول مطالبتون دو بار تأکید فرمودین خانم عباسی متواضع و متین بودن و با صبر و حوصله به صحبتها پاسخ میدادن.
اما بعدش بلافاصله وارد انتقادها شدین و نقاط قوت و مثبت رو برای آخر مطلبتون گذاشتین.
ای کاش اول همه جنبه های مثبت رو یکجا ذکر میکردین و بعد به انتقاد میپرداختین!
حتی نکات مثبت رو یک heading جدا براش نذاشتین، و بعد از مورد
توضیح دار کردن فیلم ها به صورت غیر استاندارد:
بیان فرمودین!
امیدوارم از مطالبم ناراحت نشده باشین.
خودتون این مطلب رو نوشتین و خواستین که نظراتمون رو بگیم و با هم گفتگو داشته باشیم که منم به نظرم رسید عقایدم رو بیان کنم!

دوباره درود. احتمالا یکی از جامعترین راه حلها همون راه اپلیکیشنه که خودتم به درستی تو پستت بهش اشاره کردی. اصلا بیشتر واسه همین بود که من تو کامنت قبلیم گفتم: «پستتو می‌لایکم اسیدی». در واقع، خانم عباسی و تیمش می تونن پس از بررسی دقیق و شخم زدن زیر و بالای قضیه و مطالعه دقیق ریزه کاریهای کار و مشورت با دوستان صاحب نظر ضمنا مطالعه دقیق و بهره وری از تجربیات کشورهای پیشگام در این راه، کمپینی رو تشکیل بدن که طی اون، مسؤولین، بهزیستی، انجمنهای نابینایان و دولت رو وادار کنن که با تأمین هزینۀ این امر خطیر، این کار سترگ رو کلید بزنن. این جوریه که یه کار اصولی، دقیق و برنامه ریزی شده شروع میشه که قدم به قدم پخته تر میشه و تا ابد ماندگار می مونه. این همون کاریه که اولش پت‌پت می‌کنه ولی بعدش هر چی می‌گذره پرفروغتر میشه. حتی میشه وزارت فرهنگ رو هم موظف کرد تا کارگردانها رو ملزم به تهیه و ارائۀ نسخۀ توضیحدار فیلماشون بکنه. البته اونام وقتی ببینن با رویکرد جامعۀ نابینایی به سمت سینماها سود بیشتری تو جیب‌شون میره خودشونم ترغیب میشن این مهم رو انجام بدن. ولی این شکلی که الآن هست، یعنی هر چند وقت یه بار یه فیلمی انتخاب بشه، یه عده ای برن سینمای خاصی و همونجا همزمان فیلم رو توضیح بدن، مصداق همون جریانیه که اولا در دسترس قشر بسیار کوچیکی از جامعه هدف هستش. بعدشم کاریه که شاید اولش پرفروغ به نظر برسه، اما بعدش پت‌پت می‌کنه و خاموش میشه. تازه همینم که من میگم فقط یه طرح نپخته و خامه و باید بسیار واکاوی بشه و به تفصیل شخم و زیر و بالا بشه. البته خانم عباسی و تیمش حتما باید کاملا انتقاد‌پذیر باشن و همۀ صداها رو بشنون. حتی با آغوش باز از تجربیات ارزندۀ غیر ایرانیها بهره ببرن. این میشه یه کار اصولی، ماندگار، ارجمند و البته همه گیر. تا های.

سلام مجدد. ممنون از نظر جامعت. کاملا درست میگی. این حرکتی بزرگ هستش که بسیج همه گروه ها رو می طلبه و این از عهده خانم عباسی و دوستانشون بر میاد اما ظاهرا تمایلی به ورود به این حوزه ندارن.
مرسی از حضورات.

