سلامی به رنگ ناب خدا به تویی که به هر کیفیتی و از هر طریقی همراه محلهی نابینایان هستی! امید که هر لحظه از عمر عزیزت ستارهای باشه در آسمون زندگی! بیمقدمه: یلدای 1400 اهالی محلهی نابینایان در هاتگوشکن شماره 22 دور هم جمع شدیم و جای غایبها خالی خیلی خوش گذشت. امیدواریم دفعهی بعد شما هم باشید! اینجا داخل محله خیلیهامون اهل یادگاری جمع کردنیم. یادگاریهایی از لحظههای خوشمون که همیشه دم دستمون باشن. چندتا از آیتمهای هاتگوشکن یلدای 1400 از نظر متقاضیها یادگاریهای خوبی هستن و در نتیجه تصمیم بر این شد که لینک این موارد رو در یک پست که همین پست باشه برای دانلود قرار
برچسب: محسن صالحی
سلام به تمام عزیزان آشنا و آشناهای عزیز محلهی نابینایان. یلداتون سرشار از ستاره! در امتداد بلندترین شب سال همراه شما هستیم تا شورمون رو با شما خوبان به اشتراک بذاریم. باز هم یک مناسبت دیگه و طبق رسم دیرینهی محلهی نابینایان، یک هاتگوشکن دیگه با کلی آیتم رنگارنگ و داغ! همونطوری که قطعا همگی میدونید و میدونیم، شنبه 27 و دوشنبه 29 آذرماه 1400 شبهای یلداییِ هاتگوشکنِ محله بودن. هر کسی نبود جاش حسابی خالی! و اونهایی که بودید، امید که بهتون حسابی خوش گذشته باشه! کوتاهش کنیم. غرض از این پست، اولا تبریک و آرزوی روشنترین یلدا برای تک تک شما هممحلهایهاست، دوما چیدن آیتمهای یلداییِ هاتگوشکن
سلام به همه و همه، از اهالی گرفته تا مسافرین و عابرین و مهمونها و همراههای درون و بیرون محلهی نابینایان. از خدا میخوایم که بهار دلهاتون همیشگی، شبهاتون به روشنای هزاران ستاره، و وجودتون قرین آرامشی از جنس ناب لطف خدا باشه! پاییز کمکم داره خودش رو جمع و جور میکنه تا بره و میدون رو بسپاره دست زمستون. و لحظهی دیدار این دوتا دوست صمیمی همیشه برای ما دیدنیه. یلدا تلاقی زیبای این دو فصل سرد ولی دوستداشتنیِ خداست و لازم به یادآوری نیست که ما در محلهی نابینایان همیشه یلداهای مفصلی داشتیم و به یاری خدا همچنان خواهیم داشت. خب، ظاهرا مطلب تقریبا گفته شد. غرض
سلام به عزیزان همراه ما و محلهی نابینایان. همراهی همیشگی خداوند هستیبخش رو برای همگیتون خواهانیم. اونهایی که بیشتر از بقیه اهل نمایش هستن احتمالا الان خوشحال میشن. توضیح اینکه خاطرمون هست قرار شد هر یکشنبه یکی از آیتمهای هاتگوشکن مرداد 1400 رو در قالب یک پست داخل محله بذاریم تا اونهایی که آیتم خاصی از شبهای به یاد موندنی نیمه مرداد 1400 مورد نظرشونه بتونن به صورت جداگانه دانلودش کنن و امید که موجب رضایت خاطرشون بشه. امروز نوبت نمایش مافیاست. بخشی که اهل نمایش رو خوشحال کرد، مافیابازهای محله دوستش داشتن، و مثل تمام بخشهای دیگه، بهانه ای شد که یک دسته از بچه های محله دور
