ورود به محله
تغییر اندازه ی متن
جستجوی قدرتمند محله
-
نوشتههای تازه
- نشریه جهان آزاد، شماره 17: مروری بر وضعیت نابینایان و کمبینایان در آلمان
- کدهای کنترل پنل در ویندوز
- دانلود جلسات آموزشی شطرنج، با تدریس آقای علی صفیری، ویژه مخاطبین محله نابینایان.
- قسمت هفدهم اضافه شد. فصل دوم برنامه رادیویی داستان دستان، با موضوع تحلیل ردیف موسیقی ایرانی به طور تخصصی، کاری از رادیو گوشکن
- ارائه برخی کتب انجمن موج نور اصفهان به صورت رایگان
بایگانی برچسب: s
هدیه ی شیرین فصل دوم
سلام بر همه ی دوستای عزیزم! امیدوارم همه گی شاد و سر حال باشید! راستش زود زود میام تا وقت امتحانات پرونده ی این بسته بشه تا از نق های …. در امان باشم.! هرچند امروز اینجا ها پیداش نشده … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی, طنز
برچسبشده خاطرات یک نابینا, داستانی از من, فصل دوم هدیه شیرین
24 دیدگاه
کودتای نافرجام دوغ و پارچ و قیف
حالم خوبه و دست هام بوی سرشیر میده. چقدر حالم خوبه! راستیاتش من خیلی وقتی می شد سرشیر نخورده بودم و یک عدد سوپری لبنیاتی مشتی ممدلی، هم بوق داره هم صندلی، کنار محل کارم پیدا کردم که سرشیر خونگی … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, رستوران محله نابینایان, صحبت های خودمونی, طنز
برچسبشده پارچ, خاطرات یک نابینا, خاطره, دوغ, زندگی خصوصی, سرشیر, قیف, لبنیات
54 دیدگاه
دلم خواست حرف بزنم، این بود که…
سلام به همگی. از بس پست نزدم مدلش یادم رفته. بیخیال هر آشی شد فرستادم بیاد دیگه. خوب چه جوریایید بچه ها؟ کاش20باشید! راستش، نمی دونم از کجا شروع کنم. شاید خیلی قابل نباشه اینجا بگم ولی…دلم خواست با یکی … ادامهی خواندن
منتشرشده در اجتماعی, خاطره, داستان و حکایت, صحبت های خودمونی
برچسبشده حرف های یک نابینا, حرفای خودمونی, خاطرات یک نابینا, خاطره, فروشگاه, گریه, ماجرا های یک نابینا, نابینا چطور زندگی میکنه, نابینا در فروشگاه, نابینایی عجیب است
108 دیدگاه
من و شما و تهران و گوشکن و سفر
درود به همگی! عده ی کمی که خیلی خوشحال شده بودید گوشکن تعطیل شده، به خوشحالیتون ادامه بدید که میگند خنده و شادی بر هر درد بیدرمان دواست و خوب شما که از تعطیلی ی سایت خوب خوشحالید حتما ی … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی, طنز
برچسبشده اشکان, امیر, بلوردی, حلیم, خاطرات یک نابینا, دستفروش, دستنوشته های یک نابینا, زندگی خصوصی, سفر نابینا, سفرنامه, شهروز حسینی, لحظه های خودمونی, مجتبی نوشت, مجری, مسافرت نابینا به تهران
99 دیدگاه
خدایا این خوشی را از من در خانه ی ریاضیات نگیر!
سلام. بگذارید با اینکه یک روز از ماجرا میگذرد ولی کمی از خوشحالی های دیروزم بنویسم: من یک نابینا هستم، یعنی کسی هستم که نمیتوانم از زیبایی های دنیا لذت ببرم ولی میتوانم از لذتهای غیر دیداری که وجود دارد … ادامهی خواندن
منتشرشده در خاطره, صحبت های خودمونی
برچسبشده پاسخگویی موج نور, خاطرات یک نابینا, خانه ی ریاضیات, دست نوشته, دل نوشته, زندگی خصوصی, ماجراهای یک دانشجو, مجتبی نوشت, مرکز تماس نابینایان, نوشته, یادداشت
28 دیدگاه