به نام خدا به اطلاع میرساند انجمن موج نور در نظر دارد در تابستان ۱۴۰۲ دورهها و کارگاههای صفحهکلید، ویندوز ۱۰ مقدماتی و پیشرفته، اینترنت، جهتیابی، کار با نرمافزارهای اندرویدی و استفاده از تلفنهای همراه با سیستم عامل اندروید برای نابینایان به ویژه دانشآموزان و دانشجویان را به صورت رایگان برگزار کند. زمان برگزاری با هماهنگی ثبتنامکنندگان، مدرس و انجمن موج نور تعیین خواهدشد. مکان برگزاری در محل انجمن به نشانی اصفهان، خیابان سعادتآباد، رو به روی مقبره بانو امین، جنب ورزشگاه امین، خانه ریاضیات اصفهان، بخش نابینایان خواهدبود. نابینایان و کمبینایانی که موفق به گذراندن این کارگاهها و دورهها بشوند؛ میتوانند؛ در دورههای تکمیلی که در آینده برگزار
Tag: تابستان
سلامی عطرآگین از جنس عشق انتظار بهاری که بیتردید فرا میرسه به همراهان عزیز محله نابینایان. امید که لحظههاتون به سفیدی برف، به گرمای خورشید، و به زیبایی صبح باشن! خیلی از ما شاید بر این باوریم که رسیدن به موفقیتهای بزرگ امکاناتی میخواد که اگر ما داشتیم حتما موفق میشدیم. اگر من در یک شهر بزرگ یا یک کشور دیگه متولد میشدم چه خوشبخت بودم! اگر بینایی داشتم به هرچی میخواستم میرسیدم. فقط اگر ثروتمند بودم به همه میگفتم کامیابی یعنی چی. اگر در این موقعیت گرفتار نمیشدم سرمشقی بودم واسه خودم. و چه بسا مانند اینها که همگی ما بسیار شنیدیم و حتی گاهی پیش اومده که
دستهها
بازم تابستون اومد
بازم تابستون گرم و پر از خاطره سوار بر قطار فصلها از راه رسید و با اومدنش منو برد به اون سالا. اون سالایی که اگرچه خیلی دور نیستن و خیلی از رفتنشون نگذشته، ولی مثل برق و باد گذشتن. اون سالایی که رابطه ها توی فضای واقعی پر از مهر و صفا بود نه توی فضای خشک و بیروح مجازی. سالایی که احوالپرسیا رو در رو بود نه از دور. اون روزایی که به دلیل تعطیلی مدارس ما نوه ها بیشتر خونه پدربزرگم دور هم جمع می شدیم و بازی می کردیم، تو سر و کله هم می زدیم و به قول معروف از دیوار راست بالا می
بسم الله الرحمن الرحیم و سلام! چند هفته پیش شنیدن صدای هیاهوی دانشآموزا حسابی دلمو هوایی کرد. یه مدرسه نزدیک خونه ماست که اگه پنجره یا در بالکن باز باشه، صدای دانشآموزا بهویژه موقع اجرای مراسم صف صبحگاهی به گوش میرسه. اون روز هم روی دشک دراز کشیده بودم و غرق افکار خودم که صدای پرشور و نشاط بچهها توجهمو جلب کرد. هرچند سالهاست با فضای مدرسه فاصله گرفتم، اما ناگهان دلم برای مدرسه تنگ شد. برای درس جواب دادنا و تشویق شدنا. برای درس بلد نبودنا و تنبیه شدنا و منفی گرفتنا و گهگاهی هم تنبیه بدنی شدنا. به یاد روزای درس و مدرسه. به یاد تشویقها
دستهها
یاد فصل گرم ایرانی
درود به تمامی دوستان و خوانندگان این یادداشت. امروز می خواهم شما را به چند دهه گذشته برگردانم و روزهایی را برای شما به یاد آورم که برای ما ایرانیان همیشه خاطره ای خوش بوده است. این روزهای لذت بخش را بزرگترهای ما یا بهتر بگویم شاید خود ما هم که جوانی را پشت سر می گذاریم به یاد بیاوریم. البته شاید این روزها هم هنوز در بعضی مناطق ایران برقرار است ولی من فکر نمی کنم که دیگر آن رونق گذشته را داشته باشد یا کسی دیگر حوصله داشته باشد. فقط شاید روزها آهی کشند و بگویند کجایی که یادت بخیر است. شاید هم زندگیهای امروز خواه ناخواه
