خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

نشریه جهان آزاد، شماره 3: کمک به کودکان دارای اختلالات حسی کاوش و یادگیری

“کیسی وست رابرتسون” معلم دانش آموزان نابینا در شمال می سی سی پی  و همچنین مدرس مؤسسه تحقیق و توسعه حرفه ای دانشگاه فنی لوئیزیانا و انجمن نابینایان است.

در این مقاله ، او استراتژی های خلاقانه ی خود را برای کمک به کودکانی که در پردازش ورودیهای حسی مشکل دارند خلاصه می‌کند

عنوان مقاله: کمک به کودکان دارای اختلالات حسی کاوش و یادگیری

اثر کیسی وست رابرتسون

 

مترجم: پریسا جهانشاهی

 

منبع: Future Reflections   

فایل صوتی سومین شماره از نشریه جهان آزاد:

 

 

یادداشت سردبیر: کیسی وست رابرتسون

 

اختلالات حسی منحصر به نابینایی و کم‌بینایی نیست. این اختلالات در بسیاری از کودکان ، از جمله کودکانی که کاملاً بینا هستند، رخ می‌دهد. برخی از کودکان دارای اختلالات حسی, از حس لامسه که آن را قوی و آزار‌دهنده می‌یابند پرهیز می‌کنند. از سوی دیگر ، گروهی از کودکان ناگزیرند در جستجوی حس لامسه ی اضافی باشند. این کودکان با اجتناب از تحریکات حسی یا با جستجوی این تحریکات، خود را آرام کرده یا قادر به تمرکز می‌سازند. کودکانی که بیش از حد به تحریک واکنش نشان می‌دهند به راحتی می‌توانند در اثر بمباران  اطلاعات از لحاظ حسی به شدت درگیر شوند.

هنگامی که کودکان به لمس کردن بیش از حد حساس باشند، گاهی اوقات این شرایط به عنوان حساسیت لمسی شناخته می‌شود؛ همچنین کودک ممکن است نسبت به صدا بسیار حساس باشد یا در برابر شنوایی حالت تدافعی داشته باشد. این برای والدین و معلمان مهم است که محیطی به منظور کمک به این کودکان ایجاد کنند تا آنها قادر باشند از نظر حسی به ثبات و آگاهی های لازم برسند و بتوانند به طور موثر مطالب مورد نیاز خود را بیاموزند.

هنگامی که ما می‌کوشیم کودکان را در سنین پایین با خط بریل آشنا کنیم، اغلب می‌شنویم که متخصصان می‌گویند، “او بسیار حالت دفاعی داشته و در این زمان به هیچ وجه نمی‌تواند خط بریل را لمس کند! ما نیاز داریم که یکی دو سال یا بیشتر از آن صبر کنیم.”

این صحیح است که بسیاری از کودکان نابینا, (هرچند مطمئنا این در مورد تمامی آنها صادق نیست) در زمان شروع آموزش خط بریل در حالت دفاعی هستند. آنها از لمس کردن نقاط بریل احساس ناراحتی می کنند و برای کسب زودهنگام مهارتهای خواندن مشکل دارند. با این همه، این دلیلی برای تأخیر در آموزش بریل نیست! بلکه دلیلی برای کمک به کودک در جهت پذیرش انواع مختلف تحریکات لمسی است.

کودکان تحریکات لمسی را به دو طریق درک می‌کنند؛ این تحریکات قادرند آنها را تسکین داده و آرام کنند یا اینکه آنها را به حالت دفاع یا حساسیت برسانند. غالباً فعالیتهایی که کودکان را به لمس مداوم و پیوسته وادار سازند, به تسکین و آرامش کودک کمک می‌کند؛ در حالی که لمس سبک و سریع در افزایش میزان هوشیاری کودک موثر است.

برخی کودکان در برابر کثیف شدن دست ها یا لمس مواد با بافت های خاص ،مانند آنهایی که مرطوب ، رقیق یا لغزنده هستند مقاومت می‌کنند. هدف والدین یا معلم معرفی تدریجی و تماس کودک با ساختار متفاوت مواد گوناگون, و هر بار طولانیتر از پیش است. برای مثال, اگر کودک مواد نرم و لزج را دوست ندارد, معلم می‌تواند برای مدتی کوتاه, مثلا یک ثانیه موادی مانند گل را به کودک معرفی کند. احتمالاً کودک تمایلی به لمس آن نخواهد داشت.

تماس بعدی کودک با این مواد می‌تواند به مدت دو یا سه ثانیه ادامه یابد. با هر تماس این مدت می‌تواند کمی طولانی‌تر شود. معلم همچنین می تواند شیءی که دانش آموز دوست دارد با آن بازی کند را انتخاب کرده و نقطه ی کوچکی از آن را به ماده ی نرم مانند گل بیالاید. کودک می‌تواند به تدریج ماده ی لزج را در جریان بازی با آن شیء لمس کند.

