سلامی به رنگ ناب دریای دلهاتون به صاحبدلهای محله نابینایان. امید که همواره سوار بر مرکب مراد باشید! همچنان در امتداد زنجیره سفرهای محله به جهان آزاد با شما هستیم. گاهی افرادی از بین ما، از جنس من و شما، عجیب میدرخشن و تبدیل به اسطوره میشن. اسطورههایی از جنس واقعیت. از جنس ما. تمرکز ما در سفر اینبارمون به جهان آزاد روی یکی از این شخصیتهاست. کسی که از درد شمشیری ساخت برای پیروزی بر شب. اجازه بدید برای شناسایی و آگاهی بیشتر از محتوای سفر امروز، به اصل ماجرا بپردازیم. مشخصات نشریه: نام مقاله: Why Is Helen Keller the Only Blind Person Anyone Knows? چرا
دسته: اجتماعی
یک سلام گرم به دوستان گرم و با صفای محله نابینایان. امید که مثل خورشید همیشه تابنده باشید! امروز با آخرین بخش از سفر طولانی این نوبتمون به جهان آزاد با شما هستیم. در چهار بخش گذشته آگاهتر شدیم که والدین به عنوان اولین و مهمترین مربیان تحرک کودکان به خصوص کودکان نابینا چه نقش بزرگی در شروع حرکت و طی مسیر فرزندانشون به سوی استقلال ایفا میکنن. با گرایشهای متفاوت علمی و تصورات مختلف و فرضیات متعدد درباره نابینایی و روشهای قدیمی و جدید کمک به فرد نابینا برای شکلگیری آینده و یافتن جایگاهش در جهان اطرافش هم بیشتر آشنا شدیم. نظرات متفاوترو از صاحبنظرهای این
دوازده سال است که کنشگران حوزه دسترسیپذیری، سومین پنجشنبه از ماه مه میلادی را «روز جهانی آگاهیبخشی در خصوص دسترسیپذیری» میخوانند و در این روز میکوشند تا برنامهنویسها و طراحان وبسایتها و نرمافزارها را نسبت به حقوق افراد دارای معلولیت در فضای دیجیتال آگاه کنند و متقاعدشان کنند تا در طراحیهایشان این گروه از کاربران را هم لحاظ کنند. این کار به شکل داوطلبانه انجام میشود و مشارکت کنندگان در رویدادهای برگزار شده در این روز، بیچشمداشت مالی اقدام به این کار میکنند. تقارن روزهای انتشار شماره حاضر، با روز جهانی آگاهیبخشی در خصوص دسترسیپذیری ما را بر آن داشت تا این شماره را به تمام کنشگران ایرانی تقدیم
سلامی به صمیمیت بهار به اعضای صمیمی محله نابینایان. امید که خورشید عشق و شادی در آسمان دلهاتون همواره بتابه! نوبت پیش، در گشت و گذارمون در جهان آزاد تا جاهای خوبی پیش رفته بودیم و امروز قراره بیشتر و بیشتر در مقوله نقش والدین در تحرک و هدایت فرزندان نابیناشون به سوی جهانی بزرگتر و بازتر، یعنی دنیای واقعی پیش بریم، و ببینیم و بدونیم که واقعا بینایی چقدر در کسب موفقیتهای فردی و اجتماعی نقش داره و چطور میشه این نقشرو در صورت فقدان این حس، با حسها و تواناییهای دیگه بدنی و روحی جبران کرد. امروز در ادامه سفر چند بخشیمون، با مدلها و نگرشهای
یک سلام به رنگ و عطر اردیبهشت به اعضای عزیز محله نابینایان. امید که در قلب بهار، حال و هوای قلبهای همگیتون بهاری باشه! با بخش سوم از سفر طولانی این بار محله نابینایان به جهان آزاد با شما هستیم. در بخشهای پیشین، با نقش والدین به عنوان مربیان موثر در تحرک فرزندان نابیناشون، با اهمیت استفاده از عصا در زندگی نابینایان، و با کاربرد فراگیر عصا به عنوان یک ابزار بسیار مفید از بسیاری جهات در زندگی یک فرد نابینا، اعم از کودک یا بزرگسال بیشتر آشنا شدیم. و حال، بدون اتلاف وقت و اطاله کلام، بریم تا به ادامه این سیر طولانی بپردازیم، تا شاید
