سلامی عطرآگین از جنس عشق انتظار بهاری که بیتردید فرا میرسه به همراهان عزیز محله نابینایان.
امید که لحظههاتون به سفیدی برف، به گرمای خورشید، و به زیبایی صبح باشن!
خیلی از ما شاید بر این باوریم که رسیدن به موفقیتهای بزرگ امکاناتی میخواد که اگر ما داشتیم حتما موفق میشدیم. اگر من در یک شهر بزرگ یا یک کشور دیگه متولد میشدم چه خوشبخت بودم! اگر بینایی داشتم به هرچی میخواستم میرسیدم. فقط اگر ثروتمند بودم به همه میگفتم کامیابی یعنی چی. اگر در این موقعیت گرفتار نمیشدم سرمشقی بودم واسه خودم. و چه بسا مانند اینها که همگی ما بسیار شنیدیم و حتی گاهی پیش اومده که بسیار با خودمون گفته باشیم.
بله اینها همه امتیازات مثبتی هستن اما، اگر خوب تماشا کنیم افرادیرو میبینیم که در عمل این نکته ارزنده و کلیدیرو به ما ثابت کردن که این امتیازات شرط پیروزی نیستن و بدون اونها هم میشه برگ برندهرو بالا گرفت و رو به زندگی فریاد کشید هی! من ازت بردم! افرادی که در کشور موردنظر ما متولد نشدن، حتی در یک شهر بزرگ و پر از امکانات هم زندگی نکردن، دارای بینایی و ثروت قابل توجه هم نبودن، اما تونستن در زندگی چیزی باشن که دلشون میخواد.
امروز در جریان سفرمون به جهان آزاد قراره مهمون قصه زندگی یکی از این آدمها باشیم، در پیچ و خم لحظههای تلاش و پیشرفتش قدمی بزنیم و از تماشای منظرههای راهش بهرهمند بشیم. بیایید بریم تا ببینیم قهرمان امروز ما چهها برای گفتن بهمون داره!
مشخصات نشریه:
- نام مقاله: My Life in 4-H
زندگی من در سازمان امور جوانان امریکا (4H) - نویسنده: کیتلین رایان (Kaitlyn Ryan)
- مترجم: شبکه مترجمین ایران
- منبع: future reflections
یادداشت سردبیر:
کیتلین رایان در برنامههای تابستانی متعدد مبتنی بر رویکرد آموزشی STEM شرکت کرده است که مؤسسهی جرنیگان (فدراسیون ملی نابینایان آمریکا) (NFB Jernigan Institute) عهدهدار حمایت مالی این برنامهها بوده است. کیتلین به مؤسسهی بلایند (BLIND Inc.) در مینیاپولیس (Minneapolis) میرود تا پیش از ورود به کالج مهارتها و اعتمادبهنفس خود را ارتقا دهد.
خانوادهام نسلهاست که در منطقهی اطراف روستای ویولا (Viola), در ایالت ایلینوی (Illinois), کشاورزی میکنند و تقریباً همهی افراد خانوادهام در 4H شرکت کردهاند. سازمان 4H یک سازمان جهانی جوانان است که از سال 1902 شروع به کار کرده است. نام 4H از شعار این سازمان برآمده است، «Head (سر)، heart (قلب)، hands (دستها)، و health (سلامتی)». عنوان تبلیغاتی سازمان4H «یادگیری با انجام دادن» است و این سازمان بر فعالیتهای عملی تمرکز دارد.
از آنجایی که خانوادهام همواره در برنامههای (4-H) شرکت میکردند، فرض این که من هم عضو این سازمان شوم امری طبیعی بود. هیچکس هرگز به ذهنش خطور نکرد که نابینا بودنم مشکلی برای عضویتم در سازمان جوانان باشد. در واقع، رؤسای سازمان 4H مستقر در شهرمان مرا تشویق به شرکت در این سازمان کردند. من از شش سالگی عضوی از سازمان 4H بودهام، و این سازمان واقعاً در شکلگیری زندگیم به من کمک کرده است.
در مناطق روستایی، بیشتر بچههایی که در برنامههای سازمان 4H شرکت دارند اقدام به پرورش انواع حیوانات میکنند و من هم از این قاعده مستثنی نبودم. من به پرورش بز پرداختم و وقتی هشت ساله بودم بزهایم را در نمایشگاههای شهری و ایالتی نمایش میدادم. در چنین نمایشگاههایی، شما بز را به داخل یک حلقه راهنمایی میکنید و پاهایش را طوری تنظیم میکنید تا بز در موقعیت مناسبی قرار گیرد و آمادهی ارزیابی داوران شود. پاهای بز را به یک اندازه باز میکنید تا هر سُم بز در یک گوشهی مربع قرار گیرد. من هر سال در ماه آوریل شروع به آموزش بزهایم برای نمایش میکنم. آنها را دور حیاط راه میبرم و بعد مکث کرده و پاهایشان را تنظیم میکنم. تا فرارسیدن تابستان که قرار است بزها را نمایش دهم آنها میدانند که چه انتظاری ازشان میرود و وقتی پاهایشان را به شکل مربع تنظیم میکنم در همان وضعیت باقی میمانند. انجام این کار صبر زیاد و تکرار بسیار لازم دارد.
