سلامی به رنگ ناب دریای دلهاتون به صاحبدلهای محله نابینایان. امید که همواره سوار بر مرکب مراد باشید! همچنان در امتداد زنجیره سفرهای محله به جهان آزاد با شما هستیم. گاهی افرادی از بین ما، از جنس من و شما، عجیب میدرخشن و تبدیل به اسطوره میشن. اسطورههایی از جنس واقعیت. از جنس ما. تمرکز ما در سفر اینبارمون به جهان آزاد روی یکی از این شخصیتهاست. کسی که از درد شمشیری ساخت برای پیروزی بر شب. اجازه بدید برای شناسایی و آگاهی بیشتر از محتوای سفر امروز، به اصل ماجرا بپردازیم. مشخصات نشریه: نام مقاله: Why Is Helen Keller the Only Blind Person Anyone Knows? چرا
برچسب: گوش کن
یک سلام گرم به دوستان گرم و با صفای محله نابینایان. امید که مثل خورشید همیشه تابنده باشید! امروز با آخرین بخش از سفر طولانی این نوبتمون به جهان آزاد با شما هستیم. در چهار بخش گذشته آگاهتر شدیم که والدین به عنوان اولین و مهمترین مربیان تحرک کودکان به خصوص کودکان نابینا چه نقش بزرگی در شروع حرکت و طی مسیر فرزندانشون به سوی استقلال ایفا میکنن. با گرایشهای متفاوت علمی و تصورات مختلف و فرضیات متعدد درباره نابینایی و روشهای قدیمی و جدید کمک به فرد نابینا برای شکلگیری آینده و یافتن جایگاهش در جهان اطرافش هم بیشتر آشنا شدیم. نظرات متفاوترو از صاحبنظرهای این
به نام خدا. سلااام بچه ها وقتتون بخیر. من دوباره اومدم با یه خبر خوب و هیجان انگیز و جذاب. میخوایم وارد دنیای موجودات زنده بشویم. از ابتدای خلقت و آفرینش دنیا صحبت کنیم و بیایم و برسیم به کره زمین و وارد دنیای زیر دریاها و اقیانوس ها بشیم با موجودات کف دریاها آشنا بشیم. بیایم و بریم وسط جنگل ها و با گیاهان و جانوران توی جنگل ها و بیابون و توی نوک قله ها آشنا بشیم. حتی قراره کوچیک بشیم و بریم زیر میکروسکوپ و موجودات خیلی ریز رو بشناسیم. بریم باکتری ها و ویروس ها و قارچ ها رو بشناسیمشون و باهاشون دوست بشیم و
هممحلیها سلام. بهار همگی به خیر. خدا کنه دلهاتون گرم و لبخندهاتون تا جایی که قد امکان میرسه شاد باشن! یک ماه دیگه گذشت و یک برگ دیگه از دفتر بهار 1402 ورق خورد و بذارید من کمتر پرحرفی کنم و عوضش یه گردش سریع در ماهی که پشت سر گذاشتیم داشته باشیم تا ببینیم در سبزترین ماه سال داخل محله به همراه همدیگه چهها دیدیم و چهها خوندیم و چهها کردیم. در اردیبهشتی که گذشت: شماره 16 از ماهنامه مانا که در فروردینماه منتشر شده بود، به همت روابط عمومی نسل مانا به دستمون رسید: شانزدهمین شماره ماهنامه نسل مانا، در فروردین 1402 منتشر شد ارسال شده
قصه کوکو، 16. با اینکه صبح شده بود اما هوا طبق روال روزهای گذشته روشنایی نداشت. شنبه بود و همه چیز حتی بدون حضور آدمها در تکاپوی شروع یک هفته کاری دیگه سیر میکرد. عروسکها بعد از یک شب شلوغ پر از شیطنت و بعد از آخرین اعلام زمان صبح، تازه به همون خواب عجیب و معمولشون رفته بودن و کوکو هم با صدای ترق وحشتناک برخورد کلاغ آشنا به شیشه که مشخص نشد واسه چی بسته بودن پنجره شفافرو یادش رفت، از لذتی خبیثانه سرشار بود و داشت در سکوت واسه خودش کیف میکرد. برخورد کلاغ به شیشه یخزده چنان محکم بود که صدای انفجارمانندش مالک سالنرو