من پی برده‌ام که کودکان اغلب مواد نرم و شکلپذیر یا اشیا زبر و خشن را ترجیح می‌دهند. به طور معمول هیچ تلاقی ای بین این دو وجود ندارد. اگر کودکی مواد سخت را دوست داشته باشد, شما می‌توانید کار با وی را با یک ظرف پر از رشته فرنگی ماکارونی سخت شروع کرده و به وی اجازه دهید در ته ظرف به دنبال یک اسباب بازی بگردد. در مرحله ی بعد, کودک باید اسباب بازی را در ظرف برنج خام پیدا کند. هر ظرف را با ماده ی نرم‌تر پر کنید تا سر انجام کودک قادر باشد به دنبال یک اسباب بازی در ظرفی پر از توپ های پنبه ای یا ظرفی مملو از پر بگردد. اینها فعالیتهایی عالی برای کار با کودک در خانه، علاوه بر درسهای مدرسه یا جلسات کاردرمانی هستند

راه دیگر برای کمک به کودکان در مقابله با حساسیت لامسه، این است که آنها را واداریم در حالی که بر روی یک تاب می‌چرخند و تاب می‌خورند انواع بافتهای گوناگون را لمس کنند. برای مثال, از کودک بخواهید که در هنگام نوسان، صفحه ای از بریل را لمس کند یا انواع مختلف پارچه را احساس کند. نوسان و تاب خوردن به تسکین کانالهای حسی کودک زمانی که در حال جستجو و لمس بافت جدیدی است کمک می‌کند. فشار و ماساژ عمیق دستها و بازوهای کودک قبل و بعد از لمس یک بافت جدید هم می‌تواند به کاهش میزان حساسیت لامسه ی کودک کمک کند. داشتن یک پتوی سنگین بر روی زانو به هنگام خواندن بریل یا لمس یک ماده جدید نیز می‌تواند حساسیت لامسه را کاهش دهد.

همچنین دریافته‌ام که دانش‌آموزان دارای حساسیت لامسه می‌توانند از فعالیتهای سنگین و کار زیاد در جهت رسیدن به آرامش سیستم عصبی بهره‌مند گردند. پیش از آشنایی با یک بافت جدید سعی کنید یک بازی سریع مثل مسابقه ی طناب کشی یا زور‌آزمایی را انجام دهید. می‌توانید کودک را وادارید در حالی که کیف یا کتابی سنگین را حمل می‌کند به دور اتاق راه برود. کیف  باید فقط به اندازه ای وزن داشته باشد که کودک حس کند که خالی نیست.

من کشف کرده‌ام که استفاده از قلمها و اسباب بازیهای لرزشی نیز به بعضی از کودکان کمک می‌کند. شما می‌توانید یک بازی سریع گرفتن و دست به دست کردن (مثلا چیزی شبیه به دست رشته) را با استفاده از کیسه‌هایی پر از دانه‌هایی از قبیل  لوبیا یا کیسه‌های ماسه‌ای که اغلب در کلاس تربیت بدنی یافت می‌شوند انجام دهید. به زمین زدن توپ مانند ورزش هندبال یا انجام حرکاتی شبیه ژیمناستیک بر روی میزهای پارچه‌ای یا تورهای آکروبات یا تختهای ژیمناستیک و فعالیتهایی از این قبیل در داخل منزل یا کلاس اغلب در آرامش و تسکین سیستم عصبی کودک پیش از خواندن بریل یا آشنایی با یک ماده و بافت جدید موثر است.

هر کودک با دیگری متفاوت است, و شما به عنوان والدین یا معلم نیاز دارید که دریابید کدام روش ها بهترین نتیجه را در بر دارد. هدف، گسترش دنیای کودک در جهت گشودن راه های جدید برای کشف و یادگیری وی است. خلاق باشید, حلقه ی بعدی زنجیره را به سوی هدفتان دنبال کنید و در طول راه لذت ببرید.

 

شناسنامه نشریه جهان آزاد

 

همانطور که از نام این نشریه بر می آید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه می خواهیم در حوزه ی نابینایی از تجربیات دنیا بهره بریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنب و جوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، آن را جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلاً بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و آخر هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
پس قرار ما همیشه اول هر ماه همین جا در جهان آزاد.
ذکر این نکته هم الزامی می‌باشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعاً نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!

