در اتاق کارم مشغول مطالعه بودم. اتوماسیون بود یا سایت سازمان و یا یکی از سایتهای مربوط به نابینایان خاطرم نیست. هرچه بود سخت مشغولم کرده بود. صدای بارش باران هم روحم را نوازش میکرد. تقه ای به در خورد و مادر یکی از دانش آموزان وارد اتاق شد. گویا فرزندش را به مدرسه رسانده بود و یک راست آمده بود اینجا. دلش غمگین بود و دل من از غم او سنگین. فرزندش معلم رابط نداشت. کارشناسی در اداره آموزش و پرورش به او گفته بود برود خدا را شکر کند که مدیر این مدرسه فرزندش را ثبت نام کرده است. البته او هم بعد از شنیدن این جمله
برچسب: روز عصای سفید
سلام به پاییزی که سرک کشیده توی اتاقم، سلام به شبی که پشت در وایستاده تا بخزه توی چشمام و تبدیل به یه خواب خوشمزه بشه. سلام به تختی که شبها منو به آغوش می گیره و بالشتی که روی گونه هام رو میبوسه… و بالاخره سلام به خدایی که شبا میشینه روی سقف اتاقم و برام لالایی میخونه. سلام خدا، سلام زندگی. ویژژژژژژژژ، جفت پا پریدم به سال 1397…. الو، الو، اونجا زمینه آیا؟ من از ونوس برگشتم… شکلک مشکوکانه به اطراف نگریستن. اینجا یه خبرهایی شده، شدید ها، شدید. حس می کنم یه اتفاقاتی افتاده. شکلک عروسی، عزا، تولد، جایگزینی، اتحاد، پیشرفت به اضافه پیشرفت، و، و،
سلام بر ساکنین گرامی محله ی نابینایان. امید که روز و روزگار بر وفق مراد شما باشد. توضیحاتی در باره ی کنفرانس «نابینایان و بهزیستی، تعاملها و تقابلها»: به منظور پاسداشت روز جهانی ایمنی عصای سفید، و پرهیز از برگزاری برنامه های کلیشه ای، محله ی نابینایان کنفرانس «نابینایان و بهزیستی، تعاملها و تقابلها» را در دستور کار خود قرار داد. این کنفرانس در تاریخ 22/7/1397، ساعت 19، در تیمتاک محله ی نابینایان و شب روشن آغاز شد و در ساعت 10.20 دقیقه به پایان رسید. در این گفت و گو، تلاش شد با نگاهی توصیفی، وضعیت رابطه ی میان نابینایان و بهزیستی و بهزیستی و نابینایان، توسط چهار
تبریکی به بلندای رنگین کمان, تشکری از یک قلب مهربان تا سالها, قبل از اینکه بینایی را از دست دهم نمی دانستم روز جهانی عصای سفید هم داریم. همانطوری که الآن هم خیلی ها نمی دانند چنین روزی وجود دارد. شاید در حد پیامهای فضای مجازی, مردم گذرا از آن می گذرند. حتی یادم است آن روزها که میدیدم, گفتگوهایی که در رسانه های سمعی و بصری با معلولین و مسوولین مربوطه در روزهایی مثل عصای سفید یا روز معلول انجام میشد برایم جذابیتی نداشت که بخواهم تا آخر دنبالش کنم. و اکنون هم که چندین سال است به جرگه عصا سفیدها پیوسته ام, هنوز این روز برایم جذابیتی
ضمن عرض سلام خدمت اهالی محله ی نابینایان، پیشاپیش فرا رسیدن 15 اکتبر روز عصای سفید رو گرامی می دارم. امیدوارم که روزهای خوشی رو داشته باشین و از پاییز زیبا لذت ببرید. چندی پیش اطلاعیه ای جهت گویاسازی کتب مورد نیاز افراد نابینا توسط بخش نابینایان کتابخانه ی آبادان در محله منتشر کردم. پیرو اطلاعیه ی مذکور تعدادی از عزیزان برای ما ایمیل ارسال کردن و کتب مورد نیازشان را معرفی نمودند. پس از بررسی های دقیقی که انجام دادم بالاخره یکی از کتب را جهت ضبط انتخاب کردم. نام کتاب: معناشناسی، نویسنده: احمد مختار عمر. مترجم: سید حسین سیدی. نشر: دانشگاه فردوسی مشهد. عزیزانی که به این
