ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- ارائه کتابچه خودآموز Unigram برای نابینایان به همراه گزارش برگزاری مجمع عمومی انجمن و نتایج انتخابات هیأت مدیره و بازرسین و تعیین سمتهای اعضای هیأت مدیره
- بالاخره بر دستان ما نیز دستبند زدند!!!
- قسمت سیزدهم اضافه شد. فصل دوم برنامه رادیویی داستان دستان، با موضوع تحلیل ردیف موسیقی ایرانی به طور تخصصی، کاری از رادیو گوشکن
- نشریه نگاه، ویژه کودکان و نوجوانان، شماره 4: نگاهی به دنیای گشت، کشف و تجربه
- به روز رسانی. اطلاعیه برنامه های رادیو اینترنتی محله نابینایان مخصوص دانش آموزان به همراه آرشیو برنامه رادیویی زنگ مدرسه.
بایگانی نویسنده: پریسا
نقش نگاه
در محل اتصال بین زمین و آسمون ایستادم. بالای تپه ای درحصار عصر. عصری که داره به شب پیوند می خوره. اطرافم پر صخره های سنگیه. صخره های کوچیک, بزرگ, خاکی. شب ملایم در حال رنگ زدن آسمونه. چه ترکیب … ادامهی خواندن
محله نابینایان تقدیم میکند: دانلود کتاب صوتی قدر رویاهایت را بدان، کتابی به قلم آقای حسین شیرمحمدی، از جنس یک همراهی، هدیه به محله نابینایان
سلام به همه ی شما عزیزانی که رفیق راهید و مشتاق پیش رفتن و دیدن و شنیدن و دانستن. شماها رو نمی دونم ولی من خودم همیشه تصور می کنم برای کسی که می نویسه, قلم بخشی از وجود انسانه, … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, داستان و حکایت, صوتی, کتاب, کتاب صوتی
برچسبشده اثری از دکتر شیرمحمدی, احمد حیدری, انتشارات, اهدایی به محله نابینایان, بستنی نعمت, تنظیم کننده کتاب صوتی, حسین شیرمحمدی, داود رضایی, دکتر حسین شیرمحمدی, فایل صوتی کتاب قدر رویاهایت را بدان, قدر رویاهایت را بدان, کتاب صوتی قدر رویاهایت را بدان, کتاب صوتی محله نابینایان, گوش کن, گویندگی, گوینده کتاب, مجید خزایی, محله ای برای همه, محله نابینایان, محله نابینایان تقدیم میکند, مدیر عامل بستنی نعمت, مریم امینی, نابینا, نابینایان, نویسنده, هدیه آقای شیرمحمدی به نابینایان, هدیه دکتر شیرمحمدی به محله
11 دیدگاه
از طرف پریسا.
سلام آشنای بی نشون. از کی به این اسم صدات زدم؟ خاطرم نیست. چه خبر؟ هوا این پایین حسابی خاکستریه. اون بالا چه طور؟ در ماهی که گذشت به سرم زد1دفعه دیگه واسه پیدا کردنت1حرکتی بزنم. نزدم. حس شکست نبود. … ادامهی خواندن
عصرنامه.
عصر یکشنبه. فردا مدرسه و کلاس کانون و درس های ضربتی پس فردا و کتاب کانون روی این ریدینگه پر از اشتباهه و کاش ازم نپرسه و, هی! بیخیال! سالاد و شلغم بدون نمک دوست ندارم. کاش جواب بده وگرنه … ادامهی خواندن
کما.
کاملا غیر واقعی! ******* یک صبح شلوغ و نم گرفته ی تابستون شمال. شبیه تمام این روزهام صبح یک دفعه شروع شده و بدون مقدمه پرت شدم وسطش. داخل ماشین نشستم و سعی می کنم فکر پراکندم رو از جویدن … ادامهی خواندن
تولد گوش کن مبارک: یک جاده روشن! از مرداد تا مرداد!
