خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
کتاب صوتی

با اعصاب خط خطی، یه کتاب آوردم!

سلام به همگی! خوبین؟ من شدید اعصابم خطخطیه! آقا چیکار کنم خب رو وسایلم شدیدا حساسم، از اونایی هستم که هر چیزی رو برمیدارم باز دقیقا باید همون جای قبلیش بذارم و از جا به جا شدن و عوض شدن جای وسایلم خوشم نمیاد! یکی دیگه از اخلاقامم حساس بودن روی انگشترا و عطرا و ادکلنا و کیفمه که به شدت متنفرم کسی بهشون ور بره و تفتیششون کنه و یا از عطر و ادکلنایی که هنوز استفاده نکردم استفاده کنه! اما راستش یکی از دخترای فامیل هست که درسته خیلی دوستیم با هم، ولی هر وقت پیشمه یا کیفمو میگرده، یا وسایلمو جا به جا میکنه و پیاما
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

نکاتی پیرامون آرایش و پیرایش نابینایان این بار از پریسیما

سلام بر دوستان عزیز گوش کنی. امروز با پستی متفاوت خدمت رسیدم پستی که هیچ وقت فکر نمیکردم بتونم بنویسمش چون حس میکردم مسائل مربوط به آرایش و رسیدگی به تیپ و مُد روو بیناها باید بنویسن و ماها به راحتی نمیتونیم از پس یه همچین پستهایی بر بیاییم. اما بعد از پست رعد وقتی دیدم رعد از دوستان میخواد که بیان کمکش کنن و پستهای این مدلی بزنن، تصمیم گرفتم دونسته هام رو بنویسم حالا شاید به پای توضیحاتی که یه بینا میده نرسه اما به نظر من اتفاقا لازمه که بعضی وقتها دوستان نابینا بیان خودشون برای دوستانشون از مُد و آرایش و لباس و غذا خوردن
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

پنجشنبه پنج فروردین 95 رو چگونه گذراندم

سلام. گاهی وقت ها آدم باید بنویسه که یادش نره چه تلخی ها و شیرینی هایی توی زندگیش بوده، مزمزه کرده و شاید تف کرده بیرون یا جذب کرده تو. همینه که مجتبی که آلزایمر خفیف داره، نوشتن بهش حتما واجب میشه. البته من چون دیر وقت از سر کار بر می گردم، نمیتونم یا حوصله ندارم کلی وقت بگذارم و کامل روز هام رو بنویسم، اینه که به مختصر نویسی بسنده می کنم. شاید که رستگار بشوم. خخخ من از بچگی عادت داشتم با معلم هام برم بیرون و هنوز این عادت خوب رو دارم. کلا دانش‌آموزی که با معلم های خوبش در ارتباط باشه و بیرون از
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

یادداشت یازدهم آبان 90

هفته پیش مدیر آموزشگاه نابینایان شهید احمد سامانی, به مناسبت بیستو سه ی مهرماه, به تمام کارمندان مدرسه, هدیه داد. یکی از آن بلندگو های همراه حافظه خوان نسیب من شد که نمونه اش را قبلاً در یک حرکت انتحاری به علت اُوِر شارژ سوزانده بودم. اُوِر شارژ یک چیزایی توی مایه های اُوِر دوز میمونه. منظور شارژ زیاده. شارژ بیش از حد. افتاد یا بازم بگم؟! دست آقای جباری درد نکنه که فکرش اینقدر خوب کار میکنه و مثل مسولین بهزیستی نیست که به نابینا ها مداد رنگی یا میوه خوری یا کیف های عهد اتیق بنجل توی انبار مونده رو به اسم هدیه بهت بندازند با هزارتا