سلامی به صمیمیت بهار به اعضای صمیمی محله نابینایان. امید که خورشید عشق و شادی در آسمان دلهاتون همواره بتابه! نوبت پیش، در گشت و گذارمون در جهان آزاد تا جاهای خوبی پیش رفته بودیم و امروز قراره بیشتر و بیشتر در مقوله نقش والدین در تحرک و هدایت فرزندان نابیناشون به سوی جهانی بزرگتر و بازتر، یعنی دنیای واقعی پیش بریم، و ببینیم و بدونیم که واقعا بینایی چقدر در کسب موفقیتهای فردی و اجتماعی نقش داره و چطور میشه این نقشرو در صورت فقدان این حس، با حسها و تواناییهای دیگه بدنی و روحی جبران کرد. امروز در ادامه سفر چند بخشیمون، با مدلها و نگرشهای
یک سلام به رنگ و عطر اردیبهشت به اعضای عزیز محله نابینایان. امید که در قلب بهار، حال و هوای قلبهای همگیتون بهاری باشه! با بخش سوم از سفر طولانی این بار محله نابینایان به جهان آزاد با شما هستیم. در بخشهای پیشین، با نقش والدین به عنوان مربیان موثر در تحرک فرزندان نابیناشون، با اهمیت استفاده از عصا در زندگی نابینایان، و با کاربرد فراگیر عصا به عنوان یک ابزار بسیار مفید از بسیاری جهات در زندگی یک فرد نابینا، اعم از کودک یا بزرگسال بیشتر آشنا شدیم. و حال، بدون اتلاف وقت و اطاله کلام، بریم تا به ادامه این سیر طولانی بپردازیم، تا شاید
سلام به تمامی اعضای آشنای محله نابینایان به خصوص اهل سیر و سفر. امید که بهار طبیعت با بهار دلهای تکتک شما عزیزان همگام و همراه باشه! در بخش اول سفر سریالیمون به جهان آزاد کمی بیشتر با روشهای کاربردی جهت آموزش تحرک و جهتیابی به کودکان نابینا آشنا شدیم و در حال شناخت هرچه بیشتر نقش عصا در شروع تحرک نابیناها اعم از خوردسال و بزرگسال بودیم که زمانمون تموم شد و مجبور شدیم باقی گشت و گذارمونرو بذاریم واسه دفعه بعد، یعنی امروز و الان. خب، حالا که ادامه رشته گذشته اومده دستمون، بیایید به ادامه سفرمون و دیدنها، شنیدنها، و اکتشافات بیشتر بپردازیم! مشخصات نشریه:
سلام به همه هممحلیها و رفقای محله نابینایان. امیدواریم اولین ماه از اولین فصل سال واستون حسابی مثبت گذشته باشه و از اینجا به بعد هم عالی سپری بشه! خب بعد از چاقسلامتی بریم ببینیم ماهی که گذشت در محله ما چهها گذشت و چطور گذشت! در فروردین 1402 داخل محله نابینایان: از هاتگوشکن بیست و چهارم محله عیدی گرفتیم: به مناسبت فرا رسیدن نوروز 1402، بیست و چهارمین هاتگوشکن محله نابینایان تقدیم به شما ارسال شده در سه شنبه 1 فروردین 1402 by محسن صالحی یه نگاه کوچولو و فهرستوار به اسفند پارسال داشتیم: مروری بر پستهای محله نابینایان در اسفندماه 1401! ارسال شده در سه