درود،
مایلم چند سوال از شما بپرسم
نخست اینکه شما سینما را چقدر میشناسید؟
چند کتاب درباره سینما خوانده‌اید؟
البته منظورم از کتب مربوط به سینما بیشتر کتبی هستند که به تاریخ تحول سینما میپردازند، و الا به علت نابینایی ما کتب کاملا تخصصی سینما به کار ما نمی‌آیند تا برویم و آنها را بخوانیم.
و چقدر در خصوص تلفیق هنرهای گوناگون در سینما آگاهی دارید؟
یعنی استفاده از صدا حرکت صحنه دکور گریم و باقی زمینه هایی که در امر ساخت فیلم مؤثرند؟
با خواندن برخی از کامنتهای این پست متوجه شدم بعضی از دوستان شناخت چندانی از سینما ندارند.
به جهت اینکه نوشته بودند چرا در سینما و تلویزیون مثل نمایشهای رادیویی مطالب طوری گفته نمیشود که فرد نابینا هم بتواند از سیر تا پیاز داستان فیلمها را بفهمد.
این گفته نشان میدهد که برای این عزیزان سینما چیزی صرفا در قالب صدا معنا دارد و به نقش تصویر که پررنگترین بخش سینماست کوچکترین اشرافی ندارند.
و سوال بعد نرم افزاری که شما درباره‌‌اش اشاراتی فرمودید را خودتان دیده‌اید؟
آیا با آن کار کرده‌اید؟
آیا نرم افزاری قادر هست که تمام تصاویر را با تمام جزییاتی که کارگردان مایل بوده در یک صحنه به نمایش بگذارد تا گویای نکاتی باشد که در فیلمنامه وجود دارد در قالب کلام برای فرد نابینا بازگو شود؟
مثلا این نرم افزار راه رفتن شاد و شنگول شخصیتی را چطور بیان میکند؟
یا راه رفتن شخصیت دیگری را که فلاکت و بیچارگی از سر و رویش می‌بارد را چگونه برای فرد نابینا توضیح می‌دهد؟
آیا اثاثیه ی موجود در یک اتاق ساده را میتواند توضیح بدهد یا نه؟
مثلا اتاقی که در آن بجز یک گلیم پاره و سماوری فکستنی و چند استکان کثیف چیز دیگری در آن اتاق نیست را میتواند برای فرد نابینا تشریح کند؟
قیافه ی اشخاص را چطور؟
نوع لباس پوشیدن بازیگران را چطور؟
فیلم بدون این اجزا که فیلم نیست.
تصویر یعنی به نمایش در آوردن تمامی آنچه که میتواند بر ذهن مخاطب تأثیر بگذارد.
خب با توجه به همین مقدار پرسشی که من از شما کردم کدام یک از نابینایان در امر فیلم صاحب نظر هستند؟
چه درکی از سینما دارند؟
ما تنها میتوانیم احساسات و برداشتهای شخصی خودمان را به افرادی که خبره ی این کار هستند انتقال دهیم تا آنها با توجه به شرایط، امکانات و غیره آنچه که عملیتر هستند را به اجرا در آورند.
شما از ویژه خطاب کردن نابینایان شاکی بودید.
خب اگر ما شرایط خاص و ویژه‌ای نداریم پس چرا در فرودگاه‌ها به دنبال دریافت خدمات ویژه هستیم؟
چرا از خطی ویژه بنام خط بریل استفاده می‌کنیم؟
چرا از کتب صوتی، از کامپیوترها و گوشیها و دیگر ابزار آلاتی که به وسیله ی نرم افزارهایی که سیستمهای ما را گویا میکنند استفاده میکنیم؟
اگر ما مشکلی نداریم چرا از عصای سفید استفاده میکنیم؟
چرا از هر تکه چوب یا فلزی که دم دستمان ممکن است پیدا شود استفاده نمیکنیم؟
چرا در قوانین راهنمایی و رانندگی باید بندهایی گنجانده شود تا هنگام عبور یک نابینا از خیابان با عصای سفید، رانندگان موظف می‌شوند آن بندها را مراعات کنند؟
و خلاصه هزاران مورد دیگر که ما را از باقی بخشهای جامعه جدا میکنند.
آیا اینها دلیلی بر شرایط استثنایی بودن ما نیستند؟
چرا در آموزش و پرورش کشورمان بخشی وجود دارد بنام کودکان استثنایی؟
چرا در ایران نهادی بنام سازمان بهزیستی داریم تا به امور معلولین بپردازد؟
چرا در پی آن هستیم تا بانکهایی را مجهز کنیم تا به نابینایان خدمات بانکی را از طرق خاصی ارایه دهند؟
بهتر نیست ما نخست تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم؟
ببینیم چه میخواهیم، چرا میخواهیم تا نوع بیانمان را متناسب با خواسته‌هایمان انتخاب کنیم؟
شخصی بنام گلاره عباسی دست به انجام کاری زده، خوب یا بد، اما او یک شخصیت حقیقیست.
عمل او منحصرا به خواست خود او بوده.
و در عین حال، او به هیچجا هم پاسخگو نیست.
راهی را برگزیده که ممکن است یک ماه دیگر آن را رها کند یا تا آخر عمر ادامه‌اش دهد.
ما به چه میزان حق داریم عمل فردی او را که هدفی بجز کمک کردن به یک بخش خاص از جامعه است را به زیر تیغ نقد بکشیم؟
شاید او نمی‌خواهد از نظرات کارشناسان اهل فن نابینا کوچکترین بهره‌ای ببرد، دقت کنید می‌گویم کارشناسان اهل فن نابینا! این عبارت معنادار است.
چه کسی این خانم را مکلف کرده است تا نظرات ما را مد نظر قرار دهد؟
بهتر نیست شما هم در پی آن باشید تا یک گروه مردم نهادی تشکیل دهید و کاری مشابه برنامه ی ایشان را دنبال کنید منتها با ضوابطی که خودتان برایش تعیین میکنید؟
آیا او وابسته به یک نهاد دولتیست؟
آیا سیاستهای دولتی او را مکلف کرده اند تا تصمیماتش را با شما کارشناسان اهل فن و صاحب نظر در میان بگذارد؟
وقتی به این سوالات پاسخ داده شد آنوقت میتوان وارد این بحث شد که ما چقدر حق داریم که عملکرد فردی اشخاص را به نقد بکشیم.
جناب درفشیان به نکته ی قابل تأملی اشاره کردند:
ایشان توضیح دادند که در تیمتاک محله دوستان جلسه ی نقد و بررسی از سخنان خانم عباسی که در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده بود برگزار کردند و در مورد نوع کلماتی که ایشان در آن گفتگوی تلویزیونی بکار برده‌اند ایرادهایی گرفته‌اند.
و خانم عباسی بعد از تشکیل این جلسه متوجه چنین برنامه‌ای شدند که بدون حضور خودشان تشکیل شده بوده، دچار رنجش خاطر گردیده و از هر نوع حضوری در تیمتاک محله خودداری کرده‌اند.
خب آیا کار ایشان غیر طبیعی بود؟
آیا ایشان حق نداشتند که از عمل دوستان نابینا برنجند؟
جلسه‌ای در نقد گفته‌های ایشان بدون حضورشان تشکیل بشود و خودشان هم در آن نباشند تا از نوع کلامشان و علت بکار بردن آن واژگان دفاع کنند.
آیا تشکیل این‌گونه جلسات را میتوان نقد و بررسی نامید؟
آیا یک چنین عملی را میتوان امری اخلاقی دانست؟
هر کسی نظرات شخصی خود را دارد که الزاماً با نوع نگاه ما یکسان نیست.
چه ایرادی دارد که ما بپذیریم که افراد با دیدگاه‌های خود وارد تعامل با ما بشوند.
تا به مرور زمان افکار و عقاید و دیدگاه‌هایمان بر اثر برخورد آراء هرچه بیشتر به هم نزدیکتر شوند.

