دیمبل دیشدن دیمبل دیشدن دیمبل دیشدن هالالالای لالای لالالای لای هالالالای لالای لالالای لای وخسین وخسین لباس گُلدار بپوشین تولد داداشیمه. به قول شاعر: پیرهن صورتی دل منو بردی، رفتی و منو غممو نخوردی پارسال از داداشیم اجازه خواستم براش تولد بزنم، صداشو بر سرم غُروند که نعععععععع، نیمیخوام بدنیا بیام. امسال بی اجازه و صاب سَلار میخوام براش تولد بیگیرم . نهایتش اینه که با عصاش میکوفه تو ملاجم دیگه. مام که عادت داریم . از بچگی هر چی این داداشی شیطونی میکرد مینداختن گردنی منی گردن شیکسته و کُتکاشو من میخوردم. اینم روش. میگم رعد! خره وخی بیا برامون از لحظه ی ورود به دنیا بوگو. بوگو