قصه کوکو، 15. بارون حالا که شروع کرده بود خیال توقف نداشت. سه روز بود که یک نفس و شدید میبارید و داشت حرکترو از زندگی میگرفت. مردم زیر چترها و پیچیده در بارونیها هر طور که بود راهشونرو در پیچ و خمهای زندگی روزمره باز میکردن و پیش میرفتن. کند، سخت، اما پویا. پیشخدمت منزل آخر اون شب تا صبح داخل تاریکخونه موند و فردای اون شب هم بیرون نرفت. مالک سالن در تاریکخونهرو بسته نگهداشت و به هیچ کسی از حضور اون مهمون خیس و خسته چیزی نگفت. حتی شاگرد خیاط هم چیزی نفهمید. عروسکها تنها شاهدهای ماجرا و شریک حیرت و کنجکاوی همدیگه بودن. و
یک سلام سبز به شما همراهان محله نابینایان. امید که همواره ناظر تحقق سبزترین رویاهاتون باشید! سفرهای محله نابینایان به جهان آزاد همچنان برقراره و ما همچنان در گردش به گوشه و کنار جهان آزاد همراه شماییم. حرکت یکی از اصلیترین اجزای زندگی زندههاست و به هیچ عنوان نمیشه انسانرو بدون حرکت زنده تصور کرد. در هر شرایطی و با هر معلولیتی حرکت به نوعی آمیخته با زندگی ماست. برای نابینایان آموزش تحرک و ارتباط با فضای اطراف از طریق این تحرک شاید کمی متفاوت به وجود بیاد. کودکان نابینا به طرقی متفاوت با همسالان بینای خودشون حرکت و شناخت فضای اطرافرو یاد میگیرن و تجربه میکنن. آموزش و
یک سلام بهاری با عطر و طعم چای بهار نارنج به تمامی یاران محله نابینایان. امید که عید امسال تا عید آینده برای تمامی شما امتداد پیدا کنه و از امروز، هر روز از سالی که درش هستیم براتون عید باشه! در پایان نوروز و در شصت و هشتمین سفر محله نابینایان به جهان آزاد قراره به یک گردهمآیی بریم. جلسهای که افراد مختلف از نقاط مختلف دور هم جمع شدن تا اطلاعات، پیشرفتها و موارد موردتوجهشون به منظور بهتر کردن شرایط در زمان حال و برنامهریزی در جهت داشتن آیندهای هرچه روشنتر برای فرزندان نابیناشونرو با هم به اشتراک بذارن و تلاشهاشون برای دستیابی به اهداف بیشتررو با
عرض سلام و ادب و هزاران درود بر تمام همراهان سایت و دیگر صفحات گوش کن. من بعد از مدتها در این سایت مطلبی میفرستم و آرزوی سالی پر از خیر و خوشی برای تمام مردم سرزمینم دارم. در این پست میخوام به شما خوبان 18 غزل از اولین کتابم رو تقدیم کنم که امیدوارم دوست داشته باشید. و البته اولین کتاب من بدون اجازه ی من در سایت های فروش کتاب قرار گرفته که من هر قدر با سایت ها و ناشر صحبت میکنم فایده ای نداره و سودی که از فروش کتاب من به اون سایت ها میرسه برای من تماماً ضرر هست و چیزی به من
سلام. یه سلام ویژه خدمت دوستاران کتاب و کتابخوانی. به اطلاع شما دوستان گرامی میرسانم، از روز سهشنبه مورخ: 15 مهر ماه سال 1399، طبق یک قرار مجازی هر شب ساعت 21 میخواهیم در کنار هم و با هم کتاب بخوانیم. قرار ما هر شب ساعت 21 در کانال رادیو گوشکن، تیمتاک محله نابینایان. لازم به ذکر است این برنامه با عنوان صدای کتاب از رادیو گوشکن و هر روز در ساعتهای 9صبح و 15 تکرار برنامه شب گذشته نیز از این رادیو پخش میگردد. این بار کتاب: “آن روزها (الایام)”، برای برنامه رادیویی صدای کتاب انتخاب شده است. مشخصات کتاب جدید: عنوان کتاب: آن روزها.