سلام آقای نظری عزیز. از وقتی که گذاشتید و کامنت مفصلی که نوشتید متشکرم.
من در خصوص سینما هیچ اطلاعات تخصصی ندارم و تمرکزم بر حوزه مطالعات معلولیت است. تمام نظری هم که دادم در خصوص حوزه معلولیت و توضیحات صوتی برای فیلم بود.
در رابطه با نرم افزار باید عرض کنم این نرم افزار تنها توضیحات صوتی را که قبلا ضبط شده است متناسب با زمان فیلم پخش می کند و خودش به خودی خود صحنه ها را توصیف نمی کند.
در خصوص جداسازی و ویژه سازی، رویکرد پارادایم اجتماعی معلولیت، ارائه خدمات به افراد دارای معلولیت در بستر اجتماع است. به همین دلیل مدارس استثنایی از دستور کار آموزش و پرورش کشورهای پیشرفته خارج شده است.
من مجددا تاکید می کنم، ما به عنوان افراد دارای معلولیت مشکلات فراوانی داریم. بخشی ذاتی و بخشی اجتماعی است. برای همراه کردن اجتماع با خودمان، باید بر مشکلات اجتماعی معلولیت تکیه کنیم.
سرکار خانم عباسی اگر در راستای زندگی خصوصی خودشان کاری انجام می دادند هیچ ارتباط به هیچ کس دیگری نداشت. اما وقتی وارد حوزه نابینایی شده اند و برای جماعتی کار انجام می دهند و سخنگوی این افراد در مجامع مختلف (مثل برنامه عصر جدید) می شوند، نمی توانند سلیقه ای عمل کرده و پاسخگو نباشند، ولو اینکه از وقت و هزینه شخصی صرف کرده باشند. حتما باید حرکت ایشان استاندارد باشد و یا حداقل راه را برای دیگران ناهموار نکند.
آقای نظری عزیز، مساله نوع کلماتی که ایشان مطرح می کنند نیست، مساله تاثیری است که از این گونه صحبت به جا می ماند. در این خصوص شما را به کامنت امیر سرمدی عزیز ارجاع می دهم.
یادمان باشد افراد نمی توانند با دیدگاه ها و سلیقه خود وارد حوزه ای شوند و چون داوطلبانه وارد شده اند هرکاری که دوست دارند انجام دهند و ما هم حق هیچ صحبتی نداشته باشیم.
سپاس از حضور شما

