خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو

چند شعر از من

با سلام خدمت دوستان.

بنا دارم هر ماه حداقل یک شعر که از سروده‌های این‌جانب می‌باشد را تقدیم حضورتان کنم تا شاید انبساط خاطری شود و نیز اساتید اشکالات این نو شاعر را بفرمایند.

این ماه با سه غزل و یک دوبیتی در خدمتم.


1:
اولِ اشعار بنامِ خدا.

رازق و رزاق و به عشق آشنا.

عاقل و عاشق فقط او والسلام.

مهر و محبت به خلایق نما.

خالقِ خورشید و زمین اوست جان.

قادر و عالِم که بُوَد جز خدا?

ما گره انداز به کاریم و بس.

او بگشاید گره از کارِ ما.

حاکِمِ مطلق که الهی تویی.

بر غضبت ما نکنی مبتلا.

اِی تو که رحمان و رحیمی تمام

اِی تو که صبّار و کریمی خدا.

ما همه مدیونِ توییم اِی غفور.

فَغفِر لَنا ذُنوبَنا رَبَّنا.

7 بیت (غزل).
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مسدس مطویه مکشوف).

2:
مجنون‌تر از مجنون منم اِی سروِ خوش والای من

شیدا‌ترین شیدا منم اِی ساقیِ شیدای من

بر قلب و بر جانم زدی مهری ز عشقت اِی صنم.

جانم تو بردی جانِ جان با عشقت اِی زیبای من

معنای دل جانا تویی در قلبِ جان جانا تویی

کز عشقِ تو مجنون شدم مجنون شدم لیلای من.

بر شانه‌ام کوهی بُوَد یا دردِ انبوهی بُوَد

بر دیدگان سیلی رود آخر تویی معنای من.

شاید بعید آید قریبت شعر گفتن نازنین

اما چه باید دل جز این آرام گیرد نایِ من.

قربت مرا درمان بُوَد از دردِ بی‌درمان ولی

پیشت بُدَن هم درد و هم درمان بُوَد مَه سایِ من

زیبا تویی رعنا تویی بی‌وصف عشقت در دلم

مَه سا نه‌ای مَه گیسُویی دارد چو شب رعنای من؟

7 بیت (غزل).
وزن: مستفعلً مستفعلً مستفعلً (رجز مسدس سالم).

3:
روانگردانِ روی تو روانم را پریشان کرد.

و این خویت بدان جانا به قلبم نور افشان کرد.

سیه قلبی بُدَم قبلت که قلبت شست آنها را

که عشقت روح بر من داد و عشقم را نمایان کرد.

به قلبت جان نشستم من ولیکن قلب و جانی تو

تو هستی من که عاشق رفت و جان بر جان به قربان کرد.

گل‌افشانیِ یاقوتت به عمقِ جان فرود آمد

دو گویت بر رخ ابرویت مرا همچون هزاران کرد.

ز قدَّت سرو سر بر خاک ز رویت مَه خجل گشتست

ز قلبت دل تعجب شد به خویت اقتدا جان کرد.

جهانم جانِ جانانم که گیسویت شبانگاهم

نهان بود عشقِ گل در من مصرح آن بهاران کرد.

بهار اول بباید شد که گل آید به شیدایی

که بلبل میشناسد گل که شِکوَت نزدِ باران کرد.

7 بیت (غزل).
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هَزَج مثمن سالم).

4:
چو یاقوتت گل افشانَد به قلبم ولوله باشد

چو بر قلبت نشستم من به جانم زلزله باشد

تو معشوقی نمیدانی که دردِ عشق چون بوده

نمیدانی تو از دردم به قلبم این گِلِه باشد
2 بیت (دو بیتی).
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هَزَج مثمن سالم).


© تمامی این اشعار سروده علی‌اکبر زِینالی (خویی) می‌باشد.

انتشار با ذکر نام شاعر مجاز است.

دوستان لطفا و حتما نظرات خود را هم نسبت به این چهار شعر و هم بابت کلیات پست مبنی بر انتشار ماهانه در کامنتها ذکر فرمایید.

ایام به کام!

۷ دیدگاه دربارهٔ «چند شعر از من»

سلام. من دومی رو از همه بیشتر دوست داشتم.
ادامه بدید. تمرین کنید. بنویسید. اونقدر بنویسید که حس کنید گوشه های تیز قلمتون آهسته آهسته در تماس با کلمات انحنای ملایمشون رو پیدا میکنن. شاید طول بکشه. ماه ها. حتی سالها. اما ارزشش رو داره. از نظر من که داره. ادامه بدید.
موفق باشید!

سلام، من که تخصصی ندارم فقط میتونم بگم آفرین دلنشین بود ولی نمیدونم حضرت جاوز نمیتونستند در خوندن اشعار وزن بعضی از مصراعها را درست ادا کنند یا … برای همین که امر بر خوانندگان مشتبه نشه پیشنهاد می کنم نسخه ی صوتیش را هم با یک میکس ملایم آپلود بفرمایید، موفقتر باشید، یا علی.

سلام بر شما بسی بسیار عالی
و جالب توجه که وزن شعر هاتون رو هم نوشتید
من کلا استعداد خاصی در کشف وزن ندارم و تو ذهنم این قدر خط فاصله و یو و کوتاه بلند می کشم که خودم کشیده میشم خخخخ
عااالی بود و ادامه بدید.
راستی جلسات شعری با مدیریت آقای دکتر افروز با عنوان غزل سپید هر دو هفته یک بار چهارشنبه در سرور تیمتاکشون به همین عنوان برگزار میشه خواستید و علاقه مند بودید شرکت کنید که عااالی هست این جلسات….

دیدگاهتان را بنویسید