خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خاطره رفتن من به اصفهان

درود بر دوستان عزیزم حال و احوالتون چی طوره خوبید؟ راستش چند روز پیش یه خاطره واسه من رقم خورد که گفتم این جا بنویسم که به قول مجتبی یه چیزی نوشته باشم از یک ماه پیش با برادر خانمم تصمیم گرفته بودیم بریم اصفهان قرار شد 28 شهریور بریم و برادر خانمم و خانمش هم دو روز مرخصی بگیرن و بریم من واسه این مسافرت حدود ششصد تومن کنار گذاشته بودم یه روز قبل از مسافرت بهم خبر دادن که اقصاد وام بانکیم عقب افتاده و باید مبلغ یک میلیون و ششصد هزار تومن ناقابل بپردازم با هر بدبختی بود مبلغ را جور کردم و پرداختم طبیعتا ششصد
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

به من نابینای بی پول کمک کنید!

آره, من مینویسم, من میگم, من هر وقت بی پول بشم از این کار ها می کنم و هیچ کسی هم از نظر من حق اعتراض نداره. من این حرف های صد تا یک قاز سرم نمی شود که شما آبرو دارید یا مثلا وجهه همه خراب می شود و من به تنهایی نماینده ی یک جامعه هستم! این ها همه شعر و قصه است, این ها برای توی کتاب ها خوب است, چون وقتی من حتی یک هزار تومانی که چه عرض کنم یک صد تومانی هم توی جیبم ندارم و وسط ترمینال زاینده رود گیر افتاده ام, باید بگویم و باید کمک بخواهم تا مگر کسی دلش