درود
من اینجا نمیخواستم کامنت بذارم
اما کامنت ها رو خوندم مجاب شدم که کوتاه حرف بزنم هرچند کلام از نظر من با متن به خوبی منتقل نمیشه…
دکتر عزیز! همون‌طور که قبلا صحبت کرده بودیم، این بار چندمه که من این نکات رو عرض میکنم اما اونی که باید بشنوه که نمیشنوه.
قبلا هم گفته بودم که یه کاری قراره انجام بشه، چه اشکالی داره درست انجام بشه، اکثر نکات در نظر گرفته بشه.
وقتی ما میگیم فیلم توضیح‌دار، یه سری نکات باید انجام بشه ، تا اسمش بشه فیلم توضیح‌دار. وقتی نکات رعایت نمیشه، دیگه نمیشه بهش گفت فیلم توضیح‌دار…
من نمیگم اهل فن هستم، اما حرفم اینه که حد اقلش اینه که از کسایی که این کارو انجام میدن، همچین تجربه ای دارن بپرسن ، تا اصول این کار رو متوجه بشن…
یه نکته دیگه هم که اگر هدف توضیح‌دار کردن فیلماست تا ما دیگه برای دیدن فیلم ها به مشقت نیفتیم، با اون هزینه حتی غذا و پزیرایی که شده، میشد ۴ تا فیلم توضیح‌دار تولید کرد…
ماها بدونه هیچ چشمداشتی و باور کنید بدون هزینه خاصی و با در اختیار نداشتن استودیو حرفه ای، تا الان چندین فیلم توضیح‌دار کردیم. اما نرفتیم جار بزنیم که ملت ببینید ما این کارو کردیما . ما بودیما ببینید مارو …
برام جالبه میگم بابا این هزینه که قراره برا همچین کاری انجام بشه که ماهی ۲۰۰ نفر برن اونجا، و با کیفیت واقعا غیر استاندارد فیلم توضیح‌دار گوش کنن، بیان به صورت آفلاین و اصولی این کار رو انجام بدن …
بیان تلاش کنن زمانی که فیلم داره تولید میشه، چه اشکالی داره یه نسخه توضیح‌دار همراهش انجام بشه؟؟‌مگه چقدر وقت و هزینه میبره؟؟؟
شما فیلم های دوبله رو ببینید ، مثلا با Alt+a میتونید زبان دوبله رو تغییر بدید. خب خیلی سخت میشه که همچین نسخه ای به فیلم اضافه بشه؟؟؟

در آخر کلی پراکنده حرف زدم معذرت میخوام، کلی مطلب هم یادم رفته نگفتم. .
بازم تشکر میکنم دکتر عزیز بابت این نقد سازنده…