درود بر دوستان عزیز هم محله ای. موسسه رفاه نابینایان شهرستان سقز به مناسبت روز جهانی نابینایان اقدام به جمع آوری یادداشتهایی در زمینه نابینایی و نابینایان در استان کردستان نمود. یادداشتهای دریافتی در این زمینه در قالب ویژه نامه ای در هفته نامه محلی سیروان منتشر گردید. از امروز یادداشتهای مربوط به ویژه نامه یاد شده در محله نیز جهت استفاده دوستان گرامی منتشر میگردد. می توانید یادداشت اول را در ذیل مطالعه فرمایید. یک یادداشت به بهانه ی یک روز: صلاح الدین محمدی حدود 80 سال ازتدوین قانون عصای سفید،اولین قانون مربوط به حقوق شهروندی افراد دارای آسیب بینایی می گذرد. این قانون
دوباره یکی از اون حرکتای شتاب زده، احساسی، به درد نخور، سرزنش بر انگیز، ضد حال، بی نمک، ویژه مجتبی، مخصوص مخصوص، دو تنوره، آتیشی، سرد سرد، آلاسگایی، بچگانه، هیریویریناک، حال به هم زن، درهم برهم، افسرده، مشمئز کننده، باحال، بیحال، پارادوکسیکال، از من سر زد. آخه سرم خیلی چرب بود و شستنش دردسر داشت! اینکه یه عالمه صفت اول کاری بی هیچ دلیلی ردیف کنم، با تیترم دست پیشو بگیرم پس نیفتم و از آدمو عالم شاکی باشم! آره. هیچ وقت حق با من نبوده و من هم به تلافی، با حق نخواهم بود! اینجوریاست؟ باشه، که اینجوریاست دیگه! حله. برو بریم: رعد راست میگه، قرص اصلا خوب
سلام سلام. انشا الله هرجا که هستین روزگار بر وفق مرادتون بچرخه،! و اما بحث این دفعمون: نظر شماها در مورد روز عصای سفید چیه؟ تبریک بهتون بگن ناراحت میشین؟ اصلا باید گرامی داشته بشه یا نه؟ باید یادبودی گرفته بشه یا نه؟ به چه روشی روز عصای سفید گرامی داشته بشه بهتره؟ مخالف جشن و مراسمهایی هستین که برگزار میشه؟ از نظر من اختصاص یافتن این روز به نام عصای سفید خیلی خوبه، یعنی از نبودش بهتره، همین که سالی یه بار هم تلنگری به ملت زده بشه میتونه به فرهنگسازی کمک کنه، البته من با مراسمی که یه کیک و و آبمیوه بدن به بچه ها و
مفهوم نابینا: دانشجوی نابینا (رویکردهای علمی) پرسپکتیو 1 (منظر) در این بخش، دانشجویان نابینا، از خلال تخصصشان مفهوم نابینا را به تحلیل میکشند. فرهنگ جنسیتی و نابینایی نویسنده:زهرا علی اکبری دانشجوی دکترای جامعه شناسی دانشگاه تهران ارزشمند بودن سلامتی بینایی از منظر جامعه در کنار فشارهای اجتماعی و خطکشیهای برجسته میان هویت مورد پذیرش (بینا) و هویت مطرود (نابینا)، به همراه اختلالاتی که در مدیریت نیازهای کنشگران پس از نابینایی ایجاد میشود، همگی میتواند منجر به افزایش روزافزون تمایل کنشگران به پذیرش معلولیت نابینایی و سازگاری با آن گردد این تمایل در صورت عدم امکان برآورده شدن، منجر به شکلگیری احساس محرومیت
○امروز قراره یه مراسمی به مناسبت روز جهانی عصای سفید برگزار کنیم. قبل از این که مراسم برگزار بشه، توی جلسات هماهنگی، مسئولین مدام انواع تذکرات رو دادن که مبادا آهنگ شاد بذارید، مبادا بزن بکوب راه بندازید، مبادا بگو بخند تو مراسم باشه، چون محرمه و باید برنامه سنگین و رنگین برگزار بشه. ما هم که گردنمون از مو باریکتر، گفتیم چشم و قرار هم هست که روی این چشمی که گفتیم بمونیم. اولش خیلی شاکی شدم که یعنی چی؟ خب یه روز در سالم که به ما تعلق داره این شکلی دارن زهر مارمون میکنن. ولی یه کم که گذشت و آتش خشم فروکش کرد، دیدم پر
سلام دوستان امروز وقتی یکی از دختر خاله هام به من روز جهانی عصای سفید رو تبریک گفت بی درنگ سؤالات بی شماری به ذهنم وارد شد. آیا یک نابینا فقط به جرم این که نابیناست باید از اکثر امکانات در ایران محروم باشد؟ چرا یک نابینا باید بزرگترین رؤیایش خواندن رشته ای به غیر از علوم انسانی در این کشور باشد؟ چرا اکثر کتابها در هر رشته ای در حوزه ی دانشگاهی نباید به خط بریل چاپ شود؟ فقط به خاطر اینکه کاغذ گران هست؟ چرا من باید برای پیدا کردن چند تا منبع برای کارشناسی ارشد در رشته ی teaching باید منت یک دوست آمریکایی یا کاناداییم