در آستانه ی یک شروع دیگه ایستادم. در هیاهوی شاد اطرافم غرق میشم. تکیه به چهارچوب طلاییِ طاقِ روشن جریان نور و صدا و شعف رو در اطرافم دنبال می کنم. توی سرم پر از صداست. صداهای هماهنگی که به … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, صحبت های خودمونی, گزارش
برچسبشده 9 سال با گوش کن, آموزش, آموزش کامپیوتر, از مرداد تا مرداد, بهار در محله, تدوین, تفکر انتقادی, تولد, تولد 9 سالگی گوش کن, تولد گوش کن, جشن, دفتر خاطرات, زنگ مدرسه, شبهای شبآواز, شور, کامپیوتر, کلاس, کنفرانس, گزارش کاری محله, گزارش مرداد تا مرداد محله, گزارش یک سال گوش کن, ما و عشق و محله, محله, محله نابینایان, محله و نوروز, مسابقه, مستند, مصاحبه, مهمان, نابینا, نرم افزار, هات گوش کن, یلدا, یلدا و محله
24 دیدگاه
قصه شب.
روی خط لحظه های نیمه شب قدم می زنم. شب رو دوست دارم. خیلی با معرفته. راز نگه دار. پناه دهنده. آرام. خستگی از درس هام و از فشار و استرس ترم فشرده ای که به جای3ماه و نیم باید … ادامهی خواندن
آشپزباشی با طعم خاطره در گام نخست
سلام به عزیزهای آشنای محله. هوای دل هاتون بهاری و آسمون پروازهاتون بلند و صاف! گاهی خاطرات عجیب شیرینن. به خصوص زمان هایی که بی مقدمه شبیه یک دسته مهمون سرزده و بی اطلاع…! دلم یک کاری می خواست. … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, رستوران محله نابینایان, صوتی
برچسبشده آشپز, آشپز باشی در تیم تاک, آشپزباشی, آشپزخانه, آشپزی, آشپزی آنلاین, آشپزی مجازی, آشپزی نابینا, آشپزی نابینایان, استقلال, استقلال در آشپزی, استقلال نابینا, استقلال نابینایان, برنامه آشپزباشی, برنامه رادیویی, پادکست, پادکست آشپزباشی, تیم تاک محله نابینایان, تیم تاک نابینایان, چیکن, چیکن استراگانوف, خاطره سازی, دانلود پادکست, رادیو, رادیو گوش کن, رادیو نابینایان, غذا, محله, محله نابینایان, مهارت آشپزی, نابینا, نابینایان در آشپزخانه, ویژه برنامه
32 دیدگاه
رویایی به رنگ آبی.
نیمه شب. تاریخش رو خاطرم نیست. ساعتش رو هم همین طور. روی شونه های بابا زمان آهسته پیش میرم. نمی فهمم این رفتنم رو. وسط تلخیِ ناکامی شناورم. در نظرم هیچ چیزی نیست جز یک دفترچه پرسشنامه بریل که قرار … ادامهی خواندن
41
جمعه شب. لغت های ترم آینده کانون رو از وورکبوک استخراج می کنم. فعلا بدون معنی. داخل تیمتاکم. استخراج لغت خیلی تمرکز نمی خواد پس به خودم مجوز میدم که وسط شلوغی ها بمونم. امشب آخرین شب40سالگیه منه. فردا صبح … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, صحبت های خودمونی
برچسبشده آخرین شب, امشب, بزن بریم, حس قشنگ, خدایا ازم نگیرش, زندگی, فردا, کادو, ماجرا, من و زمان و زندگی, یک سال جلوتر
36 دیدگاه
روز مبادا
وقتی تو نیستی, هوای دلِ آسمان تار می شود. وقتی تو نیستی, آن شرحِ بی نهایتِ غم, در پژواکِ آوای مرغِ شب, تلخ, بارانی, بی صدا, بیدار می شود. وقتی تو نیستی, بهار دلگیر, تابستان تاریک, پاییز همیشه نزدیک است. … ادامهی خواندن
منتشرشده در شعر
برچسبشده از شب نوشت های پریسا, پاییز نزدیک است, در امتداد تب, روز مبادا, شبانه های پریسا, قیصر, قیصر چه خوش می گفت, وقتی تو نیستی
12 دیدگاه
یک شب, یک تماشا.