ابوذر جان سلام.
نقدت رو الان خوندم و حقیقتاً لذت بردم.
اینکه خانم عباسی تعدادی از نابینایان رو به یک دورهمی تفریحی یا فرهنگی دعوت کنه که دور هم بچه ها فیلم ببینن و از ظرفیت نفوذ خودش در سینما استفاده کنه که تعدادی هنرپیشه عرصه تئاتر و سینما هم در این جمع حضور داشته باشن، به خودیه خود هیچ اشکالی که نداره هیچ، بلکه قابل تقدیر و ستایش هم هست.
حتی اینکه از کسانی دعوت می کنه تا به صورت زنده فیلم هارو برای نابینایان توضیح بده، اگر اون مشکلات قصر شیرین نباشه، اینجای کار هم زیباست.
اما کار اونجایی خطرناک میشه که ایشون در یک برنامه پر مخاطب مثل عصر جدید میاد و میگه ما هیچ انتظاری از هیچ مسئولی نداریم، برای این کار هیچ پول و امکاناتی هم نمیخوایم.
اونوقت امر به مسئولین فرهنگی و متولیان این کار هم مشتبه میشه که پس دیگه همه چیز حله.
اونوقت اونهایی که هیچ شناخت و آشنایی نسبت به توضیحدار کردن فیلم ها برای نابینایان به شکل استاندارد ندارند، فکر می کنن این ایده و ابتکار، دیگه نیاز های نابینایان در زمینه دیدن فیلم های سینمایی رو به صورت کامل رفع میکنه.
در حالی که اگر فیلم دیدن نابینایان به صورت استاندارد بخواد اجرایی بشه، اتفاقاً هم پول می خواد، هم امکانات میخواد، هم تصویب قوانین از طرف نهاد های متولی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می خواد و یک سری امکانات زیر ساختی دیگه.
بنابر این، نفوذ و ظرفیتی که خانم عباسی در میان هنرمندان، کارگردانان، تهیه کنندگان سینما و سایر مسئولین این حوزه دارن، باید در این راه خرج بشه و این مسئله تبیین بشه که اگر من دارم به صورت شخصی برنامه های فرهنگی برای نابینایان میذارم، این صرفاً دغدغه های شخصی منه و اگر شما میخواهید به معنای واقعی کلمه برای نابینایان در سینما کاری کنید، راهش همون راه های استانداردیه که برخی هاش رو ابوذر در پستش به خوبی تشریح کرد.
دلسوزان جامعه نابینایان کسانی مثل ابوذر، فقط نگران این هستند که پروژه شخصی سوینا، یک پروژه اصولی و استاندارد در بین مردم و مسئولین جلوه کنه و ما رو از اهداف واقعیمون در راه توضیح دار کردن فیلم های سینمایی دور و دورتر کنه.
اگر خانم عباسی نخوان، به هر دلیلی تمایل نداشته باشن این نقد های دلسوزانه رو گوش بدن و در راه تحقق اونها تلاش کنن، اونوقت باید این حق رو هم به ما بدن که این شیوه رو نقد کنیم و نخوایم که ایشون نماینده مطالبه گر جامعه نابینایان در زمینه توضیح دار کردن فیلم های سینمایی باشن.
همه نگرانی من اینه که این نقد ها نهایتاً منجر به رنجش ایشون و تیمشون بشه و همین حداقل ها رو هم که میتونن و از دستشون بر میاد برای جامعه نابینایان دارن خارج از وظایفشون انجام میدن، دیگه از این کار صرف نظر کنن.
در حالی که همه ی حرف ما اینه حالا که شما در این راه گام برداشتین، پس یک کار ماندگار رو از خودتون به جا بذارین.
این پروژه شخصی، نهایتا در حد همین فیلم های محدود و سینما های محدود باقی میمونه و تعداد نابینایان محدودی هم میتونن ازش بهره مند بشن.
این پروژه به هیچ عنوان ظرفیت و خواسته نابینایان که دسترسی آزاد به نسخه توضیحدار کلیه فیلم های سینمایی هست رو برآورده نمیکنه و این مسئله ایه که خانم عباسی و تیمشون باید مد نظر داشته باشن.
البته در غیاب پیگیری های انجمن های نابینایان در این راه، ما مجبوریم این مطالبه رو از خانم عباسی داشته باشیم.
مگر نه ایشون و تیمشون هیچگونه وظیفه ای در این راه خطیر ندارن.
با تشکر و سپاس مجدد از ابوذر عزیز.

البته در غیاب پیگیری های انجمن های نابینایان در این راه، ما مجبوریم این مطالبه رو از خانم عباسی داشته باشیم.
مگر نه ایشون و تیمشون هیچگونه وظیفه ای در این راه خطیر ندارن.
با تشکر و سپاس مجدد از ابوذر عزیز.
لایک و درود بر تو امیر.

سلام امیرجان. از اینکه کلام من رو به زیبایی تکمیل کردی بسیار متشکرم.
دقیقا نگرانی من هم این هستش که خانم عباسی و دوستانشون تصور کنن ما قصد سنگ اندازی داریم. من برای پیشگیری از این کار تا جایی که میتونستم رایزنی کردم که در قالب میزگرد این نقدها رو داشته باشیم تا هم اونها به استاندارد نزدیک بشن و هم کسانی که منتقدان منطقی هستن به جرگه موافقان سوینا بپیوندن اما متاسفانه ایشان قبول نکردن. این دقیقا جمله ای بود که به سرکار خانم عباسی هم گفتم. حالا امیدوارم از این پست نتیجه ای مفید عاید این دوستان بشه.
بازم از حضورت متشکرم.