یک سلام سبز و شکوفهباران از جنس عید به عزیزان محله نابینایان. امید که سال جدید برای تکتک شما پیک شادیها و پیامآور زیباترین شروعها بوده باشه! در نخستین سفر محله نابینایان در سال جدید و سفر شماره 67 محله به جهان آزاد، داستان آلیسا و مشکلاتشرو پی میگیریم و در آخرین بخش این راه با قهرمانان این قصه واقعی همراه میشیم تا ببینیم ماجرا عاقبت به کجا ختم میشه. پیش از این گفتیم که آلیسا برای دسترسی به موارد موردنیاز آموزشی و تحصیلی با مسائلی مواجه شد که متأسفانه مدرسه و اداره ناحیه بهدلایلی کمتر تونستن در رفع این موارد بهش کمک کنن. دردسرهای آلیسا برای پیش رفتن
سلام سلام سلام به تمام بهاریهای محله نابینایان! عیدتون مبارک! صد سال به این سالها! امیدواریم سالی که در نقطه شروعش ایستادیم، برای همه شما عزیزان سال بهترین اجابتها باشه! عیده و بعد از چندتا عیدی که در دوران کرونا نصفهنیمه گذروندیم، حالا بساط دید و بازدید به تلافی نوروزهای کرونایی گذشته حسابی گرمه. پس طولش ندیم و بریم که یک گشت کوچولوی نیمهضربتی در آخرین ماه از سال گذشته داشته باشیم تا ببینیم اسفند پارسال اینجا داخل محله اوضاع رفت و آمد در چه حال بوده! ماهی که گذشت با مرور پستهای بهمنماه شروع شد: مروری بر پستهای محله نابینایان در بهمنماه 1401! ارسال شده در دوشنبه
دستهها
هات گوش کن: شماره 24
سلام بر عید. سلام بر بهار. و سلام بر تویی که تجلی خدا بر خاکی! امید که نوروز امسال، آغازی نو در دفتر عمر عزیزت باشه! عید 1402 بر همگی شما مبارک! سال کهنه هم با تمام قصههای تلخ و شیرینش رفت و تموم شد، و حالا دیگه ازش فقط یک دفتر خاطره باقی مونده، و البته یک دسته یادگاری رنگارنگ. طبق روال هر سال و هر مناسبت، این بار هم نوروز بهانهای شد برای دورهمی بچههای محله در یکی دیگه از هاتگوشکنهای آشنای محله نابینایان، که قدم حاضران به روی چشم و جای غایبها خالی، خیلی خوش گذشت! ماجرایی بود بزم نوروز این بار
قصه کوکو، 14. دیگه روزها انگار چندان تفاوتی با شب نداشتن. آسمون سیاه سیاه بود. تقریبا هیچ روزی خورشید نداشت. رعد و برقهای شدید زمینرو نوربارون میکردن اما بارون نمیبارید. هوا هر جنبشیرو منجمد میکرد. حرکت انگار وسط هوای یخزده داشت مشکلتر میشد. زندگی اما از رو نمیرفت و همچنان در جریان بود. روزها با همون حال و هوای همیشگی دل سرد زمستونرو میشکافتن و میگذشتن. شهر در انجماد پیش میرفت اما همچنان زنده و پویا بود. مردم سر کارهاشون میرفتن و رفت و آمدها همچنان در جریان بود. صحبت از سرمای سنگین زمستون اون سال یکی از بحثهای رایج بین جماعت بود. شاگرد خیاط سرش به کار و
سلامی به تراوت عطر نفسهای بهاری که در آستانه ورودیش ایستادیم به دوستان و آشنایان محله نابینایان. امید که هوای دل و وجودتون هوای سبز عطر و عید باشه! امروز عازم آخرین سفرمون به جهان آزاد در سال 1401 هستیم. سفر شصت و ششم محله نابینایان، ادامه گشت و گذار دفعه پیش و در امتداد داستان آلیسا و مشکلاتشه. این قهرمان ناشناسرو تا وسط ماجراها و مشکلات و نبردش با موانع سر راهش دنبال کردیم و دیدیم که آلیسا برای هماهنگ شدن با مدرسه و کلاسش و پیش رفتن با همکلاسیهای بینای خودش به مشکلات گوناگونی برخورد کرد و متأسفانه راههای حل و رفع این موارد هم چندان براش
سلامی به تمام رنگهای شاد شکوفههای بهاری که تا آمدنش راهی نیست. امید که هوای قلبهاتون پر از عطر، آسمان وجودتون پر از نور، و حال دلهاتون عالی باشه! بیمقدمه به اصل مطلب بپردازیم! این پست یه کارت دعوته. برای تمامی شما، از اعضای جدید و قدیمی محله گرفته تا میهمانان و عابران و ناظرانی که هرچند یک بار از اینجا گذری میکنن یا خبری از حال و هوای محله میگیرن. محله نابینایان همگی شمارو در هر جا که هستید به بزم عیدانه آغاز بهار سال 1402 دعوت میکنه! برای اون دسته از عزیزانی که شاید کمتر از ماجرا آگاه باشن بگیم که این یک رسم قدیمی در محله