دسته‌ها
اجتماعی خاطره شعر صحبت های خودمونی

بفرمایید خواهش میکنم، هم تولد داریم هم خاطره هم مسابقه!

به نام خداوند جان آفرين. عزيزان! اميدوارم سلام امروز بنده را که با دنيايي از طراوت به حضور پُرسُرورِتان تقديم ميشود، پذيرا باشيد. بله! 9 سال پيش در چنين روزي يعني هفتم اسفندماه 84 اولين گل در بوستان زندگي ما روييد و اکنون افتخار آن را دارم که میزبان محله ی با صفای گوش کن (هرچند به صورت مجازی) در جشن نهمین سال تولدش باشم. از آنجا که تولد فاطمه با فراز و نشيبهاي زيادي همراه بود، تصميم گرفتم تا به عنوان جشن تولد دخترم در اين محله ضمن برگزاري يک مسابقه ي شعر به بيان خاطرات آن زمان بپردازم. از این که پست بسیار طولانی شده عذر خواهی