سلام به تمامی اعضای آشنای محله نابینایان به خصوص اهل سیر و سفر. امید که بهار طبیعت با بهار دلهای تکتک شما عزیزان همگام و همراه باشه! در بخش اول سفر سریالیمون به جهان آزاد کمی بیشتر با روشهای کاربردی جهت آموزش تحرک و جهتیابی به کودکان نابینا آشنا شدیم و در حال شناخت هرچه بیشتر نقش عصا در شروع تحرک نابیناها اعم از خوردسال و بزرگسال بودیم که زمانمون تموم شد و مجبور شدیم باقی گشت و گذارمونرو بذاریم واسه دفعه بعد، یعنی امروز و الان. خب، حالا که ادامه رشته گذشته اومده دستمون، بیایید به ادامه سفرمون و دیدنها، شنیدنها، و اکتشافات بیشتر بپردازیم! مشخصات نشریه:
این شماره از نسل مانا تقدیم به کارگران نابینایی که دست به دست سایر آحاد جامعه دادهاند تا در این وانفسای گرانیها و مشکلات دیگر، چرخ کُند تولید و چرخ سنگین اقتصاد خانوادههایشان را بچرخانند. روز کارگر را گرامی میداریم؛ به امید آن روز که کارگران نابینا و کمبینای ایرانی طعم شیرین عدالت را مزمزه کنند. همچنین این شماره را به معلمانی تقدیم میکنیم که نه فقط راه و رسم زیستن، که چند و چون آزاده زیستن را به کودکان نابینا و کمبینای سرزمینمان میآموزند. تبریک به معلمانی که ارتقا زندگی افراد آسیبدیده بینایی را به عنوان مسیر زندگیشان برگزیدهاند و تبریک ویژه به همکاران فرهنگیمان در تحریریه نسل
یک سلام سبز به شما همراهان محله نابینایان. امید که همواره ناظر تحقق سبزترین رویاهاتون باشید! سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد همچنان برقراره و ما همچنان در گردش به گوشه و کنار جهان آزاد همراه شماییم. حرکت یکی از اصلیترین اجزای زندگی زندههاست و به هیچ عنوان نمیشه انسانرو بدون حرکت زنده تصور کرد. در هر شرایطی و با هر معلولیتی حرکت به نوعی آمیخته با زندگی ماست. برای نابینایان آموزش تحرک و ارتباط با فضای اطراف از طریق این تحرک شاید کمی متفاوت به وجود بیاد. کودکان نابینا به طرقی متفاوت با همسالان بینای خودشون حرکت و شناخت فضای اطرافرو یاد میگیرن و تجربه میکنن. آموزش و
یک سلام بهاری با عطر و طعم چای بهار نارنج به تمامی یاران محله نابینایان. امید که عید امسال تا عید آینده برای تمامی شما امتداد پیدا کنه و از امروز، هر روز از سالی که درش هستیم براتون عید باشه! در پایان نوروز و در شصت و هشتمین سفر محله نابینایان به جهان آزاد قراره به یک گردهمآیی بریم. جلسهای که افراد مختلف از نقاط مختلف دور هم جمع شدن تا اطلاعات، پیشرفتها و موارد موردتوجهشون به منظور بهتر کردن شرایط در زمان حال و برنامهریزی در جهت داشتن آیندهای هرچه روشنتر برای فرزندان نابیناشونرو با هم به اشتراک بذارن و تلاشهاشون برای دستیابی به اهداف بیشتررو با
یک سلام سبز و شکوفهباران از جنس عید به عزیزان محله نابینایان. امید که سال جدید برای تکتک شما پیک شادیها و پیامآور زیباترین شروعها بوده باشه! در نخستین سفر محله نابینایان در سال جدید و سفر شماره 67 محله به جهان آزاد، داستان آلیسا و مشکلاتشرو پی میگیریم و در آخرین بخش این راه با قهرمانان این قصه واقعی همراه میشیم تا ببینیم ماجرا عاقبت به کجا ختم میشه. پیش از این گفتیم که آلیسا برای دسترسی به موارد موردنیاز آموزشی و تحصیلی با مسائلی مواجه شد که متأسفانه مدرسه و اداره ناحیه بهدلایلی کمتر تونستن در رفع این موارد بهش کمک کنن. دردسرهای آلیسا برای پیش رفتن