باز هم نیمه شب. درگیرم با یک کوه تکلیف نیمه نوشته و یک دریا راه تا آخر این قصه و یک جهان دلواپسی از درس های نفهمیده و امتحان های متفاوت و برنامه های پیشبینی نشده واسه یک نابینا وسط … ادامهی خواندن
منتشرشده در داستان و حکایت
برچسبشده از شب نوشت های پریسا, باز هم نیمه شب, پنجره, تماشا, ستاره, شب, شبی و تماشایی, من و شب, من و شب و تماشا, مهتاب
20 دیدگاه
دف
توضیح: با تاکید! این نوشته فقط، فقط، و فقط یک داستان کوتاهه. کلاس مثل همیشه شلوغه. یک دسته نوجوون شبیه یک موج کبوتر اطرافم بغ بغو کنان از مدرسه و امتحان و درس و جشن تولد جمعه شب … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, داستان و حکایت
برچسبشده درس, دف, زمان, ساز, سوار بر دایره دف, طنین, کلاس, معصومیت, یک ساز و هزار قصه
18 دیدگاه
من و شب و رویا!
دو دقیقه مونده به نیمه شب شنبه. قطار زمان داره با همون حرکت1نواختش میره طرف نیمه شب. هی بابا زمان خسته نباشی! در بالکن و پنجره آشپزخونه بازه. از بیرون صداهای شبانه میاد داخل. از پارک رو به رو صدای … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده پرواز, خواب و بیدار, در امتداد شب, دروازه طلایی, رویا, شب, کمی من و کمی رویا, کمی نیمه شبانه, من و شب
19 دیدگاه
یک فرصت طلایی برای اون هایی که می خوان بهتر و بهتر بنویسن!
سلام همه. الان مشکل چیه؟ دلم نخواست بگم سلام به همگی گیر کجاست؟ خوب ولش کن. از اول. سلام همه! امیدوارم بدجوری مثبت باشید. واقعیتش اول تصمیم داشتم جدی و عادی بنویسم و چندتا خط امتحان هم کردم ولی دیدم … ادامهی خواندن
منتشرشده در آموزش, اخبار, اطلاع رسانی, صحبت های خودمونی
برچسبشده آزمایش, آقای جمال مبارکی, آموزش نویسندگی, می خواهم بنویسم, نویسندگی, نویسنده, یک آزمایش برای دوستداران قلم
دیدگاهتان را بنویسید:
خواب می دیدم.
شب داشت روی دقیقه های عمرم قدم می زد. آروم. بی صدا. نامحسوس. وسط کاغذ و کتاب هام داشتم شنا می کردم. سرم از خستگی سنگین بود. دلم ضعف می رفت واسه رفع تشنگی و، … چند ماه شده که … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده از شبنوشت های پریسا, خواب, خواب می دیدم, سفر, شبی و رویایی, قطار
20 دیدگاه
پینوکیو، روایتی متفاوت.
عصر. چند شنبه؟ خاطرم نیست. زمان رو وسط کتاب هام گم کردم. بین خستگی هام فقط تمرکزم روی یک صداست که داخل سرم وحشیانه تکرار و تکرار میشه. -یکخورده بیشتر. یکخورده بیشتر. و سعی می کنم بیشتر و بیشتر وسط … ادامهی خواندن
از جنس جنون
گاهی دلم عجیب کوچیک میشه. اندازه1مشت خاطره باطله که1وجب خاک روشون نشسته. گاهی از خودم خسته میشم. از همه چیزم. از خندیدن هام. از بیخیال گذشتن هام. از بودن هام. بودن هام! گاهی حس می کنم هوا واسه حضورم عجیب … ادامهی خواندن
منتشرشده در صحبت های خودمونی
برچسبشده از جنس جنون, باز امشب، باز من،, بدون محتوا, عقلم نهی کرد، دلم گفت، دستم نوشت, کمی من, گاهی!...
38 دیدگاه
یک برگ رنگی از دفتر زندگی.
پیش نوشت: تاریخ این خرچنگی گرد و خاکی رو خاطرم نیست. فقط می دونم1روز از1هفته رنگارنگ در طلاقی مرداد و شهریور امسال بود. رنگش بین روزهای رنگی رنگی به نظرم خوش رنگ و واضح تر از خیلی روزهای دیگه اومد1کوچولو … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده جدید نیست ولی من دوستش دارم, من و زندگی, یک روز رنگی, یک هفته رنگی, یکروزی بود, یکی بود یکی نبود
56 دیدگاه
شبی از دیروز ها.
آدم ها موجودات عجیبی هستن. هر کدومشون1دنیان. دنیایی بزرگ که در1وجود تک نفره جا شده. دنیایی متفاوت از دنیاهای دیگه. از آدم های دیگه. با فضا و حال و هوا و خصوصیات خاص خودش. در دنیایی که من باشم، این … ادامهی خواندن