۹ دیدگاه دربارهٔ «نشریه جهان آزاد، شماره 3: کمک به کودکان دارای اختلالات حسی کاوش و یادگیری»

درود پریسا
واااااایییییییییی. میدونی چی باعث شده ترجمه‌ی تویی که تازه به انگلیسی ورود کردی قابل قبول باشه، اینکه خودت قبل از مترجم بودن، یه نویسنده‌ی خوب هستی. و نویسنده‌ی خوب، یعنی کسی که خلاقه و میتونه خلق کنه. تویی که خودت هم خلاق هستی، میدونی که قرار نیست فقط کلمات برگردانده بشن، لذا گاهی وقتا خالق میشی و این عالیه. فقط حس کردم چون بار‌های اولت هست، اندکی دستت و ذهنت برای برخوردی آزادتر با خلق‌های مناسب، جانبِ احتیاط رو رعایت کردند و وفاداری رو به روان بودن ترجیح دادی.
نترس. آزاد باش و آزاد ترجمه کن. ایرانیزه. راحت باش. هیچ ترجمه‌ای در دنیا وجود نداره که کسی نتونه ازش ایراد بگیره. همیشه ایرادی که من میگیرم دلیل بر نادرستیِ کارِ تو نیست، خیلی وقتا تفاوتِ فرهنگ و سلیقه هست که این اختلاف رو به وجود میاره.
راستی، به نظرم اگه از این به بعد مواردی مانندِ اسامیِ خاص، اسامیِ اشخاص و اماکن و مؤسسات، کلا هرچی مبهمه یا خارجکیه رو با Alt+CTRL+F به صورت پاورقی در وُرد جایگذاری کنی و بعدا ترجمهت رو منتشر کنی، خواننده راحت میتونه اصلِ اون اسم رو چه اسم شخص باشه یا مؤسسه، برای تحقیقات و ارجاعات خودش، در لحظه از متنت استخراج کنه.
تبریک میگم بابت اینکه به مترجمان محله اضافه شدی، بابت این موضوع جذاب و ضروری که انتخاب کردی، و بابت کار جالبی که ارائه دادی.
منم شخصا معتقدم غیر از اینکه تجربه تفاوت بافت‌ها برای کودکان نیازه، توجه به تفاوت‌های فردی و علایق و سلایق کودکان در برخورد با هر بافت و با خط بریل هم خیلی مؤثره.
حتی من در ادامه پامو جلوتر میذارم و میگم اصلا مهم نیست که سرعتِ تطبیقِ یه کودک با سازگاری و یادگیری از یه کودکِ دیگه آهسته‌تر یا تندتر باشه. هدفِ اصلی، اینه که کودک، خطِ بریل یاد بگیره. حالا یا در طول یه هفته، یا در طول شش ماه.
خوش باشی و سرفراز

سلام. اوه! من اون بالا چیکار می کنم؟ به خدا غافلگیر شدم با دیدن اسم خودم اونجا. نمی دونم خاطرم جمع بود که اسمم نمی خوره ضایع نمیشم خخخ.
و یک سلام بسته بندی هم به مجتبی همراه با یک ست کامل تشکر. سلام مجتبی و تشکرات فراوان بابت راهنمایی های ارزشمندت و تبریک هات. واقعیتش بارهای اولم نیست. کلا اولین بارمه. تا حالا هیچ زمانی از این کارها نکردم این یکی هم خخخ از دستم در رفت وگرنه گفتن لازم نداره خودت داری می بینی دیگه.
با تمام مواردی که در مورد بچه ها گفتی موافقم. بچه ها به خصوص بچه های استثنایی رو نمیشه برای یادگیری برد توی چهارچوب زمان های تعریف شده و لای منگنه ی قواعد زمان با فشار جاشون داد. این طوری نتیجه ی عکس میده. البته این نظر منه که نه تجربه ی کافی دارم نه اون حس و حال قشنگی که خودت زمان کار با بچه ها داری رو در خودم می بینم. شاید من اشتباه می کنم ولی به نظرم در این زمینه ما هستیم که باید زمانمون رو با تایم یادگیری بچه ها تنظیم کنیم اگر می خواییم در آینده ی این بچه ها شاهد نتایج مثبتی باشیم.
خداییش خیلی دلم می خواست مترجم می شدم هنوز هم دلم می خواد ولی حواسم هست که هنوز دنیاها راه دارم تا به این عنوان برسم و باز هم حواسم هست که تو از سر لطف یک مجرب کار بلد به یک جوجه مبتدی این عنوان رو تشویقی زدی کنار اسمم و تبریکش رو گفتی بهم. واسه من همین تأیید تشویقیت هم بسه که تمام روز حالش رو ببرم. ممنون که اومدی. ممنون که باز هم همراه محله و ما هستی. اینجا و بچه ها به افرادی شبیه تو حسابی احتیاج دارن و من به شدت از حضورت خوشحالم و به همون شدت خواهان و آرزومند ادامه ی پایدار این حضور با ارزشت هستم. اگر منو شناخته باشی می دونی حرفی که از دلم نیاد نمیگم. پس باور کن که هرچی اون بالا گفتم بدجوری واقعیه. ممنون از حضورت و یک مدل غیر قابل کنترلی شاد باشی!

