خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دلم آرامش میخواد

این روزها، دلم خیلی چیزهای عجیب غریب میخواد. دلم یه جزیره ی دور افتاده میخواد، که پر باشه از درخت و پرنده. من باشم و خودم. برم تو دل جزیره و یه غار پیدا کنم که بشه سقف بالای سرم. شبها کنار آتیش بشینم و گرمای آتیش و خنکای نسیم به صورتم بخوره. بدون دغدغه از میوه های درختان جزیره میخورم و نه خون حیوونی رو میریزم و نه برای داشتن غذا مجبورم هزار دروغ و کلک و بی وجدانی رو به جون بخرم. اونجا حتی به یک ریال پول هم احتیاجی ندارم. پول که در کار نباشه، خیلی با هم مهربونتریم. ولی اونجا کسی نیست که باهاش مهربون