دسته‌ها
اجتماعی شعر طنز

شعری طنز از فیروز بشیری.

همدلان هم محله ای سلام. حال و هوای دلهای با صفاتون که حتما و حتما گرم و خوب و عالیه؟ آب و هوای شهر و دیارتون چطوریه؟ با این سرمای طاقتفرسا که بر دیار من و بسیاری از نقاط دیگر کشورمون حاکمه چه میکنید؟ خب خدا را صد کرور شکر که گرمای دلهای با محبتتون مانع هر سخت گذرونی فصلی و غیره میشود. اینبار با یک شعر طنز از فیروز بشیری توی محله اومدم. ممنونم که همچون گذشته مرا مورد لطف خود قرار دادید و با نواختن اینتِر بر سر این مطلب من خوشحالم کردید. منتظر نظرات ارزنده ی شما هستم. تاکید میشود که این شعر کاملا جنبه ی طنز و
دسته‌ها
اجتماعی شعر صحبت های خودمونی طنز

دوتا شعر طنز از علیرضا ذرویی نصرآباد

سلام از شما چه پنهون گفتم منم یه چیزی کپی پیست کنم ببینم چه حسی داره. بیکاری هم مزید بر علت شد این وسط. آخه فعلا بودجه ما ته کشیده, پروژه ضبط کتاب خوابیده و من نیز هم. خلاصه چون به کامپیوتر و تحولاتش علاقه ندارم باید یه مطلب دیگه ای کپی میکردم. از شعر طنز و از جوک و جفنگ خیلی خوشم میاد. میدونم به رفتارم نمیخوره. ولی عین واقعیته که عرض میکنم. اَلغرض, دوتا شعر پیدا کردم از ذرویی نصرآباد که الساعه با یه کنترل وی شما را هم ازش بهره مند میکنم. 1. ز حال و روز رفيقي سئوال كردم، گفت:« مراد ، شكر خدا حاصل
دسته‌ها
اجتماعی شعر طنز

سلام سلام سلام سلااااااااااااااااااااااااام حالتون چطوره؟ یه شعر طنز بخونید.

سلام سلام سلااااااااااااااام امروز یه شعر طنز جالب آوردم برای بچه های محله اسم شعر هست لالوار حالا که در به در شده ای و عیالوار آتش بزن پر یکی سیمرغ, زال وار ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای کَندی تو پوست از سر من پرتقال وار شاعر نبوده ای که بدانی چه میکشم از این دهان بیدر و دربان گاله وار قسمت کنید پیرهن خونی مرا بین برادران غیورم حلالوار مرداد ماه بود و عرق ریخته ام چقدر بالای پشت بام شما آبسال وار آتش بگیر و مثل رفیقان خود بسوز خواهی که روسیاه نمانی زغال وار چون فیلمهای راز بقا خورده میشود هر کس که
دسته‌ها
شعر طنز کودکان و نونهالان

شعر طنز مناظره پراید و پژو

«پژو» یکروز طعنه زد به «پراید» که تو مسکین چقدر یابویی! با چنین شکل ضایعی بالله بی‌جهت توی برزن و کویی رنگ لیمویی مرا بنگر ای که تیره، شبیه هندویی من تمیزم ولی تو ماه به ماه مطلقاً دست و رو نمی‌شویی بچه می‌ترسد؛ آن‌طرفتر رو! که به هیئت شبیه لولویی من نه خودرو،گُلم، سَمن‌بویم تو نه خودرو، گیاه خودرویی! من به پاریس بوده‌ام چندی زیر پای «چهاردهم لویی»(!) روی «باسکول» بیا،بپر،بینم! روی‌هم‌رفته چند کیلویی؟! در تو آهن به کار رفته ولی نازکی عین برگ کاهویی! صاحبت با تو گر به جایی خورد سهم الارث ورثّه‌ی اویی! از «پژو» چون چنین شنید «پراید» گفت:ای دوست!چرت می‌گویی بنده گیرم به
دسته‌ها
طنز کودکان و نونهالان

بررسی ابعاد ادبی شعر یه توپ ‌دارم‌ قلقلیه (طنز)

بررسی ابعاد ادبی شعر یه توپ ‌دارم‌ قلقلیه (طنز)       یه توپ دارم قلقلیه سرخ و سفید و آبیه می‌زنم زمین، هوا می‌ره نمی‌دونی تا کجا می‌ره من این توپو نداشتم مشقامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد یه توپ دارم قلقلیه : از آنجا که همه‌ی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپ‌های مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط می‌خواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت می‌توان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر می‌خواسته در لفافه و با استفاده