بعد از یه هفته سخت دردناک پر استرس شلوغ پلوغ یه جمعه آروم بدون درد با چاشنی هوای آزاد و طبیعت و رودخونه و توت فوق العاده بی نظیره خیییلی….. * بعد از پهن کردن بساط مون کنار رودخونه, یکی دوتا شاخه درخت پیدا کردیم و تا می تونستم یعنی می تونستیم من و مامانم زدیم داخل آب و وااای خخخخخخ تموم جونمون خیس شده بود ولی خیییلی چسبید, بابام یه کم دعوامون کرد گفت: زشته نزنید ولی ما گفتیم: کسی که ما رو نمیشناسه بذار خوش بگذره و اونم دیگه هیچی نگفت و ما رو بگی اسااسی لذت بردیم از زاینده رودی که خدا رو شکر پر آب