خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
داستان و دل‌نوشته

سایه های مرگ، پسران نشاندار: فصل سوم، منطقه زمانی ششم

سلام بچه ها امروز یک بخش دیگه از رمان رو آوردم. ببخشید که دیر پست رو نوشتم. من دارم یک هدف که چند ساله به رسیدنش فکر میکنم رو عملی میکنم. به زودی پستش رو خواهید دید. بریم برا خوندن داستان . . . «بخش آروین» منطقه زمانی ششم: برادر دیگر ـ آمریکا ـ نیویورک ـ ساعت به وقت محلّی پنج بعدازظهر روز چهارشنبه آروین بر روی صندلی آبی رنگی در هواپیما نشسته بود. در حقیقت هواپیمایی که او در آن قرار داشت تا چند دقیقه دیگه در فرودگاه جان اف کندی شهر نیویورک بر زمین می‌نشست. همان دیروز صبح که از خانه ی «دروازه ساز» در شهر قم
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

دانلود کلیپ آواز خوندن یه نابینا در بانک

درود. چه طورید بچه ها؟ میگم دیگه بخشنامه و این حرفا قدیمی شده. دوستان همنوع راه جدیدی رو پیدا کردن که میشه به راحتی باهاش کاری کنیم که کارمون رو تو بانک راه بندازن تازه یه چیزی هم گیرمون میاد. میگید نه، خب بگید خخخ. ولی نه گفتن شما فایده نداره. این کلیپی که براتون به همراه فایل صوتیش میذارم، به شما نشون میده و اثبات میکنه که راه جدیدی برای بروز توانمندیهامون در بانکها کشف شده که به صرفه تر هست و فقط به کمی استعداد نیاز داره. من عین مطلبی که در توضیح این کلیپ منتشر شده رو براتون میذارم: جریان فیلم آواز خوانی پسر نابینای قائمشهری
دسته‌ها
مقاله

برگزیده شدن مقاله ی ما در دو همایش بزرگ کشور ویژه نابینایان +متن چکیده مقاله

سلاااام به بچه های محله ما که خییلی خییلی خوبیم. شما چطور؟ مهر ماه امسال، دو همایش بسیار مهم در ارتباط با نابینایان در کشور برگزار میشه یکی همایش چالش های نابینایان و کمبینایان در شیرازکه چهارشنبه و پنجشنبه 15 و 16 مهر توسط بنیاد توانگران کارآفرین نور برگزار میشه. همایش دوم هم با نام همایش ملی جامعه بینا، شهروند نابینا 21 و 22 مهر در دانشگاه کاشان برگزار میشه. خوشبختانه مقاله ما هم که در چند ماه گذشته مشغول نگارشش بودیم، در هر دو همایش پذیرفته شده. مقاله ما با نام طراحی یک فرایند مناسب جهت توانمند سازی معلولان با آسیب بینایی، برگزیده مقالات با ارائه سخنرانی در
دسته‌ها
اخبار و اطلاعیه

امیر من به تو افتخار می کنم. از اینجا برو. کسی قدرِ تو را نمیداند

امیر رضایی مخترعی است که با وجود فلج مغزی توانسته ۱۳۰ اختراع کاربردی را ثبت کند. اختراعاتی که با وجود شرایط جسمانی این جوان خوش فکر بسیار عجیب به نظر می رسد. انتهای یک راهرو کوتاه اتاق کوچکی است که پسری با لباس چهارخانه روشن، شلوار جین و موهای شانه زده آنجا نشسته است. پسری که وقتی می خواهیم وارد اتاقش شویم با زحمت نیم خیز می شود و با لبخند تحویلمان می گیرد. سعی می کند مودب روی صندلی بنشیند تا مصاحبه را آغاز کنیم و لرز دستانش را کنترل می کند. دستهایی که حتی نمی توانند یک لیوان آب برای امیر بگیرند چه برسد به اینکه حتی