سلام به همراهان عزیز ما در محله نابینایان. در این ایام متفاوت، امید به فرداها و خاطرات دیروز بالهای پروازمون برای عبور از این روزها هستن. خاطراتی از جنس با هم و دور هم بودنهایی که فراموش نمیشن. به جرأت میتونم بگم تقریبا همه ی شما با شنیدن اسم دورهمی یک یادش به خیر بلند گفتید. امیدواریم که هرچه زودتر دورهمیهای حقیقی به جمعهامون برگردن! خب تا اون زمان خاطرات به دادمون میرسن. حرف دورهمی شد. اتفاقا داخل هاتگوشکن مرداد هم یک مورد از این خاطره ها داشتیم. یک دفتر خاطره از یک دورهمی مجدد کوچولو که با چندتا از بچه های محله توی سمیرم داشتیم. اگر یادت مونده
سلام به اهالی، رهگذرها، همراه ها و کلا هر کسی که به هر شکلی یک ربطی حتی گذرا و گذری با محله داره. امید که وجودتون از نگاه خدا درخشان باشه و دلهاتون سرچشمه آرامش! اگر خاطرتون باشه، قرار شد هر هفته بخشی از هاتگوشکن مرداد امسال رو اینجا بذاریم تا هر کسی هر بخشی که میخواد رو سر مهلتش پیدا کنه و برداره و انشا الله که حالش رو ببره. از اونجایی که مهمون همیشه هم عزیزه و هم مقدم، پس اول بخش مهمونها! در نتیجه این هفته نوبت بخش مربوط به یکی از مهمونهای عزیز هاتگوشکن امساله. جناب دکتر رضا ندرلو دارای تخصص در رشته زیستشناسی جانوری
سلام هم محلی ها. از خدا میخوام که هرچی از خدا میخوایید همون بشه. گاهی حرف میزنیم. دلیلهاش متفاوته. گاهی دلمون گرفته و درددل میکنیم. گاهی شادیم و شادیهامون رو با اونهایی که دلمون میخواد به اشتراک میذاریم. گاهی لازم میشه حرف بزنیم به رسم امانت. امروز من حرف میزنم به سومین دلیل. توضیحش بمونه تا بگم. خسته نشو. صفحه رو رها نکن. تا انتها بخون. من باید این امانت رو به سلامت برسونم. میخوام یک قصه بگم. قصه گوشکن. به قدر کافی طولانی هست. بریم سر قصه. از گذشته گوشکن دیگه همه آگاهیم و گفتن لازم نداره. آقای مجتبی خادمی، پدر و موسس این مکان آشنا تأسیسش کرد
سلام به تمامی همراهان ما در محلهی نابینایان. باز به یکشنبه رسیدیم و اگر خاطر عزیزتون مونده باشه، قرار بود یک آیتم از هاتگوشکن شماره 21 رو اینجا به اشتراک بذاریم تا علاقهمندهای بخشهای مختلف هر کدوم یادگاریهای دلخواهشون رو از این دفتر به یادموندنی بردارن. عزیزانی که داخل برنامه بودن و مستقیم ما رو شنیدن، حتما یادشون هست که این بار جناب دکتر مهدی شوفرپور یکی از مهمانان عزیز ما و هاتگوشکن بودن. آقای شوفرپور، دکتر بیهوشی هستن و برامون هدیه جالب توجهی داشتن. هدیه ای از جنس پادکست. پادکستی از اتاق عمل و اونچه در جریان یک جراحی اتفاق می افته و واسه خیلی از ما
مژده ای یار پس از شام سحر میآید. آفتاب از پسِ این پرده به در میآید. آسمان بر قدمِ صبح گهر میپاشد. ز بهار و گل و گلزار خبر میآید سلام به تمام آشناهای محلهی نابینایان، از اهل محله گرفته تا مهمانان و رهگذران عزیزی که میان و موندگار میشن، یا میرن و خاطرات ما و محله رو با خودشون میبرن. امید که سال جدید براتون سالی سراسر آرامش باشه. در سالی دیگه با برگی دیگه از دفتر هات گوش کنهای مناسبتی محله در خدمت شما عزیزان هستیم. عیدی کوچکی از طرف ما و محلهی نابینایان به شما گرامیان برای یادگاری. امیدواریم که این هدیهی کوچیک بتونه
