خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

از جنس جنون

گاهی دلم عجیب کوچیک میشه. اندازه1مشت خاطره باطله که1وجب خاک روشون نشسته. گاهی از خودم خسته میشم. از همه چیزم. از خندیدن هام. از بیخیال گذشتن هام. از بودن هام. بودن هام! گاهی حس می کنم هوا واسه حضورم عجیب سنگین و سرده. گاهی سردم میشه از فشار دست های عبرت. گاهی دردم میاد از شدت ضربه هایی که فرودشون روی جسم و روان من نیست. گاهی نفسم می گیره از اینهمه تماشای تاریک. گاهی دلم هوار می خواد. که داد بزنم. که بپرم وسط آتیش و با دست های باز عربده بزنم که آهایی محض خاطر خدا بیدار شید! چشم هاتون رو باز کنید ببینید چشم بسته دارید