سلام دوستان. ساده بگم و اصلا حاشیه رفتن را بی خیالش بشم. آقا عروسی داریم! یکی از هم محلی هامون عروس شده! این خبر را همین دیروز شنیدم و با اجازه خود عروس خانم قرار شد با شما هم در میون بگذارم.

حالا عروس کی هست؟ یه حدس بزنید. ول کن بابا! میگم.
هم محلی خوب ما سرکار خانم روحیه رنجبر که شما ایشون رو به اسم مانیا می شناسید؛ عروسی کرد و برای این که بیشتر حس کنجکاوی شما ارضا بشه، باید بگم، با یه بینا ازدواج کرد. بنده از صمیم قلب این پیوند مبارک را به خانم رنجبر شادباش میگم؛ و آرزو می کنم، این ابتدای شادی های بی انتهای ایشون باشه؛ و از طرف خانمم و آرتیمان و آرتین و آرمیتا هم بهت شادباش میگم؛ و طی این سال ها بهت گفتم تو لایق بهترین ها هستی. زمانی که از نداشتن شغل ناراحت بودی، من به تو گفتم من اطمینان دارم تو شاغل میشی! یادت هست بهت گفتم به سال نرسیده تو شاغل میشی؟ و تو گفتی برو بابا! واسه خودت یه چیزی میگی! و اتفاقا شاغل شدی! امسال یادت هست گفتم تو امسال مزدوج میشی؟ و بازم تو خندیدی! و گفتی: تا خدا چی بخواد! فعلا که اصلا خبری نیست. و الآن مزدوج شدی! و خلاصه می خوام بهت بگم این همه نعمتی که خدای بزرگ به تو ارزانی کرده به خاطر صبر و توکلی هست که همیشه داشتی.
خلاصه دوستان بیایید توی کامنت ها و به عروس خانم شادباش بگید. اولین نفر هم خودم میگم خواهر خوبم مبارکت باشه! امیدوارم بتونم هر روز به یکی از دختر ها و پسر های محله تبریک بگم!