دستهها
از هر دری سخنی
سلام بر رفقا چند وقتی بود پستی نداده بودم و زیاد در سایت ها آفتابی نمیشدم چون امتحان داشتم و یک سری مشکل بود که خلاصه حل شد . خدا را شکر قبول شدم و میرم دانشگاه پیام نور یا آزاد روانشناسی میخونم . تابستان هم هست و بیکار هستم و نمیدونم چی کار کنم باعث تاسف هست انجمن نابینایان استان چهار محال و بختیاری به هیچ وجه تلفنش را جواب نمیده و تعطیل شده به هر حال این نشان میدهد که یک سری ها یا شایستگی اداره یک انجمن را ندارند یا بلد نیستند اداره کنند در حالی که تابستان آغاز شده و انجمن ها مکلف هستند برای
سلاااااااااااااااام. من شاااااااااااااااادم الاااااااااااااااان اینُ از یکی از بچه های خیلیییییییییییییییییی باحال یاد گرفتم خخخخخخخخخخخخخخ خُب حالا چرا میخوام شیرینی بدم؟ چرا؟ چون که تعطیل شدم! یعنی! راحت شدن از امتحانات! خوابیدن تا ساعت 12 ظهر! دیر خوابیدن شبانه و … حالا بریم سراغ شیرینی: 5vfÇ0 hseer’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r’r neeeeeeeeeeeeeeeeee! امید وارم این شیرینی خیلی خوش مزه باشه! خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ! خُب دیگه من برم. به قول مدیر، لذت ببرید از زندگی! بایییییییییییییییی بایییییییییییییییی!
دستهها
مربای گل سرخ
دوستان عزیز هممحله ای سلام، امیدوارم که حالتون خوب باشه، این اولین پست از منه که دارید لطف میکنید و میخونید، آره درست خوندید اولین پست- آخه راستش من ثبتنام نکرده ام یعنی ایمیل ندارم که ثبتنام کنم و بهمین دلیل با یوزر پسورد اصغرجون وارد شدم و دارم مینویسم پس نتیجه میگیریم که این یه پست مشترکه مثل بعذی آموزشگاهها که امتیازش مال یکیه و یکی دیگه ادارش میکنه. حالا شاید یکی بپرسه که چرا آموزشگاهو مثال زدی؟ در جواب باید بگم که باین علت که اولین پست من یه پست آموزشیه خخخ خُب انگاری زیاد حرفیدم برم سر اصل مطلب- راستش همینطوری که همتون میدونین ماه مبارک
سلام دوستان باحال ناک محله گوشکن! یک مجموعه آموزشی ایست که چند روز است دارم برای دوستان ویژه تهیه میکنم که هر دفعه یک جای کار, لنگ میشود به طوری که امروز نزدیک به یک ساعت مثل وروره جادو فک زدم و بعد فهمیدم یک کلمه اش هم ضبط نشده است و ای کاش هی خیلی ظرفیت داشته باشم که نزنم زیر همه چیز و ای کاش به ضبط این سری آموزش که باید از اول ضبطش کنم, ترغیب بشوم که مطمئنا با حمایتهایی که شما کرده اید به کارم ادامه میدهم و انصاف نیست جواب محبتهای شما را نداد. از اینها که بگذریم, یک کمی هم خبرهای خوش
سلاااام. امروز خیلی خوشحالم چون چند روزه با وجودی که سرما خوردگی دو هفته ایه که سیریشم شده ولی اتفاقهای خوب هم داره واسم میفته. اولندش با اینکه هفته هنوز تا قبل از نصفه خودشو جلو کشیده, من موفق شدم دو بار برم تریای ادبیات و آقا و خانم شاهوردی را همراه با بچه های گلشون ملاقات کنم. دومندش من نسبت به فرا رسیدن یواشکی تابستون و تموم شدن امتحانها ذوق وصف ناشدنی ای دارم. اصلا مرتب دارم فکر میکنم چه کارها که توی تابستون نخواهم کرد! سومندش من تصمیم گرفتم برم استخر دانشگاه که هم ارزونه و هم جدید و هم تازگی داره واسم چرا که خیلی وقتی