خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

سلام به همه دوستان.من برگشتم

سلام به همه دوستان قدیم و جدید. میدونم خیلی ها منو فراموش کردید و یادتون نیست کی بودم و چی بودم. ولی من خوب یادم هست و دوستون دارم. ترانه های قدیمی نت های گم شده صداهای گم نام سازهای کهنه و چه سوز عجیبی دارد نوای نی چه غم عمیقی دارد صدای باد نت هایی که از پس هم می آیند میرقصند..پرواز میکنند به اعماق روح و در هیاهوی فریاد های خاموش حرف دل رهگذر خسته را میگویند که دیگر توانی برای بودن ندارد ونگاهش بی فروغ است برایش تفاوتی ندارد گل یاس، سفید باشد یا سیاه و صداهایی که در نجوای شب سراسیمه شده اند نمیداند به
دسته‌ها
شعر و دکلمه

نوشتم با حسرت

قلمم در دست افکار افتاده بر خاک من چه بی حاصل زندگی کردم دیدگانم بی فروغ دست هایم بی رمق و در تمام طول این جاده من نفهمیدم زندگی کجاست!؟ گاه میخندیدم. گاه اشک میریختم صد افسوس که ماهی کوچک حوض را درک نکردم حسرت دیدن صداقت بر دلم مانده حسرت باور داشتن تفاوت دلم را سوزانده به درختان کوچه باغ گفته بودم رهگذری نمی آید به سایه خودم تکیه دادم چقدر بغض داشت…!!! خاک بی معنی بود آسمان بی تفاوت و چه کسی گفت که سرچشمه حیات آن لحظه نیست شدن هست!!!؟؟ ما که سال هاست در خاطره ی هیچ خاطری نیستیم در تبلور کدام حضور است که
دسته‌ها
شعر و دکلمه

یه شعر از خودم همین الان یهویی

آسمان صاف.زمین پر از خالی و دل آدم از فضای اندوه پر به گمانم در هیچ گلدانی اندیشه نمیروید و در پس هیچ نگاهی عمق نیست در هیاهوی روزمرگی کسی به فکر خورشید نیست کسی در شب به ماه نگاه نمی کند و چهره نگران آن کودک را سر چهار راه نمیبیند من در حصرت کلامی تازه در کنار جویبار زندگی نشسته ام در آرزوی حرفی عمیق به صدای پرنده ها گوش می دهم شاید فقط شاید رهگذری بیاید و بگوید آسمان آبی است و در همین نزدیکی گلی در حال شکفتن است نمیدانم.. فقط باید از نو نگاه کرد لمس کرد حس کرد بودن را … دوست را لبخند
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

اولین نوشته احسان

سلام به همه دوستان عزیزم. امیدوارم خوب باشید. قبل از هر چیز از آقای خادمی و سایر دوستان که موجب عضویت من در این سایت عزیز شدن خیلی ممنونم و متشکرم. من احسان هستم 27ساله .لیسانس علوم آزمایشگاهی دارم و طبیعتا بینا هستم در حال حاضر در تهران کار میکنم. پاینده و سبز باشید