سلام به همه بچههای محله، از موندگارها گرفته تا رهگذرهای به شدت عزیز که وجودتون مایه افتخار ماست. از خدا میخواییم که با تک تک سلولهاتون اومدن بهار رو حس کنید و این احساس تا همیشه ایام باهاتون همراه و همقدم باشه! سال جدید داره میاد و به عنوان هدیه اول، مناسبتی رو به همراه میاره که بهانهای بشه برای اینکه باز دور هم جمع بشیم و از گرمای حضور همدیگه، هرچه بیشتر نیرو، شادی و امید دریافت کنیم. نوروز مناسبتیِ برای آغازی دوباره، برای شاد بودن و برای یک هات گوش کنِ دیگه. بله امسال هم با هات گوش کنِ نوروزی، در شبهای 26، 27 و 28
درود بر تمام ساکنین کوچه های ذوق و هنر محله نابینایان. کسایی که همیشه منتظرن که یه اتفاق جدید و خلاقانه بیفته تا بیان وسط ماجرا و قابلیتهای مختلف و متفاوتشون رو به همه نشون بدن. کسایی که علاوه بر خلاقیت، دوست دارن کنار همدیگه چیز یاد بگیرن, به همدیگه چیز یاد بدن و اعضای موثری برای یه تیم خوب باشن تا یه اتفاق خوب رو با دوستاشون رقم بزنن. امسال قرار گذاشتیم توی سال نو و برنامه سال تحویل هات گوشکن، یه چالش داشته باشیم از جنس خلاقیت گروهی: میگید چطوری؟ اگه یه کم به من دل بدین زود بهتون میگم. مسابقه ۳۳۳: چالش متن، اجرا، تدوین: در
سلامی به بلندای یلدایی سرشار از درخششِ رویاییِ هزاران هزار ستارهی تا همیشه تابان! امید که لبخندت هماره به گرمای خورشید و به روشنای مهتاب, و مسیرِ زندگانیت همیشه مالامالِ تحققِ بهترین رویاهایت باشد. هات گوش کن یلدایی هم با تموم خاطراتش برای اهل محله و مخاطبینش تموم شد و سعی میکنیم در این پست آلبوم یادگاری های از جنس هات گوش کن رو کامل کنیم تا هرگز یادمون نره که کنار هم و دست در دست هم چه لحظاتی رو با خوشی سپری کردیم. این شما و این هم پست هات گوش کن یلدایی: یادداشت پریسا جهانشاهی در وصف نوزدهمین شماره از ویژه برنامه هات گوش
سلام بر تمامی صاحبان گامهای محکم و دلهای آگاه. امید که در راه رسیدن به افقهای بی کران دانش همواره پیشگام و پایدار باشید! همیشه فتح بلندترین قله ها از اولین قدم آغاز می شود. آغاز این راه چه زیباست زمانی که تو همراه و همسفر این سفر باشی! با یاری خدا نشریه نگاه از این ماه همراه عزیزان کودک و نوجوان ماست تا گشاینده جاده های تازه به سوی دانستنی های جدید به روی این جوانه های امروز و ثمره های فردا باشد. در ستون های نگاه می خوانیم: ستون اول: قصه ها. ستون دوم: آشنایی با مشاغل. ستون سوم: نوابغ کوچک. ستون چهارم: مباحث روانشناسی. وسعت هرچه
