خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
شعر و دکلمه

بهونه

« بهونه » تو پیشم نبودی ببینی برات چه طور با همه دنیا دعوام شد. تو باعث شدی عشقوبشناسمو یه جور عجیبی دلم خوام شد. حالا بعد تو این روزای بدو میدم دست فردا دوباره همین. تا هفت آسمون بردی قلب منو یهو اما هول دادی سمت زمین. یه کاری باهام کردی که من هنوز برام سخته باور کنم راسته. چه طوری بهم گفتی باید برم چه طور قلبت اینو ازم خواسته. تو خواستی که از عشقمون رد بشم من اما می گفتم دلش با منه. یه جوری می خواد امتحانم کنه صبوریمو داره محک می زنه. نمی خواستم اینو بفهمم که تو دلت با دل من دیگه صاف
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

برای خندیدن از صمیم دل، دنبال بهانه نگردید

به نام خدا. خدایی که از همه بهتر است. خدایی که از همه بالاتر است. خدایی که به قول فردوسی، خداوند جان است، خداوند خرد است، خداوندیست که اندیشه ی بشر برتر از او نمیتواند برود. و البته، خداوند شادیهاست. سلام بر همه ی اهالی محله ی گوش کن. امیدوارم همه ی شما بچه محلها احوالاتتان خوب باشد و گذر روزهایتان هم به شادی. من دوست کوچک شما قاصدک هستم. قاصدکی کوچک و سبک بار که دوست دارد خودش را به دست نسیمهای طراوت انگیز این طرف و آن طرف بسپارد و هر چند وقت  یک بار سری به این محله ی باصفا بزند. بنده مدت خیلی زیادی بود