ما نیلوفرانِ مردابیم که از اعماق تاریکیها، به جستوجوی نور آمدهایم. ما شاخههای تکیدۀ پاییزیم که به شوقِ رسیدنِ بهار، سرما را به جان خریدهایم. ما ایمان داریم به رسالتِ گلِ همیشه بهار، به طلوعِ پس از یلدا، به سپیدیِ پس از سیاهی. گرچه روزهای سختی را از سر میگذرانیم، گرچه لبخند از لبهامان رنگ باخته و برقِ شادی از چشمهامان پریده و گلوهامان مأوای بغضهاست؛ اما امید داریم و به حکمِ نورِ امیدی که در دلهامان سوسو میزند، نفس میکشیم. هرچند به سانِ گلهایی هستیم که دستِ خزان، ما را از شاخه برچیده و زمستان با سلاحِ سردش به جانِ پیکرهای خشکیدهمان افتاده؛ اما میدانیم که رسمِ گلها،
سلامی به تراوت عطر نفسهای بهاری که در آستانه ورودیش ایستادیم به دوستان و آشنایان محله نابینایان. امید که هوای دل و وجودتون هوای سبز عطر و عید باشه! امروز عازم آخرین سفرمون به جهان آزاد در سال 1401 هستیم. سفر شصت و ششم محله نابینایان، ادامه گشت و گذار دفعه پیش و در امتداد داستان آلیسا و مشکلاتشه. این قهرمان ناشناسرو تا وسط ماجراها و مشکلات و نبردش با موانع سر راهش دنبال کردیم و دیدیم که آلیسا برای هماهنگ شدن با مدرسه و کلاسش و پیش رفتن با همکلاسیهای بینای خودش به مشکلات گوناگونی برخورد کرد و متأسفانه راههای حل و رفع این موارد هم چندان براش
سلامی به لطافت بوی بهار که سوار نسیم آهستهآهسته در راه رسیدنه به وجود نازنین تمامی شما یاران محله نابینایان. امید که نسیم بهاری خوشترین خبرهارو برای تمامی شما به ارمغان بیاره! شصت و پنجمین سفر محله نابینایان به جهان آزاد کمی متفاوته. این بار سفرمون در یک جلسه تموم نمیشه. داستان گشت این بارمون راهی طولانی و دنبالهداره که امروز تموم نمیشه. امروز به یاری خدا قصه تلاش قهرمانان داستان برای دستیابی به اونچه برای موفقیت لازم دارنرو آغاز میکنیم و در روزهای آینده و بخشهای بعدی ماجرارو پی میگیریم. قصه این بار شرح تلاشه. داستان دنبالهداری در وصف گذشتن از دل توفان و رد شدن از بنبستهای
سلامی بلورین به درخشندگی بلورهای یخ انتهای زمستون به عزیزان محله نابینایان. امید که برندههای خوشبخت مسابقه دوستانه زندگی باشید! برای شصت و چهارمین بار از طرف محله نابینایان عازم سفر به جهان آزاد هستیم. موضوع این سفر هم احتمالا واسه بسیاری از ما ناآشنا نیست. چه قدر پیش اومده که به نقش صدا در زندگیمون فکر کنیم؟ این عامل کارآمد که همه جای زندگی با ماست. مخصوصا واسه اون دسته از ما که نمیتونیم دنیای اطرافمونرو با نگاه درک و کشف کنیم، صدا نقشی تعیینکننده و مهم در تمامی ابعاد زندگی ایفا میکنه. در تمام بخشهای کوچک و بزرگ روزمرگیهای ما هست و کمک میکنه تفریح کنیم، موارد
اسفند که میشود، لانههای زیر برف، بازگشت چلچلهها را انتظار میکشند. درست مثل ما که فارغ از هرچه عدد و ردیف بودجه، بیخیال هرچه خبر و تحلیل، به انتظار مینشینیم تا مگر این بهار، دیگر رویمان را زمین نیندازد و سازَش را با ما قدری کوکتر بنوازد. یادمان باشد که با تکاندن غبار از در و دیوار خانههامان، گرد ناامیدی را هم از دلها بزداییم تا با قلبی آکنده از امید و سرزندگی، به استقبال بهاری برویم که پیامآور پایان سرما و نوید دهنده روزهای روشن است. ما همان نسلی هستیم که میکوشد بهرغم هرچه بیمهری و دشواری، مانا باشد. چه خوش سرود شاعر نسل ما درباره همنسلانش:
سلامی سبز در این روزهای برفگرفته به دوستان و دوستداران محله نابینایان! امید که دلهاتون گرم، لبهاتون خندان، دستهاتون توانا و گامهاتون استوار باشن! در شصت و سومین سفر محله به جهان آزاد میخواییم به بررسی موضوعی بپردازیم که شاید دغدغه بسیاری از والدین و مربیان کودکان دارای معلولیته. حتما دیدیم یا شنیدیم که گاهی والدین از میل کودکان معلولشون به انزوا و تنها موندن، تنها بازی کردن و سپری کردن اوقاتشون در خلوت خودشون اظهار نگرانی کردن. اما این موضوع واقعا چقدر جای نگرانی داره؟ آیا واقعا این امر نشانه خطر برای این کودکانه و ممکنه سبب زیانهای جبرانناپذیر در بزرگسالیشون بشه؟ آیا والدین، مربیان و اطرافیان این
با عرض سلام خدمت شما عزیزان، تمامی دوستان و خوانندگان این سایت و اعضای محترم کتابخانه عمومی گویای اصفهان. پیشا پیش نوروز باستانی 1402 را خدمت یکایکتان تبریک و شادباش عرض می کنم. خوشحالیم که با تلاش و همکاری دوستان و حمایت های اعضا در کتابخانه عمومی گویای اصفهان برای پنجمین سال پی در پی، توانستیم تقویم گویا را تولید و خدمتتان ارائه نماییم. این تقویم شامل 13 پوشه به ترتیب ماه های سال و یک پوشه اضافی جهت ضمایم میباشد. در هر پوشه به تعداد روز های هر ماه یک فایل صوتی وجود دارد که تاریخ و اطلاعات مربوط به آن روز را به صورت صوتی در اختیارتان
سلامی عطرآگین از جنس عشق انتظار بهاری که بیتردید فرا میرسه به همراهان عزیز محله نابینایان. امید که لحظههاتون به سفیدی برف، به گرمای خورشید، و به زیبایی صبح باشن! خیلی از ما شاید بر این باوریم که رسیدن به موفقیتهای بزرگ امکاناتی میخواد که اگر ما داشتیم حتما موفق میشدیم. اگر من در یک شهر بزرگ یا یک کشور دیگه متولد میشدم چه خوشبخت بودم! اگر بینایی داشتم به هرچی میخواستم میرسیدم. فقط اگر ثروتمند بودم به همه میگفتم کامیابی یعنی چی. اگر در این موقعیت گرفتار نمیشدم سرمشقی بودم واسه خودم. و چه بسا مانند اینها که همگی ما بسیار شنیدیم و حتی گاهی پیش اومده که
سلامی به صمیمیت آشنایی و به گرمای دلهای تمامی آشناهای محله نابینایان! امید که چتر لطف حق هر لحظه از زندگی بر سرتون باشه! سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد به یاری خدا همچنان ادامه دارن، و امروز نوبت شصت و یکمین سفر ماست که امیدواریم هم پربار باشه و هم دلنشین. انسان از دیرباز از بنبستها چیزهای تازه یاد گرفته و اگر اهل تمرکز و تفکر باشیم میبینیم که بسیاری از اختراعات و شیوههای جدید و کارگشایی که امروز نقشهای کلیدی در زندگی ما دارن، در مقابله با موانع و سختیهایی به وجود اومدن که در آغاز گمان میرفت زندگی بشر زیر فشارشون قافیهرو ببازه. یکی از این
سلامی گرم، شفاف و صمیمی به یاران همیشه همراه محله نابینایان. امید که در هر لحظه از عمر عزیزتون تماشاگر بهترینها باشید! باز هم عازم سفری از سری سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد هستیم. سفر شماره 60 محله کمی شاید متفاوت باشه. گاهی در جادههای پردستانداز و هزارمنظره زندگی شاهد مواردی هستیم که از هر طرف نگاه کنیم سیاه و تاریکن. فجایع، بلایا، حوادث، مخصوصا در مقیاس بزرگ و همهگیر که سراسر ویرانی و مصیبتن و بس. اگر کسی بهمون بگه حتی در اون قیامتهای سیاه هم میشه سوار بر توفان مسیری به سوی روشنایی پیدا کرد، شاید در قدم اول چندتا بد و بیراه هم نثارش کنیم.