سلام. در مورد رنجش خانم عباسی به دلیل جلسه ای که تو تیمتاک تشکیل شد، و صرفا به خاطر همین مصاحبه رو لغو کردند، دلیل منطقی نمیبینم. البته این که مینویسم صرفا نظر شخصی خودم هست و ممکنه درست نباشه. با توجه به اطلاع رسانی که خودشون تو کانال تلگرامی سوینا کردند که قراره مصاحبه ایشون در برنامه عصر جدید در فلان تاریخ پخش بشه، ما، تعدادی نابینا، بخشی از جامعه هدف دور هم تو تیمتاک با هم این برنامه رو گوش دادیم. درست مثل اعضای یک خانواده که برنامه ای رو دور هم میبینند و بعدش هم نظر میدند. خب ما هم دقیقا همین کار رو کردیم. یعنی بعد از اینکه مصاحبه پخش شد، دوستان نظراتشون رو گفتند. خب صادقانه پستی منتشر شد که بگیم شما بزرگواران که با صدق نیت دارید کاری برا نابینایان انجام میدید، بازخوردی که این مصاحبه برا بخشی از جامعه هدف داشته این بوده. همین. در ضمن چیزی که از رسانه ملی پخش میشه و کسی حرفی میزنه، طبیعتا می طلبه منتظر بازخورد مثبت یا منفیش باشه. بهتر نبود اون مصاحبه برنامه هاتگوش کن رو لغو نمیکردند و در همون مصاحبه به انتقادات و ابهامات دوستان پاسخ میدادند؟

سلام. انتظار میره که دوستان در گروه سوینا انتقاد پذیرتر و منعتفتر باشن. کسی که کاری با این وسعت و تاثیر اجتماعی انجام میده، مسلما باید منتظر انتقادات و پیشنهاداتی از همه سو باشه و باید به مخاطبین و جامعه هدفش احترام بذاره.

سعی میکنم تا حد ممکن کوتاه به دو سه نکته بپردازم.
نخست بحث توضیحدار کردن فیلمهاست، وقتی ما می‌گوییم هیچ اطلاعات تخصصی در حوزه ی سینما نداریم پس با چه ملاک و معیاری می‌خواهیم برای توضیحدار کردن فیلمهای سینمایی استانداردی ایجاد کنیم؟
می‌توان گفت گروهی از افراد خبره ی امور نابینایان به همراه گروهی از متخصصین حوزه ی سینما با هم بنشینند و یک سری قواعد برای توضیحدار کردن فیلمها تهیه کنند.
پس تا اینجا ما در ایران ظاهرا یک چنین متن دست به نقدی در اختیار نداریم!
و هیچ استانداردی را هم بصورت مضبوط تهیه نکرده‌ایم.
فعلا برویم و روشی مناسب برای تنظیم قواعد این کار را مهیا کنیم بعد از استانداردها سخن بگوییم.
وقتی شما از استانداردها حرف می‌زنید بر طبق اصول می‌بایستی تعریفی هم در پی آن از استانداردهای مد نظرتان ارایه بدهید.
اما چنین استانداردی موجود نیست پس کلام شما بدون تعریف از اصول و قواعد موضوعیتش را از دست می‌دهد.
اگر هم می‌خواهید از استانداردهای دیگر کشورها الگوبرداری کنید، بسیار خب، بروید و متنی تهیه کنید بعد با متخصصین حوزه ی سینما آنرا بالا و پایین کرده بعد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدهید و از دولت بخواهید که آن را مورد تصویب قرار دهد.
پس از آن هرکسی که بخواهد دست به کار توضیحدار کردن فیلمها بزند مکلف می‌شود تا بر همان قاعده مضبوط عمل کند.
و در مورد بخش دیگر حرفهایتان:
که به نداشتن سازمان های کودکان استثنایی در کشورهای پیشرفته اشاره فرموده بودید.
ببینید ما در ایران زندگی میکنیم نه در یک کشور غربی.
در اینجا چنین امکانی شاید به این زودیها تحقق نیابد.
دلایلش زیاد و توضیح آن هم از حوصله ی این کامنت در میگذرد.
مهم این است که ایران کشوریست که هم سازمان کودکان استثنایی دارد و هم نهادی بنام سازمان بهزیستی کشور که رسما از سوی دولت متولی اجرای قانون جامع معلولین است.
فکر می‌کنم تا همین مقدار کافی باشد و توضیح بیشتری نیاز نیست تا در این زمینه داده شود.

من قصد فیلم سازی ندارم، اطلاعاتی هم در این خصوص ندارم. در رابطه با توضیح دار کردن فیلم اما اطلاعات لازم را دارم. این دو مقوله کاملا مجزا هستند. نمیتوانیم منتظر بنشینیم کسی یک کار غلط را بنیان بنهد، بعد ما سالها برای اصلاح آن کار کنیم. یا حداقل اجازه ی اظهار نظر که می توانیم داشته باشیم!
در خصوص آموزش و پرورش نیز باید عرض کنم ایران هم چند سالی است که در حال اجرای قانون آموزش تلفیقی است. گاهی موفق گاهی ناقص. این اراده در کشور ما هم وجود دارد.