هجدهمین قسمت هاتگوشکن که 14، 15 و 16 مرداد در تیمتاک محله نابینایان و رادیو گوشکن تقدیم شما عزیزان شد را در این مطلب نیز میتوانید دنبال کنید. در ابتدا مقدمه ای شاید از جنس وصف می خوانید از پریسا جهانشاهی، سپس فایل کامل هر شب را میتوانید دانلود کنید و در نهایت آیتمهایی که میخواهید به صورت جداگانه بشنوید یا به عنوان یادگاری داشته باشید را تقدیم حضور شما گرامیان میکنیم. یادداشتی با حال و هوای هات گوش کن هجدهم: یک سال دیگه هم گذشت. حس میکنم سوار یک قطارم که روی یک جاده مارپیچ رو به پیش میره. هر بار یک دور کامل میزنه، یک پله
یکی از چیزایی که همیشه بعد نابینایی توی ذهنم مرورش میکردم آشپزی بود. مگه شدنیه خدای من. همیشه توی این بده بِستون هایی که در ذهنم با خودم داشتم، میگفتم من نمیتونم. تازه نابینا شدم و برام قطعا سخته و نه میتونم و نه احساس نیاز دارم بهش. سوالات زیادی داشتم؛ ترس و استرس عجیبی باهام بود. توی تیم تاک بارها پیش میومد زمانی که با بچه ها صحبت میکردیم، احمد مشغول آشپزی بود. من خیلی سعی میکردم بی اینکه ازش سوالی بپرسم به کاراش توجه کنم. چرا انقدر بی استرس داره هم آشپزی میکنه و هم با ما حرف میزنه. خب احمد هم نابیناست. تو چرا هی
بنام آفرینش. خانواده ی من هم مثل بسیاری از خانواده های آن دوره به درس خواندن اهمیت ویژه ای می دادند و از هر راه و روشی برای اول شدن در دروس مدرسه استفاده می کردند. البته با نهایت تاسف باید گفت؛ این دیدگاه آسیب جدی به روح و روان کودکان وارد می کرد، ولی گویا قرار بر این است که هیچ زمانی به این مهم اهمیت داده نشود. من هم مثل تمام کودکان آن دوره خیلی زود بزرگ شدم. و خیلی زود فهمیدم که برنده شدن در درس و مدرسه یعنی محبوبیت… در کتاب «دوست من» که بنا به دلایلی هنوز چاپ نشده، نگاه من را
http://gooshkon.ir/dl/Mohsen%20Salehi%20-%2025%20Farvardin(Www.Gooshkon.IR).mp3 Download Podcast 25 Farvardin
به نام خدای دل و عشق و بهار! همون خدایی که در لحظه تحویل سال، بهترین حال رو برای دلهامون ازش خواستاریم! باز هم قصهای از قصههای زرین محله! قصهای به رنگ سبز بهار و به درخشش خورشید اردیبهشت. چه روزی از چه ماهی بود که حرف برنامهی عید پیش اومد؟ خاطرم نیست. فقط میدونم همون زمان هم یکی از صحبتها این بود که هر کاری میخواییم کنیم بجنبیم دیر شده. دیر شده بود! اگر درست خاطرم باشه خیلی هم زیاد!. هر کسی از زیر آوار فشارهایی که امسال شونه ها و روحش رو له میکرد، سرش رو آورد بیرون و. -برنامه؟ عید؟ مگه امروز چندمه؟
تیزر گفتگوی هات گوش کن با مجید خراطها
به نام خدا. سلام. حالتون خوبه؟ کیا قسمت اول ریمیکس من رو گوش دادند؟ هرکی قسمت اول رو گوش نداده از این پست حتما گوش کنه. و اما ریمیکس قسمت دوم: تهیه کننده: محسن صالحی زمان ریمیکس: 18 دقیقه و 32 ثانیه حجم ریمیکس با کیفیت 320 kbps: 42 مگابایت کیفیت 128 kbps: 17 مگابایت لیست آهنگ های به کار رفته در این قسمت: سعید کرمانی: بگو آره. رامین بیباک: تو رو دارم. رامین بیباک: تا دنیا دنیاست. امیر فرجام: چه عالیه. مرتضی پاشایی: حس جدید. افشین آذری: فیلم هندی. حامد همایون: شیدایی. حامد همایون: مردُم شهر. علی زندِوکیلی: لحظه شیرین. مازیار فلاحی: ماه