خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

تا انتها، امید

حال این روز های من همچو تشنه ای است که در لحظه ی افطار با جرعه آبی غریبه نیست اما در روزگار عاشقی جز گرمی مهر تو آب این زندگی طعمی ندارد و در نوبت شباهنگام قلم و دفتر من سراغ دست نوشته هایم را می گیرند و من در هوایی که به دلتنگی ختم می شود سکوت می کنم و اگر کسی در پس کوچه های انتظار از حرف دل پروانه ای که بر گرد گلها می گردد، خبری دارد؟، به دستانم ندایی برساند تا کنار پنجره جنون از سوز فراق تو بنویسم و در تاریکی شب به این می اندیشم که در روز های بی تو دیگر