یعنی شما میفرمایید برای تولید یک فیلم توضیح‌دار من برم رئیس جمهور رو ببینم؟؟؟؟؟
آقای نظری عزیز! کلا تمام حرفم اینه! وقتی میگیم فیلم توضیح‌دار یعنی: کوتاه ترین توضیح روی سکانس تصویری در عین جامع بودن…
این هم نباید تپقی وجود داشته باشه. عین اینه که من بگم مجریه برنامه زنده این حق رو داره که میتونه تپق بزنه ….
همین…

کار خانم عباسی و گروهشون تا وقتی شخصی و غیر قابل نقده که با اطلاع رسانی گسترده توی صفحه اینستاگرام، کانال تلگرامی سوینا و گسترده تر از همه، توی برنامه های رادیویی و تلوزیونی پر مخاطب به نمایش گذاشته و تبلیغ نشه.
خود ما به عنوان مجموعه محله نابینایان دومین اکران سوینا رو پوشش خبری و رادیویی دادیم و بعد از اون هم دوستان تصمیم گرفتن به صورت مستقل از طریق سایت و رادیو سوینا اکرانها و نشستهای بعدیشون رو پوشش بدن.
این اعلانهای عمومی یعنی به تماشا و در ادامه به قضاوت طلبیدن جامعه هدف که خیلی ساده الان داره این قضاوت صورت میگیره.
اوایل مجتبی خادمی هم اصرار داشت که همین سایت که میبینید یه سایت شخصیه، ولی وقتی دعوت به ثبت نام و همکاری از سایر کاربران کرد، سایت شخصی کم کم شد یه سایت عمومی و در معرض قضاوت کاربرانش.
الان هم که محسن صالحی مدیر و مالک سایته، تا وقتی در همه کامنت‌دونیها رو نبنده و اجازه انتشار پست به کاربرانش نده، سایت و متعلقاتش در معرض قضاوتن.
متأسفانه باز مجبورم از مثل شترمرغ با مصداق قرار دادن گروه سوینا استفاده کنم.
بنا بر همین مثل توصیه میکنم، یا کانال و صفحه و سایر درگاههای عمومیتون رو تعطیل کنید و با دعوتنامه های شخصی کار رو پیش ببرید، یا اگه تبلیغات عمومی رو ادامه میدید، قضاوت رو هم با جان و دل بپذیرید و ضمنا با بی توجهی و پاسخگو نبودن به جامعه هدف، به اونها بی احترامی نکنید.

سلام وقت بخیر مرسی از این که این همه وقت گذاشتی و این موضوع رو بررسی کردی.
من چند نکته که به نظرم میرسه رو عرض میکنم.
۱ من با کلیت نقد موافقم ولی شاید اگه اسمش رو پیشنهاد میزاشتی به جای نقت تاثیر بیشتری داشت چون تو ایران بیشتر نقد مساوی کوبیدن هست.
۲. به نظرم تا حدی ما به حرف زدن دیگران حساسیم و این حساسیت ما رو آزار میده و ما خیلی نمیتونیم حرف زدن دیگران رو کنترل کنیم چون اونها بر اساس عقیده ی شخصیشون حرف میزنن و تغییر عقیده هم به همین راحتی نیست مثلا خانم عباسی گفتن که نابینایان با مشقت و سختی در دیدن فیلم رو به رو هستند و خب این رو نمیتونیم تعمیم بدیم که نابینایان با مشقت و سختی تو زندگی رو به رو هستند. ولی با اثری که میگزاره موافقم.
ث. وقتی ما نقد میکنیم باید راه حل هم ارائه بدیم خب این مشکل وجود داره حالا برای حلش چی کار کنیم؟
۴ با موضوع نرم افزار ها برای توضیح فیلم کاملا موافقم.
۵ با این که توضیحات اضافی نباید داده بشه موافقم ولی باید در نظر گرفت که احتمالا گروه سوینا نه به استاندارد های دنیا نگاهی انداخته باشن و نه قبل از این با گروه نابینایان ارتباط نزدیکی داشته باشن ولی حرکتشون قابل احترام و باید در نظر گرفت و بهشون به نوعی حق داد و با ملایمت بیشتری رفتار کرد فرض کن که همون طور که اطلاعات ما نسبت به معلولیتهای دیگه مثل پیسی یا مثلا ناشنوایان و سایر معلولان و توانایی اونها هست همین طور هم افراد بینا نسبت به ما و جامعه ی ما آگاهی دارند و ما هستیم که با رفتار و اطلاع رسانی صحیح میتونیم این حرکتها رو جهت بدیم.

