خانه
جستجو
Close this search box.
جستجو
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

خانه ی رومینا کجاست؟

سلام خوبید؟ چه خبرا؟ سال نو مبارک چه طورید؟ بچه ها! امروز اومدم خونم چه خوشگل شده! چرا این جوری نگاه میکنید؟ راست میگم دیگه! میبینم منو از یاد بردیدا! ای بابا! رعد و برق چیزه رعد باران زده, ای بابا نزن! رعد بارانی وارد میشود! دست و کف و جیق و هورا و بریز و بپاش و پا شو و پا نمیشم و ببخشید قاطی شد! ! ! ای وای! خانم پریسا با ی اسپری ی برف شادی وارد میشود! خدا به خیر کنه! یا خدا! خانه ام به زودی می ترکِد! بعله بچه ها اون برف شادی نیست! اون ترقه هست! وای منم که ترسو! الفرار! نه!
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

زردی من از تو، سرخی تو از من.

سلاااااام بر بچه های دوست داشتنی و باحال محله نابینایان یواش یواش داره بوی دود بوته های در حال سوختن، باروتهای بعد از انفجار ترقه ها و فشفشه ها، نارنجکها، وای وای وای، و آبشارهای آتشین و جنسهای قابل انفجار چینی، وای وای وای، توی فضا پخش میشه، اهم اهم عهم گلوم داره میسوزه. چرا؟ خب چراشو خودتون میدونید دیگه. امشب شب چهارشنبه سوری ما و چهارشنبه آخر سال از نظر بعضیای دیگه هستش. البته میدونم که شما خودتونو از چند روز قبل برای برگزاری این جشن پایان سال باستانی آماده کردید. من که از یک ماه پیش کم کم صدای ترکیدن ترقه ها رو در گوشه و کنار
دسته‌ها
صحبت های خودمونی

شنبه 10 تیر 91