از طریق سازمان 4H به ارزشهای زیادی دست یافتهام که در زندگی مهم هستند. من یاد گرفتم مسؤولیتپذیر باشم زیرا هر روز میبایست به حیواناتم غذا میدادم و مطمئن میشدم که خوب و سرحال هستند. بعدها یاد گرفتم امور مالی را مدیریت کنم. لازم بود که بودجهی موردنیاز برای پرداخت هزینهی غذا و قبوض دامپزشکی را داشتهباشم. چیز دیگری که سازمان 4H به من آموخت انضباط شخصی و خودساختگی بود. باید از حیواناتم در تمام طول سال مراقبت میکردم، حتی در یخبندان زمستان و در گرمای داغ تابستان.
همچنین این فرصت را داشتم تا از طریق سازمان جوانان 4H برای عموم سخنرانی کنم. یک بار دربارهی آمادگی جسمی صحبت کردم. بار دیگر دربارهی نابینایی و فناوری کمکی که بهعنوان یک دانشآموز نابینا از آن استفاده میکنم، سخنرانی کردم.
برای من بهعنوان یک فرد نابینا، رشد و پرورش در یک شهر کوچک مزیتهای واقعی به همراه داشته است. همه خانوادهی مرا میشناسند، بنابراین همه مرا هم میشناسند. مردم دیدهاند چه کارهایی از دست من برمیآید، و واهمهای ندارند از این که مرا در جمع خودشان راه داده و اجازهی تجربه چیزهای جدید را به من بدهند. اما ایراد اصلی اینجاست که بیرون از این منطقه وسایل حملونقل عمومی وجود ندارد.. زمانی که افراد همسن و سال من میخواستند رانندگی یاد بگیرند کار واقعا مشکل بود.
سفر به مینیاپولیس به منظور رفتن به مؤسسهی بلایند تغییر بزرگی برای من خواهد بود. مجبور خواهم شد از پس ترافیک شهری بربیایم و سوار شدن به اتوبوس و قطار شهری را یاد بگیرم. همچنین باید به بودن در کنار تعداد زیادی از افراد بیگانه عادت کنم. در عین حال، هنگام بازگشت به خانه میدانم که بزهایم را به آدمهای مطمئنی سپردهام. وقتی از خانه دورم پدر و مادرم بهخوبی از آنها مراقبت خواهند کرد.
پاورقیها:
- STEM: مخفف Science ، Technology ، Engineering ، Mathematics است
- (BLIND Inc.) یک مرکز آموزش نابینایی غیرانتفاعی است که برای بزرگسالان، کودکان، نوجوانان و سالمندان آموزش ارائه میدهد. این مرکز مهارتهایی را که افراد نابینا برای مستقل شدن نیاز دارند، مانند خط بریل، استفاده از عصای سفید، کامپیوتر و غیره آموزش میدهد.
شناسنامه نشریه جهان آزاد
همانطور که از نام این نشریه بر میآید، قرار است به تجربیات نابینایان، والدینشان، اطرافیانشان، دوستانشان و هر انسانی که تمایل به فهم معلول و معلولیت دارد و توانسته در این راه به چیزهایی نیز دستیابد بپردازد. البته ما تمرکزمان بیشتر بر روی تجربیات عزیزان در حوزه ی نابینایی است. می خواهیم ببینیم والدین یک نابینا برای دستیابی فرزندش به حق و حقوقش دست به چه اقداماتی می زند. می خواهیم ببینیم تمام کسانی که با نابینا در ارتباط هستند، چه کاری برای هرچه مستقلتر شدن فرد با آسیب بینایی انجام می دهند و کدامشان اثربخش بوده است. خلاصه ی کلام اینکه میخواهیم در حوزه نابینایی از تجربیات دنیا بهره ببریم تا روزی با آگاهی از این تجربیات بتوانیم به خود تلنگری زده و به سمت اهدافمان حرکت کنیم.
البته اگر پدر و مادری یا دوست و آشنایی در ایران عزیز نیز توانسته برای حل مشکلی از مشکلات بیشمار نابینا راه حلی پیدا کند، می تواند آن را در قالب یک مقاله در اختیار ما قرار دهد. چون ایران هم بخشی از این جهان است و ما برای جمع آوری این تجربیات همیشه هم لازم نیست دست به دامان جراید غرب باشیم. هرچند که فعلاً ظاهراً راه دیگری وجود ندارد. همه ی ما بر این امر واقفیم که دنیای غرب در خصوص معلول و معلولیت خیلی زودتر و بیشتر از ما از خود جنبوجوش نشان داده و به دست آوردهای بی نظیری دست یافته است.
اگر دوستی هم مقاله ای را خوانده و آن را مفید یافته، می تواند آن را ازطُرُقی که در پایان می آید، جهت ترجمه به دست ما برساند.
فعلا بنا بر این است که ماهی یک مقاله ی تخصصی در این موضوع منتشر کنیم. ولی شاید زندگی مجال بیشتری به ما داد و در هر ماه مطالب بیشتری جمع آوری کرده و در طول ماه به خدمتتان پیشکش کردیم.
ذکر این نکته هم الزامی میباشد که قرار نیست همیشه مقاله ی منتشر شده همراه با فایل صوتی باشد. ولی تلاشمان بر این است که این اتفاق جذاب همیشه بیفتد.
قطعا نظرات، انتقادات و پیشنهادات شما می تواند چراغ راه ما باشد.
ایمیل: hotgooshkon@gmail.com
آیدی تلگرام: @hotgooshkon1
به امید جهانی آزاد تر!