سلام من هم از نوشته شما متشکرم.
۱. من دو ماه هستش که این پیشنهادات رو خدمت خود دوستان عرض می کنم اما کو گوش شنوا.
۲. صحبت کردن دیگران رو تا زمانی که در حوزه خصوصی باشه میشه نادیده گرفت اما وقتی برد ملی و میلیونی پیدا کرد اونوقت دیگه سکوت جایز نیست.
۳. راهکار رو هم در متن گفتم هم به خودشون مستقیم. تکیه بر بعد حقوقی-اجتماعی، رعایت استانداردها، استفاده از نظر نابینایان صاحب نظر، استقبال از نقد، برگزاری نشستهای تخصصی با انجمنها و نهادهای مربوط و نهایتا بسیج کردن همه پتانسیلها و ظرفیتها برای ایجاد یک امکان دائمی و فراگیر برای توضیح دار کردن فیلم.
۴. این اصلا قابل قبول نیست دوستان در بعد میلیونی شروع به تبلیغات بکنن و بعد اصلا وقعی بر نظرات جامعه هدف نذارن. این چه کاری هستش که جمع مهمی از نابیناها حداقل به این شیوه باهاش موافق نیستن اما این دوستان حتی حاضر به یک گفتگوی معمولی هم درباره اون نیستن. اگر این بی احترامی نیست پس چیست؟
سپاس از نظر شما.

سلام خدمت دکتر سمیعی بزرگوار. قبل از هر چیز بدون اینکه شما رو بشناسم وقتی نقدتون رو دیدم بسیار خوشحال شدم و تا تونستم منتشرش کردم. دیگه داشتم نا امید میشدم که انگار کسی قصد نقد نداره. سعی میکنم کوتاه بنویسم. اول اینکه من کلی انتقاد و پیشنهاد به خانم عباسی در دایرکت اینستاگرام فرستادم اما هر بار کاملا نادیده گرفته میشد. یه نمونه رو ذکر میکنم که به ایشان در مورد تئاتر نقد کردم که نحوه ی بلیط فروشی اشتباه بود ما دچار مشکل شدیم بعدش افراد بینا آمدن که از چند روز قبل بلیط تهیه کرده بودن و خواستار نشستن سر جاهای تعیین شدشان بودند و ما و سایر بچه ها به زحمت افتادیم . این تصویر بدی از نابینا به مخاطب ارائه میکنه. ایشان در پاسخ به من گفتن که باید افتخار کنم که با خانواده به تئاتر اشک ها و لبخندها اومدم و نباید به این چیزا توجه کنم گویی حضور ما در اونجا لطف و موهبت خداوند بوده و ما قادر به خرید بلیط تئاتر نیستیم. از ذکر نمونه های دیگه میگذرم. و اما در مورد مشاوران و همکاران پایتخت نشین باید بگم که من همه رو میشناسم. کاملا بدون یه فراخان به کار دعوت شدن و از قضا نیمیشون با هم فامیل هستن. سوال من اینه که چطور ممکنه یه نفر در عرض سه ماه از یه لیسانس ساده انگلیسی تبدیل بشه به هنرمند حوزه ی رسانه؟ اینو هم باید اضافه کنم که روز گذشته خانم عباسی به نقد ها در تلگرامشون پاسخ دادن. ظاهرا مخاطبشون همه ما هستیم و معتقدند که نقد گروهی از ما بوده ولی با خوندن اون نوشته ها کاملا متوجه میشیم که نقد شما در اولویت بوده. یکی از این پاسخ ها راجع به جدا سازیه که ایشون فرمودند که ما همکارای بینا هم در رادیومون داریم. در حالیکه در همین کانال تلگرام اگه به عقب برگردیم پست هایی رو میبینیم که تبلیغ رادیو سوینا هست و مدام تأکید میکنن که رادیو ی شما رو عزیزانی از بین خودتون اداره میکنن که متخصص در حوزه رسانه هستن. من نمیخوام طولانی صحبت کنم اما من هم اولش بسیار از اینکه سوینا به وجود اومد خوشحال شدم اما به مرور با اتفاقاتی که می افتاد و پیام هایی که در جواب نظراتم میگرفتم روز به روز نا امیدتر شدم. در پایان باز هم امیدوارم این حرکت از همین جا به سمت درست تغییر مسیر بده. سپاس از شما و نقد ارزشمندتان

سلام. متشکرم از اظهار لطف شما. من جوابیه احتمالی ایشون رو ندیدم اما دوست داشتم در صورتی که حرف منطقی دارن بیان و میزگردی بذاریم تا بچه ها خودشون قضاوت کنن. مطمئنا خودشونم خوب میدونن که استدلالاتشون چوبین هست.
متشکرم از شما و نظرتون.

دیدگاهتان را بنویسید