سلام بر خانم پریسا،
میگم خوشم میاد از شما،
می دونی چرا؟
چون تواناییهات رو مثل خودم یهویی نشون نمیدی. هر وقت لازم هست میگی نویسنده هستم و وقتی هم مثل الان میاد که به عنوان مترجم ظاهر بشی. فقط موندم سوپرایز یا به قول امروزیها “شگفتانه ی” سومت چیه؟
مرسی بابت این مطلب.
هرچند خودم قبلاً این مطلب رو به همون زبون شیطان بزرگ خونده بودم، ولی دلم نیومد بدون دست مریزاد گفتن به شما این پست رو ترک کنم.
مرسی که بودی
آرزو می کنم که باز هم در این زمینه شاهد تواناییهات باشم

سلام دوست عزیز. شما لطف دارید و من به شدت ممنونم از لطف شما و به شدت بیشتری دارم خجالت می کشم. هیچ زمانی اینهمه جرأت ندارم که مدعی نویسندگی باشم. من فقط گاهی قلم بر می دارم و اضافه بار روی ظرفیتم رو ناشیانه روی کاغذ می پاشم تا کمی سبک تر بشم و گوش هم محلی ها رو اذیت کنم. ترجمه هم واقعیتش دارید می بینید که بدجوری درش ضعیفم ولی بدجوری دلم می خواد در زبان و در ترجمه قوی باشم. کاش یک زمانی بتونم! یکی از مواردی که واقعا از تصورش لذت می برم اینه که بتونم خوندنی های مورد نظرم رو به زبون شیطان بزرگ بخونم و منتظر ترجمه های مدل به مدل که قطعا شما در جریان داستان هاش هستید نباشم. امیدوارم زمانی همه ی ما به هدف های مثبتمون برسیم! باز هم ممنونم از حضور و از محبت ارزنده ی شما. پیروز باشید!

کی!!! پریسا!!! آخه پریسا رو چه به این کارا!!!
میدونم محسن شوخی کرده خواسته پریسا رو تشویق کنه ولی من که دیگه محسن نیستم و میتونم بگم پریسا هیچوقت از این کارا بلد نیست خیلی هنر کنه شعر تو از این بگو از این بنویس عزیز رو بنویسه خخخخخ
پریسا گل کاشتی منتظر موفقیتات و خوندن های ترجمه ایت هستم ای ول به تو میدونم که آخرش میشی همون که دلت میخواد و من بشدت منتظر اون روزم بدجور شاد باشی
و چیزه راستی سلام

به کسی نگی ها ولی شوخی در کار نیست من نصفه شب رفتم کاره رو دزدیدم زدم به اسم خودم یعنی از این دیواره رفتم بالا اسم خودم رو چسبوندم اون بالا خلاصه تشویق بی تشویق من دزدم هوهوهو!
خدا بگم چیکارت کنه هنوز اون شعر کزایی رو یادته خخخ من خودم حفظش نیستم خوبه نوشتمش وگرنه خدایی هیچ چیش خاطرم نیست جز اینکه آخر همه ی بیت هاش نوشته بودم عزیز.
ممنونم ابراهیم. خیلی زمانه اون طرف نرفتم۱دل سیر توی سر همدیگه بزنیم حال جفتمون جا بیاد. این درس های بی ترمز اجازه ی نفس کشیدن نمیدن لاکردارها. ممنونم ابراهیم از محبتت. از تشویقت. از حضورت. منتظر درخشیدن هاتم. به شدت منتظرم و این رو خودت و خدا جفتی می دونید.
راستی سلام دشمنه عزیز!

ایول! این پست رو دوست دارم! ببین کی اینجاست! سلام جناب Eagle و خیلی بدون رسمیت و کلمه های تزئینی آخ جون که اینجایید! بله البته همیشه جا واسه بهتر شدن هست ولی من فعلا خیلی بی تعارف باید حالاها پرواز کنم تا از زیر۰به۰برسم بعدش واسه بهتر شدن۱فکری کنم. با اینهمه ادامه دادن رو دوست دارم. اختیار دارید شما استادید و بنده اون ته صف مبتدی ها واسه خودم می پلکم. بی نهایت از حضور و دلگرمی هاتون ممنونم و ای کاش بشه۱زمانی۱کوچولو هم شده بتونم بهتر و موفق تر عمل کنم! شاد باشید و شادکام از حال تا همیشه!

دیدگاهتان را بنویسید