سلام هم محلی ها. از خدا میخوام که هرچی از خدا میخوایید همون بشه. گاهی حرف میزنیم. دلیلهاش متفاوته. گاهی دلمون گرفته و درددل میکنیم. گاهی شادیم و شادیهامون رو با اونهایی که دلمون میخواد به اشتراک میذاریم. گاهی لازم میشه حرف بزنیم به رسم امانت. امروز من حرف میزنم به سومین دلیل. توضیحش بمونه تا بگم. خسته نشو. صفحه رو رها نکن. تا انتها بخون. من باید این امانت رو به سلامت برسونم. میخوام یک قصه بگم. قصه گوشکن. به قدر کافی طولانی هست. بریم سر قصه. از گذشته گوشکن دیگه همه آگاهیم و گفتن لازم نداره. آقای مجتبی خادمی، پدر و موسس این مکان آشنا تأسیسش کرد